۸۷٬۷۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''تاسوعا''' روز نهم [[ماه محرم الحرام]] | '''تاسوعا''' روز نهم [[ماه محرم الحرام]] اولین [[ماه قمری]] و روز قبل از [[عاشورا]] است. در این روز چندین رویداد رخ داده است، از جمله: ورود شمر به کربلا، پیشنهاد امان دادن به فرزندان [[امالبنین]] و آمادهسازی برای جنگ؛ و [[امام حسین|حسین بن علی علیهالسلام]] و یارانش توسط دشمن محاصره شدند. این روز به دلیل اقدامات و رشادتهای [[عباس بن علی|عباس بن علی علیهالسلام]] به عنوان پرچمدار و فرمانده ارتش حسینبنعلی، در جوامع [[شیعه]] به او نسبت داده شده است. | ||
این روز نزد [[شیعیان]] از اهمیت برخوردار است و همانند روز [[عاشورا]] در آن به سوگواری میپردازند. | این روز نزد [[شیعیان]] از اهمیت برخوردار است و همانند روز [[عاشورا]] در آن به سوگواری میپردازند. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
=== ورود شمر به کربلا === | === ورود شمر به کربلا === | ||
بنابر منابع تاریخی، [[شمر بن ذی الجوشن|شمر بن ذی الجوشن]] پیش از ظهر روز نهم محرم (روز تاسوعا)، همراه با چهار هزار نفر، به سرزمین کربلا وارد شد<ref>الکوفی، الفتوح، ج۵، ص۹۴؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۹۸.</ref> | بنابر منابع تاریخی، [[شمر بن ذی الجوشن|شمر بن ذی الجوشن]] پیش از ظهر روز نهم محرم (روز تاسوعا)، همراه با چهار هزار نفر، به سرزمین کربلا وارد شد<ref>الکوفی، الفتوح، ج۵، ص۹۴؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۹۸.</ref> و حامل نامهای از عبیدالله بن زیاد خطاب به عمر بن سعد بود. در این نامه، ابن زیاد از ابن سعد خواسته بود یا امام حسین علیهالسلام را مجبور به پذیرش بیعت کند و یا با او بجنگد. | ||
عباس علیهالسلام و برادرانش در محضر اباعبدالله الحسین علیهالسلام نشسته بودند و جواب شمر را نمیدادند. امام علیهالسلام به [[حضرت عباس|حضرت عباس علیهالسلام]] فرمودند: «هر چند او فاسق است اما پاسخش را بده همانا او از داییهای شما است.» عباس و عبدالله و جعفر و عثمان فرزندان علی بن ابیطالب علیهالسلام بیرون آمدند و گفتند: «چه میخواهی؟» شمر به آنها گفت: «ای خواهرزادگان من، شما در امان هستید من برای شما از عبیدالله امان گرفتهام.»؛ اما عباس علیهالسلام و برادرانش همگی گفتند: «خدا تو و امان تو را لعنت کند. ما امان داشته باشیم و پسر دختر | عباس علیهالسلام و برادرانش در محضر اباعبدالله الحسین علیهالسلام نشسته بودند و جواب شمر را نمیدادند. امام علیهالسلام به [[حضرت عباس|حضرت عباس علیهالسلام]] فرمودند: «هر چند او فاسق است اما پاسخش را بده همانا او از داییهای شما است.» عباس و عبدالله و جعفر و عثمان فرزندان علی بن ابیطالب علیهالسلام بیرون آمدند و گفتند: «چه میخواهی؟» شمر به آنها گفت: «ای خواهرزادگان من، شما در امان هستید من برای شما از عبیدالله امان گرفتهام.»؛ اما عباس علیهالسلام و برادرانش همگی گفتند: «خدا تو و امان تو را لعنت کند. ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر صلیاللهعلیهوآله امان نداشته باشد.»<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۴.</ref>. | ||
پس از رد اماننامه، به سپاه عمر بن سعد فرمان داده شد تا برای جنگ آماده شوند پس همگان سوار شدند در شامگاه پنجشنبه نهم محرم آماده نبرد با حسین علیهالسلام و یارانش شدند<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۸۹.</ref>. | پس از رد اماننامه، به سپاه عمر بن سعد فرمان داده شد تا برای جنگ آماده شوند. پس همگان سوار شدند در شامگاه پنجشنبه نهم محرم آماده نبرد با حسین علیهالسلام و یارانش شدند<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۸۹.</ref>. | ||
علت اینکه شمر آنان را خواهرزاده خطاب کرد بهدلیل هم قبیله بودن وی با ام البنین مادر حضرت عباس است؛ زیرا ام البنین دختر حزام بن خالد از قبیله بنی کلاب<ref>طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۴، ص۱۱۸.</ref> و شمر نیز فرزند ذی الجوشن از همان قبیله بود<ref>ابن عبد ربّه، العقد الفرید، ج۳، ص۳۰۶.</ref>. | علت اینکه شمر آنان را خواهرزاده خطاب کرد بهدلیل هم قبیله بودن وی با ام البنین مادر حضرت عباس است؛ زیرا ام البنین دختر حزام بن خالد از قبیله بنی کلاب<ref>طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۴، ص۱۱۸.</ref> و شمر نیز فرزند ذی الجوشن از همان قبیله بود<ref>ابن عبد ربّه، العقد الفرید، ج۳، ص۳۰۶.</ref>. | ||