۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقالهها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
'''شریعت صلح و رحمت''' عنوان مقالهای از بخش اندیشه [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] شماره سوم میباشد که به قلم دکتر سید مصطفی میرمحمدی و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در فصل تابستان سال 1384 منتشر شده است.</div> | '''شریعت صلح و رحمت''' عنوان مقالهای از بخش اندیشه [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] شماره سوم میباشد که به قلم دکتر سید مصطفی میرمحمدی و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در فصل تابستان سال 1384 منتشر شده است.</div> | ||
=چکیده= | == چکیده == | ||
پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 در رسانههای دیداری، گفتاری و نوشتاری غرب این برداشت تقویت شد که اسلام دین جنگ و خشونت است. مقاله حاضر نخست با مراجعه به قرآن و سنت و گفتار فقیهان و اندیشمندان مسلمان، ابتدا به معرفی صحیح دین اسلام که شریعتی مبتنی بر صلح و رحمت است میپردازد سپس علل و انگیزههای مخالفان را در ارائه تصویر نادرست از اسلام و مسلمانان، بیان میکند. | پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 در رسانههای دیداری، گفتاری و نوشتاری غرب این برداشت تقویت شد که اسلام دین جنگ و خشونت است. مقاله حاضر نخست با مراجعه به قرآن و سنت و گفتار فقیهان و اندیشمندان مسلمان، ابتدا به معرفی صحیح دین اسلام که شریعتی مبتنی بر صلح و رحمت است میپردازد سپس علل و انگیزههای مخالفان را در ارائه تصویر نادرست از اسلام و مسلمانان، بیان میکند. | ||
'''کلید واژهها:''' جنگ و صلح، حقوق بینالملل، حقوق بینالملل اسلامی | '''کلید واژهها:''' جنگ و صلح، حقوق بینالملل، حقوق بینالملل اسلامی | ||
=مقدمه= | == مقدمه == | ||
از افتراهای برخی از شرقشناسان و غربیان به اسلام و سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله) از گذشته تاکنون آن است که اسلام دین شمشیر، جنگ و درگیری است و پیروان خود را به کاربرد خشونت در ارتباط با دیگران دعوت میکند. این افترا به ویژه پس از حادثه 11 سپتامبر سال 2001 میلادی در رسانههای غربی، مجلههای، بنگاههای خبر پراکنی و بیانیههای سیاسی بار دیگر رونق گرفت و همچنان در غرب ادامه دارد. نشستها و کنفرانسهای متعددی در غرب و اروپا و نیز در سطح محافل علمیو دانشگاهی در این موضوع برگزار شد که آیا اسلام دین صلح است یا جنگ؟ دامنه این بحثها گاه تا کلاسهای مدارس نیز کشانده شد و با حمایت ابزارهای اطلاع رسانی و ارتباطی غرب به هجوم فرهنگی گسترده ای علیه مسلمانان تبدیل گردید. <ref>برای نمونه ر. ک. : عبداللطیف، به نقل از:www.Islamonline.net.</ref> <ref>در اين نوشته نويسنده خطر ازدياد اقليتهای مسلمان را در جوامع اروپايی گوشزد كرده و در خصوص هويت اروپاييان اعلام خطر میكند.</ref><br> | از افتراهای برخی از شرقشناسان و غربیان به اسلام و سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله) از گذشته تاکنون آن است که اسلام دین شمشیر، جنگ و درگیری است و پیروان خود را به کاربرد خشونت در ارتباط با دیگران دعوت میکند. این افترا به ویژه پس از حادثه 11 سپتامبر سال 2001 میلادی در رسانههای غربی، مجلههای، بنگاههای خبر پراکنی و بیانیههای سیاسی بار دیگر رونق گرفت و همچنان در غرب ادامه دارد. نشستها و کنفرانسهای متعددی در غرب و اروپا و نیز در سطح محافل علمیو دانشگاهی در این موضوع برگزار شد که آیا اسلام دین صلح است یا جنگ؟ دامنه این بحثها گاه تا کلاسهای مدارس نیز کشانده شد و با حمایت ابزارهای اطلاع رسانی و ارتباطی غرب به هجوم فرهنگی گسترده ای علیه مسلمانان تبدیل گردید. <ref>برای نمونه ر. ک. : عبداللطیف، به نقل از:www.Islamonline.net.</ref> <ref>در اين نوشته نويسنده خطر ازدياد اقليتهای مسلمان را در جوامع اروپايی گوشزد كرده و در خصوص هويت اروپاييان اعلام خطر میكند.</ref><br> | ||
پرداختن به این موضوع از آن روی اهمیت مییابد که اکنون نقش رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری همچون شبکههای ماهواره ای و نشریات بینالمللی که در سطح گسترده ای توزیع میشوند، رو به تزاید است و نمیتوان تأثیرگذاری این ابزارها را بر افکار عمومیجهانی وحتی مسلمانان نادیده گرفت. چنانچه به امکان ایفای نقش این ابزارها در ارائه تصویری مثبت یا منفی از اسلام و مسلمانان و نیز در تعریف مفاهیم درست یا نادرست از اسلام و سنت پیامبر برای افکار عمومینظری افکنیم، به میزان اهمیت بررسی آن چه آنان از اسلام میگویند و نیز پاسخگویی به افتراها و شبهاتی که متوجه اسلام و مسلمانان میسازند، پیخواهیم برد. <br> | پرداختن به این موضوع از آن روی اهمیت مییابد که اکنون نقش رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری همچون شبکههای ماهواره ای و نشریات بینالمللی که در سطح گسترده ای توزیع میشوند، رو به تزاید است و نمیتوان تأثیرگذاری این ابزارها را بر افکار عمومیجهانی وحتی مسلمانان نادیده گرفت. چنانچه به امکان ایفای نقش این ابزارها در ارائه تصویری مثبت یا منفی از اسلام و مسلمانان و نیز در تعریف مفاهیم درست یا نادرست از اسلام و سنت پیامبر برای افکار عمومینظری افکنیم، به میزان اهمیت بررسی آن چه آنان از اسلام میگویند و نیز پاسخگویی به افتراها و شبهاتی که متوجه اسلام و مسلمانان میسازند، پیخواهیم برد. <br> | ||
