confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== فضایل | == فضایل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهالسلام) == | ||
[[امام علی بن ابیطالب]](علیهماالسلام) فضایل بسیاری دارد هم در آیات مبارکه قرآن و هم در کلام نبی اکرم(صلیالله علیه وآله وسلّم) اسلام از فضایل و مناقب آن حضرت نقل شده است. [[ابن ابی الحدید]] عالِم سنی معتزلی در مقدمه شرح نهج البلاغه میگوید: چه بگویم درباره مرد بزرگى که دشمنانش اعتراف به فضیلت او داشته اند و هرگز نتوانسته اند مناقب و فضایل او را کتمان کنند و از طرفى مى دانیم بنى امیّه بر تمام جهان اسلام تسلّط یافتند و با تمام قدرت و با هر حیلهاى سعى در خاموش کردن نور او و تشویق بر جعل اخبار در معایب او داشتند و او را بر فراز تمام منابر سبّ و دشنام دادند و ستایشکنندگان او را تهدید به مرگ کرده بلکه زندانى کرده و کشتند و حتّى اجازه ندادند یک حدیث در فضیلت او نقل شود و نامى از او برده شود، یا کسى را به نام او بنامند؛ ولى با این حال جز بر بلندى مقام او افزوده نشد... و هرچه بیشتر کتمان مى کردند عطر فضایل او بیشتر منتشر مى شد و همچون آفتاب بود که هرگز نور آن با کف دست پوشانده نمى شود و همانند روشنایى روز که اگر یک چشم از آن محجوب بماند چشمهاى فراوانى آن را مى بینند<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 1، ص 17.</ref>.<br>همین معنا به صورت فشرده تر و گویاتر در بعضى از کتب، از شافعى نقل شده است که مى گوید: در شگفتم از مردى که دشمنانش فضایل او را از روى حسد کتمان کردند و دوستانش از ترس، ولى با این حال شرق و غرب جهان را پر کرده است<ref>علىّ فى الکتاب و السنة، ج 1، ص 10.</ref>. و نیز شبیه همین مضمون از عامر بن عبدالله بن زبیر نقل شده است<ref>الغدیر، ج 10، ص 271</ref>.<br>با وجود نهی و زجر در مورد بیان مناقب و حتی الزام به هتک و سب ایشان حتی در منابر و خطبهها، نقلهای بسیاری از این مناقب و فضایل به دست ما رسیده است، تعدادی از این مناقب و فضایل که از خلیفه اول نقل شده، را تقدیم میکنیم. | [[امام علی بن ابیطالب]](علیهماالسلام) فضایل بسیاری دارد هم در آیات مبارکه قرآن و هم در کلام نبی اکرم(صلیالله علیه وآله وسلّم) اسلام از فضایل و مناقب آن حضرت نقل شده است. [[ابن ابی الحدید]] عالِم سنی معتزلی در مقدمه شرح نهج البلاغه میگوید: چه بگویم درباره مرد بزرگى که دشمنانش اعتراف به فضیلت او داشته اند و هرگز نتوانسته اند مناقب و فضایل او را کتمان کنند و از طرفى مى دانیم بنى امیّه بر تمام جهان اسلام تسلّط یافتند و با تمام قدرت و با هر حیلهاى سعى در خاموش کردن نور او و تشویق بر جعل اخبار در معایب او داشتند و او را بر فراز تمام منابر سبّ و دشنام دادند و ستایشکنندگان او را تهدید به مرگ کرده بلکه زندانى کرده و کشتند و حتّى اجازه ندادند یک حدیث در فضیلت او نقل شود و نامى از او برده شود، یا کسى را به نام او بنامند؛ ولى با این حال جز بر بلندى مقام او افزوده نشد... و هرچه بیشتر کتمان مى کردند عطر فضایل او بیشتر منتشر مى شد و همچون آفتاب بود که هرگز نور آن با کف دست پوشانده نمى شود و همانند روشنایى روز که اگر یک چشم از آن محجوب بماند چشمهاى فراوانى آن را مى بینند<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 1، ص 17.