عباس قزوینی طالقانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' آن‌ها' به ' آنها'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' آن‌ها' به ' آنها')
خط ۳۲: خط ۳۲:
هم‌ ‏زمان با دبیری او، فرزند ابن‏ عمید یعنی «ابوالفتح بن عمید» به مقام وزارت رسید و وی با نامه‌‏های متعددی مقام وزارت را به او تبریک گفت، اما ابوالفتح شیوه خصمانه‌‏ای با او در پیش گرفت تا جایی که سپاه خود را بر ضد وی شوریده و در صدد هلاک او برآمد. این جریان که باعث رنجش مؤیدالدوله و هم‌چنین مکدرشدن خاطر [[فخرالدوله دیلمی ابوالحسن علی]] (فرمانروای [[همدان]]: 366 تا 387ق) گردید، زمینه برکناری ابوالفتح را از مقام وزارت فراهم کرد و پس از چندی، حکم عزل ابوالفتح توسط این ‏دو صادر گشت و ابن‏ عباد به مقام وزارت منصوب شد.  
هم‌ ‏زمان با دبیری او، فرزند ابن‏ عمید یعنی «ابوالفتح بن عمید» به مقام وزارت رسید و وی با نامه‌‏های متعددی مقام وزارت را به او تبریک گفت، اما ابوالفتح شیوه خصمانه‌‏ای با او در پیش گرفت تا جایی که سپاه خود را بر ضد وی شوریده و در صدد هلاک او برآمد. این جریان که باعث رنجش مؤیدالدوله و هم‌چنین مکدرشدن خاطر [[فخرالدوله دیلمی ابوالحسن علی]] (فرمانروای [[همدان]]: 366 تا 387ق) گردید، زمینه برکناری ابوالفتح را از مقام وزارت فراهم کرد و پس از چندی، حکم عزل ابوالفتح توسط این ‏دو صادر گشت و ابن‏ عباد به مقام وزارت منصوب شد.  


پس از خلافت مؤیدالدوله در 373 هجری، با توجه به روابط صمیمانه‌‏ای که وی با فخرالدوله داشت، هم‌چنان در مقام وزارت باقی ماند و در این مدت توانست پنجاه قلعه را برای فخرالدوله فتح نماید. گفته می‏‌شود که فخرالدوله چنان به وی اعتماد داشت که نظر او را بر نظر خویش مقدم می‏‌دانست. گذشته از جنبه‌‏های سیاسی و مشاغل اداری ابن عباد، وی در علم و دانش نیز به مقام بلندی دست یافت. شاید از بین کسانی که علیرغم اشتغالات سیاسی، آوازه بلندی در علوم مختلف پیدا کردند، وی در میان آنان نظیر نداشته و یا کم ‏نظیر بوده است. وی با این‌که در علوم فقه، حدیث، نجوم و کلام تخصص داشت، اما بیش از همه جنبه‌‏های ادبی و شعری او زبانزد همگان بود. در اشعار او تمام آرایه‏‌ها و صنایع بدیع شعری به چشم می‏‌خورد. توانایی او در شعر چنان بود که حتی نثر او نیز از سجع و قافیه برخوردار بود و شباهت زیادی به شعر داشت. ادب‏‌شناسان وی را از جمله ادیبانی به شمار می‌‏آورند که هم‌چون «ابوالفضل ابن عمید»، «ابوبکر محمد بن عباس خوارزمی» و [[بدیع الزمان همدانی]]، نثر مسجع را در مکاتبات دیوانی وارد کرده‌‏اند. بسیاری از شاعران بزرگ که بنا به قول یاقوت در معجم‏ الادباء، تعداد آنان به پانصد تن می‏رسد، در اشعار خود وی را ستوده‌‏اند و در میان آن‌ها [[سید رضی]] بیش از صدو بیست بیت در ستایش او سروده است. حتی «ابوحیان توحیدی» که با وی رابطه ناخوشایندی داشت و در مذمت او و ابن‏ عمید کتاب مستقلی با عنوان «مثالب الوزیرین» نوشته، در کتاب «الامتاع و المؤانسه» وی را ستایش کرده است.  
پس از خلافت مؤیدالدوله در 373 هجری، با توجه به روابط صمیمانه‌‏ای که وی با فخرالدوله داشت، هم‌چنان در مقام وزارت باقی ماند و در این مدت توانست پنجاه قلعه را برای فخرالدوله فتح نماید. گفته می‏‌شود که فخرالدوله چنان به وی اعتماد داشت که نظر او را بر نظر خویش مقدم می‏‌دانست. گذشته از جنبه‌‏های سیاسی و مشاغل اداری ابن عباد، وی در علم و دانش نیز به مقام بلندی دست یافت. شاید از بین کسانی که علیرغم اشتغالات سیاسی، آوازه بلندی در علوم مختلف پیدا کردند، وی در میان آنان نظیر نداشته و یا کم ‏نظیر بوده است. وی با این‌که در علوم فقه، حدیث، نجوم و کلام تخصص داشت، اما بیش از همه جنبه‌‏های ادبی و شعری او زبانزد همگان بود. در اشعار او تمام آرایه‏‌ها و صنایع بدیع شعری به چشم می‏‌خورد. توانایی او در شعر چنان بود که حتی نثر او نیز از سجع و قافیه برخوردار بود و شباهت زیادی به شعر داشت. ادب‏‌شناسان وی را از جمله ادیبانی به شمار می‌‏آورند که هم‌چون «ابوالفضل ابن عمید»، «ابوبکر محمد بن عباس خوارزمی» و [[بدیع الزمان همدانی]]، نثر مسجع را در مکاتبات دیوانی وارد کرده‌‏اند. بسیاری از شاعران بزرگ که بنا به قول یاقوت در معجم‏ الادباء، تعداد آنان به پانصد تن می‏رسد، در اشعار خود وی را ستوده‌‏اند و در میان آنها [[سید رضی]] بیش از صدو بیست بیت در ستایش او سروده است. حتی «ابوحیان توحیدی» که با وی رابطه ناخوشایندی داشت و در مذمت او و ابن‏ عمید کتاب مستقلی با عنوان «مثالب الوزیرین» نوشته، در کتاب «الامتاع و المؤانسه» وی را ستایش کرده است.  


مقام ارجمند و قابل ستایش او در علم و دانش و هم‌چنین حمایت بی‏‌مانند او نسبت به دانشمندان و فقهاء، باعث شد تا آنان کتاب‏‌هایی به نام او بنویسند و نوشته‏‌های خویش را به وی تقدیم نمایند. در این راستا «شیخ صدوق» که از معاصران اوست، [[کتاب عیون اخبار الرضا(علیه السلام)]] را به نام او تألیف کرده است. «ثعالبی» نیز یتیمه الدهر را در شرح‏ حال او و شاعران معاصرش که در مدح وی شعر سروده‌‏اند، به رشته تحریر در آورده است. «حسن بن محمد قمی» نیز کتاب «تاریخ قم» را در 378 هجری به منظور او نوشته است. هم‌چنین [[ابن فارس لغوی]] که از استادان وی بود با این‌که به سبب وابستگی و تعصب فراوان این استاد به خاندان ابن عمید، مهر و محبت ابن‏ عباد را در اثر رقابت‏‌های سیاسی‌‏اش با «ابوالفتح بن عمید»، از دست داد، اما کتابی با عنوان «الصاحبی فی فقه اللغه»(در علم زبا‌ن‏شناسی که در آن برتری زبان عرب بر دیگر زبان‏‌ها تأکید شده است) نوشته و به او تقدیم نموده است.  
مقام ارجمند و قابل ستایش او در علم و دانش و هم‌چنین حمایت بی‏‌مانند او نسبت به دانشمندان و فقهاء، باعث شد تا آنان کتاب‏‌هایی به نام او بنویسند و نوشته‏‌های خویش را به وی تقدیم نمایند. در این راستا «شیخ صدوق» که از معاصران اوست، [[کتاب عیون اخبار الرضا(علیه السلام)]] را به نام او تألیف کرده است. «ثعالبی» نیز یتیمه الدهر را در شرح‏ حال او و شاعران معاصرش که در مدح وی شعر سروده‌‏اند، به رشته تحریر در آورده است. «حسن بن محمد قمی» نیز کتاب «تاریخ قم» را در 378 هجری به منظور او نوشته است. هم‌چنین [[ابن فارس لغوی]] که از استادان وی بود با این‌که به سبب وابستگی و تعصب فراوان این استاد به خاندان ابن عمید، مهر و محبت ابن‏ عباد را در اثر رقابت‏‌های سیاسی‌‏اش با «ابوالفتح بن عمید»، از دست داد، اما کتابی با عنوان «الصاحبی فی فقه اللغه»(در علم زبا‌ن‏شناسی که در آن برتری زبان عرب بر دیگر زبان‏‌ها تأکید شده است) نوشته و به او تقدیم نموده است.  
خط ۴۱: خط ۴۱:
درباره مذهب او اگرچه برخی از صاحب‌نظران مانند [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] وی را متکلم معتزلی خوانده‏‌اند، اما هیچگاه در [[مذهب شیعه|تشیع]] او تردید نکرده‏‌اند. حتی بسیاری از علماء پس از این‌که او را [[مذهب شیعه|شیعه امامی]] به ‏شمار آورده، وی را از نسبتی که شیخ مفید و سید مرتضی به او داده‌‏اند، مبرا دانسته و آن را ساخته [[اهل سنت و جماعت|اهل‏‌سنت]] معرفی کرده‌‏اند. «ابن حجر» در لسان المیزان به نقل از ابن‌‏ابی‏طی وی را شیعه امامی معرفی نمود و گفته است: «شیخ مفید گواهی داد کسانی که کتابی به ابن‏ عباد در زمینه اعتزال نسبت داده‌‏اند، دروغ است و نوشته او نیست». بر پایه این گزارش، نمی‏‌توان باور داشت که شیخ مفید در کتاب نهج الحق وی را معتزلی خوانده است. «قاضی عبدالجبار معتزلی شافعی اسدآبادی» نیز با اینکه از مواهب او در زمان قضاوتش در ری و قزوین بسیار بهره‌‏‌مند بود، اما تشیع او را نتوانست کتمان کند و وقتی بر جنازه او حاضر شد بر او ترحم نکرد و گفت: «نمی‌‏دانم چگونه بر این [[رافضی]] [[نماز]] بگذارم». هم‌چنین رساله‌‏ای که وی در شرح ‏حال [[عبدالعظیم حسنی|عبدالعظیم بن عبدالله حسنی]] تألیف کرده، شاهد دیگری بر تشیع او می‏‌تواند بوده باشد.  
درباره مذهب او اگرچه برخی از صاحب‌نظران مانند [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] وی را متکلم معتزلی خوانده‏‌اند، اما هیچگاه در [[مذهب شیعه|تشیع]] او تردید نکرده‏‌اند. حتی بسیاری از علماء پس از این‌که او را [[مذهب شیعه|شیعه امامی]] به ‏شمار آورده، وی را از نسبتی که شیخ مفید و سید مرتضی به او داده‌‏اند، مبرا دانسته و آن را ساخته [[اهل سنت و جماعت|اهل‏‌سنت]] معرفی کرده‌‏اند. «ابن حجر» در لسان المیزان به نقل از ابن‌‏ابی‏طی وی را شیعه امامی معرفی نمود و گفته است: «شیخ مفید گواهی داد کسانی که کتابی به ابن‏ عباد در زمینه اعتزال نسبت داده‌‏اند، دروغ است و نوشته او نیست». بر پایه این گزارش، نمی‏‌توان باور داشت که شیخ مفید در کتاب نهج الحق وی را معتزلی خوانده است. «قاضی عبدالجبار معتزلی شافعی اسدآبادی» نیز با اینکه از مواهب او در زمان قضاوتش در ری و قزوین بسیار بهره‌‏‌مند بود، اما تشیع او را نتوانست کتمان کند و وقتی بر جنازه او حاضر شد بر او ترحم نکرد و گفت: «نمی‌‏دانم چگونه بر این [[رافضی]] [[نماز]] بگذارم». هم‌چنین رساله‌‏ای که وی در شرح ‏حال [[عبدالعظیم حسنی|عبدالعظیم بن عبدالله حسنی]] تألیف کرده، شاهد دیگری بر تشیع او می‏‌تواند بوده باشد.  


چنان‌که وزارت او در دستگاه آل‏‌بویه که مشهور به شیعه‏‌گری بودند، تشیع او را بیشتر آشکار می‌‏سازد و حتی به اعتقاد برخی از صاحب‌نظران شیعه‏ شدن مردم [[اصفهان]] در اثر فعالیت‏‌ها و ترویج‌‏های او بوده است. در اشعار او نیز سروده‏‌های زیادی در مدح امیرالمؤمنین(علیه السلام) و اهل‏‌بیت(علیه السلام) به چشم می‌‏خورد که در آن‌ها به جانشینی امام علی بعد از پیامبر تصریح شده است. وی حدود ده هزار بیت در فضیلت اهل‏بیت(علیه السلام) شعر سروده و به همین دلیل «ابن شهر آشوب» او را در ردیف شاعران شجاع و مجاهر اهل‏بیت(علیه السلام) قرار داده و در سراسر کتاب مناقب، اشعار او را آورده است. در میان اشعار او به‏ خوبی می‏‌توان از مذهبش اطمینان حاصل کرد. در یکی از اشعارش که دلیل کافی بر تشیع اوست این‏ چنین سروده است:
چنان‌که وزارت او در دستگاه آل‏‌بویه که مشهور به شیعه‏‌گری بودند، تشیع او را بیشتر آشکار می‌‏سازد و حتی به اعتقاد برخی از صاحب‌نظران شیعه‏ شدن مردم [[اصفهان]] در اثر فعالیت‏‌ها و ترویج‌‏های او بوده است. در اشعار او نیز سروده‏‌های زیادی در مدح امیرالمؤمنین(علیه السلام) و اهل‏‌بیت(علیه السلام) به چشم می‌‏خورد که در آنها به جانشینی امام علی بعد از پیامبر تصریح شده است. وی حدود ده هزار بیت در فضیلت اهل‏بیت(علیه السلام) شعر سروده و به همین دلیل «ابن شهر آشوب» او را در ردیف شاعران شجاع و مجاهر اهل‏بیت(علیه السلام) قرار داده و در سراسر کتاب مناقب، اشعار او را آورده است. در میان اشعار او به‏ خوبی می‏‌توان از مذهبش اطمینان حاصل کرد. در یکی از اشعارش که دلیل کافی بر تشیع اوست این‏ چنین سروده است:


{{شعر}}{{ب |نبی و الوصی و سیدان |و زین‌العابدین و باقران }}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب |نبی و الوصی و سیدان |و زین‌العابدین و باقران }}{{پایان شعر}}
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش