|
|
خط ۶۲۵: |
خط ۶۲۵: |
|
| |
|
| حضرت (علیهالسلام) فرمود: «چنین که میگویند نیست، بلکه ایشان را شبانگاه از اینجا به اینجا سیر داد» و با دست خود به آسمان اشاره کرد، سپس فرمود: «بین این دو جا، حرم است»<ref>(إِسْمَاعِیلَ الْجُعْفِیِّ قَالَ:کُنْتُ فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ قَاعِداً وَ أَبُوجَعْفَرٍ الباقر (فِی نَاحِیَةٍ فَرَفَعَ رَأْسَهُ فَنَظَرَ إِلَی السَّمَاءِ مَرَّةً وَ إِلَی الْکَعْبَةِ مَرَّةً ثُمَّ قَالَ سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی وَ کَرَّرَ ذَلِکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَیَّ فَقَالَ أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُ أَهْلُ الْعِرَاقِ فِی هَذِهِ الْآیَةِ یَا عِرَاقِیُّ قُلْتُ: یَقُولُونَ أُسْرِیَ بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْبَیْتِ الْمُقَدَّسِ. فَقَالَ: لَیْسَ هُوَ کَمَا یَقُولُونَ وَ لَکِنَّهُ أُسْرِیَ بِهِ مِنْ هَذِهِ إِلَی هَذِهِ وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ قَالَ مَا بَیْنَهُمَا حَرَمٌ.تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۷۴؛ نورالثقلین/ بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۷۲/ القمی، ج۲، ص۲۴۳.</ref>. | | حضرت (علیهالسلام) فرمود: «چنین که میگویند نیست، بلکه ایشان را شبانگاه از اینجا به اینجا سیر داد» و با دست خود به آسمان اشاره کرد، سپس فرمود: «بین این دو جا، حرم است»<ref>(إِسْمَاعِیلَ الْجُعْفِیِّ قَالَ:کُنْتُ فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ قَاعِداً وَ أَبُوجَعْفَرٍ الباقر (فِی نَاحِیَةٍ فَرَفَعَ رَأْسَهُ فَنَظَرَ إِلَی السَّمَاءِ مَرَّةً وَ إِلَی الْکَعْبَةِ مَرَّةً ثُمَّ قَالَ سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی وَ کَرَّرَ ذَلِکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَیَّ فَقَالَ أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُ أَهْلُ الْعِرَاقِ فِی هَذِهِ الْآیَةِ یَا عِرَاقِیُّ قُلْتُ: یَقُولُونَ أُسْرِیَ بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْبَیْتِ الْمُقَدَّسِ. فَقَالَ: لَیْسَ هُوَ کَمَا یَقُولُونَ وَ لَکِنَّهُ أُسْرِیَ بِهِ مِنْ هَذِهِ إِلَی هَذِهِ وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ قَالَ مَا بَیْنَهُمَا حَرَمٌ.تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۷۴؛ نورالثقلین/ بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۷۲/ القمی، ج۲، ص۲۴۳.</ref>. |
| == دیدارهای پیامبر در شب معراج ==
| |
|
| |
| === رؤیت نور عظمت الهی در شب معراج و در مقام او ادنی ===
| |
| ابن ابىنصر از امام رضا (علیهالسلام) نقل مىكند كه رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمودند: زمانى كه مرا به سوى آسمان بردند، جبرئيل مرا به مكانى رساند كه هرگز پاى خود را در آنجا نگذاشته بود. پس (همه چيز) براى من روشن شد و خداوند، خود را بهصورت نور، طبق آنچه مىخواست، نشان داد<ref>أَبِي رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى اَلْعَطَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ حَدَّثَنَا اِبْنُ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا علیهالسلام قَالَ قَالَ رسولالله صلیالله عَلَيْهِ وَ آلِهِ : لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى اَلسَّمَاءِ بَلَغَ بِي جَبْرَئِيلُ مَكَاناً لَمْ يَطَأْهُ جَبْرَئِيلُ قَطُّ فَكُشِفَ لِي فَأَرَانِيَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ مَا أَحَبَّ التوحيد ج۱ ص۱۰۸؛ بحار الأنوار ج۴ ص۳۸؛ بحار الأنوار ج۱۸ ص۳۶۹</ref>.
