حمله موشکی حزب‌الله به حیفا: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲۸: خط ۱۲۸:
* مغنیه، محمد‌جواد (1378). تفسیر الکاشف، ترجمه: موسی دانش، قم: بوستان کتاب.
* مغنیه، محمد‌جواد (1378). تفسیر الکاشف، ترجمه: موسی دانش، قم: بوستان کتاب.
* بهرامی، محمد (1380). روش‌شناسی تفسیر الکاشف، فصلنامه پژوهش‌های قرآنی: شماره27.
* بهرامی، محمد (1380). روش‌شناسی تفسیر الکاشف، فصلنامه پژوهش‌های قرآنی: شماره27.
=جامعیت قرآن=
جامعیّت قرآن یکی از مباحث اساسی و بنیادی در مسائل مختلف علوم قرآنی است. در تفسیر نیز در درک و فهم آیات قرآن نقش مهمّی دارد و یکی از مبانی تفسیر عصری تلقّی شده و پیش فرض و باور هر مفسّری بوده و قبول یا انکار جامعیّت قرآن توسط مفسّران، بیانگر مبنای تفسیری آنان در نگرش به قرآن کریم است.
=مفهوم شناسی=
اصطلاح «جامعیّت» از واژگان نوظهور و نوساخته در حوزه علوم قرآنی و تفسیر قرآن است که در کتاب‌های پیشینیان اثری از کاربرد آن نمی‌توان یافت، بلکه این واژه از اصطلاحات جدیدی است که قرآن‌پژوهان و مفسّران معاصر غالبا در تفسیر آیات مربوط به قلمرو موضوعی قرآن به کار برده‌اند. البته بحث از قلمرو و دامنه موضوعی قرآن، مطلبی است که از قدیم مورد توجّه قرآن‌پژوهان و مفسران بوده است. از جمله سیوطی در «الاتقان  فی علوم القرآن» در نوع 65، فصلی را با عنوان «العلوم المستنبطه من القرآن» آورده و در آن به اثبات تنوع علوم در قرآن پرداخته است. در بین قرآن‌پژوهان معاصر آیت الله معرفت در جلد شش کتاب «التمهید فی علوم القرآن» در باب اعجاز علمی قرآن، مبحثی را  با عنوان «هل القرآن مشتمل علی جمیع العلوم» بیان کرده است . در بین معاصران نیز، کتابهایی همچون جامعیت قرآن توسط محمد علی ایازی و جامعیت قرآن کریم توسط مصطفی کریمی، به رشته تحریر در آمده است.
=معنای لغوی=
واژه «جامعیت» از نظر ساختار صرفی، مصدر صناعی مرکب از اسم فاعل ثلاثی مجرد (جامع) از ماده «جَمَعَ، یَجمَعُ، جَمعا»، یای نسبت (ی) و تای مربوطه (ه) است. جَمع در لغت به پیوند دادن اجزای یک چیز، جمع کردن اشیاء پراکنده، و جامع به معنای گرد آورنده و فراگیرنده معنا شده و جامعیت نیز در لغت در معانی وضع یا کیفیت جامع بودن، فراگیری و شمول و فراگیری آمده است. رایج‌ترین و متداول‌ترین اصطلاح در منابع عربی که قرابت معنایی و ساختاری با واژه «جامعیت» دارد، مصدر صناعی «شمولیت» است که مرکب از مصدر ثلاثی مجرد (شمول) ماده« شَمِلَ- يَشمَلُ»، یای نسبت (ی) و تای مربوطه (ه) بوده که در لغت به معنای پوشاندن، عمومیّت احاطه کردن، معنا شده است. از این‌رو با توجه به ریشه و همچنین ساختار مصدر صناعی بودن دو واژه جامعیت و شمولیت؛ گردآورندگی و فراگیرندگی صحیح‌ترین معنا برای آن دو بوده با این تفاوت که از نظر استعمال، واژه جامعیت غالبا در منابع فارسی و اصطلاح شمولیت در منابع عربی کاربرد دارد.
=کاربردهای قرآنی=
لفظ «جامعیت» در آیات قرآن استعمال نشده، ولی ساختار اسم فاعل آن (جامع) در قرآن در سه مورد، به عنوان صفت خداوند متعال در آیات ﴿رَبَّنا إِنَّكَ جامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعاد﴾، ﴿...إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعا﴾، و در آیه ﴿ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا كانُوا مَعَهُ عَلى‏ أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوه...﴾، کاربرد دارد.
