حسن بن محبوب: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات اصحاب اجماع | عنوان =حسن بن محبوب | تصویر = | نام = حسن بن محبوب | نام کامل = ابوعلى حسن بن محبوب بن وهب بجلى معروف به سرّاد و یا زرّاد | تاریخ تولد = 149ق | محل تولد = کوفه | تاریخ درگذشت = 224ق | هم عصر امام = امام صادق و امام...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
| نام = حسن بن محبوب
| نام = حسن بن محبوب
| نام کامل = ابوعلى حسن بن محبوب بن وهب بجلى معروف به سرّاد و یا زرّاد  
| نام کامل = ابوعلى حسن بن محبوب بن وهب بجلى معروف به سرّاد و یا زرّاد  
| تاریخ تولد = 149ق
| تاریخ تولد = 149 ق و یا 129 ق
| محل تولد = کوفه
| محل تولد = کوفه
| تاریخ درگذشت = 224ق
| تاریخ درگذشت = 224ق
| هم عصر امام = [[امام صادق‌(ع)|امام صادق]] و [[امام کاظم|امام کاظم]] علیهما السلام
| هم عصر امام = امام رضا(علیه‌السلام)، امام جواد(علیه‌السلام) و مدت کمی از امامت امام هادی(علیه‌السلام) 
| اساتید = {{فهرست جعبه افقی |ابان بن تغلب| ابان بن عثمان|ابن ابى عمیر|احمد بن ابى نصر بزنظى|اسحاق بن حریز| اسحاق بن عمار|اسحاق بن غالب| ثابت بن دینار (ابوحمزه ثمالى)|جمیل بن درّاج|جمیل بن صالح| حارث بن نعمان|حدید بن حکیم|حدید مدائنى|حماد بن عیسى|حماد بن زیاد|حماد بن عثمان|زید شحّام|سدیر صیرفى|صفوان جمّال|عبداللّه بن ابى یعفور|عبداللّه بن بکیر|عبداللّه بن غالب|عبداللّه بن مسکان|علاء بن رزین|على بن ابى حمزة|على بن رئاب قمى|مؤمن الطاق|محمد بن سنان|معاویة بن عمار|مفضّل بن صالح|مقاتل بن سلیمان|هشام بن سالم|یونس بن عمار.|
| اساتید = {{فهرست جعبه افقی |ابان بن تغلب| ابان بن عثمان|ابن ابى عمیر|احمد بن ابى نصر بزنظى|اسحاق بن حریز| اسحاق بن عمار|اسحاق بن غالب| ثابت بن دینار (ابوحمزه ثمالى)|جمیل بن درّاج|جمیل بن صالح| حارث بن نعمان|حدید بن حکیم|حدید مدائنى|حماد بن عیسى|حماد بن زیاد|حماد بن عثمان|زید شحّام|سدیر صیرفى|صفوان جمّال|عبداللّه بن ابى یعفور|عبداللّه بن بکیر|عبداللّه بن غالب|عبداللّه بن مسکان|علاء بن رزین|على بن ابى حمزة|على بن رئاب قمى|مؤمن الطاق|محمد بن سنان|معاویة بن عمار|مفضّل بن صالح|مقاتل بن سلیمان|هشام بن سالم|یونس بن عمار.|
  }}
  }}
خط ۱۳: خط ۱۳:
| آثار =  |المشیخة |الفرائض|الحدود|الدیات|النکاح|الطلاق|النوادر (حدود هزار ورق) |التفسیر|العتق|
| آثار =  |المشیخة |الفرائض|الحدود|الدیات|النکاح|الطلاق|النوادر (حدود هزار ورق) |التفسیر|العتق|
}}
}}
'''حسن بن محبوب بجلىّ'''  
'''حسن بن محبوب بن وهب بجلىّ''' از بزرگان رجال شیعه و محدّثان نامى و فقهاى امامى کوفه و از مشایخ عظیم‌الشأن و جلیل‌القدر است که کلیه دانشمندان رجال به وثاقت او شهادت داده‌اند. وی معاصر امام رضا(علیه‌السلام)، امام جواد(علیه‌السلام) و مدت کمی از امامت امام هادی(علیه‌السلام)  بوده و از اصحاب اجماع شمرده می شود.


حسن بن محبوب (149 ـ224ق)
== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
حسن بن محبوب بن وهب بجلى، مکنّى به ابوعلى و معروف به سرّاد و یا زرّاد (زره‌ساز)، از بزرگان رجال شیعه و محدّثان نامى و فقهاى امامى کوفه و از مشایخ عظیم‌الشأن و جلیل‌القدر است که کلیه دانشمندان رجال به وثاقت او شهادت داده‌اند.
حسن بن محبوب بجلى، مکنّى به ابوعلى و معروف به سرّاد و یا زرّاد (زره‌ساز)،نژاد حسن بن محبوب ، از مردم سند هندوستان بوده و در شمار موالیان اعراب است، جد اعلاى وى، وهب، از برده‌های صحابى مشهور جریر بن عبداللّه بجلى (51 ق) بوده است.تولدش بنابر یک قول سال 149هجری و بنابر قول دیگر در سال 129 هجری بوده که در قول دوم نقل‌های ایشان منطقی‌تر و بدون حذف می‌شوند.
نژاد وى، از مردم سند هندوستان بوده و در شمار موالیان اعراب است، جد اعلاى وى، وهب، از برده‌های صحابى مشهور جریر بن عبداللّه بجلى (51 ق) بوده است.
وهب، استاد زره‌بافى بوده و به (سرّاد) و یا (زرّاد) لقب گرفته و این لقب بر تمام نسل وى گفته می‌شده است.
وهب در خدمت جریر بن عبداللّه به حضور امیرالمؤمنین على (ع) رسیده و از حضرت تقاضا کرده که مرا از مولایم، جریر، خریدارى بفرمایید، تا پیوسته و هماره در خدمت و همراه شما باشم. امیرالمؤمنین، خریدار غلام شد و مولاى وى که با حضرت یکدل و یک‌رنگ نبود، در پاسخ آن سرور گفت: این برده آزاد است. من او را از قید بردگى آزاد کرده‌ام.
وهب در خدمت جریر بن عبداللّه به حضور امیرالمؤمنین على (ع) رسیده و از حضرت تقاضا کرده که مرا از مولایم، جریر، خریدارى بفرمایید، تا پیوسته و هماره در خدمت و همراه شما باشم. امیرالمؤمنین، خریدار غلام شد و مولاى وى که با حضرت یکدل و یک‌رنگ نبود، در پاسخ آن سرور گفت: این برده آزاد است. من او را از قید بردگى آزاد کرده‌ام.
چون نتوانست حرفِ خود را پس بگیرد، آزادى غلام قطعى شد و وی به امیرالمؤمنین پیوست، ولى ولاء عتق، یعنى وابستگى قانونى او به جریر بن عبداللّه بجلى، برقرار ماند و نسل وى، به‌عنوان مولاى بجلیه و مولاى جریر، معروف شدند.
چون نتوانست حرفِ خود را پس بگیرد، آزادى غلام قطعى شد و وی به امیرالمؤمنین پیوست، ولى ولاء عتق، یعنى وابستگى قانونى او به جریر بن عبداللّه بجلى، برقرار ماند و نسل وى، به‌عنوان مولاى بجلیه و مولاى جریر، معروف شدند.
این گزارش را جعفر بن محمد بن حسن بن محبوب مى‌دهد و افزون بر آن، از شکل و شمایل و ویژگی‌هاى جسمى وى نیز یاد مى‌کند:
حسن بن محبوب از لحاظ ظاهری، گندمگون و تیره رنگ بوده و دو سوى پیشانى وى، مو نداشته، موهاى سرش صاف و موهاى صورت او، کم پُشت بوده است. از نظر استخوان‌بندى بدن، چهارشانه و از سمت راست، مى‌لنگیده است.<ref>اختیار معرفة الرجال، المعروف برجال الکشى)، شیخ طوسى/584، شماره 1094، دانشگاه مشهد.</ref>  
على بن محمد القتیبى، قال حدثنى جعفر بن محمد بن الحسن بن محبوب، نسبة جده الحسن بن محبوب: ان الحسن بن محبوب، ابن وهب، ابن جعفر بن وهب، وکان وهب عبدا سندیاً مملوکا لجریر بن عبداللّه البجلى و کان زرّاداً فصار الى امیرالمؤمنین (ع) وسأله ان یبتاعه عن جریر، فکره جریر ان یخرجه من یده، فقال: الغلام حرّ قد اعتقته! فلما صحّ عتقه صار فى خدمة امیرالمؤمنین ومات الحسن بن محبوب فى آخر سنة اربع وعشرین ومأتین وکان من ابناء خمس و سبعین سنة وکان آدم شدید الأدمة انزع سناطاً خفیف العارضین ربعة من الرجال یخمع من ورکة الأیمن.) <ref>اختیار معرفة الرجال، المعروف برجال الکشى)، شیخ طوسى/584، شماره 1094، دانشگاه مشهد.</ref>  
وهب، استاد زره‌بافى بوده و به (سرّاد) و یا (زرّاد) لقب گرفته و این لقب بر تمام نسل وى گفته می‌شده است، ولی در کتب رجالی به اینکه شغل او مانند جدّش وهب سندی زره‌سازی بوده است، اشاره‌ای نشده است. پدرش محبوب شترهایی داشته که آنها را کرایه می‌داده است. از او نقل شده که: زمانی که ساکن مدینه بودم، خدمت امام موسی بن جعفر(ع) رسیدم و از شتران خود با حضرت سخن گفتم. حضرت فرمود: مگر نمی‌دانی شتر سختی‌های فراوان دارد. از آن پس شترانم را کرایه دادم و به همراه غلامانم به کوفه فرستادم<ref>بحارالانوار، ج64، ص135.</ref>.
طبق این گزارش، حسن بن محبوب، گندمگون و تیره رنگ بوده و دو سوى پیشانى وى، مو نداشته، موهاى سرش صاف و موهاى صورت او، کم پُشت بوده است.
در مورد شغل خود ابن محبوب مطلبی در کتب رجالی نیامده است. شیخ انصاری در مکاسب محرّمه، هنگام نقل روایتی می گوید: «بعضی از گچکاران نقل کرده اند.» <ref>المکاسب المحرمة، شیخ انصاری، چاپ دوم، تبریز، 1375ه.، ص14.</ref> این روایت را فقط ابن محبوب از امام رضا(ع) نقل کرده است <ref>کافی، کلینی، بیروت، دارالاضواء، 1405ه.، ج3، ص33.</ref>.
از نظر استخوان‌بندى بدن، چهارشانه و از سمت راست، مى‌لنگیده است.
پسران او محمد و هارون هر دو از اصحاب امام جواد(ع) بوده اند. معجم رجال الحدیث، آیة اللّه خویی، چاپ دوم، نشر مدینة العلم، 1403ه.، ج19، ص227 شیخ طوسى هم، هارون بن حسن بن محبوب و برادر وى، محمد بن حسن بن محبوب را در شمار راویان یاد می‌کند.<ref>(رجال)، شیخ طوسى 408/، اصحاب امام جواد (ع)، چاپ نجف.</ref> هارون از اصحاب امام جواد (ع) و مردى مورد اعتماد و راستگو بوده است که از پدر و سایر راویان، روایت کرده و کتابى به نام «النوادر» داشته است. فرزند دیگر او، محمد نام دارد که شیخ طوسى وى را از اصحاب امام جواد (ع) و در زمره راویان به حساب آورده است. <ref>رجال الطوسى، ص379، ش5618 و5620</ref>
 
ابن نجاشى، آن جا که هارون بن حسن بن محبوب را عنوان می‌کند، نام پدرانِ وى را به همین ترتیبى یاد می‌کند که از زبان نواده او، جعفر بن محمد بن حسن بن محبوب شنیدیم:
هارون بن الحسن بن محبوب بن وهب بن جعفر بن وهب البجلی مولى جریر بن عبداللّه، ثقة، صدوق. روى عن ابیه وعن الرّجال. له کتاب نوادر.<ref>رجال النجاشىابى العباس احمد بن على النجاشى، تحقیق محمد جواد نائینى، ج406/2، شماره 1182، دارالاضواء، بیروت.</ref>
هارون، مردى مورد اعتماد و راستگو بود. از پدرش، حسن بن محبوب و از دیگر رجال مذهبى، روایت می‌کند. کتاب نوادرى هم دارد که اصحاب ما از آن روایت کرده اند.
شیخ طوسى هم، هارون بن حسن بن محبوب و برادر وى، محمد بن حسن بن محبوب را در شمار راویان یاد می‌کند. <ref>(رجال)، شیخ طوسى 408/، اصحاب امام جواد (ع)، چاپ نجف.</ref>  
هارون از اصحاب امام جواد (ع) و مردى مورد اعتماد و راستگو بوده است که از پدر و سایر راویان، روایت کرده و کتابى به نام «النوادر» داشته است. فرزند دیگر او، محمد نام دارد که شیخ طوسى وى را از اصحاب امام جواد (ع) و در زمره راویان به حساب آورده است. <ref>رجال الطوسى، ص379، ش5618 و5620</ref>
این می‌رساند که خاندان ابن محبوب، همگان، به راه پدر می‌رفته‌اند و از میراث امامت پاس می‌داشته‌اند.
این می‌رساند که خاندان ابن محبوب، همگان، به راه پدر می‌رفته‌اند و از میراث امامت پاس می‌داشته‌اند.


== ابن محبوب و واقفیه ==
ابن محبوب اگر چه در بطن آشوب کورِ واقفیه قرارداشت اما در آن غرق نشد. حق را شناخت و به آن تمسک جست. در این باره روایاتی را در ردّ واقفیه و گمراهی آنان برای دیگران نقل کرده است. بحارالانوار، ج49، ص15
== تشویق‌شدن به کتابت حدیث ==
== تشویق‌شدن به کتابت حدیث ==
رجال معاصر وى، گفته‌اند:
رجال معاصر وى، گفته‌اند:
… سمعت اصحابنا ان محبوبا اباحسن، کان یعطى الحسن بکل حدیث یکتبه عن على بن رئاب، درهماً واحدا. <ref>اختیار معرفة الرجال)585/، شماره 1095.</ref>
… سمعت اصحابنا ان محبوبا اباحسن، کان یعطى الحسن بکل حدیث یکتبه عن على بن رئاب، درهماً واحدا.<ref>اختیار معرفة الرجال)585/، شماره 1095.</ref>ابن محبوب، براى هر حدیثى که از على بن رئاب جَرْمى در دفتر خود به ثبت می‌رساند، یک درهم نقره از پدرش دریافت می‌داشت. ابن محبوب، در  نوجوانی تحصیل حدیث را آغاز کرده و بیش‌تر، با تشویق پدر در درس استادان دانش حدیث، شرکت می‌جسته است.
ابن محبوب، براى هر حدیثى که از على بن رئاب جَرْمى در دفتر خود به ثبت می‌رساند، یک درهم نقره از پدرش دریافت می‌داشت.
ابن محبوب، در  نوجوانی تحصیل حدیث را آغاز کرده و بیش‌تر، با تشویق پدر در درس استادان دانش حدیث، شرکت می‌جسته است.
== در نگاه رجالیون ==
== در نگاه رجالیون ==
علامه حلّى درباره وى، تعبیر «ثقه» و «عین» به کار مى برد. <ref>خلاصة الأقوال، ص97،ش222</ref>
• کشی نام او را در اصحاب امام رضا(ع) و اصحاب اجماع ذکر کرده است. <ref>اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی)، تحقیق: حسن مصطفوی، چاپ دانشگاه مشهد، ص556.</ref>
ابن داوود حلّى مى گوید: او مورد اطمینان و جلیل‌القدر است و از ارکان چهارگانه عصر خویش به شمار مى رود. تمام فقها بر این نکته اتفاق نظر دارند که هرچه او روایت کند، صحیح است. <ref>رجال ابن داوود، ص115</ref>
• ابن داود حلی می گوید: «فقهاء آنچه را که او روایت کند، صحیح می دانند.» <ref>رجال ابن داود، دانشگاه تهران، 1342ش، ص115.</ref>
شیخ طوسى، ابن محبوب را در زمره یاران امامان موسى بن جعفر(ع) <ref>رجال الطوسى، ص334، ش4978.</ref>و على بن موسى (ع) و <ref>رجال الطوسى،  ص354، ش5251.</ref>ذکر کرده و به توثیق او پرداخته است.   
• شهید ثانی او را در زمره زبده ترین اصحاب امام صادق(ع) برشمرده است<ref>اصحاب الاجماع وثلاثون من فطاحل العلماء، ابراهیم مشکینی، چاپ اول، موسسه امام حسین، 1413ه.، ص36</ref>
شیخ طوسى در الفهرست هم ابن محبوب را ثقه و مورد اعتماد دانسته است <ref>فهرست،46.</ref>
علامه حلّى درباره وى، تعبیر «ثقه» و «عین» به کار مى برد. <ref>خلاصة الأقوال، ص97،ش222</ref>
 
• شیخ طوسی او را مورد اطمینان و از مردم کوفه می داند <ref>رجال الطوسی، ص347.</ref>شیخ طوسى، ابن محبوب را در زمره یاران امامان موسى بن جعفر(ع)<ref>رجال الطوسى، ص334، ش4978.</ref>و على بن موسى (ع) و<ref>رجال الطوسى،  ص354، ش5251.</ref>ذکر کرده و به توثیق او پرداخته است.   
اما در اختیار معرفه الرجال در مورد وی نقل شده که قال نصر بن الصبّاح: ابن محبوب، لم یکن یروى عن ابن فضال، بل هو اقدم من ابن فضّال واسن. واصحابنا، یتّهمون ابن محبوب فى روایته من ابن ابى حمزه و سمعت اصحابنا ان محبوبا ابا حسن کان یعطى الحسن بکل حدیث یکتبه عن على بن ریاب درهماً واحدا.) <ref>اختیار معرفة الرجال)585/، شماره 1095</ref> یعنی شمارى از ناقدان معاصرش، بر وى خرده مى گرفتند که چرا تقواى علمى ندارد و اصول فنى را رعایت نمى کند و چرا بدون سماع و اجازه و قراءت از نسخه هاى کهن روایت می‌کند و یادآور نمى شود که این رشته احادیث، به گونه (وجاده) به دست آمده است:
شیخ طوسى در الفهرست هم ابن محبوب را ثقه و مورد اعتماد دانسته است<ref>فهرست،46.</ref>
 
اما در اختیار معرفه الرجال در مورد وی نقل شده که قال نصر بن الصبّاح: ابن محبوب، لم یکن یروى عن ابن فضال، بل هو اقدم من ابن فضّال واسن. واصحابنا، یتّهمون ابن محبوب فى روایته من ابن ابى حمزه و سمعت اصحابنا ان محبوبا ابا حسن کان یعطى الحسن بکل حدیث یکتبه عن على بن ریاب درهماً واحدا.)<ref>اختیار معرفة الرجال)585/، شماره 1095</ref> یعنی شمارى از ناقدان معاصرش، بر وى خرده مى گرفتند که چرا تقواى علمى ندارد و اصول فنى را رعایت نمى کند و چرا بدون سماع و اجازه و قراءت از نسخه هاى کهن روایت می‌کند و یادآور نمى شود که این رشته احادیث، به گونه (وجاده) به دست آمده است:
البته بعدها این مورد اعتماد بودن، شهرت یافت و اکنون کسى در مورد اعتماد بودن وى، تردیدى ندارد.
البته بعدها این مورد اعتماد بودن، شهرت یافت و اکنون کسى در مورد اعتماد بودن وى، تردیدى ندارد.
در این باره، از همه بیش‌تر، ابوجعفر اشعرى، رئیس حوزه قم، بر او خرده مى گرفته و با آن که سالها به رسم شاگردى از محضر وى بهره برده و روایات فراوانى از وى به دست آورده بوده، در عهد زعامت خود، روایت از کتاب وى را حرام کرده است:
در این باره، از همه بیش‌تر، ابوجعفر اشعرى، رئیس حوزه قم، بر او خرده مى گرفته و با آن که سالها به رسم شاگردى از محضر وى بهره برده و روایات فراوانى از وى به دست آورده بوده، در عهد زعامت خود، روایت از کتاب وى را حرام کرده است:
قال نصربن الصبّاح: احمد بن محمد بن عیسى لایروى عن ابن محبوب، من اجل ان اصحابنا یتّهمون ابن محبوب فى روایته عن ابى حمزه. <ref>همان مدرک512/، شماره 989.</ref>
قال نصربن الصبّاح: احمد بن محمد بن عیسى لایروى عن ابن محبوب، من اجل ان اصحابنا یتّهمون ابن محبوب فى روایته عن ابى حمزه.<ref>همان مدرک512/، شماره 989.</ref>
این اتهام از آن نظر قوى به نظر مى رسد که ابن محبوب تفسیر ابوحمزه را روایت می‌کرد، درحالی‌که با توجه به سن و سال وى، امکان نداشت که ابوحمزه ثمالى <ref>(ت:150)</ref> را ملاقات کرده باشد.
این اتهام از آن نظر قوى به نظر مى رسد که ابن محبوب تفسیر ابوحمزه را روایت می‌کرد، درحالی‌که با توجه به سن و سال وى، امکان نداشت که ابوحمزه ثمالى<ref>(ت:150)</ref> را ملاقات کرده باشد.
ابن محبوب از رجال دیگرى هم روایت می‌کرد که از دیدگاه معاصرانش، زمان حیات آنان را درک نکرده بود، از جمله، محمد بن اسحاق بن یسار مدنى (ت:151) صاحب سیره معروف که ابن محبوب، بی‌واسطه از وى روایت کرده است:
ابن محبوب از رجال دیگرى هم روایت می‌کرد که از دیدگاه معاصرانش، زمان حیات آنان را درک نکرده بود، از جمله، محمد بن اسحاق بن یسار مدنى (ت:151) صاحب سیره معروف که ابن محبوب، بی‌واسطه از وى روایت کرده است:
 
على بن ابراهیم، عن ابیه، عن ابن محبوب، عن محمد بن اسحاق المدنى، عن ابى جعفر (علیه‌السلام) کافى)،<ref>ثقة الاسلام کلینى، ج95/8، دارالتعارف، بیروت.</ref>
على بن ابراهیم، عن ابیه، عن ابن محبوب، عن محمد بن اسحاق المدنى، عن ابى جعفر (علیه‌السلام) کافى)، <ref>ثقة الاسلام کلینى، ج95/8، دارالتعارف، بیروت.</ref>
این اتهام، با توجه به سن و سالى که نوه وى، جعفر بن محمد بن حسن بن محبوب براى جد خود اعلام کرده و ولادت او را در حدود سال 149 هجرت مشخص مى‌کند، قاطعیت کامل دارد و درخور دفاع نخواهد بود. البته در همان تاریخ هم، روایت از نسخه‌هاى معتبر که شواهد علمى بر درستى آنها گواهى دهد و یا براساس وصیت مؤلف به دوستانش تحویل شود، در نظر گروهى حجّت و معتبر بود:
این اتهام، با توجه به سن و سالى که نوه وى، جعفر بن محمد بن حسن بن محبوب براى جد خود اعلام کرده و ولادت او را در حدود سال 149 هجرت مشخص مى‌کند، قاطعیت کامل دارد و درخور دفاع نخواهد بود. البته در همان تاریخ هم، روایت از نسخه‌هاى معتبر که شواهد علمى بر درستى آنها گواهى دهد و یا براساس وصیت مؤلف به دوستانش تحویل شود، در نظر گروهى حجّت و معتبر بود:
لم یکن لاحد من هذه الاصول والمؤلفات، الاّ بالمُناوَله وهو أن یتناول النسخة الاصلیه من مؤلفها فیکتب عنها نسخة صحیحة لنفسه، أو بالسَّماع وهو أن یقرأ صاحب الاصل من نسخته ویکتب الراوى عنه باملائه أو بالتملیک وهو أن یستوهب نسخة الاصل من صاحبها أو یشتریها من وُرّاثه أو یرثها من ابیه أو جدّه أو من صدیقه بالوصایة الشرعیّة أن یُسَجِّلَ على ظهرنسخته أنها خطُّ فلان. أو منقولة عن خطّ فلان مقروة على فلان یرویها عن فلان. أو مأخوذة عن فلان بالوصایه أو الوراثة أو الابتیاع، لیکون ثبت ذلک تذکرة لنفسه و وثیقة للآخرین من بعده<ref>معرفة الحدیث)28/، 29.</ref>
لم یکن لاحد من هذه الاصول والمؤلفات، الاّ بالمُناوَله وهو أن یتناول النسخة الاصلیه من مؤلفها فیکتب عنها نسخة صحیحة لنفسه، أو بالسَّماع وهو أن یقرأ صاحب الاصل من نسخته ویکتب الراوى عنه باملائه أو بالتملیک وهو أن یستوهب نسخة الاصل من صاحبها أو یشتریها من وُرّاثه أو یرثها من ابیه أو جدّه أو من صدیقه بالوصایة الشرعیّة أن یُسَجِّلَ على ظهرنسخته أنها خطُّ فلان. أو منقولة عن خطّ فلان مقروة على فلان یرویها عن فلان. أو مأخوذة عن فلان بالوصایه أو الوراثة أو الابتیاع، لیکون ثبت ذلک تذکرة لنفسه و وثیقة للآخرین من بعده<ref>معرفة الحدیث)28/، 29.</ref>
پس از مدتى که درستى این دیدگاه در روایت از نسخه هاى معتبر که شواهد علمى بر درستى آنها گواهى دهد و… وجدانى شد و مورد پذیرش قرار گرفت.
پس از مدتى که درستى این دیدگاه در روایت از نسخه هاى معتبر که شواهد علمى بر درستى آنها گواهى دهد و… وجدانى شد و مورد پذیرش قرار گرفت.
رئیس حوزه قم هم کم‌کم از سخت‌گیری‌های خود دست برداشت و حتى در عهد امام حسن عسکرى (ع) روایت از ضعفا را هم جایز می‌شمرد، با این شرط که ضعف آنان بر همگان روشن و آشکار شده باشد و نتوانند عیب‌پوشی کنند و مردم را بفریبند. <ref>اختیار معرفة الرجال)512/، شماره 989.</ref>
رئیس حوزه قم هم کم‌کم از سخت‌گیری‌های خود دست برداشت و حتى در عهد امام حسن عسکرى (ع) روایت از ضعفا را هم جایز می‌شمرد، با این شرط که ضعف آنان بر همگان روشن و آشکار شده باشد و نتوانند عیب‌پوشی کنند و مردم را بفریبند.<ref>اختیار معرفة الرجال)512/، شماره 989.</ref>
در نتیجه، حیثیت ابن محبوب اعاده شد و دیگر کسى بر او نکوهش و جرمى روا نداشت، تا آن جا که ابوجعفر اشعرى، تحریم پیشین خود را شکست: (ثم تاب ورجع عن هذا القول) نه‌تنها کتاب‌های ابن محبوب را روایت می‌کرد که به‌تنهایی کتاب نوادر ابوحمزه ثمالى را از طریق همین حسن بن محبوب، روایت می‌کرد:
در نتیجه، حیثیت ابن محبوب اعاده شد و دیگر کسى بر او نکوهش و جرمى روا نداشت، تا آن جا که ابوجعفر اشعرى، تحریم پیشین خود را شکست: (ثم تاب ورجع عن هذا القول) نه‌تنها کتاب‌های ابن محبوب را روایت می‌کرد که به‌تنهایی کتاب نوادر ابوحمزه ثمالى را از طریق همین حسن بن محبوب، روایت می‌کرد:
أخبرنا الحسین بن عبیداللّه، قال حدثنا جعفر بن محمد، قال حدثنا ابى، عن سعد، عن احمد و عبداللّه، ابنى محمد بن عیسى، عن الحسن بن محبوب، عن ابى حمزة: به. <ref>رجال النجاشى)، ج291/1، شماره 296.</ref>
أخبرنا الحسین بن عبیداللّه، قال حدثنا جعفر بن محمد، قال حدثنا ابى، عن سعد، عن احمد و عبداللّه، ابنى محمد بن عیسى، عن الحسن بن محبوب، عن ابى حمزة: به.<ref>رجال النجاشى)، ج291/1، شماره 296.</ref>
شیخ طوسى درباره حسن بن محبوب می‌نگارد:
شیخ طوسى درباره حسن بن محبوب می‌نگارد:
الحسن بن محبوب السراد و یقال له الزراد ویکنى أبا على، مولى بجیله، کوفى ثقة روى عن ابی‌الحسن الرضا، علیه‌السلام، و روى عن ستین رجلاً من اصحاب ابی‌عبدالله، علیه‌السلام، و کان جلیل‌القدر و یعد فى الارکان الاربعة فى عصره وله کتب کثیرة، منها کتاب المشیخة، کتاب الحدود، کتاب الدیات، کتاب الفرائض، کتاب النکاح، کتاب الطلاق، کتاب النوادر نحو الف ورقة وزاد ابن الندیم، کتاب التفسیر، کتاب العتق…) <ref>الفهرست، شیخ طوسى46/، شماره 151، چاپ نجف.</ref>
الحسن بن محبوب السراد و یقال له الزراد ویکنى أبا على، مولى بجیله، کوفى ثقة روى عن ابی‌الحسن الرضا، علیه‌السلام، و روى عن ستین رجلاً من اصحاب ابی‌عبدالله، علیه‌السلام، و کان جلیل‌القدر و یعد فى الارکان الاربعة فى عصره وله کتب کثیرة، منها کتاب المشیخة، کتاب الحدود، کتاب الدیات، کتاب الفرائض، کتاب النکاح، کتاب الطلاق، کتاب النوادر نحو الف ورقة وزاد ابن الندیم، کتاب التفسیر، کتاب العتق…)<ref>الفهرست، شیخ طوسى46/، شماره 151، چاپ نجف.</ref>
شیخ طوسى در این فراز از سخن خود، حسن بن محبوب را از ارکان چهارگانه زمان خود می‌شمارد، درحالی‌که از دیگر ارکان چهارگانه آن عصر، نامى نمی‌برد. گویا دیگر ارکان چهارگانه عبارت بودند از: حسن بن فضّال، صفوان بن یحیى، ابن ابى عمیر. آن گونه که برید عجلى، زرارة بن اعین، محمد بن مسلم و ابو بصیر مرادى از ارکان چهارگانه عصر پیشین بوده‌اند.
حسن بن محبوب علاوه بر یونس بن عبدالرحمن، احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی و صفوان بن یحیی از ارکان اربعه ایام خویش بود<ref>مجمع الرجال، علامه قهپایی، اصفهان، نشر مصحح، 1384ه، ص145.</ref> وی  مرجع و ملجأ شیعیان به شمار می رفت<ref>راویان امام رضا(ع) در مسندالرضا(ع)، ص123.</ref>.
 
