۲۳٬۰۲۲
ویرایش
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
== حضرت عیسی در روایات == | == حضرت عیسی در روایات == | ||
# [[جعفر بن محمد ( | # [[جعفر بن محمد (علیهالسلام)]]: بدانید که اگر کسی عیسی بن مریم را انکار کند و به نبوت دیگر پیامبران اعتراف نماید، ایمان نیاورده است<ref> الأنوار الساطعة فی شرح الزیارة الجامعة، ج۴، ص۴۹۶</ref>. | ||
# [[علی بن ابی طالب]] در وصف عیسی (علیهالسلام): و اگر خواهی، از عیسی بن مریم (علیهالسلام) برایت بگویم. او سنگ را بالش خود میکرد و جامه خشن میپوشید و نان خشک و گلوآزار میخورد. خورش او گرسنگی بود و چراغش در شب، ماه و سرپناهش در زمستان، آفتاب گیرهای صبح و عصر و میوه و سبزیجاتش، علف و گیاهانی که زمین برای چهار پایان میرویاند. نه زنی داشت که مایه گرفتاری او باشد و نه فرزندی که اندوهگینش سازد و نه مال و ثروتی که دل او را به خود مشغول گرداند و نه طمعی که به خواریش اندازد. مرکب او دو پایش بود و خدمتکارش دو دست او<ref> سیره نبوی «منطق عملی»، مصطفی دلشاد تهرانی، ج۱، ص۲۹۲</ref>! | # [[علی بن ابی طالب (علیهالسلام)]] در وصف عیسی (علیهالسلام): و اگر خواهی، از عیسی بن مریم (علیهالسلام) برایت بگویم. او سنگ را بالش خود میکرد و جامه خشن میپوشید و نان خشک و گلوآزار میخورد. خورش او گرسنگی بود و چراغش در شب، ماه و سرپناهش در زمستان، آفتاب گیرهای صبح و عصر و میوه و سبزیجاتش، علف و گیاهانی که زمین برای چهار پایان میرویاند. نه زنی داشت که مایه گرفتاری او باشد و نه فرزندی که اندوهگینش سازد و نه مال و ثروتی که دل او را به خود مشغول گرداند و نه طمعی که به خواریش اندازد. مرکب او دو پایش بود و خدمتکارش دو دست او<ref> سیره نبوی «منطق عملی»، مصطفی دلشاد تهرانی، ج۱، ص۲۹۲</ref>! | ||
# پیامبر خدا (صلی الله علیه): ای ام ایمن، مگر نمیدانی که برادرم عیسی شامی را برای صبحانه نگه نمیداشت و صبحانهای را برای شام؟ از برگ درختان تغذیه میکرد و از آب باران میآشامید، پلاس میپوشید و هر جا شب میرسید همان جا بیتوته میکرد و میگفت: هر روزی، روزی خود را میآورد<ref>حکم النبی الأعظم صلی الله علیه و آله و سلم (محمدی ری شهری)، ج۲، ص۲۸۱</ref>. | # پیامبر خدا (صلی الله علیه): ای ام ایمن، مگر نمیدانی که برادرم عیسی شامی را برای صبحانه نگه نمیداشت و صبحانهای را برای شام؟ از برگ درختان تغذیه میکرد و از آب باران میآشامید، پلاس میپوشید و هر جا شب میرسید همان جا بیتوته میکرد و میگفت: هر روزی، روزی خود را میآورد<ref>حکم النبی الأعظم صلی الله علیه و آله و سلم (محمدی ری شهری)، ج۲، ص۲۸۱</ref>. | ||
# سخنان نجواآمیز خدای تعالی با (علیهالسلام): ای عیسی، چونان شخص دلسوز و مهربان، تو را به مهربانی سفارش میکنم تا با طلب شادی و خشنودی من، سزاوار دوستی من شوی. تو در بزرگی و در خردی برکت داده شدی و هر جا بودی با برکت بودی. گواهی میدهم که تو بنده من و زاده کنیز من هستی، با [[نافله]]<nowiki/>ها به من نزدیک شو و به من توکل کن تا تو را کفایت کنم و غیر مرا به ولایت و دوستی برمگزین که تو را تنها میگذارم<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسی)، ج۱۴، ص۲۸۹</ref>. | # سخنان نجواآمیز خدای تعالی با (علیهالسلام): ای عیسی، چونان شخص دلسوز و مهربان، تو را به مهربانی سفارش میکنم تا با طلب شادی و خشنودی من، سزاوار دوستی من شوی. تو در بزرگی و در خردی برکت داده شدی و هر جا بودی با برکت بودی. گواهی میدهم که تو بنده من و زاده کنیز من هستی، با [[نافله]]<nowiki/>ها به من نزدیک شو و به من توکل کن تا تو را کفایت کنم و غیر مرا به ولایت و دوستی برمگزین که تو را تنها میگذارم<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسی)، ج۱۴، ص۲۸۹</ref>. | ||
# امام صادق (علیهالسلام): یکی از روشهای عیسی بن مریم گشت و گذار در شهرها بود. روزی با یکی از یاران خود که مردی کوته اندام بود و غالباً با عیسی (علیهالسلام) همراهی میکرد، برای سیاحت بیرون رفت. چون عیسی به دریا رسید با یقین درست گفت: به نام خدا و بر روی آب حرکت کرد. مرد کوتاه قد چون دید عیسی (علیهالسلام) از آب گذشت با یقین درست گفت: به نام خدا و بر روی آب حرکت کرد تا به عیسی (علیهالسلام) رسید. در این هنگام دچار خودبینی و غرور شد... لذا در آب فرو رفت. پس از عیسی کمک خواست و آن حضرت دستش را گرفت و او را از آب بیرون کشید<ref>بحارالأنوار (علامه مجلسی)، ج۱۴، ص۲۵۴</ref>. | # امام صادق (علیهالسلام): یکی از روشهای عیسی بن مریم گشت و گذار در شهرها بود. روزی با یکی از یاران خود که مردی کوته اندام بود و غالباً با عیسی (علیهالسلام) همراهی میکرد، برای سیاحت بیرون رفت. چون عیسی به دریا رسید با یقین درست گفت: به نام خدا و بر روی آب حرکت کرد. مرد کوتاه قد چون دید عیسی (علیهالسلام) از آب گذشت با یقین درست گفت: به نام خدا و بر روی آب حرکت کرد تا به عیسی (علیهالسلام) رسید. در این هنگام دچار خودبینی و غرور شد... لذا در آب فرو رفت. پس از عیسی کمک خواست و آن حضرت دستش را گرفت و او را از آب بیرون کشید<ref>بحارالأنوار (علامه مجلسی)، ج۱۴، ص۲۵۴</ref>. | ||
# [[پیامبر خدا(ص)|پیامبر خدا( | # [[پیامبر خدا(ص)|پیامبر خدا(صلیالله علیه وآله وسلم)]]: عیسی بن مریم بر گوری گذشت که صاحب آن عذاب میکشید. سال بعد نیز بر همان گور گذشت و دید دیگر عذاب نمیشود. عرض کرد: پروردگارا، پارسال از این گور عبور کردم و صاحبش عذاب میشد و امسال که از آن میگذرم دیگر عذاب نمیکشد؟ خداوند جل جلاله به او وحی فرمود: ای روحالله، فرزند صالحی از او بزرگ شد و راهی را درست کرد و یتیمی را سرپرستی نمود و من به خاطر این کارهای فرزندش، او را آمرزیدم<ref> البرهان فی تفسیر القرآن (سید هاشم بحرانی)، ج۳، ص۷۱۱</ref>. | ||
# به عیسی بن مریم (علیهالسلام) عرض شد: چه کسی تو را ادب آموخت؟ فرمود: هیچ کس ادبم نیاموخت، بلکه زشتی نادانی را دیدم و از آن دوری گزیدم<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسی)، ج۱۴، ص۳۲۶</ref>. | # به عیسی بن مریم (علیهالسلام) عرض شد: چه کسی تو را ادب آموخت؟ فرمود: هیچ کس ادبم نیاموخت، بلکه زشتی نادانی را دیدم و از آن دوری گزیدم<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسی)، ج۱۴، ص۳۲۶</ref>. | ||