=معنای اصطلاحی=
واژه «جامعیّت» از اصطلاحات نوظهور و جدیدی است¬ که در دو دهه اخیر با پیدایش رویکرد جدیدی به نام«تفسیر عصری» در حوزه تفسیر قرآن؛ جایگاه ویژه¬ای را به خود اختصاص داده و مفسّران و اندیشمندان معاصر با توجّه به جهت گیری¬های، تربیتی، اجتماعی، علمی و...در تفسیر قرآن؛ تعاریف مختلفی را از آن ارایه کرده¬اند.
برخی بدون هیچ نوع اظهار نظری در خصوص قلمرو جامعیّت قرآن، صرفا به تعریف آن پرداخته و گفته¬اند:«جامعیت در اصطلاح به معنی فراگیری و شمول است، حال این شمول چه در عرصه آموزه های دینی باشد و چه توسعه داشته باشد و امور غیر دینی را شامل بشود»
عده¬ای نیز قلمرو جامعیّت قرآن را مشخص کرده و جامعیّت قرآن را شامل امور دنیوی و أخروی دانسته-اند و برخی نیز می¬گویند که شمول و فراگیر بودن آیات و آموزه¬های قرآن نسبت به همۀ شئون زندگی بشر، در تمامی دوران ها و اعصار است.
همچنین بعضی روش اعتدال را در این باره برگزیده اند:«جامعیّت قرآن به معنای بیان تمام اموری است که تکامل فرد و جامعه در همۀ جنبه¬های معنوی و مادی لازم است ؛ اما نه چنانکه قرآن دایره المعارفی بزرگ باشد که تمام جزئیات علوم ریاضی و جغرافیایی و شیمی و فیزیک و گیاه شناسی و مانند آن در آن آمده باشد. بنابراین، منظور از جامعیت قرآن، شمول و فراگیری در بیان امور مربوط به سعادت و تکامل مادی و معنوی است».
در نهایت برخی نیز بُعد اجتماعی و تربیتی قرآن را هدف قرار داده و معتقدند که:«جامعیّت یعنی وجود مجموعه رهنمودها و دستوراتی که پاسخگوی نیازهای انسان در راه دست¬یابی به سعادت و خوشبختی در هر عصر و زمان باشد، که اگر گفته¬ها و دستورات و شرح مقررات نباشد، انسان به سعادت و تکامل نمی¬رسد».
هر یک از تعاریف فوق بیانگر نوع نگرش گوینده آن به قلمرو جامعیّت قرآن است. برخی از این تعاریف نظیر تعریف مرحوم طیّب اشاره به جامعیّت حداکثری قرآن دارد. بیان آقای مؤدّب از جامعیّت قرآن به فراخور مراتب مخاطبان حکایت می کند. تعریف آیت الله مکارم شیرازی و آقای ایازی در مقام اثبات جامعیّت هدایتی تربیتی قرآن است. امّا در بین این تعاریف، جامعیّت قرآن به فراخور مراتب مخاطبان، بیانگر رمز جاودانگی قرآن برای هر عصر و مکانی است. همچنین آن، جمع کنندۀ بین آراء و نظریه¬های مختلف در خصوص قلمرو جامعیّت قرآن و نیز اخبار و روایات معرفی کننده قرآن به عنوان جامع تمام علوم، فنون و احتیاجات انسان، اخبار گذشته و آینده و احکام مورد نیاز مردم، است. زیرا بر اساس این نظریّه، پاسخگو بودن قرآن در مقابل نیازهای دینی و دنیوی انسان، بستگی به فهم مخاطبان هر عصر و مکانی از این پیام آسمانی دارد که در این میان در درجۀ نخست این شأن برای پیامبر(ص) و ائمه معصومین(علیهم السلام) است. در بین مفسران فریقین؛ امام خمینی(ره)، آلوسی، قرائتی و جعفری از قائلان به این دیدگاه هستند.
=ادّله قرآنی و روایی جامعیّت قرآن=
اگرچه اصطلاح «جامعیّت قرآن» به طور مستقیم در آیات قرآن استعمال نشده امّا مفسّران با استناد به آیات بیانگر قلمرو موضوعی قرآن، به بررسی و تحلیل جامعیّت قرآن پرداخته اند. در روایات و اخبار نیز همچون قرآن اصطلاح «جامعیّت قرآن» کاربردی نداشته و الفاظی مانند جمع و مشتقات آن مانند جمیع و جوامع آمده است که عالمان و دانشمندان اسلامی از آن جامعیّت قرآن را استنباط کرده اند.
=ادلّه قرآنی جامعیّت قرآن=
عموم دانشمندان و عالمان اسلامی متقدّم و متأخّر با استناد به آیاتی از قرآن به اثبات جامعیّت قرآن پرداخته و به تعبیری، اصل جامعیّت قرآن مورد پذیرش همگان است. این آیات را می¬توان به موارد زیر تقسیم کرد:
آیاتی که قرآن را با عباراتی نظیر «تبیان لکل شیء»، «کتاب مفصّل » و « تفصیل لکل شیء»، توصیف کرده است. مانند آیات ﴿...نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍوَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمِين﴾ (نحل:89)؛... ما قرآن را كه بيانگر هر چيز و هدايت و رحمت و مژده‏اى براى تسليم‏شدگان در برابر حق بود بر تو نازل كرديم تا بر ستم ستمگران و اسلام تسليم‏شدگان گواه باشى، ﴿ أَ فَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَماً وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتابَ مُفَصَّلا...﴾ (انعام: 114)؛ با اين وصف، آيا داورى جز خدا بجويم؟ در حالى‏كه اوست كه اين كتاب را به سوى شما فروفرستاده است؛ كتابى كه احكام و معارف آن به روشنى بيان شده است، ﴿لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ ما كانَ حَدِيثاً يُفْتَرى‏ وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُون﴾ (یوسف: 111)؛ به يقين در سرگذشت يوسف و برادرانش، براى خردمندان درس عبرتى است. اين داستان داستانى بافته شده نيست، بلكه تصديق‏كننده تورات است كه پيش از قرآن بوده، و روشنگر همه امور دينى مردم است و رهنمود و رحمتى است براى مردمى كه ايمان مى‏آورند.
آیاتی که تاکید دارد قرآن در بیان مطالب متنوّع و جامع از شیوه¬ها و روش¬ها مختلفی نظیر مَثَل¬ها و پندها استفاده کرده است. نظیر آیات ﴿وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبى‏ أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُوراً﴾ ( اسراء: 89)؛ به راستى ما در اين قرآن براى مردم از هرگونه مثلى- كه حق را آشكار كند و آنان را به ايمان و سپاس الهى گرايش دهد- با بيان‏هاى گوناگون آورديم، ولى بيشتر مردم نپذيرفتند و به چيزى جز كفر و ناسپاسى روى نياوردند، ﴿وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِي هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَ كانَ الْإِنْسانُ أَكْثَرَ شَيْ‏ءٍ جَدَلا ﴾ (کهف: 54)؛ و به راستى در اين قرآن هرگونه مثلى كه حق را براى مردم آشكار كند و آنان را به ايمان سوق دهد با بيان‏هاى گوناگون آورده‏ايم، ولى انسان از هرچيزى جدال پيشه‏تر است، ﴿وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَ لَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُبْطِلُون﴾ (روم: 58)؛ همانا در اين قرآن براى مردم از هرمثل و توصيفى كه حق را به دل‏ها نزديك كند و بطلان راه كفر را آشكار سازد، نمونه‏اى بيان كرده‏ايم، و اگر نشانه و معجزه‏اى براى آنان بياورى، قطعا كسانى كه كفر ورزيده‏اند خواهند گفت: شما جز باطل چيز ديگرى نياورده‏ايد، ﴿وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُون﴾ (زمر: 27)؛ و همانا در اين قرآن از هرمثلى براى مردم آورده‏ايم، باشد كه آنان آگاه شوند و عبرت گيرند.
آیاتی که دین مبین اسلام را کامل¬ترین دین معرفی می کند به این معنا که تعالیم و دستورات قرآن به طبقه، گروه، جامعه و نژاد خاصی اختصاص نداشته و خطاب آیات کریمه عام است. مانند آیات ﴿وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ﴾ (انبیا:107)؛ و ما تو را جز رحمتى براى همه گروه‏هاى بشرى نفرستاديم، ﴿وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِين﴾ (قلم: 52)؛ در صورتى كه آن جز تذكارى براى جهانيان نيست، ﴿وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون﴾ (سبأ: 28)؛ ما تو را به رسالت نفرستاديم مگر براى اين‏كه مردم را از گناه بازدارى و بشارت‏دهنده و اخطاركننده باشى، ولى بيشتر مردم نمى‏دانند كه اگر جز خدا پروردگارى داشتند، حتما از جانب او پيامبرى اخطاركننده و بشارت‏دهنده براى آنان مى‏آمد، ﴿تَبارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمِينَ نَذِيرا ﴾(فرقان: 1)؛ پرخير و بركت است آن كسى كه قرآن را كه جداكننده حق از باطل است بر بنده خود محمد فروفرستاد تا جهانيان را بيم‏دهنده باشد.
آیاتی که اوامر و دستورات قرآنی را ابدی و جاودانه می داند. نظیرآیات﴿ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون ﴾ (حجر: 9)؛ بى‏ترديد، ما خود، اين قرآن را كه ياد خداست فروفرستاده‏ايم و قطعا ما خود، آن را از اين‏كه به فراموشى سپرده شود و نيز از هرگونه تحريف مصون مى‏داريم، ﴿ لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيد ﴾ (فصّلت: 42)؛ نه اكنون كه عصر نزول است و نه در آينده، تا برپايى قيامت، باطل در آن راه نخواهد يافت و حقايق آن را دگرگون نخواهد ساخت، چرا كه آن از جانب حكيمى ستوده كه كارهايش همه استوار و نيكوست نازل شده است، ﴿... الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينا...﴾ (مائده: 3)؛ امروز دينتان را براى شما كامل ساختم و نعمتم را بر شما تمام كردم و اسلام را آيين شما پسنديدم، ﴿... وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِين‏﴾ (انعام:59)؛ آرى هيچ چيزى فرو نمى‏افتد مگر اين‏كه آن در كتابى روشن ثبت شده است، ﴿... ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ءٍ ...﴾ (انعام: 38)؛...ما در آن كتاب چيزى را فروگذار نكرده‏ايم.....
از دیدگاه غالب مفسّران مراد از کتاب در این آیه ﴿...وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِين‏﴾، لوح محفوظ است (طبری،1412: ج7: ص137؛ شوکانی،1414: ج2: ص141؛ مراغی، بی¬تا، ج7: ص146؛ طیب، 1369، ج5: ص92). فخررازی آن را به علم الهی و فیض کاشانی به «امام مبین» تفسیر کرده است (فخر رازی، 1420،ج13: ص12؛ فیض کاشانی، 1415، ج2: ص126).
علامه طباطبایی(ره) در دلالت کتاب مبین به لوح محفوظ می نویسد:« از[آيه 12: سوره حدید] چنين برمى‏آيد كه نسبت كتاب مبين به حوادث خارجى نسبت خطوط برنامه عمل است به خود عمل. از آيات ﴿وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرَ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِين‏﴾ (یونس: 61)؛ و هموزن ذرّه‏اى نه در زمين و نه در آسمان از پروردگار تو پنهان نمى‏ماند، و چيزى كوچك‏تر از ذرّه و بزرگ‏تر از آن نيست مگر اين‏كه در كتابى روشن محفوظ است، ﴿ لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرُ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِين ﴾ (سبأ: 3)؛ ولى بدانيد كه هموزن ذرّه‏اى، نه در آسمان‏ها و نه در زمين، از ديد پروردگار من دور نمى‏ماند، و كوچك‏تر از آن و بزرگ‏تر از آن چيزى نيست مگر اين‏كه در كتابى روشنگر ثبت شده است، و  ﴿ قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى ﴾ (طه: 52)؛ گفت: علم آن نزد پروردگار من است. اين علمى است كه در كتابى گسترده و فراگير ثبت شده است، همچنین مفسّران درباره واژۀ «کتاب» در این آیه ﴿... ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ءٍ ...﴾، اختلاف نظر دارند؛ عدّه¬ای آن را به لوح محفوظ، گروهی به قرآن، برخی نیز به کتاب طبیعت و جهان تفسیر کرده¬اند (طبرسی،1372، ج4: ص462؛ قرشی، 1375، ج3: ص216). قراین متعدّدی دلالت دارد که در این آیه، مراد از واژه کتاب، قرآن است. به قرینه مضمون آيه ‏﴿وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ء﴾، این معنا افاده شود که مراد از کتاب، قرآن است (طباطبایی،1374، ج7: ص115). به علاوه اینکه وقتی که الف ولام بر اسم مفردی داخل شود به معهود سابق (سیاق آیه قبل) باز می¬گردد و در آن سخن از کتاب نزد مسلمانان یعنی قرآن دارد. بنابراین مراد از کتاب با توجه به سیاق آیه قبل، قرآن است (فخر رازی،1420، ج12: ص526).
=ادّلۀ روایی جامعیّت قرآن=
قرآن پژوهان و مفسّران گاهی نیز به نقل روایات و اخبار وارده درباره جامعیّت قرآن پرداخته¬اند.روایات منقوله در این حوزه را می توان به موارد زیر خلاصه کرد:
روایاتی که قرآن را جامع تمام علوم و فنون و احتیاجات انسان معرفی می کند
از امام محمد باقر(ع) نقل شده که فرموده اند «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَدَعْ شَيْئاً تَحْتَاجُ إِلَيْهِ الْأُمَّةُ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ إِلَّا أَنْزَلَهُ فِي كِتَابِهِ...» (فیض کاشانی، 1415، ج1: ص56؛ بحرانی،1416، ج1: ص30)؛ خداوند متعال هر چیزی را که امّت تا روز قیامت بدان نیاز دارند در قرآن نازل کرده است.