</ref>.<br>همین معنا به صورت فشرده تر و گویاتر در بعضى از کتب، از شافعى نقل شده است که مى گوید: در شگفتم از مردى که دشمنانش فضایل او را از روى حسد کتمان کردند و دوستانش از ترس، ولى با این حال شرق و غرب جهان را پر کرده است<ref>علىّ فى الکتاب و السنة، ج 1، ص 10.</ref>. و نیز شبیه همین مضمون از عامر بن عبدالله بن زبیر نقل شده است<ref>الغدیر، ج 10، ص 271</ref>.<br>با وجود نهی و زجر در مورد بیان مناقب و حتی الزام به هتک و سب ایشان حتی در منابر و خطبهها، نقلهای بسیاری از این مناقب و فضایل به دست ما رسیده است، تعدادی از این مناقب و فضایل که از خلیفه اول نقل شده، را تقدیم میکنیم. | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
ابن باکثیر نیز به روایت از صحابی معروف معقل بن یسار، گفتار ابوبکر را به نقل از کتاب «فضائل» دار قطنی آورده است <ref>وسیلة المآل ابن باکثیر (الغدیر: ج1 ص303 و398).</ref>. | ابن باکثیر نیز به روایت از صحابی معروف معقل بن یسار، گفتار ابوبکر را به نقل از کتاب «فضائل» دار قطنی آورده است <ref>وسیلة المآل ابن باکثیر (الغدیر: ج1 ص303 و398).</ref>. | ||
== برترین فرد نزد پیامبر (صلیالله علیه و آله وسلم) == | == علی (علیهالسلام)برترین فرد نزد پیامبر (صلیالله علیه و آله وسلم) == | ||
محبالدین طبری به روایت از حافظ ابن سمان از شعبی نقل نموده که ابوبکر به علی بن ابیطالب نگاه کرد و گفت: من سرّه أن ینظر الی أقرب النّاس قرابةً من رسولالله (صلیالله علیه و آله وسلم )و أعظمهم عنه غنیً، واحظّهم عنده منزلةً، فلینظر الی علی بن ابیطالب<ref>ریاض النضرة: 2/107 چاپ بیروت، مناقب خوارزمی، پایان فصل چهاردهم: ص98، نظم درر السمطین زرندی: ص129، تاریخ دمشق ابنعساکر: 1/162 وج3 ص70 شماره 1100، کنز العمّال متّقی هندی: 13/115 - به نقل از الاثرات ابن ابی الدنیا و ابن مردویه و حاکم، صواعق المحرقه ابن حجر: ص106، فتح المبین ذینی دحلان، چاپ حاشیه سیرة النّبویّة او: ج2 ص160 و161.</ref> کسی که خرسند و خوشحال گردد از نگاهکردن به نزدیکترین نزدیکان پیامبر و بالاترین بینیازشونده از ناحیه حضرتش (دررابطهبا بهرهبرداری از مقام نبوّتش) و برخوردارترین آنها از حیث مقام و منزلت در نزد او، پس باید به علی بن ابیطالب نگاه کند.<br>محدث شهیر دارقطنی (به نقل مصادر زیر و به روایت از شعبی) این روایت را بدینگونه آورده: | محبالدین طبری به روایت از حافظ ابن سمان از شعبی نقل نموده که ابوبکر به علی بن ابیطالب نگاه کرد و گفت: من سرّه أن ینظر الی أقرب النّاس قرابةً من رسولالله (صلیالله علیه و آله وسلم )و أعظمهم عنه غنیً، واحظّهم عنده منزلةً، فلینظر الی علی بن ابیطالب<ref>ریاض النضرة: 2/107 چاپ بیروت، مناقب خوارزمی، پایان فصل چهاردهم: ص98، نظم درر السمطین زرندی: ص129، تاریخ دمشق ابنعساکر: 1/162 وج3 ص70 شماره 1100، کنز العمّال متّقی هندی: 13/115 - به نقل از الاثرات ابن ابی الدنیا و ابن مردویه و حاکم، صواعق المحرقه ابن حجر: ص106، فتح المبین ذینی دحلان، چاپ حاشیه سیرة النّبویّة او: ج2 ص160 و161.</ref> کسی که خرسند و خوشحال گردد از نگاهکردن به نزدیکترین نزدیکان پیامبر و بالاترین بینیازشونده از ناحیه حضرتش (دررابطهبا بهرهبرداری از مقام نبوّتش) و برخوردارترین آنها از حیث مقام و منزلت در نزد او، پس باید به علی بن ابیطالب نگاه کند.<br>محدث شهیر دارقطنی (به نقل مصادر زیر و به روایت از شعبی) این روایت را بدینگونه آورده: | ||
من سرّه أن ینظر الی اعظم النّاس منزلة عند رسولالله (صلیالله علیه و آله وسلم) فلینظر الی هذا الطّالع<ref>( مفتاح النجا بدخشی: ص29، روض الاظهر سید شاه تقی علی کاظمی هندی: ص362، ارحج المطالب آمرتسری: ص467 - به نقل از ابن سمان -، مناقب علی، علامه عینی: ص49، به نقل از ابن ابن سمان از طریق دارقطنی.</ref> کسی که مسرور و خوشحال شود از نظر نمودن به بالاترین مردم از نظر مقام و منزلت در پیشگاه رسول خدا (صلیالله علیه و آله وسلم) پس نظر کند به این طلوع کننده یعنی علی بن ابیطالب علیهماالسلام که در حال آمدن بود و نمایان شد. | من سرّه أن ینظر الی اعظم النّاس منزلة عند رسولالله (صلیالله علیه و آله وسلم) فلینظر الی هذا الطّالع<ref>( مفتاح النجا بدخشی: ص29، روض الاظهر سید شاه تقی علی کاظمی هندی: ص362، ارحج المطالب آمرتسری: ص467 - به نقل از ابن سمان -، مناقب علی، علامه عینی: ص49، به نقل از ابن ابن سمان از طریق دارقطنی.</ref> کسی که مسرور و خوشحال شود از نظر نمودن به بالاترین مردم از نظر مقام و منزلت در پیشگاه رسول خدا (صلیالله علیه و آله وسلم) پس نظر کند به این طلوع کننده یعنی علی بن ابیطالب علیهماالسلام که در حال آمدن بود و نمایان شد. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
شیخ محمّد مخلوف مالکی مصری مینویسد: ابوبکر به هنگام اعزام نیرو بیشتر بدان چه علی (علیهالسلام) اشاره مینمود عمل میکرد و بهخاطر حرص و علاقه به بقای حضرتش و بهرهبرداری از نظریه و مشورت با او اجازه نمیداد که وی به همراه مجاهدان (از حجاز و یا مدینه) خارج گردد<ref>طبقات المالکیة: ج2 ص41 چاپ مصر.</ref>. | شیخ محمّد مخلوف مالکی مصری مینویسد: ابوبکر به هنگام اعزام نیرو بیشتر بدان چه علی (علیهالسلام) اشاره مینمود عمل میکرد و بهخاطر حرص و علاقه به بقای حضرتش و بهرهبرداری از نظریه و مشورت با او اجازه نمیداد که وی به همراه مجاهدان (از حجاز و یا مدینه) خارج گردد<ref>طبقات المالکیة: ج2 ص41 چاپ مصر.</ref>. | ||
