confirmed، مدیران
۳۷٬۴۵۷
ویرایش
(←هجرت) |
(←هجرت) |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
مدرسه فیلسوف، واقع در جوار امامزاده اسماعیل و ابتدای یکی از ورودیهای بازار قدیمی تهران، اولین جایی بود که محمد تقی برای کسب دانش قدم به آنجا گذارد. او در مدرسه فیلسوف؛ از استاد [[آیتالله حاج شیخ محمد رضا تنكابنی|آیتالله حاج شیخ محمد رضا تنکابنی]] (1283 ـ 1385 هـ. ق.) پدر حجت اسلام محمد تقی فلسفی «مکاسب» و «کفایه» را آموخت. [[آیتالله میرزا مهدی آشتیانی]] (1306 ـ 1372 هـ. ق) حکیمی بود که در [[مدرسه مروی]] تدریس میکرد. محمد تقی نزد آن استاد بزرگ رفت و [[حكمت منظومه|حکمت منظومه]] حکیم [[ملاهادی سبزواری]] و بخشی از امور عامه [[اسفار]] را از ایشان یاد گرفت. روزی محمد تقی بعد از درس آیتالله میرزا مهدی آشتیانی، درباره «بسیط الحقیقه» از ایشان پرسید: اگر واقعاً در عالم یک وجود است؛ یعنی «لیس فی الدّار وجودٌ إلا هو» و بقیه موجودات، تحیّثات و تشخّصات اوست، و به قول [[جامی]]: | مدرسه فیلسوف، واقع در جوار امامزاده اسماعیل و ابتدای یکی از ورودیهای بازار قدیمی تهران، اولین جایی بود که محمد تقی برای کسب دانش قدم به آنجا گذارد. او در مدرسه فیلسوف؛ از استاد [[آیتالله حاج شیخ محمد رضا تنكابنی|آیتالله حاج شیخ محمد رضا تنکابنی]] (1283 ـ 1385 هـ. ق.) پدر حجت اسلام محمد تقی فلسفی «مکاسب» و «کفایه» را آموخت. [[آیتالله میرزا مهدی آشتیانی]] (1306 ـ 1372 هـ. ق) حکیمی بود که در [[مدرسه مروی]] تدریس میکرد. محمد تقی نزد آن استاد بزرگ رفت و [[حكمت منظومه|حکمت منظومه]] حکیم [[ملاهادی سبزواری]] و بخشی از امور عامه [[اسفار]] را از ایشان یاد گرفت. روزی محمد تقی بعد از درس آیتالله میرزا مهدی آشتیانی، درباره «بسیط الحقیقه» از ایشان پرسید: اگر واقعاً در عالم یک وجود است؛ یعنی «لیس فی الدّار وجودٌ إلا هو» و بقیه موجودات، تحیّثات و تشخّصات اوست، و به قول [[جامی]]: | ||
{{شعر}}{{ب |آن شاهد غیبی ز | {{شعر}}{{ب |آن شاهد غیبی ز نهانخانه بود |زد جلوه کنان خیمه به صحرای وجود }}{{پایان شعر}} | ||
{{شعر}}{{ب |از زلف تعینات بر عارض ذات هر حلقه که بست |دل ز صد حلقه ربود }}{{پایان شعر}} | |||
جناب عالی ارسال رسل، مسئولیت و حتی تکلیف عشق را چگونه حلمیکنید؟ اگر من جزئی یا موجی از کمال مطلقهستم، پس عاشق چه کسی میشوم؟! و استاد آشتیانی انصاف داد و به درستی گفت: اینها ذوقیاتی است که بزرگان ما فرمودهاند. اعتقادات قلبی این بزرگان این نبوده است. [[صدر المتألهین]] همواره با [[وضو]] بوده و پای پیاده به [[مكه|مکه]] رفته و تعبد بسیار داشته است<ref>آفاق مرزبانی، ص 28. </ref>. | جناب عالی ارسال رسل، مسئولیت و حتی تکلیف عشق را چگونه حلمیکنید؟ اگر من جزئی یا موجی از کمال مطلقهستم، پس عاشق چه کسی میشوم؟! و استاد آشتیانی انصاف داد و به درستی گفت: اینها ذوقیاتی است که بزرگان ما فرمودهاند. اعتقادات قلبی این بزرگان این نبوده است. [[صدر المتألهین]] همواره با [[وضو]] بوده و پای پیاده به [[مكه|مکه]] رفته و تعبد بسیار داشته است<ref>آفاق مرزبانی، ص 28. </ref>. |