روایات دیگری با اندکی تفاوت در این مضمون از امام محمد باقر(ع) و امام صادق (ع) نقل شده است (همان جا؛ حویزی، 1415، ج3: ص74؛ مجلسی، 1406، ج65: ص237). همچنین در این باره اخباری نیز از صحابه نظیر عبدالله بن مسعود و انس بن مالک نقل شده که گفته اند: «مَنْ‏ أَرَادَ الْعِلْمَ‏ فَلْيُثَوِّرَ الْقُرْآن» (زمخشری،1417، ج1: ص157؛ ابن اثیر، 1367، ج1: ص229). «أَثِيرُوا القُرآنَ فإِنه ‏فيه‏ خَبَرُ الأَوَّلينَ‏ و الآخرين». و في روايه «عِلْم الأَولين و الآخرين» (زبیدی، 1414، ج6: ص157).
روایاتی که تاکید دارد در قرآن اخبار گذشته و آینده و جمیع احکام مورد نیاز مردم آمده است
امام رضا (ع) در این باره فرموده اند: «... فِيهِ تَفْصِيلُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ بَيَّنَ فِيهِ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ الْحُدُودَ وَ الْأَحْكَامَ وَ جَمِيعَ‏ مَا يَحْتَاجُ‏ إِلَيْهِ‏ كَمَلًا فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَ‏ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ء (صدوق، 1378، ج1: ص216)؛ تفصیل حلال و حرام، حدود و احکام، و به طور کلی آنچه انسان به آن محتاج است، در قرآن وجود دارد. در خطبه¬ای از حضرت فاطمه (علیها السلام) نیز مضمون همین روایت نقل شده است (صدوق، 1413، ج3: ص567؛ مجلسی، 1406، ج9: ص227).
روایاتی که کشف و استظهار علوم مختلف از قرآن را برای افراد خاص می¬داند
امام علی (ع): «ذَلِكَ‏ الْقُرْآنُ‏ فَاسْتَنْطِقُوهُ‏ وَ لَنْ يَنْطِقَ لَكُمْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا مَضَى وَ عِلْمَ مَا يَأْتِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حُكْمَ مَا بَيْنَكُمْ وَ بَيَانَ مَا أَصْبَحْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ فَلَوْ سَأَلْتُمُونِي عَنْهُ لَعَلَّمْتُكُمْ» (کلینی،1407، ج1: ص61)؛ این قرآن را به حرف درآوردید که خودش برای شما سخن نخواهد گفت. به شما خبر دهم علم آنچه گذشته و آنچه تا قیامت خواهد آمد و احکامی که به آن نیاز دارید و حکم آنچه در آن اختلاف دارید، در آن وجود دارد. اگر از من سوال کنید، به شما یاد خواهم داد.
روایت دیگری از امام علی(ع) با همین مضمون با اندکی تفاوت نقل شده است (مجلسی، 1403، ج73: ص212).
روایاتی که قرآن را به همراه سنّت منبع و مصدر هر علمی معرفی می¬کند
امام باقر (ع): «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ‏ يَدَعْ‏ شَيْئاً يَحْتَاجُ‏ إِلَيْهِ‏ الْأُمَّةُ إِلَّا أَنْزَلَهُ فِي كِتَابِهِ وَ بَيَّنَهُ لِرَسُولِهِ...» (همان، ج1: ص59)؛ خداوند متعال هر چیزی را که امّت تا روز قیامت بدان نیاز دارند در قرآن نازل کرده و برای رسولش تبیین کرده است.
با کنار هم قرار دادن مجموع این روایات و تشکیل یک خانواده حدیثی در این حوزه و با اندک تأمّلی در متن آن در می یابیم که هیچ نوع تعارضی بین چهار دسته روایات مذکور وجود ندارد. لذا این روایات در کنار هم تکمیل کننده یکدیگر بوده و محتوای آن تأکید می¬کند که جامعیّت قرآن در جهت هدایت انسان بوده و اگر بعضی روایات به وجود همه علوم در قرآن اشاره دارد، کشف و استظهار آن به پیامبر(ص) یا ائمه معصومین(علیهم السلام) و یا سنّت واگذار شده است.
3-1-3. نگرش¬ها به قلمرو جامعیّت قرآن
جامعیّت قرآن، از سده¬های نخستین اسلام تابه حال، همواره مورد توجّه عالمان اسلامی بوده و مسلمانان در هر عصری بعد جدیدی از آن را کشف کرده اند. امّا مطلبی که از قدیم تا عصر حاضر در این باب موجب اختلاف نظر  قرآن پژوهان و مفسّران شده، تعیین قلمرو آن است که غالبا این اختلاف ناشی از نوع نگرش آنان در تفسیر آیات بیانگر جامعیّت قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام)  است.