== مصاحبت معصوم ==
== مصاحبت معصوم ==
ابن محبوب از امام رضا (ع) روایت نقل می‌کند و از ارکان اربعه عصر خود بوده است. <ref>الفهرست، ص96، ش162</ref>
ابن محبوب از امام رضا (ع) روایت نقل می‌کند و از ارکان اربعه عصر خود بوده است.<ref>الفهرست، ص96، ش162</ref>
 
حضرت رضا(ع) در شأن او فرمود:
«اِنَّ اللهَ قَد اَیَّدَکَ بِحِکمَتِهِ، اَنطَقَها عَلی لِسانِکَ، قَد اَحسَنتَ وَ اَصَبتَ، اَصابَ اللهُ بِکَ الرَّشادَ، وَ یَسَّرَکَ لِلخَیرِ وَ وَفَّقَکَ لِطاعَتِهِ:
همانا خداوند به حکمت خود تو را تأیید کرد، و زبانت را گویا ساخت، براستی که نیکو عمل کردی و به حقیقت رسیدی، خداوند تو را به رشد و کمال هدایت فرماید، خیر و سعادت را برای تو آسان گرداند، و در راه اطاعت و بندگی توفیق بخشد.»<ref>سفينة البحار ؛ ج‏2 ؛ ص227؛ بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏85 ؛ ص311؛ تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ؛ المشيخة ؛ ص53.</ref>
== ارسال خفی در نقل های حسن بن محبوب ==
== ارسال خفی در نقل های حسن بن محبوب ==
آیت‌الله بروجردى رحمه‌الله در «رسالة الخمس» روايتى را از «محمّد بن مسلم» نقل مى‏كند كه درباره خمس معادن تفصيل مى‏دهد، و راوى از «محمّد بن مسلم»، «حسن بن محبوب» است؛ ايشان در توضيح و شناسايى خلل واقع شده در سلسله سند و بيان ارسال خفىّ آن، بنابر آن‏چه آیت‌الله‌العظمی فاضل لنكرانى «دام عزّه» نقل كرده است، فرموده‏‌اند:
آیت‌الله بروجردى رحمه‌الله در «رسالة الخمس» روايتى را از «محمّد بن مسلم» نقل مى‏كند كه درباره خمس معادن تفصيل مى‏دهد، و راوى از «محمّد بن مسلم»، «حسن بن محبوب» است؛ ايشان در توضيح و شناسايى خلل واقع شده در سلسله سند و بيان ارسال خفىّ آن، بنابر آن‏چه آیت‌الله‌العظمی فاضل لنكرانى «دام عزّه» نقل كرده است، فرموده‏‌اند:
«صحيح در سند روايت آن است كه راوى از «محمّد بن مسلم» بايد «ابوایوب» باشد نه «حسن بن محبوب»؛ چه آنکه «محمّد بن مسلم» در آن طبقاتى كه ما بيان كرده و ترتيب داده‏‌ايم، از طبقه چهارم است و وفاتش در سال 150 هجرى قمرى واقع شده است‏ <ref>شيخ طوسى، رجال شيخ، ص 294، شماره 4393.</ref> ؛ درحالى‏كه وفات «حسن بن محبوب» در سال 224 هجرى قمرى واقع شده و او از طبقه ششم مى‏باشد و آن‌چنان كه مرحوم كشّى نقل مى‏كند، عمر حسن بن محبوب 75 سال بود <ref>اختيار معرفة الرجال، المعروف برجال الكشّى، ص 584، شماره 1094.</ref> بنابراين، امكان ندارد كه «حسن بن محبوب» از «محمّد بن مسلم» بدون واسطه روايت كند.
«صحيح در سند روايت آن است كه راوى از «محمّد بن مسلم» بايد «ابوایوب» باشد نه «حسن بن محبوب»؛ چه آنکه «محمّد بن مسلم» در آن طبقاتى كه ما بيان كرده و ترتيب داده‏‌ايم، از طبقه چهارم است و وفاتش در سال 150 هجرى قمرى واقع شده است‏<ref>شيخ طوسى، رجال شيخ، ص 294، شماره 4393.</ref> ؛ درحالى‏كه وفات «حسن بن محبوب» در سال 224 هجرى قمرى واقع شده و او از طبقه ششم مى‏باشد و آن‌چنان كه مرحوم كشّى نقل مى‏كند، عمر حسن بن محبوب 75 سال بود<ref>اختيار معرفة الرجال، المعروف برجال الكشّى، ص 584، شماره 1094.</ref> بنابراين، امكان ندارد كه «حسن بن محبوب» از «محمّد بن مسلم» بدون واسطه روايت كند.
ظاهر آن است كه حتما بين «محمّد بن مسلم» و «حسن بن محبوب» واسطه‏اى وجود داشته كه همان ابوایوب است و از طبقه پنجم مى‏باشد؛ همان‏گونه كه در نسخه‏هاى صحيح «وسائل الشيعة» وجود دارد.» <ref>فاضل لنكرانى، محمّد، تفصيل الشريعه فى شرح تحرير الوسيلة، كتاب الخمس، رسالة فى الخمس ( تقريرات بحث السيّد البروجردى)، ص 355.</ref>
ظاهر آن است كه حتما بين «محمّد بن مسلم» و «حسن بن محبوب» واسطه‏اى وجود داشته كه همان ابوایوب است و از طبقه پنجم مى‏باشد؛ همان‏گونه كه در نسخه‏هاى صحيح «وسائل الشيعة» وجود دارد.»<ref>فاضل لنكرانى، محمّد، تفصيل الشريعه فى شرح تحرير الوسيلة، كتاب الخمس، رسالة فى الخمس ( تقريرات بحث السيّد البروجردى)، ص 355.</ref>
توضيح اين نكته لازم است كه گروه تحقيق كتاب «تفصيل الشريعه، كتاب الخمس» در توضيح مطلب بالا مى‏نويسند: آن‏چه آیت‌الله‌العظمی فاضل لنكرانى «دام‌ظله» از استاد بزرگوار خود، آیت‌الله‌العظمی آقاى بروجردى رحمه‌الله نقل كرده است، براساس نسخه «وسائل الشيعة» چاپ شده در سال 1324 هجرى قمرى<ref>- ج 2، ص 60-</ref> مى‏باشد؛ ولى در «تهذيب الأحكام، جامع أحاديث الشيعة و وسائل الشيعة- چه چاپ اسلاميه و چه چاپ مؤسسه آل البيت- سند روايت بدين‏گونه آمده است: «حسن بن محبوب عن ابوایوب عن محمّد بن مسلم». <ref>همان، پاورقى شماره 4.</ref>
توضيح اين نكته لازم است كه گروه تحقيق كتاب «تفصيل الشريعه، كتاب الخمس» در توضيح مطلب بالا مى‏نويسند: آن‏چه آیت‌الله‌العظمی فاضل لنكرانى «دام‌ظله» از استاد بزرگوار خود، آیت‌الله‌العظمی آقاى بروجردى رحمه‌الله نقل كرده است، براساس نسخه «وسائل الشيعة» چاپ شده در سال 1324 هجرى قمرى<ref>- ج 2، ص 60-</ref> مى‏باشد؛ ولى در «تهذيب الأحكام، جامع أحاديث الشيعة و وسائل الشيعة- چه چاپ اسلاميه و چه چاپ مؤسسه آل البيت- سند روايت بدين‏گونه آمده است: «حسن بن محبوب عن ابوایوب عن محمّد بن مسلم».<ref>همان، پاورقى شماره 4.</ref>
مثال ديگرى كه در آثار آقاى بروجردى رحمه‌الله وجود دارد و مبحث فوق را به‌خوبی روشن مى‏كند، روايتى است كه در باب خمس زمين ذمّى وارد شده و تنها روايتى است كه خمس را در زمينى كه ذمّى آن را از مسلمان مى‏خرد، اثبات مى‏نمايد؛ آن بزرگوار فرموده است:
مثال ديگرى كه در آثار آقاى بروجردى رحمه‌الله وجود دارد و مبحث فوق را به‌خوبی روشن مى‏كند، روايتى است كه در باب خمس زمين ذمّى وارد شده و تنها روايتى است كه خمس را در زمينى كه ذمّى آن را از مسلمان مى‏خرد، اثبات مى‏نمايد؛ آن بزرگوار فرموده است:
«و كيف كان، فالأصل في هذا الحكم ما رواه الشيخ بإسناده، عن سعد بن عبدالله، عن أحمد بن محمّد، عن الحسن بن محبوب، عن أبي أيّوب إبراهيم بن عثمان، عن أبي عبيدة الحذّاء، قال: سمعت أبا جعفر علیه‌السلام يقول: «أيّما ذمّي إشتري من مسلم أرضا فإنّ عليه الخمس» <ref>طوسى، محمّد بن الحسن، تهذيب الأحكام، ج 4، ص 139، حديث 393.</ref>
«و كيف كان، فالأصل في هذا الحكم ما رواه الشيخ بإسناده، عن سعد بن عبدالله، عن أحمد بن محمّد، عن الحسن بن محبوب، عن أبي أيّوب إبراهيم بن عثمان، عن أبي عبيدة الحذّاء، قال: سمعت أبا جعفر علیه‌السلام يقول: «أيّما ذمّي إشتري من مسلم أرضا فإنّ عليه الخمس» <ref>طوسى، محمّد بن الحسن، تهذيب الأحكام، ج 4، ص 139، حديث 393.</ref>
شيخ صدوق رحمه‌الله اين روايت را با اسناد خود از «ابو عبيدة حذّاء» روايت كرده است <ref>صدوق، محمّد بن على، من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 22، حديث 81.‏</ref> ؛ مرحوم محقق حلّى نيز آن را به‌صورت مرسل در «المعتبر» آورده و از «حسن بن محبوب» روايت كرده است <ref>حلّى، جعفر بن الحسن، المعتبر، ج 2، ص 624.</ref>‏ ؛ شيخ مفيد رحمه‌الله نيز در «المقنعة» آن را با كمى اختلاف به‌صورت مرسل نقل كرده است، منتهى روايات را از حضرت امام صادق (عليه‌السّلام) به اين صورت نقل كرده است: أنّه قال: «الذمّي إذا اشترى من المسلم الأرض فعليه فيها الخمس» <ref>مفيد، محمّد بن النعمان، المقنعة، ص 283.</ref> آقاى بروجردى رحمه‌الله بيان مى‏كند:
شيخ صدوق رحمه‌الله اين روايت را با اسناد خود از «ابو عبيدة حذّاء» روايت كرده است<ref>صدوق، محمّد بن على، من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 22، حديث 81.‏</ref> ؛ مرحوم محقق حلّى نيز آن را به‌صورت مرسل در «المعتبر» آورده و از «حسن بن محبوب» روايت كرده است<ref>حلّى، جعفر بن الحسن، المعتبر، ج 2، ص 624.</ref>‏ ؛ شيخ مفيد رحمه‌الله نيز در «المقنعة» آن را با كمى اختلاف به‌صورت مرسل نقل كرده است، منتهى روايات را از حضرت امام صادق (عليه‌السّلام) به اين صورت نقل كرده است: أنّه قال: «الذمّي إذا اشترى من المسلم الأرض فعليه فيها الخمس»<ref>مفيد، محمّد بن النعمان، المقنعة، ص 283.</ref> آقاى بروجردى رحمه‌الله بيان مى‏كند:
ظاهر آن است كه مروىّ عنه همان ابوجعفر امام باقر علیه‌السلام بوده و نقل روايت از حضرت صادق علیه‌السلام، اشتباه است؛ زيرا، در مقام بحث، فقط يك روايت وجود دارد و نه دو روايت.
ظاهر آن است كه مروىّ عنه همان ابوجعفر امام باقر علیه‌السلام بوده و نقل روايت از حضرت صادق علیه‌السلام، اشتباه است؛ زيرا، در مقام بحث، فقط يك روايت وجود دارد و نه دو روايت.
مرحوم صاحب جواهر در «جواهر الكلام» به صحّت سند روايت حكم كرده است <ref>نجفى، محمدحسن، جواهر الكلام، ج 16، ص 65.</ref>‏؛ همچنین سيّد محمّد موسوى عاملى رحمه‌الله (1009 ه. ق) در «مدارك الأحكام» فرموده است: اين روايت در حدّ اعلاى صحّت است <ref>موسوى عاملى، سيّد محمّد، مدارك الأحكام، ج 5، ص 386.</ref>. البته بايد توجّه داشت كه در ترجمه «احمد بن محمّد بن عيسى» آمده است كه وى از «حسن‏ بن‏ محبوب‏» روايت نقل نمى‏كرد؛ چون، «حسن‏ بن‏ محبوب‏» از «ابى حمزه ثمالى» روايت مى‏كرده است؛ هرچند بعدها توبه نمود و از «حسن‏ بن‏ محبوب‏» نيز روايت نقل كرد. ظاهراً آن‏چه باعث شده كه «احمد بن عيسى» از «حسن‏ بن‏ محبوب‏» روايتى نقل نكند، اين است كه «حسن‏ بن‏ محبوب‏» رواياتى داشت كه چه‏بسا بيست روايت آن بدون واسطه از «ابوحمزه ثمالى» بود؛ با اين‏كه وفات «ابوحمزه ثمالى» در سال 150 هجرى قمرى اتّفاق افتاده است <ref>طوسى، محمّد بن الحسن، رجال طوسى، ص 110، شماره 1083 و ص 174، شماره 2047.‏</ref> ؛ و «حسن‏ بن‏ محبوب‏» در سال 224 هجرى قمرى فوت كرده و گفته شده است كه مدّت حيات او 75 سال بوده است <ref>كشى، محمّد بن عمر، إختيار معرفة الرجال، ص 584، شماره 1094.</ref>. بنابراين، ايّام وفات «ابى حمزه ثمالى» با ايّام ولادت «ابن محبوب» نزديك است؛ پس، چگونه ممكن است كه «حسن‏ بن‏ محبوب‏» از «ابى حمزه ثمالى» بدون واسطه روايت كند؟!.
مرحوم صاحب جواهر در «جواهر الكلام» به صحّت سند روايت حكم كرده است<ref>نجفى، محمدحسن، جواهر الكلام، ج 16، ص 65.</ref>‏؛ همچنین سيّد محمّد موسوى عاملى رحمه‌الله (1009 ه. ق) در «مدارك الأحكام» فرموده است: اين روايت در حدّ اعلاى صحّت است<ref>موسوى عاملى، سيّد محمّد، مدارك الأحكام، ج 5، ص 386.</ref>. البته بايد توجّه داشت كه در ترجمه «احمد بن محمّد بن عيسى» آمده است كه وى از «حسن‏ بن‏ محبوب‏» روايت نقل نمى‏كرد؛ چون، «حسن‏ بن‏ محبوب‏» از «ابى حمزه ثمالى» روايت مى‏كرده است؛ هرچند بعدها توبه نمود و از «حسن‏ بن‏ محبوب‏» نيز روايت نقل كرد. ظاهراً آن‏چه باعث شده كه «احمد بن عيسى» از «حسن‏ بن‏ محبوب‏» روايتى نقل نكند، اين است كه «حسن‏ بن‏ محبوب‏» رواياتى داشت كه چه‏بسا بيست روايت آن بدون واسطه از «ابوحمزه ثمالى» بود؛ با اين‏كه وفات «ابوحمزه ثمالى» در سال 150 هجرى قمرى اتّفاق افتاده است<ref>طوسى، محمّد بن الحسن، رجال طوسى، ص 110، شماره 1083 و ص 174، شماره 2047.‏</ref> ؛ و «حسن‏ بن‏ محبوب‏» در سال 224 هجرى قمرى فوت كرده و گفته شده است كه مدّت حيات او 75 سال بوده است<ref>كشى، محمّد بن عمر، إختيار معرفة الرجال، ص 584، شماره 1094.</ref>. بنابراين، ايّام وفات «ابى حمزه ثمالى» با ايّام ولادت «ابن محبوب» نزديك است؛ پس، چگونه ممكن است كه «حسن‏ بن‏ محبوب‏» از «ابى حمزه ثمالى» بدون واسطه روايت كند؟!.
خلاصه آنکه «ابوحمزه ثمالى»، در طبقه چهارم قرار مى‏گيرد؛ و «ابن محبوب» از طبقه ششم آن طبقات است. بنابراين، امكان ندارد كه «ابن محبوب» از «ابوحمزه» بدون واسطه روايت كند؛ و ظاهراً علّت و فلسفه اين‏كه «احمد بن محمّد بن عيسى» روايت از «حسن بن محبوب» را رها كرده، همين جهت است؛ زيرا، مشاهده كرده كه «حسن بن محبوب» از «ابوحمزه ثمالى» بدون واسطه روايت مى‏كند و اين‏گونه نقل روايت امكان ندارد. امّا نكته‏اى كه مطلب را مشكل مى‏كند، آن است كه اگر علّت ترك روايت از«ابوحمزه» اين جهت باشد. نبايد «احمد بن محمّد بن عيسى» از او هيچ روايتى را نقل كند و وجهى براى توبه و رجوع به روايت از او وجود ندارد.
خلاصه آنکه «ابوحمزه ثمالى»، در طبقه چهارم قرار مى‏گيرد؛ و «ابن محبوب» از طبقه ششم آن طبقات است. بنابراين، امكان ندارد كه «ابن محبوب» از «ابوحمزه» بدون واسطه روايت كند؛ و ظاهراً علّت و فلسفه اين‏كه «احمد بن محمّد بن عيسى» روايت از «حسن بن محبوب» را رها كرده، همين جهت است؛ زيرا، مشاهده كرده كه «حسن بن محبوب» از «ابوحمزه ثمالى» بدون واسطه روايت مى‏كند و اين‏گونه نقل روايت امكان ندارد. امّا نكته‏اى كه مطلب را مشكل مى‏كند، آن است كه اگر علّت ترك روايت از«ابوحمزه» اين جهت باشد. نبايد «احمد بن محمّد بن عيسى» از او هيچ روايتى را نقل كند و وجهى براى توبه و رجوع به روايت از او وجود ندارد.
البته امكان دارد اين مطلب را چنين توجيه كنيم كه دليل روايت «ابن محبوب» از «ابوحمزه ثمالى» بدون واسطه، آن است كه اين روايت در نزد «محبوب ابی‌الحسن»- پدر حسن بن محبوب- مضبوط و محفوظ از زياده و نقيصه بوده است؛ چرا كه آن روايات را براى «ابوحمزه ثمالى» قرائت كرده، و اجازه نقل آن را از «ابوحمزه ثمالى» براى پسرش كه در سنين خردسالى بود، گرفته است؛ «ابوحمزه» نيز به او اجازه روايت داده، «ابن محبوب» نيز پس از بالغ‌شدن، روايت را بدون واسطه از «ابوحمزه» روايت كرده است؛ چه آن‏كه از ناحيه «ابوحمزه ثمالى» اجازه نقل روايت، بعد از استجازه پدرش صادر شده بود؛ هرچند كه «ابوحمزه ثمالى» تا آن زمان باقى نمانده است.
البته امكان دارد اين مطلب را چنين توجيه كنيم كه دليل روايت «ابن محبوب» از «ابوحمزه ثمالى» بدون واسطه، آن است كه اين روايت در نزد «محبوب ابی‌الحسن»- پدر حسن بن محبوب- مضبوط و محفوظ از زياده و نقيصه بوده است؛ چرا كه آن روايات را براى «ابوحمزه ثمالى» قرائت كرده، و اجازه نقل آن را از «ابوحمزه ثمالى» براى پسرش كه در سنين خردسالى بود، گرفته است؛ «ابوحمزه» نيز به او اجازه روايت داده، «ابن محبوب» نيز پس از بالغ‌شدن، روايت را بدون واسطه از «ابوحمزه» روايت كرده است؛ چه آن‏كه از ناحيه «ابوحمزه ثمالى» اجازه نقل روايت، بعد از استجازه پدرش صادر شده بود؛ هرچند كه «ابوحمزه ثمالى» تا آن زمان باقى نمانده است.
نكته‏اى كه اين مسئله را تأييد مى‏كند، شدّت اهتمام «محبوب» بوده است به اين كه فرزندش از متحمّلين حديث باشد؛ همان‏گونه كه از ترجمه «محبوب» بر مى‏آيد، و به‌ازای هر حديثى كه «حسن بن محبوب» ياد مى‏گرفت و حفظ مى‏كرد، يك درهم به او مى‏داد <ref>همان، ص 585، شماره 1095.</ref>.  
نكته‏اى كه اين مسئله را تأييد مى‏كند، شدّت اهتمام «محبوب» بوده است به اين كه فرزندش از متحمّلين حديث باشد؛ همان‏گونه كه از ترجمه «محبوب» بر مى‏آيد، و به‌ازای هر حديثى كه «حسن بن محبوب» ياد مى‏گرفت و حفظ مى‏كرد، يك درهم به او مى‏داد<ref>همان، ص 585، شماره 1095.</ref>.  
<ref>سبک‌شناسی دانش رجال الحديث ؛ صص324تا 327.</ref>
<ref>سبک‌شناسی دانش رجال الحديث ؛ صص324تا 327.</ref>
== مشایخ و راویان ==
== مشایخ و راویان ==
=== مشایخ ===   
=== مشایخ ===   
ابن محبوب در این نگاشته، تمامى استادان و مشایخ خود را، شاید به ترتیب زمان دیدار، می‌آورد و آنچه از آنان با سماع و اجازه، روایت کرده، در زیر نام هر یک یادآور می‌شود که پس از بررسى همه‌سویه، روشن شده که در بین صد تن از استادان و مشایخ وى، شصت تن از شاگردانِ امام صادق (ع)، بوده‌اند <ref>الفهرست، ص96، ش162</ref>، از جمله:  
ابن محبوب در این نگاشته، تمامى استادان و مشایخ خود را، شاید به ترتیب زمان دیدار، می‌آورد و آنچه از آنان با سماع و اجازه، روایت کرده، در زیر نام هر یک یادآور می‌شود که پس از بررسى همه‌سویه، روشن شده که در بین صد تن از استادان و مشایخ وى، شصت تن از شاگردانِ امام صادق (ع)، بوده‌اند<ref>الفهرست، ص96، ش162</ref>، از جمله:  
ابان بن تغلب،
* ابان بن تغلب؛
ابان بن عثمان،
* ابان بن عثمان؛
ابن ابى عمیر،
* ابن ابى عمیر؛
احمد بن ابى نصر بزنظى،
* احمد بن ابى نصر بزنظى؛
اسحاق بن حریز،
* اسحاق بن حریز؛
اسحاق بن عمار،
* اسحاق بن عمار؛
اسحاق بن غالب،  
* اسحاق بن غالب،  
ثابت بن دینار (ابوحمزه ثمالى)،
* ثابت بن دینار (ابوحمزه ثمالى)؛
جمیل بن درّاج،
* جمیل بن درّاج؛
جمیل بن صالح،
* جمیل بن صالح؛
حارث بن نعمان،
* حارث بن نعمان؛
حدید بن حکیم،
* حدید بن حکیم؛
حدید مدائنى،
* حدید مدائنى؛
حماد بن عیسى،
* حماد بن عیسى؛
حماد بن زیاد،
* حماد بن زیاد؛
حماد بن عثمان،
* حماد بن عثمان؛
زید شحّام،
* زید شحّام؛
سدیر صیرفى،
* سدیر صیرفى؛
صفوان جمّال،
* صفوان جمّال؛
عبداللّه بن ابى یعفور،
* عبداللّه بن ابى یعفور؛
عبداللّه بن بکیر،
* عبداللّه بن بکیر؛
عبداللّه بن غالب،
* عبداللّه بن غالب؛
عبداللّه بن مسکان،
* عبداللّه بن مسکان؛
علاء بن رزین،
* علاء بن رزین؛
على بن ابى حمزة،
* على بن ابى حمزة؛
على بن رئاب قمى،
* على بن رئاب قمى؛
مؤمن الطاق،
* مؤمن الطاق؛
محمد بن سنان،
* محمد بن سنان؛
معاویة بن عمار،
* معاویة بن عمار؛
مفضّل بن صالح،
* مفضّل بن صالح؛
مقاتل بن سلیمان،
* مقاتل بن سلیمان؛
هشام بن سالم،
* هشام بن سالم؛
یونس بن عمار.
* یونس بن عمار.


=== راویان ===
=== راویان ===


روایت‌کنندگان از حسن‏ بن‏ محبوب، بالغ بر یک‌صد نفر هستند؛ بزرگانى چون:
روایت‌کنندگان از حسن‏ بن‏ محبوب، بالغ بر یک‌صد نفر هستند؛ بزرگانى چون:
ابراهیم بن هاشم قمى،
* ابراهیم بن هاشم قمى؛
ابراهیم بن حسن،
* ابراهیم بن حسن؛
ابراهیم بن سلیمان،
* ابراهیم بن سلیمان؛
احمد بن محمد،
* احمد بن محمد؛
احمد بن حسین،
* احمد بن حسین؛
حسین بن سعید اهوازى،
* حسین بن سعید اهوازى؛
احمد بن ابی‌عبدالله برقى؛
* احمد بن ابی‌عبدالله برقى؛
فضل بن شادان،
* فضل بن شادان؛
احمد بن محمد بن عیسى اشعرى،
* احمد بن محمد بن عیسى اشعرى؛
حضرت عبدالعظیم حسنى،
* حضرت عبدالعظیم حسنى؛
حسن بن محمد ابزارى
* حسن بن محمد ابزارى؛
حسن بن حسین لؤلؤى؛
* حسن بن حسین لؤلؤى؛
سهل بن زیاد؛
* سهل بن زیاد؛
عبداللّه بن صلت؛
* عبداللّه بن صلت؛
عبداللّه بن مغیرة؛  
* عبداللّه بن مغیرة؛  
على بن فضّال؛
* على بن فضّال؛
محمد بن على بن محبوب؛  
* محمد بن على بن محبوب؛  
یونس بن عبدالرحمن.
* یونس بن عبدالرحمن.
== آثار و روایات ==
== روایات و آثار ==
پدرش ابن محبوب چون  در تربیت فرزند خود اهتمام داشت، وی را با پاداش مالی به کتابت احادیث از ثقه بزرگوار، على بن رئاب کوفى  تشویق می‌کرد<ref>بنگرید به: قاموس الرجال، ج3، ص227؛ أعیان الشیعة، ج5، ص233؛ رجال الطوسى، ص372؛ بهجة الآمال، ج3، ص181ـ193.</ref> لذا آثار روایات منقول از ایشان بسیار است و کتب بسیاری هم دارد.  
=== روایات ===
ابن محبوب روایتگری است در تمامی ابواب فقه، پدرش ابن محبوب چون  در تربیت فرزند خود اهتمام داشت، وی را با پاداش مالی به کتابت احادیث از ثقه بزرگوار، على بن رئاب کوفى  تشویق می‌کرد<ref>بنگرید به: قاموس الرجال، ج3، ص227؛ أعیان الشیعة، ج5، ص233؛ رجال الطوسى، ص372؛ بهجة الآمال، ج3، ص181ـ193.</ref> لذا آثار روایات منقول از ایشان بسیار است و کتب بسیاری هم دارد.  
نام شریف حسن‏ بن‏ محبوب، بیش از 3068 بار در اسناد روایات وارد شده است<ref>أحسن التراجم، ج1، ص159.</ref>.
نام شریف حسن‏ بن‏ محبوب، بیش از 3068 بار در اسناد روایات وارد شده است<ref>أحسن التراجم، ج1، ص159.</ref>.
 
سه روایت به طور شفاهی از حضور امام(ع) و پنج روایت دیگر را به وسیله نامه از محضر امام (ع) اخذ کرده است از روایات حضوری او دو روایت از امام رضا(ع) و یک روایت از امام جواد(ع) است. روایات مکاتبه ای را نیز از محضر امام رضا(ع) اخذ کرده است.
=== آثار ===
این راوى جلیل‌القدر، آثار فراوانى هم داشته است، از جمله کتاب‌های وى عبارت‌اند از:
این راوى جلیل‌القدر، آثار فراوانى هم داشته است، از جمله کتاب‌های وى عبارت‌اند از:
• المشیخة که مهم‌تر از همه است، این کتاب ابتدا به ترتیب نام رجال، توسط ابوجعفر اودى احمد بن حسین بن عبدالملک، (از شاگردان ابن محبوب) فصل‌بندی شد رجال النجاشى، ص80، ش193. که کار مراجعه را براى محدّثان و محقّقان، آسان‌تر می‌کرد و الگوی کتب بعدی رجال گردید. در مرحله بعد به گونه ترتیب موضوعات در کتاب‌های فقهى توسط ابو سلیمان داوود بن کوره قمى ترتیب‌بندی شد <ref>نک: رجال النجاشى، ص80.</ref>،  
• المشیخة که مهم‌تر از همه است، این کتاب ابتدا به ترتیب نام رجال، توسط ابوجعفر اودى احمد بن حسین بن عبدالملک، (از شاگردان ابن محبوب) فصل‌بندی شد رجال النجاشى، ص80، ش193. که کار مراجعه را براى محدّثان و محقّقان، آسان‌تر می‌کرد و الگوی کتب بعدی رجال گردید. در مرحله بعد به گونه ترتیب موضوعات در کتاب‌های فقهى توسط ابو سلیمان داوود بن کوره قمى ترتیب‌بندی شد<ref>نک: رجال النجاشى، ص80.</ref>،  
• الفرائض؛  
• الفرائض؛  
• الحدود؛
• الحدود؛
خط ۱۵۳: خط ۱۴۵:
• النوادر (حدود هزار ورق)؛
• النوادر (حدود هزار ورق)؛
• التفسیر؛
• التفسیر؛
• العتق . <ref>الفهرست، شیخ طوسى، ص96 و 97 .</ref>
• العتق .<ref>الفهرست، شیخ طوسى، ص96 و 97 .</ref>
• المزاح این را ابن ندیم به آنها اضافه کرده است<ref>ر.ک  الفهرست، ابن ندیم، چاپ مهر، ج1، ص276؛ الأعلام، زرکلى، ج2، ص212.</ref>.  
• المزاح این را ابن ندیم به آنها اضافه کرده است<ref>ر.ک  الفهرست، ابن ندیم، چاپ مهر، ج1، ص276؛ الأعلام، زرکلى، ج2، ص212.</ref>.  
• معرفة رواة الاخبار  که یکی از كتب رجالى مهم قرن سوم است <ref>معالم العلماء. تأليف محمد بن على بن شهرآشوب ( متوفی به سال 588) چاپ عباس اقبال ص 28.</ref> ولى در فهرست شيخ طوسى فقط از مشيخه يادشده و از اين كتاب ذكرى نرفته است  و اين غير از كتاب ديگر اوست در مشيخه كه ابوجعفر اودى آن را به ترتيب نام رجال فصل‏بندى كرده است<ref>چهارکتاب اصلى علم رجال؛ ص9.</ref>
• معرفة رواة الاخبار  که یکی از كتب رجالى مهم قرن سوم است<ref>معالم العلماء. تأليف محمد بن على بن شهرآشوب ( متوفی به سال 588) چاپ عباس اقبال ص 28.</ref> ولى در فهرست شيخ طوسى فقط از مشيخه يادشده و از اين كتاب ذكرى نرفته است  و اين غير از كتاب ديگر اوست در مشيخه كه ابوجعفر اودى آن را به ترتيب نام رجال فصل‏بندى كرده است<ref>چهارکتاب اصلى علم رجال؛ ص9.</ref>
‏ ابن محبوب راوى اصلی اصل ابراهیم بن مهزم الأسدي الكوفي (ابن أبي بردة) که معاصر  امام صادق و امام كاظم (علیهماالسلام) بوده است<ref>رجال النجاشي، ج 1، ص 108؛ الفهرست، ص 18؛ معالم العلماء، ص 3؛ أعيان الشيعة ج 2، ص 231؛ الذريعة، ج 2، ص 137؛ قاموس الرجال، ج 1، ص 314) ميراث حديث شيعه ؛ ج‏11 ؛ ص23.</ref>.<ref>براى آگاهى بیشتر از تفصیل حالات ایشان، رجوع شود به: اتقان المقال، ص45؛ أحسن التراجم، ج1، ص159؛ الأعلام، ج2، ص212؛ أعیان الشیعة، ج5، ص233؛ بهجة الآمال، ج3، ص188؛ تأسیس الشیعة، ص301؛ التحریرالطاووسى، ص74؛ تنقیح المقال، ج1، ص304؛ تهذیب المقال، ج2، ص330؛ جامع الرواة، ج1، ص221ـ224؛ جامع المقال، ص61؛ الذریعة، ج24، ص327و ج21، ص69 و ج4، ص276؛ رجال البرقى، ص48؛ رجال الکشى، ص556، ش1050؛ ریحانة الأدب،ج3، ص10؛ الفهرست، ابن ندیم، ص255؛ الکنى والألقاب، ج2، ص281؛ لغتنامه دهخدا، ص579(ماده حسن)؛ مجمع الرجال، ج2، ص143ـ146؛ معجم رجال الحدیث،ج5، ص89، 105و 106و ج23، ص18ـ30؛ معالم العلماء، ص33؛ معجم المؤلفین، ج3، ص273؛ منتهى المقال، ص102؛ منهج المقال، ص106؛ نقد الرجال، ص97؛ هدایة المحدّثین،ص4؛ هدیة الأحباب، ص148؛ هدیة العارفین، ج1، ص266؛ الوجیزة، ص31</ref>
‏ ابن محبوب راوى اصلی اصل ابراهیم بن مهزم الأسدي الكوفي (ابن أبي بردة) که معاصر  امام صادق و امام كاظم (علیهماالسلام) بوده است<ref>رجال النجاشي، ج 1، ص 108؛ الفهرست، ص 18؛ معالم العلماء، ص 3؛ أعيان الشيعة ج 2، ص 231؛ الذريعة، ج 2، ص 137؛ قاموس الرجال، ج 1، ص 314) ميراث حديث شيعه ؛ ج‏11 ؛ ص23.</ref>.<ref>براى آگاهى بیشتر از تفصیل حالات ایشان، رجوع شود به: اتقان المقال، ص45؛ أحسن التراجم، ج1، ص159؛ الأعلام، ج2، ص212؛ أعیان الشیعة، ج5، ص233؛ بهجة الآمال، ج3، ص188؛ تأسیس الشیعة، ص301؛ التحریرالطاووسى، ص74؛ تنقیح المقال، ج1، ص304؛ تهذیب المقال، ج2، ص330؛ جامع الرواة، ج1، ص221ـ224؛ جامع المقال، ص61؛ الذریعة، ج24، ص327و ج21، ص69 و ج4، ص276؛ رجال البرقى، ص48؛ رجال الکشى، ص556، ش1050؛ ریحانة الأدب،ج3، ص10؛ الفهرست، ابن ندیم، ص255؛ الکنى والألقاب، ج2، ص281؛ لغتنامه دهخدا، ص579(ماده حسن)؛ مجمع الرجال، ج2، ص143ـ146؛ معجم رجال الحدیث،ج5، ص89، 105و 106و ج23، ص18ـ30؛ معالم العلماء، ص33؛ معجم المؤلفین، ج3، ص273؛ منتهى المقال، ص102؛ منهج المقال، ص106؛ نقد الرجال، ص97؛ هدایة المحدّثین،ص4؛ هدیة الأحباب، ص148؛ هدیة العارفین، ج1، ص266؛ الوجیزة، ص31</ref>


== درگذشت ==
== درگذشت ==
ابن محبوب در سن هفتاد و پنج‌سالگی در 224ق، رحلت کرد. <ref>اختیار معرفة الرجال، المعروف برجال الکشى)، شیخ طوسى/584، شماره 1094، دانشگاه مشهد.</ref>
ابن محبوب در سن هفتاد و پنج‌سالگی در 224ق، رحلت کرد.<ref>اختیار معرفة الرجال، المعروف برجال الکشى)، شیخ طوسى/584، شماره 1094، دانشگاه مشهد.</ref>




خط ۲۱۷: خط ۲۰۹:
* ابن شهرآشوب، محمد بن علی معالم العلماء في فهرست كتب الشيعة و أسماء المصنفين منهم قديماً و حديثاً (تتمة كتاب الفهرست للشيخ أبي‌جعفر الطوسي ) المطبعة الحيدرية نجف اشرف 1380
* ابن شهرآشوب، محمد بن علی معالم العلماء في فهرست كتب الشيعة و أسماء المصنفين منهم قديماً و حديثاً (تتمة كتاب الفهرست للشيخ أبي‌جعفر الطوسي ) المطبعة الحيدرية نجف اشرف 1380
* شیخ بهایی، محمد بن حسین مشرق الشمسین و إكسير السعادتین خواجویی، اسماعیل بن محمدحسین (معلق) رجایی، سید مهدی (محقق)،آستانة الرضوية المقدسة، مجمع البحوث الإسلامية، مشهد ،1429 ق.
* شیخ بهایی، محمد بن حسین مشرق الشمسین و إكسير السعادتین خواجویی، اسماعیل بن محمدحسین (معلق) رجایی، سید مهدی (محقق)،آستانة الرضوية المقدسة، مجمع البحوث الإسلامية، مشهد ،1429 ق.
* جاپلقی بروجردی، علی‌اصغر بن محمد شفیع طرائف المقال في معرفة طبقات الرجال مرعشی، محمود (زير نظر)
* جاپلقی بروجردی، علی‌اصغر بن محمد شفیع طرائف المقال في معرفة طبقات الرجال زير نظرمرعشی، محمود.
* مکتبة آیت‌الله المرعشي النجفي(ره)، قم ، 1410 ق.
* مکتبة آیت‌الله المرعشي النجفي(ره)، قم ، 1410 ق.
  * اصحاب اجماع، ناصر باقری بیدهندی، علوم حدیث 1376 شماره 6
  * اصحاب اجماع، ناصر باقری بیدهندی، علوم حدیث 1376 شماره 6.
* نرم‌افزار جهاز راویان، مؤسسة ولي العصر عليه‌السلام للدراسات الإسلامية قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/
* نرم‌افزار جهاز راویان، مؤسسة ولي العصر عليه‌السلام للدراسات الإسلامية قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/
* حسن بن محبوب کوفى،  محمدباقر بهبودى،فقه 1376 شماره 11 و 12
* حسن بن محبوب کوفى،  محمدباقر بهبودى،فقه 1376 شماره 11 و 12.
* خامنه‏‌اى، على، رهبر جمهورى اسلامى ايران، چهار كتاب اصلى علم رجال، 1جلد، دفتر نشر فرهنگ اسلامى - ايران - تهران، چاپ: 3، 1377 ه.ش.
* خامنه‏‌اى، على، رهبر جمهورى اسلامى ايران، چهار كتاب اصلى علم رجال،دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، چاپ: 3، 1377 ه.ش.
* مهريزى، مهدى، ميراث حديث شيعه، 21جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر - ايران - قم، چاپ: 1، 1380 ه.ش.
* مهريزى، مهدى، ميراث حديث شيعه، 21جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر، قم، چاپ: 1، 1380 ه.ش.
* ربانى، محمد حسن، سبک‌شناسی دانش رجال الحديث، 1جلد، مركز فقهى ائمه اطهار (عليهم السلام) - ايران - قم، چاپ: 1، 1385 ه.ش.  
* ربانى، محمد حسن، سبک‌شناسی دانش رجال الحديث، 1جلد، مركز فقهى ائمه اطهار (عليهم السلام) ، قم،  1385 ش.
* جستجویی در ترجمه حسن بن محبوب فصلنامه علوم حدیث> شماره 6، محمد زارعی کریانی
* طوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
* مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
* قمى، عباس، سفينة البحار - قم، چاپ: اول، 1414 ق.
 




confirmed
۲٬۲۰۰

ویرایش