| |
|
| |
| === رؤیت نور عظمت الهی در معراج ===
| |
|
| |
| احمدبنمحمّدبنابونصر نقل کرده که امام رضا (علیهالسلام) از من پرسید: «اختلاف میان شما و طرفداران هشام بن حکم در زمینهی توحید چیست»؟
| |
|
| |
| عرض کردم: «فدایت شوم! ما به دلیل روایتی که میگوید رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) پروردگارش را [در شب معراج] در شکل یک جوان مشاهده نمود معتقد به جسمانیبودن خداوند هستیم و هشام بن حکم منکر جسمانیبودن خداوند است».
| |
|
| |
| امام (علیهالسلام) فرمود: «ای احمد! هنگامیکه رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) شبانه به آسمان برده شد و به سدرۀ المنتهی (درخت پُر برگ و پر سایهایست که در اوج آسمانها قرارگرفته و فرشتگان از آن فراتر نمیروند)، رسید در میان حجابها برای او بهاندازهی سوراخ سوزنی شکافته شد و بهمقداری که خداوند میخواست او ببیند، از نور عظمت [ِالهی] را مشاهده کرد و شما [از این جریان] قصد تشبیه (تشبیه خدا به موجودات دیگر) نمودید؟! ای احمد! این کار را رها کن که از آن، چیز مهمّی دستگیرت نمیشود»<ref>عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا (قَالَ قَالَ یَا أَحْمَدُ مَا الْخِلَافُ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ أَصْحَابِ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ فِی التَّوْحِیدِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قُلْنَا نَحْنُ بِالصُّورةِ لِلْحَدِیثِ الَّذِی رُوِیَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (رَأَی رَبَّهُ فِی صُورَةِ شَابٍ وَ قَالَ هِشَامُ بْنُ الْحَکَمِ بِالنَّفْیِ لِلْجِسْمِ فَقَالَ یَا أَحْمَدُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (لَمَّا أُسْرِیَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ بَلَغَ عِنْدَ سدرةالمنتهی خُرِقَ لَهُ فِی الْحُجُبِ مِثْلُ سَمٍّ لِإِبْرَةٍ فَرَأَی مِنْ نُورِ الْعَظَمَةِ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَرَی وَ أَرَدْتُمْ أَنْتُمُ التَّشْبِیهَ دَعْ هَذَا یَا أَحْمَدُ لَا یَنْفَتِحُ عَلَیْکَ هَذَا أَمْرٌ عَظِیم.
| |
| تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۶۲؛ نورالثقلین/ القمی، ج۱، ص۲۰.</ref>.
| |
| === دیدار پیامبر با ملک الموت ===
| |
|
| |
| پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: هنگامیکه مرا به آسمان بردند، در آسمان سوّم مردی را دیدم که نشسته و یک پا در مشرق دارد و یکی در مغرب؛ و لوحی در دست دارد و سرش را میجنباند، به جبرئیل گفتم: «این کیست»؟ گفت: «ملکالموت است»<ref>قَالَ رسولالله (لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ رَأَیْتُ فِی السَّمَاءِ الثَّالِثَةِ رَجُلًا قَاعِداً رِجْلٌ لَهُ فِی الْمَشْرِقِ وَ رِجْلٌ فِی الْمَغْرِبِ وَ بِیَدِهِ لَوْحٌ یَنْظُرُ فِیهِ وَ یُحَرِّکُ رَأْسَهُ فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ مَنْ هَذَا فَقَالَ ملکالموت.تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۶۴ و بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۵۳/ نورالثقلین</ref>.
| |
|
| |
| === دیدار پیامبر با «مالک» خازن جهنم ===
| |
|
| |
| ابنبکیر گوید امام صادق (علیهالسلام) فرمود: وقتی پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) به آسمان دنیا عروج کرد، به هر مَلَکی که رسید با دیدن او شادمان میشد و با روی گشاده از حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) استقبال میکرد بهجز مالک و نگهبان جهنّم، سپس پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) به جبرئیل فرمود: «ای جبرئیل! به هر ملکی گذر کردم با دیدن من شادمان شد بهجز این ملک، این مَلَک کیست»؟ گفت: این مالک، خازن و نگهبان جهنّم است و خدا او را اینگونه آفریده است».