1-3-1-3. دیدگاه حداکثری
بر اساس این نظریه، قرآن همه علوم حتّی علوم بشری و طبیعی را در ظواهر الفاظ بالفعل داراست. برخی نیز این دیدگاه را جامعیّت مطلق نامیده اند (خسرو پناه، 1384: ص41-46). مبنای این دیدگاه آیات ﴿ ...وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ء... ﴾ (نحل: 89)، ﴿... ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ءٍ... ﴾ (انعام: 38)، ﴿ ...وَ تَفْصِيلَ كُلِّ شَيْ‏ء... ﴾ (یوسف: 111)، ﴿...الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينا... ﴾ (مائده: 3) و روایاتی نظیر «ذَلِكَ‏ الْقُرْآنُ‏ فَاسْتَنْطِقُوهُ‏...» و «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَدَعْ شَيْئاً...»؛ واخبار صادره از ابن مسعود و انس بن مالک است. در بین مفسّران فریقین؛ سیوطی،آلوسی، فیض کاشانی، ابن کثیر، طنطاوی، جعفری و حوّی از قائلان به این دیدگاه هستند (آلوسی، 1415، ج4: ص144؛ ابن کثیر، 1419، ج5: ص501؛ سیوطی، 1404، ج4: ص127؛ جعفری، 1376، ج6: ص194؛ حوی، 1424، ج6: ص2965).
مخالفان این دیدگاه بر این باورند که قرآن کتاب هدایت بوده و اگر در آیات قرآن اشاره¬ای به علوم مختلف شده از این باب است (طباطبایی،1374: 12/469). به علاوه اینکه چنین ظهوری از جامعیّت، خلاف بداهت بوده و موجب می¬شود ما از الفاظ قرآن کریم معانی جدیدی قصد کنیم که با معانی عصر نزول مغایرت دارد. همچنین چون علوم و نظریّات جدید پیوسته در حال تغییر بوده، لذا پذیرش دیدگاه حداکثری موجب می¬شود که دامنۀ این خطاها و تغییرات متوجه قرآن نیز شود، در حالی¬که قرآن از باطل به دور است (ذهبی،1976: ص492).
2-3-1-3. دیدگاه اعتدالی
بر اساس این نظریّه، قرآن کتاب هدایت¬گر انسان در امور مادی و معنوی است و از آن به دیدگاه میانه نیز تعبیر شده است (رضایی اصفهانی، 1391: ص107) و بر اساس آن، قلمرو جامعیت قرآن به موارد زیر تفسیر شده است.
1-2-3-1-3. جامعیّت هدایتی وتربیتی
بر اساس این دیدگاه قرآن کریم تمام امور مورد نیاز انسان در مسیر هدایت را بیان کرده و مراد از ﴿لكُلِّ شَيْ‏ءٍ﴾ در آیه 89 سوره نحل، تمام اموری است که با هدایت انسان مرتبط است از قبيل معارف حقيقى مربوط به مبدأ و معاد و اخلاق فاضله و شرايع الهى و قصص و مواعظى كه مردم در اهتداء و راه يافتنشان به آن محتاجند (طباطبایی،1374، ج12: ص469). در بین مفسران فریقین، علّامه طباطبایی، آیت الله مکارم شیرازی و رشید رضا از قائلان به این دیدگاه هستند (همان جا؛ مکارم شیرازی، 1371، ج 11/362؛رشید رضا،1414: ج 7/38).
2-2-3-1-3. جامعیّت در باب احکام
از دیدگاه برخی از مفسران آیات بیانگر جامعیت قرآن به جامعیّت در باب احکام یعنی بیان حلال، حرام، وعده،وعید، امر، نهی و... اشاره دارد (مقاتل،1423، ج2: ص483؛ تیمی، 1425، ج 1: ص83؛ طبری، 1412، ج 14: ص108؛ دینوری، 1424، ج 1: ص442).
اشکال وارده این دیدگاه، این است که تمامی احکام در قرآن به شکل کامل و جامع بیان نشده بلکه برخی از آن مجمل بوده و جزئیاتش احتیاج به استخراج و استنباط از ادّله دیگری نظیر سنّت و... دارد (سمرقندی، 1416، ج  2: ص287).
