ادوار تاریخی فقه شیعه (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۱۴: خط ۲۱۴:
=== دوره پنجم: عصر تجدید حیات فقهى اهل بیت(علیهم السلام) ===
=== دوره پنجم: عصر تجدید حیات فقهى اهل بیت(علیهم السلام) ===
پس از آنکه سالها افکار شیخ طوسى بر فقه شیعه سایه افکنده بود و به سبب نفوذ فوق العاده علمى شیخ، کسى با وى مخالفت نمى کرد، در اواخر قرن ششم راه نقدافکار وى گشوده شد ونشاط فقاهت و اجتهاد بار دیگر به جمع فقها بازگشت. این حرکت تا قرن یازدهم (عصر سیطره اخباریون) ادامه یافت.
پس از آنکه سالها افکار شیخ طوسى بر فقه شیعه سایه افکنده بود و به سبب نفوذ فوق العاده علمى شیخ، کسى با وى مخالفت نمى کرد، در اواخر قرن ششم راه نقدافکار وى گشوده شد ونشاط فقاهت و اجتهاد بار دیگر به جمع فقها بازگشت. این حرکت تا قرن یازدهم (عصر سیطره اخباریون) ادامه یافت.
هر چند عالمانى چون سدید الدّین محمود بن على حمصى رازى (م 583) و ابن زهره حلبى (م585)، کم و بیش به نقد افکار شیخ پرداختند؛ ولى پرچمدار این نهضت که به طور گسترده وارد این عرصه شد، محمّد بن ادریس حلّى (م 598) است. ر.ک: امل الآمل،همان، ج2، ص243و روضات الجنّات، همان، ج 6، ص 274-290.
هر چند عالمانى چون سدید الدّین محمود بن على حمصى رازى (م 583) و ابن زهره حلبى (م585)، کم و بیش به نقد افکار شیخ پرداختند؛ ولى پرچمدار این نهضت که به طور گسترده وارد این عرصه شد، محمّد بن ادریس حلّى (م 598) است. <ref>ر.ک: امل الآمل،همان، ج2، ص243و روضات الجنّات، همان، ج 6، ص 274-290.</ref>
ابن ادریس با نقد افکار علمى شیخ طوسى خدمت بزرگى را به اجتهاد و فقاهت کرد و در عمل، انفتاح باب اجتهاد را تداوم بخشید.
ابن ادریس با نقد افکار علمى شیخ طوسى خدمت بزرگى را به اجتهاد و فقاهت کرد و در عمل، انفتاح باب اجتهاد را تداوم بخشید.
ابن ادریس به صراحت در سرائر مى گوید: «من جز از دلیل روشن و برهان آشکار، از کسى تقلید نمى کنم». <ref>سرائر، همان، ج 1، ص 51.</ref>
ابن ادریس به صراحت در سرائر مى گوید: «من جز از دلیل روشن و برهان آشکار، از کسى تقلید نمى کنم». <ref>سرائر، همان، ج 1، ص 51.</ref>


او طریق صحیح در اجتهاد و فقاهت را چنین بیان مى کند که: «طریق صحیح نزد من عمل به کتاب خدا، یا سنّت رسول خداست که به طور متواتر رسیده باشد، یا اجماع است. و اگر این سه راه نبود، آنچه را که محقّقان مى توانند در مسائل شرعى بدان اعتماد کنند، تمسّک به دلیل عقل قطعى است؛ زیرا در این صورت مسائل شرعى براساس دلیل عقلى بقا یافته و به دلیل عقل موکول شده است».همان، ج 1، ص 46.
او طریق صحیح در اجتهاد و فقاهت را چنین بیان مى کند که: «طریق صحیح نزد من عمل به کتاب خدا، یا سنّت رسول خداست که به طور متواتر رسیده باشد، یا اجماع است. و اگر این سه راه نبود، آنچه را که محقّقان مى توانند در مسائل شرعى بدان اعتماد کنند، تمسّک به دلیل عقل قطعى است؛ زیرا در این صورت مسائل شرعى براساس دلیل عقلى بقا یافته و به دلیل عقل موکول شده است».<ref>همان، ج 1، ص 46.</ref>
ابن ادریس ـ بر خلاف شیخ طوسى ـ به اخبار آحاد اعتماد نداشت. همان، ص 51.
ابن ادریس ـ بر خلاف شیخ طوسى ـ به اخبار آحاد اعتماد نداشت. <ref>همان، ص 51.</ref>
این حرکت رو به رشد در باب اجتهاد و فقاهت، به وسیله جعفر بن حسن بن یحیى بن سعید حلّى، معروف به «محقّق حلّى» (م 676) ادامه یافت و از بالندگى و فروزندگى فوق العاده اى برخوردار شد.  <ref>ر.ک: امل الآمل، همان، ج 2، ص 29؛ روضات الجنّات، همان، ج 2، ص 182-191؛ اعیان الشیعه، همان، ج 4، ص 89-93.</ref>
این حرکت رو به رشد در باب اجتهاد و فقاهت، به وسیله جعفر بن حسن بن یحیى بن سعید حلّى، معروف به «محقّق حلّى» (م 676) ادامه یافت و از بالندگى و فروزندگى فوق العاده اى برخوردار شد.  <ref>ر.ک: امل الآمل، همان، ج 2، ص 29؛ روضات الجنّات، همان، ج 2، ص 182-191؛ اعیان الشیعه، همان، ج 4، ص 89-93.</ref>


confirmed
۲٬۲۰۰

ویرایش