هجوم فرهنگی دشمنان اسلام همواره وجود داشته و دارد اما اندیشمندان بیدار مسلمان نیز از همه فرقههای اسلامی در برابر اینگونه هجمهها و تهمتها به دفاع و پاسداری از مکتب حیاتبخش اسلام و سنت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) پرداخته و پاسخهای منطقی و شایستهای دادهاند که با جایگاه رفیع اسلام همخوان است. نقش برجسته آن دسته از اسلام شناسان و حقوقدانان مسلمان را که آگاهی کافی از موضوع داشته و با مبانی شریعت اسلام آشنا هستند، در تطبیق مسائل نوپیدا و طرح دیدگاههای اسلام نمیتوان نادیده گرفت. از این رو بسیاری از علما و اندیشمندان مسلمان در پاسخ اساسی به نسبت دادن اسلام و مسلمانان به جنگطلبی و خشونت، از زاویه علمیو منطقی به موضوع نگریسته و از نظر مبانی بر این دیدگاه تأکید میورزند که اصل در روابط میان مسلمانان با غیر مسلمانان بر روابط مسالمتآمیز و صلحجویانهاست. تقویت این دیدگاه و بررسی زوایای سیاسی، حقوقی و اجتماعی آن با بهرهمندی از اصول و مبانی فقه سیاسی اسلام، همگامیبا واقعیتهای کنونی زندگی بینالمللی و نیازهای جوامع اسلامی است. بر این اساس ابتدا نشانههای صلحدوستی و روابط مسالمتآمیز در آموزههای اسلام و سنت پیامبر و دیدگاههای برخی از اندیشمندان اسلامی را مطرح میکنیم و در قسمت دوم مقاله به بررسی علل و انگیزههای مخالفان اسلام در نسبت دادن اسلام به دین جنگ و ترور میپردازیم.<br> | هجوم فرهنگی دشمنان اسلام همواره وجود داشته و دارد اما اندیشمندان بیدار مسلمان نیز از همه فرقههای اسلامی در برابر اینگونه هجمهها و تهمتها به دفاع و پاسداری از مکتب حیاتبخش اسلام و سنت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) پرداخته و پاسخهای منطقی و شایستهای دادهاند که با جایگاه رفیع اسلام همخوان است. نقش برجسته آن دسته از اسلام شناسان و حقوقدانان مسلمان را که آگاهی کافی از موضوع داشته و با مبانی شریعت اسلام آشنا هستند، در تطبیق مسائل نوپیدا و طرح دیدگاههای اسلام نمیتوان نادیده گرفت. از این رو بسیاری از علما و اندیشمندان مسلمان در پاسخ اساسی به نسبت دادن اسلام و مسلمانان به جنگطلبی و خشونت، از زاویه علمیو منطقی به موضوع نگریسته و از نظر مبانی بر این دیدگاه تأکید میورزند که اصل در روابط میان مسلمانان با غیر مسلمانان بر روابط مسالمتآمیز و صلحجویانهاست. تقویت این دیدگاه و بررسی زوایای سیاسی، حقوقی و اجتماعی آن با بهرهمندی از اصول و مبانی فقه سیاسی اسلام، همگامیبا واقعیتهای کنونی زندگی بینالمللی و نیازهای جوامع اسلامی است. بر این اساس ابتدا نشانههای صلحدوستی و روابط مسالمتآمیز در آموزههای اسلام و سنت پیامبر و دیدگاههای برخی از اندیشمندان اسلامی را مطرح میکنیم و در قسمت دوم مقاله به بررسی علل و انگیزههای مخالفان اسلام در نسبت دادن اسلام به دین جنگ و ترور میپردازیم.<br> | ||
=الف ـ نشانههای صلح و رحمت در اسلام= | == الف ـ نشانههای صلح و رحمت در اسلام == | ||
== قرآن و سنت نبوی == | === قرآن و سنت نبوی === | ||
صلح و رحمت از اهداف و آرمانهای اساسی دین مبین اسلام است و پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) برای گسترش آنها مبعوث شدهاست. بیتردید دینی که اساس آن رحمت است، پیام آور آن دین نیز پیامبر رحمت خواهد بود: «وَ ما أَرْسَلْناک إِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» <ref>نبیاء: 107</ref> حضرت خود دراینباره میفرماید: «و انا نبی الرحمة»<ref>ترمذی، 1412: 306</ref> و «انما انا رحمة مهداة» <ref>ابن کثیر، 1412: 3/211.</ref> «رحمت» در زبان تازی به: عطوفت، مهربانی و شفقت معنی میشود. <ref>اصفهانی: واژه رحم و الشامی، 1414: 7/41</ref> هم چنین پیامبر اسلام را چنین توصیف میکنند: «و هو نبی: لین الخلقة، کریم الطبیعة، جمیل المعاشرة، طلیق الوجه، بسّام من غیر ضحک، محزون من غیر عبوس، شدید من غیر عنف <ref>الشامی، 1414</ref>؛ او پیامبری است: نرمخوی، بزرگوار، گشاده رو، متبسم و نه خندان، غمگین و نه درشتخوی». او پیامبر رحمت است و پیشوای هدایت: «نبی الرحمة و امام الهدی». <ref>الثعالبی، 1418: 1/63.</ref> <ref>حجاج بن يوسف ثقفی، سعيد بن جبير را دستگير و سرانجام او را به شهادت رساند. قبل از كشتن سعيد از جمله پرسشهايی كه از او پرسيد اين بود: درباره محمد چه میگويی؟ سعيد چنين پاسخ داد: «نبي الرحمة و امام الهدی».</ref> در فتح مکه روزی که مسلمانان وارد شهر شدند، یکی از پرچمهای فتح به دست سعد بن عباده بود و او فریاد میزد: «الیوم یوم الملحمة... ؛ امروز روز نبرد است» وقتی پیامبر با خبر شد دستور عزل سعد را صادر نمود و پرچم را به دیگری سپرد تا به جای شعار قبلی ندا دهد: «الیوم یوم المرحمة... ؛ امروز روز شفقت و بخشودن است» <ref>الهندی: 10/513</ref> وقتی آزارها، اهانتها و شکنجههای مشرکان مکه علیه آن حضرت و یارانش به آخرین حد خود رسید و دیگر طاقت نماند، از او خواستند در حق این قوم نفرین کند ولی نپذیرفت و در پاسخ فرمود: «انی لم أبعث لعانا وانما بعثت رحمة <ref>ابن کثیر، 1412: 3/211</ref>؛ نفرین کننده برگزیده نشدم بلکه برای رحمت برگزیده شدم». روش آن حضرت گذشت و کرم بود. کعب بن زهیر که با اشعار خود به اسلام و مسلمانان طعنه میزد وقتی پیبرد رسول اکرم، پیامبر رحمت و انسان دوستی است نزد حضرت آمد و با این شعر پوزش خواست و اسلام آورد: <br> | صلح و رحمت از اهداف و آرمانهای اساسی دین مبین اسلام است و پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) برای گسترش آنها مبعوث شدهاست. بیتردید دینی که اساس آن رحمت است، پیام آور آن دین نیز پیامبر رحمت خواهد بود: «وَ ما أَرْسَلْناک إِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» <ref>نبیاء: 107</ref> حضرت خود دراینباره میفرماید: «و انا نبی الرحمة»<ref>ترمذی، 1412: 306</ref> و «انما انا رحمة مهداة» <ref>ابن کثیر، 1412: 3/211.