حروب رده: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۵۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۷ ژوئن ۲۰۲۳
خط ۹۶: خط ۹۶:


حارثه بن سراقه از سران کنده، با صراحت گفت: ما در زمان حیات پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)، فرمان‌بر او بودیم. امروز نیز اگر مردی از اهل‌بیت او جانشینش گردد، از او فرمان خواهیم برد. اما ابن ابی قحافه (ابوبکر) بر عهده ما هیچ بیعت و طاعتی ندارد. او با سرودن اشعاری، نافرمانی خود و قبیله‌اش را به ابوبکر اعلام کرد:
حارثه بن سراقه از سران کنده، با صراحت گفت: ما در زمان حیات پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)، فرمان‌بر او بودیم. امروز نیز اگر مردی از اهل‌بیت او جانشینش گردد، از او فرمان خواهیم برد. اما ابن ابی قحافه (ابوبکر) بر عهده ما هیچ بیعت و طاعتی ندارد. او با سرودن اشعاری، نافرمانی خود و قبیله‌اش را به ابوبکر اعلام کرد:
{{شعر}}{{ب|اَطَعْنا رسولَ اللّهِ اذ کانَ |وسطَنا فیا عجباً ممّن یُطیع ابابکرو}}{{شعر}}{{ب|ما لبنی تیم بن مُرّة اِمرَةٌ علینا|و لاتلکَ القبائلُ من الأسر}}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|لِانَّ رسولَ اللّهِ اَوْجَبَ طاعةً و اولی|لبمااستولی علیهِم من الأمر}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب|اَطَعْنا رسولَ اللّهِ اذ کانَ وسطَنا| فیا عجباً ممّن یُطیع ابابکرو}}{{شعر}}{{ب|ما لبنی تیم بن مُرّة اِمرَةٌ |علیناو لاتلکَ القبائلُ من الأسر}}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب|لِانَّ رسولَ اللّهِ اَوْجَبَ طاعةً |و اولی لمااستولی علیهِم من الأمر}}{{پایان شعر}}<ref>واقدی، پیشین، ص 170 / ابن اعثم، ص 46 / فتوح البلدان، ص 107.</ref>.  
 
