مشاهیر تصوف: تفاوت میان نسخه‌ها

۵٬۱۳۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ آوریل ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۵: خط ۹۵:
او همچنین از محبت حق نیز سخن می‌گفت و آن را سرّی الاهی و ذوقی معنوی، حاصل از رؤیت حق می‌دانست.
او همچنین از محبت حق نیز سخن می‌گفت و آن را سرّی الاهی و ذوقی معنوی، حاصل از رؤیت حق می‌دانست.
محاسبی در آثار خود به مباحث روان‌شناسی عرفانی نیز توجه کرد.
محاسبی در آثار خود به مباحث روان‌شناسی عرفانی نیز توجه کرد.
مهم‌ترین تألیفاتِ او الرعایة لحقوق الله، الوصایا و الزهد است که از منابع اصلی نویسندگان صوفی پس از او، به ویژه غزالی، به شمار می‌رود. [۴۱][۴۲][۴۳][۴۴]
مهم‌ترین تألیفاتِ او الرعایة لحقوق الله، الوصایا و الزهد است که از منابع اصلی نویسندگان صوفی پس از او، به ویژه غزالی، به شمار می‌رود.<ref>سلمی، محمد، ج۱، ص۵۶، طبقات الصوفیة، به کوشش نورالدین شریبه، حلب، ۱۴۰۶ق. - هجویری، علی، ج۱، ص۱۳۴-۱۳۶، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۴، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش. - زرین‌کوب، عبدالحسین، ج۱، ص۵۹، ارزش میراث صوفیه، تهران، ۱۳۵۳ش.</ref>


==سری سقطی==
==سری سقطی==
سری سقطی (د ۲۵۴ق)، از دیگر صوفیان سدۀ ۳ق، شاگرد معروف کرخی و استاد و دایی جنید بود.
سری سقطی (د ۲۵۴ق)، از دیگر صوفیان سدۀ ۳ق، شاگرد معروف کرخی و استاد و دایی جنید بود.
او بر شفقت به خلق بسیار تأکید می‌کرد و معتقد بود به‌جز زهد و ریاضت، شفقت به خلق و ایثار نیز برای نجات ضروری است. این دیدگاه وی بر برخی از عارفانِ دوره‌های بعد تأثیر گذاشت؛ چنان‌که هجویری گفته است، نخستین کسی که دربارۀ ترتیب مقامات و بسط احوال به تعمق پرداخت، وی بود. [۴۵][۴۶]
او بر شفقت به خلق بسیار تأکید می‌کرد و معتقد بود به‌جز زهد و ریاضت، شفقت به خلق و ایثار نیز برای نجات ضروری است. این دیدگاه وی بر برخی از عارفانِ دوره‌های بعد تأثیر گذاشت؛ چنان‌که هجویری گفته است، نخستین کسی که دربارۀ ترتیب مقامات و بسط احوال به تعمق پرداخت، وی بود.<ref>هجویری، علی، ج۱، ص۱۳۷، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش. - ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۱، ص۱۲۳، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۴۰۹ق.</ref>


==ذوالنون مصری==
==ذوالنون مصری==
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
هجویری او را یکی از برجسته‌ترین «اخفیا از اهل معنا» می‌خواند و بر آن باور است که او نخستین کسی بود که اشارت را به عبارت آورد و از معرفت الاهی سخن گفت.
هجویری او را یکی از برجسته‌ترین «اخفیا از اهل معنا» می‌خواند و بر آن باور است که او نخستین کسی بود که اشارت را به عبارت آورد و از معرفت الاهی سخن گفت.
بنابر روایت‌ها، وی قریحۀ شاعری داشت و به عربی شعر می‌سرود و علم کیمیا نیز می‌دانست.
بنابر روایت‌ها، وی قریحۀ شاعری داشت و به عربی شعر می‌سرود و علم کیمیا نیز می‌دانست.
برخی محققان معاصر نیز او را از نخستین کسانی دانسته‌اند که اندیشه‌های نوافلاطونی را با دیدگاه‌های صوفیانه درآمیخت. [۴۷][۴۸]
برخی محققان معاصر نیز او را از نخستین کسانی دانسته‌اند که اندیشه‌های نوافلاطونی را با دیدگاه‌های صوفیانه درآمیخت.<ref>هجویری، علی، ج۱، ص۱۲۴- ۱۲۸، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۱۵۱، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش.</ref>


==بایزید بسطامی==
==بایزید بسطامی==
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:
عظمت شخصیت عرفانی او در طول تاریخ تصوف بسیاری از صوفیان دوره‌های بعد را مجذوب خود ساخت و الهام بخش بسیاری از نویسندگانِ صوفی بود. از جمله جنید او را در میانِ عارفان، هم‌چون جبرئیل در میان فرشتگان شمرده است.
عظمت شخصیت عرفانی او در طول تاریخ تصوف بسیاری از صوفیان دوره‌های بعد را مجذوب خود ساخت و الهام بخش بسیاری از نویسندگانِ صوفی بود. از جمله جنید او را در میانِ عارفان، هم‌چون جبرئیل در میان فرشتگان شمرده است.
مشهورترین شطحیات او عباراتِ «لیس فی جبتی سوی الله» و «سبحانی‌ ما اعظم شأنی» است که آن‌ها را در حال سکر بر زبان آورده است. این عبارات نشان از مرتبۀ فنا و مقام جمع دارد.
مشهورترین شطحیات او عباراتِ «لیس فی جبتی سوی الله» و «سبحانی‌ ما اعظم شأنی» است که آن‌ها را در حال سکر بر زبان آورده است. این عبارات نشان از مرتبۀ فنا و مقام جمع دارد.
در گفته‌های او مبانی بسیاری از معارف و آموزه‌های عرفانی را می‌توان یافت. [۴۹][۵۰][۵۱][۵۲]
در گفته‌های او مبانی بسیاری از معارف و آموزه‌های عرفانی را می‌توان یافت.<ref>هجویری، علی، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۴، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۱۶۱-۱۶۳، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش. - جامی، عبدالرحمان، ج۱، ص۵۴-۵۶، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش. - زرین‌کوب، عبدالحسین، ج۱، ص۳۵-۴۶، جست‌وجو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۵۷ش.</ref>


==جنید بغدادی==
==جنید بغدادی==
جنید بغدادی نیز از بزرگان مکتب بغداد و اهل صحو و معروف به «شیخ الطایفه» یا «سید الطایفه» بود.
جنید بغدادی نیز از بزرگان مکتب بغداد و اهل صحو و معروف به «شیخ الطایفه» یا «سید الطایفه» بود.
او نزد سری سقطی و محمد قصاب سلوک کرد و در این راه به پایه‌ای رسید که او را شیخِ مشایخ در طریقت و امامِ ائمه در شریعت، و مقبول اهل ظاهر و ارباب القلوب خوانده‌اند و به سبب تأکیدش بر توحید و معرفت، او را «ارباب توحید» نیز شمرده‌اند. [۵۳]
او نزد سری سقطی و محمد قصاب سلوک کرد و در این راه به پایه‌ای رسید که او را شیخِ مشایخ در طریقت و امامِ ائمه در شریعت، و مقبول اهل ظاهر و ارباب القلوب خوانده‌اند و به سبب تأکیدش بر توحید و معرفت، او را «ارباب توحید» نیز شمرده‌اند.<ref>هجویری، علی، ج۱، ص۱۶۱، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش.</ref>
جای‌گاه بلند او نزد صوفیان دوره‌های بعد چنان بود که او را آخرین نمایندۀ راستین تصوف به شمار آوردند و مرگ او را مرگ تصوف خواندند.
جای‌گاه بلند او نزد صوفیان دوره‌های بعد چنان بود که او را آخرین نمایندۀ راستین تصوف به شمار آوردند و مرگ او را مرگ تصوف خواندند.
وی نمایندۀ برجستۀ مکتب صحو، یعنی «صحو ثانی» یا «صحو بعد المحو» بود و کوشید تا به عرفان چهارچوبی علمی ببخشد.
وی نمایندۀ برجستۀ مکتب صحو، یعنی «صحو ثانی» یا «صحو بعد المحو» بود و کوشید تا به عرفان چهارچوبی علمی ببخشد.
جنید بر طریقتِ مبتنی بر کتاب و سنت تأکید می‌کرد و می‌گفت کسی می‌تواند به راستی در طریقت گام بردارد که کتاب خدای بر دست راست و سنت مصطفی بر دستِ چپ گرفته باشد.
جنید بر طریقتِ مبتنی بر کتاب و سنت تأکید می‌کرد و می‌گفت کسی می‌تواند به راستی در طریقت گام بردارد که کتاب خدای بر دست راست و سنت مصطفی بر دستِ چپ گرفته باشد.
وی همچنین از فنا و بقا، غیبت و حضور، و عشق نیز سخن به میان آورد و برخی از مباحثِ نظری عرفان، از جمله مفهوم وحدتِ وجود را نیز در گفته‌هایش بیان نمود.
وی همچنین از فنا و بقا، غیبت و حضور، و عشق نیز سخن به میان آورد و برخی از مباحثِ نظری عرفان، از جمله مفهوم وحدتِ وجود را نیز در گفته‌هایش بیان نمود.
جنید رعایت ظواهر تصوف، از جمله خرقه پوشیدن را ضروری نمی‌شمرد و پافشاری او بر حفظ اصول‌ شریعت سبب شد که نه تنها صوفیان، بلکه اهل شریعت نیز او را بزرگ و محترم بشمارند. [۵۴][۵۵][۵۶][۵۷][۵۸]
جنید رعایت ظواهر تصوف، از جمله خرقه پوشیدن را ضروری نمی‌شمرد و پافشاری او بر حفظ اصول‌ شریعت سبب شد که نه تنها صوفیان، بلکه اهل شریعت نیز او را بزرگ و محترم بشمارند. <ref>هجویری، علی، ج۱، ص۱۶۱-۱۶۴، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۴۱۶-۴۳۲، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش. - زرین‌کوب، عبدالحسین، ج۱، ص۱۱۴، جست‌وجو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۵۷ش. - بشیردار، نخستین صوفیان (ادامه)، ج۱، ص۲۴۳-۲۴۴، ترجمۀ نصرالله پورجوادی، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش م م شریف، تهران، ۱۳۵۲ش. - رادمهر، فـریدالدین، ج۱، ص۶۳ بب‌ ‌، ‌تحقیقـی در زندگی و افکـار و آثار جنید بغـدادی، تهـران، ۱۳۸۰ش.</ref>


==ابوسعید خراز==
==ابوسعید خراز==
ابوسعید خراز و ابوالحسین نوری (د ۲۹۵ق) نیز از عارفان بزرگِ مکتب بغداد و از مریدان سری سقطی بودند.
ابوسعید خراز و ابوالحسین نوری (د ۲۹۵ق) نیز از عارفان بزرگِ مکتب بغداد و از مریدان سری سقطی بودند.
مقام قرب، محور تعالیم ابوسعید خراز را تشکیل می‌دهد. به گفتۀ او، حقیقت قرب پاکی دل از ما سوی الله و آرام یافتن آن با حق تعالی است. [۵۹][۶۰]
مقام قرب، محور تعالیم ابوسعید خراز را تشکیل می‌دهد. به گفتۀ او، حقیقت قرب پاکی دل از ما سوی الله و آرام یافتن آن با حق تعالی است.<ref>قشیری، عبدالکریم، ج۱، ص۶، الرسالة القشیریة، قاهره، ۱۳۶۷ق/۱۹۴۸م. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۴۶۱، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش.</ref>
هم‌چنین طبقه‌بندی‌های متعددی از اولیا به دست می‌دهد و بالاترین مقام را مقام «اهل التیهوهیه و الحیروریة» یا «اهل المحاباة» می‌خواند. [۶۱]
هم‌چنین طبقه‌بندی‌های متعددی از اولیا به دست می‌دهد و بالاترین مقام را مقام «اهل التیهوهیه و الحیروریة» یا «اهل المحاباة» می‌خواند.<ref>نویا، پل، ج۱، ص۲۰۱، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ترجمۀ اسماعیل سعادت، تهران، ۱۳۷۳ش.</ref>


==ابوالحسن نوری==
==ابوالحسن نوری==
ابوالحسین نوری نیز از جمله عارفانی بود که از عشق الاهی سخن به میان آورد، چندان که او را زندیق خواندند. او در رسالۀ خود، با عنوان مقامات القلوب، حقایق دریافت‌های عرفانی را با به کاربردن تمثیل بیان کرده است. [۶۲][۶۳][۶۴][۶۵]
ابوالحسین نوری نیز از جمله عارفانی بود که از عشق الاهی سخن به میان آورد، چندان که او را زندیق خواندند. او در رسالۀ خود، با عنوان مقامات القلوب، حقایق دریافت‌های عرفانی را با به کاربردن تمثیل بیان کرده است.<ref>هجویری، علی، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۶، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش. - سراج طوسی، عبدالله، ج۱، ص۵۹، اللمع فی التصوف، به کوشش ر ا نیکلسن، لیدن، ۱۹۱۴م. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۴۶۴-۴۷۴، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش. - نویا، پل، ج۱، ص۲۷۳-۲۹۷، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ترجمۀ اسماعیل سعادت، تهران، ۱۳۷۳ش.</ref>


==سهل تستری==
==سهل تستری==
سهل بن عبدالله تستری (د ۲۸۳ یا ۲۸۶ق) نیز از صوفیان برجستۀ این دوره بود که بر اجتهاد و مجاهدت نفس، رعایت سنت، و خاموشی و خلوت‌گزینی تأکید می‌کرد.
سهل بن عبدالله تستری (د ۲۸۳ یا ۲۸۶ق) نیز از صوفیان برجستۀ این دوره بود که بر اجتهاد و مجاهدت نفس، رعایت سنت، و خاموشی و خلوت‌گزینی تأکید می‌کرد.
وی در گفته‌های خود از نور محمدی سخن به میان می‌آورد و بر آن باور است که خداوند آفرینش اشیا را به وجود او آغاز کرد.
وی در گفته‌های خود از نور محمدی سخن به میان می‌آورد و بر آن باور است که خداوند آفرینش اشیا را به وجود او آغاز کرد.
از تستری تفسیری بر جای مانده است که یکی از تفاسیر عرفانی مهم و قدیمی قرآن به شمار می‌رود. او در این تفسیر از تأویلات عرفانی برای درک آیات قرآنی استفاده کرده است. [۶۶]
از تستری تفسیری بر جای مانده است که یکی از تفاسیر عرفانی مهم و قدیمی قرآن به شمار می‌رود. او در این تفسیر از تأویلات عرفانی برای درک آیات قرآنی استفاده کرده است.<ref>هجویری، علی، ج۱، ص۱۷۵-۱۷۷، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش.</ref>


==حکیم ترمذی==
==حکیم ترمذی==
خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:
او ولایت را حقیقت طریقت می‌دانست، اما مخالفانش به سبب عدم درک درست آراء او، وی را متهم به این کردند که مقام ولایت را برتر از مرتبۀ نبوت دانسته است.
او ولایت را حقیقت طریقت می‌دانست، اما مخالفانش به سبب عدم درک درست آراء او، وی را متهم به این کردند که مقام ولایت را برتر از مرتبۀ نبوت دانسته است.
ترمذی دربارۀ عشق الاهی نیز سخن گفته است.
ترمذی دربارۀ عشق الاهی نیز سخن گفته است.
مهم‌ترین اثر او کتابِ ختم الولایة و علل الشرایع است. [۶۷][۶۸]
مهم‌ترین اثر او کتابِ ختم الولایة و علل الشرایع است.<ref>هجویری، علی، ج۱، ص۱۷۸، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش. - زرین‌کوب، عبدالحسین، ج۱، ص۴۹-۵۳، جست‌وجو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۵۷ش.</ref>


==حلاج==
==حلاج==
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
سخنان شطح‌آمیز و شخصیت پیچیدۀ او، و ارتباطش با شیعیان، وی را در معرض اتهام قرار داد و به ویژه شطح معروف او، یعنی «انا الحق» ــ که برخی آن را اشاره به مرتبۀ فنا و «عین الجمع» دانسته‌اند ــ سبب شد که دشمنانش او را به اعتقاد به حلول و اتحاد متهم کنند.
سخنان شطح‌آمیز و شخصیت پیچیدۀ او، و ارتباطش با شیعیان، وی را در معرض اتهام قرار داد و به ویژه شطح معروف او، یعنی «انا الحق» ــ که برخی آن را اشاره به مرتبۀ فنا و «عین الجمع» دانسته‌اند ــ سبب شد که دشمنانش او را به اعتقاد به حلول و اتحاد متهم کنند.
در اشعار و سروده‌های عاشقانه و پرسوز او، از فنا و بقا، و عشق به مطلق سخن به میان آمده است.
در اشعار و سروده‌های عاشقانه و پرسوز او، از فنا و بقا، و عشق به مطلق سخن به میان آمده است.
علاوه بر آن، نظریۀ او در باب ابلیس که در کتاب طواسین آمده است، بعدها از سوی کسانی چون ابوالقاسم کُرَّگانی، شیخ فتحه، برکۀ همدانی، احمد غزالی و عین القضات‌ همدانی بسط و گسترش یافت. [۶۹][۷۰][۷۱]
علاوه بر آن، نظریۀ او در باب ابلیس که در کتاب طواسین آمده است، بعدها از سوی کسانی چون ابوالقاسم کُرَّگانی، شیخ فتحه، برکۀ همدانی، احمد غزالی و عین القضات‌ همدانی بسط و گسترش یافت.<ref>هجویری، علی، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۳، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش. - سرور، طه عبدالباقی، ج۱، ص۱۹ بب‌، حلاج شهید تصوف اسلامی، ترجمۀ حسین درایه، تهران، ۱۳۷۳ش. - میسن، ه‌ و، ج۱، ص۲۳ بب‌ ‌، حلاج، ترجمۀ مجدالدین کیوانی، تهران، ۱۳۷۸ش.</ref>


==شبلی==
==شبلی==
شبلی (د ۳۳۴ق) از صوفیان خراسانی تبار، از شاگردان جنید و از اقران حلاج بود، اما شور و مستی، و همچنین حالات غریبش که به عقلاء مجانین می‌مانست، او را از مرگ رهانید. سخنان بسیاری از او در باب محبت و عشق، و فقر و معرفت باقی مانده است. [۷۲][۷۳][۷۴][۷۵]
شبلی (د ۳۳۴ق) از صوفیان خراسانی تبار، از شاگردان جنید و از اقران حلاج بود، اما شور و مستی، و همچنین حالات غریبش که به عقلاء مجانین می‌مانست، او را از مرگ رهانید. سخنان بسیاری از او در باب محبت و عشق، و فقر و معرفت باقی مانده است.<ref>هجویری، علی، ج۱، ص۱۹۶-۱۹۷، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۶۱۴-۶۳۸، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش. - جامی، عبدالرحمان، ج۱، ص۱۸۳-۱۸۷، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش. - زرین‌کوب، عبدالحسین، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۹، جست‌وجو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۵۷ش.</ref>


==عبدالجبار نَفَرّی==
==عبدالجبار نَفَرّی==
عبدالجبار نَفَرّی (د ۳۵۴ق) از صوفیان نام‌دار سدۀ ۴ق بود که شرح حالش دانسته نیست و تنها دو کتاب بسیار مهم، یعنی المواقف و المخاطبات، از او بر جای مانده است.
عبدالجبار نَفَرّی (د ۳۵۴ق) از صوفیان نام‌دار سدۀ ۴ق بود که شرح حالش دانسته نیست و تنها دو کتاب بسیار مهم، یعنی المواقف و المخاطبات، از او بر جای مانده است.
او در آثارش به صراحت تجربه‌های عرفانی خود را شرح می‌دهد، ولی به جای سخن گفتن دربارۀ خداوند، سخنان خداوند را دربارۀ خود نقل می‌کند. یکی از مهم‌ترین تجربه‌های او، آگاهی از مقام بندۀ حقیقی است.
او در آثارش به صراحت تجربه‌های عرفانی خود را شرح می‌دهد، ولی به جای سخن گفتن دربارۀ خداوند، سخنان خداوند را دربارۀ خود نقل می‌کند. یکی از مهم‌ترین تجربه‌های او، آگاهی از مقام بندۀ حقیقی است.
وی برترین مقام را «وقفه» می‌نامد که فوق مقام معرفت است و در آن واقف از وقفۀ خود، از این جهت که وقفه مشخصۀ آگاهی اوست، فراتر می‌رود. این‌چنین شخصی واسطۀ میان حق و خلق، انسان کامل و خلیفۀ الاهی است که خداوند قدرت تسلط بر جهان را به او اعطا کرده است. [۷۶]
وی برترین مقام را «وقفه» می‌نامد که فوق مقام معرفت است و در آن واقف از وقفۀ خود، از این جهت که وقفه مشخصۀ آگاهی اوست، فراتر می‌رود. این‌چنین شخصی واسطۀ میان حق و خلق، انسان کامل و خلیفۀ الاهی است که خداوند قدرت تسلط بر جهان را به او اعطا کرده است.<ref>نویا، پل، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۴، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ترجمۀ اسماعیل سعادت، تهران، ۱۳۷۳ش.</ref>


==ابن خفیف==
==ابن خفیف==