confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
== مصاحبت با معصوم و نقل مستقیم == | == مصاحبت با معصوم و نقل مستقیم == | ||
از اصحاب امام صادق (علیهالسّلام) بود<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۲۶۴؛ برقی، احمد بن محمد، رجال البرقی، ص۲۲.</ref>. از آن حضرت | از اصحاب امام صادق (علیهالسّلام) بود<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۲۶۴؛ برقی، احمد بن محمد، رجال البرقی، ص۲۲.</ref>. از آن حضرت<ref>شیخ مفید، الرسالة العددیه، ص۳۳؛ ابن ماکولا، علی بن هبةالله، الاکمال، ج۷، ص۱۹۷</ref> و امام کاظم (علیهماالسلام)<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴؛ علامه حلی، خلاصة الاقوال، ص ۱۹۴.</ref> نیز روایت نقل کرده است. | ||
برخی گفتهاند که عبدالله بن مسكان فقط یک حدیث از امام صادق نقل کرده است: لم يرو [عنه] إلا حَدِيثَ مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ <ref>الرجال؛ الرجال الحلى ق1؛ ص 388</ref>. درحالیکه در مجامع حدیثی 35 مورد هست که عبدالله بن مسکان مستقیم از امام صادق علیهالسلام نقل کرده است. | برخی گفتهاند که عبدالله بن مسكان فقط یک حدیث از امام صادق نقل کرده است: لم يرو [عنه] إلا حَدِيثَ مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ<ref>الرجال؛ الرجال الحلى ق1؛ ص 388</ref>. درحالیکه در مجامع حدیثی 35 مورد هست که عبدالله بن مسکان مستقیم از امام صادق علیهالسلام نقل کرده است. | ||
خود یونس بن عبدالرحمن دوازده روایت در کتب اربعه از ابن مسکان از امام (ع) بدون واسطه نقل میکند. | خود یونس بن عبدالرحمن دوازده روایت در کتب اربعه از ابن مسکان از امام (ع) بدون واسطه نقل میکند. | ||
راجع به نقل ابن مسکان از امام باقر علیهالسلام میتوان گفت: این که ابن مسکان تنها یک حدیث از امام صادق علیهالسلام شنیده است بهخاطر اختلاف طبقه نبوده است؛ بلکه به دلیلی بوده که کشی نقل میکند که یونس بن عبدالرحمن راجع به استاد خود، عبدالله بن مسکان، میگوید: | راجع به نقل ابن مسکان از امام باقر علیهالسلام میتوان گفت: این که ابن مسکان تنها یک حدیث از امام صادق علیهالسلام شنیده است بهخاطر اختلاف طبقه نبوده است؛ بلکه به دلیلی بوده که کشی نقل میکند که یونس بن عبدالرحمن راجع به استاد خود، عبدالله بن مسکان، میگوید: | ||
مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ نُصَيْرٍ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى، عَنْ يُونُسَ، قَالَ، ...، وَ كَذَلِكَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُسْكَانَ لَمْ يَسْمَعْ إِلَّا حَدِيثَهُ: مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ، وَ كَانَ مِنْ أَرْوَى أَصْحَابِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)، ... وَ زَعَمَ يُونُسُ أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ سَرَّحَ بِمَسَائِلَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَسْأَلُهُ عَنْهَا وَ أَجَابَهُ عَلَيْهَا، مِنْ ذَلِكَ مَا خَرَجَ إِلَيْهِ مَعَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَيْمُونٍ. كَتَبَ إِلَيْهِ يَسْأَلُهُ ... ، وَ ذَاكَ أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ كَانَ رَجُلًا مُوسِراً وَ كَانَ يَتَلَقَّى أَصْحَابَهُ إِذَا قَدِمُوا فَيَأْخُذُ مَا عِنْدَهُمْ و زَعَمَ أَبُو النَّضْرِ مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ: أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ كَانَ لَا يَدْخُلُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) شَفَقَةَ أَلَّا يُوَفِّيَهُ حَقَّ إِجْلَالِهِ، فَكَانَ يَسْمَعُ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ يَأْبَى أَنْ يَدْخُلَ عَلَيْهِ إِجْلَالًا وَ إِعْظَاماً لَهُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)<ref>رجال الكشي، ص: 382.