۸۷٬۱۹۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
== بنیامیه بعد از پیامبر == | == بنیامیه بعد از پیامبر == | ||
ابوسفیان در عهد عمر بن خطاب محترم بود و معاویه را از مخالفت با عمر بر حذر میداشت با انتخاب عثمان بن عفان به مقام خلافت (که خود از خاندان بنیامیه بود) امویان توانستند قدرت و نفوذ خود را پیش از گذشته گسترش دهند، افرادی از بنیامیه به ولایت شهرهای مهم گماشته شدند و به برخی، اموال هنگفتی رسید<ref>موسوی، بجنوردی کاظم؛ دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، 1383، اول، ج 12ص 392</ref>. | [[ابوسفیان]] در عهد [[عمر بن خطاب]] محترم بود و [[معاویه]] را از مخالفت با عمر بر حذر میداشت با انتخاب [[عثمان بن عفان]] به مقام خلافت (که خود از خاندان بنیامیه بود) امویان توانستند قدرت و نفوذ خود را پیش از گذشته گسترش دهند، افرادی از بنیامیه به ولایت شهرهای مهم گماشته شدند و به برخی، اموال هنگفتی رسید<ref>موسوی، بجنوردی کاظم؛ دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، 1383، اول، ج 12ص 392</ref>. | ||
نخستین کسی که در بنیامیه حکومت تشکیل داد و دولت اموی را پایهگذاری کرد، "معاویه" پسر ابوسفیان بود. وی یک دولت عربی محض در شام پی افکند که 90 سال دوام یافت و پس از او 13 تن از اعضای خاندان او بر جهان اسلام حکومت کردند<ref>صدر حاج سیدجوادی، احمد و بهاءالدین خرمشاهی و کامران فانی؛ دائرهالمعارف تشیع، تهران، مؤسسه دائرهالمعارف تشیع، 1371، اول، ج 3، ص 450.</ref>. چهرههای مشهور بنیامیه در زمان حضرت امیر (علیه السلام) از [[بیعت]] با ایشان سرباز زدند و به بهانۀ خونخواهی عثمان، با عایشه همراه شدند و جنگ جمل را بهراه انداختند و امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) و بسیاری از بنیهاشم و شیعیان را به شهادت رساندند. | نخستین کسی که در بنیامیه حکومت تشکیل داد و دولت اموی را پایهگذاری کرد، "معاویه" پسر ابوسفیان بود. وی یک دولت عربی محض در شام پی افکند که 90 سال دوام یافت و پس از او 13 تن از اعضای خاندان او بر [[جهان اسلام]] حکومت کردند<ref>صدر حاج سیدجوادی، احمد و بهاءالدین خرمشاهی و کامران فانی؛ دائرهالمعارف تشیع، تهران، مؤسسه دائرهالمعارف تشیع، 1371، اول، ج 3، ص 450.</ref>. چهرههای مشهور بنیامیه در زمان حضرت امیر (علیه السلام) از [[بیعت]] با ایشان سرباز زدند و به بهانۀ خونخواهی عثمان، با عایشه همراه شدند و جنگ جمل را بهراه انداختند و امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) و بسیاری از بنیهاشم و شیعیان را به شهادت رساندند. | ||
از خلفای اموی چهار تن سر آمد دیگران بودند: معاویه، عبدالملک، هشام و عمر بن عبدالعزیز، به جز عمر بن عبدالعزیز همه آنها مردانی دنیاجوی و خوشگذران بودند اما عمر بن عبدالعزیز کوشید بار دیگر سنت رسول اکرم (صلی الله علیه) را احیا کند و فساد رایج در دستگاه بنیامیه را براندازد. وی فدک را بازگردانید، ناسزاگویی به حضرت امیر (علیه السلام) بر سر منبرها را برداشت و...<ref>خرمشاهی، بهاءالدین؛ دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان و ناهید، 1377، اول، ج 1ص 250</ref>. | از خلفای اموی چهار تن سر آمد دیگران بودند: معاویه، عبدالملک، هشام و عمر بن عبدالعزیز، به جز عمر بن عبدالعزیز همه آنها مردانی دنیاجوی و خوشگذران بودند اما عمر بن عبدالعزیز کوشید بار دیگر سنت رسول اکرم (صلی الله علیه) را احیا کند و فساد رایج در دستگاه بنیامیه را براندازد. وی فدک را بازگردانید، ناسزاگویی به حضرت امیر (علیه السلام) بر سر منبرها را برداشت و...<ref>خرمشاهی، بهاءالدین؛ دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان و ناهید، 1377، اول، ج 1ص 250</ref>. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
وی در پاسخ گفت: ما در لذتهای خود فرو رفته بودیم و از رسیدگی به آنچه رسیدگی اش بر ما لازم بود، خودداری کردیم. به رعیت ستم روا داشتیم و آنان از اینکه ما شیوه انصاف را در پیشگیریم، ناامید شدند و آرزوی رهایی از ما را داشتند... به وزرای خود اعتماد کردیم اما آنان راحتی و رفاه خود را بر منافع ما ترجیح دادند و کارهایی را که به انجام میرساندند، از ما پنهان میکردند و پرداخت حقوق نظامیان نیز به تاخیر افتاد و از این رو، از اطاعت ما سرباز زدند... پوشیده ماندن اخبار از ما، از مهمترین دلایل زوال حکومتمان است<ref>واکاوی زندگانی و سخنان عمر بن عبدالعزیز، تهران، انتشارات نظری 1396</ref>. | وی در پاسخ گفت: ما در لذتهای خود فرو رفته بودیم و از رسیدگی به آنچه رسیدگی اش بر ما لازم بود، خودداری کردیم. به رعیت ستم روا داشتیم و آنان از اینکه ما شیوه انصاف را در پیشگیریم، ناامید شدند و آرزوی رهایی از ما را داشتند... به وزرای خود اعتماد کردیم اما آنان راحتی و رفاه خود را بر منافع ما ترجیح دادند و کارهایی را که به انجام میرساندند، از ما پنهان میکردند و پرداخت حقوق نظامیان نیز به تاخیر افتاد و از این رو، از اطاعت ما سرباز زدند... پوشیده ماندن اخبار از ما، از مهمترین دلایل زوال حکومتمان است<ref>واکاوی زندگانی و سخنان عمر بن عبدالعزیز، تهران، انتشارات نظری 1396</ref>. | ||
4) رویارویی امویان با اهل بیت(علیه السلام) و بویژه رویداد شهادت [[ | 4) رویارویی امویان با اهل بیت(علیه السلام) و بویژه رویداد شهادت [[حسین بن علی (سید الشهدا)]](علیه السلام): خاندان اموی هنگامی که به قدرت دست یافتند همواره بنیهاشم و بویژه اهلبیت (علیه السلام) را به دیده افرادی که میتوانند آنان را از اریکه قدرت به زیر آورده و قدرت را از آنان سلب نمایند، نگریسته و از این رو، با آنان همواره دشمنی کرده و رویکردی منفی نسبت به خاندان وحی (علیه السلام) داشته و این دشمنی را ترویج مینمودند. | ||
اوج این دشمنی و کینه توزی امویان در جریان قیام حسینی (علیه السلام) و جنایت بی مانند خاندان اموی در رویارویی با نهضت سالار شهیدان (علیه السلام) و سبط رسول خدا (صلی الله علیه) قابل مشاهده است<ref>مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، بیروت، المکتبه العصریه 2005</ref>. قیام امام حسین بن علی (علیه السلام) در سال 60 هجری و شهادت آن امام همام (علیه السلام) در محرم سال 61 هجری و حوادث پس از آن که به رسوایی امویان انجامید و نقاب را از چهره آنان زدود، از مهمترین عوامل سقوط بنیامیه محسوب میگردد. این رویداد آن چنان تاثیری بر جان مردم برجای گذاشت و چنان موجی در جهان اسلام به راه انداخت که به سیلی خروشان تبدیل شده و امویان را در خود غرق ساخت. | اوج این دشمنی و کینه توزی امویان در جریان قیام حسینی (علیه السلام) و جنایت بی مانند خاندان اموی در رویارویی با نهضت سالار شهیدان (علیه السلام) و سبط رسول خدا (صلی الله علیه) قابل مشاهده است<ref>مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، بیروت، المکتبه العصریه 2005</ref>. قیام امام حسین بن علی (علیه السلام) در سال 60 هجری و شهادت آن امام همام (علیه السلام) در محرم سال 61 هجری و حوادث پس از آن که به رسوایی امویان انجامید و نقاب را از چهره آنان زدود، از مهمترین عوامل سقوط بنیامیه محسوب میگردد. این رویداد آن چنان تاثیری بر جان مردم برجای گذاشت و چنان موجی در جهان اسلام به راه انداخت که به سیلی خروشان تبدیل شده و امویان را در خود غرق ساخت. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
خلافت دودمان اموی بر پایه تعصب عربی استوار گردید و در دوران 91 ساله، فشار و سختی بسیاری بر تودههای مردم (بویژه دوستداران خاندان رسالت) وارد آمد و سقوط خلافت امویان، معلول دلایل فراوانی بوده است؛ از جمله: قیام و نهضت حسینی(علیه السلام)، قیام دیگر مخالفان بنیامیه (شیعیان، زبیریان، [[خوارج]] و...)، تعصبهای قبیلگی و بی توجهی به دیگر مسلمانان از نژادهای دیگر (از جمله ایرانیان که نقش مهمی در حمایت از عباسیان و سقوط دودمان اموی ایفا نمودند) و در مواردی سختگیری فراوان بر آنان، اختلاف گسترده در میان شخصیتهای اموی و...<ref>بولتننیوز</ref>. | خلافت دودمان اموی بر پایه تعصب عربی استوار گردید و در دوران 91 ساله، فشار و سختی بسیاری بر تودههای مردم (بویژه دوستداران خاندان رسالت) وارد آمد و سقوط خلافت امویان، معلول دلایل فراوانی بوده است؛ از جمله: قیام و نهضت حسینی(علیه السلام)، قیام دیگر مخالفان بنیامیه (شیعیان، زبیریان، [[خوارج]] و...)، تعصبهای قبیلگی و بی توجهی به دیگر مسلمانان از نژادهای دیگر (از جمله ایرانیان که نقش مهمی در حمایت از عباسیان و سقوط دودمان اموی ایفا نمودند) و در مواردی سختگیری فراوان بر آنان، اختلاف گسترده در میان شخصیتهای اموی و...<ref>بولتننیوز</ref>. | ||
=دشمنی بنیامیه با اهلبیت == | == دشمنی بنیامیه با اهلبیت == | ||
بنیامیه پیش از ظهور اسلام نیز با قبیله بنیهاشم رقابت داشتند، اما ظهور اسلام بر تقابل آنها با بنیهاشم و دشمنی آنها با رسول خدا (صلی الله علیه) و خاندانش افزود. هنگام ظهور اسلام، ابوسفیان برجستهترین فرد خاندان بنیامیه در شمار مخالفان پیامبر اکرم (صلی الله علیه) قرار داشت. آنها در چندین مورد به اقدام عملی بر ضد پیامبر(صلی الله علیه) دست زدند. بزرگانی از بنیامیه در جنگهای صدر اسلام به دست مسلمانان کشته شدند، لذا آنها نسبت به عترت پیامبر (صلی الله علیه) و آل علی (علیه السلام) کینه و دشمنی شدید داشتند. | بنیامیه پیش از ظهور اسلام نیز با قبیله بنیهاشم رقابت داشتند، اما ظهور اسلام بر تقابل آنها با بنیهاشم و دشمنی آنها با رسول خدا(صلی الله علیه) و خاندانش افزود. هنگام ظهور اسلام، ابوسفیان برجستهترین فرد خاندان بنیامیه در شمار مخالفان پیامبر اکرم (صلی الله علیه) قرار داشت. آنها در چندین مورد به اقدام عملی بر ضد پیامبر(صلی الله علیه) دست زدند. بزرگانی از بنیامیه در جنگهای صدر اسلام به دست مسلمانان کشته شدند، لذا آنها نسبت به عترت پیامبر (صلی الله علیه) و آل علی (علیه السلام) کینه و دشمنی شدید داشتند. | ||
بنیامیه در طول حکومت خود ذکر فضائل امام علی (علیه السلام) را منع و آن حضرت را ناسزا میدادند. شجره ملعونه در آیه ۶۰ سوره اسراء بر بنیامیه تفسیر شده و رسول خدا (صلی الله علیه) آنها را لعنت کرده و به دلیل دشمنی آنها با اهلبیت پیامبر(صلی الله علیه)، همواره مورد لعن و نفرین شیعیاناند و در زیارت عاشورا میخوانیم اللَّهُمَّ الْعَنْ بَنِی أُمَیَّهَ قَاطِبَهً یعنی همه بنیامیه ملعوناند چون در میان آنان جز دشمن اهلبیت (علیه السلام) به وجود نیامده و رسول خدا (صلی الله علیه) درباره آنان فرمود: هر دینی آفتی دارد و آفت دین من بنیامیهاند<ref>ملاحم، ص ۱۶۲</ref>. | بنیامیه در طول حکومت خود ذکر فضائل امام علی (علیه السلام) را منع و آن حضرت را ناسزا میدادند. شجره ملعونه در آیه ۶۰ [[سوره اسراء|سوره اسرا]] بر بنیامیه تفسیر شده و رسول خدا (صلی الله علیه) آنها را لعنت کرده و به دلیل دشمنی آنها با [[اهل بیت|اهلبیت]] پیامبر(صلی الله علیه)، همواره مورد لعن و نفرین شیعیاناند و در زیارت عاشورا میخوانیم اللَّهُمَّ الْعَنْ بَنِی أُمَیَّهَ قَاطِبَهً یعنی همه بنیامیه ملعوناند چون در میان آنان جز دشمن اهلبیت (علیه السلام) به وجود نیامده و رسول خدا (صلی الله علیه) درباره آنان فرمود: هر دینی آفتی دارد و آفت دین من بنیامیهاند<ref>ملاحم، ص ۱۶۲</ref>. | ||
== دشمنی بنیامیه بابنیهاشم == | == دشمنی بنیامیه بابنیهاشم == | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
امیه فرزند عبدشمس فرزند عبدمناف بود. هاشم نیز فرزند دیگر عبدمناف و عموی امیه بود. در اینکه سبب این دشمنی دیرینه و دیرپا چه بوده است، در تاریخ داستانی نقل شده که به نظر میرسد بیشتر برای پوشش یک واقعیت بزرگتر بوده باشد. بر اساس این داستانهاشم و عبدشمس دوقلوهایی بودند که از ناحیه انگشت دست به هم چسبیده بودند. با جدا نمودن آن دو با شمشیر، کاهنان این گونه پیشبینی کردند که میان این دو برادر خونریزی برقرار خواهد بود. البته گذر زمان نشان داد که نه میان این دو برادر، که میان یکی و فرزند دیگری این اختلاف رخ داد. | امیه فرزند عبدشمس فرزند عبدمناف بود. هاشم نیز فرزند دیگر عبدمناف و عموی امیه بود. در اینکه سبب این دشمنی دیرینه و دیرپا چه بوده است، در تاریخ داستانی نقل شده که به نظر میرسد بیشتر برای پوشش یک واقعیت بزرگتر بوده باشد. بر اساس این داستانهاشم و عبدشمس دوقلوهایی بودند که از ناحیه انگشت دست به هم چسبیده بودند. با جدا نمودن آن دو با شمشیر، کاهنان این گونه پیشبینی کردند که میان این دو برادر خونریزی برقرار خواهد بود. البته گذر زمان نشان داد که نه میان این دو برادر، که میان یکی و فرزند دیگری این اختلاف رخ داد. | ||
[[امام صادق | [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق(علیه السلام)]] در روایتی سبب این دشمنی را اینگونه بیان میفرمایند: | ||
انا و آل ابی سفیان اهل بیتین تعادینا فی الله قلنا صدق الله و قالوا کذب الله قاتل ابوسفیان رسول الله (صلی الله علیه) و قاتل معاویه علی بن ابیطالب (علیه السلام) و قاتل یزید بن معاویه الحسین بن علی (علیه السلام) و السفیانی یقاتل القائم. | انا و آل ابی سفیان اهل بیتین تعادینا فی الله قلنا صدق الله و قالوا کذب الله قاتل ابوسفیان رسول الله (صلی الله علیه) و قاتل معاویه علی بن ابیطالب (علیه السلام) و قاتل یزید بن معاویه الحسین بن علی (علیه السلام) و السفیانی یقاتل القائم. | ||