== ابلاغ آیه برائت از مشرکین توسط امیر مومنان علی | == ابلاغ آیه برائت از مشرکین توسط امیر مومنان علی (علیهالسلام) == | ||
امام احمد حنبل و دیگر اعلام محدّثین و تاریخنگاران سنّی، از ابوبکر نقل نمودهاند که: پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله وسلم) نخست او را برای رفتن به مکّه و شرکت در مراسم حج و ابلاغ تعدادی از آیات سوره توبه - مبنی بر برائت و بیزاری خدا و رسولش از مشرکین و ممنوعیت آنان، از شرکت در مراسم حج و طواف کعبه مقدّسه، عریان و برهنه و دیگر دستوراتی که در مصادر مربوطه بهتفصیل ذکر شده - مأمور فرمود. آنگاه پس از سه روز از رفتن ابوبکر به سمت مکّه برای انجام این مأموریت، حضرتش علی (علیهالسلام) را مأمور رفتن به سمت مکّه و برگردانیدن ابوبکر و انجام این ابلاغهای سرنوشتساز فرمود و چون ابوبکر برگشت و به خدمت پیامبر (صلیالله علیه و آله وسلم) رسید از روی ناراحتی و در حال گریه از علّت این عزل و نصب سؤال کرد. پیغمبر خدا (صلیالله علیه و آله وسلم) فرمود: « امرت أن لایبلغها اِلاّ أنا أو رجلٌ منّی« به من امر شد که این مأموریت را کسی جز من یا کسی که از من باشد، ندهد<ref>مسند احمد: ج1 ص3 ح4. ابن خزیمه، ابوابانه و دار قنطی (به نقل کنز العمّال). کفایة الطّالب، گنجی شافعی: باب 63، ص254، به نقل از احمد حنبل و حافظ ابونعیم و ابنعساکر، تاریخ ابن کثیر: ج7، ص357 و358، البیان و التّعریف، سید ابراهیم حسین حنفی دمشقی (متوفّای 1120) ج1، ص168 چاپ حلب به نقل از احمد حنبل، ابن خزیمه، ابوابانه وإفراد دارقنطی.</ref>. | امام احمد حنبل و دیگر اعلام محدّثین و تاریخنگاران سنّی، از ابوبکر نقل نمودهاند که: پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله وسلم) نخست او را برای رفتن به مکّه و شرکت در مراسم حج و ابلاغ تعدادی از آیات سوره توبه - مبنی بر برائت و بیزاری خدا و رسولش از مشرکین و ممنوعیت آنان، از شرکت در مراسم حج و طواف کعبه مقدّسه، عریان و برهنه و دیگر دستوراتی که در مصادر مربوطه بهتفصیل ذکر شده - مأمور فرمود. آنگاه پس از سه روز از رفتن ابوبکر به سمت مکّه برای انجام این مأموریت، حضرتش علی (علیهالسلام) را مأمور رفتن به سمت مکّه و برگردانیدن ابوبکر و انجام این ابلاغهای سرنوشتساز فرمود و چون ابوبکر برگشت و به خدمت پیامبر (صلیالله علیه و آله وسلم) رسید از روی ناراحتی و در حال گریه از علّت این عزل و نصب سؤال کرد. پیغمبر خدا (صلیالله علیه و آله وسلم) فرمود: « امرت أن لایبلغها اِلاّ أنا أو رجلٌ منّی« به من امر شد که این مأموریت را کسی جز من یا کسی که از من باشد، ندهد<ref>مسند احمد: ج1 ص3 ح4. ابن خزیمه، ابوابانه و دار قنطی (به نقل کنز العمّال). کفایة الطّالب، گنجی شافعی: باب 63، ص254، به نقل از احمد حنبل و حافظ ابونعیم و ابنعساکر، تاریخ ابن کثیر: ج7، ص357 و358، البیان و التّعریف، سید ابراهیم حسین حنفی دمشقی (متوفّای 1120) ج1، ص168 چاپ حلب به نقل از احمد حنبل، ابن خزیمه، ابوابانه وإفراد دارقنطی.</ref>. | ||