۸۸٬۱۶۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[حضرت محمد (ص)' به '[[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)') |
جز (جایگزینی متن - '[[پیامبر اسلام' به '[[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
عمر مدت شش سال استاندار مدینه بود. سال 93 هجری ولید بنا به در خواست [[حجاج بن یوسف]] او را از استانداری مدینه عزل کرد<ref>طبری، پیشین، ج 9، ص 3868</ref>. حجاج در نامهای که به ولید نوشت متذکر شد که «بیدینان و اختلاف جویان و شورشیان عراقی از [[عراق]] به مدینه و [[مکه]] پناه میبرند (و در پناه و امنیت عمر بن عبدالعزیز به سر میبرند.) و این امر مایه وهن است.» به همین علت ولید او را از استانداری این منطقه عزل کرد<ref>طبری، پیشین، ج 9، ص 3867 و ابن خلدون، عبدالرحمن؛ تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتى، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، چاپ اول، 1363ش، ج 2، ص 102</ref>. | عمر مدت شش سال استاندار مدینه بود. سال 93 هجری ولید بنا به در خواست [[حجاج بن یوسف]] او را از استانداری مدینه عزل کرد<ref>طبری، پیشین، ج 9، ص 3868</ref>. حجاج در نامهای که به ولید نوشت متذکر شد که «بیدینان و اختلاف جویان و شورشیان عراقی از [[عراق]] به مدینه و [[مکه]] پناه میبرند (و در پناه و امنیت عمر بن عبدالعزیز به سر میبرند.) و این امر مایه وهن است.» به همین علت ولید او را از استانداری این منطقه عزل کرد<ref>طبری، پیشین، ج 9، ص 3867 و ابن خلدون، عبدالرحمن؛ تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتى، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، چاپ اول، 1363ش، ج 2، ص 102</ref>. | ||
یکی از اقدامات او در زمان حکمرانی در مدینه تخریب و بازسازی و توسعه [[مسجد النبى (ص)|مسجدالنبی (صلی الله علیه و آله و سلم)]] بود. <ref>مقدسى، مطهر بن طاهر؛ البدء و التاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعى کدکنى، تهران، آگه، 1374، چاپ اول، ج 2، ص 608</ref> در سال 88 پیکی از طرف ولید بن عبدالملک به مدینه آمد و عمر بن عبدالعزیز را مامور ساخت که مسجدالنبی را توسعه دهد به گونهای که حجرههای همسران [[ | یکی از اقدامات او در زمان حکمرانی در مدینه تخریب و بازسازی و توسعه [[مسجد النبى (ص)|مسجدالنبی (صلی الله علیه و آله و سلم)]] بود. <ref>مقدسى، مطهر بن طاهر؛ البدء و التاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعى کدکنى، تهران، آگه، 1374، چاپ اول، ج 2، ص 608</ref> در سال 88 پیکی از طرف ولید بن عبدالملک به مدینه آمد و عمر بن عبدالعزیز را مامور ساخت که مسجدالنبی را توسعه دهد به گونهای که حجرههای همسران [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر (صلی الله علیه)]] در [[مسجد]] قرار گیرند. و پشت مسجد و اطراف آن را بخرد تا مساحت مسجد 200 ذراع در 200 ذراع شود<ref>طبری، ج 9، ص 3816 و ابن خلدون، پیشین، ج 2، ص 102</ref>. | ||
پس از مرگ ولید بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز بر جنازه او [[نماز]] خواند<ref>یعقوبی، پیشین، ج 2، ص 247 و طبری، پیشین، ج 9، ص 3881 و ابن خلدون، پیشین، ص 114</ref>. در دوره سلیمان بن عبدالملک(96 تا 99 هجری) عمر حکم مشاور او را داشت و پس از مرگ سلیمان باز این عمر بود که بر جنازه او [[نماز]] خواند<ref> ابن سعد، پیشین، ج 6، ص 28 و طبری، پیشین، ج 9، ص 3943</ref>. همه این امور نشاندهنده نفوذ او در این دوره میباشد. | پس از مرگ ولید بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز بر جنازه او [[نماز]] خواند<ref>یعقوبی، پیشین، ج 2، ص 247 و طبری، پیشین، ج 9، ص 3881 و ابن خلدون، پیشین، ص 114</ref>. در دوره سلیمان بن عبدالملک(96 تا 99 هجری) عمر حکم مشاور او را داشت و پس از مرگ سلیمان باز این عمر بود که بر جنازه او [[نماز]] خواند<ref> ابن سعد، پیشین، ج 6، ص 28 و طبری، پیشین، ج 9، ص 3943</ref>. همه این امور نشاندهنده نفوذ او در این دوره میباشد. |