یمن: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۹: خط ۳۹:
=وضعيت سياسي=
=وضعيت سياسي=
حکومت در کشور یمن از نوع جمهوری است و رئیس‌جمهور، رئیس حکومت محسوب می‌شود که با رأی مردم برای دوره‌های 7 ساله انتخاب می‌گردد. رئیس‌جمهور می‌بایست رئیس مملکت را انتخاب نماید. رئیس دولت اولی وزیر است و توسط رئیس‌جمهور مشخص می‌شود. مجلس سنا در این کشور دارای 111 کرسی است و نمایندگان آن نیز توسط رئیس‌جمهور مشخص می‌شوند. مجلس نمایندگان در یمن در حدود 301 کرسی دارد و نمایندگان در این کشور توسط رأی مردم برای دوره‌های 6 ساله انتخاب می‌شوند. ساختار سیاسی کشور یمن تغییری تا به امروز به صورت مکتوب نداشته است.   
حکومت در کشور یمن از نوع جمهوری است و رئیس‌جمهور، رئیس حکومت محسوب می‌شود که با رأی مردم برای دوره‌های 7 ساله انتخاب می‌گردد. رئیس‌جمهور می‌بایست رئیس مملکت را انتخاب نماید. رئیس دولت اولی وزیر است و توسط رئیس‌جمهور مشخص می‌شود. مجلس سنا در این کشور دارای 111 کرسی است و نمایندگان آن نیز توسط رئیس‌جمهور مشخص می‌شوند. مجلس نمایندگان در یمن در حدود 301 کرسی دارد و نمایندگان در این کشور توسط رأی مردم برای دوره‌های 6 ساله انتخاب می‌شوند. ساختار سیاسی کشور یمن تغییری تا به امروز به صورت مکتوب نداشته است.   
ساختار اجتماعی در یمن قبیله‌محور است و روستاها و اغلب شهرها در اختیار سران قبائل است. ائتلاف سران قبائل با گروه‌ها و صاحبان قدرت، ساختار سیاسی در یمن را تشکیل می‌دهد. دو قبیله «[[حاشد]]» و «بکیل» از مهمترین قبایل یمن هستند و سایر قبایل را تحت فرمان دارند.   
ساختار اجتماعی در یمن قبیله‌محور است و روستاها و اغلب شهرها در اختیار سران قبائل است. ائتلاف سران قبائل با گروه‌ها و صاحبان قدرت، ساختار سیاسی در یمن را تشکیل می‌دهد. دو قبیله «[[حاشد]]» و «[[بکیل]]» از مهمترین قبایل یمن هستند و سایر قبایل را تحت فرمان دارند.   


