۸۷۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
ابراهیم بن اغلب (۷۵۶ میلادی، قیروان - ۸۱۲ میلادی، سیسیل) فرماندهِ نظامی عباسی و نخستین امیر اغلبی و بنیانگذار آن بود. اصالتاً از خراسان و زاده قیروان در تونس بود. عباسیان بدلیل پشتیبانی شدن از خراسان به بسیاری از خراسانیان رتبه بخشیدند. ابن اغلب پس از فرونشاندن یک شورش در سال 799 والی افریقیه شد. او را دانا، نیکوکار و استوار دانستهاند. <ref> دارالعلم للملایین، بیروت، ص، ۲۸</ref> | ابراهیم بن اغلب (۷۵۶ میلادی، قیروان - ۸۱۲ میلادی، سیسیل) فرماندهِ نظامی عباسی و نخستین امیر اغلبی و بنیانگذار آن بود. اصالتاً از [[خراسان]] و زاده قیروان در تونس بود. [[عباسیان]] بدلیل پشتیبانی شدن از [[خراسان]] به بسیاری از خراسانیان رتبه بخشیدند. ابن اغلب پس از فرونشاندن یک شورش در سال 799 والی افریقیه شد. او را دانا، نیکوکار و استوار دانستهاند. <ref> دارالعلم للملایین، بیروت، ص، ۲۸</ref> | ||
==پیش از حکومت== | ==پیش از حکومت== | ||
اِبْراهیمِبْنِ اَغْلَب، ابواسحاق ابراهیمبن بن اغلب بن سالم بن عَقال تمیمی <ref> 196 ق/812 م</ref>، بنیانگذار سلسلهٔ اغلبیان، نخستین خاندانی که در شمال افریقا دولتی تأسیس کردند. او در سال ۸۵۲ م /۲۳۷ ق در قیروان کشور تونس به دنیا آمد. | اِبْراهیمِبْنِ اَغْلَب، ابواسحاق ابراهیمبن بن اغلب بن سالم بن عَقال تمیمی <ref> 196 ق/812 م</ref>، بنیانگذار سلسلهٔ اغلبیان، نخستین خاندانی که در شمال [[افریقا]] دولتی تأسیس کردند. او در سال ۸۵۲ م /۲۳۷ ق در قیروان کشور [[تونس]] به دنیا آمد. | ||
ابراهیم ظاهراً تا 10 سالگی که پدرش اغلب بن سالم، امیر افریقیه در جنگ با یکی از شورشیان به قتل رسید <ref>150 ق/767 م</ref> در افریقیه میزیست. <ref>ابن عذاری، 1/64؛ دربارهٔ سن ابراهیم در این هنگام، نک: ابن اثیر، 6/157</ref> | ابراهیم ظاهراً تا 10 سالگی که پدرش اغلب بن سالم، امیر افریقیه در جنگ با یکی از شورشیان به قتل رسید <ref>150 ق/767 م</ref> در افریقیه میزیست. <ref>ابن عذاری، 1/64؛ دربارهٔ سن ابراهیم در این هنگام، نک: ابن اثیر، 6/157</ref> | ||
پس از آن به مصر رفت. در این زمان برخی از افراد "آل مهلب" که از روزگار ابومسلم | پس از آن به مصر رفت. در این زمان برخی از افراد "آل مهلب" که از روزگار [[ابومسلم خراسانی]]، رقیب عمدهٔ اغلب بهشمار میرفتند، امارت آن ناحیه را در دست گرفته بودند. | ||
ابراهیم در مصر، پیش از آنکه درصدد به دست آوردن میراث سیاسی و نظامی پدر برآید، به تحصیل دانش و بهویژه فقه پرداخت و در شمار شاگردان ممتاز "لیثبن سعدالفقیه" <ref>179 ق/795 م</ref> درآمد، تا آنجا که وی کنیزی را که سپس "زیادهاللـهبن ابراهیم" از او متولد شد به ابراهیم بخشید. <ref>ابن ابار، الحله، 1/93؛ قس: ابن عذاری، که بهطور شگفتی روایت را قلب کرده است</ref> | |||
ابراهیم در مصر، پیش از آنکه درصدد به دست آوردن میراث سیاسی و نظامی پدر برآید، به تحصیل دانش و بهویژه [[فقه]] پرداخت و در شمار شاگردان ممتاز "لیثبن سعدالفقیه" <ref>179 ق/795 م</ref> درآمد، تا آنجا که وی کنیزی را که سپس "زیادهاللـهبن ابراهیم" از او متولد شد به ابراهیم بخشید. <ref>ابن ابار، الحله، 1/93؛ قس: ابن عذاری، که بهطور شگفتی روایت را قلب کرده است</ref> | |||
دانسته نیست که ابراهیم در چه تاریخی به «جُند» مصر پیوست، اما "بلاذری" به نقل از "احمدبن ناقد مولای بنی اغلب"، از ابراهیم با عنوان یکی از بزرگان سپاه مصر یاد کرده که در یکی از آشوبهای آن روزگار دست داشت. | دانسته نیست که ابراهیم در چه تاریخی به «جُند» مصر پیوست، اما "بلاذری" به نقل از "احمدبن ناقد مولای بنی اغلب"، از ابراهیم با عنوان یکی از بزرگان سپاه مصر یاد کرده که در یکی از آشوبهای آن روزگار دست داشت. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۷: | ||
وی با چند تن از یارانش به بیتالمال هجوم برد و پس از آنکه فقط به اندازهٔ مقرری (احتمالاً عقب افتادهٔ خویش از آن برداشت، به "زاب قیروان" گریخت. <ref>به روایت یعقوبی، 2/414: از مصر اخراج شد؛ قس: EI2, III/981: حاکم مهلبی مصر او را به زاب تبعید کرد</ref> و گفتهاند که بر سپاه این ناحیه سروری یافت. <ref>فتوح، 233</ref> | وی با چند تن از یارانش به بیتالمال هجوم برد و پس از آنکه فقط به اندازهٔ مقرری (احتمالاً عقب افتادهٔ خویش از آن برداشت، به "زاب قیروان" گریخت. <ref>به روایت یعقوبی، 2/414: از مصر اخراج شد؛ قس: EI2, III/981: حاکم مهلبی مصر او را به زاب تبعید کرد</ref> و گفتهاند که بر سپاه این ناحیه سروری یافت. <ref>فتوح، 233</ref> | ||
تناقضاتی که دربارهٔ تاریخ این واقعه در منابع هست، تعیین تاریخ قطعی آن را دشوار ساخته است. "بلاذری" در یکجا ورود ابراهیم به زاب را مقارن حکومت هرثمهبن اعین بر مغرب 179 ق) دانسته است، <ref>همانجا</ref>؛ اما این معنا بعید به نظر میرسد، چراکه اولاً گفتهاند که وقتی هرثمه از سوی هارونالرشید برای سرکوب امیران گردنکش وارد مغرب شد، ابراهیم در زاب بود و برای جلب خشنودی نمایندهٔ خلیفه هدایای بسیار به نزد او فرستاد تا حکومتش رسمیت یافت. <ref>ابن اثیر، 6/139؛ ابن تغری بردی، 2/89، 90</ref> | تناقضاتی که دربارهٔ تاریخ این واقعه در منابع هست، تعیین تاریخ قطعی آن را دشوار ساخته است. "بلاذری" در یکجا ورود ابراهیم به زاب را مقارن حکومت هرثمهبن اعین بر مغرب (179 ق) دانسته است، <ref>همانجا</ref>؛ اما این معنا بعید به نظر میرسد، چراکه اولاً گفتهاند که وقتی هرثمه از سوی [[هارونالرشید]] برای سرکوب امیران گردنکش وارد [[مغرب]] شد، ابراهیم در زاب بود و برای جلب خشنودی نمایندهٔ خلیفه هدایای بسیار به نزد او فرستاد تا حکومتش رسمیت یافت. <ref>ابن اثیر، 6/139؛ ابن تغری بردی، 2/89، 90</ref> | ||
از آن گذشته "بلاذری" در جای دیگر <ref>انساب، 3/137</ref> و به تبع او طبری <ref>8/199</ref> از دخالت فعالانهٔ امیر ابراهیم در قتل ادریس بن عبداللـه (175 ق/791 م) سخن گفتهاند. | از آن گذشته "بلاذری" در جای دیگر <ref>انساب، 3/137</ref> و به تبع او طبری <ref>8/199</ref> از دخالت فعالانهٔ امیر ابراهیم در قتل ادریس بن عبداللـه (175 ق/791 م) سخن گفتهاند. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۶: | ||
اگرچه گفتهاند که ظهور ابن اغلب در حوادث افریقیه با خدمت او در سپاه بنی مهلب آغاز شد و بهرغم بدسگالی فضل با ابراهیم همان جا در حملهٔ "علاءبن سعید" برای سرکوب "ابنجارود" که بر "فضل مهلبی" شوریده بود شرکت جست <ref>عبدالرزاق، 21</ref>، ولی به نظر میرسد که او پس از ورود "هرثمه" به افریقیه بهطور جدی و رسمی در صحنهٔ سیاسی و نظامی ظاهر شده باشد. | اگرچه گفتهاند که ظهور ابن اغلب در حوادث افریقیه با خدمت او در سپاه بنی مهلب آغاز شد و بهرغم بدسگالی فضل با ابراهیم همان جا در حملهٔ "علاءبن سعید" برای سرکوب "ابنجارود" که بر "فضل مهلبی" شوریده بود شرکت جست <ref>عبدالرزاق، 21</ref>، ولی به نظر میرسد که او پس از ورود "هرثمه" به افریقیه بهطور جدی و رسمی در صحنهٔ سیاسی و نظامی ظاهر شده باشد. | ||
در آن روزگار به سبب آشوبهای مستمر در مغرب که به مرکزی برای فعالیتهای ضد عباسی خوارج بدل گشته بود، نیز کوششهای اعرابی چون فرزندان "عبیدهبن عقبه بن نافع"، و "تمامبن تمیم" و "سلیمان ابن حمید الغافقی" و بسیاری دیگر که نیاکانشان در آغاز فتح مغرب از سوی مسلمانان به آن سامان پای گذارده بودند و طبعاً خود را برای حکومت سزاوارتر از والیانی که از سوی خلیفهٔ بغداد منصوب میشدند، میدانستند، و همچنین به سبب گسترش نفوذ ادریسیان در مغرب که خواستار تشکیل دولت علویان بودند، نزدیک بود که این منطقهٔ مهم از زیر نفوذ سیاسی بغداد خارج گردد و والیانی که پیدرپی از سوی خلفای عباسی مأمور استقرار نفوذ خلافت در آن سرزمین میشدند، نه تنها توفیق چندانی نمییافتند، بلکه با شورشهای بزرگی که گاه موجب قتل خود آنان میشد، روبهرو میگشتند، چنانکه "فضل ابن روحبن حاتم امیر مهلبی" افریقیه جان بر سر حکومت خویش باخت و هارونالرشید بلافاصله "هرثمهبن اعین" را برای فرو نشاندن آتش شرش به مغرب گسیل داشت. (179 ق/795 م) | در آن روزگار به سبب آشوبهای مستمر در [[مغرب]] که به مرکزی برای فعالیتهای ضد عباسی [[خوارج]] بدل گشته بود، نیز کوششهای اعرابی چون فرزندان "عبیدهبن عقبه بن نافع"، و "تمامبن تمیم" و "سلیمان ابن حمید الغافقی" و بسیاری دیگر که نیاکانشان در آغاز فتح [[مغرب]] از سوی مسلمانان به آن سامان پای گذارده بودند و طبعاً خود را برای حکومت سزاوارتر از والیانی که از سوی خلیفهٔ [[بغداد]] منصوب میشدند، میدانستند، و همچنین به سبب گسترش نفوذ [[ادریسیان]] در [[مغرب]] که خواستار تشکیل دولت [[علویان]] بودند، نزدیک بود که این منطقهٔ مهم از زیر نفوذ سیاسی [[بغداد]] خارج گردد و والیانی که پیدرپی از سوی [[خلفای عباسی]] مأمور استقرار نفوذ [[خلافت]] در آن سرزمین میشدند، نه تنها توفیق چندانی نمییافتند، بلکه با شورشهای بزرگی که گاه موجب قتل خود آنان میشد، روبهرو میگشتند، چنانکه "فضل ابن روحبن حاتم امیر مهلبی" افریقیه جان بر سر حکومت خویش باخت و [[هارونالرشید]] بلافاصله "هرثمهبن اعین" را برای فرو نشاندن آتش شرش به مغرب گسیل داشت. (179 ق/795 م) | ||
هرثمه دو سال و نیم در آن دیار ماند و در سال 181 ق از هارون برای ادامة کار پوزش خواست. هارون نیز برادر رضاعی خود "محمدبن مقاتل العَکی" را به حکومت افریقیه گمارد. <ref>ابن اثیر، 6/154، ابن عذاری، 1/80</ref> | هرثمه دو سال و نیم در آن دیار ماند و در سال 181 ق از هارون برای ادامة کار پوزش خواست. هارون نیز برادر رضاعی خود "محمدبن مقاتل العَکی" را به حکومت افریقیه گمارد. <ref>ابن اثیر، 6/154، ابن عذاری، 1/80</ref> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۳: | ||
ابراهیم بن اغلب که پیش از این نیز دشمنی خویش را با ادریسیان نمایانده بود، این بار دست به حیله گشود و با فریفتن یاران راشد، آنان را به قتل وی واداشت. | ابراهیم بن اغلب که پیش از این نیز دشمنی خویش را با ادریسیان نمایانده بود، این بار دست به حیله گشود و با فریفتن یاران راشد، آنان را به قتل وی واداشت. | ||
اگرچه ابن مقاتل در نزد خلیفه آن کار را به خود نسبت داد، ولی رئیس دیوان برید | اگرچه ابن مقاتل در نزد [[خلیفه]] آن کار را به خود نسبت داد، ولی رئیس دیوان برید [[مغرب]]، [[خلیفه]] را از حقیقت امر آگاهانید. <ref>ابن ابار، الحلة، 1/100؛ قس: ابن اثیر، 6/174؛ ناصری، 1/161، دربارة تاریخ مرگ یا قتل راشد</ref> | ||
در سال 183 ق/799 م نیز "تمام بن تمیم"، حکمران | در سال 183 ق/799 م نیز "تمام بن تمیم"، حکمران [[تونس]]، از خاندان "ملک بن زید منات" که پسرعموهای اغلبیان بهشمار میرفتند <ref>ابن ابار، الحلة، 1/91؛ III/982, EI2</ref> بر "ابن مقاتل" شورید و پس از درهم شکستن او قیروان را تصرف کرد. <ref>ابن اثیر، 6/154، 155</ref> | ||
ابراهیم در این میان به مثابة یکی از رهبران بانفوذ منطقه، خاصه با تکیه بر نام پدر خویش که یک چند در افریقیه حکومت داشت، میتوانست از این نابسامانی بهره برگیرد، اما چون به پایداری توفیق احتمالی خویش یقین نداشت، به پشتیبانی از "ابن مقاتل" برخاست تا هم نیروی خود را به شورشیان بنمایاند و از وقایعی که ممکن بود حکومت او را مورد تهدید قرار دهد، جلوگیری کند، و هم نظر خلیفه را که هنوز طرفدار "ابن مقاتل" بود، به خود جلب کند تا مقدمهای باشد برای کسب مشروعیتی از جانب خلافت برای حکومتی که اندیشهاش را در سر میپرورانید. | ابراهیم در این میان به مثابة یکی از رهبران بانفوذ منطقه، خاصه با تکیه بر نام پدر خویش که یک چند در افریقیه حکومت داشت، میتوانست از این نابسامانی بهره برگیرد، اما چون به پایداری توفیق احتمالی خویش یقین نداشت، به پشتیبانی از "ابن مقاتل" برخاست تا هم نیروی خود را به شورشیان بنمایاند و از وقایعی که ممکن بود حکومت او را مورد تهدید قرار دهد، جلوگیری کند، و هم نظر [[خلیفه]] را که هنوز طرفدار "ابن مقاتل" بود، به خود جلب کند تا مقدمهای باشد برای کسب مشروعیتی از جانب خلافت برای حکومتی که اندیشهاش را در سر میپرورانید. | ||
البته دور نیست که وی با این پشتیبانی درصدد تشدید نارضایتی مردم از "ابن مقاتل" و متوجه ساختن افکار عمومی به خود بوده باشد. از اینرو ابراهیم بلافاصله به قیروان تاخت. "تمّام" که یارای مقاومت نمیدید، عقب نشست و ابراهیم وارد شهر شد. <ref>همو، 6/155؛ صفدی، 5/328</ref> | البته دور نیست که وی با این پشتیبانی درصدد تشدید نارضایتی مردم از "ابن مقاتل" و متوجه ساختن افکار عمومی به خود بوده باشد. از اینرو ابراهیم بلافاصله به قیروان تاخت. "تمّام" که یارای مقاومت نمیدید، عقب نشست و ابراهیم وارد شهر شد. <ref>همو، 6/155؛ صفدی، 5/328</ref> | ||
خط ۷۳: | خط ۷۴: | ||
"تمّام" بار دیگر قصد تصرف قیروان کرد و برای ایجاد اختلاف میان ابن مقاتل و ابراهیم، طی نامهای که به ابن مقاتل نوشت، ابراهیم را متهم ساخت که در پی به دست آوردن حکومت افریقیه است و ابن مقاتل را وسیلة این کار قرار داده است، ولی ابن مقاتل توجهی نکرد و ابراهیم را به پیکار او گسیل داشت. <ref>ابن ابار، الحلة، 1/89، 90</ref> | "تمّام" بار دیگر قصد تصرف قیروان کرد و برای ایجاد اختلاف میان ابن مقاتل و ابراهیم، طی نامهای که به ابن مقاتل نوشت، ابراهیم را متهم ساخت که در پی به دست آوردن حکومت افریقیه است و ابن مقاتل را وسیلة این کار قرار داده است، ولی ابن مقاتل توجهی نکرد و ابراهیم را به پیکار او گسیل داشت. <ref>ابن ابار، الحلة، 1/89، 90</ref> | ||
ابراهیم نیز تمّام را شکست داد و سپس در سال 184 ق/800 م به تونس حمله کرد، ولی سرانجام "تمّام" را امان داد و به قیروان برد. <ref>ابن عذاری، 1/83</ref> | ابراهیم نیز تمّام را شکست داد و سپس در سال 184 ق/800 م به [[تونس]] حمله کرد، ولی سرانجام "تمّام" را امان داد و به قیروان برد. <ref>ابن عذاری، 1/83</ref> | ||
==دوران زمامداری== | ==دوران زمامداری== | ||
شکست تمّام و چیرگی ابن مقاتل، مردم را بیش از پیش ناخشنود ساخت، تا آنجا که ابراهیم را که اینک نفوذ و نیرویی بزرگ یافته بود واداشتند تا خلیفه را از این معنا آگاه کند و خود را نامزد حکومت افریقیه سازد. <ref>ابن اثیر، 6/155؛ ابن خلدون، 4/419</ref> ابراهیم علاوه بر این کار، به خلیفه پیشنهاد کرد که به جای 000`100 دیناری که هر ساله از مصر برای حکومت افریقیه میرسید 000`40 دینار بیشتر نفرستند. <ref>ابن اثیر، 6/155؛ قس: یعقوبی، 2/412</ref> | شکست تمّام و چیرگی ابن مقاتل، مردم را بیش از پیش ناخشنود ساخت، تا آنجا که ابراهیم را که اینک نفوذ و نیرویی بزرگ یافته بود واداشتند تا [[خلیفه]] را از این معنا آگاه کند و خود را نامزد حکومت افریقیه سازد. <ref>ابن اثیر، 6/155؛ ابن خلدون، 4/419</ref> ابراهیم علاوه بر این کار، به خلیفه پیشنهاد کرد که به جای 000`100 دیناری که هر ساله از مصر برای حکومت افریقیه میرسید 000`40 دینار بیشتر نفرستند. <ref>ابن اثیر، 6/155؛ قس: یعقوبی، 2/412</ref> | ||
هارونالرشید نیز پس از مشورت با "هرثمة بن اعین" که ابراهیم را مردی با کفایت و خردمند و دیندار معرفی کرد و شاید به عقیدة "اصطخری" برای مقابله با نفوذ روزافزون ادریسیان <ref>همو، ص 47</ref>، به این پیشنهاد روی خوش نشان داد و ابراهیم را در محرم 184 ق/فوریة 800 م به حکومت افریقیه منصوب کرد. <ref>بلاذری، فتوح، 234؛ طبری، 8/282؛ ابن اثیر، 6/155 و به قولی حکومت را در خانوادة او موروثی ساخت؛ عبدالوهاب، 64</ref> | [[هارونالرشید]] نیز پس از مشورت با "هرثمة بن اعین" که ابراهیم را مردی با کفایت و خردمند و دیندار معرفی کرد و شاید به عقیدة "اصطخری" برای مقابله با نفوذ روزافزون ادریسیان <ref>همو، ص 47</ref>، به این پیشنهاد روی خوش نشان داد و ابراهیم را در محرم 184 ق/فوریة 800 م به حکومت افریقیه منصوب کرد. <ref>بلاذری، فتوح، 234؛ طبری، 8/282؛ ابن اثیر، 6/155 و به قولی حکومت را در خانوادة او موروثی ساخت؛ عبدالوهاب، 64</ref> | ||
خلیفه سپس به ابن مقاتل نوشت که رشتة کارها را به دست ابراهیم سپارد. <ref>العیون، 3/302؛ ابنتغری بردی، 2/110</ref> | [[خلیفه]] سپس به ابن مقاتل نوشت که رشتة کارها را به دست ابراهیم سپارد. <ref>العیون، 3/302؛ ابنتغری بردی، 2/110</ref> | ||
براساس روایتی دیگر، مردم افریقیه ابن مقاتل را بیرون راندند و ابراهیم را به حکومت برداشتند. <ref>خلیفهبن خیاط، 2/748</ref> | براساس روایتی دیگر، مردم افریقیه ابن مقاتل را بیرون راندند و ابراهیم را به حکومت برداشتند. <ref>خلیفهبن خیاط، 2/748</ref> | ||
به این ترتیب، ابراهیم، حکومت افریقیه را در دست گرفت و ابن مقاتل به [[طرابلس]] رفت. | به این ترتیب، ابراهیم، حکومت افریقیه را در دست گرفت و ابن مقاتل به [[طرابلس]] رفت. | ||
وی در آن جا از سوی "داوود قیروانی" کاتب خود، نامهای از قول هارونالرشید جعل کرد. <ref>ابن ابار، الحلة، 1/94</ref> مبنی بر آنکه خلیفه مجدداً او را به حکومت افریقیه گمارده است، و خود به ابراهیم فرمان داد که به زاب بازگردد و طی نامهای از "سهل بن حاجب تمیمی" خواست که به نیابت از او رشتة کارها را در دست گیرد. ابراهیم نیز در اواسط ربیعالاول 184 ق/آوریل 800 م شهر را به قصد زاب ترک گفت، اما این خبر، هارون را خشمناک ساخت و رسول فرستاد و حکومت ابراهیم را بر افریقیه تأیید کرد. <ref>العیون، 3/302، 303</ref> | وی در آن جا از سوی "داوود قیروانی" کاتب خود، نامهای از قول هارونالرشید جعل کرد. <ref>ابن ابار، الحلة، 1/94</ref> مبنی بر آنکه [[خلیفه]] مجدداً او را به حکومت افریقیه گمارده است، و خود به ابراهیم فرمان داد که به زاب بازگردد و طی نامهای از "سهل بن حاجب تمیمی" خواست که به نیابت از او رشتة کارها را در دست گیرد. ابراهیم نیز در اواسط ربیعالاول 184 ق/آوریل 800 م شهر را به قصد زاب ترک گفت، اما این خبر، هارون را خشمناک ساخت و رسول فرستاد و حکومت ابراهیم را بر افریقیه تأیید کرد. <ref>العیون، 3/302، 303</ref> | ||
ابراهیم در مقام حکومت افریقیه با دستگیری بسیاری از مخالفان و فرستادن آنان به نزد خلیفه <ref>ابن اثیر، 6/156</ref> کوشید تا آتش شورشهای داخلی را فرو نشاند و سلطه و نفوذ خلافت را در قلمرو خویش گسترش دهد. | ابراهیم در مقام حکومت افریقیه با دستگیری بسیاری از مخالفان و فرستادن آنان به نزد خلیفه <ref>ابن اثیر، 6/156</ref> کوشید تا آتش شورشهای داخلی را فرو نشاند و سلطه و نفوذ خلافت را در قلمرو خویش گسترش دهد. | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۱: | ||
ادریس که خود را سخت در معرض تهدید میدید، نامه به ابراهیم نوشت و پس از یادآوری قرابتش با پیامبر اکرم (ص) از او خواست تا به اطاعتش گردن نهد یا دست از او بردارد. <ref>همانجا؛ ابن ابار، الحله، 1/55</ref> | ادریس که خود را سخت در معرض تهدید میدید، نامه به ابراهیم نوشت و پس از یادآوری قرابتش با پیامبر اکرم (ص) از او خواست تا به اطاعتش گردن نهد یا دست از او بردارد. <ref>همانجا؛ ابن ابار، الحله، 1/55</ref> | ||
به این ترتیب میان ابراهیم و ادریس صلح شد و از آن پس اغلبیان با وجود اصرار خلفا از مقابلهٔ مستقیم با ادریسیان خودداری میورزیدند و به دفع الوقت میگذراندند. <ref>ابن خلدون، 4/27</ref> در آن روزگار، [[طرابلس]] یکی از پرآشوبترین مناطق قلمرو ابراهیم بهشمار میرفت و والیان متعددی که پیدرپی مأمور حکومت آن دیار میشدند در خاموش ساختن آتش این آشوبها که به نظر میرسد بیشتر ناشی از اختلافات دیرینه میان "قیسیان" و "یمنیان" و دوری از مرکز حکومت بود، توفیق چندانی به دست نمیآوردند. در سال 188 یا 189 ق/804 یا 805 م مردم [[طرابلس]] ""سفیان بن المضاء"" <ref>ابن خلدون، 4/420</ref> را که برای چهارمینبار به حکومت آن جا منصوب شده بود، بیرون راندند و "ابراهیمبن سفیان تمیمی" را به امارت برداشتند. با اینهمه میان اعراب منطقه نیز اختلاف افتاد و کار به جدال انجامید. | به این ترتیب میان ابراهیم و ادریس صلح شد و از آن پس اغلبیان با وجود اصرار خلفا از مقابلهٔ مستقیم با [[ادریسیان]] خودداری میورزیدند و به دفع الوقت میگذراندند. <ref>ابن خلدون، 4/27</ref> در آن روزگار، [[طرابلس]] یکی از پرآشوبترین مناطق قلمرو ابراهیم بهشمار میرفت و والیان متعددی که پیدرپی مأمور حکومت آن دیار میشدند در خاموش ساختن آتش این آشوبها که به نظر میرسد بیشتر ناشی از اختلافات دیرینه میان "قیسیان" و "یمنیان" و دوری از مرکز حکومت بود، توفیق چندانی به دست نمیآوردند. در سال 188 یا 189 ق/804 یا 805 م مردم [[طرابلس]] ""سفیان بن المضاء"" <ref>ابن خلدون، 4/420</ref> را که برای چهارمینبار به حکومت آن جا منصوب شده بود، بیرون راندند و "ابراهیمبن سفیان تمیمی" را به امارت برداشتند. با اینهمه میان اعراب منطقه نیز اختلاف افتاد و کار به جدال انجامید. | ||
ابراهیمبن اغلب با استفاده از موقعیت، از "احمدبن اسماعیل" امیر مصر مدد خواست و با سپاهی که او فرستاد سرانجام شورش را سرکوب کرد، ولی سران آن را مورد عفو قرار داد. <ref>همانجا؛ ابن تغری بردی، 2/125</ref> | ابراهیمبن اغلب با استفاده از موقعیت، از "احمدبن اسماعیل" امیر مصر مدد خواست و با سپاهی که او فرستاد سرانجام شورش را سرکوب کرد، ولی سران آن را مورد عفو قرار داد. <ref>همانجا؛ ابن تغری بردی، 2/125</ref> | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۹: | ||
ابراهیم در عباسیه موضع گرفت و در چند جنگ، کاری از پیش نبرد. خاصه که گفتهاند: گروهی از سپاهیان که مقرری خود را طلب میکردند نیز به عمران پیوستند. <ref>بلاذری، همانجا</ref> | ابراهیم در عباسیه موضع گرفت و در چند جنگ، کاری از پیش نبرد. خاصه که گفتهاند: گروهی از سپاهیان که مقرری خود را طلب میکردند نیز به عمران پیوستند. <ref>بلاذری، همانجا</ref> | ||
این جنگ و گریز حدود یک سال دوام یافت تا | این جنگ و گریز حدود یک سال دوام یافت تا [[خلیفه]]، مال به نزد ابراهیم فرستاد و او با پراکندن آن در میان سپاهِ دشمن آنان را از گرد عمران پراکند و باز بر قیروان چیره شد. <ref>ابن اثیر، 6/156، 157، 235، 236؛ ابن خلدون، 4/420؛ ابن ابار، الحله، 1/105</ref> ابراهیم هنوز گرفتار پیآمدهای این شورش بود که [[طرابلس]] را مجدداً آشوب فرا گرفت. | ||
وی پسر خود عبداللـه را به امارت آن جا منصوب کرد (196 ق)، ولی سپاه [[طرابلس]] او را در خانهاش به محاصره گرفت و وادار به خروج از شهر کرد. عبداللـه از [[طرابلس]] خارج شد و با بذل مال مردم را به گرد خویش فراهم آورد و با درهم شکستن شورشیان بر شهر مستولی شد، ولی چندان بر جای نماند؛ زیرا پدرش او را عزل کرد و "سفیانبن المضاء" را باز به حکومت آن جا گماشت. | وی پسر خود عبداللـه را به امارت آن جا منصوب کرد (196 ق)، ولی سپاه [[طرابلس]] او را در خانهاش به محاصره گرفت و وادار به خروج از شهر کرد. عبداللـه از [[طرابلس]] خارج شد و با بذل مال مردم را به گرد خویش فراهم آورد و با درهم شکستن شورشیان بر شهر مستولی شد، ولی چندان بر جای نماند؛ زیرا پدرش او را عزل کرد و "سفیانبن المضاء" را باز به حکومت آن جا گماشت. | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۱: | ||
گذشته از این، ابراهیم در روزگار حکومت خویش به اعراب افریقیه بیش از بربرها که رفته رفته به خطری دائمی و جدی برای سلطهٔ والیان عباسی بدل گشته بودند، توجه داشت و امتیازات متعددی چون اقطاع و بخششهای مالی را به اعراب اختصاص داده بود. <ref>عبدالوهاب، 3/252، به نقل از ابن ناجی</ref> | گذشته از این، ابراهیم در روزگار حکومت خویش به اعراب افریقیه بیش از بربرها که رفته رفته به خطری دائمی و جدی برای سلطهٔ والیان عباسی بدل گشته بودند، توجه داشت و امتیازات متعددی چون اقطاع و بخششهای مالی را به اعراب اختصاص داده بود. <ref>عبدالوهاب، 3/252، به نقل از ابن ناجی</ref> | ||
ابراهیم در حکومت خویش با آنکه به گونهای نیمه مستقل فرمان میراند، خطبه به نام خلیفه بغداد میخواند و در سکهها علاوه بر نام | ابراهیم در حکومت خویش با آنکه به گونهای نیمه مستقل فرمان میراند، خطبه به نام خلیفه بغداد میخواند و در سکهها علاوه بر نام [[خلیفه]]، نام خود و رئیس ضرابخانه را نیز ضرب میکرد و هر ساله مال به [[بغداد]] میفرستاد؛ حتی قاضی قیروان، "ابوعبدالرحمن عبداللـه بن عمر ابن غانم بن شرحبیل" (190 ق/806 م) از یاران و شاگردان "مالک بن انس" را به فرمان هارونالرشید منصوب کرده بود. <ref>ابن عیاض، 1/10؛ ابن دواداری، 6/24</ref> | ||
ابراهیم در روزگار زمامداری خویش مساجد و مدارس و دواوین بسیار تأسیس کرد و تمدن افریقیه در عصر او شکوفا شد و علوم و ادبیات رونق گرفت. <ref>مدنی، 51</ref> | ابراهیم در روزگار زمامداری خویش مساجد و مدارس و دواوین بسیار تأسیس کرد و تمدن افریقیه در عصر او شکوفا شد و علوم و ادبیات رونق گرفت. <ref>مدنی، 51</ref> | ||
ظاهراً پس از بنای عباسیه بود که به گونهٔ امیری مستقل، نمایندهٔ شارلمانی پادشاه [[فرانسه]] را با شکوه بسیار به حضور پذیرفت و درخواست او را برای باز پس گرفتن بقایای پیکر یکی از قدیسان مسیحی به نام [[سن سیپ رین]] را که در افریقیه بود، اجابت کرد. <ref>ابن عامر، 119؛ مدنی، 51؛ بروکلمان، 160</ref> | ظاهراً پس از بنای عباسیه بود که به گونهٔ امیری مستقل، نمایندهٔ شارلمانی [[پادشاه]] [[فرانسه]] را با شکوه بسیار به حضور پذیرفت و درخواست او را برای باز پس گرفتن بقایای پیکر یکی از قدیسان [[مسیحی]] به نام [[سن سیپ رین]] را که در افریقیه بود، اجابت کرد. <ref>ابن عامر، 119؛ مدنی، 51؛ بروکلمان، 160</ref> | ||
از ابراهیم بن اغلب اشعاری نیز نقل شده است. <ref>ابن ابار، الحله، 1/94، 96، 97</ref> | از ابراهیم بن اغلب اشعاری نیز نقل شده است. <ref>ابن ابار، الحله، 1/94، 96، 97</ref> |