۸٬۱۴۴
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
همين حق است كه در جهت نياز به پيامبران و اينكه دين از الطاف خداوند به انسان و خداوند متعال خود سرچشمة لطف و رحمت است، مبناي استدلال قرار ميگيرد بطوريكه ميتوان نتيجه گرفت كه وجوب بعثت انبيا، و جويي لطفي است. كه ما البته در اين زمينه، وارد جزييات بيشتر نميشويم و آنرا به فرصت مناسب ديگري موكول ميكنيم. | همين حق است كه در جهت نياز به پيامبران و اينكه دين از الطاف خداوند به انسان و خداوند متعال خود سرچشمة لطف و رحمت است، مبناي استدلال قرار ميگيرد بطوريكه ميتوان نتيجه گرفت كه وجوب بعثت انبيا، و جويي لطفي است. كه ما البته در اين زمينه، وارد جزييات بيشتر نميشويم و آنرا به فرصت مناسب ديگري موكول ميكنيم. | ||
=نیازهای | =نیازهای طبيعی و در راستای تداوم حركت تكاملی انسان = | ||
انسان ها در برخي حالتهاي طبيعي خود بنابر طبيعت خود و در راستاي تداوم حركت تكاملياش به اموری نیاز دارد؛ اين مجموعه نيازها را ميتوان در نيازهاي مادي، نيازهاي عقلي، نيازهاي اخلاقي و نيازهاي حقوقي فرهنگي فشرده كرد. | انسان ها در برخي حالتهاي طبيعي خود بنابر طبيعت خود و در راستاي تداوم حركت تكاملياش به اموری نیاز دارد؛ اين مجموعه نيازها را ميتوان در نيازهاي مادي، نيازهاي عقلي، نيازهاي اخلاقي و نيازهاي حقوقي فرهنگي فشرده كرد. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
شامل نيازهاي طبيعي غذايي، امنيت، پوشاك تأمين بهداشت و هر آنچه كه ميشود انسان را به مثابة فردي فعال و جامعه سر پا نگاه ميدارد و البته بر آوردن نيازهاي جنسي، گرايشهاي حفظ نسل و زاد و ولد و حمايتهاي دوران كودكي و مادي نسل بشر براي بقاي پويا و فعال خود بدان نيازمند است شامل ميگردد. | شامل نيازهاي طبيعي غذايي، امنيت، پوشاك تأمين بهداشت و هر آنچه كه ميشود انسان را به مثابة فردي فعال و جامعه سر پا نگاه ميدارد و البته بر آوردن نيازهاي جنسي، گرايشهاي حفظ نسل و زاد و ولد و حمايتهاي دوران كودكي و مادي نسل بشر براي بقاي پويا و فعال خود بدان نيازمند است شامل ميگردد. | ||
== | ==نيازهای عقلی ـ معنوی== | ||
شامل نياز به آزادي انديشه، رشد عقلي و تأمل آزاد در جهان هستي و رشد حس فلسفي و تقويت منطق در به تصوير كشيدن اشيا و جملگي نيازهاي انساني اصيلي است كه نميتوان ناديدهشان گرفت. | شامل نياز به آزادي انديشه، رشد عقلي و تأمل آزاد در جهان هستي و رشد حس فلسفي و تقويت منطق در به تصوير كشيدن اشيا و جملگي نيازهاي انساني اصيلي است كه نميتوان ناديدهشان گرفت. | ||
== | ==نيازهای اخلاقی== | ||
شامل گرايشها و تمايلات طبيعي در وجود انسان و مواردي است كه نياز به پاسخهاي مناسبي دارد؛ نياز به تربيت واقعي و فراهم آوردن محيط مناسب براي رشد حسّ زيباشناختي و اخلاقي و نفي هر آنچه كه با پاكي و صفاي فطرت، همسويي ندارد و تدارك فضاي فطري اصيل، نيازي اصيل و اساسي است. از جمله اين گرايش و تمايلات اخلاقي بيترديد ميتوان به گرايشهاي ديني انسان و دينداري و تدين در برابر پروردگار يكتا اشاره كرد. | شامل گرايشها و تمايلات طبيعي در وجود انسان و مواردي است كه نياز به پاسخهاي مناسبي دارد؛ نياز به تربيت واقعي و فراهم آوردن محيط مناسب براي رشد حسّ زيباشناختي و اخلاقي و نفي هر آنچه كه با پاكي و صفاي فطرت، همسويي ندارد و تدارك فضاي فطري اصيل، نيازي اصيل و اساسي است. از جمله اين گرايش و تمايلات اخلاقي بيترديد ميتوان به گرايشهاي ديني انسان و دينداري و تدين در برابر پروردگار يكتا اشاره كرد. | ||
== | ==نيازهای حقوقی ـ فرهنگی== | ||
به معناي نياز انسان به تشكيل جامعه و قوانين و اصول موقّت يا در مورد نياز براي شكلگيري اين جامعه و از آنجا نياز انسان در وصول به مطمئنترين راهها براي تحقيق گرايش فطري به خوشبختي و سعادت است كه به نوبة خود نيازمند برآوردن نيازهاي حقوقي به بهترين شيوهها و روشهاست. | به معناي نياز انسان به تشكيل جامعه و قوانين و اصول موقّت يا در مورد نياز براي شكلگيري اين جامعه و از آنجا نياز انسان در وصول به مطمئنترين راهها براي تحقيق گرايش فطري به خوشبختي و سعادت است كه به نوبة خود نيازمند برآوردن نيازهاي حقوقي به بهترين شيوهها و روشهاست. | ||
= | =معيارهای تشخيص حقوق انسانی= | ||
از اين زمينه يك سري معيارها و ملاكهايي چون: عرف و عقلا، قانون و دين، مصلحت و مفسدت، لذت و درد، عواطف و عقل، مقتضيات عدالت و از اين قبيل مطرح شده يا ميشود. اين موارد خود يا سرچشمهاي حق به شمار ميروند و يا پرده از آن برميگيرند و يا از لوازم آنند و يا بالاخره در نوع ديگري از پيوند با حق هستند ولي بهرحال براي در نظر داشت ملاكهاي تشخيص اينكه امري حق يا ناحق است بايد به دو نكته زير، توجه كرد: | از اين زمينه يك سري معيارها و ملاكهايي چون: عرف و عقلا، قانون و دين، مصلحت و مفسدت، لذت و درد، عواطف و عقل، مقتضيات عدالت و از اين قبيل مطرح شده يا ميشود. اين موارد خود يا سرچشمهاي حق به شمار ميروند و يا پرده از آن برميگيرند و يا از لوازم آنند و يا بالاخره در نوع ديگري از پيوند با حق هستند ولي بهرحال براي در نظر داشت ملاكهاي تشخيص اينكه امري حق يا ناحق است بايد به دو نكته زير، توجه كرد: | ||
يكم: معناي حق و معناي انسان، گرايشها و نيازهاي اصيل او | يكم: معناي حق و معناي انسان، گرايشها و نيازهاي اصيل او | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
بدين ترتيب اين معيار يا ملاكي كه نياز طبيعي و ثابت انسان با ويژگي تكاملي و فطرياش را نمايندگي كند، كدام است؟ | بدين ترتيب اين معيار يا ملاكي كه نياز طبيعي و ثابت انسان با ويژگي تكاملي و فطرياش را نمايندگي كند، كدام است؟ | ||
==وجدان | ==وجدان فكری و وجدان اخلاقی== | ||
در پاسخ به اين پرسش، جز از وجدان فكري و وجدان اخلاقي، نميتوان نام برد: و چنانچه تنها به وجدان اخلاقي كه در هر انسان ميتوان سراغ گرفت ـ بسنده كنيم نيز بدون ترديد خواهيم توانست اصول حقوق انساني را اجمالاً كشف كنيم. از آن به بعد نيز ميتوان به تفاوت و اختلاف مصداقها و موارد انطباق هر كدام، پرداخت و دريافت كه وجدان، خود ما را به وسيلهاي براي احراز درستي اين مصداقها، رهنمون ميگردد تا در نتيجه جزييات بيشتري از اين حقوق فرارويمان قرار گيرد؛ چنانچه وجدان را به كناري نهيم، معيار يا ملاك ديگري براي شناخت نه تنها حقوق بلكه هر گونه معرفت انساني نيز پيش رو نخواهيم داشت و در اين صورت انسان را زنداني خود به همان شكلي در ذهن تصور ميكنيم كه ”بر كل“ به تصوير كشيد. انسان بيوجدان (به معناي اعم) فاقد ويژگي انساني و در حقيقت تكه چوبي بيش نيست و چوب هم كه حقوق نميخواهد. | در پاسخ به اين پرسش، جز از وجدان فكري و وجدان اخلاقي، نميتوان نام برد: و چنانچه تنها به وجدان اخلاقي كه در هر انسان ميتوان سراغ گرفت ـ بسنده كنيم نيز بدون ترديد خواهيم توانست اصول حقوق انساني را اجمالاً كشف كنيم. از آن به بعد نيز ميتوان به تفاوت و اختلاف مصداقها و موارد انطباق هر كدام، پرداخت و دريافت كه وجدان، خود ما را به وسيلهاي براي احراز درستي اين مصداقها، رهنمون ميگردد تا در نتيجه جزييات بيشتري از اين حقوق فرارويمان قرار گيرد؛ چنانچه وجدان را به كناري نهيم، معيار يا ملاك ديگري براي شناخت نه تنها حقوق بلكه هر گونه معرفت انساني نيز پيش رو نخواهيم داشت و در اين صورت انسان را زنداني خود به همان شكلي در ذهن تصور ميكنيم كه ”بر كل“ به تصوير كشيد. انسان بيوجدان (به معناي اعم) فاقد ويژگي انساني و در حقيقت تكه چوبي بيش نيست و چوب هم كه حقوق نميخواهد. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
در خصوص ايمان به دين يا بسنده كردن به همان تصوير اجمالي و ناقصي كه به نوبه خود زاييد: ايمان به نظريه فطرت انساني است بايد گفت چنانچه كسي منكر آن گشت همچنانكه پيش از اين نيز اشاره كرديم، ديگر منطقي نخواهد بود كه از حق يا اخلاق انساني، سخن به ميان آورد. | در خصوص ايمان به دين يا بسنده كردن به همان تصوير اجمالي و ناقصي كه به نوبه خود زاييد: ايمان به نظريه فطرت انساني است بايد گفت چنانچه كسي منكر آن گشت همچنانكه پيش از اين نيز اشاره كرديم، ديگر منطقي نخواهد بود كه از حق يا اخلاق انساني، سخن به ميان آورد. | ||
=اشارههاي | =اشارههاي انسانی ـ حقوقی در گذرگاه تاريخ= | ||
ميتوان با قطعيت اعلام كرد كه وجدان انساني و در مرتبة بعدي عامل دين، با ابعاد گستردة تاريخي، تأثير خود را بر روند حقوق بشر و حتي در وجود افسانه نيز بر جاي گذاردهاند. | ميتوان با قطعيت اعلام كرد كه وجدان انساني و در مرتبة بعدي عامل دين، با ابعاد گستردة تاريخي، تأثير خود را بر روند حقوق بشر و حتي در وجود افسانه نيز بر جاي گذاردهاند. | ||
==علامه | ==علامه محمدتقی جعفری== | ||
علامه محمدتقي جعفري در كتاب ارزشمند خود در اين زمينه ميگويد: | علامه محمدتقي جعفري در كتاب ارزشمند خود در اين زمينه ميگويد: | ||
«بديهي است كه هدف اصلاح روابط بشريت، خود به مثابة احترام عملي و مستمر در ارايه موارد مختلف حقوق جهاني انسان در ذهن انسانهاي پيشرفته به شمار ميروند و بر همين اساس است كه ما شاهد برخي عبارات و مواد مختلف به عنوان اخلاق يا حقوق يا عناصر فرهنگي در ميان ملتها و اقوام گوناگون هستيم»(1). | «بديهي است كه هدف اصلاح روابط بشريت، خود به مثابة احترام عملي و مستمر در ارايه موارد مختلف حقوق جهاني انسان در ذهن انسانهاي پيشرفته به شمار ميروند و بر همين اساس است كه ما شاهد برخي عبارات و مواد مختلف به عنوان اخلاق يا حقوق يا عناصر فرهنگي در ميان ملتها و اقوام گوناگون هستيم»(1). | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
چنانچه نظريات فيلسوفان، تاريخ نگاران و شعرا را طي تاريخ از نظر بگذرانيم تعابير و عبارتهاي فراواني در بيان اين تأثير وجداني عام، در آثارشان خواهيم يافت. | چنانچه نظريات فيلسوفان، تاريخ نگاران و شعرا را طي تاريخ از نظر بگذرانيم تعابير و عبارتهاي فراواني در بيان اين تأثير وجداني عام، در آثارشان خواهيم يافت. | ||
از جمله مثلاً سيسرون فيلسوف (106-43 م) تأكيد دارد كه حقوق، بر پايه تصور يا گمان شكل نمي؛يرد بلكه عدالت طبيعي، ثابت و لازم، براساس وجدان انساني است كه پيريزي ميشود(3). | از جمله مثلاً سيسرون فيلسوف (106-43 م) تأكيد دارد كه حقوق، بر پايه تصور يا گمان شكل نمي؛يرد بلكه عدالت طبيعي، ثابت و لازم، براساس وجدان انساني است كه پيريزي ميشود(3). | ||
==جفای نويسندگان تاريخ حقوق و سير | ==جفای نويسندگان تاريخ حقوق و سير تكاملی آن نسبت به اسلام== | ||
در اينجا يادآور ميشويم كه نويسندگان تاريخ حقوق و سير تكاملي آن، يكباره و در گامي بسيار بلند مرحلة اسلامي را تا قرن هيجدهم يعني زمان اعلاميه جهان حقوق بشر فرانسه در 28 اوت 1789 ميلادي كه در سوم سپتامبر 1791 ميلادي به عنوان بخشي از قانون اساسي فرانسه درآمد ـ ناديده ميگيرند و نميدانند يا نميخواهند بدانند كه : | در اينجا يادآور ميشويم كه نويسندگان تاريخ حقوق و سير تكاملي آن، يكباره و در گامي بسيار بلند مرحلة اسلامي را تا قرن هيجدهم يعني زمان اعلاميه جهان حقوق بشر فرانسه در 28 اوت 1789 ميلادي كه در سوم سپتامبر 1791 ميلادي به عنوان بخشي از قانون اساسي فرانسه درآمد ـ ناديده ميگيرند و نميدانند يا نميخواهند بدانند كه : | ||
اسلام با طلوع خود بر جهانيان، پرشكوهترين اعلاميه حقوق بشر را از طريق آموزههاي قرآن كريم و سنت شريف نبوي (ص)، تقديم بشريت كرده و همين آموزههاست كه تاكنون پايه و مبناي حقوقي تمامي فعاليتهاي انساني مسلمانان طي تاريخ بوده و اعلامية اخير حقوق بشر اسلامي نيز چيزي جز كوششي مثبت براي تدوين همين حقوق به شكل متعارف امروزي و با فرمولهاي متداول كنوني است. | اسلام با طلوع خود بر جهانيان، پرشكوهترين اعلاميه حقوق بشر را از طريق آموزههاي قرآن كريم و سنت شريف نبوي (ص)، تقديم بشريت كرده و همين آموزههاست كه تاكنون پايه و مبناي حقوقي تمامي فعاليتهاي انساني مسلمانان طي تاريخ بوده و اعلامية اخير حقوق بشر اسلامي نيز چيزي جز كوششي مثبت براي تدوين همين حقوق به شكل متعارف امروزي و با فرمولهاي متداول كنوني است. | ||
===برخی از آیات قرآن | ===برخی از آیات قرآن به مثابه اعلاميه قانونی ـ تاريخی حقوق ثابت انسان=== | ||
به عنوان مثال نيز آيات زير را ميتوان اعلاميه قانوني ـ تاريخي حقوق ثابت انساني در نظر گرفت: | به عنوان مثال نيز آيات زير را ميتوان اعلاميه قانوني ـ تاريخي حقوق ثابت انساني در نظر گرفت: | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
اين اعلاميه مهم حاوي چنين موادّي بوده و اينك به صورت قانوني درآمده كه دولتها اندك اندك از آن اقتباس و بهرهگيري كردند و اين تحول و روند ادامه درشت تا اينكه در دهم دسامبر 1948 ميلادي و به دنبال پايان جنگ جهاني دوم، اعلاميه جهاني حقوق بشر مورد توافق و تصويب اغلب كشورها قرار گرفت و چهل و هشت عضو سازمان ملل متحد آن را امضا كردند و كشورهاي كمونيستي (روسيه سفيد، اوكراين، چكسلواكي، يوگسلاوي و لهستان) و آفريقاي جنوبي و عربستان سعودي ـ البته هر كدام با انگيزة متفاوتي ـ از امضاي آن سرباز زدند. | اين اعلاميه مهم حاوي چنين موادّي بوده و اينك به صورت قانوني درآمده كه دولتها اندك اندك از آن اقتباس و بهرهگيري كردند و اين تحول و روند ادامه درشت تا اينكه در دهم دسامبر 1948 ميلادي و به دنبال پايان جنگ جهاني دوم، اعلاميه جهاني حقوق بشر مورد توافق و تصويب اغلب كشورها قرار گرفت و چهل و هشت عضو سازمان ملل متحد آن را امضا كردند و كشورهاي كمونيستي (روسيه سفيد، اوكراين، چكسلواكي، يوگسلاوي و لهستان) و آفريقاي جنوبي و عربستان سعودي ـ البته هر كدام با انگيزة متفاوتي ـ از امضاي آن سرباز زدند. | ||
= | =تمامی قوانين انسانی متضمن كرامت انسان اند= | ||
نميتوان قانوني انساني را تصور كرد كه اين حق را ناديده انگاشته باشد. اين حق مورد اجماع همة قوانين است: | نميتوان قانوني انساني را تصور كرد كه اين حق را ناديده انگاشته باشد. اين حق مورد اجماع همة قوانين است: | ||
==اعلاميه | ==اعلاميه جهانی حقوق بشر== | ||
اعلاميه جهاني حقوق بشر در اولين مادة خود ميگويد: همة افراد بشر آزاد به دنيا ميآيند و از نظر كرامت و حقوق برابرند و همگي از عقل و وجدان برخوردارند و بايد با روح برادري با يكديگر تعامل داشته باشند. | اعلاميه جهاني حقوق بشر در اولين مادة خود ميگويد: همة افراد بشر آزاد به دنيا ميآيند و از نظر كرامت و حقوق برابرند و همگي از عقل و وجدان برخوردارند و بايد با روح برادري با يكديگر تعامل داشته باشند. | ||
==اعلاميه | ==اعلاميه اسلامی حقوق بشر== | ||
اعلاميه اسلامي حقوق بشر در تشخيص مادة خود، اشعار ميدارد: | اعلاميه اسلامي حقوق بشر در تشخيص مادة خود، اشعار ميدارد: | ||
الف: تمامي بشريت خانوادة واحدي هستند كه در پرستش خداوند و پيامبري حضرت آدم، مشتركند و تمامي مردم صرفنظر از نژاد، رنگ، زبان، جنسي يا اعتقادات ديني و وابستگيهاي سياسي و وضعيت اجتماعي و هر اعتبار ديگري، در اصل كرامت انساني و اصل تكليف و مسؤوليت با يكديگر برابرند و تنها اعتقادات درست است كه در راستاي حركت تكامل انسان، ضامن رشد و نمو اين كرامت است. | الف: تمامي بشريت خانوادة واحدي هستند كه در پرستش خداوند و پيامبري حضرت آدم، مشتركند و تمامي مردم صرفنظر از نژاد، رنگ، زبان، جنسي يا اعتقادات ديني و وابستگيهاي سياسي و وضعيت اجتماعي و هر اعتبار ديگري، در اصل كرامت انساني و اصل تكليف و مسؤوليت با يكديگر برابرند و تنها اعتقادات درست است كه در راستاي حركت تكامل انسان، ضامن رشد و نمو اين كرامت است. | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
ديده ميشود كه اعلاميه اسلامي حقوق بشر به حق، ميان اصل كرامت (و در واقع كرامتي كه انسان تنها به اعتبار وابستگي انساني خود آنرا كسب ميكند) از يك سو و كرامت اكتسابي كه طي سپر تكامل معنوي و انجام كارهاي نيك و خدمت به خلق كسب ميكند، تفاوت قايل ميشود و اين نكتة بسيار مهمي است كه در اعلاميه جهاني حقوق بشر، بدان توجه نشده و لذا آنرا ناقص تلقي ميكنيم چرا كه هر وجداني، تفاوت ميان مثلاً دانشمند بزرگي چون ابوعلي سينا و يك فرد عادي را كه براي خود زندگي كرده و تأثيري از خود به جاي نگذاشته است، كاملاً درك ميكند. | ديده ميشود كه اعلاميه اسلامي حقوق بشر به حق، ميان اصل كرامت (و در واقع كرامتي كه انسان تنها به اعتبار وابستگي انساني خود آنرا كسب ميكند) از يك سو و كرامت اكتسابي كه طي سپر تكامل معنوي و انجام كارهاي نيك و خدمت به خلق كسب ميكند، تفاوت قايل ميشود و اين نكتة بسيار مهمي است كه در اعلاميه جهاني حقوق بشر، بدان توجه نشده و لذا آنرا ناقص تلقي ميكنيم چرا كه هر وجداني، تفاوت ميان مثلاً دانشمند بزرگي چون ابوعلي سينا و يك فرد عادي را كه براي خود زندگي كرده و تأثيري از خود به جاي نگذاشته است، كاملاً درك ميكند. | ||
==موارد اشتراك اعلاميه | ==موارد اشتراك اعلاميه جهانی و اسلامی حقوق بشر== | ||
هر دو اعلاميه در حق تأمين محيط زيست بهداشتي و مناسب و برخورداري از خدمات اجتماعي و زندگي شرافتمندانه و منع بازداشت بدان علت قانوني و منع محدوديت آزادگيها و تبعيد و نيز منع مجازات بدون علت يا بيش از جرم ارتكابي و تضمين كرامت ذاتي انسان و ممانعت از تأثير هرگونه موقعيت اجتماعي در ميزان اين كرامت و نيز حق تأمين سطح معيشتي مناسب، با يكديگر مشتركند. | هر دو اعلاميه در حق تأمين محيط زيست بهداشتي و مناسب و برخورداري از خدمات اجتماعي و زندگي شرافتمندانه و منع بازداشت بدان علت قانوني و منع محدوديت آزادگيها و تبعيد و نيز منع مجازات بدون علت يا بيش از جرم ارتكابي و تضمين كرامت ذاتي انسان و ممانعت از تأثير هرگونه موقعيت اجتماعي در ميزان اين كرامت و نيز حق تأمين سطح معيشتي مناسب، با يكديگر مشتركند. | ||
خط ۲۴۷: | خط ۲۴۷: | ||
28- و سرانجام اينكه يادآور ميشويم كه تفاوتهاي بسيار ديگري نيز وجود دارد كه فرصتي براي پرداخت مفصل به آنها در اين مقاله وجود ندارد از جمله اينكه مثلاً وقتي از آزادي [در اعلاميه اسلامي حقوق بشر] ياد ميشود معمولاً مقيد به مسئوليت شده است. مثلاً از ”آزادي مسؤولانه“ يا ”در حدود شرعي“ و البته به منظور عدم تبديل آن به عنصري ويرانگر، ياد شده است. | 28- و سرانجام اينكه يادآور ميشويم كه تفاوتهاي بسيار ديگري نيز وجود دارد كه فرصتي براي پرداخت مفصل به آنها در اين مقاله وجود ندارد از جمله اينكه مثلاً وقتي از آزادي [در اعلاميه اسلامي حقوق بشر] ياد ميشود معمولاً مقيد به مسئوليت شده است. مثلاً از ”آزادي مسؤولانه“ يا ”در حدود شرعي“ و البته به منظور عدم تبديل آن به عنصري ويرانگر، ياد شده است. | ||
= | =نقصهای اعلاميه جهانی حقوق بشر= | ||
در پرتو آنچه گفته شد ميتوان موارد نقص در اعلاميه جهاني حقوق بشر را اينگونه برشمرد: | در پرتو آنچه گفته شد ميتوان موارد نقص در اعلاميه جهاني حقوق بشر را اينگونه برشمرد: | ||