3-2-3-1-3. جامعیّت مخاطبان خاص
بر اساس این دیدگاه، تمام علوم و معارف در بطون قرآن بوده و فهم زبان باطنی قرآن مخاطبان خاصی دارد که آن ائمه معصومین(علیهم السلام) است. مبنای این دیدگاه، آیات ﴿ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ * لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ ﴾ (واقعه: 79-77 )؛ كه اين كتاب، قرآنى گرانمايه و ارجمند است. و در لوحى كه از هرگونه تغيير و دگرگونى مصون است قرار دارد. و جز پيراستگان از گناه هيچ‏كس به علم آن دسترسى نخواهد داشت، است که قرآن را کتابی معرفی کرده که جز پاکان نمی¬توانند معانی آیات قرآن را بفهمند (بابایی و همکاران، 1388: ص51)؛ و نیز روایاتی ظاهر و باطن قرآن را مخصوص جانشینان پیامبر(ص) می¬دانند (کلینی،1407، ج 1: ص 228) و همچنین روایت «انما یعرف القرآن من خوطب به» که از امام باقر(ع) نقل شده است (همان، ج8: ص312).
در نقد و بررسی این دیدگاه باید گفت که انحصار جامعیّت قرآن برای مخاطبان خاص، با سیاق آیاتی که تبیان بودن قرآن را  برای عموم می داند؛ مغایرت دارد. همچنین در خصوص مستند قرآنی این دیدگاه، مسّ در آن به معنی حسی بوده و آن در کلام عربی به معنای فهم و ادراک به کار نرفته است (ملکی میانجی، 1414: ج 29: ص76)، بلکه به معنای تماس بین دو چیز است، از این رو باید گفت که بدون طهارت نباید به قرآن دست زد (شاکر، 1382: ص83).و نیز در مورد روایات؛ روایت«من خوطب به» در صدد اثبات غیر قابل تفسیر بودن قرآن برای غیر معصومین نبوده و بر این مطلب تأکید دارد ادّعای آگاهی کامل به مفاد آیات قرآن از سوی  نااهلان به آن ادّعای صحیحی نیست. و در روایت فهم ظاهر و باطن قرآن توسط أوصیای پیامبر(ص)؛ مراد کل قرآن است نه اینکه هیچ بخشی از قرآن را غیرآنان نمی¬دانند و نمی فهمند (بابایی و همکاران، 1388: ص51).
3-3-1-3. دیدگاه حداقلی
عدّه¬ای این نظریه را جامعیّت نسبی حداقلی و برخی نیز عدم جامعیّت نامیده¬اند. بر اساس این دیدگاه؛ دین در مواردی همچون علوم طبیعی، علوم انسانی و حتّی فقه حداقل لازم را به ما آموخته است. از منظر این نظریه، تنها اخلاق حداکثری است و دین فقط مسائل ارزشی و اخلاقی را شرح داده و تنها در حوزه اخلاق کامل بوده و کمال دین هم، به همین معناست (سروش، 1387: ص2-9).اگرچه این دیدگاه در خصوص عدم جامعیت دین است نه قرآن، اما به قرآن نیز سرایت دارد؛ چرا که دین از آیات و روایات اخذ می¬شود.
این دیدگاه، مخالف آیات و روایات بیانگر جامعیّت قرآن و همچنین دیدگاه¬های صحیح در باب قلمرو جامعیّت قرآن است. علاوه برآن در قرآن به مسائل مختلف اعتقادی، فقهی، فضائل عامه انسانى، قوانين اجتماعى و فردى اشاره شده است (طباطبایی،1374، ج 5: ص27).
4-3-1-3. جامعیّت مقایسه¬ای
جامعیت مقایسه¬ای، بُعدی از جامعیّت قرآن است که تأکید می¬کند چون پیامبر اسلام(ص) خاتم پیامبران و دین اسلام نیز تکمیل کننده ادیان آسمانی بوده، لذا قرآن کریم نیز به عنوان آخرین کتاب نازله، درمقایسه با کتب وحیانی،¬ جامعیّت دارد (طباطبایی، 1374، ج5: ص570؛ آلوسی، 1415، ج3: ص321؛ ابن عاشور، 1420، ج5: ص123؛ مراغی، بی تا، ج6: ص129؛ سید قطب، 1425، ج2: ص902؛ مکارم شیرازی، 1371، ج 4: ص401).
5-3-1-3. جامعیّت مقیّد
بر اساس این دیدگاه، قرآن کریم در بیان نیازهای بشری گاهی به تفصیل سخن گفته و تمام جزییات را بیان کرده و زمانی نیز به اجمال؛ که در این صورت تبیین آن با تمسّک به قراین دیگری همچون سنّت و... حاصل می¬شود. مستند این دیدگاه آیه ﴿ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾ (حشر:7)؛ آنچه را كه رسول خدا به شما پرداخت آن را بگيريد و آنچه شما را از آن بازداشت از آن دست بداريد و از خدا پروا كنيد و با پيامبر او مخالفت نكنيد كه خدا سخت‏كيفر است‏، است. این دیدگاه در بیان مفسّران به جامعیّت تفصیلی و اجمالی در امور دینی و جامعیّت  تفصیلی و اجمالی در امور دینی و دنیوی، تفسیر شده است (ابن عجیبه، 1419، ج 2: ص15؛ ابن جوزی،1422، ج 2: ص26؛ بیضاوی، 1418، ج 2: ص16؛ شبّر، 1407، ج 2: ص256؛ بغدادی، 1415، ج3: ص94؛ عاملی،1403، ج 1: ص418؛ کاشانی، 1336، ج 5: ص214؛  اندلسی، 1420، ج 6: ص282؛ حقی برسوی، بی¬تا، ج 5: ص70؛ نیشابوری،1416، ج 4: ص 298؛ سورآبادی، 1380، ج 2: ص1312؛ طوسی، بی¬تا، ج 4: ص129؛ طبرسی،1372، ج 4: ص461؛ امین اصفهانی، بی¬تا، ج 5: ص116؛ آلوسی، 1415، ج 4: ص137؛ دخیل، 1422: ص173).
اگرچه جامعیّت منظور در اینجا، جامعیّت دین است نه قرآن، امّا به این نکته نیز باید توجّه کرد که دین از قرآن و روایات اخذ می¬شود و بنابراین این نوع تلقّی از جامعیّت، جامعیّت قرآن را نیز شامل می¬شود.
6-3-1-3. جامعیّت قرآن با مراتب فهم مخاطبان
براساس این دیدگاه، هر انسانی به فراخور درک و فهم خود از قرآن می¬تواند از دریای معارف قرآن بهره گیرد و مخاطب قرآن باشد و در درجه نخست پیامبر(ص) و ائمه معصومین(علیهم السلام) مخاطبان واقعی قرآن کریم هستند؛ زیرا علوم و معارف مختلف را می توانند از کل قرآن استنباط کنند. این نظریه موافق با آیات متعددی از قرآن کریم که انسان را به تعقّل، تفقّه و تدّبر در آیات الهی فراخوانده بوده و نیز روایاتی که به غیر از معنای ظاهری آیات قرآن، سطح معنای دیگری به نام معانی باطنی نیز برای آن فرض نموده است. در این آیات و روایات فهم قرآن به عنوان یک موضوع مشترک تلقّی شده و مراتب آن طبق روایتی از امام حسین(ع) «كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ عَلَى‏ الْعِبَارَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ وَ الْحَقَائِقِ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاءِ» (مجلسی،1403: ج 89: ص20)؛  نسبت به مخاطب آن فرق می¬کند.
این دیدگاه بیانگر رمز جاودانگی قرآن برای هر عصر و مکانی است. همچنین آن، جمع کننده بین آراء و نظریه¬های مختلف در خصوص قلمرو جامعیّت قرآن و نیز اخبار و روایات معرفی کننده قرآن به عنوان جامع تمام علوم، فنون و احتیاجات انسان، اخبار گذشته و آینده و احکام مورد نیاز مردم، است. زیرا بر اساس این نظریّه، پاسخگو بودن قرآن در مقابل نیازهای دینی و دنیوی انسان، بستگی به فهم مخاطبان هر عصر و مکانی از این پیام آسمانی دارد که در این میان در درجۀ نخست این شأن برای پیامبر(ص) و ائمه معصومین(علیم السلام) است. در بین مفسران فریقین؛ امام خمینی(ره)،آلوسی، قرائتی و جعفری از قائلان به این دیدگاه هستند (امام خمینی، 1372: ص187؛ آلوسی، 1415: ج 7: ص70؛ قرائتی، 1388، ج 4: ص569؛ جعفری، 1376، ج 6: ص194و 199-200).


=محمد تقی جعفری=
=محمد تقی جعفری=


محمد تقی جعفری مشهور به علامه جعفری (1377-1302ش)، اسلام‌شناس، فیلسوف، فقیه، مفسّر نهج‌البلاغه، مولوی شناس، از دانشمندان شیعی در قرن چهاردهم هجری شمسی بود که در حوزه‌های گوناگون علوم‌انسانی نظیر فقه، اصول، فلسفه علم، روانشناسی، زیبایی‌شناسی، حقوق بشر، موسیقی مطالعات کامل و جامعی داشت.
محمد تقی جعفری مشهور به علامه جعفری (1377-1302ش)، اسلام‌شناس، فیلسوف، فقیه، مفسّر نهج‌البلاغه، مولوی شناس، از دانشمندان شیعی در قرن چهاردهم هجری شمسی بود که در حوزه‌های گوناگون علوم‌انسانی نظیر فقه، اصول، فلسفه علم، روانشناسی، زیبایی‌شناسی، حقوق بشر، موسیقی مطالعات کامل و جامعی داشت.
confirmed
۵٬۸۳۵

ویرایش