</ref> «رحمت» در زبان تازی به: عطوفت، مهربانی و شفقت معنی میشود. <ref>اصفهانی: واژه رحم و الشامی، 1414: 7/41</ref> هم چنین پیامبر اسلام را چنین توصیف میکنند: «و هو نبی: لین الخلقة، کریم الطبیعة، جمیل المعاشرة، طلیق الوجه، بسّام من غیر ضحک، محزون من غیر عبوس، شدید من غیر عنف <ref>الشامی، 1414</ref>؛ او پیامبری است: نرمخوی، بزرگوار، گشاده رو، متبسم و نه خندان، غمگین و نه درشتخوی». او پیامبر رحمت است و پیشوای هدایت: «نبی الرحمة و امام الهدی». <ref>الثعالبی، 1418: 1/63.</ref> <ref>حجاج بن يوسف ثقفی، سعيد بن جبير را دستگير و سرانجام او را به شهادت رساند. قبل از كشتن سعيد از جمله پرسشهايی كه از او پرسيد اين بود: درباره محمد چه میگويی؟ سعيد چنين پاسخ داد: «نبي الرحمة و امام الهدی».</ref> در فتح مکه روزی که مسلمانان وارد شهر شدند، یکی از پرچمهای فتح به دست سعد بن عباده بود و او فریاد میزد: «الیوم یوم الملحمة... ؛ امروز روز نبرد است» وقتی پیامبر با خبر شد دستور عزل سعد را صادر نمود و پرچم را به دیگری سپرد تا به جای شعار قبلی ندا دهد: «الیوم یوم المرحمة... ؛ امروز روز شفقت و بخشودن است» <ref>الهندی: 10/513</ref> وقتی آزارها، اهانتها و شکنجههای مشرکان مکه علیه آن حضرت و یارانش به آخرین حد خود رسید و دیگر طاقت نماند، از او خواستند در حق این قوم نفرین کند ولی نپذیرفت و در پاسخ فرمود: «انی لم أبعث لعانا وانما بعثت رحمة <ref>ابن کثیر، 1412: 3/211</ref>؛ نفرین کننده برگزیده نشدم بلکه برای رحمت برگزیده شدم». روش آن حضرت گذشت و کرم بود. کعب بن زهیر که با اشعار خود به اسلام و مسلمانان طعنه میزد وقتی پیبرد رسول اکرم، پیامبر رحمت و انسان دوستی است نزد حضرت آمد و با این شعر پوزش خواست و اسلام آورد: <br> | ||
نبئت ان رسول الله اوعدنی*** والعفو عند رسول الله مأمول <ref>الحاكم النيسابوري، 1406: 3/581.</ref> | نبئت ان رسول الله اوعدنی*** والعفو عند رسول الله مأمول <ref>الحاكم النيسابوري، 1406: 3/581.</ref> | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
بر خلاف آن چه برخی میپندارند، جنگهای پیامبر اسلام خود مهمترین دلیل بر روحیه مسالمت جویانه در درگیریهای صدر اسلام است. وقایع نگاران برآناند که پیامبر اسلام در مدت حضور در مکه هرگز گروه نظامیتدارک ندید و چون به مدینه هجرت نمود و جهاد بر مسلمانان واجب شد، به نبرد با مشرکان پرداخت با وجود این، نبردهای پیامبر همگی ماهیت دفاعی داشت نه حالت تهاجمی. سفارشهای پیامبر و خلفای پس از آن حضرت در خصوص آیین نبرد به خوبی گویای آن است که هدف اسلام به کارگیری زور و خشونت در حل اختلافات نیست. نقل است آن حضرت هرگاه دسته نظامیترتیب میدادند آنان را در برابر خود مینشاندند و میفرمودند: «... ولا تقتلوا شیخاً فانیاً و لا طفلا صغیرا ً ولا امرأة و لا تغلّوا و اصلحوا و احسنوا ان الله یحب المحسنین <ref>الحلی: 9/63 و الشامی، 1314: 6/7</ref>؛ پیران ناتوان، کودکان و زنان را مکشید، خیانت مکنید، صلح کنید، نیکی کنید که خداوند نیکو کاران را دوست دارد». هنگامیکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)علی(علیهالسلام) را به یمن اعزام مینمود فرمود: «یا علی لئن یهدی الله علی یدیک رجلا خیر لک ممّا طلعت علیه الشمس (الحاکم النیسابوری، 1406: 7/598)؛ اگر خداوند به وسیله تو کسی را هدایت کند برای تو بهتر است از آن چه که خورشید بر آن طلوع میکند».<br> | بر خلاف آن چه برخی میپندارند، جنگهای پیامبر اسلام خود مهمترین دلیل بر روحیه مسالمت جویانه در درگیریهای صدر اسلام است. وقایع نگاران برآناند که پیامبر اسلام در مدت حضور در مکه هرگز گروه نظامیتدارک ندید و چون به مدینه هجرت نمود و جهاد بر مسلمانان واجب شد، به نبرد با مشرکان پرداخت با وجود این، نبردهای پیامبر همگی ماهیت دفاعی داشت نه حالت تهاجمی. سفارشهای پیامبر و خلفای پس از آن حضرت در خصوص آیین نبرد به خوبی گویای آن است که هدف اسلام به کارگیری زور و خشونت در حل اختلافات نیست. نقل است آن حضرت هرگاه دسته نظامیترتیب میدادند آنان را در برابر خود مینشاندند و میفرمودند: «... ولا تقتلوا شیخاً فانیاً و لا طفلا صغیرا ً ولا امرأة و لا تغلّوا و اصلحوا و احسنوا ان الله یحب المحسنین <ref>الحلی: 9/63 و الشامی، 1314: 6/7</ref>؛ پیران ناتوان، کودکان و زنان را مکشید، خیانت مکنید، صلح کنید، نیکی کنید که خداوند نیکو کاران را دوست دارد». هنگامیکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)علی(علیهالسلام) را به یمن اعزام مینمود فرمود: «یا علی لئن یهدی الله علی یدیک رجلا خیر لک ممّا طلعت علیه الشمس (الحاکم النیسابوری، 1406: 7/598)؛ اگر خداوند به وسیله تو کسی را هدایت کند برای تو بهتر است از آن چه که خورشید بر آن طلوع میکند».<br> | ||
== دیدگاههای اندیشمندان و فقیهان مسلمان == | === دیدگاههای اندیشمندان و فقیهان مسلمان === | ||
به نظر بسیاری از اندیشمندان، اصل در روابط مسلمانان با دیگران بر صلح مبتنی است و جنگ یک وضعیت عارضی است که برای دفع تجاوز و پشتیبانی از دعوت اسلامی ضرورت مییابد و در آن سیطره و غلبه بر دیگران جایی ندارد. <br> | به نظر بسیاری از اندیشمندان، اصل در روابط مسلمانان با دیگران بر صلح مبتنی است و جنگ یک وضعیت عارضی است که برای دفع تجاوز و پشتیبانی از دعوت اسلامی ضرورت مییابد و در آن سیطره و غلبه بر دیگران جایی ندارد. <br> | ||
ـ ابن الصلاح (صلاحالدین) میگوید: «اصل بر آن است که کافران نیز باقی بمانند، خداوند نابودی انسانها را نمیخواهد و آنان را برای کشته شدن خلق نکردهاست. کشتن آنان جز دریک وضعیت عارضی که مضر و خطرناک باشند روا نیست. چنین برخوردی کیفر کافر بودن آنان نیست، زیرا دنیا محل چنین مجازاتهایی نمیباشد. از ابن تیمیه نقل میکنند: جنگ با آنانیرواست که با ما بر سر عمل کردن به دین میجنگند».<ref>القاسمی، 1982: 176.</ref> اسلام با آنان که خواهان صلحاند، صلح میکند. اسلام سر جنگ ندارد مگر با کسی که با مسلمانان وارد جنگ شود یا مانع دعوت مسلمانان گردد. جهاد با حجت و بیان بر جهاد با توسل به زور مقدم است<ref>همان: 183ـ184.</ref><br> | ـ ابن الصلاح (صلاحالدین) میگوید: «اصل بر آن است که کافران نیز باقی بمانند، خداوند نابودی انسانها را نمیخواهد و آنان را برای کشته شدن خلق نکردهاست. کشتن آنان جز دریک وضعیت عارضی که مضر و خطرناک باشند روا نیست. چنین برخوردی کیفر کافر بودن آنان نیست، زیرا دنیا محل چنین مجازاتهایی نمیباشد. از ابن تیمیه نقل میکنند: جنگ با آنانیرواست که با ما بر سر عمل کردن به دین میجنگند».<ref>القاسمی، 1982: 176.</ref> اسلام با آنان که خواهان صلحاند، صلح میکند. اسلام سر جنگ ندارد مگر با کسی که با مسلمانان وارد جنگ شود یا مانع دعوت مسلمانان گردد. جهاد با حجت و بیان بر جهاد با توسل به زور مقدم است<ref>همان: 183ـ184.</ref><br> | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
بنابراین، این گفته که شریعت اسلامی در اغلب موارد، شریعتی مبتنی بر جنگ و شمشیر است برداشتی بی اساس است و با متون و آموزههای حیاتبخش اسلام موافق نیست. <br> | بنابراین، این گفته که شریعت اسلامی در اغلب موارد، شریعتی مبتنی بر جنگ و شمشیر است برداشتی بی اساس است و با متون و آموزههای حیاتبخش اسلام موافق نیست. <br> | ||
== نگاهی به آیات دعوتکننده به جنگ در قرآن == | === نگاهی به آیات دعوتکننده به جنگ در قرآن === | ||
چنان که گذشت اصل در روابط با غیرمسلمانان بر صلح است. با وجود این، جای این سؤال باقی است که چگونه میتوان میان این اصل و آن دسته از آیات قرآن که متضمّن جنگ و نبرد است و نیز با جنگهای عصر رسالت، سازش برقرار ساخت؟ بررسی جوانب مختلف این پرسش خود بحثی جداگانه میطلبد ولی تا آنجا که به موضوع مقاله مرتبط است به آن میپردازیم.<br> | چنان که گذشت اصل در روابط با غیرمسلمانان بر صلح است. با وجود این، جای این سؤال باقی است که چگونه میتوان میان این اصل و آن دسته از آیات قرآن که متضمّن جنگ و نبرد است و نیز با جنگهای عصر رسالت، سازش برقرار ساخت؟ بررسی جوانب مختلف این پرسش خود بحثی جداگانه میطلبد ولی تا آنجا که به موضوع مقاله مرتبط است به آن میپردازیم.<br> | ||
مشهورترین آیهای که بر جنگ تأکید دارد این آیه است: «وَ قاتِلُوا الْمُشْرِکینَ کافَّةً کما یقاتِلُونَکمْ کافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ» (توبه:36). در تبیین این آیه توجه به چند نکته ضروری است: اولا، روی سخن در آیه حفظ حق حیات انسانی است. بر این اساس چنان چه دشمنان اسلام همگی قصد سلب حیات مسلمانان نمایند، بدیهی است مسلمانان نیز در دفاع از حق خویش در برابر آنان خواهند ایستاد و چنین دفاعی با فطرت انسانی نیز سازگار است. ثانیا، آیه تصریح میکند که چون آنان قصد جنگ با همه شما دارند، شما نیز با آنان کارزار کنید. بنابراین آنان هستند که به مسلمانان تعرض میکنند و مسلمانان نیز در پاسخ اقدام تجاوزکارانه دشمن با تمام توان مقابله میکنند. ادامه آیه هم که در آن همراهی خداوند با اهل تقوا را یادآوری کند خود بیانگر ارزندهبودن رعایت اصول انسانی در جنگ است. <ref>الطباطبائی: 2/65 ـ 68 و 9 / 27</ref><br> | مشهورترین آیهای که بر جنگ تأکید دارد این آیه است: «وَ قاتِلُوا الْمُشْرِکینَ کافَّةً کما یقاتِلُونَکمْ کافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ» (توبه:36). در تبیین این آیه توجه به چند نکته ضروری است: اولا، روی سخن در آیه حفظ حق حیات انسانی است. بر این اساس چنان چه دشمنان اسلام همگی قصد سلب حیات مسلمانان نمایند، بدیهی است مسلمانان نیز در دفاع از حق خویش در برابر آنان خواهند ایستاد و چنین دفاعی با فطرت انسانی نیز سازگار است. ثانیا، آیه تصریح میکند که چون آنان قصد جنگ با همه شما دارند، شما نیز با آنان کارزار کنید. بنابراین آنان هستند که به مسلمانان تعرض میکنند و مسلمانان نیز در پاسخ اقدام تجاوزکارانه دشمن با تمام توان مقابله میکنند. ادامه آیه هم که در آن همراهی خداوند با اهل تقوا را یادآوری کند خود بیانگر ارزندهبودن رعایت اصول انسانی در جنگ است. <ref>الطباطبائی: 2/65 ـ 68 و 9 / 27</ref><br> | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
البته صلح جویی ادعای شیوایی است که دولتمردان و سیاستمداران غربی با آب و تاب خاصی بر زبان میآورند ولی این اصل پس از تلاشهای فراوان و به قیمت خونهای بسیاری که در دو جنگ جهانی از بشریت ریخته شد، وارد عرصه حقوق بینالملل گردید. سخن «غنیمی» دراینباره شنیدنی است که میگوید: نه میتوان گفت در اسلام حقوق صلح نیست و نه میتوان آن را دست آورد حقوق بینالملل معاصر دانست، بلکه بین این دو حقوق دارای شباهتهای فراوانی است و هر دو یک هدف را تعقیب نموده، یک دیگر را کامل میکنند. منبع این دو حقوق متفاوت ولی فلسفه صلح در هر دو از یک منطق عقلی برمیخیزد و آن رفاه جامعه بینالمللی از طریق تحکیم روابط دوستانه و تأکید بر روابط مسالمتآمیز است. ... بر من خرده مگیرید که حقوق بینالملل را بر حقوق اسلام ترجیح میدهم، ترجیح حقوق ناقص بر حقوق کامل هرگز روا نیست، من معتقدم فکر بشر همواره در پی صلح بوده ولی روشهای متفاوتی را در هر عصر جستوجو میکرده است. <ref>غنیمی، بیتا: 1934.</ref> با این حال، این نکته را نیز باید افزود که آن چه را اسلام قرنها پیش یافته و اعلام کرده است، حقوق بینالملل با سیزده قرن فاصله بدان رسیده است.<br> | البته صلح جویی ادعای شیوایی است که دولتمردان و سیاستمداران غربی با آب و تاب خاصی بر زبان میآورند ولی این اصل پس از تلاشهای فراوان و به قیمت خونهای بسیاری که در دو جنگ جهانی از بشریت ریخته شد، وارد عرصه حقوق بینالملل گردید. سخن «غنیمی» دراینباره شنیدنی است که میگوید: نه میتوان گفت در اسلام حقوق صلح نیست و نه میتوان آن را دست آورد حقوق بینالملل معاصر دانست، بلکه بین این دو حقوق دارای شباهتهای فراوانی است و هر دو یک هدف را تعقیب نموده، یک دیگر را کامل میکنند. منبع این دو حقوق متفاوت ولی فلسفه صلح در هر دو از یک منطق عقلی برمیخیزد و آن رفاه جامعه بینالمللی از طریق تحکیم روابط دوستانه و تأکید بر روابط مسالمتآمیز است. ... بر من خرده مگیرید که حقوق بینالملل را بر حقوق اسلام ترجیح میدهم، ترجیح حقوق ناقص بر حقوق کامل هرگز روا نیست، من معتقدم فکر بشر همواره در پی صلح بوده ولی روشهای متفاوتی را در هر عصر جستوجو میکرده است. <ref>غنیمی، بیتا: 1934.</ref> با این حال، این نکته را نیز باید افزود که آن چه را اسلام قرنها پیش یافته و اعلام کرده است، حقوق بینالملل با سیزده قرن فاصله بدان رسیده است.<br> | ||
=ب ـ انگیزههای انتساب اسلام به دین جنگ و خشونت= | == ب ـ انگیزههای انتساب اسلام به دین جنگ و خشونت == | ||
پس از جنگ جهانی اول، در غرب اسلام دین جنگ و شمشیر معرفی میشد و اکنون به ویژه پس از پایان جنگ سرد اسلام را دین ترور و خشونت میدانند و مسلمانان را نیز خشونتگرا و تروریست! چنان که گفته شد این افترای تازهای نیست، بلکه الفاظ آن تغییر کرده و با ادبیات نو سیاسی هم آوا شده است. میتوان علل و انگیزههای برخی مستشرقان و غربیان را در ارائه اینگونه برداشتها از اسلام چنین برشمرد:<br> | پس از جنگ جهانی اول، در غرب اسلام دین جنگ و شمشیر معرفی میشد و اکنون به ویژه پس از پایان جنگ سرد اسلام را دین ترور و خشونت میدانند و مسلمانان را نیز خشونتگرا و تروریست! چنان که گفته شد این افترای تازهای نیست، بلکه الفاظ آن تغییر کرده و با ادبیات نو سیاسی هم آوا شده است. میتوان علل و انگیزههای برخی مستشرقان و غربیان را در ارائه اینگونه برداشتها از اسلام چنین برشمرد:<br> | ||
== برداشت نادرست از متون دینی و واقعیتهای فقه اسلام == | === برداشت نادرست از متون دینی و واقعیتهای فقه اسلام === | ||
برخی با استناد به ظواهر برخی از آیات قرآن و احادیث، جنگ را یک وظیفه و اصل در زندگی مسلمانان دانسته و در روابط میان مسلمانان با غیر مسلمانان نیز این اصل را تقویت کردند. این نظر باعث شده است دستهای از مستشرقان و پژوهشگران غرب، اسلام را دین جنگ و شمشیر بدانند. ولی پژوهشهای جدید، از وجود چنین دیدگاهی در میان آن دسته از فقیهانی که اصل را بر جنگ مینهادند پرده برداشته است. دکتر وهبه زحیلی در کتاب «آثار الحرب» که رساله دکتری ایشان در یکی از دانشگاههای مصر بودهاست، ضمن تحقیقی مفصل دراینباره نتیجه میگیرد: | برخی با استناد به ظواهر برخی از آیات قرآن و احادیث، جنگ را یک وظیفه و اصل در زندگی مسلمانان دانسته و در روابط میان مسلمانان با غیر مسلمانان نیز این اصل را تقویت کردند. این نظر باعث شده است دستهای از مستشرقان و پژوهشگران غرب، اسلام را دین جنگ و شمشیر بدانند. ولی پژوهشهای جدید، از وجود چنین دیدگاهی در میان آن دسته از فقیهانی که اصل را بر جنگ مینهادند پرده برداشته است. دکتر وهبه زحیلی در کتاب «آثار الحرب» که رساله دکتری ایشان در یکی از دانشگاههای مصر بودهاست، ضمن تحقیقی مفصل دراینباره نتیجه میگیرد: | ||