=تاریخ یمن=
=تاریخ یمن=
خط ۷۷: خط ۷۷:
پیروان سلیمان بن جریر رقی‌اند که حضرت علی (ع) را افضل صحابه و اولی به خلافت می‌دانستند ولی معتقد بودند چون پیامبر به جانشینی ایشان تصریح نکرد، گرچه دوست داشت که علی (ع) خلیفه باشد، پس خطای صحابه خطای اجتهادی بوده و گناهکار نیستند. این طایفه از عثمان تبری جسته و محاربان علی (ع) را کافر می‌دانستند و همانند سایر فرق زیدیه امامت را منحصراً حق اولاد فاطمه (ع) می‌دانستند.  جریریه تعیین امام را فقط از طریق شورای مردم که دست‌کم متشکل از دو تن از برگزیدگان امت بود ممکن می‌دانستند. به عقیده آنان امامت مفضول با وجود افضل رواست و حضرت علی (ع) امام و بیعت ابوبکر و عمر خطا بود.   
پیروان سلیمان بن جریر رقی‌اند که حضرت علی (ع) را افضل صحابه و اولی به خلافت می‌دانستند ولی معتقد بودند چون پیامبر به جانشینی ایشان تصریح نکرد، گرچه دوست داشت که علی (ع) خلیفه باشد، پس خطای صحابه خطای اجتهادی بوده و گناهکار نیستند. این طایفه از عثمان تبری جسته و محاربان علی (ع) را کافر می‌دانستند و همانند سایر فرق زیدیه امامت را منحصراً حق اولاد فاطمه (ع) می‌دانستند.  جریریه تعیین امام را فقط از طریق شورای مردم که دست‌کم متشکل از دو تن از برگزیدگان امت بود ممکن می‌دانستند. به عقیده آنان امامت مفضول با وجود افضل رواست و حضرت علی (ع) امام و بیعت ابوبکر و عمر خطا بود.   
==زیدیه در یمن==
==زیدیه در یمن==
زیدیان پس از شهادت زید بن علی به قیام‌های فراوانی در مناطق مختلفی همچون خراسان، مدینه، بصره، کوفه، طالقان، طبرستان و یمن دست زدند که دو مورد اخیر از مهمترین قیام‌ها بود که منجر به تشکیل حکومت زیدیان در طبرستان و یمن شد.  انتقال رسمی مذهب زیدی به یمن به دست یحیی بن حسین بن قاسم از نوادگان امام حسن مجتبی مشهور به الهادی الی الحق صورت پذیرفت و مردم یمن در سال 280ق با وی بیعت کردند. پس از یحیی بن حسین فرزندان وی یکی پس از دیگری امامت و فرمان‌روایی را در یمن به دست گرفتند، به گونه‌ای که سلسله امامت زیدی از آن پس عمدتاً در خاندان یحیی ادامه یافته و نزدیک به شصت امام را که حسنیین خوانده می‌شوند دربرگرفته است. حکومت زیدیان یمن تا کودتای 1960م. عبدالرحمن الآریانی یا انقلاب 1962م. همراه با فراز و فرودهایی ادامه داشت. زیدیان در این مدت طولانی همواره بخش‌های شمالی یمن را در اختیار داشته‌اند و البته حوزه نفوذ آنان گاهی به مناطق دیگر نیز توسعه می‌یافت.  ولی به غیر از زمان هادی الی الحق و چند تن دیگر از ائمه زیدی، زیدیه یمن هیچگاه نتوانستند حکومت مقتدری ایجاد کنند و فقط هر از چند گاهی، امامی قیام و چند صباحی بر چند شهر حکومت می‌کرد و سپس به خاطر جنگ‌های داخلی این اقتدار کوچک نیز از میان می‌رفت. این آشفتگی از قرن یازده بیشتر شده و حکومت زیدیان همیشه با شورش‌ها و اختلاف‌ها همراه بوده است. تفرقه و تشتت حاصل از حملات پی‌درپی ترکان عثمانی، ادعای پی‌درپی امامت، عدم انسجام و نظام قبیله‌گری حاکم بر یمن از عوامل عدم ثبات سیاسی مقتدر در یمن بوده است.   
زیدیان پس از شهادت زید بن علی به قیام‌های فراوانی در مناطق مختلفی همچون خراسان، مدینه، بصره، کوفه، طالقان، طبرستان و یمن دست زدند که دو مورد اخیر از مهمترین قیام‌ها بود که منجر به تشکیل حکومت زیدیان در طبرستان و یمن شد.  انتقال رسمی مذهب زیدی به یمن به دست یحیی بن حسین بن قاسم از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) مشهور به الهادی الی الحق صورت پذیرفت و مردم یمن در سال 280ق با وی بیعت کردند. پس از یحیی بن حسین فرزندان وی یکی پس از دیگری امامت و فرمان‌روایی را در یمن به دست گرفتند، به گونه‌ای که سلسله امامت زیدی از آن پس عمدتاً در خاندان یحیی ادامه یافته و نزدیک به شصت امام را که حسنیین خوانده می‌شوند دربرگرفته است.  
نشر وسیع کتب و افکار معتزله در میان زیدیه یمن مقارن با ظهور جریان مُطَرفّیه در میان زیدیه بود. مطرفیه گروهی از زیدیان بودند که خود را پیرو هادی یحیی بن حسین می‌دانستند و در مسائل اعتقادی دیدگاه‌های خاصی را مطرح می‌کردند که برخلاف عقیده شناخته شده از زیدیه و به باور برخی، متأثر از مکتب ابوالقاسم بلخی یکی از سران معتزله در بصره بود. امامان و عالمان زیدیه برای مقابله با این جریان به میراث فکری و کلامی دیگر معتزله روی آوردند و این موجب شد کتاب‌های معتزله و شخصیت‌هایی متأثر از آنان در قرن ششم هجری از عراق و ایران به یمن برده شوند و بدین‌ترتیب در قرن‌های بعدی جریانی در زیدیه یمن ظهور کرد که متأثر از معتزله و افکار آنان بود. در این مکتب اصول مذهب زیدیه با عقل‌گرایی افراطی پیوند داده شده و برخی دیدگاه‌های کلامی غیرشیعی نیز در میان آنان رواج یافت. در مقابل این جریان برخی دیگر از عالمان زیدیه با نقد عقل‌گرایی افراطی معتزله، گرایشی مشابه به گرایش اهل حدیث را نمایندگی کردند و از سویی دیگر از جریان اصیل زیدیه و شیعی فاصله گرفتند. بدین‌ترتیب خط اصیل زیدیه در میان دو جریان متمایل به تفکرات غیرشیعی، ولی متفاوت از هم، قرار گرفت، یعنی جریان عقل‌گرای متمایل به تفکرات معتزله و جریان نقل‌گرای متمایل به اهل حدیث.   
 
