۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[خدیجه دختر خویلد' به '[[خدیجه بنت خویلد') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
پیامبر فرمود: «مرا نیز میشناسی. اکنون به میل خودت، میتوانی با پدرت نزد خانواده و خویشاوندانت باز گردی یا پیش ما بمانی». | پیامبر فرمود: «مرا نیز میشناسی. اکنون به میل خودت، میتوانی با پدرت نزد خانواده و خویشاوندانت باز گردی یا پیش ما بمانی». | ||
زید گفت: «من از محمد(صلی الله علیه) جدا نمیشوم و هیچ کس را بر او مقدم نمیدارم». حارثه لحظهای از شگفتی سخن نگفت. سپس به زید روی کرد و گفت: «وای بر تو! یعنی بردگی و بندگی دیگران را به خانواده ات و زندگی آزاد ترجیح میدهی؟» زید گفت: «آری! به سبب اخلاق نیک و رفتارهای بزرگوارانه محمد(صلی الله علیه)، او را بر همه، حتی پدر و مادرم ترجیح میدهم». آوردهاند که پدر زید، این بار از راه تهدید وارد شد تا شاید او را از تصمیم خود منصرف سازد. پس به او گفت: «بنابراین من تو را طرد خواهم کرد و از تو بیزاری خواهم جست. میدانی که این کار چه معنایی دارد. پس بهتر است که از دشمنی دست برداری و با من به سوی خانه بیایی». ولی زید همچنان بر گفته خود پای میفشرد و میگفت: «من از محمد لحظهای جدا نخواهم شد». در این هنگام، حارثه به اطرافیان و سران عرب گفت: «ای مردم [[قریش]]، شاهد باشید که از این پس او فرزند من نیست». رسول خدا(صلی الله علیه) پس از آن زید را همراه خود کنار [[کعبه]] برد و در جمع بزرگان قریش و دیگر مردم حاضر، با صدای بلند فرمود: «ای مردم! شاهد باشید که از این پس زید پسر خوانده من است». گفتهاند وقتی حارثه این موضوع را شنید، به موطن خود بازگشت<ref> شهاب الدین احمد بن علی بن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج1، ص563؛ عزالدین ابوالحسن علی بن محمد بن الاثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج2، ص225.</ref>. از آن پس زید را پسر خوانده محمد نامیدند تا اینکه چنین [[نزول قرآن|نازل]] شد: | زید گفت: «من از محمد (صلی الله علیه) جدا نمیشوم و هیچ کس را بر او مقدم نمیدارم». حارثه لحظهای از شگفتی سخن نگفت. سپس به زید روی کرد و گفت: «وای بر تو! یعنی بردگی و بندگی دیگران را به خانواده ات و زندگی آزاد ترجیح میدهی؟» زید گفت: «آری! به سبب اخلاق نیک و رفتارهای بزرگوارانه محمد(صلی الله علیه)، او را بر همه، حتی پدر و مادرم ترجیح میدهم». آوردهاند که پدر زید، این بار از راه تهدید وارد شد تا شاید او را از تصمیم خود منصرف سازد. پس به او گفت: «بنابراین من تو را طرد خواهم کرد و از تو بیزاری خواهم جست. میدانی که این کار چه معنایی دارد. پس بهتر است که از دشمنی دست برداری و با من به سوی خانه بیایی». ولی زید همچنان بر گفته خود پای میفشرد و میگفت: «من از محمد لحظهای جدا نخواهم شد». در این هنگام، حارثه به اطرافیان و سران عرب گفت: «ای مردم [[قریش]]، شاهد باشید که از این پس او فرزند من نیست». رسول خدا(صلی الله علیه) پس از آن زید را همراه خود کنار [[کعبه]] برد و در جمع بزرگان قریش و دیگر مردم حاضر، با صدای بلند فرمود: «ای مردم! شاهد باشید که از این پس زید پسر خوانده من است». گفتهاند وقتی حارثه این موضوع را شنید، به موطن خود بازگشت<ref> شهاب الدین احمد بن علی بن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج1، ص563؛ عزالدین ابوالحسن علی بن محمد بن الاثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج2، ص225.</ref>. از آن پس زید را پسر خوانده محمد نامیدند تا اینکه چنین [[نزول قرآن|نازل]] شد: | ||
خداوند پسر خواندگان شما را پسران حقیقیتان قرار نداده است. این سخنی است که شما تنها به زبان میگویید، اما خداوند حق میگوید و اوست که به راه راست هدایت میکند. آنان (پسرخواندگان) را به نام پدرانشان بخوانید که این کار نزد خدا عادلانهتر است و اگر پدرانشان را نمیشناسید، برادران دینی و آزادشدگان شما هستند. در خطاهایی که از شما سر میزند (بدون توجه، آنان را به نام دیگران صدا میکنید) باکی بر شما نیست، ولی درباره آنچه از روی عمد میگویید، بازخواست خواهید شد، و خداوند آمرزنده و مهربان است<ref> احزاب (33)، 50.</ref>. | خداوند پسر خواندگان شما را پسران حقیقیتان قرار نداده است. این سخنی است که شما تنها به زبان میگویید، اما خداوند حق میگوید و اوست که به راه راست هدایت میکند. آنان (پسرخواندگان) را به نام پدرانشان بخوانید که این کار نزد خدا عادلانهتر است و اگر پدرانشان را نمیشناسید، برادران دینی و آزادشدگان شما هستند. در خطاهایی که از شما سر میزند (بدون توجه، آنان را به نام دیگران صدا میکنید) باکی بر شما نیست، ولی درباره آنچه از روی عمد میگویید، بازخواست خواهید شد، و خداوند آمرزنده و مهربان است<ref> احزاب (33)، 50.</ref>. | ||
پیامبر اسلام(صلی الله علیه) پس از نزول این آیهها به زید فرمود: «تو زیدبن حارثه هستی». از آن پس، او را آزاد شده پیامبر (مولی رسول الله) خواندند و این رسم لغو شد. | پیامبر اسلام(صلی الله علیه) پس از نزول این آیهها به زید فرمود: «تو زیدبن حارثه هستی». از آن پس، او را آزاد شده پیامبر (مولی رسول الله) خواندند و این رسم لغو شد. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
== جنگ موته == | == جنگ موته == | ||
[[جنگ موته]] در [[جمادی الاول|جمادیالاولی]] سال هشتم [[هجرت]] به وقوع پيوست. در اين نبرد فرماندهی لشكر اسلام به سه نفر به ترتيب «زيد بن حارثه»، [[جعفر بن | [[جنگ موته]] در [[جمادی الاول|جمادیالاولی]] سال هشتم [[هجرت]] به وقوع پيوست. در اين نبرد فرماندهی لشكر اسلام به سه نفر به ترتيب «زيد بن حارثه»، [[جعفر بن ابیطالب]] و «عبد الله بن رواحه» داده شد كه در صورت [[شهادت]] هر كدام، فرماندهی به ديگری منتقل شود؛ محققان [[شيعه]] معتقدند كه حضرت جعفر فرمانده كل بود و زيد و عبدالله معاونان او بودند. | ||
هنگامی كه رزمندگان اسلام به وادی «معان» رسيدند، با خبر شدند كه «هرقل فرمانده ارتش روم» به همراهی صد هزار نفر از روميان و صد هزار نفر از اعراب آماده جنگ با لشكر اسلام شدهاند، سپاه اسلام كه نيروهای رزمندهاش از سه هزار نفر تجاور نمیكرد، مدت دو شب در «معان» ماندند تا تصميم بگيرند به پيشروی ادامه دهند و با روميان بجنگندند و يا از پيامبر (صلی الله علیه) دستور مجددی دريافت كنند. در اين موقعيت «عبد الله رواحه» اين افسر فداكار و با فضيلت از جای برخاست و با سخنان آتشين تمام نيروهای تحت فرماندهی را آماده مبارزه كرد. | هنگامی كه رزمندگان اسلام به وادی «معان» رسيدند، با خبر شدند كه «هرقل فرمانده ارتش روم» به همراهی صد هزار نفر از روميان و صد هزار نفر از اعراب آماده جنگ با لشكر اسلام شدهاند، سپاه اسلام كه نيروهای رزمندهاش از سه هزار نفر تجاور نمیكرد، مدت دو شب در «معان» ماندند تا تصميم بگيرند به پيشروی ادامه دهند و با روميان بجنگندند و يا از پيامبر (صلی الله علیه) دستور مجددی دريافت كنند. در اين موقعيت «عبد الله رواحه» اين افسر فداكار و با فضيلت از جای برخاست و با سخنان آتشين تمام نيروهای تحت فرماندهی را آماده مبارزه كرد. | ||
پس از سخنان عبد الله رواحه سپاه اسلام به حركت خود ادامه داد. هر دو سپاه در نقطهای به نام «شارف» با هم روبرو شدند، ولی بنا به مصالح نظامی سپاه اسلام مقداری عقب نشينی كرد و در سرزمين موته فرود آمد. | پس از سخنان عبد الله رواحه سپاه اسلام به حركت خود ادامه داد. هر دو سپاه در نقطهای به نام «شارف» با هم روبرو شدند، ولی بنا به مصالح نظامی سپاه اسلام مقداری عقب نشينی كرد و در سرزمين موته فرود آمد. | ||
جعفر بن | جعفر بن ابیطالب (كه به نظر برخی از محققان شيعه فرمانده لشكر بود) سپاهيان را تقسيم نمود و برای هر كدام فرماندهی قرار داد و بعد حملات تن به تن آغاز گشت، جعفر بايد پرچم را به دست گيرد و حملات رزمندگان را هدايت كند و درعين حال به جنگ و دفاع نيز بپردازد. | ||
جعفر بن ابیطالب حملات شجاعانهای كرد و در حالیكه رجز میخواند، به قلب دشمن حمله میبرد؛ تا آن كه نيروهای [[روم]] اطراف او را محاصره كردند. ابتدا دست راست او قطع گرديد، او برای اين كه پرچم سپاه به زمين نيفتد پرچم را به دست چپ گرفت. وقتی دست چپ او را قطع كردند با بازوان خود پرچم را به سينه چسبانيد. سرانجام در حالی كه بيش از هشتاد زخم بر بدن و سر صورتش وارد شده بود، روی زمين افتاد و به درجه عظمای شهادت نائل گرديد. | جعفر بن ابیطالب حملات شجاعانهای كرد و در حالیكه رجز میخواند، به قلب دشمن حمله میبرد؛ تا آن كه نيروهای [[روم]] اطراف او را محاصره كردند. ابتدا دست راست او قطع گرديد، او برای اين كه پرچم سپاه به زمين نيفتد پرچم را به دست چپ گرفت. وقتی دست چپ او را قطع كردند با بازوان خود پرچم را به سينه چسبانيد. سرانجام در حالی كه بيش از هشتاد زخم بر بدن و سر صورتش وارد شده بود، روی زمين افتاد و به درجه عظمای شهادت نائل گرديد. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس | {{پانویس}} | ||
== منابع == | == منابع == | ||
# [https://rasekhoon.net/article/show/703374/%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D8%A8%D9%86-%D8%AD%D8%A7%D8%B1%D8%AB%D9%87-1 برگرفته از سایت آشنایی با زیدبن حارثه (1) - راسخونhttps://rasekhoon.net] | # [https://rasekhoon.net/article/show/703374/%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D8%A8%D9%86-%D8%AD%D8%A7%D8%B1%D8%AB%D9%87-1 برگرفته از سایت آشنایی با زیدبن حارثه (1) - راسخونhttps://rasekhoon.net] | ||
# [https://banooyiazjenseab.kowsarblog.ir/%D8%B2%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D8%AD%D8%A7%D8%B1%D8%AB%D9%87 برگرفته از سایت زید بن حارثه - آتناhttps://banooyiazjenseab.kowsarblog.ir] | # [https://banooyiazjenseab.kowsarblog.ir/%D8%B2%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D8%AD%D8%A7%D8%B1%D8%AB%D9%87 برگرفته از سایت زید بن حارثه - آتناhttps://banooyiazjenseab.kowsarblog.ir] | ||