«اکثر فقیهان متأثر از وضعیت واقعی حاکم بر روابط میان مسلمانان وغیر مسلمانان در قرن دوم هجری که عصر اجتهاد فقهی است، بر این نظر بودند که اصل در روابط خارجی میان مسلمانان با دیگران بر جنگ مبتنی است و نه صلح؛ مگر موجبات صلح مانند ایمان یا امان به وجود آید. هدف در اتخاذ این نظریه آن بود که فتوحات اسلامی پیروزمندانه ادامه یابد و اصل عزت مسلمانان و تکلیف به دعوت اسلامی در جهان راه خود را بپیماید» <ref>الزحیلی، 1997: 93.</ref> تقویت چنین دیدگاهی که در دوران سیاسی امویان و عباسیان، ناظر به وضعیت جنگی حاکم بر روابط آن زمان بود. طبیعی است مطالبات سیاسی و اجتماعی حاکم در هر عصری، آرایی را تقویت میکند که با مقطع زمانی خود سازگاری بیشتری داشته باشد.<br> | «اکثر فقیهان متأثر از وضعیت واقعی حاکم بر روابط میان مسلمانان وغیر مسلمانان در قرن دوم هجری که عصر اجتهاد فقهی است، بر این نظر بودند که اصل در روابط خارجی میان مسلمانان با دیگران بر جنگ مبتنی است و نه صلح؛ مگر موجبات صلح مانند ایمان یا امان به وجود آید. هدف در اتخاذ این نظریه آن بود که فتوحات اسلامی پیروزمندانه ادامه یابد و اصل عزت مسلمانان و تکلیف به دعوت اسلامی در جهان راه خود را بپیماید» <ref>الزحیلی، 1997: 93.</ref> تقویت چنین دیدگاهی که در دوران سیاسی امویان و عباسیان، ناظر به وضعیت جنگی حاکم بر روابط آن زمان بود. طبیعی است مطالبات سیاسی و اجتماعی حاکم در هر عصری، آرایی را تقویت میکند که با مقطع زمانی خود سازگاری بیشتری داشته باشد.<br> | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
5ـ لازم است نگاهی به وضعیت کنونی مسلمانان در جهان افکنیم: بر چسب تروریسم به اسلام و مسلمانان تلاش مذبوحانهای است که دشمنان بیشتر پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 آغاز کردند و تصویر نادرستی از مسلمانان در رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری جهان ترسیم نمودند. مسلمانان را مردمانی ترسناک معرفی میکنند که دیگران باید از آنان گریزان باشند و انواع سختگیریها را علیه آنان به کار میبرند. زیانهای مادی و معنوی بسیاری متوجه مسلمانان شدهاست. مدارس، مؤسسات فرهنگی و خیریه و شرکتهای متعلق به مسلمانان به اتهام ارتباط و همکاری یا احتمال همکاری، تعطیل و اموال و داراییهای آنها مصادره و ضبط شدهاست. میلیونها مسلمان که به دلایل گوناگونی چون درمان، تحصیل، تبلیغ و آموزش همکیشان مسلمان خود، راهی دیار غرب و سرزمینهای غیر اسلامی میشوند با بی میلی و بغض مواجه میشوند و با آنان همچون مسافران خطرناک برخورد میشود. خلاصه این سخن مسلمانی را از یاد نمیبرم که میگفت: اگر به این قانع نبودم که اسلام دین صلح است و مسلمانان صلح جوترین مردمان زمین، باور میکردم که ما مسلمانان اکنون تروریسم هستیم! <br> | 5ـ لازم است نگاهی به وضعیت کنونی مسلمانان در جهان افکنیم: بر چسب تروریسم به اسلام و مسلمانان تلاش مذبوحانهای است که دشمنان بیشتر پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 آغاز کردند و تصویر نادرستی از مسلمانان در رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری جهان ترسیم نمودند. مسلمانان را مردمانی ترسناک معرفی میکنند که دیگران باید از آنان گریزان باشند و انواع سختگیریها را علیه آنان به کار میبرند. زیانهای مادی و معنوی بسیاری متوجه مسلمانان شدهاست. مدارس، مؤسسات فرهنگی و خیریه و شرکتهای متعلق به مسلمانان به اتهام ارتباط و همکاری یا احتمال همکاری، تعطیل و اموال و داراییهای آنها مصادره و ضبط شدهاست. میلیونها مسلمان که به دلایل گوناگونی چون درمان، تحصیل، تبلیغ و آموزش همکیشان مسلمان خود، راهی دیار غرب و سرزمینهای غیر اسلامی میشوند با بی میلی و بغض مواجه میشوند و با آنان همچون مسافران خطرناک برخورد میشود. خلاصه این سخن مسلمانی را از یاد نمیبرم که میگفت: اگر به این قانع نبودم که اسلام دین صلح است و مسلمانان صلح جوترین مردمان زمین، باور میکردم که ما مسلمانان اکنون تروریسم هستیم! <br> | ||
== رواج اسلام در غرب == | === رواج اسلام در غرب === | ||
از دیگر انگیزههای مخالفان اسلام در برچسب ترور و جنگطلبی به مسلمانان، موج فزاینده توجه به اسلام و حضور مسلمانان در غرب است، چرا که این وضعیت به نظر آنان به حد بحران رسیدهاست. دراین باره فقط به جدیدترین مقالهای که مجله پر تیراژ تایم آمریکایی درباره مسلمانان آوردهاست بسنده میکنیم. مقاله با نام «بحران هویت اروپا»(Europe's identity crisis) از تأثیر افزایش تعداد مسلمانان در اروپا بر هویت اروپاییان سخن میگوید. خواننده شماره 28 فوریه 2005 این مجله بر صفحه روی جلد آن تابلوی معروف مونالیزا را میبیند که مقنعه اسلامی به سرکرده و محجبه شدهاست. از این طریق نظر بیننده به مقاله ای که عنوان آن در پایین تصویر آمده به متن نیز جلب میشود. به نظر نویسنده بحران هویت اروپاییان ناشی از سیل مهاجران عمدتاَ مسلمان است و در نتیجه آن الگوی جامعه چند فرهنگی اروپا، برخلاف آمریکا، به شکست انجامیدهاست. در این گزارش افزایش احزاب ضد مهاجرت در بلژیک، آلمان، هلند و بریتانیا نمایانگر نگرانی فزاینده اروپاییان از استحاله هویتشان به خاطر جریان مستمر مهاجران مسلمان دانسته شدهاست؛ مهاجرانی که حاضر نیستند فرهنگها و سنن خود را به کنار بگذارند و با اروپاییان «همرنگ» شوند. ابتدای این گزارش به معرفی رهبر حزب راستگرای افراطی «ولامس بلانگ» بلژیک میپردازد که جنبشی را برای جلوگیری از احداث «اولین مسجد رسمی» در شهر «انتورپ نورث» این کشور به راه انداختهاست. به نوشته تایم، هنگامیکه این فرد (دووینتر) از خیابان میگذرد، در یک سوی خیابان، مهاجران وی را "نژادپرست" میخوانند و در سوی دیگر، هوادارانش مبارزه وی را میستایند. در حقیقت، رهبر حزب "ولامس بلانگ" مصداق "مشت، نمونه خروار" است. تایم میافزاید: «مهاجران مسلمان باید قانوناً ملزم شوند که با پذیرش ارزشهای سکولار اروپا و حتی پشت کردن به آداب و رسوم اسلام، همرنگ اروپاییان شوند. سیاستمداران اظهار میکنند که روند مذکور یگانه راه مقابله با ارتباط مخوف مهاجرت و تروریسم اسلامگرایان است.»