امیر عبدالقادر الجزایری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
|-
|-
|شجره‌نامه<ref>ویکی پدیا عربی</ref>
|شجره‌نامه<ref>ویکی پدیا عربی</ref>
|عبدالقادر ابن محی الدین ابن محمد ابن مختار ابن عبدالقادر ابن احمد ابن محمد ابن عبدالقئی ابن یوسف ابن احمد ابن شعبان ابن محمد ابن ادریس ابن اصغر ابن ادریس اکبر ابن عبدالله ابن حسن مثنی ابن حسن ابن [[علی]] و [[فاطمه]] علیهما السلام.
|عبدالقادر ابن محی الدین ابن محمد ابن مختار ابن عبدالقادر ابن احمد ابن محمد ابن عبدالقئی ابن یوسف ابن احمد ابن شعبان ابن محمد ابن ادریس ابن اصغر ابن ادریس اکبر ابن عبدالله ابن حسن مثنی ابن حسن ابن علی و فاطمه علیهما السلام.
|-
|-
|مدت مبارزه با استعمار فرانسه
|مدت مبارزه با استعمار فرانسه
خط ۹۹: خط ۹۹:


=پیمان‌شکنی فرانسویان=
=پیمان‌شکنی فرانسویان=
چند سال پس از پیمان صلح تفته، فرانسویان پیمان‌شکنی کردند و ژنرال بوژویه به شهر [[مسکو]]، مقر حکومت امیر عبدالقادر، حمله برد. امیر به لحاظ خیانت‌ها و دورویی‌های برخی از سران قبایل و اختلاف و تفرقه میان آنها، در سومین جنگ خود با «کفار» فرانسوی، در ذیقعده ۱۲۵۶ ق/ دسامبر ۱۸۴۰ از نیروهای ژنرال بوژویه شکست خورد. جهاد مقدس پیروانش گرچه جسته گریخته ادامه یافت، ولی خود امیر به ناچار عقب‌نشینی کرد و به همراه گروهی از پیروانش در ۱۲۵۷ ق/ ۱۸۴۱ به مراکش پناهنده شد.
چند سال پس از پیمان صلح تفته، فرانسویان پیمان‌شکنی کردند و ژنرال بوژویه به شهر مسکو، مقر حکومت امیر عبدالقادر، حمله برد. امیر به لحاظ خیانت‌ها و دورویی‌های برخی از سران قبایل و اختلاف و تفرقه میان آنها، در سومین جنگ خود با «کفار» فرانسوی، در ذیقعده ۱۲۵۶ ق/ دسامبر ۱۸۴۰ از نیروهای ژنرال بوژویه شکست خورد. جهاد مقدس پیروانش گرچه جسته گریخته ادامه یافت، ولی خود امیر به ناچار عقب‌نشینی کرد و به همراه گروهی از پیروانش در ۱۲۵۷ ق/ ۱۸۴۱ به مراکش پناهنده شد.
 
 
در بسیاری از جنگ‌ها و حملات امیر، گروهی از سپاهیان مراکشی مولی عبدالرحمن، سلطان [[مراکش]]، با او همراه بودند و به این سبب فرانسویان مولی عبدالرحمن را متهم کردند که به امیرعبدالقادر کمک می‌رساند و سرباز و سلاح در اختیار او قرار می‌دهد. از اینرو فرانسه طی اولتیماتومی، خواهان استرداد امیر از مراکش شد، اما امتناع مولی عبدالرحمن از استرداد امیر، منجر به حمله ناوگان [[فرانسه]] به طنجه در ۲۰ رجب ۱۲۶۰ ق/ ۱۶ اوت ۱۸۴۴ گردید.
در بسیاری از جنگ‌ها و حملات امیر، گروهی از سپاهیان مراکشی مولی عبدالرحمن، سلطان [[مراکش]]، با او همراه بودند و به این سبب فرانسویان مولی عبدالرحمن را متهم کردند که به امیرعبدالقادر کمک می‌رساند و سرباز و سلاح در اختیار او قرار می‌دهد. از اینرو فرانسه طی اولتیماتومی، خواهان استرداد امیر از مراکش شد، اما امتناع مولی عبدالرحمن از استرداد امیر، منجر به حمله ناوگان [[فرانسه]] به طنجه در ۲۰ رجب ۱۲۶۰ ق/ ۱۶ اوت ۱۸۴۴ گردید.
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:


== ورود امیر به پاریس ==
== ورود امیر به پاریس ==
هنگام ورود امیر به پاریس، استقبال شایانی از او به عمل آمد و مردم پاریس در خیابان‌ها و از فراز بام‌ها و روزنة پنجره‌ها، به تماشای امیر که پانزده سال نیروهای فرانسوی را به ستوده آورده بود، پرداختند. امیر را به قصر ناپلئون بردند و ناپلئون با احترام بسیار از او استقبال کرد و یک اسب عربی و یک قبضه شمشیر که روی آن نوشته شده بود: «از امیر ناپلئون سوم به امیر عبدالقادر بن محی الدین» به او هدیه شد و سالیانه حقوقی نیز برایش مقرر گردید.  
هنگام ورود امیر به پاریس، استقبال شایانی از او به عمل آمد و مردم پاریس در خیابان‌ها و از فراز بام‌ها و روزنه پنجره‌ها، به تماشای امیر که پانزده سال نیروهای فرانسوی را به ستوده آورده بود، پرداختند. امیر را به قصر ناپلئون بردند و ناپلئون با احترام بسیار از او استقبال کرد و یک اسب عربی و یک قبضه شمشیر که روی آن نوشته شده بود: «از امیر ناپلئون سوم به امیر عبدالقادر بن محی الدین» به او هدیه شد و سالیانه حقوقی نیز برایش مقرر گردید.  


در ۱۲۶۸ با ۱۲۶۹ ق/ ۱۸۵۱ یا ۱۸۵۲ به شرط آنکه به الجزایر نرود، فرانسه را ترک کرد و به اسلامبول و از آنجا به بندر بورسا رفت لکن نتوانست در آنجا سکونت کند. لذا پس از مدتی آنجا را نیز ترک کرد و از طریق بیروت عازم دمشق شد. مردم شهر که آوازه حماسه و قهرمانی‌های او را شنیده بودند همگی به استقبال وی شتافتند و او را با شکوه و احترام تمام به شهر وارد کردند و در محله عماره سکونت دادند.
در ۱۲۶۸ با ۱۲۶۹ ق/ ۱۸۵۱ یا ۱۸۵۲ به شرط آنکه به الجزایر نرود، فرانسه را ترک کرد و به اسلامبول و از آنجا به بندر بورسا رفت لکن نتوانست در آنجا سکونت کند. لذا پس از مدتی آنجا را نیز ترک کرد و از طریق بیروت عازم دمشق شد. مردم شهر که آوازه حماسه و قهرمانی‌های او را شنیده بودند همگی به استقبال وی شتافتند و او را با شکوه و احترام تمام به شهر وارد کردند و در محله عماره سکونت دادند.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۹۰۶

ویرایش