۲۲٬۱۹۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴: | خط ۴: | ||
واژۀ اسلام از '''«سلم»''' به معنای درستی و تندرستی و آسایش است<ref>(ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج 3: 68).</ref> برخی سلم و سلامت را نداشتن آفات و امراض ظاهری و باطنی میدانند<ref>(راغب اصفهانی، مفردات، 422 و ابن منظور، لسان العرب، ج 12: 289)</ref>. برخی اسلام را از همین ریشه و به معنای انقیاد میدانند. پس اسلام یعنی سلامت از اباء و انکار و امتناع و زیربارنرفتن<ref>(ابن فارس، معجم مقاییس اللغة:68).</ref>. ابنمنظور نیز اسلام و استسلام و انقیاد را هممعنی میشمارد و آن را اظهار خضوع در مقابل یک چیز میشمارد<ref>(ابن منظور لسان العرب، 294)</ref>؛ بنابراین، اسلام به معنای سرسپردگی و کرنش است، زیرا از سرکشی و نافرمانی که نوعی آسیب و تباهی به شمار میآید، خالی است. بهعبارت دیگر، میتوان گفت: اسلام وارد شدن در سلم و سلامت است. [[شیخ طبرسی]] معتقد است که اسلام میتواند از '''«تسلیم»''' به معنای تسلیم بودن در برابر امر خدا باشد، زیرا تسلیم نیز از '''«سلام»''' گرفته شده و به معنای انجام کاری است که تهی از تباهی باشد؛ بنابراین، اسلام انجام طاعاتی است که پیراسته از تبهکاری باشد<ref>(طبرسی،1372 ش، ج 2: 715)</ref>، پس بهطور کلی میتوان گفت اسلام سرسپردگی در برابر خداست؛ زیرا همراه با سلامت از هرگونه سرکشی و فسادی است.<br>'''«سلام»''' به معنای تحیت نیز از همین ریشه است؛ به این معنا که رابطۀ طرفین، مسالمتآمیز است و از هرگونه [[جنگ]] و نزاع - که نوعی عیب و آفت - است، خالی است<ref>(ابن منظور، لسان العرب، ج 12: 289)</ref>. | واژۀ اسلام از '''«سلم»''' به معنای درستی و تندرستی و آسایش است<ref>(ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج 3: 68).</ref> برخی سلم و سلامت را نداشتن آفات و امراض ظاهری و باطنی میدانند<ref>(راغب اصفهانی، مفردات، 422 و ابن منظور، لسان العرب، ج 12: 289)</ref>. برخی اسلام را از همین ریشه و به معنای انقیاد میدانند. پس اسلام یعنی سلامت از اباء و انکار و امتناع و زیربارنرفتن<ref>(ابن فارس، معجم مقاییس اللغة:68).</ref>. ابنمنظور نیز اسلام و استسلام و انقیاد را هممعنی میشمارد و آن را اظهار خضوع در مقابل یک چیز میشمارد<ref>(ابن منظور لسان العرب، 294)</ref>؛ بنابراین، اسلام به معنای سرسپردگی و کرنش است، زیرا از سرکشی و نافرمانی که نوعی آسیب و تباهی به شمار میآید، خالی است. بهعبارت دیگر، میتوان گفت: اسلام وارد شدن در سلم و سلامت است. [[شیخ طبرسی]] معتقد است که اسلام میتواند از '''«تسلیم»''' به معنای تسلیم بودن در برابر امر خدا باشد، زیرا تسلیم نیز از '''«سلام»''' گرفته شده و به معنای انجام کاری است که تهی از تباهی باشد؛ بنابراین، اسلام انجام طاعاتی است که پیراسته از تبهکاری باشد<ref>(طبرسی،1372 ش، ج 2: 715)</ref>، پس بهطور کلی میتوان گفت اسلام سرسپردگی در برابر خداست؛ زیرا همراه با سلامت از هرگونه سرکشی و فسادی است.<br>'''«سلام»''' به معنای تحیت نیز از همین ریشه است؛ به این معنا که رابطۀ طرفین، مسالمتآمیز است و از هرگونه [[جنگ]] و نزاع - که نوعی عیب و آفت - است، خالی است<ref>(ابن منظور، لسان العرب، ج 12: 289)</ref>. | ||
== معناشناسی قرآنی واژۀ اسلام == | == معناشناسی قرآنی واژۀ اسلام == | ||
گفتیم معنای لغوی اسلام، سرسپردگی و گردن نهادن و تسلیم بودن است. در قرآن کریم نیز این واژه به همین معنا در آیات مختلف از جمله | گفتیم معنای لغوی اسلام، سرسپردگی و گردن نهادن و تسلیم بودن است. در [[قرآن کریم]] نیز این واژه به همین معنا در [[آیات]] مختلف از جمله آیات،112 و 131، از [[سوره بقره]]؛ وآیات 20 و 83، از [[سوره آل عمران]]؛ و آیۀ 44، از سوره نمل بهکاررفته است: قرآن کریم در هشت مورد آیات: 19 و 85 آل عمران؛ آیۀ 3 [[سوره مائده]]؛ آیۀ 125 [[سوره انعام]]؛ آیۀ74 [[سوره توبه]]؛ آیۀ 22 [[سوره زمر]]؛ آیۀ 17 سوره حجرات؛ آیۀ 7 [[سوره صف]]. واژۀ '''«اسلام»''' را در همین شکل مصدری به کار برده است. <br> | ||
قرآن کریم در هشت مورد | |||
از منظر [[قرآن کریم]] یک دین خدایی بیشتر وجود ندارد و همه پیامبران پروردگار نیز برای تبلیغ و ترویج همین یک دین آمدهاند (شوری/13). در این بینش سخن از «ادیان» نیست، بلکه سخن از «دین یگانه» است و میان آموزههای پیامبران، هیچگونه گسست، جدایی و ناسازگاری نیست (بقره/136). (بقره/285)؛ بنابراین، دینی که بهوسیله پیامبران، از آدم تا خاتم (ع) آمده، یکی است و گوهر آن نیز جز «تسلیم» در برابر پروردگار متعال و اوامر او نیست. <br> | از منظر [[قرآن کریم]] یک دین خدایی بیشتر وجود ندارد و همه پیامبران پروردگار نیز برای تبلیغ و ترویج همین یک دین آمدهاند (شوری/13). در این بینش سخن از «ادیان» نیست، بلکه سخن از «دین یگانه» است و میان آموزههای پیامبران، هیچگونه گسست، جدایی و ناسازگاری نیست (بقره/136). (بقره/285)؛ بنابراین، دینی که بهوسیله پیامبران، از آدم تا خاتم (ع) آمده، یکی است و گوهر آن نیز جز «تسلیم» در برابر پروردگار متعال و اوامر او نیست. <br> |