confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
خط ۴: | خط ۴: | ||
== معنای لغوی مسجد == | == معنای لغوی مسجد == | ||
مسجد در لغت به معنای محل سجده، برگرفته از سجود به معنای به خاک افتادن و خضوع و کرنش کردن است. در سایر ادیان، تنها در اماکن خاصی در برابر خداوند [[سجده]] میکنند و [[نماز]] میخوانند؛ اما از منظر [[اسلام]]، زمین پاک بوده و سجدهگاه و مسجد است چنانچه بر اساس روایت [[محمد بن عبدالله (خاتم | مسجد در لغت به معنای محل سجده، برگرفته از سجود به معنای به خاک افتادن و خضوع و کرنش کردن است. در سایر ادیان، تنها در اماکن خاصی در برابر خداوند [[سجده]] میکنند و [[نماز]] میخوانند؛ اما از منظر [[اسلام]]، زمین پاک بوده و سجدهگاه و مسجد است چنانچه بر اساس روایت [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا(صلی الله علیه و آله)]] مسجد بر سراسر زمین اطلاق میگردد و این از اختصاصات امت اسلامی است. | ||
اما در اصطلاح، مسجد به محل ویژهای اطلاق میشود که برای عبادت و خضوع در برابر حق تعالی [[وقف]] گردیده است. | اما در اصطلاح، مسجد به محل ویژهای اطلاق میشود که برای عبادت و خضوع در برابر حق تعالی [[وقف]] گردیده است. | ||
مسجد. [م َ ج َ] (ع اِ) پیشانی. (منتهی الارب). پیشانی شخص که اثر سجده بر آن بماند. (از اقرب الموارد). در لغت به معنی سجده گاه، و در اصطلاح علما، موضع سجود را گویند هر جا که باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون). هر یک از هفت جای مرد که گاه سجده بر زمین رسد. آنجا که بر زمین نشیند در سجود از پیشانی و نوک پا و زانو و کف دست. آنجای که بر زمین رسد از پیشانیگاه سجود. آنجا که بر زمین رسد از اندام آدمیگاه سجده و آن هفت است. ج، مَساجِد | مسجد. [م َ ج َ] (ع اِ) پیشانی. (منتهی الارب). پیشانی شخص که اثر سجده بر آن بماند. (از اقرب الموارد). در لغت به معنی سجده گاه، و در اصطلاح علما، موضع سجود را گویند هر جا که باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون). هر یک از هفت جای مرد که گاه سجده بر زمین رسد. آنجا که بر زمین نشیند در سجود از پیشانی و نوک پا و زانو و کف دست. آنجای که بر زمین رسد از پیشانیگاه سجود. آنجا که بر زمین رسد از اندام آدمیگاه سجده و آن هفت است. ج، مَساجِد (اقرب الموارد<ref>www.vajehyab.com</ref>). | ||
== کارکرد مسجد == | == کارکرد مسجد == |