confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
او اقدامات خود را چنین توصیف میکند: «بعد از ورودم به آلمان برای یادگیری بهتر و بیشتر اتاق بزرگی بالای مرکز لباسشویی گرفته بودم در همان اتاق کلاس درسی برای ۱۲ نفر برگزار کرده و به آنها عربی و فارسی یاد میدادم و اتاق من خودش نوعی مدرسه بود.» | او اقدامات خود را چنین توصیف میکند: «بعد از ورودم به آلمان برای یادگیری بهتر و بیشتر اتاق بزرگی بالای مرکز لباسشویی گرفته بودم در همان اتاق کلاس درسی برای ۱۲ نفر برگزار کرده و به آنها عربی و فارسی یاد میدادم و اتاق من خودش نوعی مدرسه بود.» | ||
== شهرت در مسلمانی == | |||
[[پرونده:عماری-نماز میت.jpg|بیقاب|چپ]] | |||
نام او در شهر هامبورگ بعد از یک ماه از پیشگامان مهم مذهبی شد، در همان سال به دلیل وجهه مذهبی و متدینی که داشت، انجمنهای اسلامی از او خواستند تا مسلمانان را [[کفن]] و دفن کرده و بر آنها [[نماز میت]] بخواند. | |||
در طول سالیان بعد تا زمان ورود دسته جمعی کارگران ترک در ۱۹۶۲ تبدیل به چهرهای برای امور کفن و دفن مسلمانان شد و بر همین اساس شرکتی تأسیس شد. | |||
دو ماه از ورودش به هامبورگ نگذشته بود که در خصوص [[حلال]] بودن تغذیه مشکلات مهمی را مشاهده کرد. مردم در آن زمان با [[ذبح و قربانی|ذبح اسلامی]] آشنا نبودند و تجار به صورت خانگی اقدام به ذبح گوسفند در خانه میکردند با وجود اینکه این کار قانونی نبود. بر همین اساس او با صرف مدت زمانی زیادی و با رایزنیهایی که با مجلس آلمان و شهرداری داشت توانست مجوز [[ذبح و قربانی|ذبح حلال]] را از وزارت بهداشت آلمان بگیرد و هر هفته دو روز همراه قصاب به کشتارگاه میرفت و دام را تنهایی [[ذبح و قربانی|ذبح]] میکرد و با مهر [[حلال]] به سراسر آلمان میفرستاد. ده سال این مسئولیت بر دوش علی عماری بود. | |||
او نه تنها پزشک و جراح، بلکه در غسالخانه و ذبح شرعی حیوانات دستی بر آتش داشت. محور تمام فعالیتهای دکتر عماری باورهای دینی اش بود و بر همین اساس در رشته مطالعات اسلامی دانشگاه هامبورگ هم ثبت نام کرد. | |||
== تأسیس جمعیت اسلامی == | |||
از آنجایی که کمتر مسلمانی در هامبورگ وجود داشت که علی عماری را نشناسد، به فکر تشکل دینی افتاد. تا قبل از آن دو جمعیت بود که با هم در تضاد و چالش بودند و زمانی که دید نمیشود آنها را با هم جمع کرد [[جمعیت اسلامی هامبورگ]] را تأسیس کرد. هسته اولیه این گروه تجار بودند اما حمایت مالی توسط تجار ایرانی صورت میگرفت. از میان جمع علی عماری تنها دانشجو و مهمترین عضو جمعیت بود. | |||
کلیه هماهنگی و نامه نگاری جمعیت اسلامی بر عهده وی بود و این جمعیت تبدیل به یکی از مهمترین مراکز مسلمانان در هامبورگ شد. وظیفه ترجمه نامههای رسیده به جمعیت را دکتر عماری بر عهده داشت و این امر مشوقی شد تا به فکر تأسیس دارالترجمه بیافتد. | |||
رفته رفته دامنه دوستی در آلمانیها بیشتر میشد و از میان آنها بسیارند کسانی که تحت تأثیر شخصیت وی به [[دین]] [[اسلام]] مشرف شدند. سفیر وقت [[آلمان]] در [[بحرین]] یکی از آنان بود که به واسطه یادگیری زبان عربی نزد دکتر عماری شیفته غنای شخصیتی وی شده بود. |