</ref> | مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ نُصَيْرٍ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى، عَنْ يُونُسَ، قَالَ، ...، وَ كَذَلِكَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُسْكَانَ لَمْ يَسْمَعْ إِلَّا حَدِيثَهُ: مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ، وَ كَانَ مِنْ أَرْوَى أَصْحَابِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)، ... وَ زَعَمَ يُونُسُ أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ سَرَّحَ بِمَسَائِلَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَسْأَلُهُ عَنْهَا وَ أَجَابَهُ عَلَيْهَا، مِنْ ذَلِكَ مَا خَرَجَ إِلَيْهِ مَعَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَيْمُونٍ. كَتَبَ إِلَيْهِ يَسْأَلُهُ ... ، وَ ذَاكَ أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ كَانَ رَجُلًا مُوسِراً وَ كَانَ يَتَلَقَّى أَصْحَابَهُ إِذَا قَدِمُوا فَيَأْخُذُ مَا عِنْدَهُمْ و زَعَمَ أَبُو النَّضْرِ مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ: أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ كَانَ لَا يَدْخُلُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) شَفَقَةَ أَلَّا يُوَفِّيَهُ حَقَّ إِجْلَالِهِ، فَكَانَ يَسْمَعُ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ يَأْبَى أَنْ يَدْخُلَ عَلَيْهِ إِجْلَالًا وَ إِعْظَاماً لَهُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)<ref>رجال الكشي، ص: 382.</ref> | ||
یعنی ایشان نگران بود که به محضر امام صادق علیهالسلام برود و حق تعظیم امام صادق علیهالسلام را ادا نکند و ابن مسکان فرد ثروتمندی بود و وقتی میشنید فلان راوی از مدینه برگشته است او را دعوت میکرد و او را مهمان میکرد و احادیث او از امام صادق علیهالسلام را میشنید و لذا عدم نقل حدیث از امام صادق علیهالسلام بهخاطر اجلال، منافاتی با نقل روایت از امام باقر علیهالسلام ندارد؛ زمان امام باقر علیهالسلام جوانتر بوده است و اتّفاقی از امام علیهالسلام حدیثی شنیده است و بعد که بزرگتر شده و معرفتش به امام علیهالسلام بیشتر شده است دیگر نگران بوده است که نتواند مقام امام صادق علیهالسلام را بهخوبی رعایت کند و به این خاطر خدمت امام صادق علیهالسلام نمیرفته است و البته قطعاً ابن مسکان از امام کاظم علیهالسلام روایت دارد و بحث برهانی نیست که بگوییم ائمه ما نور واحدند و فرقی ندارند پس چرا از یکی بدون واسطه نقل میکند و از دیگری باواسطه نقل میکند، و ابن مسکان نسبت به عظمت امام صادق علیهالسلام این اجلال و تعظیم را داشته است و شاید با امام کاظم علیهالسلام بیشتر مأنوس بوده و سن او بیشتر بوده است؛ لذا از خود حضرت، روایت میآموختهاند؛ یعنی ابن مسکان حالات نفسانی مختلفی داشته است و روش او به این جهت، مختلف شده است و لذا بعید نیست که روایت مستقیم ابن مسکان از امام باقر علیهالسلام معتبر باشد مخصوصاً این که مشهور علما نقل وی را پذیرفتهاند؛ لذا در کافی مشاهده میشود که احادیث زیادی از ابن مسکان از ابیعبدالله نقل شده است و اینکه این که بگوییم ابن مسکان از امام صادق علیهالسلام تنها یک حدیث شنیده است، سخن درستی نیست و نقل روایاتش از امام باواسطه مطمئن و یا به استناد مکاتبه بوده است که زیاد هم هست | یعنی ایشان نگران بود که به محضر امام صادق علیهالسلام برود و حق تعظیم امام صادق علیهالسلام را ادا نکند و ابن مسکان فرد ثروتمندی بود و وقتی میشنید فلان راوی از مدینه برگشته است او را دعوت میکرد و او را مهمان میکرد و احادیث او از امام صادق علیهالسلام را میشنید و لذا عدم نقل حدیث از امام صادق علیهالسلام بهخاطر اجلال، منافاتی با نقل روایت از امام باقر علیهالسلام ندارد؛ زمان امام باقر علیهالسلام جوانتر بوده است و اتّفاقی از امام علیهالسلام حدیثی شنیده است و بعد که بزرگتر شده و معرفتش به امام علیهالسلام بیشتر شده است دیگر نگران بوده است که نتواند مقام امام صادق علیهالسلام را بهخوبی رعایت کند و به این خاطر خدمت امام صادق علیهالسلام نمیرفته است و البته قطعاً ابن مسکان از امام کاظم علیهالسلام روایت دارد و بحث برهانی نیست که بگوییم ائمه ما نور واحدند و فرقی ندارند پس چرا از یکی بدون واسطه نقل میکند و از دیگری باواسطه نقل میکند، و ابن مسکان نسبت به عظمت امام صادق علیهالسلام این اجلال و تعظیم را داشته است و شاید با امام کاظم علیهالسلام بیشتر مأنوس بوده و سن او بیشتر بوده است؛ لذا از خود حضرت، روایت میآموختهاند؛ یعنی ابن مسکان حالات نفسانی مختلفی داشته است و روش او به این جهت، مختلف شده است و لذا بعید نیست که روایت مستقیم ابن مسکان از امام باقر علیهالسلام معتبر باشد مخصوصاً این که مشهور علما نقل وی را پذیرفتهاند؛ لذا در کافی مشاهده میشود که احادیث زیادی از ابن مسکان از ابیعبدالله نقل شده است و اینکه این که بگوییم ابن مسکان از امام صادق علیهالسلام تنها یک حدیث شنیده است، سخن درستی نیست و نقل روایاتش از امام باواسطه مطمئن و یا به استناد مکاتبه بوده است که زیاد هم هست<ref>بهعنوانمثال الكافي جلد ۷ صفحه ۲۲۹ حديث ٣ کتاب ٣ باب ٤٠؛ الاستبصار جلد ٤ حديث ۱٠٦۵ و ۱۱۲٠ و ۸٠٠؛ التهذيب جلد ۱ حديث ۸۷ و جلد ۱٠ حديث ۱٠۷۲ و ۱٤۹ و ۸۵۵؛ التهذيب جلد ۲ حديث ۱۱٣۸؛ جلد ٣ حديث ٣٦٠ و ۵۷٣؛ جلد ۵ حديث ۵٠۵ و ٦٠۹؛ جلد ۹ حديث ۱۲۷٦ و ۱٣۱۷؛ الفقيه جلد ٤ حديث ۵۱٠ و ۸۵۸؛ الكافي جلد ۱ صص ۱٤۹ و ٤۵۲؛ جلد ۲ صص ۱۵،۲۷۹،۲۹۷، ۵٦ ، ۹۸؛ جلد ٤ صفحه ۱۵٣ ؛ جلد ٦ صص ٣٠٦ و ۵٠٠ ؛ جلد ۷ صص ۲۸٣ و ۲۹۸؛</ref> | ||
بنابراین، ابن مسکان نهتنها از امام صادق علیهالسلام روایات زیادی دارد، بلکه از امام باقر علیهالسلام نیز چند روایت دارد و طبقه او هم با این که در سن جوانی از امام باقر علیهالسلام حدیث شنیده باشد، سازگار است؛ زیرا نجاشی در مورد ابن مسکان گفته است: «مات فی زمن الامام الکاظم علیهالسلام قبل الحادثه» یعنی قبل از وفات امام کاظم علیهالسلام، که بین سال 183 (که امام کاظم علیهالسلام به شهادت رسیدند) و سال 148 (که امام صادق علیهالسلام به شهادت رسیدند) میشود، ابن مسکان فوت کرده است و مشخص نیست چه سالی فوت کرده است و وفات امام باقر علیهالسلام سال 114 بوده است و لذا نقل ابن مسکان از امام باقر علیهالسلام مشکلی ندارد. | بنابراین، ابن مسکان نهتنها از امام صادق علیهالسلام روایات زیادی دارد، بلکه از امام باقر علیهالسلام نیز چند روایت دارد و طبقه او هم با این که در سن جوانی از امام باقر علیهالسلام حدیث شنیده باشد، سازگار است؛ زیرا نجاشی در مورد ابن مسکان گفته است: «مات فی زمن الامام الکاظم علیهالسلام قبل الحادثه» یعنی قبل از وفات امام کاظم علیهالسلام، که بین سال 183 (که امام کاظم علیهالسلام به شهادت رسیدند) و سال 148 (که امام صادق علیهالسلام به شهادت رسیدند) میشود، ابن مسکان فوت کرده است و مشخص نیست چه سالی فوت کرده است و وفات امام باقر علیهالسلام سال 114 بوده است و لذا نقل ابن مسکان از امام باقر علیهالسلام مشکلی ندارد. | ||
صاحب مستدركات علم رجال الحديث با استناد این روایت کافی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ و عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ جَمِيعاً، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ، عَنْ أَخِيهِ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ: قُبِضَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ و هُوَ ابْنُ أَرْبَعٍ و خَمْسِينَ سَنَةً فِي عَامِ ثَلَاثٍ و ثَمَانِينَ وَ مِائَةٍ؛ و عَاشَ بَعْدَ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ خَمْساً و ثَلَاثِينَ سَنَةً | صاحب مستدركات علم رجال الحديث با استناد این روایت کافی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ و عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ جَمِيعاً، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ، عَنْ أَخِيهِ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ: قُبِضَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ و هُوَ ابْنُ أَرْبَعٍ و خَمْسِينَ سَنَةً فِي عَامِ ثَلَاثٍ و ثَمَانِينَ وَ مِائَةٍ؛ و عَاشَ بَعْدَ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ خَمْساً و ثَلَاثِينَ سَنَةً<ref>كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج2 ؛ ص565 الوافي، ج 3، ص 813، ح 1420؛ البحار، ج 48، ص 206، ح 3.</ref> فرموده که عبد الله بن مسکان در زمان امام رضا (ع)هم بوده است اما این کلام صحیح نیست چون همانگونه که محقّق خوانساري در رساله في أحوال أبي بصير که ضمن الجوامع الفقهيّة چاپ شده است<ref>(ص 67- 68 )</ref> گفته ابا بصیر هم در 150 قمری از دنیا رفته است و نمی تواند ناقل این خبر باشد و عبد الله مسکان هم در دوره امام کاظم مرحوم شده است وی نیز نمی تواند ناقل این خبر باشد. ثانیا در نقل این خبر و اسناد آن ابو بصیر و عبد الله بن سنان اضافه شده اند و منشا این خطا هم تکرار این دو بزرگوار در سند احادیث 1274 و 1280 و 1287 است<ref>كافي (ط - دار الحديث)، ج2، ص: 566 پاورقی</ref>. | ||
== تعابیر اسناد از ایشان == | == تعابیر اسناد از ایشان == | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
* عبداللّه بن مسكان مولي عترة أبو محمد؛ | * عبداللّه بن مسكان مولي عترة أبو محمد؛ | ||
* عبداللّه بن مسكان أبو محمد مولي؛ | * عبداللّه بن مسكان أبو محمد مولي؛ | ||
* عبداللّه بن مسكان كوفي من موالي عنزة <ref>https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608</ref> | * عبداللّه بن مسكان كوفي من موالي عنزة<ref>https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608</ref>. | ||
== مشایخ و راویان == | == مشایخ و راویان == | ||
=== مشایخ === | === مشایخ === | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
* منصور بن حازم؛ | * منصور بن حازم؛ | ||
* يحيي الحلبي؛ | * يحيي الحلبي؛ | ||
* يعقوب الاحمر؛ <ref>https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608</ref> | * يعقوب الاحمر؛ <ref>https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608</ref>. | ||
=== راویان === | === راویان === | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
* محمد بن عمارة؛ | * محمد بن عمارة؛ | ||
* يحيي بن عمران الحلبي؛ | * يحيي بن عمران الحلبي؛ | ||
* يونس بن عبدالرحمن | * يونس بن عبدالرحمن <ref>https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2608</ref>. | ||
== عبدالله بن مُسکان در نگاه رجالیون: == | == عبدالله بن مُسکان در نگاه رجالیون: == | ||
شیخ مفید در رساله عددیّة، ابن مُسکان را از فقهای اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) دانسته و یادآور شده که وی از محدثان بزرگی است که حلال و حرام شریعت از آنها اخذ شده و تالیفات ایشان بلاشک، از امّهات تالیفهای امامیه و معتبر است <ref>شیخ مفید، الرسالة العددیه، ص۲۵ و ۳۳؛ شیخ مفید، الرسالة العددیه، ص۳۳.</ref> . | شیخ مفید در رساله عددیّة، ابن مُسکان را از فقهای اصحاب امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) دانسته و یادآور شده که وی از محدثان بزرگی است که حلال و حرام شریعت از آنها اخذ شده و تالیفات ایشان بلاشک، از امّهات تالیفهای امامیه و معتبر است <ref>شیخ مفید، الرسالة العددیه، ص۲۵ و ۳۳؛ شیخ مفید، الرسالة العددیه، ص۳۳.</ref> . | ||
برخی ابن مسکان را از اصحاب اجماع دانسته و گفتهاند که علمای امامیه اتفاق دارند هرچه را که ایشان تصدیق و تایید کرده و بر آن صحّه گذاردهاند، صحیح و قابل پذیرش است | برخی ابن مسکان را از اصحاب اجماع دانسته و گفتهاند که علمای امامیه اتفاق دارند هرچه را که ایشان تصدیق و تایید کرده و بر آن صحّه گذاردهاند، صحیح و قابل پذیرش است<ref>کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۱۷۰؛ شیخ طوسی، الفهرست، ص۱۰۲.</ref>. | ||
== آثار == | == آثار == | ||
وی دارای آثار و تالیفاتی نیز بوده که از دو مورد آن با عنوان کتاب فی الامامة و کتاب فی الحلال و الحرام یاد میکنند <ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴؛ حلی، حسن بن علی، رجال ابن داوود، ص۱۲۴.</ref>. | وی دارای آثار و تالیفاتی نیز بوده که از دو مورد آن با عنوان کتاب فی الامامة و کتاب فی الحلال و الحرام یاد میکنند<ref>نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴؛ حلی، حسن بن علی، رجال ابن داوود، ص۱۲۴.</ref>. | ||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
نجاشی در مورد زمان ارتحال ایشان گفته که مات في أيام أبي الحسن [عليه السلام] قبل الحادثة | نجاشی در مورد زمان ارتحال ایشان گفته که مات في أيام أبي الحسن [عليه السلام] قبل الحادثة<ref>رجال النجاشي، ص: 215.</ref> | ||
مامقانی احتمال داده که مراد از ابو الحسن امام رضا (ع) باشد <ref>مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۱۶.</ref>، ولی به نظر میرسد ایشان به دوره امام رضا نرسیده و در زمان امام هفتم بدرود حیات گفته است و ظاهرا مراد از حادثه قضیه [[واقفیه]] بعد از ارتحال امام کاظم (ع) است<ref>كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج2؛ ص 565، پاورقی</ref>؛ پس وفات ابن مُسکان را در نیمه دوم قرن دوم بوده است. دارقطنی <ref>المؤتلف و المختلف، ج۴، ص۲۰۹۳.</ref> | مامقانی احتمال داده که مراد از ابو الحسن امام رضا (ع) باشد<ref>مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۱۶.</ref>، ولی به نظر میرسد ایشان به دوره امام رضا نرسیده و در زمان امام هفتم بدرود حیات گفته است و ظاهرا مراد از حادثه قضیه [[واقفیه]] بعد از ارتحال امام کاظم (ع) است<ref>كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج2؛ ص 565، پاورقی</ref>؛ پس وفات ابن مُسکان را در نیمه دوم قرن دوم بوده است. دارقطنی<ref>المؤتلف و المختلف، ج۴، ص۲۰۹۳.</ref>، آقابزرگ تهرانی<ref>الذریعه، ج۲، ص۳۲۸.</ref>، خوئی<ref>عجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۳۴۷.</ref>، ابن شهر آشوب<ref>معالم العلماء، ص۷۴</ref> و فیض کاشانی<ref>نضد الایضاح، ص۱۹۶.</ref>هم با این نظر موافق هستند. | ||
== پانویس == | == پانویس == |