ابن تیمیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ آوریل ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
|-
|-
|نام‎های دیگر
|نام‎های دیگر
|تَقِيُّ الدِّينِ أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الْحَلِيمِ بْنِ عَبْدِ السَّلَامِ النُّمَيْرِيُّ الْحَرَّانِيُّ
|تَقِیُّ الدِّینِ أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الْحَلِیمِ بْنِ عَبْدِ السَّلَامِ النُّمَیْرِیُّ الْحَرَّانِیُّ
|-
|-
|تاریخ ولادت
|تاریخ ولادت
خط ۲۵: خط ۲۵:


</div>
</div>
'''ابن تیمیه''' یا '''تَقِيُّ الدِّينِ أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الْحَلِيمِ بْنِ عَبْدِ السَّلَامِ النُّمَيْرِيُّ الْحَرَّانِيُّ''' از علمای اهل سنت و بنیان گذار اندیشه [[سلفیه|سلفیت]] و [[وهابیت]] است. شناخت عقاید وهابیون در گرو شناخت ابن تیمیه و عقاید اوست. در این مقاله به بررسی زندگی، شخصیت، تحصیلات و مبانی فکری او پرداخته شده است.
'''ابن تیمیه''' یا '''تَقِیُّ الدِّینِ أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الْحَلِیمِ بْنِ عَبْدِ السَّلَامِ النُّمَیْرِیُّ الْحَرَّانِیُّ''' از علمای اهل سنت و بنیان گذار اندیشه [[سلفیه|سلفیت]] و [[وهابیت]] است. شناخت عقاید وهابیون در گرو شناخت ابن تیمیه و عقاید اوست. در این مقاله به بررسی زندگی، شخصیت، تحصیلات و مبانی فکری او پرداخته شده است.
او که حنبلى مسلک بود درصدد ترویج مذهب حنابله برآمد و مانند حنابله علم کلام را مردود دانست و متکلّمان را اهل بدعت شمرد! در مسأله صفات خدا مانند حنابله الفاظ صفات پروردگار را که در نصوص آمده بدون هرگونه تفسیر پذیرفت و به طور کلّى هرگونه «عقل گرایى» را محکوم کرد. او علاوه بر حمایت از روش و عقاید اهل حدیث، عقاید جدیدى را نیز اضافه کرد که قبل از او سابقه نداشت.<ref>[https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=25&lid=0&catid=23355&mid=246890%20https://makarem.ir%5D> برگرفته از سایت:makarem.ir]</ref>
او که حنبلى مسلک بود درصدد ترویج مذهب حنابله برآمد و مانند حنابله علم کلام را مردود دانست و متکلّمان را اهل بدعت شمرد! در مسأله صفات خدا مانند حنابله الفاظ صفات پروردگار را که در نصوص آمده بدون هرگونه تفسیر پذیرفت و به طور کلّى هرگونه «عقل گرایى» را محکوم کرد. او علاوه بر حمایت از روش و عقاید اهل حدیث، عقاید جدیدى را نیز اضافه کرد که قبل از او سابقه نداشت.<ref>[https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=25&lid=0&catid=23355&mid=246890%20https://makarem.ir%5D> برگرفته از سایت:makarem.ir]</ref>


=ولادت=
=ولادت=
«احمد بن عبدالحلیم بن تیمیّه حنبلى» متولّد سال 661 و متوفاى سال 728 هجرى قمرى است. او 5 سال پس از سقوط بغداد پایتخت خلافت عباسی توسط قوم تاتار در شهر «حران» (شهرى در شام) متولّد شد و در 7 سالگی به سبب جور تاتار، در کودکى همراه با خانواده اش «حران» را به سمت «[[سوریه|دمشق]]» ترک کرد. حران که اکنون از شهرهاي ويران [[ترکيه]] است در گذشته شهري آباد و فرهنگي بود و ابن تيميه، خود بارها در آثارش آن را مرکز صابئه، بت پرستان و فيلسوفان خوانده است. بزرگان کليسا آن را «هلنوپوليس» يا «شهر کفار و مشرکان» خوانده اند.
«احمد بن عبدالحلیم بن تیمیّه حنبلى» متولّد سال 661 و متوفاى سال 728 هجرى قمرى است. او 5 سال پس از سقوط بغداد پایتخت خلافت عباسی توسط قوم تاتار در شهر «حران» (شهرى در شام) متولّد شد و در 7 سالگی به سبب جور تاتار، در کودکى همراه با خانواده اش «حران» را به سمت «[[سوریه|دمشق]]» ترک کرد. حران که اکنون از شهرهای ویران [[ترکيه|ترکیه]] است در گذشته شهری آباد و فرهنگی بود و ابن تیمیه، خود بارها در آثارش آن را مرکز صابئه، بت پرستان و فیلسوفان خوانده است. بزرگان کلیسا آن را «هلنوپولیس» یا «شهر کفار و مشرکان» خوانده اند.
<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/questionview/4522/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%aa%db%8c%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت: alwahabiyah.com]</ref>
<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/questionview/4522/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%aa%db%8c%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت: alwahabiyah.com]</ref>


حران در دوران خليفه دوم و به دست «عياض بن غنم» فتح شد. مردم حران پس از [[اسلام]] آوردن، تحت تأثير حاکمان اموي، به شدت به بني اميه گرايش يافتند، تا آنجا که بر اثر تبليغات بني اميه، نماز جمعه را بدون لعن امام علي علیه السلام تمام نمي دانستند و هنگامي که در دوره ي «عمر بن عبدالعزيز»، دستور منع سب اهل بيت پيامبر (صلّي الله عليه و آله و سلّم) به حران رسيد، مردم نپذيرفتند و گفتند: نماز بدون لعن ابوتراب درست نيست!
حران در دوران خلیفه دوم و به دست «عیاض بن غنم» فتح شد. مردم حران پس از [[اسلام]] آوردن، تحت تأثیر حاکمان اموی، به شدت به بنی امیه گرایش یافتند، تا آنجا که بر اثر تبلیغات بنی امیه، نماز جمعه را بدون لعن امام علی علیه السلام تمام نمی دانستند و هنگامی که در دوره ی «عمر بن عبدالعزیز»، دستور منع سب اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به حران رسید، مردم نپذیرفتند و گفتند: نماز بدون لعن ابوتراب درست نیست!


شهر حران از نظر مذهبي، محل بالندگي فقه حنبلي بود و خاندان ابن تيميه و نياکان وي، به عنوان بزرگان مذهب حنبلي، به اين شهر باليده اند. بي شک، چنين محيطي در شکل گيري انديشه هاي خانوادگي و شخصي ابن تيميه بي تأثير نبود.  
شهر حران از نظر مذهبی، محل بالندگی فقه حنبلی بود و خاندان ابن تیمیه و نیاکان وی، به عنوان بزرگان مذهب حنبلی، به این شهر بالیده اند. بی شک، چنین محیطی در شکل گیری اندیشه های خانوادگی و شخصی ابن تیمیه بی تأثیر نبود.  
<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/questionview/4522/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%aa%db%8c%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت:alwahabiyah.com]</ref>
<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/questionview/4522/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%aa%db%8c%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت:alwahabiyah.com]</ref>


=تحصیلات و شخصیت علمی=
=تحصیلات و شخصیت علمی=
پدر او یک روحانی حنبلی مذهب بود پس ابن تیمیه را به مدارس «حنابله » فرستاد تا فقه حنبلی را فرا گیرد.
پدر او یک روحانی حنبلی مذهب بود پس ابن تیمیه را به مدارس «حنابله » فرستاد تا فقه حنبلی را فرا گیرد.
<REF>[https://fa.alkawthartv.com/news/71906%20https://fa.alkawthartv.com برگرفته از سایت:fa.alkawthartv.com]</REF>
<ref>[https://fa.alkawthartv.com/news/71906%20https://fa.alkawthartv.com برگرفته از سایت:fa.alkawthartv.com]</ref>
ابن تیمیه تا سال 698 هجری در [[سوریه|شام]] بسان یک روحانی حنبلی می زیست، و تا آن سال از او لغزشی مشاهده نشد و از آن به بعد، یعنی وقتی رساله ای به نام «[[الرسالة الحمویة]]» نوشت، آثار انحراف در او ظاهر گردید، وی این رساله را در پاسخ پرسش مردم «حماة» که یکی از شهرهای [[سوریه]] است، نوشت و آشکارا برای خدا «جهت» و «سمت» قائل شد و تلویحا او را جسم دانست.<ref>[https://hawzah.net/fa/Article/View/6274/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%AA%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%87 برگرفته از سایت: hawzah.net]</ref>
ابن تیمیه تا سال 698 هجری در [[سوریه|شام]] بسان یک روحانی حنبلی می زیست، و تا آن سال از او لغزشی مشاهده نشد و از آن به بعد، یعنی وقتی رساله ای به نام «[[الرسالة الحمویة]]» نوشت، آثار انحراف در او ظاهر گردید، وی این رساله را در پاسخ پرسش مردم «حماة» که یکی از شهرهای [[سوریه]] است، نوشت و آشکارا برای خدا «جهت» و «سمت» قائل شد و تلویحا او را جسم دانست.<ref>[https://hawzah.net/fa/Article/View/6274/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%AA%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%87 برگرفته از سایت: hawzah.net]</ref>


آغاز تحصيل ابن تيميه در [[سوریه|دمشق]] بود. تحصيلات اوليه را نزد پدرش، «شيخ عبدالحليم» گذراند و پس از آن نيز نزد استادان مختلفي که در آن زمان در شام کرسي تدريس داشتند، به تحصيل پرداخت. در ميان استادان وي نام چند زن نيز به چشم مي خورد.
آغاز تحصیل ابن تیمیه در [[سوریه|دمشق]] بود. تحصیلات اولیه را نزد پدرش، «شیخ عبدالحلیم» گذراند و پس از آن نیز نزد استادان مختلفی که در آن زمان در شام کرسی تدریس داشتند، به تحصیل پرداخت. در میان استادان وی نام چند زن نیز به چشم می خورد.
به گفته ي «ابن کثير»، هنگامي که پدر ابن تيميه در سال 682 از دنيا رفت، وي 21 سال داشت و پس از يک سال، يعني در 22 سالگي، به جاي پدر بر کرسي تدريس نشست. او در حوزه هاي مختلف، مانند فقه، اصول، علوم نقلي و عقلي مهارت داشت. آن چه گفته شد، سخناني است که شاگردش ابن کثير درباره ي وي گفته است و اين سخنان را افرادي مانند «ابن قيم» و «مقدسي» نيز تکرار کرده اند.
به گفته ی «ابن کثیر»، هنگامی که پدر ابن تیمیه در سال 682 از دنیا رفت، وی 21 سال داشت و پس از یک سال، یعنی در 22 سالگی، به جای پدر بر کرسی تدریس نشست. او در حوزه های مختلف، مانند فقه، اصول، علوم نقلی و عقلی مهارت داشت. آن چه گفته شد، سخنانی است که شاگردش ابن کثیر درباره ی وی گفته است و این سخنان را افرادی مانند «ابن قیم» و «مقدسی» نیز تکرار کرده اند.


ابن تيميه از نظر آثار، فرد پر کاري بوده است؛ تا آن جا که «ذهبي» نگاشته هاي وي را حدود 300 جلد تخمين زده و «صفدي» نام بسياري از آن ها را آورده است.
ابن تیمیه از نظر آثار، فرد پر کاری بوده است؛ تا آن جا که «ذهبی» نگاشته های وی را حدود 300 جلد تخمین زده و «صفدی» نام بسیاری از آن ها را آورده است.
اما واقعيت اين است که انديشمندان درباره ي شخصيت علمي ابن تيميه، ديدگاه هاي متعارضي ارائه کرده اند. برخي وي را شخصيتي دانشمند و آگاه روايت کرده و فضايلي را به وي نسبت داده اند که به نظر، مبالغه آميز مي آيد؛ برخي نيز منکر مقام علمي وي شده و او را صرفاً نويسنده اي پر کار و سريع القلم دانسته اند که در حوزه هاي مختلف به قلم فرسايي پرداخته است.<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/questionview/4522/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%aa%db%8c%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت:alwahabiyah.com]</ref>
اما واقعیت این است که اندیشمندان درباره ی شخصیت علمی ابن تیمیه، دیدگاه های متعارضی ارائه کرده اند. برخی وی را شخصیتی دانشمند و آگاه روایت کرده و فضایلی را به وی نسبت داده اند که به نظر، مبالغه آمیز می آید؛ برخی نیز منکر مقام علمی وی شده و او را صرفاً نویسنده ای پر کار و سریع القلم دانسته اند که در حوزه های مختلف به قلم فرسایی پرداخته است.<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/questionview/4522/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%aa%db%8c%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت:alwahabiyah.com]</ref>




خط ۷۳: خط ۷۳:


=علمای معاصر ابن تیمیه و مخالف علمیت او=
=علمای معاصر ابن تیمیه و مخالف علمیت او=
برخي از عالمان تراز اول در زمان ابن تيميه، رسماً با وي به مخالفت برخاستند، که در ميان آن ها مي توان افراد زیر را برشمرد:
برخی از عالمان تراز اول در زمان ابن تیمیه، رسماً با وی به مخالفت برخاستند، که در میان آن ها می توان افراد زیر را برشمرد:
* صفي الدين هندي،
* کمال الدين زملکاني(ت 733)؛
* شهاب الدين حلبي (ت 733)؛
* شمس الدين ذهبي (ت 748)؛
* «علي بن عبدالکافي سبکي(ت 756)


هم چنين هنگامي که ديدگاه هاي انحرافي وي جامعه ي اسلامي را تهديد کرد، عالمان بزرگ چهار مذهب اسلامي، در نامه اي، انحراف وي را از اسلام اعلام کردند. نام هاي اين عالمان، عبارت است از:
*صفی الدین هندی،
*کمال الدین زملکانی(ت 733)؛
*شهاب الدین حلبی (ت 733)؛
*شمس الدین ذهبی (ت 748)؛
*«علی بن عبدالکافی سبکی(ت 756)


«بدربن جماعة» قاضي شافعيه؛
هم چنین هنگامی که دیدگاه های انحرافی وی جامعه ی اسلامی را تهدید کرد، عالمان بزرگ چهار مذهب اسلامی، در نامه ای، انحراف وی را از اسلام اعلام کردند. نام های این عالمان، عبارت است از:


«شهاب الدين جهبل»، قاضي مالکيه؛
«بدربن جماعة» قاضی شافعیه؛


«محمد بن جريري انصاري»، قاضي حنفيه؛
«شهاب الدین جهبل»، قاضی مالکیه؛


«احمد بن عمر مقدس حنبلي»، قاضي حنبليان.
«محمد بن جریری انصاری»، قاضی حنفیه؛
 
«احمد بن عمر مقدس حنبلی»، قاضی حنبلیان.
<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/questionview/4522/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%aa%db%8c%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت:alwahabiyah.com]</ref>
<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/questionview/4522/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%aa%db%8c%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت:alwahabiyah.com]</ref>


=شخصیت شناسی علمی ابن تیمیه=
=شخصیت شناسی علمی ابن تیمیه=
با توجه به آن چه گفته شد، جايگاه علمي ابن تيميه را مي توان در جملاتي کوتاه، چنين وصف کرد: تقي الدين احمد بن تيميه، در مقايسه با پيشينيان خود، همانند بربهاري و ابن بطه، جايگاه علمي والاتري داشت؛ وي کوشيد تا انديشه هاي خود را مستدل ارائه کند؛ نه مانند اهل حديث که انديشه هايشان را بدون دليل و پشتوانه، و در قالب مانيفست هاي حزبي تدوين مي کردند.
با توجه به آن چه گفته شد، جایگاه علمی ابن تیمیه را می توان در جملاتی کوتاه، چنین وصف کرد: تقی الدین احمد بن تیمیه، در مقایسه با پیشینیان خود، همانند بربهاری و ابن بطه، جایگاه علمی والاتری داشت؛ وی کوشید تا اندیشه های خود را مستدل ارائه کند؛ نه مانند اهل حدیث که اندیشه هایشان را بدون دلیل و پشتوانه، و در قالب مانیفست های حزبی تدوین می کردند.


آثار ابن تيميه، هرچند علمي است، از نظر روش و سبک، به همان سبک ردّيه نويسي و پاسخ گويي به دشمنانش تدوين شده است. براي نمونه، بيش ترين آثار وي در واکنش به مخالفان صوفي، شيعي، اشعري، يهود و مسيحيان است. جايي هم که به نظريه پردازي پرداخته است، بازتابي از روحيه ي مبارزه طلبانه و پرخاش جويانه ي او در برابر مخالفان بوده است.
آثار ابن تیمیه، هرچند علمی است، از نظر روش و سبک، به همان سبک ردّیه نویسی و پاسخ گویی به دشمنانش تدوین شده است. برای نمونه، بیش ترین آثار وی در واکنش به مخالفان صوفی، شیعی، اشعری، یهود و مسیحیان است. جایی هم که به نظریه پردازی پرداخته است، بازتابی از روحیه ی مبارزه طلبانه و پرخاش جویانه ی او در برابر مخالفان بوده است.


ابن تيميه، چه در نوشتن و چه در مباحثات شفاهي بسيار تند و خشن بود و هرگز روش و اصول علمي را در مناظراتش رعايت نمي کرد. براي نمونه، هنگامي که به نقد عقايد تصوف مي رسد، افرادي مانند «محي الدين»، «عفيف تلسماسي» و «ابن سبعين» را سخت دشنام مي دهد؛ در تعابيرش درباره ي «اشعري»، امام اشعريون، از نسبت هاي غير علمي و جاهلانه استفاده مي کند؛ براي تحقير «نجم الدين کاتبي» معروف به «دبيران» که در علم منطق تخصص داشت، وي را «دُبَيِران» مي خواند و هنگامي که از پاسخ گويي به علامه ي بزرگ، «ابن مطهر حلي» باز مي ماند، تعبير «ابن منجس» را به کار مي برد؛ و يا کتاب ضد شيعي اش با نام «منهاج السنة» سرشار از تهمت ها و افتراهايي است که مبتني بر شنيده هاي وي از افراد کوچه و بازار يا تحت تأثير انديشه هاي شيعيان غالي است. وي در اين کتاب با تعابيري مانند «حماقات الشيعة» از مسير علم و دانش منحرف شده است.
ابن تیمیه، چه در نوشتن و چه در مباحثات شفاهی بسیار تند و خشن بود و هرگز روش و اصول علمی را در مناظراتش رعایت نمی کرد. برای نمونه، هنگامی که به نقد عقاید تصوف می رسد، افرادی مانند «محی الدین»، «عفیف تلسماسی» و «ابن سبعین» را سخت دشنام می دهد؛ در تعابیرش درباره ی «اشعری»، امام اشعریون، از نسبت های غیر علمی و جاهلانه استفاده می کند؛ برای تحقیر «نجم الدین کاتبی» معروف به «دبیران» که در علم منطق تخصص داشت، وی را «دُبَیِران» می خواند و هنگامی که از پاسخ گویی به علامه ی بزرگ، «ابن مطهر حلی» باز می ماند، تعبیر «ابن منجس» را به کار می برد؛ و یا کتاب ضد شیعی اش با نام «منهاج السنة» سرشار از تهمت ها و افتراهایی است که مبتنی بر شنیده های وی از افراد کوچه و بازار یا تحت تأثیر اندیشه های شیعیان غالی است. وی در این کتاب با تعابیری مانند «حماقات الشیعة» از مسیر علم و دانش منحرف شده است.


نکته ي ديگري که لازم است درباره ي شخصيت علمي ابن تيميه ذکر شود، فضاي آشوب زده ي ذهني و نبود معيار منطقي علمي در انديشه ي اوست. به عبارت ديگر، هرگز نمي توان درباره ي ابن تيميه به نتيجه ي مشخصي دست يافت؛ گاه چنان با عقل سر ستيز دارد که ان را به بت تشبيه مي کند و گاه در مباحث علمي به گونه اي از استدلال هاي عقلي استفاده مي کند که وي را تا سر حد يک متکلم پيش مي برد؛ گاه سخناني مي گويند که کاملاً بوي تشبيه و تجسيم مي دهد و او را به حشويه نزديک مي کند و گاه برخي از مفسران ديدگاه هايش، با تکيه بر برخي از نظرات منفردش، وي را ضد تشبيه و تجسيم مي شمارند.
نکته ی دیگری که لازم است درباره ی شخصیت علمی ابن تیمیه ذکر شود، فضای آشوب زده ی ذهنی و نبود معیار منطقی علمی در اندیشه ی اوست. به عبارت دیگر، هرگز نمی توان درباره ی ابن تیمیه به نتیجه ی مشخصی دست یافت؛ گاه چنان با عقل سر ستیز دارد که ان را به بت تشبیه می کند و گاه در مباحث علمی به گونه ای از استدلال های عقلی استفاده می کند که وی را تا سر حد یک متکلم پیش می برد؛ گاه سخنانی می گویند که کاملاً بوی تشبیه و تجسیم می دهد و او را به حشویه نزدیک می کند و گاه برخی از مفسران دیدگاه هایش، با تکیه بر برخی از نظرات منفردش، وی را ضد تشبیه و تجسیم می شمارند.


در يک کلام، نمي توان نظمي را در دستگاه انديشه اي ابن تيميه مشاهده کرد و با توجه به گستردگي آثار وي از يک سو، و پراکندگي ان ها از سوي ديگر، بررسي انديشه ي او بسيار سخت و دشوار است. به همين دليل نيز در دوران خود او، عالمان اهل سنت در بسياري از موارد در مي مانند که به کدام نظر ابن تيميه نگاه کنند؛ گاه او را يک عالم مقيد به سنت مي بينند و گاه مخالفت هاي وي با بنيان هاي انديشه اي اهل سنت، آن ها را به تعجب وا مي دارد.
در یک کلام، نمی توان نظمی را در دستگاه اندیشه ای ابن تیمیه مشاهده کرد و با توجه به گستردگی آثار وی از یک سو، و پراکندگی ان ها از سوی دیگر، بررسی اندیشه ی او بسیار سخت و دشوار است. به همین دلیل نیز در دوران خود او، عالمان اهل سنت در بسیاری از موارد در می مانند که به کدام نظر ابن تیمیه نگاه کنند؛ گاه او را یک عالم مقید به سنت می بینند و گاه مخالفت های وی با بنیان های اندیشه ای اهل سنت، آن ها را به تعجب وا می دارد.


به نظر مي رسد چنين آشفتگي فکري در ابن تيميه، نتيجه ي تعارض هاي فکري وي است؛ زيرا از يک سو به دليل تعصب و تصلب مي کوشد در مسير مذهب سلف حرکت کند و از حد و مرز سلفي گري نقلي (احمد بن حنبل) تجاوز نکند اما به دليل آشنايي اش با فلسفه، علوم عقلي و انديشه هاي ديگر، وارد مباحث عقلي شده و به جاي دفع تعارض ها، خود دچار تعارض مي شود؛ و هر چند تأملات علمي، وي را در مسير ديگري سوق مي دهند، اما به علت تعصب و ارتجاع، راه نادرست را بر مي گزيند و خود را از زحمت انديشه ورزي رها مي کند.<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/questionview/4522/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%aa%db%8c%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت:alwahabiyah.com]</ref>
به نظر می رسد چنین آشفتگی فکری در ابن تیمیه، نتیجه ی تعارض های فکری وی است؛ زیرا از یک سو به دلیل تعصب و تصلب می کوشد در مسیر مذهب سلف حرکت کند و از حد و مرز سلفی گری نقلی (احمد بن حنبل) تجاوز نکند اما به دلیل آشنایی اش با فلسفه، علوم عقلی و اندیشه های دیگر، وارد مباحث عقلی شده و به جای دفع تعارض ها، خود دچار تعارض می شود؛ و هر چند تأملات علمی، وی را در مسیر دیگری سوق می دهند، اما به علت تعصب و ارتجاع، راه نادرست را بر می گزیند و خود را از زحمت اندیشه ورزی رها می کند.<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/questionview/4522/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%aa%db%8c%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت:alwahabiyah.com]</ref>




=اوضاع روزگار ابن تیمیه=
=اوضاع روزگار ابن تیمیه=
انديشه هاي هر دوره، همواره تابعي از وضعيت سياسي، اجتماعي و ديني آن دوره است. به عبارت ديگر، شرايط نامناسب اجتماعي، سياسي و اقتصادي، افزون بر اين که امنيت را از ميان مي برد، زمينه هاي بروز انديشه هاي انحرافي و خرافي را در جامعه فراهم مي کند؛ زيرا جامعه اي که گرفتار مشکلات و نابساماني در عرصه هاي مختلف باشد، توانايي رويارويي با بحران هاي سياسي، اجتماعي و اعتقادي را ندارد. به همين علت نيز در بررسي زمينه هاي شکل گيري سلفي گري اعتقادي، ناگزير بايد نگاهي به شرايط و وضعيت اجتماعي و سياسي دوره ي شکل گيري آن افکند.
اندیشه های هر دوره، همواره تابعی از وضعیت سیاسی، اجتماعی و دینی آن دوره است. به عبارت دیگر، شرایط نامناسب اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، افزون بر این که امنیت را از میان می برد، زمینه های بروز اندیشه های انحرافی و خرافی را در جامعه فراهم می کند؛ زیرا جامعه ای که گرفتار مشکلات و نابسامانی در عرصه های مختلف باشد، توانایی رویارویی با بحران های سیاسی، اجتماعی و اعتقادی را ندارد. به همین علت نیز در بررسی زمینه های شکل گیری سلفی گری اعتقادی، ناگزیر باید نگاهی به شرایط و وضعیت اجتماعی و سیاسی دوره ی شکل گیری آن افکند.


روزگار ابن تيميه، يعني نيمه ي دوم قرن هفتم و نيمه اول قرن هشتم، آبستن حوادث گوناگوني در عرصه هاي ختلف بود. در اين دوران از يک سو، قدرت و بنيه ي مسلمانان در جنگ هاي صليبي ـ که از سال 489 قمري آغاز شد و تا سال 690 (بيش از دو قرن) ادامه يافت ـ کاملاً به تحليل رفت و پشت سر خود، ميليون ها کشته و زخمي و ويراني هاي بسيار بر جاي گذاشت؛ از سوي ديگر، حمله ي مغول به جهان اسلام در سال 617 قمري، مسأله اي ديگري بود که شايد بيش از جنگ هاي صليبي کمر مسلمانان را شکست و ويراني هاي بسياري بر جاي گذاشت و سرانجام در سال 656 قمري، به برچيده شدن خلافت عباسي توسط هلاکوخان انجاميد. فروپاشي خلافت اسلامي که نمونه ي آرماني حکومت براي اهل سنت بود، آثار بسيار ويرانگري در جهان اهل سنت، به ويژه در عرصه ي نظريه پردازي آنان بر جاي گذاشت. آنان با اين پرسش اساسي روبه رو شدند که در نبود نهاد خلافت، چه نهاد و نظامي مشروعيت حکومت و خلافت دارد؟ پاسخ به چنين پرسشي، يکي از دغدغه هاي اصلي ابن تيميه شد. «ابن اثير» آثار زيان بار و ويران ساز حمله ي مغول را چنان مي داند که نوشتن آن ممکن نيست و سپس آرزو مي کند که اي کاش مادر مرا به دنيا نياورده بود. در اين روزگار، کتابخانه هاي بسياري ويران شد، بزرگان علم و ادب منزوي گشتند و جهان اسلام روند نزولي خود را که از مدت ها پيش آغاز کرده بود، با شتاب بيش تري ادامه دارد.
روزگار ابن تیمیه، یعنی نیمه ی دوم قرن هفتم و نیمه اول قرن هشتم، آبستن حوادث گوناگونی در عرصه های ختلف بود. در این دوران از یک سو، قدرت و بنیه ی مسلمانان در جنگ های صلیبی ـ که از سال 489 قمری آغاز شد و تا سال 690 (بیش از دو قرن) ادامه یافت ـ کاملاً به تحلیل رفت و پشت سر خود، میلیون ها کشته و زخمی و ویرانی های بسیار بر جای گذاشت؛ از سوی دیگر، حمله ی مغول به جهان اسلام در سال 617 قمری، مسأله ای دیگری بود که شاید بیش از جنگ های صلیبی کمر مسلمانان را شکست و ویرانی های بسیاری بر جای گذاشت و سرانجام در سال 656 قمری، به برچیده شدن خلافت عباسی توسط هلاکوخان انجامید. فروپاشی خلافت اسلامی که نمونه ی آرمانی حکومت برای اهل سنت بود، آثار بسیار ویرانگری در جهان اهل سنت، به ویژه در عرصه ی نظریه پردازی آنان بر جای گذاشت. آنان با این پرسش اساسی روبه رو شدند که در نبود نهاد خلافت، چه نهاد و نظامی مشروعیت حکومت و خلافت دارد؟ پاسخ به چنین پرسشی، یکی از دغدغه های اصلی ابن تیمیه شد. «ابن اثیر» آثار زیان بار و ویران ساز حمله ی مغول را چنان می داند که نوشتن آن ممکن نیست و سپس آرزو می کند که ای کاش مادر مرا به دنیا نیاورده بود. در این روزگار، کتابخانه های بسیاری ویران شد، بزرگان علم و ادب منزوی گشتند و جهان اسلام روند نزولی خود را که از مدت ها پیش آغاز کرده بود، با شتاب بیش تری ادامه دارد.


از سوي ديگر، منطقه ي شامات و مشخصاً دمشق نيز وضعيتي بهتر از ديگر مناطق جهان اسلام نداشت. تنها در سال هاي 658 تا 712 قمري، بيش از پانزده والي در دمشق جابه جا شدند. ضعف خلافت عثماني و حکومت مماليک، زمينه اي را فراهم کرده بود که همواره شمشير قدرت را کنترل مي کرد، نه سياست و شايستگي.
از سوی دیگر، منطقه ی شامات و مشخصاً دمشق نیز وضعیتی بهتر از دیگر مناطق جهان اسلام نداشت. تنها در سال های 658 تا 712 قمری، بیش از پانزده والی در دمشق جابه جا شدند. ضعف خلافت عثمانی و حکومت ممالیک، زمینه ای را فراهم کرده بود که همواره شمشیر قدرت را کنترل می کرد، نه سیاست و شایستگی.


بي ترديد فضاي آشفته ي سياسي، تأثير خود را بر فضاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي نيز خواهد گذاشت. در اين سال ها سيل، قحطي، بيماري و زلزله، اين منطقه را تحت تأثير خود قرار داد؛ براي نمونه، در سال 656 وبا در شام گسترش يافت و آن قدر تلفات گرفت که غسالخانه ها پاسخ گويي جنازه هاي قربانيان نبودند. در سال 680 دمشق در سيل فرو رفت و در سال 718 قحطي در شمال مناطق شام و موصل پديد آمد که موجب مهاجرت مردم از اين مناطق و کشته شدن بسياري از آنان شد. هم چنين در سال 720، زلزله ي شديدي مصر و شام را لرزاند.
بی تردید فضای آشفته ی سیاسی، تأثیر خود را بر فضای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز خواهد گذاشت. در این سال ها سیل، قحطی، بیماری و زلزله، این منطقه را تحت تأثیر خود قرار داد؛ برای نمونه، در سال 656 وبا در شام گسترش یافت و آن قدر تلفات گرفت که غسالخانه ها پاسخ گویی جنازه های قربانیان نبودند. در سال 680 دمشق در سیل فرو رفت و در سال 718 قحطی در شمال مناطق شام و موصل پدید آمد که موجب مهاجرت مردم از این مناطق و کشته شدن بسیاری از آنان شد. هم چنین در سال 720، زلزله ی شدیدی مصر و شام را لرزاند.


چنين بلاياي طبيعي در زادگاه ابن تيميه، با بي لياقتي و ناکارآمدي زمامداران همراه شد و پي آمدهاي ناگواري براي جامعه به همراه آورد. نبود محتوا و بحران معنا، زمينه را براي زنده شدن و فعاليت فرقه هايي انحرافي فراهم کرد که برخي از آن ها عبارت بودند از:
چنین بلایای طبیعی در زادگاه ابن تیمیه، با بی لیاقتی و ناکارآمدی زمامداران همراه شد و پی آمدهای ناگواری برای جامعه به همراه آورد. نبود محتوا و بحران معنا، زمینه را برای زنده شدن و فعالیت فرقه هایی انحرافی فراهم کرد که برخی از آن ها عبارت بودند از:


کراميه، که از گروه هاي اهل سنت بودند و به تجسيم و تشبيه اعتقاد داشتند؛
کرامیه، که از گروه های اهل سنت بودند و به تجسیم و تشبیه اعتقاد داشتند؛


نصيريه، که يکي از فرقه هاي غلات شيعه بودند و مي پنداشتند روح خدا در حضرت علي علیه السلام حلول کرده است و به همين علت، ابن ملجم را بهترين خلق خدا مي دانستند؛ زيرا روح الهي را از کالبد جسماني آزاد کرده بود؛
نصیریه، که یکی از فرقه های غلات شیعه بودند و می پنداشتند روح خدا در حضرت علی علیه السلام حلول کرده است و به همین علت، ابن ملجم را بهترین خلق خدا می دانستند؛ زیرا روح الهی را از کالبد جسمانی آزاد کرده بود؛


يزيديه، که براي يزيد جايگاه بسيار والايي قائل بودن و در مناطق شامات، فتنه هاي بسياري را بوجود آوردند؛
یزیدیه، که برای یزید جایگاه بسیار والایی قائل بودن و در مناطق شامات، فتنه های بسیاری را بوجود آوردند؛


فرقه هاي نوظهور صوفيه، که رشد آن ها با سطح عوام زدگي جامعه ارتباطي مستقمي داشت؛ اينان در فرقه هاي اصيل تصوف سني ريشه نداشتند و درفضاي آلوده ي اجتماعي رشد کرده بودند و فقط نامي از تصوف را به همراه داشتند.
فرقه های نوظهور صوفیه، که رشد آن ها با سطح عوام زدگی جامعه ارتباطی مستقمی داشت؛ اینان در فرقه های اصیل تصوف سنی ریشه نداشتند و درفضای آلوده ی اجتماعی رشد کرده بودند و فقط نامی از تصوف را به همراه داشتند.


در اين روزگار، پيش از هر چيز، نياز به ظهور انديشه اي تقريبي احساس مي شد که با تکيه بر منابع ديني و ارزش هاي اسلامي، نوعي هم گرايي و اتحاد ميان جهان اسلام ايجاد کند و با نزديک کردن مذاهب اسلامي و استناد به مشترکات آن ها، بر اوج گيري و عظمت جهان اسلام در برابر تهديدهاي خارجي و داخلي بيفزايد.
در این روزگار، پیش از هر چیز، نیاز به ظهور اندیشه ای تقریبی احساس می شد که با تکیه بر منابع دینی و ارزش های اسلامی، نوعی هم گرایی و اتحاد میان جهان اسلام ایجاد کند و با نزدیک کردن مذاهب اسلامی و استناد به مشترکات آن ها، بر اوج گیری و عظمت جهان اسلام در برابر تهدیدهای خارجی و داخلی بیفزاید.
اما آنچه درباره ي ابن تيميه و مذهب سلفي گري روي داد، نه تنها مرهمي بر دردهاي بي شمار جهان اسلام نبود، که همچون غده ي سرطاني جديد، در دل جهان اسلام رشد کرد و به جاي آن که به مبارزه با مکاتب الحادي بپردازد، قلب مذاهب اسلامي را در قالب مکتبي جعلي با نام «سلفي گري» نشانه گرفت.
اما آنچه درباره ی ابن تیمیه و مذهب سلفی گری روی داد، نه تنها مرهمی بر دردهای بی شمار جهان اسلام نبود، که همچون غده ی سرطانی جدید، در دل جهان اسلام رشد کرد و به جای آن که به مبارزه با مکاتب الحادی بپردازد، قلب مذاهب اسلامی را در قالب مکتبی جعلی با نام «سلفی گری» نشانه گرفت.
<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/questionview/4522/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%aa%db%8c%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت:alwahabiyah.com]</ref>
<ref>[https://www.alwahabiyah.com/fa/questionview/4522/%d8%a7%d8%a8%d9%86-%d8%aa%db%8c%d9%85%db%8c%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%20https://www.alwahabiyah.com برگرفته از سایت:alwahabiyah.com]</ref>


خط ۱۸۴: خط ۱۸۵:


بخش چهارم از انحراف فکری او مخالفت وی با مذاهب چهار گانه اهل سنت در باب نکاح و طلاق است.  با مبانی فکری اهل سنت که اجماع فقهای یک عصر را حجت می دانند، چه رسد به اجماع فقهای چند عصر، چنین مخالفتی سازگار نیست.
بخش چهارم از انحراف فکری او مخالفت وی با مذاهب چهار گانه اهل سنت در باب نکاح و طلاق است.  با مبانی فکری اهل سنت که اجماع فقهای یک عصر را حجت می دانند، چه رسد به اجماع فقهای چند عصر، چنین مخالفتی سازگار نیست.




خط ۱۹۳: خط ۱۹۳:
[[رده:وهابیت]]
[[رده:وهابیت]]
[[رده:سلفیت]]
[[رده:سلفیت]]
<references />
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۸۰

ویرایش