confirmed، مدیران
۳۷٬۴۴۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
به نظر زرتشتیان ظهور زرتشت حادثهای تاریخی نیست. او نه تنها نقطه عطفی در تاریخ است، چون تولدش مشخص کننده هزارهای است که در آن شر مغلوب میگردد، بلکه نقطه عطف مقدری از تاریخ نیز هست که مخلوقات از زمانی که اهریمن نخستین بار به جهان حمله کرده بود، بدان چشم دوخته بودند. | به نظر زرتشتیان ظهور زرتشت حادثهای تاریخی نیست. او نه تنها نقطه عطفی در تاریخ است، چون تولدش مشخص کننده هزارهای است که در آن شر مغلوب میگردد، بلکه نقطه عطف مقدری از تاریخ نیز هست که مخلوقات از زمانی که اهریمن نخستین بار به جهان حمله کرده بود، بدان چشم دوخته بودند. | ||
نطفه زرتشت به طور معمولی بسته نشد، بلکه این نطفه از فره ایزدی جدا شده، از میان آسمانها گذشته و به زمین رسیده و در | نطفه زرتشت به طور معمولی بسته نشد، بلکه این نطفه از فره ایزدی جدا شده، از میان آسمانها گذشته و به زمین رسیده و در آنجا با دختر پانزده سالهای در آمیخته است - پانزده سالگی سن آرمانی در نظر ایرانیان است. فرهای که در آن دختر جایگزین شده بود، او را از چنان فروغی مشحون کرد که پدرش که دیوان او را گمراه کرده بودند، پنداشت دخترش را جادو کردهاند و او را از خانه به در کرد. درست در همان زمان بود که او ازدواج کرد. | ||
فرشتگان بزرگ روان زرتشت را از طریق شاخه گیاه «هوم» به مادر منتقل کردند. دو [[فرشته]] بزرگ دیگر تن مادی او را با هوم و شیر در آمیختند، و پدر و مادر زرتشت به رغم کوششهای جنونآمیز دیوان برای از میان بردن آن مایع، آن را نوشیدند. بنابراین به نظر زرتشتیان | فرشتگان بزرگ روان زرتشت را از طریق شاخه گیاه «هوم» به مادر منتقل کردند. دو [[فرشته]] بزرگ دیگر تن مادی او را با هوم و شیر در آمیختند، و پدر و مادر زرتشت به رغم کوششهای جنونآمیز دیوان برای از میان بردن آن مایع، آن را نوشیدند. بنابراین به نظر زرتشتیان زرتشت در عین حال که انسان است و همیشه انسان باقی میماند، با این همه مانند آدمیان دیگر نیست و تولد او [[معجزه]]آمیز و کاری خدایی بود. | ||
در تولد زرتشت همه آفریدگان «آفرینش خوب»، گیاهان و آبها شادمان شدند، اما دیوان وحشتزده گشتند و دریافتند در موردی که خدایان موفق به سرکوبی آنها نشدند، زردشت توفیق مییابد. تولد زردشت پاداش نیایشها و نگارهای هوم بود که پدرش انجام داد. تولد او نیز تولدی استثنایی بود. زردشت به محض این که زاده شد، خندید و فروغی پیرامون خانه او تابید و مهمتر از همه این بود که از همان لحظه تولد توانست با اورمزد هم سخنی کند. زردشت که از همان اوان، از مأموریت خود آگاه بود، خود را مزداپرست خواند. | در تولد زرتشت همه آفریدگان «آفرینش خوب»، گیاهان و آبها شادمان شدند، اما دیوان وحشتزده گشتند و دریافتند در موردی که خدایان موفق به سرکوبی آنها نشدند، زردشت توفیق مییابد. تولد زردشت پاداش نیایشها و نگارهای هوم بود که پدرش انجام داد. تولد او نیز تولدی استثنایی بود. زردشت به محض این که زاده شد، خندید و فروغی پیرامون خانه او تابید و مهمتر از همه این بود که از همان لحظه تولد توانست با اورمزد هم سخنی کند. زردشت که از همان اوان، از مأموریت خود آگاه بود، خود را مزداپرست خواند. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
در مورد زرتشت، مانند بسیاری از معلمان بزرگ دینی، این اعتقاد وجود داشت که او در معرض توطئههای دیوان بود که قصد نابودی یا فریب او را داشتند. | در مورد زرتشت، مانند بسیاری از معلمان بزرگ دینی، این اعتقاد وجود داشت که او در معرض توطئههای دیوان بود که قصد نابودی یا فریب او را داشتند. | ||
جادوگری کوشید که سر نوزاد را بفشارد و در موقعیت دیگری نیروهای شر کوشیدند با آتش او را از میان ببرند. بار دیگر رمه گاوان را در گذرگاه تنگی به سوی آن کودک رم دادند، اما گاو پیشرو به حمایت زردشت برخاست و او را از مرگ حفظ کرد. | جادوگری کوشید که سر نوزاد را بفشارد و در موقعیت دیگری نیروهای شر کوشیدند با آتش او را از میان ببرند. بار دیگر رمه گاوان را در گذرگاه تنگی به سوی آن کودک رم دادند، اما گاو پیشرو به حمایت زردشت برخاست و او را از [[مرگ]] حفظ کرد. | ||
توطئهها برای نابودی او با توسل به جادوگری و خدعه و مباحثه همچنان ادامه یافت. اما همگی بیهوده بود، یا با دخالت ایزدان خنثی شد یا با قدرتی که زرتشت، همانند عیسیِ([[حضرت عیسی]]) جوان، از آن برخوردار بود و با آن میتوانست تعلیمات بزرگان را دچار شکست کند، بی اثر ماند. سلسله داستانهایی نقل شده است که ملاطفت پیامبر جوان را نسبت به حیوانات نشان میدهد. | توطئهها برای نابودی او با توسل به جادوگری و خدعه و مباحثه همچنان ادامه یافت. اما همگی بیهوده بود، یا با دخالت ایزدان خنثی شد یا با قدرتی که زرتشت، همانند [[حضرت عیسی|عیسیِ]]([[حضرت عیسی]]) جوان، از آن برخوردار بود و با آن میتوانست تعلیمات بزرگان را دچار شکست کند، بی اثر ماند. سلسله داستانهایی نقل شده است که ملاطفت پیامبر جوان را نسبت به حیوانات نشان میدهد. | ||
همچنین داستانهایی هست درباره این که زرتشت از موطن خود بیرون شد و در تنهایی زیست و در بیابان به تفکر پرداخت. نبرد زرتشت با شر حتی پیش از فرا رسیدن روز تولدش آغاز گشته بود. با تولد او هزارهای که در آن شر نابود خواهد شد، شروع گردید و دیوان به رغم ستیز گریشان محکوم به زوال بودند. | همچنین داستانهایی هست درباره این که زرتشت از موطن خود بیرون شد و در تنهایی زیست و در بیابان به تفکر پرداخت. نبرد زرتشت با شر حتی پیش از فرا رسیدن روز تولدش آغاز گشته بود. با تولد او هزارهای که در آن شر نابود خواهد شد، شروع گردید و دیوان به رغم ستیز گریشان محکوم به زوال بودند. |