<br> | از دیگر انگیزههای مخالفان اسلام در برچسب ترور و جنگطلبی به مسلمانان، موج فزاینده توجه به اسلام و حضور مسلمانان در غرب است، چرا که این وضعیت به نظر آنان به حد بحران رسیدهاست. دراین باره فقط به جدیدترین مقالهای که مجله پر تیراژ تایم آمریکایی درباره مسلمانان آوردهاست بسنده میکنیم. مقاله با نام «بحران هویت اروپا»(Europe's identity crisis) از تأثیر افزایش تعداد مسلمانان در اروپا بر هویت اروپاییان سخن میگوید. خواننده شماره 28 فوریه 2005 این مجله بر صفحه روی جلد آن تابلوی معروف مونالیزا را میبیند که مقنعه اسلامی به سرکرده و محجبه شدهاست. از این طریق نظر بیننده به مقاله ای که عنوان آن در پایین تصویر آمده به متن نیز جلب میشود. به نظر نویسنده بحران هویت اروپاییان ناشی از سیل مهاجران عمدتاَ مسلمان است و در نتیجه آن الگوی جامعه چند فرهنگی اروپا، برخلاف آمریکا، به شکست انجامیدهاست. در این گزارش افزایش احزاب ضد مهاجرت در بلژیک، آلمان، هلند و بریتانیا نمایانگر نگرانی فزاینده اروپاییان از استحاله هویتشان به خاطر جریان مستمر مهاجران مسلمان دانسته شدهاست؛ مهاجرانی که حاضر نیستند فرهنگها و سنن خود را به کنار بگذارند و با اروپاییان «همرنگ» شوند. ابتدای این گزارش به معرفی رهبر حزب راستگرای افراطی «ولامس بلانگ» بلژیک میپردازد که جنبشی را برای جلوگیری از احداث «اولین مسجد رسمی» در شهر «انتورپ نورث» این کشور به راه انداختهاست. به نوشته تایم، هنگامیکه این فرد (دووینتر) از خیابان میگذرد، در یک سوی خیابان، مهاجران وی را "نژادپرست" میخوانند و در سوی دیگر، هوادارانش مبارزه وی را میستایند. در حقیقت، رهبر حزب "ولامس بلانگ" مصداق "مشت، نمونه خروار" است. تایم میافزاید: «مهاجران مسلمان باید قانوناً ملزم شوند که با پذیرش ارزشهای سکولار اروپا و حتی پشت کردن به آداب و رسوم اسلام، همرنگ اروپاییان شوند. سیاستمداران اظهار میکنند که روند مذکور یگانه راه مقابله با ارتباط مخوف مهاجرت و تروریسم اسلامگرایان است.»<br> | ||
در جای دیگر از این مقاله به نقل از کارل دووس، استاد علوم سیاسی دانشگاه گنت بلژیک، آمدهاست: «به طور سنتی، اروپایی یعنی فردی که اهل یک کشور اروپایی است، اما درباره ارزشهای اروپایی بحث فلسفی بیشتری در جریان است. این واقعیت که مسلمانان نسل دوم هنوز مهاجر تلقی میشوند، بدین مفهوم است که ما مشکل بسیار بزرگی داریم.»<br> | در جای دیگر از این مقاله به نقل از کارل دووس، استاد علوم سیاسی دانشگاه گنت بلژیک، آمدهاست: «به طور سنتی، اروپایی یعنی فردی که اهل یک کشور اروپایی است، اما درباره ارزشهای اروپایی بحث فلسفی بیشتری در جریان است. این واقعیت که مسلمانان نسل دوم هنوز مهاجر تلقی میشوند، بدین مفهوم است که ما مشکل بسیار بزرگی داریم.»<br> | ||
رهبر حزب «ولامس بلانگ» بلژیک میگوید: "چند فرهنگگرایی یک توهم است. اکثر مهاجران همرنگ نمیشوند. آنها در محلههایی خاص شیوه زندگی خود را پیگیری میکنند. آنها باید مانند ما رفتار کنند. دین باید از سیاست جدا باشد. در اروپا جویهای خون به راه افتادهاست تا این جدایی تضمین شود». به نظر وی «اسلامگرایی در حال حاضر بزرگترین معضل اروپاست و اگر به سرعت دست به کار نشوند، خیلی دیر خواهد شد». <ref>Time: february 28, 2005,vol. 165 no.9</ref><br> | رهبر حزب «ولامس بلانگ» بلژیک میگوید: "چند فرهنگگرایی یک توهم است. اکثر مهاجران همرنگ نمیشوند. آنها در محلههایی خاص شیوه زندگی خود را پیگیری میکنند. آنها باید مانند ما رفتار کنند. دین باید از سیاست جدا باشد. در اروپا جویهای خون به راه افتادهاست تا این جدایی تضمین شود». به نظر وی «اسلامگرایی در حال حاضر بزرگترین معضل اروپاست و اگر به سرعت دست به کار نشوند، خیلی دیر خواهد شد». <ref>Time: february 28, 2005,vol. 165 no.9</ref><br> | ||
== پشتیبانی از صهیونیزم == | === پشتیبانی از صهیونیزم === | ||
از دیگر انگیزههای روشن پشت پرده انتشار برچسب تروریسم به مسلمانان پشتیبانی از صهیونیستها است. تاریخ و عملکرد یهود در بسیاری از دورههای تاریخی نشان میدهد که این قوم همواره منشأ بحرانهای جهانی بودهاند. این رویه اکنون توسط یهودیان افراطی و صهیونیزم تعقیب میشود. بیتردید صهیونیستها را هم میتوان منبع و منشأ اتهام ترور و خشونت به مسلمانان دانست و هم منشأ و ریشه هرگونه ترور و وحشت را که در جهان روی میدهد باید در میان آنان جستوجو کرد. دوگانگی در رسانهها و مطبوعات غرب، گویاترین دلیل بر جانبداری آنها از صهیونیزم بینالملل و وجود دستهای مخفی این گروه در انتشار برچسبهای نادرست علیه مسلمانان است. از یک سو رسانهها و مطبوعات غرب در انعکاس چهره خشونت و ترور از مسلمانان آزادی عمل بسیار داشته و پشتیبانی میشوند و از سوی دیگر و در نقطه مقابل هر سخن یا نوشته مربوط به تاریخ یهود و جرایمیکه آنان مرتکب شدند با محدویت، سانسور و فشار همراه است. مواردی هم به اخراج و محرومیت آن دسته از نویسندگان انجامیده است که درباره یهود و صهیونیستها حقایقی را بیان داشتهاند. آخرین نمونه جلوگیری از پخش برنامههای برخی از شبکههای ماهوارهای اسلامی است که به مذاق صهیونیستها و اروپاییان خوش نیامد. از مهمترین محدویتهای حاکم بر آزادی بیان و مطبوعات در بسیاری از مراکز علمی و دانشگاههای مغرب زمین نشر و بیان مطالب علیه صهیونیستها است. پشتیبانیهای نظامی، اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی دولتهای غربی از صهیونیست نیاز به گفتن ندارد، زیرا از سیاستهای رسمیو اعلام شده کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده و بسیاری از دولتهای اروپای غربی است. <br> | از دیگر انگیزههای روشن پشت پرده انتشار برچسب تروریسم به مسلمانان پشتیبانی از صهیونیستها است. تاریخ و عملکرد یهود در بسیاری از دورههای تاریخی نشان میدهد که این قوم همواره منشأ بحرانهای جهانی بودهاند. این رویه اکنون توسط یهودیان افراطی و صهیونیزم تعقیب میشود. بیتردید صهیونیستها را هم میتوان منبع و منشأ اتهام ترور و خشونت به مسلمانان دانست و هم منشأ و ریشه هرگونه ترور و وحشت را که در جهان روی میدهد باید در میان آنان جستوجو کرد. دوگانگی در رسانهها و مطبوعات غرب، گویاترین دلیل بر جانبداری آنها از صهیونیزم بینالملل و وجود دستهای مخفی این گروه در انتشار برچسبهای نادرست علیه مسلمانان است. از یک سو رسانهها و مطبوعات غرب در انعکاس چهره خشونت و ترور از مسلمانان آزادی عمل بسیار داشته و پشتیبانی میشوند و از سوی دیگر و در نقطه مقابل هر سخن یا نوشته مربوط به تاریخ یهود و جرایمیکه آنان مرتکب شدند با محدویت، سانسور و فشار همراه است. مواردی هم به اخراج و محرومیت آن دسته از نویسندگان انجامیده است که درباره یهود و صهیونیستها حقایقی را بیان داشتهاند. آخرین نمونه جلوگیری از پخش برنامههای برخی از شبکههای ماهوارهای اسلامی است که به مذاق صهیونیستها و اروپاییان خوش نیامد. از مهمترین محدویتهای حاکم بر آزادی بیان و مطبوعات در بسیاری از مراکز علمی و دانشگاههای مغرب زمین نشر و بیان مطالب علیه صهیونیستها است. پشتیبانیهای نظامی، اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی دولتهای غربی از صهیونیست نیاز به گفتن ندارد، زیرا از سیاستهای رسمیو اعلام شده کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده و بسیاری از دولتهای اروپای غربی است. <br> | ||
طرح خاورمیانه بزرگ، اشغال سرزمینهای اسلامی چون [[عراق]] و [[افغانستان]] و تشویق و گاه تهدید کشورها به دست برداشتن از مقررات اسلامی، مانع تراشی در برابر مسلمانان از دسترسی به فناوری هستهای حتی در اهداف صلح جویانه، درج نام برخی از کشورهای اسلامی در فهرست دولتهای محور شرارت، و در پایان اعلام جنگ صلیبی علیه تروریسم (اسلام)، همه و همه گامهایی است که به نفع صهیونیزم برداشته میشود. <br> | طرح خاورمیانه بزرگ، اشغال سرزمینهای اسلامی چون [[عراق]] و [[افغانستان]] و تشویق و گاه تهدید کشورها به دست برداشتن از مقررات اسلامی، مانع تراشی در برابر مسلمانان از دسترسی به فناوری هستهای حتی در اهداف صلح جویانه، درج نام برخی از کشورهای اسلامی در فهرست دولتهای محور شرارت، و در پایان اعلام جنگ صلیبی علیه تروریسم (اسلام)، همه و همه گامهایی است که به نفع صهیونیزم برداشته میشود. <br> | ||
انگیزهها و هدفهایی چون: محروم ساختن مسلمانان از دسترسی به پیشرفتهای علمی، نیاز به وجود یک دشمن فرضی برای غرب پس از پایان دوران جنگ سرد، تحقق نظریه برخورد تمدنها، گسترش حوزه مداخله در امور داخلی دولتهای اسلامی به بهانه برقراری دمکراسی و در واقع چپاول ثروتهای ملی، از دیگر انگیزههای غیر مستقیم نهفته در انتشار تهمت ترور و جنگطلبی به مسلمانان است که تفصیل آن مجالی دیگر میطلبد. <br> | انگیزهها و هدفهایی چون: محروم ساختن مسلمانان از دسترسی به پیشرفتهای علمی، نیاز به وجود یک دشمن فرضی برای غرب پس از پایان دوران جنگ سرد، تحقق نظریه برخورد تمدنها، گسترش حوزه مداخله در امور داخلی دولتهای اسلامی به بهانه برقراری دمکراسی و در واقع چپاول ثروتهای ملی، از دیگر انگیزههای غیر مستقیم نهفته در انتشار تهمت ترور و جنگطلبی به مسلمانان است که تفصیل آن مجالی دیگر میطلبد. <br> | ||
= | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | |||
== منابع == | |||
# ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالمعرفة، 1412. | # ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالمعرفة، 1412. | ||
# ابوالوفا، احمد محمد، القانون الدبلوماسی الاسلامی، دارالنهضة العربیة، 1992 م. | # ابوالوفا، احمد محمد، القانون الدبلوماسی الاسلامی، دارالنهضة العربیة، 1992 م. | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۷: | ||
#_- Time: february 28, 2005, vol. 165 no.9 | #_- Time: february 28, 2005, vol. 165 no.9 | ||
[[رده:مقالهها]] | [[رده:مقالهها]] | ||
[[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] | [[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] |