| |
| پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «از او بخواه تا آتش را به من نشاندهد»، جبرئیل گفت: «ای مالک، این محمّد (صلیالله علیه و آله)، پیامبر خداست، به من شکایتکرده و گفته است؛ به هر ملکی رسیدم از دیدن من شادمان شد و به من سلام داده بهجز این ملک، من به او گفتم: خداوند او را اینگونه آفریده است و از من خواست که از تو بخواهم جهنّم را به او نشان دهی». مالک، یک طبقه از طبقات آتش را به او نشان داد و پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) تا آن لحظه که جانبهجان آفرین تسلیم کرد هرگز خندان دیده نشد»<ref>عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِاللهِ (قَالَ: لَمَّا أُسْرِیَ بِرَسُولِ الله (إِلَی سَمَاءِ الدُّنْیَا لَمْ یَمُرَّ بِأَحَدٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ إِلَّا اسْتَبْشَرُوا بِهِ. قَالَ: ثُمَّ مَرَّ بِمَلَکٍ کَئِیبٍ حَزِینٍ فَلَمْ یَسْتَبْشِرْ بِهِ. فَقَالَ: یَا جَبْرَئِیلُ (مَا مَرَرْتُ بِأَحَدٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ إِلَّا اسْتَبْشَرَ بِی إِلَّا هَذَا الْمَلَکَ، فَمَنْ هَذَا؟ قَالَ: هَذَا مَالِکٌ خَازِنُ جَهَنَّمَ وَ هَکَذَا جَعَلَهُ اللَّهُ. فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ: (یَا جَبْرَئِیلُ، سَلْهُ أَنْ یُرِیَنِیهَا. قَالَ: فَقَالَ جَبْرَئِیلُ: یَا مَالِکُ، هَذَا مُحَمَّدٌ رسولالله (وَ قَدْ شَکَا إِلَیَّ وَ قَالَ: مَا مَرَرْتُ بِأَحَدٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ إِلَّا اسْتَبْشَرُوا بِی إِلَّا هَذَا الْمَلَکَ. فَأَخْبَرْتُهُ أَنَّ هَکَذَا جَعَلَهُ اللَّهُ حَیْثُ شَاءَ و قَدْ سَأَلَنِی أَنْ أَسْأَلَکَ أَنْ تُرِیَهُ جَهَنَّمَ. قَالَ: فَکَشَفَ لَهُ عَنْ طَبَقٍ مِنْ أَطْبَاقِهَا فَمَا رُؤِیَ رسولالله (ضَاحِکاً حَتَّی قُبِضَ.تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۶۴؛ قصص الأنبیاء للراوندی، ص۳۲۵/ البرهان</ref>.
| |
|
| |
| === رؤیت عذاب شدن گروههای مختلف زنان در معراج نبی مکرم ===
| |
|
| |
| عبدالعظیم حسنی از امام جواد (علیهالسلام) از پدرانش از امام علی (علیهالسلام) روایت فرمود:
| |
|
| |
| من و فاطمه بر رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) وارد شدیم، پس ایشان را در حالی که سخت میگریست یافتیم، من عرض کردم: «پدر و مادرم فدایت یا رسول اللَّه! چه باعث شده که شما این چنین گریه میکنید»؟
| |
|
| |
| در پاسخم فرمود: «ای علیّ! شبی (معراج) که مرا به آسمان بردند، زنانی از امّتم را در عذابی شدید نگریستم، و آن وضع برای من سخت گران آمد، و گریهام از جهت عذاب سخت آنان است که به چشم خویش وضعشان را دیدم:
| |
|
| |
| زنی را به مویش در دوزخ، معلّق، آویخته بودند که مغز سر او میجوشید،
| |
|
| |
| و زن دیگری را دیدم که به زبانش در جهنّم آویزان بود و آتش در حلقوم او میریختند،
| |
|
| |
| و زن دیگری را مشاهده کردم که او را به پستانهایش آویخته بودند،
| |
|
| |
| و دیگری را دیدم که گوشت بدن خویش را میخورد، و آتش در زیر او شعله میکشید،
| |
|
| |
| و زنی دیگر را دیدم که پاهایش را به دستهایش زنجیر کرده بودند و مارها و عقربها بر او مسلّط بودند،
| |
|
| |
| و زنی را دیدم کر و کور و لال که در تابوتی از آتش است و مخ او از بینیاش خارج میشود و همه بدنش قطعهقطعه از جذام و برص (خوره و پیسی) است
| |
|
| |
| و زنی دیگر را مشاهد کردم که در تنوری از آتش به پاهایش آویزان است،
| |
|
| |
| و زنی را دیدم که گوشت بدنش را از پسوپیش با قیچی آتشین میبرند،
| |
|
| |
| و دیگری را دیدم صورت و دستهایش آتشگرفته و مشغول خوردن رودههای خویش است،
| |
|
| |
| و زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدنش بدن حمار است و هزار، هزار نوع او را عذاب میکنند
| |
|
| |
| و زنی را بهصورت سگ دیدم که از عقب به شکم او آتش میریزند و از دهانش بیرون میریزد و فرشتگان با گرزهایی آتشین بر سر و پیکر او میزنند».
| |
|
| |
| پس فاطمه (سلاماللهعلیها) به پدرش عرض کرد: «ای حبیب من، و ای نور دیدگانم به من بگو که اینان چه کرده بودند و رفتارشان چه بود که به این عقوبت گرفتار شدند».
| |
|
| |
| رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «ای دختر عزیزم امّا:
| |
|
| |
| آن زنی که به موی سرش معلّق در آتش بود، آن فردی بود که موی سر خویش از نامحرمان نمیپوشانید،
| |
|
| |
| و امّا آن زنی که به زبانش آویخته بود او کسی بود که با زبان، شوهر خویش را آزار میداد،
| |
| و آنکه به پستانهایش آویزان بود شوهرداری بود که از آمیزش با شویش پرهیز داشت
| |
|
| |
| و امّا آنکه به پاهایش معلّق در دوزخ بود کسی بود که بدون اذن همسر خود از خانه بیرون میرفت،
| |
| و امّا آن زنی که گوشت بدن خویش را میخورد آن بود که خود را برای نامحرمان زینت میکرد،
| |
|
| |
| و امّا آنکه دستوپایش را به هم زنجیر کرده بودند و مارها و عقربها بر او مسلّط بودند زنی بود که درست وضو نمیساخت و لباسش را از آلودگی به نجس، تطهیر نمیکرد، و غسل جنابت و حیض بهجای نمیآورد و خود را پاک نمیساخت، و به نماز اهمیّت نمیداد،
| |
|
| |
| و امّا آن کر و کور و لال زنی بود که از غیر شوهر خویش دارای فرزند میشد و به شوهر خود نسبت میداد،
| |
|
| |
| و آنکه گوشت بدنش را با مقراضها میبرید پس وی زنی بود که خود را در اختیار مردان اجنبی مینهاد و خود را به آنها عرضه مینمود،
| |
|
| |
| و امّا آن زنی که سرورویش آتش گرفته بود و مشغول خوردن رودههای خود بود آن کسی بود که دلّالی جنسی به حرام میکرد،
| |
|
| |
| و امّا آنکه سرش سر خوک و بدنش بدن حمار بود آن زنی بود که سخنچینی بهدروغ مینمود،
| |
|
| |
| و امّا آنکه رخسارش رخسار سگ بود و آتش در دبر او میریختند و از دهانش بیرون میآمد آن زنی آوازهخوان و نوحهگر و حسود بود».
| |
|
| |
| آنگاه پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «وای بر زنی که شوی خویش را به غضب آرد، و خوشا به حال بانویی که شوهرش از او راضی باشد»<ref>عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ الْحَسَنِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (أَجْمَعِینَ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ فَاطِمَةُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (فَوَجَدْتُهُ یَبْکِی بُکَاءً شَدِیداً فَقُلْتُ فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الَّذِی أَبْکَاکَ فَقَالَ یَا عَلِیُّ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ رَأَیْتُ نِسَاءً مِنْ أُمَّتِی فِی عَذَابٍ شَدِیدٍ فَأَنْکَرْتُ شَأْنَهُنَّ فَبَکَیْتُ لِمَا رَأَیْتُ مِنْ شِدَّةِ عَذَابِهِنَّ وَ رَأَیْتُ امْرَأَةً مُعَلَّقَهةً بِشَعْرِهَا یَغْلِی دِمَاغُ رَأْسِهَا وَ رَأَیْتُ امْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِلِسَانِهَا وَ الْحَمِیمُ یُصَبُّ فِی حَلْقِهَا وَ رَأَیْتُ امْرَأَهً مُعَلَّقَةً بِثَدْیِهَا وَ رَأَیْتُ امْرَأَةً تَأْکُلُ لَحْمَ جَسَدِهَا وَ النَّارُ تُوقَدُ مِنْ تَحْتِهَا وَ رَأَیْتُ امْرَأَةً قَدْ شُدَّ رِجْلَاهَا إِلَی یَدَیْهَا وَ قَدْ سُلِّطَ عَلَیْهَا الْحَیَّاتُ وَ الْعَقَارِبُ وَ رَأَیْتُ امْرَأَةً صَمَّاءَ عَمْیَاءَ خَرْسَاءَ فِی تَابُوتٍ مِنْ نَارٍ یَخْرُجُ دِمَاغُ رَأْسِهَا مِنْ مَنْخِرِهَا وَ بَدَنُهَا مُتَقَطِّعٌ مِنَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ وَ رَأَیْتُ امْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِرِجْلَیْهَا فِی تَنُّورٍ مِنْ نَارٍ وَ رَأَیْتُ امْرَأَةً تُقَطَّعُ لَحْمُ جَسَدِهَا مِنْ مُقَدَّمِهَا وَ مُؤَخَّرِهَا بِمَقَارِیضَ مِنْ نَارٍ وَ رَأَیْتُ امْرَأَةً یُحْرَقُ وَجْهُهَا وَ یَدَاهَا وَ هِیَ تَأْکُلُ أَمْعَاءَهَا وَ رَأَیْتُ امْرَأَةً رَأْسُهَا رَأْسُ خِنْزِیرٍ وَ بَدَنُهَا بَدَنُ الْحِمَارِ وَ عَلَیْهَا أَلْفُ أَلْفِ لَوْنٍ مِنَ الْعَذَابِ وَ رَأَیْتُ امْرَأَةً عَلَی صُورَةِ الْکَلْبِ وَ النَّارُ تَدْخُلُ فِی دُبُرِهَا وَ تَخْرُجُ مِنْ فِیهَا وَ الْمَلَائِکَةُ یَضْرِبُونَ رَأْسَهَا وَ بَدَنَهَا بِمَقَامِعَ مِنْ نَارٍ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ (حَبِیبِی وَ قُرَّةُ عَیْنِی أَخْبِرْنِی مَا کَانَ عَمَلُهُنَّ وَ سِیرَتُهُنَّ حَتَّی وَضَعَ اللَّهُ عَلَیْهِنَّ هَذَا الْعَذَابَ فَقَالَ یَا بِنْتِی أَمَّا الْمُعَلَّقَةُ بِشَعْرِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ لَا تُغَطِّی شَعْرَهَا مِنَ الرِّجَالِ وَ أَمَّا الْمُعَلَّقَةُ بِلِسَانِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تُؤْذِی زَوْجَهَا وَ أَمَّا الْمُعَلَّقَةُ بِثَدْیِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تَمْتَنِعُ مِنْ فِرَاشِ زَوْجِهَا وَ أَمَّا الْمُعَلَّقَةُ بِرِجْلَیْهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهَا بِغَیْرِ إِذْنِ زَوْجِهَا وَ أَمَّا الَّتِی کَانَتْ تَأْکُلُ لَحْمَ جَسَدِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تُزَیِّنُ بَدَنَهَا لِلنَّاسِ وَ أَمَّا الَّتِی شُدَّتْ یَدَاهَا إِلَی رِجْلَیْهَا وَ سُلِّطَ عَلَیْهَا الْحَیَّاتُ وَ الْعَقَارِبُ فَإِنَّهَا کَانَتْ قَذِرَةَ الْوَضُوءِ قَذِرَةَ الثِّیَابِ وَ کَانَتْ لَا تَغْتَسِلُ مِنَ الْجَنَابَةِ وَ الْحَیْضِ وَ لَا تَتَنَظَّفُ وَ کَانَتْ تَسْتَهِینُ بِالصَّلَاةِ وَ أَمَّا الْعَمْیَاءُ الصَّمَّاءُ الْخَرْسَاءُ فَإِنَّهَا کَانَتْ تَلِدُ مِنَ الزِّنَاءِ فَتُعَلِّقُهُ فِی عُنُقِ زَوْجِهَا وَ أَمَّا الَّتِی تُقْرَضُ لَحْمُهَا بِالْمَقَارِیضِ فَإِنَّهَا تَعْرِضُ نَفْسَهَا عَلَی الرِّجَالِ وَ أَمَّا الَّتِی کَانَتْ تُحْرَقُ وَجْهُهَا وَ بَدَنُهَا وَ هِیَ تَأْکُلُ أَمْعَاءَهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ قَوَّادَةً وَ أَمَّا الَّتِی کَانَتْ رَأْسُهَا رَأْسَ خِنْزِیرٍ وَ بَدَنُهَا بَدَنَ الْحِمَارِ فَإِنَّهَا کَانَتْ نَمَّامَةً کَذَّابَةً وَ أَمَّا الَّتِی عَلَی صُورَةِ الْکَلْبِ وَ النَّارُ تَدْخُلُ فِی دُبُرِهَا وَ تَخْرُجُ مِنْ فِیهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ قَیْنَةً نَوَّاحَةً حَاسِدَةً ثُمَّ قَالَ (وَیْلٌ لِامْرَأَةٍ أَغْضَبَتْ زَوْجَهَا وَ طُوبَی لِامْرَأَةٍ رَضِیَ عَنْهَا زَوْجُهَا.تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۴۲؛ بحارالانوار، ج۸، ص۳۰۹/ نورالثقلین</ref> .
| |
|
| |
| === پیامبر اکرم، امیر قاب قوسین او ادنی و اولین لبیکگوی الست ===
| |
|
| |
| ابنسنان گوید: امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «اوّلین کسی که در جواب پیمان نخستین که خداوند از انسانها در عالم ذرّ گرفت، پاسخ مثبت داد رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) بود و این بدین خاطر است که پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) نزدیکترین آفریدگان به خداوند متعال و در مکانی بود که جبرئیل در شبی که پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) به آسمان برده شد به ایشان گفت: «ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! به پیش برو که در جایی قدم گذاشتهای که هیچ فرشتهی مقرّب و پیامبری در آن گام ننهاده است و اگر روح و جان پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) از [سِنخِ] آن مکان نبود هرگز نمیتوانست به آنجا برسد و در نزدیکی به خداوند چنان بود که خدا فرموده است: فاصلهی او [با پیامبر] بهاندازهی فاصله دو کمان یا کمتر<ref>(نجم/۹)</ref> یعنی بلکه فاصله [از فاصلهی دو قوس کمان] کمتر بود» <ref>عَنِ ابْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عبدالله الصّادق (أَوَّلُ مَنْ سَبَقَ مِنَ الرُّسُلِ إِلَی بَلَی مُحَمَّدٌ (وَ ذَلِکَ أَنَّهُ کَانَ أَقْرَبَ الْخَلْقِ إِلَی اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی، وَ کَانَ بِالْمَکَانِ الَّذِی قَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ لَمَّا أُسْرِیَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ تَقَدَّمْ یَا مُحَمَّدُ فَقَدْ وَطِئْتَ مَوْطِئاً لَمْ یَطَأْهُ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِیٌ مُرْسَلٌ وَ لَوْ لَا أَنَّ رُوحَهُ وَ نَفْسَهُ کَانَتْ مِنْ ذَلِکَ الْمَکَانِ لَمَا قَدَرَ أَنْ یَبْلُغَهُ، فَکَانَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کَمَا قَالَ اللَّهُ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی أَیْ بَل أدنَی.تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۷۶؛ الکافی، ج۱ ،ص۲۴۶/ نورالثقلین/ البرهان</ref>.
| |
|
| |
| == وسیله معراج == | | == وسیله معراج == |
|
| |
|