۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارغ التحصیل' به 'فارغالتحصیل') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
'''آرماگدون و مسیحیت صهیونیستی''' عنوان مقالهای از بخش اندیشه [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] در شماره بیستم میباشد که به قلم حسین سیاح <ref>دانشآموخته کارشناسی ارشد علوم حدیث. </ref> تدوین و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شدهاست. این مقاله در مجله فصل پاییز سال 1388 منتشر شده است.</div> | '''آرماگدون و مسیحیت صهیونیستی''' عنوان مقالهای از بخش اندیشه [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] در شماره بیستم میباشد که به قلم حسین سیاح <ref>دانشآموخته کارشناسی ارشد علوم حدیث. </ref> تدوین و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شدهاست. این مقاله در مجله فصل پاییز سال 1388 منتشر شده است.</div> | ||
=چکیده:= | ==چکیده:== | ||
آرماگدون نام نبردی است که به باور مسیحیان صهیونیست در آخرالزمان در منطقهای به نام «مجدو» رخ خواهد داد و در آن نبرد، نیروهای مسیح و ضد مسیح، که نماد حق و باطلاند، با هم میستیزند و سرانجام نیروهای مسیح پیروز میشوند و از آن پس یهودیان سروران زمین خواهند بود و دیگران بندگان آنان. به باور نگارنده دست استعمار از آستین باورنمایی مذهبی بیرون آمده است و سر آن دارد که سرتاسر جهان را با دود و آتش دمساز کند؛ چه مردم اگر پشتیبان دولت خویش نباشند، آن دولت در رسیدن به مقاصد خود زبون است؛ از این رو برای آنکه ملت خویش را برای چیرگی بر جهان با خود همراه کنند به نبرد هستهای بزرگی، که ناگزیرند به راه اندازند، رنگ مذهبی بخشیدهاند و آن را از باورهای مسیحیان و یهودیان میشناسانند. <br> | آرماگدون نام نبردی است که به باور مسیحیان صهیونیست در آخرالزمان در منطقهای به نام «مجدو» رخ خواهد داد و در آن نبرد، نیروهای مسیح و ضد مسیح، که نماد حق و باطلاند، با هم میستیزند و سرانجام نیروهای مسیح پیروز میشوند و از آن پس یهودیان سروران زمین خواهند بود و دیگران بندگان آنان. به باور نگارنده دست استعمار از آستین باورنمایی مذهبی بیرون آمده است و سر آن دارد که سرتاسر جهان را با دود و آتش دمساز کند؛ چه مردم اگر پشتیبان دولت خویش نباشند، آن دولت در رسیدن به مقاصد خود زبون است؛ از این رو برای آنکه ملت خویش را برای چیرگی بر جهان با خود همراه کنند به نبرد هستهای بزرگی، که ناگزیرند به راه اندازند، رنگ مذهبی بخشیدهاند و آن را از باورهای مسیحیان و یهودیان میشناسانند. <br> | ||
مسیحیت صهیونیستی، که بازگشت به عبرانیگری را در بر دارد، فرقهای انحرافی و ساختگی از مسیحیت است و از یهود به عنوان امت برگزیده خداوند پشتیبانی میکند. پیدایش حزب صهیونیسم و پایهگذاری جنایتهای گوناگون برای برپایی حکومت جهانی یهود و چیرگی یهودیان بر سرتاسر کره خاکی از دستاوردهای این جریان است. بر پایه ادعاهای آنان، در هزاره سوم نبرد خانمانسوزی به نام آرماگدون میان نیروهای مسیح و ضد مسیح رخ میدهد که در آن مسیح از آسمان به زمین باز میگردد و دجال را از بین میبرد و پس از آن پادشاهی خود را شروع نموده و دوران صلحآمیز درازمدتی آغاز میگردد. علاقه مسیحی ـ صهیونیستهای بنیادگرا به اسراییل و آغاز زودهنگام این جنگ، که زمینهساز بازگشت دوباره مسیح است، ازهمین رو است. بازگشت قوم یهود از نقاط پراکنده به سرزمین موعود، بازسازی هیکل سلیمان، هجوم بسیاری از کفار (مسلمانان و مسیحیانی که به بازگشت مسیح مؤمن نیستند) به اسرائیل و تنها نجات یافتن کسانی که به میلاد دوبارۀ مسیح در بالای میدان جنگ ایمان دارند نیز از باورهای بنیادین این فرقه است. <br> | مسیحیت صهیونیستی، که بازگشت به عبرانیگری را در بر دارد، فرقهای انحرافی و ساختگی از مسیحیت است و از یهود به عنوان امت برگزیده خداوند پشتیبانی میکند. پیدایش حزب صهیونیسم و پایهگذاری جنایتهای گوناگون برای برپایی حکومت جهانی یهود و چیرگی یهودیان بر سرتاسر کره خاکی از دستاوردهای این جریان است. بر پایه ادعاهای آنان، در هزاره سوم نبرد خانمانسوزی به نام آرماگدون میان نیروهای مسیح و ضد مسیح رخ میدهد که در آن مسیح از آسمان به زمین باز میگردد و دجال را از بین میبرد و پس از آن پادشاهی خود را شروع نموده و دوران صلحآمیز درازمدتی آغاز میگردد. علاقه مسیحی ـ صهیونیستهای بنیادگرا به اسراییل و آغاز زودهنگام این جنگ، که زمینهساز بازگشت دوباره مسیح است، ازهمین رو است. بازگشت قوم یهود از نقاط پراکنده به سرزمین موعود، بازسازی هیکل سلیمان، هجوم بسیاری از کفار (مسلمانان و مسیحیانی که به بازگشت مسیح مؤمن نیستند) به اسرائیل و تنها نجات یافتن کسانی که به میلاد دوبارۀ مسیح در بالای میدان جنگ ایمان دارند نیز از باورهای بنیادین این فرقه است. <br> | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
کلیدواژهها: موعود، آرماگدون، مسیحیان صهیونیست، بنیادگرایی. <br> | کلیدواژهها: موعود، آرماگدون، مسیحیان صهیونیست، بنیادگرایی. <br> | ||
=مقدمه= | ==مقدمه== | ||
آنگونه که از تاریخ پیدا است باور به ظهور منجی و برپایی عدل و داد و بنیان نهادن حکومتی بر پایه عدالت سابقهای بس دراز دارد و بلکه میتوان گفت از وقتی که بشر پا به این گیتی نهاده در انتظار دوران ظهور به سر برده است و این اعتقاد و انتظار در میان مظلومان و آسمانباوران بیشتر از دیگران نشو و نما یافته است. در کتابهای آسمانی ادیان گوناگون سخن از موعود امم، آخرالزمان، عصر ظهور و ویژگیهای آنها فراوان به میان آمده است؛ چنآنکه در تورات با عنوان اوقیدمو و فیذموا، در نزد مجوس با عنوان ایزدشناس و ایزدنشان و کیقباد دوم و سوشیانت، در کتاب شاکمونی با عنوان ایستاده، در کتاب ایستاع با عنوان بندۀ یزدان، در کتاب برزین با عنوان پرویز، در صحف ابراهیم با عنوان حاشر، در کتاب کندر با عنوان خجسته، در کتاب خسرو مجوس با عنوان خسرو، در کتاب ماریاقین با عنوان زندافریس، در کتاب زمزم زردشت با عنوان سروش ایزد، در کتاب ارماتش با عنوان شماتیل، در کتاب کندرال با عنوان صمصامالاکبر، در کتاب فرنگان با عنوان فیروز، در کتاب اشعیای نبی با عنوان فرخنده، در کتاب بختا با عنوان کوکمأ، در کتاب هزارنامۀ هند با عنوان لندیطارا، در تورات عبریه با عنوان ماشع، در انجیل با عنوان مهمیدالاخر، در کتاب فرنگیان با عنوان مسیحالزمان، در کتاب آژی با عنوان میزانالحق و... از موعود امم یاد شده است (ر. ک: طبرسی نوری، 1377 ش، ص 55 ـ 95). و اخباری نیز در آنها دربارۀ عصر ظهور و دولت منجی و احیاناً اتفاقها و حادثههایی که در آن دوران به وقوع میپیوندد ذکر شده است. در قرآن کریم نیز آیات متعددی درباره آیندۀ جوامع انسانی و حکومت مبتنی بر عدل و توحید و استخلاف انسان در زمین و حاکمیت مستضعفان و وراثت صالحان و پیروزی حق بر باطل و نابودی آن وجود دارد که برخی مفسران آنها را به ظهور مهدی صاحبالزمان (عج)، که به باور مسلمانان همنام و همکنیۀ رسول مکرّم(صلیاللهعلیهوآله) و از نسل آن حضرت است، مربوط میدانند. (برای نمونه ر. ک: طباطبایی، بیتا، ج 14، ص 330 و سید قطب، ج 5، ص 3001 و 3002 به ترتیب در ذیل آیات 105 از سورۀ انبیاء و 171 ـ 172 از سورۀ صافات). انتظار، اندیشهای با کارکرد دوسویه است؛ یعنی در گذر تاریخ گاهی مایۀ عزت و عظمت ملتها شده و گاه نیز به دلیل سادهلوحی و بلاهت عدهای، مورث ذلت و خفت گشته است. اندیشۀ انتظار اگر آنگونه که بایسته و شایسته است تبیین نگردد، دستمایۀ استعمار و استحمار ملتها میشود. حکومتهای حیلهگر تاریخ، بهویژه آن دسته که رنگ حکومت دینی به خود دادهاند یا سردمدارانشان به نحله دینی خاصی باور دارند و در عین حال شیفته و فریفتۀ قدرتاند و تا توانستهاند از این اندیشه سود جستهاند. صبر در برابر سختیهای تحمیلی، ظلمپذیری و در برابر جنایتهای دولتمردان جنایتپیشه در انتظار نجاتدهندهای آسمانی نشستن، مایه سعادت ظالمان و شقاوت مظلومان بوده و هست. <br> | آنگونه که از تاریخ پیدا است باور به ظهور منجی و برپایی عدل و داد و بنیان نهادن حکومتی بر پایه عدالت سابقهای بس دراز دارد و بلکه میتوان گفت از وقتی که بشر پا به این گیتی نهاده در انتظار دوران ظهور به سر برده است و این اعتقاد و انتظار در میان مظلومان و آسمانباوران بیشتر از دیگران نشو و نما یافته است. در کتابهای آسمانی ادیان گوناگون سخن از موعود امم، آخرالزمان، عصر ظهور و ویژگیهای آنها فراوان به میان آمده است؛ چنآنکه در تورات با عنوان اوقیدمو و فیذموا، در نزد مجوس با عنوان ایزدشناس و ایزدنشان و کیقباد دوم و سوشیانت، در کتاب شاکمونی با عنوان ایستاده، در کتاب ایستاع با عنوان بندۀ یزدان، در کتاب برزین با عنوان پرویز، در صحف ابراهیم با عنوان حاشر، در کتاب کندر با عنوان خجسته، در کتاب خسرو مجوس با عنوان خسرو، در کتاب ماریاقین با عنوان زندافریس، در کتاب زمزم زردشت با عنوان سروش ایزد، در کتاب ارماتش با عنوان شماتیل، در کتاب کندرال با عنوان صمصامالاکبر، در کتاب فرنگان با عنوان فیروز، در کتاب اشعیای نبی با عنوان فرخنده، در کتاب بختا با عنوان کوکمأ، در کتاب هزارنامۀ هند با عنوان لندیطارا، در تورات عبریه با عنوان ماشع، در انجیل با عنوان مهمیدالاخر، در کتاب فرنگیان با عنوان مسیحالزمان، در کتاب آژی با عنوان میزانالحق و... از موعود امم یاد شده است (ر. ک: طبرسی نوری، 1377 ش، ص 55 ـ 95). و اخباری نیز در آنها دربارۀ عصر ظهور و دولت منجی و احیاناً اتفاقها و حادثههایی که در آن دوران به وقوع میپیوندد ذکر شده است. در قرآن کریم نیز آیات متعددی درباره آیندۀ جوامع انسانی و حکومت مبتنی بر عدل و توحید و استخلاف انسان در زمین و حاکمیت مستضعفان و وراثت صالحان و پیروزی حق بر باطل و نابودی آن وجود دارد که برخی مفسران آنها را به ظهور مهدی صاحبالزمان (عج)، که به باور مسلمانان همنام و همکنیۀ رسول مکرّم(صلیاللهعلیهوآله) و از نسل آن حضرت است، مربوط میدانند. (برای نمونه ر. ک: طباطبایی، بیتا، ج 14، ص 330 و سید قطب، ج 5، ص 3001 و 3002 به ترتیب در ذیل آیات 105 از سورۀ انبیاء و 171 ـ 172 از سورۀ صافات). انتظار، اندیشهای با کارکرد دوسویه است؛ یعنی در گذر تاریخ گاهی مایۀ عزت و عظمت ملتها شده و گاه نیز به دلیل سادهلوحی و بلاهت عدهای، مورث ذلت و خفت گشته است. اندیشۀ انتظار اگر آنگونه که بایسته و شایسته است تبیین نگردد، دستمایۀ استعمار و استحمار ملتها میشود. حکومتهای حیلهگر تاریخ، بهویژه آن دسته که رنگ حکومت دینی به خود دادهاند یا سردمدارانشان به نحله دینی خاصی باور دارند و در عین حال شیفته و فریفتۀ قدرتاند و تا توانستهاند از این اندیشه سود جستهاند. صبر در برابر سختیهای تحمیلی، ظلمپذیری و در برابر جنایتهای دولتمردان جنایتپیشه در انتظار نجاتدهندهای آسمانی نشستن، مایه سعادت ظالمان و شقاوت مظلومان بوده و هست. <br> | ||
دولت حاکم بر ایالات متحده نیز از سنخ همین دولتها است. حاکمیت مسیحیان صهیونیست در آمریکا و ترویج افکار شوم آخرالزمانی خود، که در رأس این افکار جنگ بزرگ آرماگدونArmageddon)) قرار دارد، این کشور را به بدترین وضعی در مسیر نابودی خود و همه جهانیان، بهویژه مسلمانان، قرار داده است. <br> | دولت حاکم بر ایالات متحده نیز از سنخ همین دولتها است. حاکمیت مسیحیان صهیونیست در آمریکا و ترویج افکار شوم آخرالزمانی خود، که در رأس این افکار جنگ بزرگ آرماگدونArmageddon)) قرار دارد، این کشور را به بدترین وضعی در مسیر نابودی خود و همه جهانیان، بهویژه مسلمانان، قرار داده است. <br> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
البته باید گفت خبر دادن و اطلاعرسانی پیرامون آرماگدون، به عنوان اندیشهای صهیونیستی، به خودی خود اشکالی ندارد، اما به هیچ روی نباید در صدد نهادینه کردن آن در جوامع اسلامی بود که این بسیار خطرناک است. همچنین محققان ارجمند باید در پژوهش و مطالعه دراینباره بسیار دقت کنند تا مبادا از آموزههای اسلامی نیز در اثباتِ رخ دادن این دسیسۀ خرافی استفاده شود. در این نوشتار سعی میکنیم، در حدّ توان، جریان صهیونیسم مسیحی و باور پیروان آن به آرماگدون و ریشهها و دلیلهای پیدایش و نیز اهدافی را که طرفداران آن در سر دارند تا اندازهای بازگو کنیم. <br> | البته باید گفت خبر دادن و اطلاعرسانی پیرامون آرماگدون، به عنوان اندیشهای صهیونیستی، به خودی خود اشکالی ندارد، اما به هیچ روی نباید در صدد نهادینه کردن آن در جوامع اسلامی بود که این بسیار خطرناک است. همچنین محققان ارجمند باید در پژوهش و مطالعه دراینباره بسیار دقت کنند تا مبادا از آموزههای اسلامی نیز در اثباتِ رخ دادن این دسیسۀ خرافی استفاده شود. در این نوشتار سعی میکنیم، در حدّ توان، جریان صهیونیسم مسیحی و باور پیروان آن به آرماگدون و ریشهها و دلیلهای پیدایش و نیز اهدافی را که طرفداران آن در سر دارند تا اندازهای بازگو کنیم. <br> | ||
=معرفی و تاریخچۀ مسیحیت صهیونیستی= | ==معرفی و تاریخچۀ مسیحیت صهیونیستی== | ||
تاریخ پیدایش مسیحیت صهیونیستی به سالها پیش از تشکیل دولت اسرائیل و حتی پیش از تأسیس حزب صهیونیسم باز میگردد. این تئولوژی ریشه در افکار کسانی دارد که هیچگونه مقام کلیسایی ندارند و با ترجمۀ کتاب مقدس به زبان مادری خود امکان مطالعه و تفسیر آن برایشان فراهم شده است. (پیشین، ص 93). نخستین کنگرۀ صهیونیسم در سال 1897 م در شهر بازل سوئیس و به دعوت تئودور هرتزل، روزنامهنگار اتریشی برگزار شد، اما جنبش صهیونیسم مسیحی سه قرن پیش از آن از هلند و بریتانیا آغاز شد و سپس در ایالات متحده مستقر گردید. (سماک، موعود، ش 45، تیر و مرداد 1383، ص 29). <br> | تاریخ پیدایش مسیحیت صهیونیستی به سالها پیش از تشکیل دولت اسرائیل و حتی پیش از تأسیس حزب صهیونیسم باز میگردد. این تئولوژی ریشه در افکار کسانی دارد که هیچگونه مقام کلیسایی ندارند و با ترجمۀ کتاب مقدس به زبان مادری خود امکان مطالعه و تفسیر آن برایشان فراهم شده است. (پیشین، ص 93). نخستین کنگرۀ صهیونیسم در سال 1897 م در شهر بازل سوئیس و به دعوت تئودور هرتزل، روزنامهنگار اتریشی برگزار شد، اما جنبش صهیونیسم مسیحی سه قرن پیش از آن از هلند و بریتانیا آغاز شد و سپس در ایالات متحده مستقر گردید. (سماک، موعود، ش 45، تیر و مرداد 1383، ص 29). <br> | ||
بر پایه نگاشته جولیوس کرینستون، که تحقیق جامعی را دربارۀ مسیحای موعود یهود سامان داده است، آرمان مسیحایی، تقریباً مانند هر یک از مسائل بشری در اروپا، از اصلاحات پروتستانی تأثیر فراوان پذیرفت. از سال 1521 م که مارتین لوتر حملههای پرخاشگرانه خود را به کلیسای رومی، با بیباکی، آغاز نمود و توانست یوغ پاپ را برافکند انتظار آمدن مسیحا میان یهودیان فزونی یافت. لوتر یهودیان را چندان دوست نمیداشت، ولی آشکارا و به شدت با آزار آنان مخالف بود. (کرینستون، 1377ش، ص 129). او در سال 1523 م درباره آنان گفته است: <br> | بر پایه نگاشته جولیوس کرینستون، که تحقیق جامعی را دربارۀ مسیحای موعود یهود سامان داده است، آرمان مسیحایی، تقریباً مانند هر یک از مسائل بشری در اروپا، از اصلاحات پروتستانی تأثیر فراوان پذیرفت. از سال 1521 م که مارتین لوتر حملههای پرخاشگرانه خود را به کلیسای رومی، با بیباکی، آغاز نمود و توانست یوغ پاپ را برافکند انتظار آمدن مسیحا میان یهودیان فزونی یافت. لوتر یهودیان را چندان دوست نمیداشت، ولی آشکارا و به شدت با آزار آنان مخالف بود. (کرینستون، 1377ش، ص 129). او در سال 1523 م درباره آنان گفته است: <br> | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
نیز به گفته صاحب خلق: «این واژۀ در لغت به معنای: 1ـ پخش و توزیع، تقسیم کردن، حاکمیت اقتدار؛ 2ـ بخشودگی، غمض عین کردن، صرف نظر کردن و استثنا است. در مسیحیت نیز این واژه به معنای «دوران سیطره و حاکمیت یک دین» و یا «اجازه ویژه صادرشده از طرف کلیسا» است»؛ ر. ک: صاحب خلق، پیشین، ص90. </ref> ـ که بیش از چهل میلیون نفر پیرو دارد، در پذیرفتن اصول و مبادی صهیونیسم راه افراط را پیش گرفته است و کلیساهای آن به کلیساهای پروتستانی انگلوساکسون سفید (W.A.S.P) (گزیدۀ Protestant White Anglo-saxon). شهرت یافته است و دربردارنده شخصیتهای سیاسی، اقتصادی، مطبوعاتی، تبلیغاتی، نظامی و تربیتی جامعه آمریکا است. بیشتر بنیادگرایان پیرو این کلیسا، که در جنوب آمریکا ساکناند، آشکارا نژادپرستند و برتری خود را بر سیاهپوستان، سرخپوستان، کاتولیکها، چینیها، ژاپنیها، هندوها و مسلمانان در پوست سفیدشان میدانند. (نجیری، 1384ش، ص 65). <br> | نیز به گفته صاحب خلق: «این واژۀ در لغت به معنای: 1ـ پخش و توزیع، تقسیم کردن، حاکمیت اقتدار؛ 2ـ بخشودگی، غمض عین کردن، صرف نظر کردن و استثنا است. در مسیحیت نیز این واژه به معنای «دوران سیطره و حاکمیت یک دین» و یا «اجازه ویژه صادرشده از طرف کلیسا» است»؛ ر. ک: صاحب خلق، پیشین، ص90. </ref> ـ که بیش از چهل میلیون نفر پیرو دارد، در پذیرفتن اصول و مبادی صهیونیسم راه افراط را پیش گرفته است و کلیساهای آن به کلیساهای پروتستانی انگلوساکسون سفید (W.A.S.P) (گزیدۀ Protestant White Anglo-saxon). شهرت یافته است و دربردارنده شخصیتهای سیاسی، اقتصادی، مطبوعاتی، تبلیغاتی، نظامی و تربیتی جامعه آمریکا است. بیشتر بنیادگرایان پیرو این کلیسا، که در جنوب آمریکا ساکناند، آشکارا نژادپرستند و برتری خود را بر سیاهپوستان، سرخپوستان، کاتولیکها، چینیها، ژاپنیها، هندوها و مسلمانان در پوست سفیدشان میدانند. (نجیری، 1384ش، ص 65). <br> | ||
=باورها و آرمانهای مسیحیان صهیونیست= | ==باورها و آرمانهای مسیحیان صهیونیست== | ||
هال لیندسی، کشیش معروف تلویزیونی دوازده مورد از باورهای صهیونیست ـ مسیحیان را برشمرده است (ر. ک: سماک، پیشین، ص 33): | هال لیندسی، کشیش معروف تلویزیونی دوازده مورد از باورهای صهیونیست ـ مسیحیان را برشمرده است (ر. ک: سماک، پیشین، ص 33): | ||
1ـ تشکیل اسرائیلی بزرگ؛<br> | 1ـ تشکیل اسرائیلی بزرگ؛<br> | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
مسیحای یهود اسرائیل را به اسباط نخستینشان تقسیم خواهد کرد. در این زمان یأجوج، پادشاه مأجوج به اسرائیل حمله میکند. اینکه یأجوج چه کسی است و مأجوج کدامین ملت است هنوز مشخص نیست. مأجوج وارد جنگ بزرگ آرماگدون میشود که در آن بسیاری از نیروهای هر دو طرف کشته میشوند و خداوند در آن دخالت میکند و یهودیان را نجات میدهد. او پس از نابود کردن این دشمن همه نیروهای اهریمنی را نیز از میان میبرد. پس از سال 6000 (هزاره هفتم) عصر قدوسیت، آسودگی، زندگی روحانی و صلح فراگیر آغاز میشود که اُلام هابا(Olam Haba) نام دارد. (پیشین). <br> | مسیحای یهود اسرائیل را به اسباط نخستینشان تقسیم خواهد کرد. در این زمان یأجوج، پادشاه مأجوج به اسرائیل حمله میکند. اینکه یأجوج چه کسی است و مأجوج کدامین ملت است هنوز مشخص نیست. مأجوج وارد جنگ بزرگ آرماگدون میشود که در آن بسیاری از نیروهای هر دو طرف کشته میشوند و خداوند در آن دخالت میکند و یهودیان را نجات میدهد. او پس از نابود کردن این دشمن همه نیروهای اهریمنی را نیز از میان میبرد. پس از سال 6000 (هزاره هفتم) عصر قدوسیت، آسودگی، زندگی روحانی و صلح فراگیر آغاز میشود که اُلام هابا(Olam Haba) نام دارد. (پیشین). <br> | ||
=چرایی رویکرد بنیادگرایان انجیلی به یهودیت= | ==چرایی رویکرد بنیادگرایان انجیلی به یهودیت== | ||
نکته بسیار مهم اینکه بر پایه باورهای مسیحیان، عیسی مسیح را یهودیان به قتل رساندهاند و این مسئله در طول تاریخ، درگیریهای بسیار شدید و طولانی را میان مسیحیان و یهودیان سبب شده است. یهودستیزی(Antisemitism) مسیحیان شهرۀ تاریخ است، اما پس از اصلاح مذهبی و نضج گرفتن پروتستانتیسم، اروپا یهود را ملت برگزیدۀ خداوند به حساب آورد و برای آنها حق بازگشت و تملک سرزمین مقدس را قائل شد. <br> | نکته بسیار مهم اینکه بر پایه باورهای مسیحیان، عیسی مسیح را یهودیان به قتل رساندهاند و این مسئله در طول تاریخ، درگیریهای بسیار شدید و طولانی را میان مسیحیان و یهودیان سبب شده است. یهودستیزی(Antisemitism) مسیحیان شهرۀ تاریخ است، اما پس از اصلاح مذهبی و نضج گرفتن پروتستانتیسم، اروپا یهود را ملت برگزیدۀ خداوند به حساب آورد و برای آنها حق بازگشت و تملک سرزمین مقدس را قائل شد. <br> | ||
بر پایه آنچه «ریجنیا شریف» در کتاب «تأثیر ارزشهای صهیونیسم غیر یهودی بر اندیشۀ غرب» گفته است، اگر یهودی برای امری برگزیده میشد، آن امر لعن و نفرین بود و یهود کافر و مرتد دانسته میشد و اروپا هیچ علاقهای به بازگرداندن شکوه گذشته نژاد عبری نداشت؛ همانگونه که هیچ امیدی به احیای دوباره روحی یا قومی یهود و نیز کوچکترین نظری در دادن حق مالکیت فلسطین به یهودیان نداشت. در قرون وسطی اصلاً صهیونیسم غیر یهودی در اروپا موجودیتی نداشت و اسرائیل فقط نام یکی از ادیان روی زمین بود و هیچ اندیشهای مبتنی بر در نظر گرفتن صفتها و ویژگیهای قومی برای یهود وجود نداشت. (نجیری، پیشین، ص 56 ـ 57 به نقل از: ریجنیا، مجله المعرفه، مثل 96، کویت، 1406). <br> | بر پایه آنچه «ریجنیا شریف» در کتاب «تأثیر ارزشهای صهیونیسم غیر یهودی بر اندیشۀ غرب» گفته است، اگر یهودی برای امری برگزیده میشد، آن امر لعن و نفرین بود و یهود کافر و مرتد دانسته میشد و اروپا هیچ علاقهای به بازگرداندن شکوه گذشته نژاد عبری نداشت؛ همانگونه که هیچ امیدی به احیای دوباره روحی یا قومی یهود و نیز کوچکترین نظری در دادن حق مالکیت فلسطین به یهودیان نداشت. در قرون وسطی اصلاً صهیونیسم غیر یهودی در اروپا موجودیتی نداشت و اسرائیل فقط نام یکی از ادیان روی زمین بود و هیچ اندیشهای مبتنی بر در نظر گرفتن صفتها و ویژگیهای قومی برای یهود وجود نداشت. (نجیری، پیشین، ص 56 ـ 57 به نقل از: ریجنیا، مجله المعرفه، مثل 96، کویت، 1406). <br> | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
تناقض دیگر در روابط مسیحیان صهیونیست با یهودیان این است که به باور بخشودهشدگان، دیاسپورا (سرگردانی یهود و پراکنده شدن آنها) و حتی قتل عام آنها به وسیله نازیها مجازاتی الهی و پیامد ایمان نیاوردنشان به مسیح است. (صاحب خلق، پیشین). <br> | تناقض دیگر در روابط مسیحیان صهیونیست با یهودیان این است که به باور بخشودهشدگان، دیاسپورا (سرگردانی یهود و پراکنده شدن آنها) و حتی قتل عام آنها به وسیله نازیها مجازاتی الهی و پیامد ایمان نیاوردنشان به مسیح است. (صاحب خلق، پیشین). <br> | ||
=مبادی مشترک بنیادگرایی انجیلی و بنیادگرایی یهودی= | ==مبادی مشترک بنیادگرایی انجیلی و بنیادگرایی یهودی== | ||
به طور کلی مهمترین اصول و مبادی مشترک این دو فرقه عبارت است از: <br> | به طور کلی مهمترین اصول و مبادی مشترک این دو فرقه عبارت است از: <br> | ||
1ـ تأکید بر وعدۀ الهی و اینکه سرزمین مقدس از آن یهود است؛<br> | 1ـ تأکید بر وعدۀ الهی و اینکه سرزمین مقدس از آن یهود است؛<br> | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
به گفته گریس هالسل مسیحیانی که فلسطین را ترک میکنند و یا زیر یوغ ظالمانه موجود جان میدهند، همان مسیحیانیاند که در تمام تاریخ مسیحیت پیوسته شعله کلیسای مادر را زنده و روشن نگاه داشتهاند. آنان از هنگام فراخوان مسیح تا کنون چنین رنج و زجری را تحمل نکرده بودند. آنان اکنون زیر سختترین عذابهای شاهانی چون بگین، آرنز یا شارون هستند. اگر مسیح آنچه را ناعادلانه و نادرست است تصویب میکرد، مصلوب نمیشد. (هالسل، 1377ش، ص 112). <br> | به گفته گریس هالسل مسیحیانی که فلسطین را ترک میکنند و یا زیر یوغ ظالمانه موجود جان میدهند، همان مسیحیانیاند که در تمام تاریخ مسیحیت پیوسته شعله کلیسای مادر را زنده و روشن نگاه داشتهاند. آنان از هنگام فراخوان مسیح تا کنون چنین رنج و زجری را تحمل نکرده بودند. آنان اکنون زیر سختترین عذابهای شاهانی چون بگین، آرنز یا شارون هستند. اگر مسیح آنچه را ناعادلانه و نادرست است تصویب میکرد، مصلوب نمیشد. (هالسل، 1377ش، ص 112). <br> | ||
=تشکیل دولت یهودی و بازگشت مسیح= | ==تشکیل دولت یهودی و بازگشت مسیح== | ||
این نظریه که برپایی دولت یهودی میتواند نشانهای از بازگشت دوباره مسیح باشد نخستین بار در سخنان و نوشتههای الیور کرامول و پاول فلگن هاور، از رهبران و تئولوگهای پروتستان قرن هفدهم مطرح شد. (صاحب خلق، پیشین، ص97؛ به نقل از: www.Harun yahya.org/yenimasonik.) <br> | این نظریه که برپایی دولت یهودی میتواند نشانهای از بازگشت دوباره مسیح باشد نخستین بار در سخنان و نوشتههای الیور کرامول و پاول فلگن هاور، از رهبران و تئولوگهای پروتستان قرن هفدهم مطرح شد. (صاحب خلق، پیشین، ص97؛ به نقل از: www.Harun yahya.org/yenimasonik.) <br> | ||
تا پیش از جنبش اصلاحطلبی مذهبی، مذهب کاتولیک بر نظر کشیش آگوستین بود که میگفت: <br> | تا پیش از جنبش اصلاحطلبی مذهبی، مذهب کاتولیک بر نظر کشیش آگوستین بود که میگفت: <br> | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
در بخش بعد، برخی از آیاتی که در کتاب مقدس درباره بازگشت یهودیان به فلسطین آمده است ذکر میگردد. <br> | در بخش بعد، برخی از آیاتی که در کتاب مقدس درباره بازگشت یهودیان به فلسطین آمده است ذکر میگردد. <br> | ||
=بازگشت یهود به ارض موعود در کتاب مقدس= | ==بازگشت یهود به ارض موعود در کتاب مقدس== | ||
در کتاب حزقیال نبی دراینباره آیاتی وجود دارد که در ذیل به ترتیب بیان میشود: <br> | در کتاب حزقیال نبی دراینباره آیاتی وجود دارد که در ذیل به ترتیب بیان میشود: <br> | ||
«پس بگو خداوند یهوه چنین میفرماید: شما را از میان امتها جمع خواهم کرد و شما را از کشورهایی که در آنها پراکنده شدهاید فراهم خواهم آورد و زمین اسرائیل را به شما خواهم داد. و به آنها داخل شده، تمامی مکروهات و جمیع رجاسات آن را از میانش دور خواهند کرد. و ایشان را یک دل خواهم داد و در اندرون ایشان روح تازه خواهم نهاد و دل سنگی را از جسد ایشان دور کرده، دل گوشتی به ایشان خواهم بخشید تا در فرایض من سلوک نمایند و احکام مرا نگاه داشته، آنها را به جا آورند و ایشان قوم من خواهند بود و من خدای ایشان خواهم بود، اما آنانی که دل ایشان از عقب مکروهات و رجاسات ایشان میرود، پس خداوند یهوه میگوید: من رفتار ایشان را بر سر ایشان وارد خواهم آورد.» (حزقیال، 11: 17ـ21). <br> | «پس بگو خداوند یهوه چنین میفرماید: شما را از میان امتها جمع خواهم کرد و شما را از کشورهایی که در آنها پراکنده شدهاید فراهم خواهم آورد و زمین اسرائیل را به شما خواهم داد. و به آنها داخل شده، تمامی مکروهات و جمیع رجاسات آن را از میانش دور خواهند کرد. و ایشان را یک دل خواهم داد و در اندرون ایشان روح تازه خواهم نهاد و دل سنگی را از جسد ایشان دور کرده، دل گوشتی به ایشان خواهم بخشید تا در فرایض من سلوک نمایند و احکام مرا نگاه داشته، آنها را به جا آورند و ایشان قوم من خواهند بود و من خدای ایشان خواهم بود، اما آنانی که دل ایشان از عقب مکروهات و رجاسات ایشان میرود، پس خداوند یهوه میگوید: من رفتار ایشان را بر سر ایشان وارد خواهم آورد.» (حزقیال، 11: 17ـ21). <br> | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
«و شما را از میان امتها میگیرم و از جمیع کشورها جمع میکنم و شما را در زمین خود در خواهم آورد... و در زمینی که به پدران شما دادم ساکن شده، قوم من خواهید بود و من خدای شما خواهم بود... و خداوند یهوه میگوید: بدانید که من این را به خاطر شما نکردهام؛ پس ای خاندان اسرائیل! به سبب راههای خود خجل و رسوا شوید... خداوند یهوه چنین میگوید: برای این بار دیگر خاندان اسرائیل از من مسئلت خواهند نمود تا آن را برای ایشان به عمل آورم. من ایشان را با مردمان مثل گله کثیر خواهم گردانید. مثل گلههای قربانی؛ یعنی گلۀ اورشلیم در موسمهایش همچنان شهرهای مخروب از گلههای مردمان پر خواهد شد و ایشان خواهند دانست که من یهوه هستم.» (پیشین، 24ـ28). <br> | «و شما را از میان امتها میگیرم و از جمیع کشورها جمع میکنم و شما را در زمین خود در خواهم آورد... و در زمینی که به پدران شما دادم ساکن شده، قوم من خواهید بود و من خدای شما خواهم بود... و خداوند یهوه میگوید: بدانید که من این را به خاطر شما نکردهام؛ پس ای خاندان اسرائیل! به سبب راههای خود خجل و رسوا شوید... خداوند یهوه چنین میگوید: برای این بار دیگر خاندان اسرائیل از من مسئلت خواهند نمود تا آن را برای ایشان به عمل آورم. من ایشان را با مردمان مثل گله کثیر خواهم گردانید. مثل گلههای قربانی؛ یعنی گلۀ اورشلیم در موسمهایش همچنان شهرهای مخروب از گلههای مردمان پر خواهد شد و ایشان خواهند دانست که من یهوه هستم.» (پیشین، 24ـ28). <br> | ||
=تخریب مسجدالاقصی و بازسازی هیکل سلیمان= | ==تخریب مسجدالاقصی و بازسازی هیکل سلیمان== | ||
همانگونه که بیان شد، بنیادگرایان یکی از مقدمههای زمینهساز آرماگدون را تخریب مسجدالاقصی و قبهالصخره و بازسازی هیکل<ref> هیکل در زبان عبری مترادف معبد در زبان عربی و جمع آن هَیاکل است. </ref> سلیمان در جای آن میدانند. لازم به ذکر است هیکل سلیمان نخستین بار در حملۀ بابلیان به فلسطین و به دستور بُخت نُصّر، پادشاه بابل تخریب شد و یهودیان فلسطین قلع و قمع شدند و بخت نصر عده زیادی از آنها را به بابل کوچانید. <br> | همانگونه که بیان شد، بنیادگرایان یکی از مقدمههای زمینهساز آرماگدون را تخریب مسجدالاقصی و قبهالصخره و بازسازی هیکل<ref> هیکل در زبان عبری مترادف معبد در زبان عربی و جمع آن هَیاکل است. </ref> سلیمان در جای آن میدانند. لازم به ذکر است هیکل سلیمان نخستین بار در حملۀ بابلیان به فلسطین و به دستور بُخت نُصّر، پادشاه بابل تخریب شد و یهودیان فلسطین قلع و قمع شدند و بخت نصر عده زیادی از آنها را به بابل کوچانید. <br> | ||
بعدها در حملۀ کورش هخامنشی به بابل، یهودیان به دستور او به فلسطین بازگردانده شدند و همزمان (در سال 538 قبل از میلاد) هیکل نیز به دستور کورش بازسازی شد و بعد از آنکه برخی اقوام ساکن در فلسطین به تجدید بنای هیکل اعتراض کردند داریوش اول، شاهنشاه ایرانی فرمان ادامۀ بنای هیکل را صادر کرد. (مسیری، 1383ش، ص 179). در کتاب اشعیا دراینباره آمده است: <br> | بعدها در حملۀ کورش هخامنشی به بابل، یهودیان به دستور او به فلسطین بازگردانده شدند و همزمان (در سال 538 قبل از میلاد) هیکل نیز به دستور کورش بازسازی شد و بعد از آنکه برخی اقوام ساکن در فلسطین به تجدید بنای هیکل اعتراض کردند داریوش اول، شاهنشاه ایرانی فرمان ادامۀ بنای هیکل را صادر کرد. (مسیری، 1383ش، ص 179). در کتاب اشعیا دراینباره آمده است: <br> | ||
خط ۱۶۰: | خط ۱۶۰: | ||
اما صهیونیستها، از نظرِ نوع نگرش به بازسازی هیکل دو دستهاند: صهیونیستهای غیر مذهبی و صهیونیستهای مذهبی. از نظر گروه نخست، آیین قربانی اهمیت زیادی دارد، نه بازسازی هیکل و خواست صهیونیستهای مذهبی را برای بازسازی هیکل نوعی جنون مذهبی میدانند که بیآنکه فایدۀ عملی ملموسی داشته باشد، مهاجرنشین صهیونیستی [اسرائیل] را با خطر رو به رو میکند؛ از این رو بازسازی هیکل در میان مردم اسرائیل، که یکی از سکولارترین جوامع دنیا را تشکیل میدهند، چندان طرفداری ندارد. تدی کولک کسانی را که سنگ بنای هیکل را نصب کردند دیوانه و در خط شبتای زوی میداند؛ یعنی در خط همان ماشیح دروغینی که یهودیان را در قرن هفدهم برانگیخت و به آنان وعدۀ بازگشت به فلسطین داد و برخی پیروان خود را به عنوان حاکم سرزمین مقدس تعیین کرد، سپس حرکت او با شکست رو به رو شد و تمام این ماجرا یهودیت را از پایه تکان داد و آن را به بحرانی دچار کرد که هرگز از آن نرست. حاخام گورن، صاحب فتوای مکان قدسالاقدس نیز با نصب سنگ بنای هیکل سوم مخالفت کرد. (مسیری، 1383ش، ج 4، ص 179ـ180). <br> | اما صهیونیستها، از نظرِ نوع نگرش به بازسازی هیکل دو دستهاند: صهیونیستهای غیر مذهبی و صهیونیستهای مذهبی. از نظر گروه نخست، آیین قربانی اهمیت زیادی دارد، نه بازسازی هیکل و خواست صهیونیستهای مذهبی را برای بازسازی هیکل نوعی جنون مذهبی میدانند که بیآنکه فایدۀ عملی ملموسی داشته باشد، مهاجرنشین صهیونیستی [اسرائیل] را با خطر رو به رو میکند؛ از این رو بازسازی هیکل در میان مردم اسرائیل، که یکی از سکولارترین جوامع دنیا را تشکیل میدهند، چندان طرفداری ندارد. تدی کولک کسانی را که سنگ بنای هیکل را نصب کردند دیوانه و در خط شبتای زوی میداند؛ یعنی در خط همان ماشیح دروغینی که یهودیان را در قرن هفدهم برانگیخت و به آنان وعدۀ بازگشت به فلسطین داد و برخی پیروان خود را به عنوان حاکم سرزمین مقدس تعیین کرد، سپس حرکت او با شکست رو به رو شد و تمام این ماجرا یهودیت را از پایه تکان داد و آن را به بحرانی دچار کرد که هرگز از آن نرست. حاخام گورن، صاحب فتوای مکان قدسالاقدس نیز با نصب سنگ بنای هیکل سوم مخالفت کرد. (مسیری، 1383ش، ج 4، ص 179ـ180). <br> | ||
=بازسازی هیکل سلیمان در کتاب مقدس= | ==بازسازی هیکل سلیمان در کتاب مقدس== | ||
همانگونه که گفته شد، متن کتاب مقدس نیز با نظریه بازسازی هیکل سلیمان در پیش از ظهور مسیح مخالفت دارد، که برخی از آیات آن ذکر گردید. در انجیل مرقس نیز دراینباره آمده است: <br> | همانگونه که گفته شد، متن کتاب مقدس نیز با نظریه بازسازی هیکل سلیمان در پیش از ظهور مسیح مخالفت دارد، که برخی از آیات آن ذکر گردید. در انجیل مرقس نیز دراینباره آمده است: <br> | ||
«و چون او از هیکل بیرون میرفت یکی از شاگردانش بدو گفت: ای استاد! ملاحظه فرما چه نوع سنگها و چه عمارتها است! عیسی در جواب وی گفت: آیا این عمارتهای عظیمه را مینگری؟ بدان که سنگی بر سنگی گذارده نخواهد شد، مگر آنکه به زیر افکنده شود! و چون او بر کوه زیتون، مقابل هیکل نشسته بود، پطرس و یعقوب و یوحنّا و اندریاس سراً از وی پرسیدند: ما را خبر بده که این امور کی واقع میشود و علامت نزدیک شدن این امور چیست؟ آنگاه عیسی در جواب ایشان سخنی آغاز کرد که: زنهار کسی شما را گمراه نکند! زیرا که بسیاری به نام من آمده، خواهند گفت که من هستم و بسیاری را گمراه خواهند نمود، اما چون جنگها و اخبار جنگها را بشنوید، مضطرب مشوید، زیرا که وقوع این حوادث ضروری است، لیکن انتها هنوز نیست، زیرا که امّتی بر امّتی و مملکتی بر مملکتی خواهند برخاست و زلزلهها در جایها حادث خواهد شد و قحطیها و اغتشاشها پدید میآید؛ و اینها ابتدای دردهای زه میباشد.» (مرقس، 13: 1ـ8). <br> | «و چون او از هیکل بیرون میرفت یکی از شاگردانش بدو گفت: ای استاد! ملاحظه فرما چه نوع سنگها و چه عمارتها است! عیسی در جواب وی گفت: آیا این عمارتهای عظیمه را مینگری؟ بدان که سنگی بر سنگی گذارده نخواهد شد، مگر آنکه به زیر افکنده شود! و چون او بر کوه زیتون، مقابل هیکل نشسته بود، پطرس و یعقوب و یوحنّا و اندریاس سراً از وی پرسیدند: ما را خبر بده که این امور کی واقع میشود و علامت نزدیک شدن این امور چیست؟ آنگاه عیسی در جواب ایشان سخنی آغاز کرد که: زنهار کسی شما را گمراه نکند! زیرا که بسیاری به نام من آمده، خواهند گفت که من هستم و بسیاری را گمراه خواهند نمود، اما چون جنگها و اخبار جنگها را بشنوید، مضطرب مشوید، زیرا که وقوع این حوادث ضروری است، لیکن انتها هنوز نیست، زیرا که امّتی بر امّتی و مملکتی بر مملکتی خواهند برخاست و زلزلهها در جایها حادث خواهد شد و قحطیها و اغتشاشها پدید میآید؛ و اینها ابتدای دردهای زه میباشد.» (مرقس، 13: 1ـ8). <br> | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۹: | ||
«و چون بعضی ذکر هیکل میکردند که به سنگهای خوب و هدایا آراسته شده است، گفت: ایامی میآید که از این چیزهایی که میبینید، سنگی بر سنگی گذارده نشود، مگر اینکه به زیر افکنده خواهد شد. و از او سؤال نموده، گفتند: ای استاد! پس این امور کی واقع میشود و علامت نزدیک شدن این وقایع چیست؟ گفت: احتیاط کنید که گمراه نشوید، زیرا که بسا به نام من آمده خواهند گفت که من هستم و وقت نزدیک است؛ پس از عقب ایشان مروید. و چون اخبار جنگها و فسادها را بشنوید، مضطرب مشوید، زیرا که وقوع این امور اوّل ضرور است، لیکن انتها در ساعت نیست.» (لوقا، 21: 5ـ9). <br> | «و چون بعضی ذکر هیکل میکردند که به سنگهای خوب و هدایا آراسته شده است، گفت: ایامی میآید که از این چیزهایی که میبینید، سنگی بر سنگی گذارده نشود، مگر اینکه به زیر افکنده خواهد شد. و از او سؤال نموده، گفتند: ای استاد! پس این امور کی واقع میشود و علامت نزدیک شدن این وقایع چیست؟ گفت: احتیاط کنید که گمراه نشوید، زیرا که بسا به نام من آمده خواهند گفت که من هستم و وقت نزدیک است؛ پس از عقب ایشان مروید. و چون اخبار جنگها و فسادها را بشنوید، مضطرب مشوید، زیرا که وقوع این امور اوّل ضرور است، لیکن انتها در ساعت نیست.» (لوقا، 21: 5ـ9). <br> | ||
=آرماگدون، معنای اصطلاحی و منطقۀ جغرافیایی= | ==آرماگدون، معنای اصطلاحی و منطقۀ جغرافیایی== | ||
آرماگدون که در اصل هارمجیدون است واژهای عبری است که از دو بخش هار به معنای تپه و محل مرتفع و مجیدو به معنای اشراف و شریفان تشکیل شده است؛ بنابراین معنای عبری آرماگدون تپۀ شریفان است. (ر. ک: سید افقهی، موعود، ش 39، شهریور و مهر 1382، ص 18 و نیز: سلمان، 1384ش، ص 157). این تپۀ بزرگ، که در نقشههای قدیم و جدید با عنوان «مجدو» مشاهده میشود، ناحیهای است در کرانۀ شرقی دریای مدیترانه و کرانۀ غربی رود اردن میان صور و یافا. (ر. ک: نقشههای درون جلد الکتاب المقدس، انتشار یافته به وسیله «جمعیت الکتاب المقدس» در لبنان. در شناسنامۀ آن آمده است: العهد القدیم ـ الاصرار الثانی 1995، الطبقه الرابعه. العهد الجدید ـ الاصرار الرابع 1993 الطبقه الثلاثون). <br> | آرماگدون که در اصل هارمجیدون است واژهای عبری است که از دو بخش هار به معنای تپه و محل مرتفع و مجیدو به معنای اشراف و شریفان تشکیل شده است؛ بنابراین معنای عبری آرماگدون تپۀ شریفان است. (ر. ک: سید افقهی، موعود، ش 39، شهریور و مهر 1382، ص 18 و نیز: سلمان، 1384ش، ص 157). این تپۀ بزرگ، که در نقشههای قدیم و جدید با عنوان «مجدو» مشاهده میشود، ناحیهای است در کرانۀ شرقی دریای مدیترانه و کرانۀ غربی رود اردن میان صور و یافا. (ر. ک: نقشههای درون جلد الکتاب المقدس، انتشار یافته به وسیله «جمعیت الکتاب المقدس» در لبنان. در شناسنامۀ آن آمده است: العهد القدیم ـ الاصرار الثانی 1995، الطبقه الرابعه. العهد الجدید ـ الاصرار الرابع 1993 الطبقه الثلاثون). <br> | ||
مجدو شهری است که در طول تاریخ، منطقهای استراتژیک بوده است. این شهر بر سر راه شرق، غرب، شمال و جنوب قرار داشته و جنگهای بسیاری در آن رخ داده است. (فهیم دانش، 1384، ص 47). <br> | مجدو شهری است که در طول تاریخ، منطقهای استراتژیک بوده است. این شهر بر سر راه شرق، غرب، شمال و جنوب قرار داشته و جنگهای بسیاری در آن رخ داده است. (فهیم دانش، 1384، ص 47). <br> | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
بنیادگرایان(Fundamentalists) انجیلی Evangelic<ref> یا انجیلی یکی از فرقههای پروتستان است. </ref> بر این باورند که در آخرالزمان نیروهای شرّ <ref> بنا بر تفسیر کشیشان انجیلی تلویزیونی (ایوانجلیستها یا تی وی ایوانجلیستها یا تلیوانجلیستها) که هماکنون شبکههای بسیار مهم و پرطرفداری در ایالات متحده دارند و در زمینۀ تبلیغ و ایمانی کردن و قدسیت بخشیدن و نهادینه کردن آرماگدون فعالیتهای گستردهای را سامان دادهاند مصداق نیروهای شرّ، روسیه و چین و به خصوص اعراب و مسلمانان هستند. </ref> بر ضدّ اسرائیل متحد میشوند، ارتشی چهار صد میلیونی گرد میآورند و علیه مسیح صفآرایی و نبرد میکنند، اما مسیح نخستین ضربه را با سلاحهای کشندۀ خود<ref> کشیشان انجیلی معتقدند از نشانههایی که برای آرماگدون در کتابهای مقدس ذکر شده است دانسته میشود که این نبرد، یک جنگ هستهای است. در ادامۀ مقاله به تفصیل دربارۀ آن سخن خواهیم گفت. </ref> بر آنان وارد میکند و این ارتش را نابود میکند و در آن موقع خون تا افسار اسبها خواهد رسید. این جنگ، که فرجامی خوشایند خواهد داشت، با ایمان آوردن یهود به مسیح به عنوان منجی ایشان، پس از آنکه دو سوم آنان در این نبرد از میان میروند، به پایان خواهد رسید. مسیح مؤمنان به خویش را به بالای ابرها میبرد و سپس با آنان فرود میآید و آنان برای هزار سال تحت حکومت مسیح و سروری یهود بر تمام جهان، به عنوان قوم برگزیده، زندگی سعادتمندی خواهند داشت <ref> تشریح نبرد آرماگدون به این شکل را منابع زیادی از قول باورمندان و مبلّغان صهیونیست آن ذکر کردهاند؛ برای نمونه ر. ک: نجیری، پیشین، ص 14. </ref>.<br> | بنیادگرایان(Fundamentalists) انجیلی Evangelic<ref> یا انجیلی یکی از فرقههای پروتستان است. </ref> بر این باورند که در آخرالزمان نیروهای شرّ <ref> بنا بر تفسیر کشیشان انجیلی تلویزیونی (ایوانجلیستها یا تی وی ایوانجلیستها یا تلیوانجلیستها) که هماکنون شبکههای بسیار مهم و پرطرفداری در ایالات متحده دارند و در زمینۀ تبلیغ و ایمانی کردن و قدسیت بخشیدن و نهادینه کردن آرماگدون فعالیتهای گستردهای را سامان دادهاند مصداق نیروهای شرّ، روسیه و چین و به خصوص اعراب و مسلمانان هستند. </ref> بر ضدّ اسرائیل متحد میشوند، ارتشی چهار صد میلیونی گرد میآورند و علیه مسیح صفآرایی و نبرد میکنند، اما مسیح نخستین ضربه را با سلاحهای کشندۀ خود<ref> کشیشان انجیلی معتقدند از نشانههایی که برای آرماگدون در کتابهای مقدس ذکر شده است دانسته میشود که این نبرد، یک جنگ هستهای است. در ادامۀ مقاله به تفصیل دربارۀ آن سخن خواهیم گفت. </ref> بر آنان وارد میکند و این ارتش را نابود میکند و در آن موقع خون تا افسار اسبها خواهد رسید. این جنگ، که فرجامی خوشایند خواهد داشت، با ایمان آوردن یهود به مسیح به عنوان منجی ایشان، پس از آنکه دو سوم آنان در این نبرد از میان میروند، به پایان خواهد رسید. مسیح مؤمنان به خویش را به بالای ابرها میبرد و سپس با آنان فرود میآید و آنان برای هزار سال تحت حکومت مسیح و سروری یهود بر تمام جهان، به عنوان قوم برگزیده، زندگی سعادتمندی خواهند داشت <ref> تشریح نبرد آرماگدون به این شکل را منابع زیادی از قول باورمندان و مبلّغان صهیونیست آن ذکر کردهاند؛ برای نمونه ر. ک: نجیری، پیشین، ص 14. </ref>.<br> | ||
=آرماگدون، نبردی هستهای!= | ==آرماگدون، نبردی هستهای!== | ||
انجیلیها معتقدند بازگشت دوبارۀ مسیح میسّر نمیشود مگر آنکه پیش از آن جنگها، بلاها و فساد و تباهی در زمین فراگیر شود و جنگی هستهای به وقوع پیوندد و بیشتر شهرهای جهان را نابود کند. (نجیری، پیشین، ص 129). در این زمان آمریکا، در حالی که دچار انحطاط اخلاقی شده در کنار اسرائیل قرار میگیرد. (صاحب خلق، پیشین، ص 91). <br> | انجیلیها معتقدند بازگشت دوبارۀ مسیح میسّر نمیشود مگر آنکه پیش از آن جنگها، بلاها و فساد و تباهی در زمین فراگیر شود و جنگی هستهای به وقوع پیوندد و بیشتر شهرهای جهان را نابود کند. (نجیری، پیشین، ص 129). در این زمان آمریکا، در حالی که دچار انحطاط اخلاقی شده در کنار اسرائیل قرار میگیرد. (صاحب خلق، پیشین، ص 91). <br> | ||
در این جنگ، چنان که گفته شد، دو سوم یهود از میان میروند و یک سوم باقی مانده به مسیح موعود خویش ایمان میآورند. <br> | در این جنگ، چنان که گفته شد، دو سوم یهود از میان میروند و یک سوم باقی مانده به مسیح موعود خویش ایمان میآورند. <br> | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۹: | ||
«آیا به این ترتیب کتاب مقدس به ما میآموزد طی مصیبت بزرگ جنگی هستهای به وقوع خواهد پیوست؟ بی شک بله! و یک سوم انسانهای روی زمین با آتش و دود و گوگرد از بین خواهند رفت و آتش، ارتش شمالی ـ ارتش روسیه ـ را، که به سوی اسرائیل در حرکت است، خواهد بلعید. آتش خشم او تمام زمین را خواهد بلعید (زوانیا، 18: 1)؛ سپس آگاه باشید روزی فرا خواهد رسید که آتش و گرمای آن چون آتش و گرمای جهنم خواهد بود (مالاشی، 1: 4) به همین دلیل عهد قدیم و عهد جدید در مورد هولوکاست هستهای اتفاق نظر دارند.» (هالسل، 1384ش، ص44). <br> | «آیا به این ترتیب کتاب مقدس به ما میآموزد طی مصیبت بزرگ جنگی هستهای به وقوع خواهد پیوست؟ بی شک بله! و یک سوم انسانهای روی زمین با آتش و دود و گوگرد از بین خواهند رفت و آتش، ارتش شمالی ـ ارتش روسیه ـ را، که به سوی اسرائیل در حرکت است، خواهد بلعید. آتش خشم او تمام زمین را خواهد بلعید (زوانیا، 18: 1)؛ سپس آگاه باشید روزی فرا خواهد رسید که آتش و گرمای آن چون آتش و گرمای جهنم خواهد بود (مالاشی، 1: 4) به همین دلیل عهد قدیم و عهد جدید در مورد هولوکاست هستهای اتفاق نظر دارند.» (هالسل، 1384ش، ص44). <br> | ||
=آرماگدون و مبلّغان انجیلی= | ==آرماگدون و مبلّغان انجیلی== | ||
کشیشان بنیادگرای انجیلی از دهۀ هفتاد قرن بیستم به بعد فعالیتهای تبلیغی خود را به صورت جدّی آغاز کردند. راهاندازی دهها شبکه تلویزیونی و پخش برنامههای چند ساعتی روزانه از آن، برپایی «کلیساهای کتاب مقدس» و تربیت کشیشانی با عقاید بنیادگرایی و حامی صهیونیسم، نگاشتن و نشر کتابها و مقالههای متعدد و... از جمله فعالیتهای آنان است. <br> | کشیشان بنیادگرای انجیلی از دهۀ هفتاد قرن بیستم به بعد فعالیتهای تبلیغی خود را به صورت جدّی آغاز کردند. راهاندازی دهها شبکه تلویزیونی و پخش برنامههای چند ساعتی روزانه از آن، برپایی «کلیساهای کتاب مقدس» و تربیت کشیشانی با عقاید بنیادگرایی و حامی صهیونیسم، نگاشتن و نشر کتابها و مقالههای متعدد و... از جمله فعالیتهای آنان است. <br> | ||
کلیساهای کتاب مقدس، دانشگاههایی مذهبی در دالاس هستند و خاستگاه اعتقادی این مدّعا به شمار میروند که خداوند از ما میخواهد کرۀ زمین را نابود کنیم. از این دانشگاه کشیشهای بسیاری فارغالتحصیل شدهاند که در حال حاضر در بیش از هزار کلیسای کتاب مقدس، بشارت دهندۀ باور به آرماگدون هستند. این کلیساها در سراسر ایالات متحده، از شمال تا جنوب آن، دیده میشود و به هیچ کلیسایی وابسته نبوده و مستقل عمل میکنند. آنها فقط با سازمان بینالمللی همکاری با کلیساهای کتاب مقدس رابطه دارند. ایالتهای میشیگان و نیوجرسی و پنسیلوانیا از جمله ایالتهایی است که «کلیساهای کتاب مقدس» بیشتری در آنجا یافت میشود. «تری استلند» در تاریخ 12 فوریه 1999 م در روزنامۀ وال استریت ژورنال نوشت: <br> | کلیساهای کتاب مقدس، دانشگاههایی مذهبی در دالاس هستند و خاستگاه اعتقادی این مدّعا به شمار میروند که خداوند از ما میخواهد کرۀ زمین را نابود کنیم. از این دانشگاه کشیشهای بسیاری فارغالتحصیل شدهاند که در حال حاضر در بیش از هزار کلیسای کتاب مقدس، بشارت دهندۀ باور به آرماگدون هستند. این کلیساها در سراسر ایالات متحده، از شمال تا جنوب آن، دیده میشود و به هیچ کلیسایی وابسته نبوده و مستقل عمل میکنند. آنها فقط با سازمان بینالمللی همکاری با کلیساهای کتاب مقدس رابطه دارند. ایالتهای میشیگان و نیوجرسی و پنسیلوانیا از جمله ایالتهایی است که «کلیساهای کتاب مقدس» بیشتری در آنجا یافت میشود. «تری استلند» در تاریخ 12 فوریه 1999 م در روزنامۀ وال استریت ژورنال نوشت: <br> | ||
خط ۲۰۹: | خط ۲۰۹: | ||
«قال ...عام 1970 م فی تحذیره العالم من أنه یتحرک بسرعه نحو هرمجدون: «إن الجیل الحالی من الشباب، ربما یکون آخر جیل فی التاریخ»؛ بیلی گراهام در سال 1970 م جهانیان را از اینکه جهان به سرعت به سمت رخ دادن آرماگدون پیش میرود بر حذر داشت و گفت: «چهبسا نسل کنونی از جوانان آخرین نسل تاریخ باشد». . (پیشین، ص 269). <br> | «قال ...عام 1970 م فی تحذیره العالم من أنه یتحرک بسرعه نحو هرمجدون: «إن الجیل الحالی من الشباب، ربما یکون آخر جیل فی التاریخ»؛ بیلی گراهام در سال 1970 م جهانیان را از اینکه جهان به سرعت به سمت رخ دادن آرماگدون پیش میرود بر حذر داشت و گفت: «چهبسا نسل کنونی از جوانان آخرین نسل تاریخ باشد». . (پیشین، ص 269). <br> | ||
=آرماگدون و دولتمردان آمریکا= | ==آرماگدون و دولتمردان آمریکا== | ||
راست مسیحی از میان مؤسسههایی سر برآورد که بر ارزشهای اخلاقی مسیحیت تأکید مینمود و مبارزه با کمونیسم آن را به جریانی ملی ـ مردمی تبدیل کرد. (هلال، پیشین، ص 278). با پیدایش جریان احیای مذهبی در دهۀ هفتاد میلادی دیگر مؤسسههای داخلی افراطگرایان مسیحی فعالیتهای خود را به امور اخلاقی ـ سنتی و مسیحی محدود نمیکردند؛ همچنین در بعد خارجی نیز تنها به تبشیر و مبارزه با کمونیسم اکتفا نکردند، بلکه به لابی مسیحی در سیاست خارجی آمریکا تبدیل شدند. (پیشین، ص 279). مهمترین سیاستهای آنها را میتوان در چنین مواردی خلاصه کرد: «سیاست آمریکا در قبال اسرائیل، توقف فعالیتهای تسلیحاتی، توجه به دفاع، وام دادن به صندوق جهانی پول و توجه به سازمان ملل و تجارت جهانی». (پیشین، ص280). در واقع جریان راست مسیحی در همه اجزای دولت ایالات متحده رسوخ کرده است و در مطالعههای جریانشناسانه باید در تمام جهتگیریهای سیاسی، نظامی و فرهنگی آن کشور، افکار و باورهای راست مسیحی را در نظر داشت. این جریان آنچنان قدرت یافته است که میتوان گفت امروز آمریکا با ارادۀ بنیادگرایان انجیلی اداره میشود. به گفتۀ رضا هلال 25% نیروی رأی دهندۀ مؤثر یا ده برابر آرای یهود و چهار برابر آرای لائیکها و سه برابر آرای سیاهپوستان مسیحی از آنِ اوانجیلیهای پروتستانی سفیدپوست است و نکتۀ مهم اینکه در جامعۀ آمریکا بالاترین سطح آموزش، تحصیلات، درآمد و اشتغال از آنِ ایشان است و در انتخابات سال 1994، 31 کرسی حزب جمهوریخواه را از آنِ خود کردند. (پیشین، ص 281؛ به نقل از: New York Times, Nov. 12, 1994).<br> | راست مسیحی از میان مؤسسههایی سر برآورد که بر ارزشهای اخلاقی مسیحیت تأکید مینمود و مبارزه با کمونیسم آن را به جریانی ملی ـ مردمی تبدیل کرد. (هلال، پیشین، ص 278). با پیدایش جریان احیای مذهبی در دهۀ هفتاد میلادی دیگر مؤسسههای داخلی افراطگرایان مسیحی فعالیتهای خود را به امور اخلاقی ـ سنتی و مسیحی محدود نمیکردند؛ همچنین در بعد خارجی نیز تنها به تبشیر و مبارزه با کمونیسم اکتفا نکردند، بلکه به لابی مسیحی در سیاست خارجی آمریکا تبدیل شدند. (پیشین، ص 279). مهمترین سیاستهای آنها را میتوان در چنین مواردی خلاصه کرد: «سیاست آمریکا در قبال اسرائیل، توقف فعالیتهای تسلیحاتی، توجه به دفاع، وام دادن به صندوق جهانی پول و توجه به سازمان ملل و تجارت جهانی». (پیشین، ص280). در واقع جریان راست مسیحی در همه اجزای دولت ایالات متحده رسوخ کرده است و در مطالعههای جریانشناسانه باید در تمام جهتگیریهای سیاسی، نظامی و فرهنگی آن کشور، افکار و باورهای راست مسیحی را در نظر داشت. این جریان آنچنان قدرت یافته است که میتوان گفت امروز آمریکا با ارادۀ بنیادگرایان انجیلی اداره میشود. به گفتۀ رضا هلال 25% نیروی رأی دهندۀ مؤثر یا ده برابر آرای یهود و چهار برابر آرای لائیکها و سه برابر آرای سیاهپوستان مسیحی از آنِ اوانجیلیهای پروتستانی سفیدپوست است و نکتۀ مهم اینکه در جامعۀ آمریکا بالاترین سطح آموزش، تحصیلات، درآمد و اشتغال از آنِ ایشان است و در انتخابات سال 1994، 31 کرسی حزب جمهوریخواه را از آنِ خود کردند. (پیشین، ص 281؛ به نقل از: New York Times, Nov. 12, 1994).<br> | ||
راست مسیحی پا را از این هم فراتر گذاشته است و سعی میکند به همه ارکان و اجزای حکومت دست یابد. پیشتر رابرتسون، رئیس ائتلاف مسیحی، گفته بود: «اکنون وقت پاکسازی کاخ سفید فرا رسیده است و ما به لیبرالیستها اجازه نمیدهیم با پیروزی در انتخابات سال 1998 بر کنگره حاکم شوند.» (پیشین، ص 297). <br> | راست مسیحی پا را از این هم فراتر گذاشته است و سعی میکند به همه ارکان و اجزای حکومت دست یابد. پیشتر رابرتسون، رئیس ائتلاف مسیحی، گفته بود: «اکنون وقت پاکسازی کاخ سفید فرا رسیده است و ما به لیبرالیستها اجازه نمیدهیم با پیروزی در انتخابات سال 1998 بر کنگره حاکم شوند.» (پیشین، ص 297). <br> | ||
خط ۲۳۲: | خط ۲۳۲: | ||
http://www.foreignpolicy.com. </ref> <br>. | http://www.foreignpolicy.com. </ref> <br>. | ||
=دشمنان موعود در آرماگدون= | ==دشمنان موعود در آرماگدون== | ||
بنیادگرایان انجیلی بر این باورند که در آرماگدون، دشمن مسیح(Anti Christ) فردی از جنس انسان و یهودی است. کلاید میگوید: | بنیادگرایان انجیلی بر این باورند که در آرماگدون، دشمن مسیح(Anti Christ) فردی از جنس انسان و یهودی است. کلاید میگوید: | ||
«[دشمن مسیح] یکی از ما خواهد بود؛ انسانی به تمام معنا. او همسان شیطان نیست؛ به عبارت دیگر، او دارای قدرت و توان معنوی و روحی نیست، اما شیطان به او کمک میکند. دشمن مسیح یک انسان به تمام معنا شرور است». (پیشین، ص 48). <br> | «[دشمن مسیح] یکی از ما خواهد بود؛ انسانی به تمام معنا. او همسان شیطان نیست؛ به عبارت دیگر، او دارای قدرت و توان معنوی و روحی نیست، اما شیطان به او کمک میکند. دشمن مسیح یک انسان به تمام معنا شرور است». (پیشین، ص 48). <br> | ||
خط ۲۶۰: | خط ۲۶۰: | ||
«تا آنگاه که اتحاد شوروی پابرجا بود بنیادگرایان انجیلی آن را همان کشوری میدانستند که نیروهای شر را رهبری خواهد کرد و با متحد شدن با اعراب و مسلمانان به جنگ مسیح خواهد آمد؛ چه اتحاد شوروی دارای سلاح هستهای، دشمن غرب، کافر و کمونیست بود. بیشک فروپاشی بلوک شرق، سبب شد سناریوی آرماگدون بازیگر اساسی و مهم خود را از دست بدهد، اما صاحبان این پیشگوییها و کلاهبرداریها از رخ ندادن پیشگوییهای دروغین خویش شرمگین نشدند و از تغییر میدان و عرصۀ سیاست جهانی بر خلاف آرا و نظرهای عجیبشان خجل نگردیدند؛ از همین رو دوباره نقشها را تقسیم کردند و این بار اعراب و مسلمانان را نیروهای جدید یاجوج و ماجوج معرفی کردند و از دولتهایشان خواستند بمبهای هستهای بیشتری تولید کنند و به اسرائیل بدهند؛ چه توقف روند تسلیحات جایز نبود و صداهایی به گوش رسید که توقف این روند را خلاف ارادۀ خداوند و پیشگوییهای ایشان برای آینده به شمار میآورد. نظریۀ آرماگدون در بحرانها بسیار تکرار میشود و به گوش میرسد. آنگاه که اسرائیل لبنان را در سال 1982 م اشغال کرد، یکی از رهبران و مبلغان بارز این جنبش به نام «پت رابرتسون» در تلویزیون از رعب و وحشتی سخن گفت که جنگ آرماگدون به دنبال خود دارد و تأکید کرد در پایان سال 1982 م قیامت برپا خواهد شد. هسته و کانون این قیامت اتحاد شوروی است؛ چه آغازگر جنگ است و آمریکا را بمباران هستهای خواهد کرد.» (آرمگدون، ص 17 ـ 16). <br> | «تا آنگاه که اتحاد شوروی پابرجا بود بنیادگرایان انجیلی آن را همان کشوری میدانستند که نیروهای شر را رهبری خواهد کرد و با متحد شدن با اعراب و مسلمانان به جنگ مسیح خواهد آمد؛ چه اتحاد شوروی دارای سلاح هستهای، دشمن غرب، کافر و کمونیست بود. بیشک فروپاشی بلوک شرق، سبب شد سناریوی آرماگدون بازیگر اساسی و مهم خود را از دست بدهد، اما صاحبان این پیشگوییها و کلاهبرداریها از رخ ندادن پیشگوییهای دروغین خویش شرمگین نشدند و از تغییر میدان و عرصۀ سیاست جهانی بر خلاف آرا و نظرهای عجیبشان خجل نگردیدند؛ از همین رو دوباره نقشها را تقسیم کردند و این بار اعراب و مسلمانان را نیروهای جدید یاجوج و ماجوج معرفی کردند و از دولتهایشان خواستند بمبهای هستهای بیشتری تولید کنند و به اسرائیل بدهند؛ چه توقف روند تسلیحات جایز نبود و صداهایی به گوش رسید که توقف این روند را خلاف ارادۀ خداوند و پیشگوییهای ایشان برای آینده به شمار میآورد. نظریۀ آرماگدون در بحرانها بسیار تکرار میشود و به گوش میرسد. آنگاه که اسرائیل لبنان را در سال 1982 م اشغال کرد، یکی از رهبران و مبلغان بارز این جنبش به نام «پت رابرتسون» در تلویزیون از رعب و وحشتی سخن گفت که جنگ آرماگدون به دنبال خود دارد و تأکید کرد در پایان سال 1982 م قیامت برپا خواهد شد. هسته و کانون این قیامت اتحاد شوروی است؛ چه آغازگر جنگ است و آمریکا را بمباران هستهای خواهد کرد.» (آرمگدون، ص 17 ـ 16). <br> | ||
=تعداد تلفات در آرماگدون= | ==تعداد تلفات در آرماگدون== | ||
گفته شده است در نبرد آرماگدون از هر دو نفر یک نفر کشته میشود و در مجموع سه میلیارد نفر کشته خواهند شد. (یدالله، ص 18 و موعود، ش 39، ص 18). <br> | گفته شده است در نبرد آرماگدون از هر دو نفر یک نفر کشته میشود و در مجموع سه میلیارد نفر کشته خواهند شد. (یدالله، ص 18 و موعود، ش 39، ص 18). <br> | ||
=رهآورد= | ==رهآورد== | ||
بر پایه آنچه گفته شد، آرماگدون هیچ مبنای عقلی و نقلی پذیرفتنی ندارد، از پایه خرافی است و ملعبۀ دست حیلهگران جهان سیاست در آمریکا و اسرائیل شده است. بخشهایی از عهد قدیم و عهد جدید که از رخ دادن جنگی خانمانسوز خبر میدهند و به برخی از آنها اشاره شد، بیشتر به گذشته مربوط است؛ یعنی بیان آنها به گونهای است که روشن است درباره نبردی که پیش از این رخ داده است گزارش میکنند، نه نبردی که رخ خواهد داد. آن بخشهایی نیز که از گذشته حکایت نمیکنند دارای نثری نمادین و تمثیلی است و متون تمثیلی را میشود به گونههای مختلف تفسیر و تأویل کرد. <br> | بر پایه آنچه گفته شد، آرماگدون هیچ مبنای عقلی و نقلی پذیرفتنی ندارد، از پایه خرافی است و ملعبۀ دست حیلهگران جهان سیاست در آمریکا و اسرائیل شده است. بخشهایی از عهد قدیم و عهد جدید که از رخ دادن جنگی خانمانسوز خبر میدهند و به برخی از آنها اشاره شد، بیشتر به گذشته مربوط است؛ یعنی بیان آنها به گونهای است که روشن است درباره نبردی که پیش از این رخ داده است گزارش میکنند، نه نبردی که رخ خواهد داد. آن بخشهایی نیز که از گذشته حکایت نمیکنند دارای نثری نمادین و تمثیلی است و متون تمثیلی را میشود به گونههای مختلف تفسیر و تأویل کرد. <br> | ||
نکتۀ دیگری که خرافی بودن آرماگدون را قوت میبخشد، همانگونه که در بخش پیشین بیان شد، آن است که مدّعیان و طرفداران آرماگدون، تلفات این نبرد را سه میلیارد نفر میدانند؛ حال آنکه مجدو، به لحاظ جغرافیایی، ناحیهای کوچک است و به هیچ روی چنین گنجایشی ندارد. <br> | نکتۀ دیگری که خرافی بودن آرماگدون را قوت میبخشد، همانگونه که در بخش پیشین بیان شد، آن است که مدّعیان و طرفداران آرماگدون، تلفات این نبرد را سه میلیارد نفر میدانند؛ حال آنکه مجدو، به لحاظ جغرافیایی، ناحیهای کوچک است و به هیچ روی چنین گنجایشی ندارد. <br> | ||
خط ۲۶۹: | خط ۲۶۹: | ||
و در پایان باید گفت: اندیشههای بنیادگرایان انجیلی مخالفان زیادی حتی در میان مسیحیان و یهودیان دارد؛ اگرچه رقم مخالفان صهیونیسم، به دلیل قدرت و نفوذی که صهیونیستها دارند، روز به روز کاهش مییابد. محمود النجیری نوشته است: «کلیسای کاتولیک و کلیساهای شرقی همچنان تفسیرهای یهودیشدۀ جنبش بنیادگرایی پروتستانی را رد میکند. با اینکه واتیکان بارها برپایی دولت غاصب یهود را در فلسطین رد کرده است، اما این اواخر شاهد تغییر مواضع این کلیسا درباره یهود میباشیم؛ به گونهای که یهود را از کشتن مسیح مبرّا کرد و آشتی دیپلماتیکی میان واتیکان و دولتی که همیشه آن را رد میکرد برقرار شد. (نجیری، پیشین، ص 144). <br> | و در پایان باید گفت: اندیشههای بنیادگرایان انجیلی مخالفان زیادی حتی در میان مسیحیان و یهودیان دارد؛ اگرچه رقم مخالفان صهیونیسم، به دلیل قدرت و نفوذی که صهیونیستها دارند، روز به روز کاهش مییابد. محمود النجیری نوشته است: «کلیسای کاتولیک و کلیساهای شرقی همچنان تفسیرهای یهودیشدۀ جنبش بنیادگرایی پروتستانی را رد میکند. با اینکه واتیکان بارها برپایی دولت غاصب یهود را در فلسطین رد کرده است، اما این اواخر شاهد تغییر مواضع این کلیسا درباره یهود میباشیم؛ به گونهای که یهود را از کشتن مسیح مبرّا کرد و آشتی دیپلماتیکی میان واتیکان و دولتی که همیشه آن را رد میکرد برقرار شد. (نجیری، پیشین، ص 144). <br> | ||
= | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | |||
== منابع == | |||
# آخرالزمان در یهودیت و مسیحیت، ترجمۀ باران خردمند، برگرفته از دایرهالمعارف ویکی پدیا، 29 ژوئن 2005، موعود، ش 56، شهریور 1384ش. | # آخرالزمان در یهودیت و مسیحیت، ترجمۀ باران خردمند، برگرفته از دایرهالمعارف ویکی پدیا، 29 ژوئن 2005، موعود، ش 56، شهریور 1384ش. | ||
# اکتار، عدنان، تاریخ ناگفته و پنهان آمریکا، ترجمۀ نصیر صاحب خلق، هلال، تهران، 1384ش. | # اکتار، عدنان، تاریخ ناگفته و پنهان آمریکا، ترجمۀ نصیر صاحب خلق، هلال، تهران، 1384ش. | ||
خط ۲۹۸: | خط ۳۰۰: | ||
* مطالب مندرج در این مدخل بارگذاری شده از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره بیستم، پاییز 1388 میباشد. | * مطالب مندرج در این مدخل بارگذاری شده از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره بیستم، پاییز 1388 میباشد. | ||
[[رده:مقالهها]] | |||
[[رده:فصلنامه اندیشه تقریب]] | [[رده:فصلنامه اندیشه تقریب]] | ||
[[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] | [[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] |