confirmed
۵٬۸۳۵
ویرایش
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
=روش تفسیری= | =روش تفسیری= | ||
مغنیه در تفسیر سورههای قرآن، در ابتدای بعضی سورهها به مکی و مدنی بودن سوره، آیه و اختلاف مفسران درباره آن اشاره میکند. برای مثال در تفسیر [[سوره حمد]]، که برخی آن را مکی، گروهی مدنی و عدهای دارای دو نزول مکی و مدنی دانستهاند، اینگونه مباحث را به دلیل عدم تأثیر آن در معنای آیات، بیفایده میداند<ref>مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج1، ص111.</ref>. ایشان در برخی سورهها وجه تسمیه سوره را ذکر میکند. برای مثال در مورد [[سوره نساء]] وجه تسمیه آن را اشاره به احكام و حقوق زنان در این سوره میداند<ref>همان، ج2، ص388.</ref>. مغنیه، گاهی مباحث اعراب و معانی کلمات را نیز در صورت نیاز بیان میکند<ref>همان، ج2، ص17.</ref>. ایشان در تفسیر آیات قرآن از روش قرآن به قرآن و روش نقلی، روایات پیامبر (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) و صحابه و تابعان، بهره میگیرد. برای نمونه در تفسیر آیه ﴿لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ...﴾<ref>آل عمران: 28.</ref>، با کمک گرفتن از آیات ﴿وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ... ﴾<ref>مائده: 56.</ref>، ﴿لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ... ﴾<ref>مجادله: 22.</ref>، کافران را به یهود و نصارا تفسیر میکند<ref>مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج2، ص74.</ref>. همچنین در تفسیر آیه ﴿وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْنا...﴾<ref>بقره: 125.</ref>، با استناد به روایتی از [[امام صادق پایه گذار علوم و حوزه های اسلامی(سنی و شیعی)|امام صادق (ع)]]، درباره مردى كه در بيرون حرم جنايت مىكند و سپس به حرم پناه مىبرد، جاری شدن حد بر چنین شخصی را مشروط به خارج شدن او از حرم دانسته که در صورت آب و غذا ندادن به وی، مجبور به خروج از حرم شده و بر او حد جارى مىشود<ref>مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج1: ص374.</ref>. همچنین در تفسیر آیه ﴿ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُن...﴾<ref>طلاق:12.</ref>، با استناد به روایاتی از ابن عباس و ابن مسعود، آوردن عدد هفت بهمعناى حصر به آن ندانسته و دلیل ذکر این عدد را در قرآن اعتقاد مخاطبان در آن زمان به افلاک هفتگانه و ستارگان بیان میکند<ref>مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج1، ص596.</ref>. ایشان در تفسیر آیات قرآن، روایاتی را که از نظر وی با ظاهر آیات قرآن ناسازگار بوده، نمیپذیرد. از جمله در تفسیر | مغنیه در تفسیر سورههای قرآن، در ابتدای بعضی سورهها به مکی و مدنی بودن سوره، آیه و اختلاف مفسران درباره آن اشاره میکند. برای مثال در تفسیر [[سوره حمد]]، که برخی آن را مکی، گروهی مدنی و عدهای دارای دو نزول مکی و مدنی دانستهاند، اینگونه مباحث را به دلیل عدم تأثیر آن در معنای آیات، بیفایده میداند<ref>مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج1، ص111.</ref>. ایشان در برخی سورهها وجه تسمیه سوره را ذکر میکند. برای مثال در مورد [[سوره نساء]] وجه تسمیه آن را اشاره به احكام و حقوق زنان در این سوره میداند<ref>همان، ج2، ص388.</ref>. مغنیه، گاهی مباحث اعراب و معانی کلمات را نیز در صورت نیاز بیان میکند<ref>همان، ج2، ص17.</ref>. ایشان در تفسیر آیات قرآن از روش قرآن به قرآن و روش نقلی، روایات پیامبر (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) و صحابه و تابعان، بهره میگیرد. برای نمونه در تفسیر آیه ﴿لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ...﴾<ref>آل عمران: 28.</ref>، با کمک گرفتن از آیات ﴿وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ... ﴾<ref>مائده: 56.</ref>، ﴿لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ... ﴾<ref>مجادله: 22.</ref>، کافران را به یهود و نصارا تفسیر میکند<ref>مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج2، ص74.</ref>. همچنین در تفسیر آیه ﴿وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْنا...﴾<ref>بقره: 125.</ref>، با استناد به روایتی از [[امام صادق پایه گذار علوم و حوزه های اسلامی(سنی و شیعی)|امام صادق (ع)]]، درباره مردى كه در بيرون حرم جنايت مىكند و سپس به حرم پناه مىبرد، جاری شدن حد بر چنین شخصی را مشروط به خارج شدن او از حرم دانسته که در صورت آب و غذا ندادن به وی، مجبور به خروج از حرم شده و بر او حد جارى مىشود<ref>مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج1: ص374.</ref>. همچنین در تفسیر آیه ﴿ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُن...﴾<ref>طلاق:12.</ref>، با استناد به روایاتی از ابن عباس و ابن مسعود، آوردن عدد هفت بهمعناى حصر به آن ندانسته و دلیل ذکر این عدد را در قرآن اعتقاد مخاطبان در آن زمان به افلاک هفتگانه و ستارگان بیان میکند<ref>مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج1، ص596.</ref>. ایشان در تفسیر آیات قرآن، روایاتی را که از نظر وی با ظاهر آیات قرآن ناسازگار بوده، نمیپذیرد. از جمله در تفسیر آیه ﴿ صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لا الضَّالِّين﴾<ref>حمد: 7.</ref>، روایاتی که مغضوب علیهم را به یهود و ضالین را به نصاری تفسیر کردهاند، به سبب عام بودن آیه و عدم تخصیص آن، رد میکند<ref>مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ص117.</ref>. | ||
همچنین مغنیه در تفسیر آیات قرآن از معیار عقل نیز استفاده میکند. ایشان در تفسیر آیات ﴿وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ * ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون﴾<ref>بقره: 56-55.</ref>، درباره نزول صاعقه بر قوم [[حضرت موسی (ع)]] بهدلیل درخواست از آنحضرت برای رؤیت خداوند و زنده شده دوباره آنان توسط خداوند بعد از مرگ با صاعقه، به اختلاف نظر مفسران در خصوص این آیه اشاره میکند و دیدگاه مفسرانی مانند شیخ محمد عبده که مراد از بعث و زنده شدن دوباره آنان را زیاد شدن نسل ایشان دانسته و گروهی نیز معنای ظاهری آیه را برگزیده و زنده شدن دوباره برای کسانی میدانند که بر اثر صاعقه جان باختند، دیدگاه دوم را، به دلیل نمونههای عینی آن در قرآن نظیر داستان عزیر نبی، انتخاب میکند<ref>مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج1، ص226.</ref>. | همچنین مغنیه در تفسیر آیات قرآن از معیار عقل نیز استفاده میکند. ایشان در تفسیر آیات ﴿وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ * ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون﴾<ref>بقره: 56-55.</ref>، درباره نزول صاعقه بر قوم [[حضرت موسی (ع)]] بهدلیل درخواست از آنحضرت برای رؤیت خداوند و زنده شده دوباره آنان توسط خداوند بعد از مرگ با صاعقه، به اختلاف نظر مفسران در خصوص این آیه اشاره میکند و دیدگاه مفسرانی مانند شیخ محمد عبده که مراد از بعث و زنده شدن دوباره آنان را زیاد شدن نسل ایشان دانسته و گروهی نیز معنای ظاهری آیه را برگزیده و زنده شدن دوباره برای کسانی میدانند که بر اثر صاعقه جان باختند، دیدگاه دوم را، به دلیل نمونههای عینی آن در قرآن نظیر داستان عزیر نبی، انتخاب میکند<ref>مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج1، ص226.</ref>. | ||