میرزا ملکم خان: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۲: خط ۶۲:
===ملکم و اسلام===
===ملکم و اسلام===
یکی از سوال‌های اساسی و مهمی که در مورد شخصیت ملکم‌خان برای محققان و پژوهش‌گران حائز اهمیت است، نسبت وی با اسلام می‌باشد. این سوال در خود به دو سوال دیگر تقسیم می‌شود. اول آن‌که آیا ملکم مسلمان بوده است یا نه؟ دوم این‌که نگاه و نگرش ایشان نسبت به اسلام و آموزه‌های اسلامی در عرصه‌ی‌ اندیشه چگونه بوده است؟
یکی از سوال‌های اساسی و مهمی که در مورد شخصیت ملکم‌خان برای محققان و پژوهش‌گران حائز اهمیت است، نسبت وی با اسلام می‌باشد. این سوال در خود به دو سوال دیگر تقسیم می‌شود. اول آن‌که آیا ملکم مسلمان بوده است یا نه؟ دوم این‌که نگاه و نگرش ایشان نسبت به اسلام و آموزه‌های اسلامی در عرصه‌ی‌ اندیشه چگونه بوده است؟
در پاسخ به سوال اول باید گفت که ملکم شخصیتی پیچیده داشت. در برخورد با دین به‌شدت متظاهر بوده و گفتار و کردارش برحسب اوضاع و احوال دگرگون می‌شد. بدین سبب آنچه که درباره‌ی اعتقادات دینی وی گفته شده است ضد و نقیض است. ملکم خود را مسلمان می‌شناساند و به ویلفردبلنت گفته بود «من مسیحی ارمنی زاده شدم، ولی در میان مسلمانان بالیدم و شیوه‌ی‌ اندیشه‌ام از آنان مایه گرفته است.» <ref>اصیل، حجت‌الله، پیشین، میرزاملکم‌خان ناظم‌الدوله و نظریه‌پردازی مدرنیته‌ی ایرانی، ص۳۳، تهران، کویر، ۱۳۸۴، چ اول</ref> اما این چندان با واقعیت سازگار نیست و اسناد معتبر تاریخی این‌گونه اظهار نظرها را نمی‌پذیرد چرا که وی وقتی در [[استانبول]] با «هانریت» دختر آراکل بیک ارمنی ازدواج کرد مراسم ازدواج را در کلیسای سن استفانوس به آئین مسیحی انجام داد و حتی هنگامی‌که مورد اعتراض میرزا حسین‌خان مشیرالدوله واقع شد، موضوع را کتمان نکرد و این‌گونه جواب داد که «من همیشه معتقد به این مطلب بودم که امور دنیا بسته به عقل و تدبیر است. لیکن امروز می‌گویم که کارهای دنیا بسته‌ی دست تقدیر است. تقدیر من این‌طور پیش آورده است.» <ref>ساسانی، خان ملک، سیاست‌گران دوره‌ی قاجار، ص۱۲۹، تهران، هدایت، بی تا</ref> سند دیگر تاریخی این‌که ملکم وصیت کرده بود که جسدش را پس از مردنش بسوزانند و خاکسترش را به وارثانش تحویل دهند<ref>ساسانی، خان ملک، سیاست‌گران دوره‌ی قاجار، ص۱۹۵، تهران، هدایت، بی تا</ref>
در پاسخ به سوال اول باید گفت که ملکم شخصیتی پیچیده داشت. در برخورد با دین به‌شدت متظاهر بوده و گفتار و کردارش برحسب اوضاع و احوال دگرگون می‌شد. بدین سبب آنچه که درباره‌ی اعتقادات دینی وی گفته شده است ضد و نقیض است. ملکم خود را مسلمان می‌شناساند و به ویلفردبلنت گفته بود «من مسیحی ارمنی زاده شدم، ولی در میان مسلمانان بالیدم و شیوه‌ی‌ اندیشه‌ام از آنان مایه گرفته است.» <ref>اصیل، حجت‌الله، پیشین، میرزاملکم‌خان ناظم‌الدوله و نظریه‌پردازی مدرنیته‌ی ایرانی، ص۳۳، تهران، کویر، ۱۳۸۴، چ اول</ref> اما این چندان با واقعیت سازگار نیست و اسناد معتبر تاریخی این‌گونه اظهار نظرها را نمی‌پذیرد چرا که وی وقتی در [[استانبول]] با «هانریت» دختر آراکل بیک ارمنی ازدواج کرد مراسم ازدواج را در کلیسای سن استفانوس به آئین مسیحی انجام داد و حتی هنگامی‌که مورد اعتراض میرزا حسین‌خان مشیرالدوله واقع شد، موضوع را کتمان نکرد و این‌گونه جواب داد که «من همیشه معتقد به این مطلب بودم که امور دنیا بسته به عقل و تدبیر است. لیکن امروز می‌گویم که کارهای دنیا بسته‌ی دست تقدیر است. تقدیر من این‌طور پیش آورده است.»<ref>ساسانی، خان ملک، سیاست‌گران دوره‌ی قاجار، ص۱۲۹، تهران، هدایت، بی تا</ref> سند دیگر تاریخی این‌که ملکم وصیت کرده بود که جسدش را پس از مردنش بسوزانند و خاکسترش را به وارثانش تحویل دهند.<ref>ساسانی، خان ملک، سیاست‌گران دوره‌ی قاجار، ص۱۹۵، تهران، هدایت، بی تا</ref>
اما در پاسخ به سوال دوم باید گفت که مشی ملکم‌خان بر خلاف مشی افرادی نظیر «[[فتحعلی آخوندزاده]]» است. ملکم میان اسلام و پیشرفت تباینی نمی‌بیند و این موضوع را به‌مناسبت‌های گوناگون بازگو می‌کند حتی آنجا که از فراموش‌خانه و مجمع آدمیت سخن می‌گوید، می‌کوشد با استناد به آیات و احادیث، کارها و ایده‌های خود را توجیه کند.
اما در پاسخ به سوال دوم باید گفت که مشی ملکم‌خان بر خلاف مشی افرادی نظیر «[[فتحعلی آخوندزاده]]» است. ملکم میان [[اسلام]] و پیشرفت تباینی نمی‌بیند و این موضوع را به‌مناسبت‌های گوناگون بازگو می‌کند حتی آنجا که از فراموش‌خانه و مجمع آدمیت سخن می‌گوید، می‌کوشد با استناد به آیات و احادیث، کارها و ایده‌های خود را توجیه کند.


===آئین ترقی===
===آئین ترقی===
برجسته‌ترین وجه‌ اندیشه‌ی ملکم «آئین ترقی» است. ملکم آئین ترقی را فراگیر و یک‌پارچه می‌داند و معتقد است که آئین ترقی همه جا بالاتفاق حرکت می‌کند. او این جمله را از اگوست‌کنت اقتباس کرده است. اگوست‌کنت می‌گوید: «امور مختلفه‌ی مدنیت همه جا به‌هم مربوطند و هر چیز که در یکی از آن امور تاثیر می‌کند، در مورد دیگری هم موثر می‌شود و ترقی بعضی از احوال بدون ترقی احوال دیگر ممکن نیست.»<ref>فروغی، محمدعلی، سیرحکمت دراروپا، ج۳، ص۱۶، تهران، زوار، ۱۳۴۴</ref> ملکم نیز فرض یک‌پارچگی ترقی را برای پاسخ به آن کسانی به‌کار می‌برد که می‌گفتند مدنیت غربی را باید جزیی و بخشی گرفت. به‌عبارتی می‌توان یکی از وجوه تمایز ملکم را با افرادی همچون سیدجمال‌الدین اسدآبادی در همین نکته دانست.
برجسته‌ترین وجه‌ اندیشه‌ی ملکم «آئین ترقی» است. ملکم آئین ترقی را فراگیر و یک‌پارچه می‌داند و معتقد است که آئین ترقی همه جا بالاتفاق حرکت می‌کند. او این جمله را از اگوست‌کنت اقتباس کرده است. اگوست‌کنت می‌گوید: «امور مختلفۀ مدنیت همه جا به‌هم مربوطند و هر چیز که در یکی از آن امور تاثیر می‌کند در مورد دیگری هم موثر می‌شود و ترقی بعضی از احوال بدون ترقی احوال دیگر ممکن نیست.»<ref>فروغی، محمدعلی، سیرحکمت دراروپا، ج۳، ص۱۶، تهران، زوار، ۱۳۴۴</ref> ملکم نیز فرض یک‌پارچگی ترقی را برای پاسخ به آن کسانی به‌کار می‌برد که می‌گفتند مدنیت غربی را باید جزیی و بخشی گرفت. به‌عبارتی می‌توان یکی از وجوه تمایز ملکم را با افرادی همچون سیدجمال‌الدین اسدآبادی در همین نکته دانست.
از نظر ملکم‌خان ترقی‌پذیری انسان، وجه ممیزه انسان و حیوان است. او معتقد است که شرافت انسان بر سایر حیوانات مبنی بر این نکته است که سایر حیوانات قابل ترقی و تنزل نیستند و انسان قابل ترقی و تنزل است<ref>اصیل، حجت‌الله، رساله‌های میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله، ص۳۲۷، تهران، نی، ۱۳۸۱، چ اول</ref>
از نظر ملکم‌خان ترقی‌پذیری انسان، وجه ممیزه انسان و حیوان است. او معتقد است که شرافت انسان بر سایر حیوانات مبنی بر این نکته است که سایر حیوانات قابل ترقی و تنزل نیستند و انسان قابل ترقی و تنزل است.<ref>اصیل، حجت‌الله، رساله‌های میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله، ص۳۲۷، تهران، نی، ۱۳۸۱، چ اول</ref>


==حکومت==
==حکومت==
confirmed
۳٬۹۰۲

ویرایش