۸٬۱۴۴
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
</div> | </div> | ||
'''ارج گذاری به انسان از بدو آفرينش او''' عنوان مقاله ای است به زبان فارسی که توسط [[محمد علی تسخیری|آیه الله محمد علی تسخیری]] در رابطه با مبانی ارزش گذاری به انسان و تبیین فرآیند این حقیقت در اسلام به نگارش در آمده است. نویسنده در این مقاله به دنبال تبیین دیدگاه های مرتبط با مسالهع ارزش گذاری به انسان از بدو آفرینش او و داشتن نگاهی تطبیقی و مقایسه ای با مساله کرامت انسانی در غرب و جایگاه انسان در مغرب زمین است. خواننده از رهگذر مطالعه این مقاله به این نکته رهنمون می گردد که با توجه به دیدگاه کمال خواهانه و مترقیانه اسلام از انسان و جایگاه او که خلیفه اللهی بر روی زمین است، می توان به این نتیجه رسید که این مکتب آسمانی از قرن ها قبل از اینکه این گونه مباحث همانند آزادی، حقوق مالکیت و... در مغرب زمین (و به خصوص با اعلامیه جهانی حقوق بشر) بروز و ظهور پیدا کند، | '''ارج گذاری به انسان از بدو آفرينش او''' عنوان مقاله ای است به زبان فارسی که توسط [[محمد علی تسخیری|آیه الله محمد علی تسخیری]] در رابطه با مبانی ارزش گذاری به انسان و تبیین فرآیند این حقیقت در اسلام به نگارش در آمده است. نویسنده در این مقاله به دنبال تبیین دیدگاه های مرتبط با مسالهع ارزش گذاری به انسان از بدو آفرینش او و داشتن نگاهی تطبیقی و مقایسه ای با مساله کرامت انسانی در غرب و جایگاه انسان در مغرب زمین است. خواننده از رهگذر مطالعه این مقاله به این نکته رهنمون می گردد که با توجه به دیدگاه کمال خواهانه و مترقیانه اسلام از انسان و جایگاه او که خلیفه اللهی بر روی زمین است، می توان به این نتیجه رسید که این مکتب آسمانی از قرن ها قبل از اینکه این گونه مباحث همانند آزادی، حقوق مالکیت و... در مغرب زمین (و به خصوص با اعلامیه جهانی حقوق بشر) بروز و ظهور پیدا کند، در اسلام ملاک و معیار عمل و حقوق خصوصی و جزایی و اجتماعی جوامع اسلامی بوده است. | ||
خط ۳۰: | خط ۲۹: | ||
انسان ها در برخي حالتهاي طبيعي خود بنابر طبيعت خود و در راستاي تداوم حركت تكاملياش به اموری نیاز دارد؛ اين مجموعه نيازها را ميتوان در نيازهاي مادي، نيازهاي عقلي، نيازهاي اخلاقي و نيازهاي حقوقي فرهنگي فشرده كرد. | انسان ها در برخي حالتهاي طبيعي خود بنابر طبيعت خود و در راستاي تداوم حركت تكاملياش به اموری نیاز دارد؛ اين مجموعه نيازها را ميتوان در نيازهاي مادي، نيازهاي عقلي، نيازهاي اخلاقي و نيازهاي حقوقي فرهنگي فشرده كرد. | ||
== نيازهاي مادي== | ==نيازهاي مادي== | ||
شامل نيازهاي طبيعي غذايي، امنيت، پوشاك تأمين بهداشت و هر آنچه كه ميشود انسان را به مثابة فردي فعال و جامعه سر پا نگاه ميدارد و البته بر آوردن نيازهاي جنسي، گرايشهاي حفظ نسل و زاد و ولد و حمايتهاي دوران كودكي و مادي نسل بشر براي بقاي پويا و فعال خود بدان نيازمند است شامل ميگردد. | شامل نيازهاي طبيعي غذايي، امنيت، پوشاك تأمين بهداشت و هر آنچه كه ميشود انسان را به مثابة فردي فعال و جامعه سر پا نگاه ميدارد و البته بر آوردن نيازهاي جنسي، گرايشهاي حفظ نسل و زاد و ولد و حمايتهاي دوران كودكي و مادي نسل بشر براي بقاي پويا و فعال خود بدان نيازمند است شامل ميگردد. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۰: | ||
در پاسخ به اين پرسش، جز از وجدان فكري و وجدان اخلاقي، نميتوان نام برد: و چنانچه تنها به وجدان اخلاقي كه در هر انسان ميتوان سراغ گرفت ـ بسنده كنيم نيز بدون ترديد خواهيم توانست اصول حقوق انساني را اجمالاً كشف كنيم. از آن به بعد نيز ميتوان به تفاوت و اختلاف مصداقها و موارد انطباق هر كدام، پرداخت و دريافت كه وجدان، خود ما را به وسيلهاي براي احراز درستي اين مصداقها، رهنمون ميگردد تا در نتيجه جزييات بيشتري از اين حقوق فرارويمان قرار گيرد؛ چنانچه وجدان را به كناري نهيم، معيار يا ملاك ديگري براي شناخت نه تنها حقوق بلكه هر گونه معرفت انساني نيز پيش رو نخواهيم داشت و در اين صورت انسان را زنداني خود به همان شكلي در ذهن تصور ميكنيم كه ”بر كل“ به تصوير كشيد. انسان بيوجدان (به معناي اعم) فاقد ويژگي انساني و در حقيقت تكه چوبي بيش نيست و چوب هم كه حقوق نميخواهد. | در پاسخ به اين پرسش، جز از وجدان فكري و وجدان اخلاقي، نميتوان نام برد: و چنانچه تنها به وجدان اخلاقي كه در هر انسان ميتوان سراغ گرفت ـ بسنده كنيم نيز بدون ترديد خواهيم توانست اصول حقوق انساني را اجمالاً كشف كنيم. از آن به بعد نيز ميتوان به تفاوت و اختلاف مصداقها و موارد انطباق هر كدام، پرداخت و دريافت كه وجدان، خود ما را به وسيلهاي براي احراز درستي اين مصداقها، رهنمون ميگردد تا در نتيجه جزييات بيشتري از اين حقوق فرارويمان قرار گيرد؛ چنانچه وجدان را به كناري نهيم، معيار يا ملاك ديگري براي شناخت نه تنها حقوق بلكه هر گونه معرفت انساني نيز پيش رو نخواهيم داشت و در اين صورت انسان را زنداني خود به همان شكلي در ذهن تصور ميكنيم كه ”بر كل“ به تصوير كشيد. انسان بيوجدان (به معناي اعم) فاقد ويژگي انساني و در حقيقت تكه چوبي بيش نيست و چوب هم كه حقوق نميخواهد. | ||
===معنای وجدان === | ===معنای وجدان=== | ||
”وجدان“، چيست؟ اي بسا نتوان وجدان را نه به دليل پوشيدگي كه به علت روشني بيش از حدّ ـ تعريف كرد. وجدان حقيقي است كه با آن، برخورد داريم و جز بدان، نميتوانيم وجود آنرا ثابت كنيم؛ كسي را كه وجدان و حكم وجدان را منكر ميشود هرگز نميتوان قانع به وجود آن كرد. | ”وجدان“، چيست؟ اي بسا نتوان وجدان را نه به دليل پوشيدگي كه به علت روشني بيش از حدّ ـ تعريف كرد. وجدان حقيقي است كه با آن، برخورد داريم و جز بدان، نميتوانيم وجود آنرا ثابت كنيم؛ كسي را كه وجدان و حكم وجدان را منكر ميشود هرگز نميتوان قانع به وجود آن كرد. | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۱: | ||
نميتوان قانوني انساني را تصور كرد كه اين حق را ناديده انگاشته باشد. اين حق مورد اجماع همة قوانين است: | نميتوان قانوني انساني را تصور كرد كه اين حق را ناديده انگاشته باشد. اين حق مورد اجماع همة قوانين است: | ||
==اعلاميه جهاني حقوق بشر == | ==اعلاميه جهاني حقوق بشر== | ||
اعلاميه جهاني حقوق بشر در اولين مادة خود ميگويد: همة افراد بشر آزاد به دنيا ميآيند و از نظر كرامت و حقوق برابرند و همگي از عقل و وجدان برخوردارند و بايد با روح برادري با يكديگر تعامل داشته باشند. | اعلاميه جهاني حقوق بشر در اولين مادة خود ميگويد: همة افراد بشر آزاد به دنيا ميآيند و از نظر كرامت و حقوق برابرند و همگي از عقل و وجدان برخوردارند و بايد با روح برادري با يكديگر تعامل داشته باشند. | ||
==اعلاميه اسلامي حقوق بشر== | ==اعلاميه اسلامي حقوق بشر== |