ما و فرزندان ابوسفیان افراد دو خانواده هستیم، دشمنی ما با هم در راه خداست، ما میگوییم: خدا راست گفته، ولی آنان میگویند: خدا دروغ گفته است. ابوسفیان با پیغمبر (صلی الله علیه) جنگید و معاویه با علی بن ابیطالب پیکار نمود، و یزید پسر معاویه با حسین بن علی (علیه السلام) جنگید و او را بشهادت رسانید و سفیانی با قائم آل محمد (صلی الله علیه) خواهد جنگید<ref>صدوق، معانی الاخبار، ص346 نقل از: همایون، تاریخ تمدن و ملک مهدوی، ص391</ref>. | ما و فرزندان ابوسفیان افراد دو خانواده هستیم، دشمنی ما با هم در راه خداست، ما میگوییم: خدا راست گفته، ولی آنان میگویند: خدا دروغ گفته است. ابوسفیان با پیغمبر (صلی الله علیه) جنگید و معاویه با علی بن ابیطالب پیکار نمود، و یزید پسر معاویه با حسین بن علی (علیه السلام) جنگید و او را بشهادت رسانید و سفیانی با قائم آل محمد (صلی الله علیه) خواهد جنگید<ref>صدوق، معانی الاخبار، ص346 نقل از: همایون، تاریخ تمدن و ملک مهدوی، ص391</ref>. | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
== همسویی یهود و بنیامیه == | == همسویی یهود و بنیامیه == | ||
=== جهتگیری مشترک یهود و خاندان امیه علیه ایرانیان === | === جهتگیری مشترک یهود و خاندان امیه علیه ایرانیان === | ||
در بینابین آشوب و هجوم حوادث پس از پیامبر (صلی الله علیه) در میان [[امت اسلامی]] و مسائل و مشکلات داخلی که خلیفه با آن درگیر بود، و در حالی که هنوز خطر تهدید جامعه اسلامی از سوی روم منتفی نشده بود، حمله به فارس قدری عجولانه مینمود، به ویژه هنگامی که رابطه [[روم]] و [[یهود]] و سوابق تاریخی آن را در نظر گرفته و نقش آخرالزمانی ایرانیان و تمجیدهای پیامبر (صلی الله علیه) را از آنان در خاطر آوریم<ref>همایون، تاریخ تمدن و ملک مهدوی، ص388</ref>. | در بینابین آشوب و هجوم حوادث پس از پیامبر (صلی الله علیه) در میان [[امت اسلامی]] و مسائل و مشکلات داخلی که خلیفه با آن درگیر بود، و در حالی که هنوز خطر تهدید جامعه اسلامی از سوی روم منتفی نشده بود، حمله به فارس قدری عجولانه مینمود، به ویژه هنگامی که رابطه [[روم]] و [[یهود]] و سوابق تاریخی آن را در نظر گرفته و نقش آخرالزمانی ایرانیان و تمجیدهای پیامبر (صلی الله علیه) را از آنان در خاطر آوریم<ref>همایون، تاریخ تمدن و ملک مهدوی، ص388</ref>. | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۴: | ||
== سرانجام بنیامیه == | == سرانجام بنیامیه == | ||
در سال 132 ه. ق عباسیان با تکیه بر قوای خراسانی (ابومسلم خراسانی) به حکومت بنیامیه پایان دادند و بسیاری از ایشان را کشتند، یکی از امویان به شهر اندلس گریخت و حکومتی در آنجا تأسیس کرد که نزدیک به سه قرن دوام یافت<ref>مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن، قم، بوستان کتاب ص 247</ref>. | در سال 132 ه. ق [[عباسیان]] با تکیه بر قوای [[ابومسلم خراسانی|خراسانی]] ([[ابومسلم خراسانی]]) به حکومت بنیامیه پایان دادند و بسیاری از ایشان را کشتند، یکی از امویان به شهر اندلس گریخت و حکومتی در آنجا تأسیس کرد که نزدیک به سه قرن دوام یافت<ref>مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن، قم، بوستان کتاب ص 247</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |