رجال: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۱۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ اکتبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اهل‌سنت' به 'اهل سنت')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
علم رجال دانش مطالعۀ روش‌های شناخت اشخاص و [[قضاوت]] در بارۀ صلاحیت آنهاست. رجال‌شناسی به معنای عام علم شناخت رجال یا همان شناخت مردان. خصوصاً بزرگ مردان است؛ اما در معنای اصطلاحی در [[علوم دینی]] علم شناخت «سلسله راویان حدیث» است. خصوصاً شناخت صفاتی که در اعتماد پذیری [[احادیث]] شان مؤثر است.   
علم رجال دانش مطالعۀ روش‌های شناخت اشخاص و [[قضاوت]] در بارۀ صلاحیت آنهاست. رجال‌شناسی به معنای عام علم شناخت رجال یا همان شناخت مردان. خصوصاً بزرگ مردان است؛ اما در معنای اصطلاحی در [[علوم دینی]] علم شناخت «سلسله راویان حدیث» است. خصوصاً شناخت صفاتی که در اعتماد پذیری [[احادیث]] شان مؤثر است.   


از آغاز تدوین [[علوم اسلامی]] ناقدان حدیث همواره به بررسی احوال راویان مذکور در سلسله اسناد احادیث [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر اکرم]] و [[ائمه اطهار(ع)|ائمه (علیه السلام)]] اهتمام داشته‌اند. هم‌چنین علمای [[شیعه]] و [[سنّی]] آن را وسیله‌ای در خدمت [[علم حدیث]] و [[فقه]] دانسته و در این باب آثار بسیار آفریده‌اند.
از آغاز تدوین [[علوم اسلامی]] ناقدان حدیث همواره به بررسی احوال راویان مذکور در سلسله اسناد احادیث [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم]] و [[ائمه اطهار(ع)|ائمه (علیه السلام)]] اهتمام داشته‌اند. هم‌چنین علمای [[شیعه]] و [[سنّی]] آن را وسیله‌ای در خدمت [[علم حدیث]] و [[فقه]] دانسته و در این باب آثار بسیار آفریده‌اند.


== تاریخچه و سیر اجمالی علم رجال ==
== تاریخچه و سیر اجمالی علم رجال ==
خط ۱۵: خط ۱۵:
در قرن سوم هجری بر اثر شیوع کتب حدیث و رواج [[اصول]] و مصنفات این علم، فن رجال نیز بالتبع رونق گرفت و کتب بالنسبه زیادی در این فن تدوین و تالیف شد که برخی از آنها تاکنون موجود است و از آثار گران‌بهای شیعه در این علم به شمار می‌رود.
در قرن سوم هجری بر اثر شیوع کتب حدیث و رواج [[اصول]] و مصنفات این علم، فن رجال نیز بالتبع رونق گرفت و کتب بالنسبه زیادی در این فن تدوین و تالیف شد که برخی از آنها تاکنون موجود است و از آثار گران‌بهای شیعه در این علم به شمار می‌رود.


از آن جمله است: کتاب [[طبقات الرجال]] تالیف [[احمد بن ابی عبدالله برقی]]<ref>الذریعه (ج 10،ص 99 و الاسناد المصفی ص 79) آنچه درباره مؤلف این کتاب گفته شد، نظر علامه تهرانی است در کتاب ارجمند و معروف الذریعه و هم در رساله مشیخه ایشان که به الاسناد المصفی معروف است. و او نیز در این نظر، دنباله رو نجاشی و شاید بعضی دیگر از ائمه رجال است. گروه دیگری این کتاب را به پدر وی، ابو عبدالله محمد بن خالد البرقی، منسوب کرده‌اند. ولی محقق رجالی، معاصر شیخ محمد تقی شوشتری، صاحب کتاب قاموس الرجال، این هر دو قول را مردود شمرده و مؤلف طبقات الرجال را به قرینه طبقه روایتی، عبدالله بن احمد البرقی-از مشایخ روایت کلینی-یا احمد بن عبدالبرقی-از مشایخ صدوق ثانی-دانسته و باز در میان این دو احتمال، دومین را به صواب نزدیکتر شمرده است. برای تفصیل ر. ک. قاموس الرجال، ج 1،ص 31-32</ref>. که نسخه ناقصی از آن تاکنون باقی است و کتاب ابو‌محمد عبدالله بن جبلة بن حیان بن ابجر الکنانی، (متوفا به سال 219)<ref>فهرست نجاشی، چاپ سربی، تهران 160.این تاریخ در قاموس الرجال به نقل از فهرست نجاشی 229 ضبط شده که با مراجعه به دو نسخه چاپی نجاشی و هم برخی کتب دیگر که آن را از نجاشی نقل کرده‌اند مانند:الذریعه و تاسیس الشیعه، اطمینان به وقوع اشتباه برای صاحب قاموس یا مامقانی صاحب رجال (که قاموس تقریبا حاشیه‌ای بر آن است) حاصل می‌شود</ref>. که [[شیخ طوسی]] در کتاب رجال او را از اصحاب [[امام کاظم|امام کاظم (علیه السلام)]] شمرده و [[نجاشی]] کتب متعددی از جمله کتابی در رجال را بدو نسبت داده است.
از آن جمله است: کتاب [[طبقات الرجال (کتاب)|طبقات الرجال]] تالیف [[احمد بن ابی عبدالله برقی]]<ref>الذریعه (ج 10،ص 99 و الاسناد المصفی ص 79) آنچه درباره مؤلف این کتاب گفته شد، نظر علامه تهرانی است در کتاب ارجمند و معروف الذریعه و هم در رساله مشیخه ایشان که به الاسناد المصفی معروف است. و او نیز در این نظر، دنباله رو نجاشی و شاید بعضی دیگر از ائمه رجال است. گروه دیگری این کتاب را به پدر وی، ابو عبدالله محمد بن خالد البرقی، منسوب کرده‌اند. ولی محقق رجالی، معاصر شیخ محمد تقی شوشتری، صاحب کتاب قاموس الرجال، این هر دو قول را مردود شمرده و مؤلف طبقات الرجال را به قرینه طبقه روایتی، عبدالله بن احمد البرقی-از مشایخ روایت کلینی-یا احمد بن عبدالبرقی-از مشایخ صدوق ثانی-دانسته و باز در میان این دو احتمال، دومین را به صواب نزدیکتر شمرده است. برای تفصیل ر. ک. قاموس الرجال، ج 1،ص 31-32</ref>. که نسخه ناقصی از آن تاکنون باقی است و کتاب ابو‌محمد عبدالله بن جبلة بن حیان بن ابجر الکنانی، (متوفا به سال 219)<ref>فهرست نجاشی، چاپ سربی، تهران 160.این تاریخ در قاموس الرجال به نقل از فهرست نجاشی 229 ضبط شده که با مراجعه به دو نسخه چاپی نجاشی و هم برخی کتب دیگر که آن را از نجاشی نقل کرده‌اند مانند:الذریعه و تاسیس الشیعه، اطمینان به وقوع اشتباه برای صاحب قاموس یا مامقانی صاحب رجال (که قاموس تقریبا حاشیه‌ای بر آن است) حاصل می‌شود</ref>. که [[شیخ طوسی]] در کتاب رجال او را از اصحاب [[امام کاظم|امام کاظم (علیه السلام)]] شمرده و [[نجاشی]] کتب متعددی از جمله کتابی در رجال را بدو نسبت داده است.


برخی دیگر از کتب رجالی قرن سوم عبارتند از: [[رجال حسن بن علی بن فضال]] (متوفا به سال 224) که گویا در عصر [[نجاشی]]، معروف و شاید در اختیار خود او بوده است، کتاب رجال حسن بن محبوب (متوفا به سال 224) به نام [[معرفة رواة الاخبار]]<ref>معالم العلماء. تالیف محمد بن علی بن شهر آشوب (متوفا به سال 588) چاپ عباس اقبال ص 28.ولی در فهرست شیخ طوسی فقط از مشیخه یاد شده و از این کتاب ذکری نرفته است</ref>. و این غیر از کتاب دیگر اوست در مشیخه که ابوجعفر اودی آن را به ترتیب نام رجال فصل بندی کرده است. دیگر کتاب رجال ابراهیم بن محمد بن سعید ثقفی<ref>الذریعه، ج 10،ص 147</ref>. متوفا به سال 283) ،و کتاب رجال حافظ ابو محمد عبدالرحمن بن یوسف بن خراش المروزی البغدادی<ref>الذریعه، ج 10،ص 154</ref>. متوفا به سال 283).
برخی دیگر از کتب رجالی قرن سوم عبارتند از: [[رجال حسن بن علی بن فضال (کتاب)|رجال حسن بن علی بن فضال]] (متوفا به سال 224) که گویا در عصر [[نجاشی]]، معروف و شاید در اختیار خود او بوده است، کتاب رجال حسن بن محبوب (متوفا به سال 224) به نام [[معرفة رواة الاخبار (کتاب)|معرفة رواة الاخبار]]<ref>معالم العلماء. تالیف محمد بن علی بن شهر آشوب (متوفا به سال 588) چاپ عباس اقبال ص 28.ولی در فهرست شیخ طوسی فقط از مشیخه یاد شده و از این کتاب ذکری نرفته است</ref>. و این غیر از کتاب دیگر اوست در مشیخه که ابوجعفر اودی آن را به ترتیب نام رجال فصل بندی کرده است. دیگر کتاب رجال ابراهیم بن محمد بن سعید ثقفی<ref>الذریعه، ج 10،ص 147</ref>. متوفا به سال 283) ،و کتاب رجال حافظ ابو محمد عبدالرحمن بن یوسف بن خراش المروزی البغدادی<ref>الذریعه، ج 10،ص 154</ref>. متوفا به سال 283).


از آنچه گفتیم روشن می‌شود که گفته [[سیوطی]] در کتاب [[الاوائل]] که نخستین مؤلف در علم رجال، شعبة بن الحجاج-از ائمه [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] و متوفا به سال 160-است<ref>تاسیس الشیعة لفنون الاسلام، تالیف علامه سید حسن صدر (متوفا به سال 1354 قمری) ص 233.علامه نامبرده از آنجا که به سهو القلم، وفات شعبه را 260 ذکر کرده، وی را متاخر از ابن جبله پنداشته و عبدالله بن جبله را نخستین مؤلف علم رجال دانسته است.</ref>، به حقیقت و تحقیق مقرون نیست، چه همان طور که دانستیم، فن رجال در قرن نخستین سرآغاز گرفته و بیشتر از یک قرن پیش از شعبه کتابی در این رشته به وسیله عبیدالله بن ابی رافع فراهم آمده است.
از آنچه گفتیم روشن می‌شود که گفته [[سیوطی]] در کتاب [[الاوائل (کتاب)|الاوائل]] که نخستین مؤلف در علم رجال، شعبة بن الحجاج-از ائمه [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] و متوفا به سال 160-است<ref>تاسیس الشیعة لفنون الاسلام، تالیف علامه سید حسن صدر (متوفا به سال 1354 قمری) ص 233.علامه نامبرده از آنجا که به سهو القلم، وفات شعبه را 260 ذکر کرده، وی را متاخر از ابن جبله پنداشته و عبدالله بن جبله را نخستین مؤلف علم رجال دانسته است.</ref>، به حقیقت و تحقیق مقرون نیست، چه همان طور که دانستیم، فن رجال در قرن نخستین سرآغاز گرفته و بیشتر از یک قرن پیش از شعبه کتابی در این رشته به وسیله عبیدالله بن ابی رافع فراهم آمده است.


نظیر این اشتباه و بسی فاحشتر از آن، از نویسنده ارزشمند معاصر مصری، [[شیخ محمد ابو زهره]]، در [[کتاب الامام الصادق]] سرزده که بی‌گمان ناشی از عدم تتبع کافی در مصادر و مآخذ شیعی است نه از گرایش‌های فرقه‌ای و تعصب‌آمیز. وی کتاب فهرست شیخ طوسی را نخستین کتاب رجالی شیعه پنداشته و او را از این رهگذر که گشاینده راهی نو در افق فرهنگ شیعی است، مورد ستایش و تمجید فراوان قرار داده است<ref>الامام الصادق، چاپ مصر، ص 458</ref>.  
نظیر این اشتباه و بسی فاحشتر از آن، از نویسنده ارزشمند معاصر مصری، [[محمد ابو زهره|شیخ محمد ابو زهره]]، در [[الامام الصادق (کتاب)|کتاب الامام الصادق]] سرزده که بی‌گمان ناشی از عدم تتبع کافی در مصادر و مآخذ شیعی است نه از گرایش‌های فرقه‌ای و تعصب‌آمیز. وی کتاب فهرست شیخ طوسی را نخستین کتاب رجالی شیعه پنداشته و او را از این رهگذر که گشاینده راهی نو در افق فرهنگ شیعی است، مورد ستایش و تمجید فراوان قرار داده است<ref>الامام الصادق، چاپ مصر، ص 458</ref>.  


این قضاوت، نمایش‌گر بی‌دقتی در همین کتاب فهرست نیز هست. چه شیخ خود در مقدمه کتاب مزبور به کتاب‌های دیگری در این زمینه که به وسیله علمای پیشین تالیف شده اشاره می‌کند. به هر حال تالیف و تدوین کتب رجالی که در قرن سوم صورت نسبتا گسترده و مبسوطی یافته بود، در قرن چهارم به همان نسبت گسترده‌تر و متنوع‌تر و جامع‌تر گشت.
این قضاوت، نمایش‌گر بی‌دقتی در همین کتاب فهرست نیز هست. چه شیخ خود در مقدمه کتاب مزبور به کتاب‌های دیگری در این زمینه که به وسیله علمای پیشین تالیف شده اشاره می‌کند. به هر حال تالیف و تدوین کتب رجالی که در قرن سوم صورت نسبتا گسترده و مبسوطی یافته بود، در قرن چهارم به همان نسبت گسترده‌تر و متنوع‌تر و جامع‌تر گشت.
خط ۲۷: خط ۲۷:
نکته‌ای که از بررسی بسیاری از کتاب‌های رجالی این قرن به دست می‌آید، این است که این کتاب‌ها در موضوعات محدودتر و محصورتری نگاشته شده و گویا در این قرن شیوه تخصص‌گرایی رواج یافته و رشته‌های تخصصی و موضوعات متنوع مستقلا مورد نظر خبرگان و علمای فن قرار گرفته است و این خود نشانه گسترش دامنه این علم در قرن مزبور است.
نکته‌ای که از بررسی بسیاری از کتاب‌های رجالی این قرن به دست می‌آید، این است که این کتاب‌ها در موضوعات محدودتر و محصورتری نگاشته شده و گویا در این قرن شیوه تخصص‌گرایی رواج یافته و رشته‌های تخصصی و موضوعات متنوع مستقلا مورد نظر خبرگان و علمای فن قرار گرفته است و این خود نشانه گسترش دامنه این علم در قرن مزبور است.


مثلا ابوالعباس احمد بن محمد بن سعید معروف به [[ابن عقده]] (متوفا به سال 332 یا 333)<ref>سال وفات او را شیخ در الفهرست،333 و در کتاب رجال،332 ذکر کرده و محقق شوشتری در قاموس الرجال قول اول را به صواب نزدیک دانسته است. قاموس، ج 1،ص 397</ref> ،چنانکه یاد کردیم، کتابی مشتمل بر رجال [[امام صادق (علیه السلام)]] فراهم آورد و در آن از چهار هزار نفر تشرف یافته به صحبت و روایت آن حضرت نام برده است.
مثلا ابوالعباس احمد بن محمد بن سعید معروف به [[ابن عقده]] (متوفا به سال 332 یا 333)<ref>سال وفات او را شیخ در الفهرست،333 و در کتاب رجال،332 ذکر کرده و محقق شوشتری در قاموس الرجال قول اول را به صواب نزدیک دانسته است. قاموس، ج 1،ص 397</ref> ،چنانکه یاد کردیم، کتابی مشتمل بر رجال [[جعفر بن محمد (صادق‌)|امام صادق (علیه السلام)]] فراهم آورد و در آن از چهار هزار نفر تشرف یافته به صحبت و روایت آن حضرت نام برده است.


[[ابوالحسین احمد بن الحسین بن عبیداله غضائری]] دو کتاب درباره مؤلفان شیعه (که اصطلاحا به آنها فهرست اطلاق می‌شود) نگاشت و کتاب دیگری مشتمل بر نام راویان ضعیف و غیر موثق به نام الضعفاء نوشت<ref>این کتاب را نخستین بار جمال‌الدین ابوالفضائل احمد بن طاووس حلی (متوفا به سال 673) کشف کرد و در کتاب حل الاشکال خود که مجموعه‌ای است شامل این کتاب و اصول چهارگانه علم رجال مندرج ساخت. بعدها مولی عبدالله تستری (متوفا به سال 1021) آن را از حل الاشکال استخراج و جداگانه تدوین کرد. برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به الذریعه، ج 10.</ref>، و قاضی ابوبکر محمد بن عمرالجعانی البغدادی (متوفا به سال 355) که در حدیث و رجال سرآمد زمان خود بود<ref>قاموس الرجال، ج 8،ص 323.به نقل از انساب سمعانی</ref>، کتاب بزرگی به نام الشیعة من اصحاب الحدیث و طبقاتهم در طبقات راویان شیعه تالیف کرد که شیخ نجاشی آن را سماع کرده است و کتاب دیگری در شرح طبقات اصحاب حدیث در [[بغداد]]<ref>الذریعه، ج 1،ص 323</ref> و چند کتاب دیگر در موضوعات محدود مربوط به روایان حدیث فراهم آورد<ref>الفهرست، چاپ نجف، ص 178 و قاموس، ج 8،ص 322</ref>.
[[ابوالحسین احمد بن الحسین بن عبیداله غضائری]] دو کتاب درباره مؤلفان شیعه (که اصطلاحا به آنها فهرست اطلاق می‌شود) نگاشت و کتاب دیگری مشتمل بر نام راویان ضعیف و غیر موثق به نام الضعفاء نوشت<ref>این کتاب را نخستین بار جمال‌الدین ابوالفضائل احمد بن طاووس حلی (متوفا به سال 673) کشف کرد و در کتاب حل الاشکال خود که مجموعه‌ای است شامل این کتاب و اصول چهارگانه علم رجال مندرج ساخت. بعدها مولی عبدالله تستری (متوفا به سال 1021) آن را از حل الاشکال استخراج و جداگانه تدوین کرد. برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به الذریعه، ج 10.</ref>، و قاضی ابوبکر محمد بن عمرالجعانی البغدادی (متوفا به سال 355) که در حدیث و رجال سرآمد زمان خود بود<ref>قاموس الرجال، ج 8،ص 323.به نقل از انساب سمعانی</ref>، کتاب بزرگی به نام الشیعة من اصحاب الحدیث و طبقاتهم در طبقات راویان شیعه تالیف کرد که شیخ نجاشی آن را سماع کرده است و کتاب دیگری در شرح طبقات اصحاب حدیث در [[بغداد]]<ref>الذریعه، ج 1،ص 323</ref> و چند کتاب دیگر در موضوعات محدود مربوط به روایان حدیث فراهم آورد<ref>الفهرست، چاپ نجف، ص 178 و قاموس، ج 8،ص 322</ref>.
خط ۳۵: خط ۳۵:
رجال [[ابن داود قمی]] (متوفا به سال 368) درباره ممدوحین و مذمومین، رجال [[علی بن بابویه|محمد بن علی بن بابویه]] معروف به [[شیخ صدوق]] (متوفا به سال 381)، فهرست حسن بن محمد بن الولید قمی، استاد صدوق و دیگر قمیین (متوفا به سال 343)،
رجال [[ابن داود قمی]] (متوفا به سال 368) درباره ممدوحین و مذمومین، رجال [[علی بن بابویه|محمد بن علی بن بابویه]] معروف به [[شیخ صدوق]] (متوفا به سال 381)، فهرست حسن بن محمد بن الولید قمی، استاد صدوق و دیگر قمیین (متوفا به سال 343)،


کتاب الطبقات [[ابن دول]] (متوفا به سال 350)، کتاب [[رجال کلینی]]، [[محمد بن یعقوب کلینی|محمد بن یعقوب]]، مؤلف کتاب معروف [[اصول کافی]] (متوفا به سال 328 یا 329)،
کتاب الطبقات [[ابن دول]] (متوفا به سال 350)، کتاب [[رجال کلینی (کتاب)|رجال کلینی]]، [[محمد بن یعقوب کلینی|محمد بن یعقوب]]، مؤلف کتاب معروف [[اصول کافی]] (متوفا به سال 328 یا 329)،


رساله معروف ابو‌غالب زراری به فرزند زاده‌اش در تراجم راویان آل اعین و...که یک بار به سال 356 و بار دیگر پس از 11 سال یعنی در سال 367 نگارش یافته است،
رساله معروف ابو‌غالب زراری به فرزند زاده‌اش در تراجم راویان آل اعین و...که یک بار به سال 356 و بار دیگر پس از 11 سال یعنی در سال 367 نگارش یافته است،
خط ۴۳: خط ۴۳:
در حدود نیمه اول قرن پنجم هجری، یعنی پس از گذشتن بیش از سه قرن از تالیف نخستین کتاب رجالی، [[اصول اربعه]] رجالیه یعنی چهار کتاب معروف و مورد استناد این علم که از ترکیب و تصحیح و امتزاج کتب و مصنفات قبلی تشکیل شده بود به رشته تحریر درآمد و سرفصل تازه‌ای در تاریخچه این علم گشوده گشت.
در حدود نیمه اول قرن پنجم هجری، یعنی پس از گذشتن بیش از سه قرن از تالیف نخستین کتاب رجالی، [[اصول اربعه]] رجالیه یعنی چهار کتاب معروف و مورد استناد این علم که از ترکیب و تصحیح و امتزاج کتب و مصنفات قبلی تشکیل شده بود به رشته تحریر درآمد و سرفصل تازه‌ای در تاریخچه این علم گشوده گشت.


این چهار کتاب که خوشبختانه در طول زمان از دستبرد حوادث مصون مانده و اصل آنها تا زمان حاضر باقی است و بعضی از آنها مکرر به طبع رسیده، عبارت است از: [[اختیار الرجال]]، [[الفهرست]]، [[الرجال]] (هر سه تالیف شیخ ابوجعفر محمد بن الحسن طوسی، متوفا به سال 460)،
این چهار کتاب که خوشبختانه در طول زمان از دستبرد حوادث مصون مانده و اصل آنها تا زمان حاضر باقی است و بعضی از آنها مکرر به طبع رسیده، عبارت است از: [[اختیار الرجال (کتاب)|اختیار الرجال]]، [[الفهرست (کتاب)|الفهرست]]، [[الرجال (کتاب)|الرجال]] (هر سه تالیف شیخ ابوجعفر محمد بن الحسن طوسی، متوفا به سال 460)،


و کتاب فهرست معروف به رجال نجاشی، تالیف احمد بن علی نجاشی (متوفا به سال 450).<ref>این قول معروف درباره سال وفات شیخ نجاشی است که مؤلفان متاخر همچون علامه مامقانی و علامه تهرانی و جز ایشان نیز همان را ذکر کرده‌اند. برخی دیگر همین تاریخ را با تعبیر«ده سال پیش از شیخ»بیان کرده‌اند. فقط محقق شوشتری، صاحب قاموس الرجال، این قول را تخطئه کرده است، با این استدلال که نجاشی در کتاب خود محمد بن الحسن بن حمزة بن ابی یعلی را عنوان کرده و گفته که وی در سال 463 وفات یافته است. پس نجاشی باید در این تاریخ زنده باشد و پس از آن وفات یافته باشد (قاموس، ج 1،ص 347) ،ولی فاضل محقق بزرگوار، سید موسی شبیری زنجانی، در این مورد نظری متکی به استدلالی متین ابراز داشته و سخن مؤلف قاموس را مردود ساخته است. اظهار معزی الیه عینا چنین است:
و کتاب فهرست معروف به رجال نجاشی، تالیف احمد بن علی نجاشی (متوفا به سال 450).<ref>این قول معروف درباره سال وفات شیخ نجاشی است که مؤلفان متاخر همچون علامه مامقانی و علامه تهرانی و جز ایشان نیز همان را ذکر کرده‌اند. برخی دیگر همین تاریخ را با تعبیر«ده سال پیش از شیخ»بیان کرده‌اند. فقط محقق شوشتری، صاحب قاموس الرجال، این قول را تخطئه کرده است، با این استدلال که نجاشی در کتاب خود محمد بن الحسن بن حمزة بن ابی یعلی را عنوان کرده و گفته که وی در سال 463 وفات یافته است. پس نجاشی باید در این تاریخ زنده باشد و پس از آن وفات یافته باشد (قاموس، ج 1،ص 347) ،ولی فاضل محقق بزرگوار، سید موسی شبیری زنجانی، در این مورد نظری متکی به استدلالی متین ابراز داشته و سخن مؤلف قاموس را مردود ساخته است. اظهار معزی الیه عینا چنین است:
خط ۵۲: خط ۵۲:
در آثار رجالی پرشماری که تالیف آنها تا عصر ما ادامه یافته، سعی شده است ضمن تعریف جامع و مانع علم رجال، موضوع و مسائل و فایده و ضرورت آن بیان شود. اولین گام در این مسیر، تعریف علم رجال بوده و از قرن سیزدهم به بعد تعاریف متعددی برای آن عرضه شده است.
در آثار رجالی پرشماری که تالیف آنها تا عصر ما ادامه یافته، سعی شده است ضمن تعریف جامع و مانع علم رجال، موضوع و مسائل و فایده و ضرورت آن بیان شود. اولین گام در این مسیر، تعریف علم رجال بوده و از قرن سیزدهم به بعد تعاریف متعددی برای آن عرضه شده است.


بر اساس یکی از نخستین تعریف‌ها که در نیمه دوم این قرن، [[محمدجعفر استرآبادی]] (متوفی ۱۲۶۳) در [[لبّ اللباب فی علم الرجال]]<ref>استرآبادی، محمدجعفر بن سیف‌الدین، لبّ اللباب فی علم الرجال، ج۱، ص۲۶، چاپ محمدحسین مولوی، در میراث حدیث شیعه، دفتر۲، ۱۳۷۸ش</ref> مطرح کرده، علم رجال علمی است که با آن توانایی شناخت احوال خبر واحد از جهت صحت و ضعف آن و آنچه در حکم این دو است حاصل می‌شود و این شناخت خود از رهگذر شناخت سند و اشخاص و اوصاف راویان متن از حیث مدح یا قدح شدن و آنچه در معنای این دو است به دست می‌آید.  
بر اساس یکی از نخستین تعریف‌ها که در نیمه دوم این قرن، [[محمدجعفر استرآبادی]] (متوفی ۱۲۶۳) در [[لبّ اللباب فی علم الرجال (کتاب)|لبّ اللباب فی علم الرجال]]<ref>استرآبادی، محمدجعفر بن سیف‌الدین، لبّ اللباب فی علم الرجال، ج۱، ص۲۶، چاپ محمدحسین مولوی، در میراث حدیث شیعه، دفتر۲، ۱۳۷۸ش</ref> مطرح کرده، علم رجال علمی است که با آن توانایی شناخت احوال خبر واحد از جهت صحت و ضعف آن و آنچه در حکم این دو است حاصل می‌شود و این شناخت خود از رهگذر شناخت سند و اشخاص و اوصاف راویان متن از حیث مدح یا قدح شدن و آنچه در معنای این دو است به دست می‌آید.  


همو در کتاب رجالی دیگرش [[الایجاز فی علمی الرجال و الدرایة]] تعریفی تا حدی متفاوت با تعریف پیشین آورده است که با تعریف رجالیان بعد از او مشابهت بسیار دارد و شاید به لحاظ تقدم وی، پایه و اساس تعاریف مؤلفان بعدی شده باشد.  
همو در کتاب رجالی دیگرش [[الایجاز فی علمی الرجال و الدرایة (کتاب)|الایجاز فی علمی الرجال و الدرایة]] تعریفی تا حدی متفاوت با تعریف پیشین آورده است که با تعریف رجالیان بعد از او مشابهت بسیار دارد و شاید به لحاظ تقدم وی، پایه و اساس تعاریف مؤلفان بعدی شده باشد.  
او در این اثر<ref> استرآبادی، محمدجعفر بن سیف‌الدین، الایجاز فی علمی الرجال و الدرایة، ج۱، ص۳۰۷، چاپ حمید احمدیجلفایی، در میراث حدیث شیعه، دفتر۱۵، به کوشش مهدی مهریزی و علی صدرایی خویی، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۵ش</ref> علم رجال را علمی تعریف کرده است که به کمک آن قدرت شناخت احوال راویان، از حیث شخصیت و اوصاف آنان، از لحاظ مدح و ذم، حاصل می‌شود تا از این رهگذر، احوال خبر واحد از جهت صحت و ضعف و آنچه در حکم این دو است شناخته شود.
او در این اثر<ref> استرآبادی، محمدجعفر بن سیف‌الدین، الایجاز فی علمی الرجال و الدرایة، ج۱، ص۳۰۷، چاپ حمید احمدیجلفایی، در میراث حدیث شیعه، دفتر۱۵، به کوشش مهدی مهریزی و علی صدرایی خویی، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۵ش</ref> علم رجال را علمی تعریف کرده است که به کمک آن قدرت شناخت احوال راویان، از حیث شخصیت و اوصاف آنان، از لحاظ مدح و ذم، حاصل می‌شود تا از این رهگذر، احوال خبر واحد از جهت صحت و ضعف و آنچه در حکم این دو است شناخته شود.


خط ۶۲: خط ۶۲:


تعریف [[حاج ملاعلی کنی]]<ref>کنی، علی بن قربانعلی، توضیح المقال فی علم الرجال، ج۱، ص۲۹، چاپ محمدحسین مولوی، قم ۱۳۷۹ش</ref> یش یا کم شبیه به تعریف کجوری شیرازی است.
تعریف [[حاج ملاعلی کنی]]<ref>کنی، علی بن قربانعلی، توضیح المقال فی علم الرجال، ج۱، ص۲۹، چاپ محمدحسین مولوی، قم ۱۳۷۹ش</ref> یش یا کم شبیه به تعریف کجوری شیرازی است.
رجالیان و [[اصولیان]] بعدی تعاریف یادشده را، که باید آنها را اولین گام‌‌ها در زمینه هویت نظری بخشیدن به علم رجال محسوب کرد، تجمیع و تنقیح کردند. مثلا [[علیاری تبریزی]] (متوفی ۱۳۲۷) در [[بهجة الآمال فی شرح زبدة المقال]]<ref>علیاری تبریزی، علی بن عبداللّه، بهجة الآمال فی شرح زبدةالمقال، ج۱، ص۴ـ۱۰، ج۱، قم ۱۳۷۱ش</ref>، بارفروشی (متوفی ۱۳۴۵) در [[نتیجة المقال]]<ref> بارفروشی، محمدحسن، نتیجةالمقال فی علم الرجال، ص۴ـ۸، چاپ سنگی تهران، ۱۲۸۴.</ref> و [[مامقانی]] (متوفی ۱۳۵۱) در [[الفوائد الرجالیة من تنقیح المقال]]<ref> بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی، رجال السید بحرالعلوم المعروف بالفوائد الرجالیة، ج۱، ص۲۹ـ۴۴، چاپ محمدصادق بحرالعلوم و حسین بحرالعلوم، تهران ۱۳۶۳ش</ref> به تفصیل، تعاریف عرضه شده از این علم تا زمان خود را نقل و بررسی کرده و از میان آنها تعریفی را برگزیده و صحیح دانسته‌اند.
رجالیان و [[اصولیان]] بعدی تعاریف یادشده را، که باید آنها را اولین گام‌‌ها در زمینه هویت نظری بخشیدن به علم رجال محسوب کرد، تجمیع و تنقیح کردند. مثلا [[علیاری تبریزی]] (متوفی ۱۳۲۷) در [[بهجة الآمال فی شرح زبدة المقال (کتاب)|بهجة الآمال فی شرح زبدة المقال]]<ref>علیاری تبریزی، علی بن عبداللّه، بهجة الآمال فی شرح زبدةالمقال، ج۱، ص۴ـ۱۰، ج۱، قم ۱۳۷۱ش</ref>، بارفروشی (متوفی ۱۳۴۵) در [[نتیجة المقال (کتاب)|نتیجة المقال]]<ref> بارفروشی، محمدحسن، نتیجةالمقال فی علم الرجال، ص۴ـ۸، چاپ سنگی تهران، ۱۲۸۴.</ref> و [[مامقانی]] (متوفی ۱۳۵۱) در [[الفوائد الرجالیة من تنقیح المقال (کتاب)|الفوائد الرجالیة من تنقیح المقال]]<ref> بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی، رجال السید بحرالعلوم المعروف بالفوائد الرجالیة، ج۱، ص۲۹ـ۴۴، چاپ محمدصادق بحرالعلوم و حسین بحرالعلوم، تهران ۱۳۶۳ش</ref> به تفصیل، تعاریف عرضه شده از این علم تا زمان خود را نقل و بررسی کرده و از میان آنها تعریفی را برگزیده و صحیح دانسته‌اند.


در عصر ما نیز رجالیانی مانند [[محسنی]]<ref> محسنی، محمدآصف، بحوث فی علم الرجال، ج۱، ص۱۱، قم ۱۳۶۲ش</ref> [[سبحانی]]، <ref>، سبحانی، جعفر، کلیات فی علم الرجال، ج۱، ص۱۱، قم ۱۴۲۱</ref> [[فضلی]] <ref>فضلی، عبدالهادی، اصول علم الرجال، ج۱، ص۱۱، بیروت ۱۴۲۰</ref> و [[سیفی]]<ref>سیفی، علی‌اکبر، مقیاس الرواة فی کلیات علم الرجال، ج۱، ص۹، قم ۱۴۲۲</ref> تعریف‌هایی کمابیش شبیه به هم مطرح کرده‌اند که متکی به همان میراث دو سه قرن اخیر است.
در عصر ما نیز رجالیانی مانند [[محسنی]]<ref> محسنی، محمدآصف، بحوث فی علم الرجال، ج۱، ص۱۱، قم ۱۳۶۲ش</ref> [[سبحانی]]، <ref>، سبحانی، جعفر، کلیات فی علم الرجال، ج۱، ص۱۱، قم ۱۴۲۱</ref> [[فضلی]] <ref>فضلی، عبدالهادی، اصول علم الرجال، ج۱، ص۱۱، بیروت ۱۴۲۰</ref> و [[سیفی]]<ref>سیفی، علی‌اکبر، مقیاس الرواة فی کلیات علم الرجال، ج۱، ص۹، قم ۱۴۲۲</ref> تعریف‌هایی کمابیش شبیه به هم مطرح کرده‌اند که متکی به همان میراث دو سه قرن اخیر است.
خط ۸۵: خط ۸۵:


=== تفاوت علم رجال و فهرست ===
=== تفاوت علم رجال و فهرست ===
علم رجال بر طبقات [[صحابه|اصحاب]] [[پیامبر اسلام|پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)]] مبتنی است، چنان‌ که [[شیخ طوسی]] در کتاب رجال خود به بیان طبقات اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحاب [[علی بن ابی طالب|امام علی (علیه السلام)]] پرداخته است؛ اما در فهرست بنابر نقل اسامی، اصول، مصنفات و تألیفات و طرق آنهاست.  
علم رجال بر طبقات [[صحابه|اصحاب]] پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مبتنی است، چنان‌ که [[شیخ طوسی]] در کتاب رجال خود به بیان طبقات اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحاب [[علی بن ابی طالب|امام علی (علیه السلام)]] پرداخته است؛ اما در فهرست بنابر نقل اسامی، اصول، مصنفات و تألیفات و طرق آنهاست.  


مرحوم [[تستری]] در خصوص [[کتاب رجال کشی]] می‌ گوید اصل این کتاب بر بیان طبقات استوار است و در کتب علم رجال بیان طبقات اشخاص کفایت می‌ کند<ref> قاموس الرجال، تستری، ج ۱، ص ۳۳</ref>.
مرحوم [[تستری]] در خصوص [[رجال کشی (کتاب)|کتاب رجال کشی]] می‌ گوید اصل این کتاب بر بیان طبقات استوار است و در کتب علم رجال بیان طبقات اشخاص کفایت می‌ کند<ref> قاموس الرجال، تستری، ج ۱، ص ۳۳</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
 
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]]
[[رده:علوم اسلامی]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۹۰۶

ویرایش