confirmed
۶۵
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
در شأن نزول آیه مطالبی آمده است که بیانگر همین امر است: | در شأن نزول آیه مطالبی آمده است که بیانگر همین امر است: | ||
* نقل شده است که یکی از موالی قبیله بنیبیاضه دختری از آنان را خواستار شده بود. پیامبر(ص) به بستگان دختر فرمود که با این امر موافقت کنند. آنان در پاسخ گفتند: ای رسولخدا! آیا دختران خود را به موالی(بردگان) خود دهیم؟ لذا این آیه نازل شد و این گونه تفاخرات طبقاتی را نفی نمود.<ref>حقی بروسوی، اسماعیل، '''''تفسیر روح البیان،''''' بیروت، دارالفکر، بی تا، ج 9 ص 90. مکارم شیرازی، ناصر، '''''تفسیر نمونه،''''' تهران، دارالکتب الاسلامیه، 137، ج 22، ص 199 تا 200.</ref> | * نقل شده است که یکی از موالی قبیله [[بنیبیاضه]] دختری از آنان را خواستار شده بود. پیامبر(ص) به بستگان دختر فرمود که با این امر موافقت کنند. آنان در پاسخ گفتند: ای رسولخدا! آیا دختران خود را به موالی(بردگان) خود دهیم؟ لذا این آیه نازل شد و این گونه تفاخرات طبقاتی را نفی نمود.<ref>حقی بروسوی، اسماعیل، '''''تفسیر روح البیان،''''' بیروت، دارالفکر، بی تا، ج 9 ص 90. مکارم شیرازی، ناصر، '''''تفسیر نمونه،''''' تهران، دارالکتب الاسلامیه، 137، ج 22، ص 199 تا 200.</ref> | ||
* نیز از قول ابنعباس نقل شده است که پس از فتح | * نیز از قول [[عبدالله ابن عباس|ابنعباس]] نقل شده است که پس از فتح [[مکه]]، پیامبر اسلام به [[بلال حبشی]] دستور داد که بالای کعبه برود و اذان بگوید و او اذان گفت. [[عتاب بن اسید ابیعیص]] گفت: خدا را سپاس که پدرم فوت کرده و نیست تا این روز را ببیند. سپس [[حارث بن هشام]] گفت: محمد جز این کلاغ سیاه مؤذن دیگری را نیافت؟ [[ابوسفیان]] گفت: من چیزی نمیگویم. چون میترسم پروردگار آسمان او را با خبر سازد. پس [[جبرئیل|جبرییل]] بر پیامبر نازل شده و از تفاخر به نسب و تکاثر اموال و کوچک شمردن فقیران منع کرد و اساس و ملاک برتری را تقوا اعلام فرمود.<ref>حقی بروسوی، اسماعیل، '''''تفسیر روح البیان،''''' بیروت، دارالفکر، بی تا، ج 9 ص 90. مکارم شیرازی، ناصر، '''''تفسیر نمونه،''''' تهران، دارالکتب الاسلامیه، 137، ج 22، ص 199 تا 200.</ref> | ||
=== رفتار شناسی نژاد پرستان از منظر قرآن کریم === | === رفتار شناسی نژاد پرستان از منظر قرآن کریم === | ||
قرآن کریم در رفتار شناسی نژادپرایی آن را به برتری پنداری جنسیتی و استکبار طلبی نژاد پرستان منحصر می کند. این مسئله را میتوان از آیات زیر برداشت نمود: | |||
# برتر پنداری جنسیتی: | |||
* وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ؛ (ما شما را آفریدیم؛ سپس صورت بندی کردیم؛ بعد به فرشتگان گفتیم «برای آدم خضوع کنید» آنها همه سجده کردند؛ جز ابلیس که از سجده کنندگان نبود؛ (خداوند به او) فرمود «در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنی؟» گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریدهای و او را از گل).<ref>سوره اعراف، آیه 11 تا 12.</ref> | |||
[[شیطان|ابلیس]] چنین میپنداشت که آتش برتر از خاک است، و این یکی از بزرگترین اشتباهات ابلیس بود، شاید هم اشتباه نمیکرد و آگاهانه دروغ میگفت زیرا میدانیم خاک سرچشمه انواع برکات و منبع تمام مواد حیاتی و مهمترین وسیله برای ادامه زندگی موجودات زنده است، در حالی که آتش چنین نیست. | |||
ابلیس | * إِلَّآ إِبۡلِيسَ أَبَىٰٓ أَن يَكُونَ مَعَ ٱلسَّـٰجِدِينَ، قَالَ يَـٰٓإِبۡلِيسُ مَا لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ ٱلسَّـٰجِدِينَ، قَالَ لَمۡ أَكُن لِّأَسۡجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقۡتَهُۥ مِن صَلۡصَٰلٖ مِّنۡ حَمَإٖ مَّسۡنُونٖ؛ (جز ابلیس، که ابا کرد از اینکه با سجده کنندگان باشد؛ (خداوند) فرمود: ای ابلیس! چرا با سجده کنندگان نیستی؟؛ گفت: من هرگز برای بشری که او را از گل خشکیدهای که از گل بدبویی گرفته شده است آفریدهای، سجده نخواهم کرد).<ref>سوره حجر، آیه ۳۱ - ۳۳. </ref> | ||
* وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَـٰٓئِكَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِيسَ قَالَ ءَأَسۡجُدُ لِمَنۡ خَلَقۡتَ طِينٗا؛ (به یاد آورید زمانی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید» آنها همگی سجده کردند، جز ابلیس که گفت: «آیا برای کسی سجده کنم که او را از خاک آفریدهای).<ref>سوره اسرا، آیه ۶۱. </ref> | |||
# استکبار طلبی: | |||
* فَسَجَدَ ٱلۡمَلَـٰٓئِكَةُ كُلُّهُمۡ أَجۡمَعُونَ، إِلَّآ إِبۡلِيسَ ٱسۡتَكۡبَرَ وَكَانَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ؛ در آن هنگام همه فرشتگان سجده کردند؛ جز ابلیس که تکبر ورزید و از کافران بود».<ref>سوره ص، آیه 73 تا 74.</ref> | |||
فَسَجَدَ ٱلۡمَلَـٰٓئِكَةُ كُلُّهُمۡ أَجۡمَعُونَ، إِلَّآ إِبۡلِيسَ ٱسۡتَكۡبَرَ وَكَانَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ؛ در آن هنگام همه فرشتگان سجده کردند؛ جز ابلیس که تکبر ورزید و از کافران بود».<ref>سوره ص، آیه 73 تا 74.</ref> تفسیر المیزان عامل این برتر پنداری ابلیس را تکیر او می داند می گوید: «ابلیس تکبر کرد و از سجده برای او دریغ ورزید، و او از سابق بر این کافر | |||
تفسیر [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|المیزان]] عامل این برتر پنداری ابلیس را تکیر او می داند می گوید: «ابلیس تکبر کرد و از سجده برای او دریغ ورزید، و او از سابق بر این کافر بود».<ref>طباطبایی، محمد حسین، '''''المیزان،''''' ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، چاپ پنجم، ج ۱۷، ص ۳۴۳.</ref> نژادپرستی سُلطه و کنترل را تضمین میکند. این معمولاً توسط گروههای نژادی که اکثریتاند بر گروههای که اقلیتاند اعمال میشود. علت اصلی این مهم آن است که اکثریت، از قدرت گرفتن اقلیت، بیمناک بوده و با استفاده از سلسله مراتب قدرت و ایجاد بروکراسی مورد پسند خود، سبب میشود تا چهرۀ گروه اقلیت را خدشهدار ساخته، و تصویر ناشایست، ناپسندیده و فروتری از آن را در بین اجتماع به نمایش بگذارد.<ref>وب [http://www.rawanonline.com/psychology-of-racism-htm/ سایت]</ref> | |||
== نژاد پرستی در روایات == | == نژاد پرستی در روایات == | ||
پیامبر اسلام در طول رسالت 23 ساله خود، در فرصتها و موقعیتهای مختلف، اعراب را از بالیدن به تفاخرات نسبی و قبیلگی برحذر میداشت. علی بن موسی الرضا در رواتی از پیامبر اسلام میفرماید: | [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اسلام]] در طول رسالت 23 ساله خود، در فرصتها و موقعیتهای مختلف، اعراب را از بالیدن به تفاخرات نسبی و قبیلگی برحذر میداشت. علی بن موسی الرضا در رواتی از پیامبر اسلام میفرماید: | ||
* «... وَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِبَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ ائْتُونِي بِأَعْمَالِكُمْ لَا بِأَنْسَابِكُمْ وَ أَحْسَابِكُمْ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ<ref>سوره مؤمنون، آیه 101.</ref> نسبهای خود را نزد من نیاورید بلکه عملهای خود را آورید».<ref>مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، '''''بحار الأنوار،''''' بيروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج 46، ص177.</ref> | * «... وَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِبَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ ائْتُونِي بِأَعْمَالِكُمْ لَا بِأَنْسَابِكُمْ وَ أَحْسَابِكُمْ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ<ref>سوره مؤمنون، آیه 101.</ref> نسبهای خود را نزد من نیاورید بلکه عملهای خود را آورید».<ref>مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، '''''بحار الأنوار،''''' بيروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج 46، ص177.</ref> | ||
خط ۴۲: | خط ۴۶: | ||
* «یا ایها الناس! الا ان ربکم واحد و ان اباکم واحد، الا لا فضل لعربی علی عجمی، و لا لعجمی علی عربی، و لا لاسود علی احمر، و لا لاحمر علی اسود الا بالتقوی، الا هل بلغت؟ قالوا: نعم، قال: لیبلغ الشاهد الغائب؛ مردم! آگاه باشید که پروردگارتان یکی است و پدرتان نیز یکی است، بنابراین بدانید که نه عرب بر عجم و نه بالعکس، و نه سیاه بر سفید و نه بالعکس هیچ برتری ندارد مگر به تقوا. آیا این حقیقت را ابلاغ کردم؟ گفتند: آری. فرمود: حاضران به غائبان ابلاغ کنند».<ref>قرطبی، محمد بن احمد، '''''الجامع لاحکام القرآن،''''' تهران، ناصر خسرو، 1364ش، ج 16، ص 342. صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، '''''تحقیق عادل احمد عبدالموجود،''''' بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1414ق، ج 8، ص 482.</ref> | * «یا ایها الناس! الا ان ربکم واحد و ان اباکم واحد، الا لا فضل لعربی علی عجمی، و لا لعجمی علی عربی، و لا لاسود علی احمر، و لا لاحمر علی اسود الا بالتقوی، الا هل بلغت؟ قالوا: نعم، قال: لیبلغ الشاهد الغائب؛ مردم! آگاه باشید که پروردگارتان یکی است و پدرتان نیز یکی است، بنابراین بدانید که نه عرب بر عجم و نه بالعکس، و نه سیاه بر سفید و نه بالعکس هیچ برتری ندارد مگر به تقوا. آیا این حقیقت را ابلاغ کردم؟ گفتند: آری. فرمود: حاضران به غائبان ابلاغ کنند».<ref>قرطبی، محمد بن احمد، '''''الجامع لاحکام القرآن،''''' تهران، ناصر خسرو، 1364ش، ج 16، ص 342. صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، '''''تحقیق عادل احمد عبدالموجود،''''' بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1414ق، ج 8، ص 482.</ref> | ||
نیز ایشان در خطبهای که در | نیز ایشان در خطبهای که در [[حجة الوداع]] خواند بار دیگر این حقیقت را گوشزد کردند: | ||
* «ایها الناس! ان ربکم واحد و ان اباکم واحد. کلکم لآدم و آدم من تراب، ان اکرمکم عندالله اتقاکم، و لیس لعربی علی عجمی فضل الا بالتقوی ...»؛ (... تمام شما از آدمید و آدم از خاک و در حقیقت گرامیترین شما با تقواترین شماست ...»<ref>حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، '''''انتشارات اسلامی جامعه مدرسین،''''' چاپ دوم، 1404ق، ص 34. تقی الدین احمد بن علی، '''''الامتاع الاسماع،''''' تحقیق محمد عبدالحمید نمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1420ق، ج 1، ص 393.</ref> | * «ایها الناس! ان ربکم واحد و ان اباکم واحد. کلکم لآدم و آدم من تراب، ان اکرمکم عندالله اتقاکم، و لیس لعربی علی عجمی فضل الا بالتقوی ...»؛ (... تمام شما از آدمید و آدم از خاک و در حقیقت گرامیترین شما با تقواترین شماست...»<ref>حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، '''''انتشارات اسلامی جامعه مدرسین،''''' چاپ دوم، 1404ق، ص 34. تقی الدین احمد بن علی، '''''الامتاع الاسماع،''''' تحقیق محمد عبدالحمید نمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1420ق، ج 1، ص 393.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |