۶٬۷۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) |
||
(۲۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = ابن عساکر | | عنوان = ابن عساکر | ||
| تصویر = عالمان اهل سنت.jpg | | تصویر = عالمان اهل سنت.jpg | ||
| نام = | | نام = ابوالقاسم على بن حسن بن هبه الله ابن عساکر شافعى دمشقى | ||
| نامهای دیگر = ابن عساکر | | نامهای دیگر = ابن عساکر | ||
| سال تولد = | | سال تولد = 449 ق | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد = | ||
| محل تولد = [[دمشق]]، [[سوریه]] | | محل تولد = [[دمشق]]، [[سوریه]] | ||
| سال درگذشت = | | سال درگذشت = 571 ق | ||
| تاریخ درگذشت = | | تاریخ درگذشت = | ||
| محل درگذشت = | | محل درگذشت = دمشق | ||
| استادان = | | استادان = | ||
| شاگردان = | | شاگردان = | ||
| دین = [[اسلام]] | | دین = [[اسلام]] | ||
| مذهب = [[سنی]] | | مذهب = [[سنی]] (شافعی) | ||
| آثار = | | آثار = | ||
| فعالیتها = | | فعالیتها = | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''ابن عساکر''' (ابوالقاسم على بن حسن بن هبه الله ابن عساکر شافعى دمشقى)، چهره نامدار این خاندان میباشد؛ پس از درگذشت وی نام تنی چند از دودمان بنی عساکر به این عنوان خوانده شدند. شهرت و پایگاه علمی و اجتماعی بنیعساکر بیشتر به سبب نفوذ و اقتدار قاضیان و فقیهان بنام شافعی اشعری است که از میان آنان برخاستهاند. اینان نزدیک به 200 سال (470-660ق) با وجود دشمنی و رقابت حنبلیان، در دمشق و خطه [[شام]] شوکت و اعتبار فراوان داشتند <ref>ابن جوزی، یوسف، 8(1)/336؛ سبکی، 7/70؛ نعیمی، 1/85</ref>. | |||
== زندگینامه == | |||
او برجستهترین فرد از خاندان ابنعساکر که در دمشق زاده شد و همانجا درگذشت <ref>ابن جوزی، عبدالرحمان، 10/261؛ یاقوت، همان، 13/74- 75</ref>. وی به سبب حفظ و روایت احادیث بسیار، کثرت سفرهای علمی و استفاده از مشایخ بزرگ در شهرهای اسلامی و نیز تألیف اثر چشمگیر تاریخ بزرگ دمشق در شمار یکی از بزرگترین حافظان حدیث و نویسندگان تاریخ در روزگار خویش درآمد <ref>ابن خلکان 3/309-310</ref>. | |||
== | |||
از عنوان ابنعساکر که به صورت شهرت خانوادگی او درآمد، در نسب نامه پدرانش نشانی نیست، بنابراین شاید این نام از خاندان مادرش ام قاسم دختر قاضی ابوالفضل یحیی بن علی قرشی گرفته شده باشد <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا</ref>. | از عنوان ابنعساکر که به صورت شهرت خانوادگی او درآمد، در نسب نامه پدرانش نشانی نیست، بنابراین شاید این نام از خاندان مادرش ام قاسم دختر قاضی ابوالفضل یحیی بن علی قرشی گرفته شده باشد <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا</ref>. | ||
دوران زندگی ابنعساکر با انقراض سلاجقه شام و روزگار حکمرانی نورالدین زنگی ( | دوران زندگی ابنعساکر با انقراض سلاجقه شام و روزگار حکمرانی نورالدین زنگی (569ق /1174م) و صلاحالدین ایوبی ( 589ق /1193م) بر مناطق شام تقارن داشت. سیاست مذهبی نورالدین زنگی و جانشینان وی و نیز ایوبیان بر مبارزه با تبلیغات فاطمیان شیعی مذهب و حمایت از مذاهب [[اهل سنت]] و پیروان حدیث استوار بود، از این رو کار گردآوری و روایت حدیث در روزگار ابنعساکر سخت بالا گرفت و خود وی در این زمینه به چهرهایدرخشان بدل گشت. | ||
تحصیلات ابتدایی ابنعساکر از 6 سالگی در دمشق آغاز شد. پدرش، برادر بزرگش صائن و نیای مادریش از جمله نخستین استادان او در حدیث و فقه بودند <ref>یاقوت، همان، 13/74</ref>. سپس از سُبیع بن قیراط، ابوالقاسم ابن نسیب، ابوطاهر حنائی، جمال الاسلام ابوالحسن علی سلمی، ابوالبرکات ابن عبدحارثی و دیگران قرآن حدیث، فقه و خلاف و اصول آموخت. | تحصیلات ابتدایی ابنعساکر از 6 سالگی در دمشق آغاز شد. پدرش، برادر بزرگش صائن و نیای مادریش از جمله نخستین استادان او در حدیث و فقه بودند <ref>یاقوت، همان، 13/74</ref>. سپس از سُبیع بن قیراط، ابوالقاسم ابن نسیب، ابوطاهر حنائی، جمال الاسلام ابوالحسن علی سلمی، ابوالبرکات ابن عبدحارثی و دیگران قرآن حدیث، فقه و خلاف و اصول آموخت. | ||
ابنعساکر در جامع اموی و مدارس امینیه، عمادیه، غزالیه دمشق به دانش اندوزی پرداخت <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا؛ ذهبی، المختصر، 302؛ ابن قاضی شهبه، 2/5 -6؛ نعیمی، 1/84 - 85، 180-183، 407- 408</ref>. وی پس از درگذشت پدر برای ادامه تحصیل بار سفر بست و نخست به بغداد، مرکز بزرگ علوم دینی آن روزگار روی آورد | ابنعساکر در جامع اموی و مدارس امینیه، عمادیه، غزالیه دمشق به دانش اندوزی پرداخت <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا؛ ذهبی، المختصر، 302؛ ابن قاضی شهبه، 2/5 -6؛ نعیمی، 1/84 - 85، 180-183، 407- 408</ref>. وی پس از درگذشت پدر برای ادامه تحصیل بار سفر بست و نخست به بغداد، مرکز بزرگ علوم دینی آن روزگار روی آورد و در مدرسه نظامیه و دیگر حوزههای علمیه آن شهر حدیث شنید و فقه و خلاف و نحو آموخت <ref>ذهبی، همان، 301-302، سیر، 20/554 - 555</ref>. در 521 ق، به مکه رفت و حج گزارد. وی در مکه و مدینه از کسان بسیاری حدیث شنید و خود نیز حدیث گفت <ref>ابن جوزی، یوسف، 8(1)/337؛ ذهبی، همانجا</ref>. | ||
در بازگشت از مکه تا | در بازگشت از مکه تا 525 ق، در بغداد ماند و از استادان نظامیه و دیگر بزرگان دارالخلافه از جمله ابوالقاسم هبة الله بن حصین، ابوالحسن علی بن عبدالواحد دینوری و هبة الله شروطی حدیث آموخت. در این هنگام بینش علمی و معلومات و محفوظات او اعجاب بغدادیان را برانگیخت <ref>ذهبی، المختصر، 301، تذکره، 4/1328؛ ابن خلکان 3/309؛ یاقوت، همان، 13/84</ref>. در خلال 5 سالی که در بغداد بود، از شهرهای کوفه، موصل رحبه، دیار بکر و نیز جزیره دیدار کرد و با محدثان و حافظان حدیث گفت و شنید داشت. آنگاه به دمشق بازگشت و ازدواج کرد و در 527ق پسرش قاسم به دنیا آمد که بعدها کاتب و راوی آثار پدر شد <ref>همان، 13/75-76؛ بستانی، 3/374</ref>. | ||
دومین سفر ابنعساکر در | دومین سفر ابنعساکر در 529 ق، به قصد خراسان و از راه آذربایجان آغاز شد. وی در این سفر با ابوسعد عبدالحریم سمعانی صاحب کتاب الانساب در مرو دیدار کرد و همراه او به نیشابور و هرات رفت <ref>ذهبی، المختصر، همانجا؛ یاقوت، همانجا؛ ابن خلکان 3/309؛ دانشنامه </ref>. ابنعساکر در این سفر 4 ساله در نیشابور، مرو، فزار، سرخس ابیورد، طوس بسطام بیهق دامغان زنجان تبریز، ری اصفهان حلوان و همدان حدیث گفت و حدیث شنید <ref>ذهبی، سیر، 20/555 - 556؛ سیوطی، 476</ref> و کتاب الاربعین البلدانیة را مشتمل بر روایت 40 حدیث از 40 محدث در 40 شهر نوشت <ref>یاقوت، همان، 13/78؛ آلوارت، شم 1466</ref>. | ||
سفرهای علمی ابنعساکر از | سفرهای علمی ابنعساکر از 520 ق تا 533 ق، به درازا کشید و سرانجام با رهآوردی بی مانند از شنیدهها و نوشتههایی در باب روایات و احادیث چون مسند احمد بن حنبل و مسند ابویعلی موصلی به دمشق بازگشت <ref>ذهبی، المختصر، همانجا؛ اسنوی، 2/216</ref>. | ||
شمار مشایخ او را در حدیث بالغ بر 1300 مرد و بیش از 80 زن نوشتهاند که بسیاری از آنان از همان دوره خردسالی به او اجازه روایت داده بودند <ref>یاقوت، همان، 13/76؛ ذهبی، سیر، 20/556 - 558</ref>. از این پس (533 ق) دوره 40 ساله تألیف و تصنیف و فعالیتهای آموزشی ابنعساکر آغاز میشود و تا واپسین روزهای زندگی او ادامه مییابد. | شمار مشایخ او را در حدیث بالغ بر 1300 مرد و بیش از 80 زن نوشتهاند که بسیاری از آنان از همان دوره خردسالی به او اجازه روایت داده بودند <ref>یاقوت، همان، 13/76؛ ذهبی، سیر، 20/556 - 558</ref>. از این پس (533 ق) دوره 40 ساله تألیف و تصنیف و فعالیتهای آموزشی ابنعساکر آغاز میشود و تا واپسین روزهای زندگی او ادامه مییابد. | ||
خط ۶۱: | خط ۴۵: | ||
شاگردان و راویان ابنعساکر بسیار زیاد و غالب آنان از فقیهان رجال حدیث در روزگار خود بودهاند <ref>دراینباره، نک: ذهبی، المختصر، همانجا، تذکره، 4/1328، 1329؛ ابن جوزی، یوسف، 8(1)/337؛ نعیمی، 1/101، 167، 182، 221، 283، 473، 2/154، 302، 441-442</ref>. | شاگردان و راویان ابنعساکر بسیار زیاد و غالب آنان از فقیهان رجال حدیث در روزگار خود بودهاند <ref>دراینباره، نک: ذهبی، المختصر، همانجا، تذکره، 4/1328، 1329؛ ابن جوزی، یوسف، 8(1)/337؛ نعیمی، 1/101، 167، 182، 221، 283، 473، 2/154، 302، 441-442</ref>. | ||
با وجود بیاعتنایی ابنعساکر به حاکمان و صاحبان قدرت، نورالدین زنگی حکمران شام همواره او را بزرگ میداشت و علاوه بر تشویق و حمایتی که از او در تألیف تاریخ دمشق به عمل آورد، دارالحدیث نوریه را که از نخستین مرکز تخصصی در آموزش حدیث بوده است <ref>غنیمه، 147- 148</ref>، برای او تأسیس کرد و ریاست آن را به وی واگذاشت <ref>نعیمی، 1/100</ref>. پس از درگذشت نورالدین ( | با وجود بیاعتنایی ابنعساکر به حاکمان و صاحبان قدرت، نورالدین زنگی حکمران شام همواره او را بزرگ میداشت و علاوه بر تشویق و حمایتی که از او در تألیف تاریخ دمشق به عمل آورد، دارالحدیث نوریه را که از نخستین مرکز تخصصی در آموزش حدیث بوده است <ref>غنیمه، 147- 148</ref>، برای او تأسیس کرد و ریاست آن را به وی واگذاشت <ref>نعیمی، 1/100</ref>. پس از درگذشت نورالدین (569 ق)، صلاحالدین ایوبی و بزرگان دستگاه او بر مقام علمی و مرتبه اجتماعی ابنعساکر ارج نهادند و چون درگذشت، قطبالدین نیشابوری قاضی دمشق با حضور صلاحالدین بر جنازهاش نماز خواند <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا؛ ابن خلکان 3/311؛ ابن کثیر، همانجا</ref>. | ||
=== آثار === | === آثار === | ||
بیشتر تألیفات ابنعساکر در زمینه حدیث و رجال و تاریخ، و بالغ بر 134 عنوان است <ref>یاقوت، همان، 13/76-83؛ شهابی، 18</ref> که از آن میان دو کتاب تاریخ دمشق و تبیین کذب المفتری... از شهرت و اعتبار بیشتری برخوردار است: | بیشتر تألیفات ابنعساکر در زمینه حدیث و رجال و تاریخ، و بالغ بر 134 عنوان است <ref>یاقوت، همان، 13/76-83؛ شهابی، 18</ref> که از آن میان دو کتاب تاریخ دمشق و تبیین کذب المفتری... از شهرت و اعتبار بیشتری برخوردار است: | ||
=== آثار چاپی === | |||
تاریخ دمشق با عنوان مفصل تاریخ مدینة دمشق حماها الله و ذکر فضلها و تسمیة من حلّها من الاماثل او اجتاز بنواحیها من واردیها و اهلها، از جامعترین کتابها در جغرافیای تاریخی و زندگینامه دانشمندان به ویژه محدثان و حافظان حدیث شهر کهن سال دمشق است که پس از تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری (د 412ق)، ذکر اخبار اصبهان ابونعیم اصفهانی و تاریخ بغداد خطیب بغدادی در تاریخ شهرهای اسلامی نوشته شده است. | |||
شیوه نگارش و تدوین تاریخ دمشق به ترتیب تاریخ بغداد است که ابنعساکر مطالب آن را نزد مشایخ بغداد و دمشق که بعضاً از اصحاب خطیب بودهاند، خوانده و شنیده بود <ref>مارگلیوث، 166؛ شهابی، 20</ref>. کتاب را پیش گفتاری است مفصل از پیشینه تاریخی دمشق: پیدایش و بنا و وجه تسمیه آن، اخبار وارده در فضایل دمشق و شام در احادیث نبوی و فتح آن به دست سپاه اسلام، نقشه شهر دمشق، مساجد، کلیساها، دیرها، دروازهها و تاریخ بنای هر کدام، ذکر رودها و کاریزها، و زندگینامه پیامبران، خلفا، والیان، فقیهان، محدثان، قاضیان، قاریان، ادیبان، شاعران و راویانی که از دمشق و دیگر شهرهای دیار شام چون بیروت رمله حلب و بعلبک دیدار کردهاند <ref>منجد، معجم المورخین، 38-39؛ فروخ، 3/357</ref>. مؤلف از نوشتههای پیشینیان چون احمد بن معلی (د 286ق) و ابن حمید بن ابی العجائز بهره برده است. زندگینامه رجال را به شیوه ابونعیم در ذکر اخبار اصبهان <ref>1/77</ref> با نام احمد و از پیامبر اسلام آغاز کرده و زنان محدثه و شاعره دمشق و زنان ناموری را که از دیار شام دیدار کردهاند، به دنبال آورده است. | |||
پس از درگذشت ابنعساکر، تاریخ دمشق همچنان محل مراجعه مورخان و جغرافی نویسان و منبع تدریس حافظان حدیث و دانشمندان شافعی بود. هنوز نیم قرن از تاریخ تألیف آن نگذشته بود که یاقوت در تدوین بزرگترین معجم جغرافیایی خود به ویژه در مطالب مربوط به خطه شام از آن بهره بسیار برد <ref> بلدان، 1/178، 388، 2/63، 64، 65، 3/98، جم</ref>. عبدالقادر رهاوی (د 612 ق) مدتها در مدرسه ابن حنبلی دمشق ماند و کتاب را از آغاز تا انجام به خط خویش نوشت <ref>نعیمی، 2/87</ref>. ابن شداد در کتاب الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة در بخش مربوط به تاریخ دمشق از این کتاب بهره جست (ص 17، 25، 26، 27، 61، 73، 269، جم). قاسم ابنعساکر (د 600 ق)، ابوعمرو ابن حاجب، قاسم بن محمد برزالی هر کدام ذیلی بر تاریخ دمشق نوشتند و نیز قاسم ابنعساکر، کرم بن عبدالواحد صفار، ابوشامة مقدسی، احمد بن عبدالدائم مقدسی، ابن منظور، شمسالدین ذهبی، ابن قاضی شهبه، عبدالرحمان [[جلالالدین سیوطی|سیوطی]]، ابوالفتح خطیب و چند تن دیگر آن را خلاصه کردند <ref> بستانی، همانجا</ref>. نسخههای خطی بسیاری از تاریخ دمشق در کتابخانهها موجود است از جمله: نسخهایدر کتابخانه [[جامع الازهر|الازهر]] قاهره به شماره 714 به قرائت و تصحیح و اضافات ابنعساکر و پسرش قاسم که با وجود کاستی از کهنترین نسخ موجود است <ref>منجد، معجم المورخین، 41-42؛ زیدان، 3/79</ref> و نسخهایدر ظاهریه دمشق به شمارههای 3367-3383 <ref>منجد، همان، 39؛ زیدان، همانجا</ref> و نیز نسخههایی در کتابخانههای عراق مغرب تونس ترکیه لندن دوبلین کمبریج لنینگراد، ایالات متحده آمریکا و هند که هیچ یک کامل نیست <ref>منجد، همان، 44-49</ref>. | حجم مطالب کتاب که فاصله زمانی دوره پیش از اسلام تا سده 6ق را در برگرفته. به 80 مجلد (هر مجلد در 10 جزء 20 برگی) رسیده است <ref> بستانی، 3/376</ref>. این حجم عظیم، از آوردن اساتید بسیار و تکرار یک موضوع از طرق مختلف ناشی شده است <ref>مارگلیوث، همانجا</ref>. تألیف کتاب در خلال اقامت در دمشق و پیش از سفر به خراسان آغاز شد و تا 549 ق، که نورالدین بر دمشق دست یافت، حدود 57 مجلد 10 جزئی از آن آماده شده بود، از آن پس با تشویق نورالدین باقی مانده کار، با سرعت دنبال شد و در 559 -560ق یعنی در 60 سالگی مؤلف قسمت اعظم کتاب به پایان رسید و عمادالدین کاتب در سفر اول خود به دمشق (562 ق) 700 جزء از این کتاب را دید و بخشهایی از آن را نزد مؤلف خواند. به گفته پسرش قاسم که پاکنویس و ویرایش آن به کوشش او صورت گرفت، تألیف این کتاب در 565ق به پایان رسیده است <ref>شهابی، 23-24</ref>. تاریخ دمشق در همان زمان مؤلف شهرت و اعتبار فراوان یافت و ابنعساکر خود در دارالحدیث نوریه و جامع دمشق به تدریس آن پرداخت و چون درگذشت، قاسم کار پدر را دنبال کرد <ref> بستانی، همانجا</ref>. | ||
پس از درگذشت ابنعساکر، تاریخ دمشق همچنان محل مراجعه مورخان و جغرافی نویسان و منبع تدریس حافظان حدیث و دانشمندان شافعی بود. هنوز نیم قرن از تاریخ تألیف آن نگذشته بود که یاقوت در تدوین بزرگترین معجم جغرافیایی خود به ویژه در مطالب مربوط به خطه شام از آن بهره بسیار برد <ref> بلدان، 1/178، 388، 2/63، 64، 65، 3/98، جم</ref>. عبدالقادر رهاوی (د 612 ق) مدتها در مدرسه ابن حنبلی دمشق ماند و کتاب را از آغاز تا انجام به خط خویش نوشت <ref>نعیمی، 2/87</ref>. ابن شداد در کتاب الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة در بخش مربوط به تاریخ دمشق از این کتاب بهره جست (ص 17، 25، 26، 27، 61، 73، 269، جم). قاسم ابنعساکر (د 600 ق)، ابوعمرو ابن حاجب، قاسم بن محمد برزالی هر کدام ذیلی بر تاریخ دمشق نوشتند و نیز قاسم ابنعساکر، کرم بن عبدالواحد صفار، ابوشامة مقدسی، احمد بن عبدالدائم مقدسی، ابن منظور، شمسالدین ذهبی، ابن قاضی شهبه، عبدالرحمان [[جلالالدین سیوطی|سیوطی]]، ابوالفتح خطیب و چند تن دیگر آن را خلاصه کردند <ref> بستانی، همانجا</ref>. | |||
نسخههای خطی بسیاری از تاریخ دمشق در کتابخانهها موجود است از جمله: نسخهایدر کتابخانه [[جامع الازهر|الازهر]] قاهره به شماره 714 به قرائت و تصحیح و اضافات ابنعساکر و پسرش قاسم که با وجود کاستی از کهنترین نسخ موجود است <ref>منجد، معجم المورخین، 41-42؛ زیدان، 3/79</ref> و نسخهایدر ظاهریه دمشق به شمارههای 3367-3383 <ref>منجد، همان، 39؛ زیدان، همانجا</ref> و نیز نسخههایی در کتابخانههای عراق مغرب تونس ترکیه لندن دوبلین کمبریج لنینگراد، ایالات متحده آمریکا و هند که هیچ یک کامل نیست <ref>منجد، همان، 44-49</ref>. | |||
بخشهای چاپ شده این اثر چنین است: تاریخ مدینة دمشق، السیرة النبویة، تحقیق غزاوی، دمشق، 1404ق /1984م؛ قسم اول از مجلد دوم با دو نقشه از دمشق قدیم، تحقیق صلاحالدین منجد، دمشق، 1954م؛ جلد 10 (حرف باء)، تحقیق دهمان، 1963م؛ (حرف ع) تحقیق نحاس، شهابی و چند تن دیگر، دمشق، 1978م؛ تهذیب 7 بخش با حذب اسانید از 1329ق به بعد توسط بدران و پس از او توسط عبید؛ ولاة دمشق فی العهد السلجوقی، تحقیق صلاحالدین منجد، دمشق، سپس بیروت، 1975م؛ نورالدین محمود بن زنگی، تحقیق الیسیف، دمشق، 1972م؛ علی بن ابی طالب (ع)، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، 1975م؛ تراجم النساء، تحقیق محمد سکینة شهابی، دمشق، 1402ق /1981م؛ عبادله، دمشق، مجمع اللغة، 1978م؛ زهری، تحقیق قوچانی، دمشق، 1982م؛ معجم بنی امیة، تحقیق صلاحالدین منجد، بیروت، 1970م؛ حسین بن علی (ع) تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، 1979م <ref>منجد، معجم المخطوطات، 1/30، 2/30، 5/34، معجم المورخین، 51 -52؛ شهابی، 18-20</ref>. | بخشهای چاپ شده این اثر چنین است: تاریخ مدینة دمشق، السیرة النبویة، تحقیق غزاوی، دمشق، 1404ق /1984م؛ قسم اول از مجلد دوم با دو نقشه از دمشق قدیم، تحقیق صلاحالدین منجد، دمشق، 1954م؛ جلد 10 (حرف باء)، تحقیق دهمان، 1963م؛ (حرف ع) تحقیق نحاس، شهابی و چند تن دیگر، دمشق، 1978م؛ تهذیب 7 بخش با حذب اسانید از 1329ق به بعد توسط بدران و پس از او توسط عبید؛ ولاة دمشق فی العهد السلجوقی، تحقیق صلاحالدین منجد، دمشق، سپس بیروت، 1975م؛ نورالدین محمود بن زنگی، تحقیق الیسیف، دمشق، 1972م؛ علی بن ابی طالب (ع)، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، 1975م؛ تراجم النساء، تحقیق محمد سکینة شهابی، دمشق، 1402ق /1981م؛ عبادله، دمشق، مجمع اللغة، 1978م؛ زهری، تحقیق قوچانی، دمشق، 1982م؛ معجم بنی امیة، تحقیق صلاحالدین منجد، بیروت، 1970م؛ حسین بن علی (ع) تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، 1979م <ref>منجد، معجم المخطوطات، 1/30، 2/30، 5/34، معجم المورخین، 51 -52؛ شهابی، 18-20</ref>. | ||
* تبیین کذب المفتری فیما نسب الی الامام ابن الحسن الاشعری <ref>بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، 1404ق /1984م </ref>، در دفاع از عقاید اشعریان و در رد بر کتاب مثالب ابن ابی بشر الاشعری تألیف ابوعلی حسن بن علی بن ابراهیم اهوازی (د 446ق)، از مخالفان عقاید اشعری. در این کتاب علاوه بر بیان مناقب اشعری و رد بر مخالفان او، شرح حال نزدیک به 80 تن از ائمه اشعری تا زمان مؤلف آمده است. این کتاب از زمان تألیف مورد توجه علمای شافعی بوده است و همواره طلاب را به مطالعه آن تشویق کردهاند. یافعی کتاب الشاش المعلم شاؤش کتاب الموهم را با حذب اسانید و افزودن 20 تن دیگر از ائمه اشعری در اختصار بر تبیین نوشت <ref>3/395-396</ref>. خلاصهایاز تبیین توسط مرن 1 در 1878-1879م به فرانسوی ترجمه شده است GAL,)؛ I/603 سرکیس، 182). | *تبیین کذب المفتری فیما نسب الی الامام ابن الحسن الاشعری <ref>بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، 1404ق /1984م </ref>، در دفاع از عقاید اشعریان و در رد بر کتاب مثالب ابن ابی بشر الاشعری تألیف ابوعلی حسن بن علی بن ابراهیم اهوازی (د 446ق)، از مخالفان عقاید اشعری. در این کتاب علاوه بر بیان مناقب اشعری و رد بر مخالفان او، شرح حال نزدیک به 80 تن از ائمه اشعری تا زمان مؤلف آمده است. این کتاب از زمان تألیف مورد توجه علمای شافعی بوده است و همواره طلاب را به مطالعه آن تشویق کردهاند. یافعی کتاب الشاش المعلم شاؤش کتاب الموهم را با حذب اسانید و افزودن 20 تن دیگر از ائمه اشعری در اختصار بر تبیین نوشت <ref>3/395-396</ref>. خلاصهایاز تبیین توسط مرن 1 در 1878-1879م به فرانسوی ترجمه شده است GAL,)؛ I/603 سرکیس، 182). | ||
* الاربعون فی الجهاد، تحقیق عبدالله بن یوسف، کویت. | * الاربعون فی الجهاد، تحقیق عبدالله بن یوسف، کویت. | ||
* کشف المغطّا فی فضل الموطّا، در شرح بر کتاب الموطأ مالک بن انس، تحقیق عزت عطار، دمشق، 1954م. | * کشف المغطّا فی فضل الموطّا، در شرح بر کتاب الموطأ مالک بن انس، تحقیق عزت عطار، دمشق، 1954م. | ||
خط ۷۸: | خط ۶۷: | ||
* المعجم المشتمل علی ذکر اسماء شیوخ الائمة النبل. ذهبی این کتاب را تلخیص کرد و مطالبی بر آن افزود. این اثر به کوشش سکینة شهابی در دمشق (1980م) چاپ شده است. | * المعجم المشتمل علی ذکر اسماء شیوخ الائمة النبل. ذهبی این کتاب را تلخیص کرد و مطالبی بر آن افزود. این اثر به کوشش سکینة شهابی در دمشق (1980م) چاپ شده است. | ||
=== آثار خطی === | |||
* اخبار لحفظ القرآن | * اخبار لحفظ القرآن | ||
خط ۱۰۹: | خط ۹۸: | ||
افزون بر آنچه ذکر شد در حدود 100 نوشته دیگر از آثار ابنعساکر در منابع گوناگون نام برده شده است <ref>نک: یاقوت، ادبا، 13/76-83؛ ذهبی، سیر، 20/558 -562؛ ابن جوزی، یوسف، 8(1)/336؛ سیوطی، 475؛ شهابی، 25-27</ref>. | افزون بر آنچه ذکر شد در حدود 100 نوشته دیگر از آثار ابنعساکر در منابع گوناگون نام برده شده است <ref>نک: یاقوت، ادبا، 13/76-83؛ ذهبی، سیر، 20/558 -562؛ ابن جوزی، یوسف، 8(1)/336؛ سیوطی، 475؛ شهابی، 25-27</ref>. | ||
== ابومحمد بهاءالدین قاسم بن علی ابنعساکر == | == معروفترین افراد این خاندان == | ||
=== ابومحمد حسن بن هبة الله بن عبدالله بن حسین دمشقی شافعی === | |||
متولد470(1077) و متوفای519ق (1125م)، از نصر مقدسی حدیث شنید و با او مصاحبت داشت. وی در صرف و نحو به استادی رسید و در فقه از سران شافعیان دمشق شد. | |||
ازدواج وی با دختر قاضی دمشق ابوالفضل یحیی قرشی از خاندان اموی تبار و سرشناس بنی قرشی و نیز ازدواج ابوبکر سلمی محمد بن علی (د 564ق) شافعی، خطیب پرآوازه جامع دمشق با تنها دختر حسن شهرت و اعتبار او را در آن دیار بالا برد <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا؛ سبکی، همانجا؛ نعیمی، 1/101، 181-182؛ ابن عماد، 4/105؛ دانشنامه </ref>. دانشمندان و قاضیان این 3 خاندان (بنی عساکر، بنی قرشی، بنی سلمی) از سده 5 تا 7ق /11 تا 13م در جریان تحولات فکری و رویدادهای اجتماعی دمشق نقشی فعال داشتهاند. | |||
=== صائنالدین هبة الله بن حسن بن هبة الله === | |||
متولد 488(1095) و متوفای563ق(1168م)، برادر بزرگ ابوالقاسم علی که کنیهاش را ابوالحسن <ref>اسنوی، 2/215</ref> و ابوالحسین <ref>نعیمی، 1/416</ref> نوشتهاند. وی در دمشق زاده شد و در این شهر به دانش اندوزی پرداخت. | |||
وجوه قرائات را از ابوالحوش سُبیع بن قیراط و احمد بن محمد بن خلف اندلسی، حدیث را از ابوالقاسم نسیب، ابوطاهر حنائی و ابوالحسن موازینی و فقه را از جمال الاسلام ابوالحسن ابن مسلم و نصرالله مصّیصی فراگرفت <ref>اسنوی، همانجا؛ نعیمی، 1/416-417</ref>. در 510ق <ref>ابن خلکان 3/311؛ 520ق </ref> به [[بغداد]] رفت و از گروهی محدثان آنجا از جمله ابوالقاسم ابن المهتدی بالله، ابوطالب زینبی و جز آنان حدیث شنید و در مدرسه نظامیه از اسعد میهنی، فقه، از ابوالفتح ابن برهان، اصول فقه و از ابوعبدالله ابن کدَیه اصول دین و کلام آموخت <ref>ابن خلکان اسنوی، نعیمی، همانجاها</ref>. صائن در 511ق به حج رفت و در مکه و کوفه حدیث شنید و در دانش به پایگاهی بلند دست یافت <ref>یاقوت، ادبا، 13/84</ref>. | |||
در بازگشت به دمشق (514ق) نخست در مدرسه امینیه، معید درس ابوالحسن جمال الاسلام ابن مسلم شد و پس از آن در مدرسه غزالیه و نیز در مقصوره غربی جامع دمشق به تدریس و افتا پرداخت <ref>ابن خلکان همانجا؛ ابن کثیر، 12/294؛ اسنوی، همانجا</ref>. وی از پذیرش مناصب رسمی همچون نیابت قضا و خطابت جامع دمشق پرهیز داشت و روزگار را به تدریس و افتا و نوشتن حدیث گذراند. وی گذشته از قرائات در نحو و لغت و سرودن شعر نیز دست داشت <ref>اسنوی، 2/216؛ نعیمی، 1/417- 418</ref>. | |||
از جمله کسانی که از وی حدیث شنیدند و روایت کردند، باید از برادرش ابوالقاسم علی و پسر وی قاسم، قاضی شمسالدین ابونصر ابن شیرازی و عبدالرحیم سمعانی و ابوالقاسم ابن صصری و نیز تاج الامناء احمد و فخرالدین عبدالرحمان پسران برادرش محمد نام برد <ref>نعیمی، همانجا؛ سبکی، 8/106</ref>. صائنالدین در پایان عمر مفلوج شد و چون درگذشت، در آرامگاه پدر در باب الصغیر دمشق به خاک سپرده شد. از وی فرزندی به جای نماند. | |||
=== ابومحمد بهاءالدین قاسم بن علی ابنعساکر === | |||
متولد 527(1133) و متوفای 600ق(1203م)، فقیه، محدث و مورخ بزرگ شافعی که پس از پدرش برجستهترین چهره علمی این خاندان به شمار میآید و در نگارش و جمع و تدوین بزرگترین اثر پدر خود تاریخ مدینة دمشق سهمی بسزا داشت <ref>منذری، 2/8 -9؛ یاقوت، همان، 13/73؛ ابن خلکان 3/311؛ ابن کثیر، 13/38؛ ذهبی، دول، 319</ref> و به گفته پسرش عمادالدین علی بازنویسی و ویرایش این کتاب به سعی و همت او انجام پذیرفت <ref>همو، سیر، 21/410</ref>. در خردسالی گذشته از برخی افراد خاندان خود <ref>سبکی، 8/352؛ ذهبی، همانجا</ref>. از ابوالفتح نصرالله بن محمد مصّیصی و ابوطالب علی بن عبدالرحمان صوری و نیز بسیاری از کسانی که از پدرش حدیث شنیده بودند، همچون عبدالرحمان بن عبدالله ابن حسن بن ابی الحدید و ابوالدر یاقوت الرومی و ابوسعید عبدالکریم سمعانی حدیث شنید <ref>ذهبی، تذکرة، 4/1368، سیر، 21/406؛ منذری، 2/9</ref>. | متولد 527(1133) و متوفای 600ق(1203م)، فقیه، محدث و مورخ بزرگ شافعی که پس از پدرش برجستهترین چهره علمی این خاندان به شمار میآید و در نگارش و جمع و تدوین بزرگترین اثر پدر خود تاریخ مدینة دمشق سهمی بسزا داشت <ref>منذری، 2/8 -9؛ یاقوت، همان، 13/73؛ ابن خلکان 3/311؛ ابن کثیر، 13/38؛ ذهبی، دول، 319</ref> و به گفته پسرش عمادالدین علی بازنویسی و ویرایش این کتاب به سعی و همت او انجام پذیرفت <ref>همو، سیر، 21/410</ref>. در خردسالی گذشته از برخی افراد خاندان خود <ref>سبکی، 8/352؛ ذهبی، همانجا</ref>. از ابوالفتح نصرالله بن محمد مصّیصی و ابوطالب علی بن عبدالرحمان صوری و نیز بسیاری از کسانی که از پدرش حدیث شنیده بودند، همچون عبدالرحمان بن عبدالله ابن حسن بن ابی الحدید و ابوالدر یاقوت الرومی و ابوسعید عبدالکریم سمعانی حدیث شنید <ref>ذهبی، تذکرة، 4/1368، سیر، 21/406؛ منذری، 2/9</ref>. | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۴: | ||
* کتاب المناسک و نیز موافقات و ابدال و سباعیات که از مستخرجات حدیثی او بوده است <ref>همانجا</ref>. | * کتاب المناسک و نیز موافقات و ابدال و سباعیات که از مستخرجات حدیثی او بوده است <ref>همانجا</ref>. | ||
== ابومنصور فخرالدین عبدالرحمان بن محمد بن حسن == | === ابومنصور فخرالدین عبدالرحمان بن محمد بن حسن === | ||
متولد550 (1155) و متوفای 620ق(1223م)، فقیه و محدث معروف شام که به دیانت و دانش و کثرت عبادت شهرت داشت. از اعمام خود <ref>صائن الدین و ابوالقاسم علی </ref> و حسان زیات و ابوالمعالی ابن صابر حدیث شنید و از شاگردان زبده درس فقه قطبالدین نیشابوری بود که دختر او را به همسری گرفت و پس از مرگ استاد (578 ق) به جای او در مدرسه جاروخیة دمشق به تدریس پرداخت <ref>نعیمی، 1/84؛ ابن کثیر، 13/101</ref>. چندگاهی در مدارس تقویه، عذراویه، عزیزیة دمشق و صلاحیة ناصریه در قدس تدریس کرد و بزرگان علمی شام در حلقه درس او شرکت میکردند. پیشنهاد ملک عادل را مبنی بر قبول قضای دمشق نپذیرفت و به سبب انتقاد از میگساری ملک معظم پسر و جانشین او از تدریس در مدرسه تقویة دمشق بر کنار شد و تنها در جاروخیه و دارالحدیث نوریه تدریس میکرد و آثاری در فقه و حدیث تألیف کرد <ref>اسنوی، 2/219-220؛ قنوجی، 3/104؛ ابن کثیر، 13/101</ref>. شیخ عزالدین ابن عبدالسلام، زکی برزالی، ضیاء مقدسی و تاج عبدالوهاب بن زین الامناء از شاگردان فقه و حدیث و راویان او بودهاند <ref>نعیمی، 1/84 - 85؛ ابن عماد، 5/92-93</ref>. | متولد550 (1155) و متوفای 620ق(1223م)، فقیه و محدث معروف شام که به دیانت و دانش و کثرت عبادت شهرت داشت. از اعمام خود <ref>صائن الدین و ابوالقاسم علی </ref> و حسان زیات و ابوالمعالی ابن صابر حدیث شنید و از شاگردان زبده درس فقه قطبالدین نیشابوری بود که دختر او را به همسری گرفت و پس از مرگ استاد (578 ق) به جای او در مدرسه جاروخیة دمشق به تدریس پرداخت <ref>نعیمی، 1/84؛ ابن کثیر، 13/101</ref>. چندگاهی در مدارس تقویه، عذراویه، عزیزیة دمشق و صلاحیة ناصریه در قدس تدریس کرد و بزرگان علمی شام در حلقه درس او شرکت میکردند. پیشنهاد ملک عادل را مبنی بر قبول قضای دمشق نپذیرفت و به سبب انتقاد از میگساری ملک معظم پسر و جانشین او از تدریس در مدرسه تقویة دمشق بر کنار شد و تنها در جاروخیه و دارالحدیث نوریه تدریس میکرد و آثاری در فقه و حدیث تألیف کرد <ref>اسنوی، 2/219-220؛ قنوجی، 3/104؛ ابن کثیر، 13/101</ref>. شیخ عزالدین ابن عبدالسلام، زکی برزالی، ضیاء مقدسی و تاج عبدالوهاب بن زین الامناء از شاگردان فقه و حدیث و راویان او بودهاند <ref>نعیمی، 1/84 - 85؛ ابن عماد، 5/92-93</ref>. | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۴۰: | ||
از دیگر افراد مشهور خاندان ابنعساکر میتوان به افراد زیر اشاره کرد: | از دیگر افراد مشهور خاندان ابنعساکر میتوان به افراد زیر اشاره کرد: | ||
{{فهرست ستونی|2}} | |||
* ابوعبدالله محمد بن حسن بن هبة الله برادر کوچک ابنعساکر معروف که چندی قاضی دمشق بود <ref>ابن طولون، 168</ref> | * ابوعبدالله محمد بن حسن بن هبة الله برادر کوچک ابنعساکر معروف که چندی قاضی دمشق بود <ref>ابن طولون، 168</ref> | ||
* ابوالمظفر عبدالله بن محمد بن حسن بن هبة الله (549 -591ق) مدرس مدرسه تقویة دمشق | * ابوالمظفر عبدالله بن محمد بن حسن بن هبة الله (549 -591ق) مدرس مدرسه تقویة دمشق | ||
* ابوالفضل تاج الامناء احمد بن محمد بن حسن (542 -610ق) مؤلف الانس فی فضل القدس <ref>سبکی، 7/70؛ ابن کثیر، 13/66؛ نعیمی، 2/302؛ ابن عماد، 5/40</ref>؛ ابوالقاسم عمادالدین علی بن قاسم بن علی (581 -616ق) که آخرین فرد از طبقه محدثان شام بود که پیش از حمله مغول به خراسان رفت و اظهار تشیع میکرد <ref>ابن عماد، 5/69، 70</ref> | * ابوالفضل تاج الامناء احمد بن محمد بن حسن (542 -610ق) مؤلف الانس فی فضل القدس <ref>سبکی، 7/70؛ ابن کثیر، 13/66؛ نعیمی، 2/302؛ ابن عماد، 5/40</ref>؛ | ||
* ابوالقاسم عمادالدین علی بن قاسم بن علی (581 -616ق) که آخرین فرد از طبقه محدثان شام بود که پیش از حمله مغول به خراسان رفت و اظهار تشیع میکرد <ref>ابن عماد، 5/69، 70</ref> | |||
* ابوالبرکات زین الامناء حسن بن محمد (544 -627ق) ملقب به سجاد، خزانه دار و ناظر موقوفات دمشق <ref>ابن کثیر، 13/127، 128؛ اسنوی، 2/220؛ نعیمی، 1/104، 105</ref> | * ابوالبرکات زین الامناء حسن بن محمد (544 -627ق) ملقب به سجاد، خزانه دار و ناظر موقوفات دمشق <ref>ابن کثیر، 13/127، 128؛ اسنوی، 2/220؛ نعیمی، 1/104، 105</ref> | ||
* زین الامناء تاجالدین عبدالوهاب بن ابی البرکات (د 660ق) و پسرش امینالدین ابوالیمن عبدالصمد (د 680ق) از مدرسان مدرسه نوریه <ref>قنوجی، 3/104؛ نعیمی، 1/85</ref> | * زین الامناء تاجالدین عبدالوهاب بن ابی البرکات (د 660ق) و پسرش امینالدین ابوالیمن عبدالصمد (د 680ق) از مدرسان مدرسه نوریه <ref>قنوجی، 3/104؛ نعیمی، 1/85</ref> | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۹: | ||
* شیخ فخرالدین اسماعیل بن نصرالله بن احمد بن محمد | * شیخ فخرالدین اسماعیل بن نصرالله بن احمد بن محمد | ||
* مظفر بن محمود بن احمد بن محمد و پسر او قاسم بن مظفر <ref>نک: سبکی، 7/70، 71؛ ابن عماد، 5/40، 226</ref> | * مظفر بن محمود بن احمد بن محمد و پسر او قاسم بن مظفر <ref>نک: سبکی، 7/70، 71؛ ابن عماد، 5/40، 226</ref> | ||
{{پایان}} | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{فهرست ستونی|3}} | |||
# ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، 1358ق | |||
# | |||
# ابن جوزی، یوسف، مرآة الزمان، حیدرآباد دکن، 1370ق /1951م | # ابن جوزی، یوسف، مرآة الزمان، حیدرآباد دکن، 1370ق /1951م | ||
# | # ابن خلکان، وفیات | ||
# | # ابن شداد، محمد، الاعلاق الخطیرة، به کوشش سامی الدهان، دمشق، 1375ق /1956م | ||
# ابن صابونی، محمد، تکملة اکمال الاکمال، به کوشش مصطفی جواد، عراق، 1377ق /1957م | # ابن صابونی، محمد، تکملة اکمال الاکمال، به کوشش مصطفی جواد، عراق، 1377ق /1957م | ||
# ابن طولون، محمد، قضاة دمشق، به کوشش صلاحالدین، منجد، دمشق، 1956م | # ابن طولون، محمد، قضاة دمشق، به کوشش صلاحالدین، منجد، دمشق، 1956م | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۷۲: | ||
# ابن فوطی، عبدالرزاق، مجمع الا¸داب، به کوشش مصطفی جواد، دمشق، 1967م | # ابن فوطی، عبدالرزاق، مجمع الا¸داب، به کوشش مصطفی جواد، دمشق، 1967م | ||
# ابن قاضی شهبه، ابوبکر، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، 1399ق /1979م | # ابن قاضی شهبه، ابوبکر، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، 1399ق /1979م | ||
# | # ابن کثیر، البدایة | ||
# ابوشامه، عبدالرحمان، الذیل علی الروضتین، به کوشش محمد زاهد کوثری، قاهره، 1947م | # ابوشامه، عبدالرحمان، الذیل علی الروضتین، به کوشش محمد زاهد کوثری، قاهره، 1947م | ||
# ابونعیم اصفهانی، احمد، ذکر اخبار اصبهان، به کوشش ددرینگ، لیدن، 1931م | # ابونعیم اصفهانی، احمد، ذکر اخبار اصبهان، به کوشش ددرینگ، لیدن، 1931م | ||
خط ۲۰۶: | خط ۲۱۱: | ||
# یاقوت، ادبا | # یاقوت، ادبا | ||
# همو، بلدان | # همو، بلدان | ||
{{پایان}} | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{علمای اسلام}} | |||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان اهل سنت]] | [[رده:عالمان اهل سنت]] | ||