۸۷٬۱۹۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۹: | خط ۹: | ||
|- | |- | ||
|عنوان مقاله | |عنوان مقاله | ||
|طرح تقریب و | |طرح تقریب و مشکلات آگاهی دينی (قرائتی در منطق تقريب و گونههای فرهنگ دينی) | ||
|- | |- | ||
|نویسنده | |نویسنده | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
</div> | </div> | ||
''' طرح تقریب و مشکلات آگاهی دينی (قرائتی در منطق تقريب و گونههای فرهنگ دينی)''' عنوان دومین مقاله از بخش اندیشه مجله شماره 2 [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] میباشد که به قلم [[حیدر حب اللّه|حیدر حباللّه]] نگارش و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در شماره دوم، فصل بهار سال 1384 منتشر شده است. | |||
==چکیده== | ==چکیده== | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
برای بررسی طرح وحدت اسلامی و تقریب میان مذاهب اسلامی لازم است با عناصر تشکیل دهنده درونی آن از نزدیک آشنا شویم، بلکه لازم است در این طرح جدا از زبان جشنوارهای و ستایشگری دقت کنیم تا بتوانیم از این طریق بهارزیابی و رسیدگی به پروژه مورد نظر با زبان نقادی سازنده بپردازیم، نگرشی که منفی و ویران کننده نخواهد بود بلکه هدف از آن پر کردن شکاف موجود و اصلاح خلأهای آشکار در آن است.<br> | برای بررسی طرح وحدت اسلامی و تقریب میان مذاهب اسلامی لازم است با عناصر تشکیل دهنده درونی آن از نزدیک آشنا شویم، بلکه لازم است در این طرح جدا از زبان جشنوارهای و ستایشگری دقت کنیم تا بتوانیم از این طریق بهارزیابی و رسیدگی به پروژه مورد نظر با زبان نقادی سازنده بپردازیم، نگرشی که منفی و ویران کننده نخواهد بود بلکه هدف از آن پر کردن شکاف موجود و اصلاح خلأهای آشکار در آن است.<br> | ||
انجام بررسی نقادی پروژه تقریب میان مذاهب اسلامی به منظور اصلاح آن، اکنون به ضرورت اجتنابناپذیری تبدیل گردیدهاست، چراکهاکنون دست کم هفت دهه پیاپی بر این تجربه گذشتهاست بی آن که تلاشهایی که در این راهانجام گرفته نتایج چشمگیری داشته باشد. هر چند که با | انجام بررسی نقادی پروژه تقریب میان مذاهب اسلامی به منظور اصلاح آن، اکنون به ضرورت اجتنابناپذیری تبدیل گردیدهاست، چراکهاکنون دست کم هفت دهه پیاپی بر این تجربه گذشتهاست بی آن که تلاشهایی که در این راهانجام گرفته نتایج چشمگیری داشته باشد. هر چند که با دیده انصاف باید گفت دستاوردهای انجام گرفته در این فاصله زمانی کار هموار و آسانی نبوده بلکه به حق شگفتآور و عظیم بودهاست.<br> | ||
این مقاله به ساز و کارهای طرح تقریب میپردازد؛ ساز و کاری که نیازمند برخی تعدیلهای طولی و برخی تعدیلهای عرضی است. شاید این تعدیلها به طوری که ملاحظه خواهیم کرد شامل هدفهای اعلام شده و غیر اعلام شده خود این طرح باشد.<br> | این مقاله به ساز و کارهای طرح تقریب میپردازد؛ ساز و کاری که نیازمند برخی تعدیلهای طولی و برخی تعدیلهای عرضی است. شاید این تعدیلها به طوری که ملاحظه خواهیم کرد شامل هدفهای اعلام شده و غیر اعلام شده خود این طرح باشد.<br> | ||
آیا هدفها و مکانیزمهای به کار گرفته شده در طرح تقریب میان مذاهب اسلامی، دچار کمبود و نقص شدهاست؟ چرا صداها و نظرهای اختلاف انگیز و کشمکش داخلی در ملتهب نمودن همه جامعه در مدت زمان کوتاهی موفق میشوند در حالی که نظرها و آرای تقریب برای تحقق موفقیت، حتی در حد یک گام نیاز به مدت طولانی دارد؟<br> | آیا هدفها و مکانیزمهای به کار گرفته شده در طرح تقریب میان مذاهب اسلامی، دچار کمبود و نقص شدهاست؟ چرا صداها و نظرهای اختلاف انگیز و کشمکش داخلی در ملتهب نمودن همه جامعه در مدت زمان کوتاهی موفق میشوند در حالی که نظرها و آرای تقریب برای تحقق موفقیت، حتی در حد یک گام نیاز به مدت طولانی دارد؟<br> | ||
یکی از عوامل عمدهاین مطلب، برخورداری | یکی از عوامل عمدهاین مطلب، برخورداری گروه اختلافگرا از عمق تاریخی بزرگ میباشد که نمایانگر حافظه گروهی موجود در اعماق آگاهی افراد است و این حافظه در مدت زمان کوتاهی با معانی و تصویرهای سرشار از رویدادهای التهاب انگیز دچار هیجان و التهاب انفعالی میشود. اما گروه تقریب از پشتوانه تاریخی و یا عمق استراتژیک از میراث و یا حداقل در میراثی که خوانده شده برخوردار نیست هر چند در ورای آن بسیاری از نوشتهها وجود دارد که دربردارندهاشارات فراوانی در جهت پشتیبانی از این گروهاست. ما در این جا تلاش خواهیم کرد به برخی مشکلات جدی موجود در مقابل تقریب میان مسلمانان و نیز بر نقش مکه و ایام حج، در رفع برخی از این مشکلات، اشاره نماییم. | ||
==بحران مفهوم== | ==بحران مفهوم== | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
در این جا لازم میدانم که دو نکته را یادآور شوم که به نظر من مهم است و آن مربوط به دو شخصیت اسلامی شیعه برجستهاست که مهمترین پستهای مرجعیت و اندیشه شیعه را در قرن بیستم داشتهاند؛ یعنی امام روحالله خمینی (متوفای 1410 ق) و شهید بزرگوار محمد باقر صدر (متوفای 1400 ق). این دو گفته در منابع بحث فقهی داخلی آنها وجود دارد و گفته سیاسی نبوده که گاهی مانع از دلالت و تعبیرات میشود.<br> | در این جا لازم میدانم که دو نکته را یادآور شوم که به نظر من مهم است و آن مربوط به دو شخصیت اسلامی شیعه برجستهاست که مهمترین پستهای مرجعیت و اندیشه شیعه را در قرن بیستم داشتهاند؛ یعنی امام روحالله خمینی (متوفای 1410 ق) و شهید بزرگوار محمد باقر صدر (متوفای 1400 ق). این دو گفته در منابع بحث فقهی داخلی آنها وجود دارد و گفته سیاسی نبوده که گاهی مانع از دلالت و تعبیرات میشود.<br> | ||
[[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی|امام خمینی (ره)]] در کتاب طهارت از مباحث فقهی خود میگوید: «امامت به معنایی که نزد امامیه وجود دارد از ضرورتهای دین نبوده، چون «ضرورتها» عبارت از امور واضح و بدیهی از نظر همه طبقات مسلمین میباشند و شاید ضرورت از نظر بسیاری بر خلاف آن باشد، بلهامامت جزء اصول مذهب است و منکر آن از مذهب خروج کرده و نهاز اسلام». <ref>(روحالله خمينی، كتاب الطهارة، ج 3، ص 441).</ref><br> | [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی|امام خمینی (ره)]] در کتاب طهارت از مباحث فقهی خود میگوید: «امامت به معنایی که نزد امامیه وجود دارد از ضرورتهای دین نبوده، چون «ضرورتها» عبارت از امور واضح و بدیهی از نظر همه طبقات مسلمین میباشند و شاید ضرورت از نظر بسیاری بر خلاف آن باشد، بلهامامت جزء اصول مذهب است و منکر آن از مذهب خروج کرده و نهاز اسلام». <ref>(روحالله خمينی، كتاب الطهارة، ج 3، ص 441).</ref><br> | ||
متن دوم از [[ | متن دوم از [[سید محمدباقر صدر|شهید محمد باقر صدر]] در کتاب خود بحوث فی شرح العروة الوثقی است که میگوید: «منظور از ضروری که مخالف منکر آن است، چنان چه خود امامت اهل بیت(علیهمالسلام) باشد پرواضح است کهاین مسئله در آشکاری به درجه ضرورت نرسیدهاست، و چنان چه تحقق آن درجه حدوثاً مسلّم شود شکی در عدم ادامه روشنی آن بهان مثابه به خاطر وجود عوامل ابهام پیرامون آن وجود نخواهد داشت، و اگر منظور از آن تدبیر پیامبر و حکمت شریعت باشد که بر اساس فرض اهمال مسلمانان توسط پیامبر و شریعت بدون رهبر یا شکلی که با آن رهبری تعیین شود که همسان عدم تدبیر [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)]] و یا عدم حکمت شریعت باشد، باز نمیتوان انکار چنین ضرورتی را بر مخالف به خاطر عدم توجهاو بهاین همسانی و یا عدم ایمان او بهان تحمیل کرد». <ref>محمد باقر صدر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، ج 3، ص 315.</ref><br> | ||
بنابراین انکار اصل امامت شیعه توسط سنی مذهب، او را کافر یا منکر مسائلی بدیهی و آشکار نخواهد کرد، هر چند که شیعه گمان کند سنی در عقیده خود اشتباه میکند. این حق او است، ولی این طرز تفکر به معنای تکفیر برادرش و قطع رابطه با او نخواهد بود.<br> | بنابراین انکار اصل امامت شیعه توسط سنی مذهب، او را کافر یا منکر مسائلی بدیهی و آشکار نخواهد کرد، هر چند که شیعه گمان کند سنی در عقیده خود اشتباه میکند. این حق او است، ولی این طرز تفکر به معنای تکفیر برادرش و قطع رابطه با او نخواهد بود.<br> | ||
«ملاک کفر و خارج شدن از اسلام، انکار صریح و نهانکار با ملازمت و آمیختن میان عقیده صریح و عقیده ملازم عقیده صریح، جزء آفتهای مذاهب و از عوامل تهمتهای متقابل میانشان میباشد.» <ref>محمد واعظ زاده خراسانی، «الوحدة الاسلامية عناصرها و موانعها»، مجلة رسالة التقريب، شماره 15، ص11.</ref> <br> | «ملاک کفر و خارج شدن از اسلام، انکار صریح و نهانکار با ملازمت و آمیختن میان عقیده صریح و عقیده ملازم عقیده صریح، جزء آفتهای مذاهب و از عوامل تهمتهای متقابل میانشان میباشد.» <ref>محمد واعظ زاده خراسانی، «الوحدة الاسلامية عناصرها و موانعها»، مجلة رسالة التقريب، شماره 15، ص11.</ref> <br> | ||
چنان کهاین دو شخصیت برجسته شاهدی ارائه کردهاند، بسیار از مردان علمی شیعه نیز شاهد این حقیقت میباشند. شاید این گفته [[ | چنان کهاین دو شخصیت برجسته شاهدی ارائه کردهاند، بسیار از مردان علمی شیعه نیز شاهد این حقیقت میباشند. شاید این گفته [[سید عبدالحسین شرف الدین|علامه سید عبدالحسین شرفالدین]] صحیح باشد که: فصل چهارم [از [[فصلهایی مهم از همگرایی امت (کتاب)|کتاب الفصول المهمة]]]: در بسیاری از متون امامان ما حکم به مسلمان بودن اهل تسنن وجود دارد، و آنها در هرگونهاثری که مترتب بر عموم مسلمانان باشد همچون شیعیان میباشند. این مسئله در مذهب ما بسیار روشن است و هیچ یک از میانه روها در میان ما از آن باکی ندارد. از این رو آنچه دراینبارهامدهاست دنبال نمیکنیم چون توضیح واضحات را جزء تدبیر نمیدانیم. <ref>عبدالحسين شرف الدين، الفصول المهمة فی تأليف الامة، ص 18.</ref> <br> | ||
این موضعها در طرف دیگر نیز صادق است. عدم اعتقاد به عدالت صحابه یا همسران پیامبر(صلی الله علیه وآله)یا بعضی از خلفای نخستین، به معنای کفر نیست؛ حتی اگر هم فرض کنیم که بهآنها فحش داده شود یا لعن شوند که بالاترین حد آن معصیت بزرگ و جرمی عظیم است. میان این عنوان و عنوان کفر که موجب جدایی و خارج شدن از کمند اسلام است، تفاوت آشکاری وجود دارد، چون احتمال اشتباه وارد است و شاید او در این خصوص دچار اشتباه شده باشد. چنانکه بسیارند گذشتگان که در تفسیر احکام اجتهادی خود دچار اشتباه شدهاند<ref>دراينباره ر. ک. : عبد الحسين شرف الدين، الفصول المهمة، ص 131ـ144.</ref>، بنابراین، امر تکفیر امری عظیم است و عواقب بزرگی دارد. <ref>درباره موضع سلف در تكفير ر. ک. : همان، ص 26ـ38.</ref> <br> | این موضعها در طرف دیگر نیز صادق است. عدم اعتقاد به عدالت صحابه یا همسران پیامبر (صلی الله علیه وآله)یا بعضی از خلفای نخستین، به معنای کفر نیست؛ حتی اگر هم فرض کنیم که بهآنها فحش داده شود یا لعن شوند که بالاترین حد آن معصیت بزرگ و جرمی عظیم است. میان این عنوان و عنوان کفر که موجب جدایی و خارج شدن از کمند اسلام است، تفاوت آشکاری وجود دارد، چون احتمال اشتباه وارد است و شاید او در این خصوص دچار اشتباه شده باشد. چنانکه بسیارند گذشتگان که در تفسیر احکام اجتهادی خود دچار اشتباه شدهاند<ref>دراينباره ر. ک. : عبد الحسين شرف الدين، الفصول المهمة، ص 131ـ144.</ref>، بنابراین، امر تکفیر امری عظیم است و عواقب بزرگی دارد. <ref>درباره موضع سلف در تكفير ر. ک. : همان، ص 26ـ38.</ref> <br> | ||
من با این مثالها نمیخواهم مدعی شوم که طرفین به عدم تکفیر یکدیگر اجماع دارند. همانگونه که بسیاری از اهل تقریب اشاره میکنند اختلافهای موجود میان مسلمانان موجب تکفیر یکدیگر نمیشود؛ هرچند که نظر یک گروهاز شیعیان و گروهی از اهل تسنن بر تکفیر است و شاید بدتر از آن هم باشد. بلکه میخواستم تصویر واقعی موضع طرفین را بررسی کنیم. برای این کهآن چهره تقلبی ادعایی میخواهد مدعی شود که هر طرفی طرف دیگر را تکفیر مینماید تا جایی که برخی از اتباع مذاهب و احتمالاً برخی از روحانیون آنها را به سبب وجود موضعهای تسامح نزد علمای بزرگ مذهب خود به خاطر قرار دادن تصویر یکنواخت نامطلوب در مغز آنان نسبت به هم، غافلگیر نماید.<br> | من با این مثالها نمیخواهم مدعی شوم که طرفین به عدم تکفیر یکدیگر اجماع دارند. همانگونه که بسیاری از اهل تقریب اشاره میکنند اختلافهای موجود میان مسلمانان موجب تکفیر یکدیگر نمیشود؛ هرچند که نظر یک گروهاز شیعیان و گروهی از اهل تسنن بر تکفیر است و شاید بدتر از آن هم باشد. بلکه میخواستم تصویر واقعی موضع طرفین را بررسی کنیم. برای این کهآن چهره تقلبی ادعایی میخواهد مدعی شود که هر طرفی طرف دیگر را تکفیر مینماید تا جایی که برخی از اتباع مذاهب و احتمالاً برخی از روحانیون آنها را به سبب وجود موضعهای تسامح نزد علمای بزرگ مذهب خود به خاطر قرار دادن تصویر یکنواخت نامطلوب در مغز آنان نسبت به هم، غافلگیر نماید.<br> | ||
به هر حال ما به لزوم بررسی مرزهای اسلام و آن چه آدمی از آن بیرون میآید یا داخل آن میشود عقیده داریم. ولی بررسی علمی دقیق و بی طرفانه با هدف ارائه تصویری از چگونگی عقیده و فقهیت موضوع، مبرا از هر گونه پیش داوری یا تعصبهای فشارآور است. گفتههای بی مقصود از اسلام همه طرفها را نمیپذیریم هر چند بهان اعتقاد داریم. احترام به جریان متعصب در همه محافل بر ما ایجاب میکند کهاین موضوع را با جدیت و قاطعیت بررسی کنیم.<br> | به هر حال ما به لزوم بررسی مرزهای اسلام و آن چه آدمی از آن بیرون میآید یا داخل آن میشود عقیده داریم. ولی بررسی علمی دقیق و بی طرفانه با هدف ارائه تصویری از چگونگی عقیده و فقهیت موضوع، مبرا از هر گونه پیش داوری یا تعصبهای فشارآور است. گفتههای بی مقصود از اسلام همه طرفها را نمیپذیریم هر چند بهان اعتقاد داریم. احترام به جریان متعصب در همه محافل بر ما ایجاب میکند کهاین موضوع را با جدیت و قاطعیت بررسی کنیم.<br> | ||
خط ۱۸۳: | خط ۱۸۳: | ||
لزوم اصلاح معرفتی و متدلوژی به علم کلام وتاریخ محدود نمیشود، بلکه میتواند پیش از آن نیز شامل علوم مربوط بهاجتهاد فقهی گردد. بسیاری از فقهای گذشته در همه مذاهب اجتهاد داشتند و اجتهاد آنها به یک مذهب محدود نمیشد، ولی سه قرن گذشته شاهد محدودیتی در آگاهی داشتن به دیگر مذاهب بودهاست. شاید بتوانم بگویم کهاین مسئلهاز نظر تاریخی در محافل سنی بیشتر از محافل شیعه بودهاست و این مسئله به عواملی باز میگردد کهاکنون در نظر نداریم دربارهآن صحبت کنیم. | لزوم اصلاح معرفتی و متدلوژی به علم کلام وتاریخ محدود نمیشود، بلکه میتواند پیش از آن نیز شامل علوم مربوط بهاجتهاد فقهی گردد. بسیاری از فقهای گذشته در همه مذاهب اجتهاد داشتند و اجتهاد آنها به یک مذهب محدود نمیشد، ولی سه قرن گذشته شاهد محدودیتی در آگاهی داشتن به دیگر مذاهب بودهاست. شاید بتوانم بگویم کهاین مسئلهاز نظر تاریخی در محافل سنی بیشتر از محافل شیعه بودهاست و این مسئله به عواملی باز میگردد کهاکنون در نظر نداریم دربارهآن صحبت کنیم. | ||
چالشهای معاصر که بر پشت فقهاسلامی سنگینی میکند اکنون نیاز بهاجتهاد اسلامی دارد و بهاجتهاد مذهبی محدود نیست. منظور ما این است کهاجتهاد در مذهبهای حنفی، شافعی، مالکی یا حنبلی و جعفری به تنهایی اجتهاد صحیحی از نظر معنای واژه نیست بلکه ضرورتهای علمی و غیره فقیه را ملزم میکند که به همه مکاتب فقهی اسلامی آگاهی داشته باشد تا برای او تصویر روشنتر و رساتری از مطلب حاصل شود. باید دعوت [[محمد مهدی شمس الدین|علامه مرحوم شیخ محمد مهدی شمس الدین]] <ref>محمد مهدی شمس الدين، الاجتهاد و التجديد فی الفقهالاسلامی، ص 156.</ref> را دایر بر لزوم اجتهاد اسلامی که همه مکاتب فقه و مذاهب آن در بر گیرد بپذیریم بدون آن کهاختلافات عقیدتی مانع انجام آن شود. این اختلافات نمیتواند ارزش فقهی و قانونی موجود نزد دیگر فرقهها را کاملاً ملغا کند.<br> | چالشهای معاصر که بر پشت فقهاسلامی سنگینی میکند اکنون نیاز بهاجتهاد اسلامی دارد و بهاجتهاد مذهبی محدود نیست. منظور ما این است کهاجتهاد در مذهبهای حنفی، شافعی، مالکی یا حنبلی و جعفری به تنهایی اجتهاد صحیحی از نظر معنای واژه نیست بلکه ضرورتهای علمی و غیره فقیه را ملزم میکند که به همه مکاتب فقهی اسلامی آگاهی داشته باشد تا برای او تصویر روشنتر و رساتری از مطلب حاصل شود. باید دعوت [[محمد مهدی شمس الدین|علامه مرحوم شیخ محمد مهدی شمس الدین]] <ref>محمد مهدی شمس الدين، الاجتهاد و التجديد فی الفقهالاسلامی، ص 156.</ref> را دایر بر لزوم اجتهاد اسلامی که همه مکاتب فقه و مذاهب آن در بر گیرد بپذیریم بدون آن کهاختلافات عقیدتی مانع انجام آن شود. این اختلافات نمیتواند ارزش فقهی و قانونی موجود نزد دیگر فرقهها را کاملاً ملغا کند.<br> | ||
همان گونه که یک شیعهادله [[شیخ طوسی]] (متوفای 430 ق) و [[علامه حلی]] (متوفای 726 ق) و [[شیخ مرتضی انصاری]] (متوفای 1281 ق) را میآموزد باید در راستای بحث خود ادلهامام شافعی (متوفای 204 ق) ابو حامد غزالی (متوفای 505 ق) و [[ابن تیمیه|شیخ ابن تیمیه حرانی]] (متوفای 827 ق) و غیرهاز علمای دیگر طرفها را نیز برای دسترسی به یک نتیجه فقهی گسترده بررسی نماید. | همان گونه که یک شیعهادله [[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]] (متوفای 430 ق) و [[حسن بن یوسف حلی|علامه حلی]] (متوفای 726 ق) و [[مرتضی انصاری|شیخ مرتضی انصاری]] (متوفای 1281 ق) را میآموزد باید در راستای بحث خود ادلهامام شافعی (متوفای 204 ق) ابو حامد غزالی (متوفای 505 ق) و [[ابن تیمیه|شیخ ابن تیمیه حرانی]] (متوفای 827 ق) و غیرهاز علمای دیگر طرفها را نیز برای دسترسی به یک نتیجه فقهی گسترده بررسی نماید. | ||
این ادغام در بحث فقهی، تا حدودی فقه فرقهای گرایشدار را ملغا میکند. ما نمیخواهیم که حنفی | این ادغام در بحث فقهی، تا حدودی فقه فرقهای گرایشدار را ملغا میکند. ما نمیخواهیم که حنفی فقه ابوحنیفه را کنار بگذارد و یا شیعه فقه امامی را... بلکهاو هر آن چه را که میخواهد انتخاب کند با این شرط که عناصر بحث او دربرگیرنده همه مکاتب فقهی باشد. ما این موضوع را مقدمه لازم برای فقه اسلامی میدانیم تا فقه مذهبگرایی را که طرف دیگر را کنار میزند و به هیچ چیز او اعتراف نمیکند، پشت سر قرار دهد و غربت دیگر مکاتب فقهی را که با کمال تأسف هیچ کس از طرفها هیچ چیز یکدیگر را به رسمیت نمیشناسند، کاهش دهد. | ||
تنها | تنها فقه اسلامی و علم شریعت نیستند که میتوانند در این زمینه نقش داشته باشند بلکه علم رجال و حدیث نیز دارای نقشاند. اکنون علم رجال سنی از علم رجال شیعه جدا افتادهاست چنان که منابع رجال شیعه نیز از علم رجال سنی جدا گردیدهاند. شاید نبودن اطمینان و احساس مذهبی به انجام این جداییها کمک کرده باشد. ایجاد دائرةالمعارفهای رجالی و منابع جرح و تعدیل بر پایه دادههای گوناگون مذاهب اسلامی میتواند به کمک اسناد تاریخی و مدارک قدیمی به شناسایی احوال رجال و راویان در منابع گوناگون حدیث کمک کند. در منابع شرح حالها نیز وضع به همین گونهاست. ما به همه «اعیان مسلمین» نیاز داریم و نه فقط «اعیان شیعه» بی آن کهاین دعوت ما به معنای کنار گذاشتن نظرهای هر طرف از طرفها باشد، بلکه پس از آگاهی یافتن از میراث چهرههای اسلامی است که شخص میتواند نظرها و موضعهای خود را داشته باشد.<br> | ||
همین مسئله در مورد منابع حدیث شریف و دائرةالمعارفهای آن نیز صادق است. ما پیش از این پیشنهاد دادیم دائرةالمعارفی ایجاد شود <ref>حيدر حب الله، «نحو إعاده ترتيب للمصادر النصوصية»، مجله فقهاهل البيت، شماره 24، ص 135ـ168.</ref> که همه منابع حدیث اسلامی را در برگیرد تا محققان بتوانند به همه متون مأثور در هر موضوعی نزد همه مذاهب رجوع کنند. ما نباید محدود به پیدا کردن متونی به نفع یک گروه باشیم یا این که متون به خاطر این کهاز روایتهای گروه دیگری است محکوم به ضعف یا حذف شوند. چنین دلیلی نمیتواند همیشه موجب بطلان حدیث شود. بنابراین باید دائرةالمعارف حدیث و دائرةالمعارف رجالی و دائرةالمعارف شرح احوال رجالی وجود داشته باشد که مرجعی برای علما و فقها و اهل تحقیق از هر طرفی باشد. چنین چیزی به نظر من موجب نزدیک کردن نقطه نظرها و کاهش فاصلهها و از بین بردن غربت اندیشه حاکم بر مذاهب خواهد شد.<br> | همین مسئله در مورد منابع حدیث شریف و دائرةالمعارفهای آن نیز صادق است. ما پیش از این پیشنهاد دادیم دائرةالمعارفی ایجاد شود <ref>حيدر حب الله، «نحو إعاده ترتيب للمصادر النصوصية»، مجله فقهاهل البيت، شماره 24، ص 135ـ168.</ref> که همه منابع حدیث اسلامی را در برگیرد تا محققان بتوانند به همه متون مأثور در هر موضوعی نزد همه مذاهب رجوع کنند. ما نباید محدود به پیدا کردن متونی به نفع یک گروه باشیم یا این که متون به خاطر این کهاز روایتهای گروه دیگری است محکوم به ضعف یا حذف شوند. چنین دلیلی نمیتواند همیشه موجب بطلان حدیث شود. بنابراین باید دائرةالمعارف حدیث و دائرةالمعارف رجالی و دائرةالمعارف شرح احوال رجالی وجود داشته باشد که مرجعی برای علما و فقها و اهل تحقیق از هر طرفی باشد. چنین چیزی به نظر من موجب نزدیک کردن نقطه نظرها و کاهش فاصلهها و از بین بردن غربت اندیشه حاکم بر مذاهب خواهد شد.<br> | ||
اما اگر به تضعیف روایتهای یکدیگر «و روش رد و مزور دانستن روایتهای اهل تسنن و شیعیان ادامه دهیم، سرانجام نهاهل تسنن خواهیم داشت و نه شیعه؛ چرا که نتوانستهایم روی صحت چیزی به توافق برسیم مگر قرآن کریم.» <ref>محمود فياض، «التقريب واجب اسلامی»، چاپ شده در: مسألهالتقريب بين المذاهب الاسلاميه، ص39.</ref> حتی قرآن کریم نیز مادامی که شیعیان اهل سنت را به تحریف قرآن متهم میکنند و اهل تسنن شیعیان را نیز به چنین چیزی متهم مینمایند و آنها را دارای قرآن دیگری جز این قرآن میدانند، کارآیی خود را از دست میدهد.<br> | اما اگر به تضعیف روایتهای یکدیگر «و روش رد و مزور دانستن روایتهای اهل تسنن و شیعیان ادامه دهیم، سرانجام نهاهل تسنن خواهیم داشت و نه شیعه؛ چرا که نتوانستهایم روی صحت چیزی به توافق برسیم مگر قرآن کریم.» <ref>محمود فياض، «التقريب واجب اسلامی»، چاپ شده در: مسألهالتقريب بين المذاهب الاسلاميه، ص39.</ref> حتی قرآن کریم نیز مادامی که شیعیان اهل سنت را به تحریف قرآن متهم میکنند و اهل تسنن شیعیان را نیز به چنین چیزی متهم مینمایند و آنها را دارای قرآن دیگری جز این قرآن میدانند، کارآیی خود را از دست میدهد.<br> | ||
خط ۱۹۲: | خط ۱۹۲: | ||
وجود چنین احکامی علتی جز از هم بیگانگی و عدم تماس اجتماعی و ارتباطهای معرفتی ندارد. شما در هر گروهی از ما دستهای را میبینید که آگاهی آنها نسبت بهان چه در مسیحیت و در غرب وجود دارد بیش از آگاهی آنها از دیگر گروههای مسلمان میباشد. شاید رفع این گونه مشکلات بهایجاد برنامهای همچون سازماندهی دیدارهای متقابل میان طلاب علوم دینی از آموزشگاههای دیگر مذاهب جهت آشنایی از نزدیک با آنها نیاز داشته باشد و این دیدارها محدود به شمار کمی از طلاب نخبه نباشد بلکه برای بیشترین شمار ممکن از علما و طلاب انجام گیرد. همچنین نیازمند ایجاد طرحهای مشترک مبادلات فرهنگی میان آموزشگاههای دینی همچون مبادله کتاب و مجله و نشریات و غیره و عدم جلوگیری از آن بلکهاستقبال از آن میباشد و لازم است زمینه را برای آشنایی و درک بیشتر از یکدیگر فراهم نماییم. هیچ مانعی برای انجام پروژههای مشترک همچون تدوین دائرةالمعارفها یا کتاب و فراهم نمودن مسافرتهای جهانگردی متقابل وجود ندارد. برنامههای تلویزیونی و سینمایی برای آشنایی با یکدیگر و نزدیکی میان نقطه نظرها و دهها طرح و پروژه را در این زمینه میتوان تدارک دید و نباید به برگزاری کنفرانسهای ارزشی اکتفا کرد که گاهی بیم آن میرود که جنبه تعارف و تکرار بر آن بچربد.<br> | وجود چنین احکامی علتی جز از هم بیگانگی و عدم تماس اجتماعی و ارتباطهای معرفتی ندارد. شما در هر گروهی از ما دستهای را میبینید که آگاهی آنها نسبت بهان چه در مسیحیت و در غرب وجود دارد بیش از آگاهی آنها از دیگر گروههای مسلمان میباشد. شاید رفع این گونه مشکلات بهایجاد برنامهای همچون سازماندهی دیدارهای متقابل میان طلاب علوم دینی از آموزشگاههای دیگر مذاهب جهت آشنایی از نزدیک با آنها نیاز داشته باشد و این دیدارها محدود به شمار کمی از طلاب نخبه نباشد بلکه برای بیشترین شمار ممکن از علما و طلاب انجام گیرد. همچنین نیازمند ایجاد طرحهای مشترک مبادلات فرهنگی میان آموزشگاههای دینی همچون مبادله کتاب و مجله و نشریات و غیره و عدم جلوگیری از آن بلکهاستقبال از آن میباشد و لازم است زمینه را برای آشنایی و درک بیشتر از یکدیگر فراهم نماییم. هیچ مانعی برای انجام پروژههای مشترک همچون تدوین دائرةالمعارفها یا کتاب و فراهم نمودن مسافرتهای جهانگردی متقابل وجود ندارد. برنامههای تلویزیونی و سینمایی برای آشنایی با یکدیگر و نزدیکی میان نقطه نظرها و دهها طرح و پروژه را در این زمینه میتوان تدارک دید و نباید به برگزاری کنفرانسهای ارزشی اکتفا کرد که گاهی بیم آن میرود که جنبه تعارف و تکرار بر آن بچربد.<br> | ||
در این راستا ترجمه فراوردههای اندیشهای مذاهب و قومیتهای گوناگون اسلامی حائز اهمیت است تا هر طرف رویدادهای طرفهای دیگر آشنایی داشته باشد و صحنه دینی و فرهنگی برای همگان روشن شود. منظور ما در اینجا انتقال وضع فرهنگی ایران به جهان عرب و وضعیت فرهنگی عرب بهایران است. این تلاش میتواند تصویر یکدیگر را روشن نموده و هرگونهاشکال یا اشتباه و خطا را برطرف نماید.<br> | در این راستا ترجمه فراوردههای اندیشهای مذاهب و قومیتهای گوناگون اسلامی حائز اهمیت است تا هر طرف رویدادهای طرفهای دیگر آشنایی داشته باشد و صحنه دینی و فرهنگی برای همگان روشن شود. منظور ما در اینجا انتقال وضع فرهنگی ایران به جهان عرب و وضعیت فرهنگی عرب بهایران است. این تلاش میتواند تصویر یکدیگر را روشن نموده و هرگونهاشکال یا اشتباه و خطا را برطرف نماید.<br> | ||
نیز از پیشنهاد ارائه شده توسط [[شیخ محمد ابو زهره]] <ref>ر. ک. : كتاب الوحدة الاسلامية، ص 278ـ272.</ref> دایر بر لزوم یادگیری زبان عربی توسط مسلمانان را علاوه بر زبان خود حمایت میکنیم و حتی بیش از آن از پیشنهاد [[ | نیز از پیشنهاد ارائه شده توسط [[شیخ محمد ابو زهره]] <ref>ر. ک. : كتاب الوحدة الاسلامية، ص 278ـ272.</ref> دایر بر لزوم یادگیری زبان عربی توسط مسلمانان را علاوه بر زبان خود حمایت میکنیم و حتی بیش از آن از پیشنهاد [[محمد تقی قمی|شیخ محمد تقی قمی]] پایه گذار جنبش تقریب میان مذاهب اسلامی در قرن بیستم محمدتقی قمی، <ref>«امة واحدة و ثقافة واحدة»، چاپ شده در: كتاب الوحدهالاسلامية، مالها و ما عليها، ص57.</ref> دایر بر لزوم آموختن زبان هر ملت مسلمانی توسط مسلمانان علاوه بر زبان مادری خود، حمایت میکنیم. برای مثال شهروند ترک زبان فارسی را بیاموزد و ایرانی زبان اردو و عرب زبان ترکی و به همین ترتیب دیگران، تا شکاف میان مسلمانان تنگتر شود و بتوانیم از هم با خبر شویم و از تولیدات فکری یکدیگر بیشتر آگاهی پیدا کنیم کهاین وجوب و تأکید بر دانشجویان مذهبی و علوم دینی همه طرفهای اسلامی بیشتر خواهد بود.<br> | ||
هم چنین پیشنهاد میکنیم که تز دکترا و فوقلیسانسها در بسیاری از آموزشگاههای دینی به بررسی شخصیتهای یکدیگر اختصاص داده شود؛ مثلا شیعهها شخصیتهای اهل تسنن را بررسی کنند و زیدیها بررسی یک شخصیت امامی اثنی عشری را موضوع تز خود قرار دهند و سنی نیز شخصیت شیعه را، کهاین موضوع وسیلهای براینزدیکی میان صاحبان مذاهب و آشنایی با یکدیگر در فضایی سالم و بدور از بحثها و جدالها و جنگ و گریزهای نامطلوب خواهد بود.<br> | هم چنین پیشنهاد میکنیم که تز دکترا و فوقلیسانسها در بسیاری از آموزشگاههای دینی به بررسی شخصیتهای یکدیگر اختصاص داده شود؛ مثلا شیعهها شخصیتهای اهل تسنن را بررسی کنند و زیدیها بررسی یک شخصیت امامی اثنی عشری را موضوع تز خود قرار دهند و سنی نیز شخصیت شیعه را، کهاین موضوع وسیلهای براینزدیکی میان صاحبان مذاهب و آشنایی با یکدیگر در فضایی سالم و بدور از بحثها و جدالها و جنگ و گریزهای نامطلوب خواهد بود.<br> | ||
علمای فرقههای اسلامی نیز باید هر گونه زمینه لازم را برای شناساندن میراث خود برای علمای دیگر فراهم نمایند، و سعی کنند که میراث خود را به زبانهای روشن و واضح کهاصطلاحات به کارگرفته شده در آن به هم نزدیک باشد ارائه کنند تا اندیشه را ان شاء الله به یکدیگر نزدیکتر نماید. | علمای فرقههای اسلامی نیز باید هر گونه زمینه لازم را برای شناساندن میراث خود برای علمای دیگر فراهم نمایند، و سعی کنند که میراث خود را به زبانهای روشن و واضح کهاصطلاحات به کارگرفته شده در آن به هم نزدیک باشد ارائه کنند تا اندیشه را ان شاء الله به یکدیگر نزدیکتر نماید. | ||
==مکه و نقش آن در طرح تقریب== | ==مکه و نقش آن در طرح تقریب== |