زیدیه یمن در عصر حاضر
حکومت زیدیان یمن تا کودتای 1960م. عبدالرحمن الآریانی یا انقلاب 1962م. همراه با فراز و فرودهایی ادامه داشت. زیدیان در این مدت طولانی همواره بخش‌های شمالی یمن را در اختیار داشته‌اند و البته حوزه نفوذ آنان گاهی به مناطق دیگر نیز توسعه می‌یافت.  ولی به غیر از زمان هادی الی الحق و چند تن دیگر از ائمه زیدی، زیدیه یمن هیچگاه نتوانستند حکومت مقتدری ایجاد کنند و فقط هر از چند گاهی، امامی قیام و چند صباحی بر چند شهر حکومت می‌کرد و سپس به خاطر جنگ‌های داخلی این اقتدار کوچک نیز از میان می‌رفت. این آشفتگی از قرن یازده بیشتر شده و حکومت زیدیان همیشه با شورش‌ها و اختلاف‌ها همراه بوده است. تفرقه و تشتت حاصل از حملات پی‌درپی ترکان عثمانی، ادعای پی‌درپی امامت، عدم انسجام و نظام قبیله‌گری حاکم بر یمن از عوامل عدم ثبات سیاسی مقتدر در یمن بوده است.   
با سقوط امپراطوری عثمانی به سال 1337ق/1918م در جریان جنگ جهانی اول، شرایط برای حکومت یکی دیگر از زیدیان به نام احمدبن‌محمدبن یحیی که در واقع آخرین حکومت از سلسله زیدیان بود، فراهم شد و وی توانست بر یمن مسلط شود. حکومت احمدبن محمد در سال 1962م و با کودتای عبدالله سلال از بین رفت. از این زمان به بعد حکومت جمهوری در یمن برپا شد و سلسله زیدیه از اریکه قدرت کنار نهاده شدند. اکنون نیز کشور یمن به صورت جمهوری دموکراتیک اداره می‌شود.   
 
نشر وسیع کتب و افکار معتزله در میان زیدیه یمن مقارن با ظهور جریان مُطَرفّیه در میان زیدیه بود. مطرفیه گروهی از زیدیان بودند که خود را پیرو هادی یحیی بن حسین می‌دانستند و در مسائل اعتقادی دیدگاه‌های خاصی را مطرح می‌کردند که برخلاف عقیده شناخته شده از زیدیه و به باور برخی، متأثر از مکتب ابوالقاسم بلخی یکی از سران معتزله در بصره بود. امامان و عالمان زیدیه برای مقابله با این جریان به میراث فکری و کلامی دیگر معتزله روی آوردند و این موجب شد کتاب‌های معتزله و شخصیت‌هایی متأثر از آنان در قرن ششم هجری از عراق و ایران به یمن برده شوند و بدین‌ترتیب در قرن‌های بعدی جریانی در زیدیه یمن ظهور کرد که متأثر از معتزله و افکار آنان بود. در این مکتب اصول مذهب زیدیه با عقل‌گرایی افراطی پیوند داده شده و برخی دیدگاه‌های کلامی غیرشیعی نیز در میان آنان رواج یافت.  
 
در مقابل این جریان برخی دیگر از عالمان زیدیه با نقد عقل‌گرایی افراطی معتزله، گرایشی مشابه به گرایش اهل حدیث را نمایندگی کردند و از سویی دیگر از جریان اصیل زیدیه و شیعی فاصله گرفتند. بدین‌ترتیب خط اصیل زیدیه در میان دو جریان متمایل به تفکرات غیرشیعی، ولی متفاوت از هم، قرار گرفت، یعنی جریان عقل‌گرای متمایل به تفکرات معتزله و جریان نقل‌گرای متمایل به اهل حدیث.   
===زیدیه یمن در عصر حاضر===
با سقوط [[امپراطوری عثمانی]] به سال 1337ق/1918م در جریان جنگ جهانی اول، شرایط برای حکومت یکی دیگر از زیدیان به نام احمدبن‌محمدبن یحیی که در واقع آخرین حکومت از سلسله زیدیان بود، فراهم شد و وی توانست بر یمن مسلط شود. حکومت احمدبن محمد در سال 1962م و با کودتای [[عبدالله سلال]] از بین رفت. از این زمان به بعد حکومت جمهوری در یمن برپا شد و سلسله زیدیه از اریکه قدرت کنار نهاده شدند. اکنون نیز کشور یمن به صورت جمهوری دموکراتیک اداره می‌شود.   
 
علاوه بر سابقه گسترده حاکمیت زیدیه در یمن، هم اکنون نیز تعداد زیادی از شیعیان یمن را زیدی مذهبان تشکیل می‌دهند. تعداد آنان حدود35 درصد جمعیت یمن است. زیدیان اغلب در استان‌های صعده، تعز، الجوف، صنعا، اب، ذمار، عمران، مأرب، حجه، مجویت و حدیده سکونت دارند. همچنین در جنوب کشور عربستان به ویژه در منطقه نجران مذهب زیدیه پیروان قابل توجهی دارد. این منطقه که در همسایگی کشور یمن واقع شده، پیش از این بخشی از خاک یمن محسوب می‌شده که در درگیری‌های دو کشور در قرن گذشته از یمن جدا شده است. دو قبیله بزرگ یمن با نام‌های «حاشد» و «بکیل» زیدی مذهب هستند. این دو قبیله از مهم‌ترین قبایل یمن بوده و نقش مهمی در تحولات سیاسی یمن در سال‌های پس از تشکیل حکومت جمهوری در یمن داشته‌اند.   
علاوه بر سابقه گسترده حاکمیت زیدیه در یمن، هم اکنون نیز تعداد زیادی از شیعیان یمن را زیدی مذهبان تشکیل می‌دهند. تعداد آنان حدود35 درصد جمعیت یمن است. زیدیان اغلب در استان‌های صعده، تعز، الجوف، صنعا، اب، ذمار، عمران، مأرب، حجه، مجویت و حدیده سکونت دارند. همچنین در جنوب کشور عربستان به ویژه در منطقه نجران مذهب زیدیه پیروان قابل توجهی دارد. این منطقه که در همسایگی کشور یمن واقع شده، پیش از این بخشی از خاک یمن محسوب می‌شده که در درگیری‌های دو کشور در قرن گذشته از یمن جدا شده است. دو قبیله بزرگ یمن با نام‌های «حاشد» و «بکیل» زیدی مذهب هستند. این دو قبیله از مهم‌ترین قبایل یمن بوده و نقش مهمی در تحولات سیاسی یمن در سال‌های پس از تشکیل حکومت جمهوری در یمن داشته‌اند.   
شخصیت‌های مؤثر زیدیه
===شخصیت‌های مؤثر زیدیه===
بزرگان زیدیه در ابتدا بیشتر در فکر قیام و خروج برای انجام فرضیه امر به معروف بودند و کمتر به تبیین عقاید خود می‌پرداختند. اما از قرن سوم هجری فعالیت‌های علمی زیدیه آغاز گشت و تاکنون نیز ادامه دارد. در این بخش به معرفی برخی از مهم‌ترین امامان و عالمان زیدیه و دیدگاه‌های فقهی و اعتقادی آنها اشاره می‌کنیم.  
بزرگان زیدیه در ابتدا بیشتر در فکر قیام و خروج برای انجام فريضه امر به معروف بودند و کمتر به تبیین عقاید خود می‌پرداختند. اما از قرن سوم هجری فعالیت‌های علمی زیدیه آغاز گشت و تاکنون نیز ادامه دارد. در این بخش به برخی از مهم‌ترین امامان و عالمان زیدیه و دیدگاه‌های فقهی و اعتقادی آنها اشاره می‌کنیم.  
 
قاسم رسّی
قاسم رسّی
قاسم بن ابراهیم رسی از نوادگان امام حسن مجتبی در سال 169ق در رس، یکی از شهرهای نزدیک مدینه، چشم به جهان گشود و از این‌رو به رسّی شهرت پیدا کرد و این عنوان به فرزندان و اخلاف او در یمن و مصر و هندوستان انتقال یافت. نزد پدر و دیگر عالمان خاندانش تربیت یافت و دانش آموخت. فقه را از علمای مذهب حنفی و کلام را از معتزله فراگرفت. وی تا حد زیادی از معتزله تأثیر پذیرفته بود و زمینه‌ساز پذیرش دیدگاه‌های معتزله از سوی زیدیان یمن گردید.  
 
قاسم بن ابراهیم رسی از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) در سال 169ق در رس، یکی از شهرهای نزدیک مدینه، چشم به جهان گشود و از این‌رو به رسّی شهرت پیدا کرد و این عنوان به فرزندان و اخلاف او در یمن و مصر و هندوستان انتقال یافت. نزد پدر و دیگر عالمان خاندانش تربیت یافت و دانش آموخت. فقه را از علمای مذهب حنفی و کلام را از معتزله فراگرفت. وی تا حد زیادی از معتزله تأثیر پذیرفته بود و زمینه‌ساز پذیرش دیدگاه‌های معتزله از سوی زیدیان یمن گردید.  
 
قاسم رسی با پذیرش اصول پنجگانه معتزله (توحید، عدل، وعد و وعید، منزلت بین المنزلتین، امر به معروف و نهی از منکر) عقل را اساس و منبع اصلی شناخت می‌دانست و معتقد بود به وسیله عقل است که خداوند شناخته می‌شود و تشبیه و تجسیم از او نفی می‌گردد. به نظر وی عقل بر کتاب خدا و سنت رسول مقدم است زیرا پیامبر حقیقی را تنها به وسیله عقل می‌توان از پیامبر دروغین تشخیص داد. وی قائل به اختیار انسان در افعال خویش است و رسائل متعددی در رد جبریون نوشته است. به نظر او ضلالت و گمراهی افراد از ناحیه خود آنها و هدایت توفیقی الهی است. قاسم معتقد است قضا و قدر الهی شامل معاصی نمی‌شود زیرا قضای او فقط به حق و امر او فقط به عدل تعلق می‌گیرد. وی در باب وعد و وعید می‌نویسد: «یکی از اصول خمسه این است که خداوند صادق الوعد و الوعید است، مثلاً برای ذره‌ای خیر، پاداش و برای ذره‌ای شر، عقاب می‌کند».  او مرتکب گناه کبیره را نه مؤمن می‌داند و نه کافر، بلکه او را فاسق می‌شمرد و معتقد است گناه‌کاران همانند کافران، در صورتی که بدون توبه بمیرند، تا ابد در جهنم خواهند ماند ولی عذاب خفیف‌تری خواهند داشت. او این دیدگاه را منزلت بین المنزلتین می‌نامد. وی در باب امر به معروف که از مهم‌ترین اصول زیدیه در طول تاریخ بوده است می‌نویسد: «هر مؤمنی تا جایی که توان تغییر دارد باید امر  به معروف و نهی از منکر کند و اگر لازم است این کار با قیام و شمشیر انجام شود باید آن را انجام دهد».  
قاسم رسی با پذیرش اصول پنجگانه معتزله (توحید، عدل، وعد و وعید، منزلت بین المنزلتین، امر به معروف و نهی از منکر) عقل را اساس و منبع اصلی شناخت می‌دانست و معتقد بود به وسیله عقل است که خداوند شناخته می‌شود و تشبیه و تجسیم از او نفی می‌گردد. به نظر وی عقل بر کتاب خدا و سنت رسول مقدم است زیرا پیامبر حقیقی را تنها به وسیله عقل می‌توان از پیامبر دروغین تشخیص داد. وی قائل به اختیار انسان در افعال خویش است و رسائل متعددی در رد جبریون نوشته است. به نظر او ضلالت و گمراهی افراد از ناحیه خود آنها و هدایت توفیقی الهی است. قاسم معتقد است قضا و قدر الهی شامل معاصی نمی‌شود زیرا قضای او فقط به حق و امر او فقط به عدل تعلق می‌گیرد. وی در باب وعد و وعید می‌نویسد: «یکی از اصول خمسه این است که خداوند صادق الوعد و الوعید است، مثلاً برای ذره‌ای خیر، پاداش و برای ذره‌ای شر، عقاب می‌کند».  او مرتکب گناه کبیره را نه مؤمن می‌داند و نه کافر، بلکه او را فاسق می‌شمرد و معتقد است گناه‌کاران همانند کافران، در صورتی که بدون توبه بمیرند، تا ابد در جهنم خواهند ماند ولی عذاب خفیف‌تری خواهند داشت. او این دیدگاه را منزلت بین المنزلتین می‌نامد. وی در باب امر به معروف که از مهم‌ترین اصول زیدیه در طول تاریخ بوده است می‌نویسد: «هر مؤمنی تا جایی که توان تغییر دارد باید امر  به معروف و نهی از منکر کند و اگر لازم است این کار با قیام و شمشیر انجام شود باید آن را انجام دهد».  
قاسم پیروان زیادی یافت اما بسیاری از آنان به سبب دیدگاه وی درباره ابوبکر و عمر از او جدا شدند.  اهمیت دیدگاه‌های قاسم رسی از آن جهت است که بنا به عقیده برخی از محققان، مذهب کلامی زیدیه یمن تا امروز همان مذهب قاسم رسی یا قاسمیه است. آنان با تأکید بر عقل متأثر از معتزله، از فلسفه گریزان‌اند و افکار یونانیان در اندیشه آنها کمتر وارد شده است.   
قاسم پیروان زیادی یافت اما بسیاری از آنان به سبب دیدگاه وی درباره ابوبکر و عمر از او جدا شدند.  اهمیت دیدگاه‌های قاسم رسی از آن جهت است که بنا به عقیده برخی از محققان، مذهب کلامی زیدیه یمن تا امروز همان مذهب قاسم رسی یا قاسمیه است. آنان با تأکید بر عقل متأثر از معتزله، از فلسفه گریزان‌اند و افکار یونانیان در اندیشه آنها کمتر وارد شده است.   
یحیی بن حسین
یحیی بن حسین
یحیی نوه قاسم رسی، ملقب به الهادی الی الحق و مؤسس دولت زیدیه در یمن، یکی از بزرگان تأثیرگذار زیدیه است. به عقیده وی حواس و عقول از درک معبود عاجزند و ما فقط افعال خداوند را آن هم از طریق مخلوقات می‌توانیم بشناسیم. او معتقد است خداوند امر به طاعت و ترک معصیت کرده و هیچ‌گاه کفر را برای بندگانش اراده نمی‌کند. او عادل‌تر از آن است که کفر و جور را خلق کند. در نظر هادی الی الحق، امامت به بیعت و اختیار مردم نیست، بلکه ناشی از کمالاتی است که خداوند در اولاد حضرت فاطمه به وجود آورده است. بنابراین اگر فردی از اولاد امام حسن و امام حسین قیام کرد و دارای دیگر شرایط امامت بود، بر مسلمین واجب است که بیعت او را بپذیرند و یاری‌اش نمایند.   
 
یحیی نوه قاسم رسی، ملقب به الهادی الی الحق و مؤسس دولت زیدیه در یمن، یکی از بزرگان تأثیرگذار زیدیه است. به عقیده وی حواس و عقول از درک معبود عاجزند و ما فقط افعال خداوند را آن هم از طریق مخلوقات می‌توانیم بشناسیم. او معتقد است خداوند امر به طاعت و ترک معصیت کرده و هیچ‌گاه کفر را برای بندگانش اراده نمی‌کند. او عادل‌تر از آن است که کفر و جور را خلق کند. در نظر هادی الی الحق، امامت به بیعت و اختیار مردم نیست، بلکه ناشی از کمالاتی است که خداوند در اولاد حضرت فاطمه (ع) به وجود آورده است. بنابراین اگر فردی از اولاد امام حسن و امام حسین قیام کرد و دارای دیگر شرایط امامت بود، بر مسلمین واجب است که بیعت او را بپذیرند و یاری‌اش نمایند.   
 
درباره مرتکب کبیره دیدگاهی مشابه قاسم رسی دارد اما در باب صحابه می‌نویسد: «به هیچ‌یک از صحابه راستگو و تابعین درست‌کردار ایراد نمی‌گیرم... هر کس مؤمنی را سبّ نماید و دشنام دهد و خیال کند که این کار حلال است، کافر شده است و هر کس مؤمنی را دشنام دهد در حالیکه می‌داند حرام است، فاسق و گمراه است... من برای مادران مؤمنین (زنان پیامبر) که یقیناً دین‌دار از دنیا رفتند، طلب مغفرت می‌کنم».   
درباره مرتکب کبیره دیدگاهی مشابه قاسم رسی دارد اما در باب صحابه می‌نویسد: «به هیچ‌یک از صحابه راستگو و تابعین درست‌کردار ایراد نمی‌گیرم... هر کس مؤمنی را سبّ نماید و دشنام دهد و خیال کند که این کار حلال است، کافر شده است و هر کس مؤمنی را دشنام دهد در حالیکه می‌داند حرام است، فاسق و گمراه است... من برای مادران مؤمنین (زنان پیامبر) که یقیناً دین‌دار از دنیا رفتند، طلب مغفرت می‌کنم».   
حاکم جُشَمی
حاکم جُشَمی
ابوسعد محسن بن محمد معروف به ابن کرّامه جشمی و حاکم جشمی در سال 413ق در جشم از توابع نیشابور به دنیا آمد. در مکه نزد زیدیان درس خوانند و به سوی آنان گرایش پیدا کرد و فردی معتزلی‌ـ‌زیدی گردید. در تفسیر صاحب‌نظر و استاد زمخشری بود. وی از برجسته‌ترین مورخان زیدیه محسوب می‌شود. جشمی به تبعیت از بزرگان زیدیه به نقد فلاسفه می‌پرداخت و قائل بود بین خداوند و عالم واسطه‌هایی مثل عقول عشره وجود ندارد، بلکه خداوند مستقیم و بدون واسطه در کار تدبیر عالم است. وی با تأثیرپذیری از معتزله افعال انسان‌ها را مخلوق خود آنها دانسته  و خدا را خالق افعال انسان نمی‌داند.   
 
ابوسعد محسن بن محمد معروف به ابن کرّامه جشمی و حاکم جشمی در سال 413ق در جشم از توابع نیشابور به دنیا آمد. در مکه نزد زیدیان درس خواند و به سوی آنان گرایش پیدا کرد و فردی معتزلی‌ـ‌زیدی گردید. در تفسیر صاحب‌نظر و استاد زمخشری بود. وی از برجسته‌ترین مورخان زیدیه محسوب می‌شود. جشمی به تبعیت از بزرگان زیدیه به نقد فلاسفه می‌پرداخت و قائل بود بین خداوند و عالم واسطه‌هایی مثل عقول عشره وجود ندارد، بلکه خداوند مستقیم و بدون واسطه در کار تدبیر عالم است. وی با تأثیرپذیری از معتزله افعال انسان‌ها را مخلوق خود آنها دانسته  و خدا را خالق افعال انسان نمی‌داند.   
 
یحیی بن حمزه
یحیی بن حمزه
یحیی بن حمزة بن علی از نوادگان امام جواد ملقب به المؤیدبالله در سال 669ق در صنعا دیده به جهان گشود. مجموع تألیفات وی را بالغ بر یکصد مجلد دانسته‌اند. وی برخلاف اکثر بزرگان زیدیه، اشاعره را تکفیر نمی‌کرد و در این زمینه می‌نویسد: «اکثر زیدیه و جمهور معتزله قائل به کفر اشاعره، به خاطر قول به کسب، قدم قرآن و جبر هستند، اما ما قائل به کفر آنها نیستیم. زیرا کفر در مسائل قطعی است و شاید اعتقاد به این مسائل در اشاعره به خاطر ظهور احتمالات بوده است. ... این مطلب صحیح نیست که لعن از اعظم قربات الی الله است، زیرا شرع تعبد به لعن را بیان نفرموده، بلکه وارد شده که مؤمن لعّان ـ‌زیاد لعن‌کننده‌ـ نیست و نجات از آتش امری است غیبی که غیر از خدا از آن خبر ندارد. بنابراین کفر و فسق دلیل قاطع می‌خواهد و اگر نداریم احتیاط این است که توقف کنیم. این به عدالت نزدیکتر و احتیاط در دین است».  
 
یحیی از همه صحابه پیامبر دفاع کرده و معتقد است مخالفت‌های آنان با خلافت حضرت علی موجب کفر و فسق و خروج آنان از دین و حتی موجب از بین رفتن موالات آنها هم نمی‌شود. یحیی، اسلام صحابه را صحیح و آن را دیدگاه بزرگان اهل بیت می‌داند. وی در این مورد به روایاتی همچون «ابوبکر و عمر سیدا کهول الجنة» اشاره کرده و آن را دلیل فضل آنها دانسته است. یکی دیگر از دلایل یحیی برای لزوم موالات صحابه استناد وی به عمل زیدبن علی است که آنها را بسیار دوست می‌داشت و از سب آنان نهی می‌کرد. یحیی روایاتی نیز از برخی امامان زیدی همچون قاسم رسی، ناصر اطروش، حسن بن زید و برخی دیگر از راویان مبنی بر عدم سب صحابه نقل می‌کند. حتی از امام جعفر صادق نقل می‌کند که بسیار آن دو را دوست می‌داشت. از دیدگاه امامیه برخی از این روایات جعلی‌اند و برخی از روی تقیه صادر شده‌اند. مثلاً اوضاع فرهنگی شهر مدینه در زمان امام صادق شدیداً گرایش عثمانی داشت و امام صادق نمی‌توانست صراحتاً در این زمینه اظهار نظر کند.
یحیی بن حمزة بن علی از نوادگان امام جواد (ع) ملقب به المؤیدبالله در سال 669ق در صنعا دیده به جهان گشود. مجموع تألیفات وی را بالغ بر یکصد مجلد دانسته‌اند. وی برخلاف اکثر بزرگان زیدیه، اشاعره را تکفیر نمی‌کرد و در این زمینه می‌نویسد: «اکثر زیدیه و جمهور معتزله قائل به کفر اشاعره، به خاطر قول به کسب، قدم قرآن و جبر هستند، اما ما قائل به کفر آنها نیستیم. زیرا کفر در مسائل قطعی است و شاید اعتقاد به این مسائل در اشاعره به خاطر ظهور احتمالات بوده است. ... این مطلب صحیح نیست که لعن از اعظم قربات الی الله است، زیرا شرع تعبد به لعن را بیان نفرموده، بلکه وارد شده که مؤمن لعّان ـ‌زیاد لعن‌کننده‌ـ نیست و نجات از آتش امری است غیبی که غیر از خدا از آن خبر ندارد. بنابراین کفر و فسق دلیل قاطع می‌خواهد و اگر نداریم احتیاط این است که توقف کنیم. این به عدالت نزدیکتر و احتیاط در دین است».  
 
یحیی از همه صحابه پیامبر دفاع کرده و معتقد است مخالفت‌های آنان با خلافت حضرت علی (ع) موجب کفر و فسق و خروج آنان از دین و حتی موجب از بین رفتن موالات آنها هم نمی‌شود. یحیی، اسلام صحابه را صحیح و آن را دیدگاه بزرگان اهل بیت می‌داند. وی در این مورد به روایاتی همچون «ابوبکر و عمر سیدا کهول الجنة» اشاره کرده و آن را دلیل فضل آنها دانسته است. یکی دیگر از دلایل یحیی برای لزوم موالات صحابه استناد وی به عمل زیدبن علی است که آنها را بسیار دوست می‌داشت و از سب آنان نهی می‌کرد. یحیی روایاتی نیز از برخی امامان زیدی همچون قاسم رسی، ناصر اطروش، حسن بن زید و برخی دیگر از راویان مبنی بر عدم سب صحابه نقل می‌کند. حتی از امام جعفر صادق (ع) نقل می‌کند که بسیار آن دو را دوست می‌داشت. از دیدگاه امامیه برخی از این روایات جعلی‌اند و برخی از روی تقیه صادر شده‌اند. مثلاً اوضاع فرهنگی شهر مدینه در زمان امام صادق (ع) شدیداً گرایش عثمانی داشت و امام صادق (ع) نمی‌توانست صراحتاً در این زمینه اظهار نظر کند.
 
یحیی درباره نظر بزرگان زیدیه نسبت به صحابه می‌نویسد: «دیدگاه قاسم رسی و الهادی الی الحق و اولادش و امام منصور بالله توقف از دو طرف است؛ آنها هم توقف می‌کنند از ترضیه و ترحم نسبت به شیخین و هم نهی می‌کنند از تکفیر و تفسیق آنها، زیرا این بزرگان به خطاکاری خلفا یقین دارند ولی نمی‌دانند که این گناه کبیره است یا صغیره؛ از اینرو حکم به توقف کرده‌اند».  
یحیی درباره نظر بزرگان زیدیه نسبت به صحابه می‌نویسد: «دیدگاه قاسم رسی و الهادی الی الحق و اولادش و امام منصور بالله توقف از دو طرف است؛ آنها هم توقف می‌کنند از ترضیه و ترحم نسبت به شیخین و هم نهی می‌کنند از تکفیر و تفسیق آنها، زیرا این بزرگان به خطاکاری خلفا یقین دارند ولی نمی‌دانند که این گناه کبیره است یا صغیره؛ از اینرو حکم به توقف کرده‌اند».  
ابن‌المرتضی
ابن‌المرتضی
احمد بن یحیی بن مرتضی ملقب به المهدی لدین‌الله و معروف به ابن‌مرتضی از اولاد قاسم رسی در سال 763ق در جنوب صنعا به دنیا آمد. علمای زیدی در سال 793ق با وی به عنوان امام بیعت کردند، ولی سیاست‌مداران این رأی را نپذیرفته و با فرد دیگری بیعت کردند. این اختلاف با پیروزی سیاست‌مداران پایان پذیرفت و ابن مرتضی راهی زندان شد و هفت سال در زندان بود. وی از فرصت به دست آمده استفاده کرد و کتب مهمی را در کلام و فقه زیدی به نگارش درآورد. کتاب کوچک عیون الازهار فی فقه الاطهار وی از مهم‌ترین کتب فقهی زیدیه است که تاکنون ده‌ها شرح و حاشیه بر آن نوشته شده است. ابن مرتضی برخلاف قاسم رسی و الهادی الی الحق، قضاوت ابوبکر نسبت به فدک را صحیح دانسته و می‌نویسد: «اگر این قضاوت باطل بود باید حضرت امیر آن را نقض می‌کرد و اگر ظلم بود باید بنی‌هاشم آن را انکار می‌کردند».  ولی قاسم رسی معتقد بود چون حضرت فاطمه به خاطر غصب فدک از ابوبکر ناراحت بود، ما نیز به غضب فاطمه غضبناکیم.  در اعتقادات تاحد زیادی متأثر از مکتب معتزله بود و با تألیفات بسیار در مباحث مختلف یکی از تأثیرگذارترین امامان زیدیه یمنن از قرن نهم تاکنون به شمار می‌رود و از او به عنوان مجدد مذهب زیدیه در آغاز قرن نهم یاد می‌کنند.  
 
احمد بن یحیی بن مرتضی ملقب به المهدی لدین‌الله و معروف به ابن‌مرتضی از اولاد قاسم رسی در سال 763ق در جنوب صنعا به دنیا آمد. علمای زیدی در سال 793ق با وی به عنوان امام بیعت کردند، ولی سیاست‌مداران این رأی را نپذیرفته و با فرد دیگری بیعت کردند. این اختلاف با پیروزی سیاست‌مداران پایان پذیرفت و ابن مرتضی راهی زندان شد و هفت سال در زندان بود. وی از فرصت به دست آمده استفاده کرد و کتب مهمی را در کلام و فقه زیدی به نگارش درآورد. کتاب کوچک عیون الازهار فی فقه الاطهار وی از مهم‌ترین کتب فقهی زیدیه است که تاکنون ده‌ها شرح و حاشیه بر آن نوشته شده است.  
 
ابن مرتضی برخلاف قاسم رسی و الهادی الی الحق، قضاوت ابوبکر نسبت به فدک را صحیح دانسته و می‌نویسد: «اگر این قضاوت باطل بود باید حضرت امیر (ع) آن را نقض می‌کرد و اگر ظلم بود باید بنی‌هاشم آن را انکار می‌کردند».  ولی قاسم رسی معتقد بود چون حضرت فاطمه (ع) به خاطر غصب فدک از ابوبکر ناراحت بود، ما نیز به غضب فاطمه غضبناکیم.  در اعتقادات تاحد زیادی متأثر از مکتب معتزله بود و با تألیفات بسیار در مباحث مختلف یکی از تأثیرگذارترین امامان زیدیه یمنن از قرن نهم تاکنون به شمار می‌رود و از او به عنوان مجدد مذهب زیدیه در آغاز قرن نهم یاد می‌کنند.  




۵۹

ویرایش