confirmed
۵٬۸۳۵
ویرایش
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
=معنای لغوی= | =معنای لغوی= | ||
واژه | واژه «جامعیت» از نظر ساختار صرفی، مصدر صناعی مرکب از اسم فاعل ثلاثی مجرد (جامع) از ماده «جَمَعَ، یَجمَعُ، جَمعا»، یای نسبت (ی) و تای مربوطه (ه) است. جَمع در لغت به پیوند دادن اجزای یک چیز، جمع کردن اشیاء پراکنده، و جامع به معنای گرد آورنده و فراگیرنده معنا شده و جامعیت نیز در لغت در معانی وضع یا کیفیت جامع بودن، فراگیری و شمول و فراگیری آمده است. رایجترین و متداولترین اصطلاح در منابع عربی که قرابت معنایی و ساختاری با واژه«جامعیت» دارد، مصدر صناعی «شمولیت» است که مرکب از مصدر ثلاثی مجرد (شمول) ماده« شَمِلَ- يَشمَلُ»، یای نسبت (ی) و تای مربوطه (ه) بوده که در لغت به معنای پوشاندن، عمومیّت احاطه کردن، معنا شده است. از اینرو با توجه به ریشه و همچنین ساختار مصدر صناعی بودن دو واژه جامعیّت و شمولیّت؛ گردآورندگی و فراگیرندگی صحیحترین معنا برای آن دو بوده با این تفاوت که از نظر استعمال، واژه جامعیّت غالبا در منابع فارسی و اصطلاح شمولیت در منابع عربی کاربرد دارد. | ||
رایجترین و متداولترین اصطلاح در منابع عربی که قرابت معنایی و ساختاری با | |||
=کاربردهای قرآنی= | |||
لفظ «جامعیّت» در آیات قرآن استعمال نشده، ولی ساختار اسم فاعل آن(جامع) در قرآن در سه مورد، به عنوان صفت خداوند متعال در آیات ﴿رَبَّنا إِنَّكَ جامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعاد﴾ (آل عمران: 9)؛ پروردگارا، بىترديد تو مردمان را در روزى كه هيچ ترديدى در آن نيست براى داورى گرد مىآورى. اين وعده خداست و قطعا خدا خلف وعده نمىكند.، ﴿...إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعا﴾ (نساء: 140)؛ ...قطعا خداوند منافقان و كافران را يكسره در دوزخ گرد مىآورد.، و به معنای امر مهمّ و جامع در آیه ﴿ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوه...﴾ (نور: 12)؛ مؤمنان راستين تنها كسانىاند كه به خدا و پيامبرش ايمان آوردهاند، و هنگامى كه با پيامبر بر سر كارى كه مربوط به جامعه اسلامى است گرد آمدهاند، پيش از آنكه از او اجازه بگيرند، از نزد وى بيرون نمىروند.، کاربرد داشته است. | لفظ «جامعیّت» در آیات قرآن استعمال نشده، ولی ساختار اسم فاعل آن(جامع) در قرآن در سه مورد، به عنوان صفت خداوند متعال در آیات ﴿رَبَّنا إِنَّكَ جامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعاد﴾ (آل عمران: 9)؛ پروردگارا، بىترديد تو مردمان را در روزى كه هيچ ترديدى در آن نيست براى داورى گرد مىآورى. اين وعده خداست و قطعا خدا خلف وعده نمىكند.، ﴿...إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعا﴾ (نساء: 140)؛ ...قطعا خداوند منافقان و كافران را يكسره در دوزخ گرد مىآورد.، و به معنای امر مهمّ و جامع در آیه ﴿ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوه...﴾ (نور: 12)؛ مؤمنان راستين تنها كسانىاند كه به خدا و پيامبرش ايمان آوردهاند، و هنگامى كه با پيامبر بر سر كارى كه مربوط به جامعه اسلامى است گرد آمدهاند، پيش از آنكه از او اجازه بگيرند، از نزد وى بيرون نمىروند.، کاربرد داشته است. | ||
2-1-1-3. معنای اصطلاحی | 2-1-1-3. معنای اصطلاحی | ||
خط ۲۱۳: | خط ۲۱۳: | ||
براساس این دیدگاه، هر انسانی به فراخور درک و فهم خود از قرآن می¬تواند از دریای معارف قرآن بهره گیرد و مخاطب قرآن باشد و در درجه نخست پیامبر(ص) و ائمه معصومین(علیهم السلام) مخاطبان واقعی قرآن کریم هستند؛ زیرا علوم و معارف مختلف را می توانند از کل قرآن استنباط کنند. این نظریه موافق با آیات متعددی از قرآن کریم که انسان را به تعقّل، تفقّه و تدّبر در آیات الهی فراخوانده بوده و نیز روایاتی که به غیر از معنای ظاهری آیات قرآن، سطح معنای دیگری به نام معانی باطنی نیز برای آن فرض نموده است. در این آیات و روایات فهم قرآن به عنوان یک موضوع مشترک تلقّی شده و مراتب آن طبق روایتی از امام حسین(ع) «كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الْعِبَارَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ وَ الْحَقَائِقِ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاءِ» (مجلسی،1403: ج 89: ص20)؛ نسبت به مخاطب آن فرق می¬کند. | براساس این دیدگاه، هر انسانی به فراخور درک و فهم خود از قرآن می¬تواند از دریای معارف قرآن بهره گیرد و مخاطب قرآن باشد و در درجه نخست پیامبر(ص) و ائمه معصومین(علیهم السلام) مخاطبان واقعی قرآن کریم هستند؛ زیرا علوم و معارف مختلف را می توانند از کل قرآن استنباط کنند. این نظریه موافق با آیات متعددی از قرآن کریم که انسان را به تعقّل، تفقّه و تدّبر در آیات الهی فراخوانده بوده و نیز روایاتی که به غیر از معنای ظاهری آیات قرآن، سطح معنای دیگری به نام معانی باطنی نیز برای آن فرض نموده است. در این آیات و روایات فهم قرآن به عنوان یک موضوع مشترک تلقّی شده و مراتب آن طبق روایتی از امام حسین(ع) «كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الْعِبَارَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ وَ الْحَقَائِقِ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاءِ» (مجلسی،1403: ج 89: ص20)؛ نسبت به مخاطب آن فرق می¬کند. | ||
این دیدگاه بیانگر رمز جاودانگی قرآن برای هر عصر و مکانی است. همچنین آن، جمع کننده بین آراء و نظریه¬های مختلف در خصوص قلمرو جامعیّت قرآن و نیز اخبار و روایات معرفی کننده قرآن به عنوان جامع تمام علوم، فنون و احتیاجات انسان، اخبار گذشته و آینده و احکام مورد نیاز مردم، است. زیرا بر اساس این نظریّه، پاسخگو بودن قرآن در مقابل نیازهای دینی و دنیوی انسان، بستگی به فهم مخاطبان هر عصر و مکانی از این پیام آسمانی دارد که در این میان در درجۀ نخست این شأن برای پیامبر(ص) و ائمه معصومین(علیم السلام) است. در بین مفسران فریقین؛ امام خمینی(ره)،آلوسی، قرائتی و جعفری از قائلان به این دیدگاه هستند (امام خمینی، 1372: ص187؛ آلوسی، 1415: ج 7: ص70؛ قرائتی، 1388، ج 4: ص569؛ جعفری، 1376، ج 6: ص194و 199-200). | این دیدگاه بیانگر رمز جاودانگی قرآن برای هر عصر و مکانی است. همچنین آن، جمع کننده بین آراء و نظریه¬های مختلف در خصوص قلمرو جامعیّت قرآن و نیز اخبار و روایات معرفی کننده قرآن به عنوان جامع تمام علوم، فنون و احتیاجات انسان، اخبار گذشته و آینده و احکام مورد نیاز مردم، است. زیرا بر اساس این نظریّه، پاسخگو بودن قرآن در مقابل نیازهای دینی و دنیوی انسان، بستگی به فهم مخاطبان هر عصر و مکانی از این پیام آسمانی دارد که در این میان در درجۀ نخست این شأن برای پیامبر(ص) و ائمه معصومین(علیم السلام) است. در بین مفسران فریقین؛ امام خمینی(ره)،آلوسی، قرائتی و جعفری از قائلان به این دیدگاه هستند (امام خمینی، 1372: ص187؛ آلوسی، 1415: ج 7: ص70؛ قرائتی، 1388، ج 4: ص569؛ جعفری، 1376، ج 6: ص194و 199-200). | ||
=محمد تقی جعفری= | =محمد تقی جعفری= |