حارثه بر دو چیز تأکید داشت: یکی شایسته نبودن بنی تیم برای فرمان روایی و دیگر این که خود پیامبر(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) فرمان بری از فرد معیّن را واجب کرده است. زیاد با شنیدن این اشعار، با متهم نمودن آن‌ها به کفر و ارتداد، آنان را به جنگ دعوت کرد. تهدید زیادموجب خشم طوائف کنده گردید. تمام مخالفت کنده به دلیل دو چیز بود: یکی باج و رشوه انگاشتن زکات، و دیگری کنارزدن اهل‌بیت(علیه‌السلام) و خلافت ابوبکر. اشعث نیز با دعوت قبیله خود به وحدت کلمه، گفت: از دادن زکات خودداری کنید؛ زیرا من می دانم عرب از قبیله «بنی تیم» (ابوبکر) پیروی نخواهد کرد و بنی هاشم را رها نمی کند او در اشعاری گفت: اگر قریش آل محمد(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) را کنار بگذارد و فرمان روایی را به ابوبکر بدهد، ما قبیله کنده از او به فرمان روایی شایسته تریم<ref>واقدی، پیشین، ص 171-176 / ابن اعثم، پیشین، ج 1، ص 47و48.</ref>.
اَطَعْنا رسولَ اللّهِ اذ کانَ وسطَنا فیا عجباً ممّن یُطیع ابابکرو ما لبنی تیم بن مُرّة اِمرَةٌ علینا و لاتلکَ القبائلُ من الأسرلِانَّ رسولَ اللّهِ اَوْجَبَ طاعةً و اولی بمااستولی علیهِم من الأمر<ref>واقدی، پیشین، ص 170 / ابن اعثم، ص 46 / فتوح البلدان، ص 107.</ref>  حارثه بر دو چیز تأکید داشت: یکی شایسته نبودن بنی تیم برای فرمان روایی و دیگر این که خود پیامبر(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) فرمان بری از فرد معیّن را واجب کرده است. زیاد با شنیدن این اشعار، با متهم نمودن آن‌ها به کفر و ارتداد، آنان را به جنگ دعوت کرد. تهدید زیادموجب خشم طوائف کنده گردید. تمام مخالفت کنده به دلیل دو چیز بود: یکی باج و رشوه انگاشتن زکات، و دیگری کنارزدن اهل‌بیت(علیه‌السلام) و خلافت ابوبکر. اشعث نیز با دعوت قبیله خود به وحدت کلمه، گفت: از دادن زکات خودداری کنید؛ زیرا من می دانم عرب از قبیله «بنی تیم» (ابوبکر) پیروی نخواهد کرد و بنی هاشم را رها نمی کند او در اشعاری گفت: اگر قریش آل محمد(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) را کنار بگذارد و فرمان روایی را به ابوبکر بدهد، ما قبیله کنده از او به فرمان روایی شایسته تریم<ref>واقدی، پیشین، ص 171-176 / ابن اعثم، پیشین، ج 1، ص 47و48.</ref>.
کندیان با مواضع روشن خود، زیاد را بیرون کردند و او به هر قبیله‌ای از قبایل کنده می‌رسید، آنان را به پیروی از خلیفه دعوت می‌کرد، اما همگان دعوت او را ردّ می‌کردند. زیاد به مدینه آمد و به دستور ابوبکر، چهارهزار نفر برای جنگ اعزام شدند<ref>واقدی، پیشین، ص 178و179 / ابن اعثم، پیشین، ص 49.</ref>.
کندیان با مواضع روشن خود، زیاد را بیرون کردند و او به هر قبیله‌ای از قبایل کنده می‌رسید، آنان را به پیروی از خلیفه دعوت می‌کرد، اما همگان دعوت او را ردّ می‌کردند. زیاد به مدینه آمد و به دستور ابوبکر، چهارهزار نفر برای جنگ اعزام شدند<ref>واقدی، پیشین، ص 178و179 / ابن اعثم، پیشین، ص 49.</ref>.
در نهایت، عکرمه به همراه دو هزار نفر به کمک زیاد شتافت<ref>واقدی، پیشین، ص 196-198 / ابن اعثم، پیشین، ص 56و57.</ref> با رسیدن سپاه عکرمه، جنگ سختی درگرفت و سرانجام، با امان خواستن اشعث و کشته‌شدن عدّه زیادی، جنگ پایان یافت. به دستور ابوبکر، اشعث را با احترام به مدینه آوردند و با این که عمر با استدلال به حدیث «من بدّل دینه فاقتلوه»<ref>محمد بن اسماعیل البخاری، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، 1414 ق.، ج 4، حدیث 3017، ص 27 / احمد بن شعیب النسائی، سنن النسائی، بشرح السیّوطی، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1416 ق.، ج 7، ص 72و73.</ref> معتقد به قتل او بود، ابوبکر او را بخشید و به او احسان نمود<ref>واقدی، پیشین، ص 201-213 / ابن اعثم، پیشین، ج 1، ص 60-68.</ref>.
در نهایت، عکرمه به همراه دو هزار نفر به کمک زیاد شتافت<ref>واقدی، پیشین، ص 196-198 / ابن اعثم، پیشین، ص 56و57.</ref> با رسیدن سپاه عکرمه، جنگ سختی درگرفت و سرانجام، با امان خواستن اشعث و کشته‌شدن عدّه زیادی، جنگ پایان یافت. به دستور ابوبکر، اشعث را با احترام به مدینه آوردند و با این که عمر با استدلال به حدیث «من بدّل دینه فاقتلوه»<ref>محمد بن اسماعیل البخاری، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، 1414 ق.، ج 4، حدیث 3017، ص 27 / احمد بن شعیب النسائی، سنن النسائی، بشرح السیّوطی، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1416 ق.، ج 7، ص 72و73.</ref> معتقد به قتل او بود، ابوبکر او را بخشید و به او احسان نمود<ref>واقدی، پیشین، ص 201-213 / ابن اعثم، پیشین، ج 1، ص 60-68.</ref>.
confirmed
۲٬۲۰۰

ویرایش