محمد شریف صواف: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۸: خط ۶۸:
{{شعر}}{{ب|لو کان رفضاً حب آل محمد|فلیشهد الثقلان أني رافضي}}{{پایان شعر}} یعنی اگر محبت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) به‌معنای رافضی بودن است، پس جن و انس شهادت دهند که من رافضی هستم.
{{شعر}}{{ب|لو کان رفضاً حب آل محمد|فلیشهد الثقلان أني رافضي}}{{پایان شعر}} یعنی اگر محبت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) به‌معنای رافضی بودن است، پس جن و انس شهادت دهند که من رافضی هستم.


امام شافعی می‌گوید که حب آل‌محمد( دینِ او، و سببِ نجات در دنیا و آخرت است. او بیان می‌کند که این محبت را دارد و هرکس هرچه می‌خواهد، بگوید. نجات بدون محبت محمد (صلی‌الله علیه وآله وسلم) و آل‌محمد( امکان ندارد و ما صحابۀ رسول الله (صلی‌الله علیه وآله وسلم) را نیز اضافه می‌کنیم که در راه اعتلای دین جهاد کردند.
[[محمد بن ادریس شافعی|امام شافعی]] می‌گوید که حب آل‌محمد( دینِ او، و سببِ نجات در دنیا و آخرت است. او بیان می‌کند که این محبت را دارد و هرکس هرچه می‌خواهد، بگوید. نجات بدون محبت [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|محمد (صلی‌الله علیه وآله وسلم)]] و آل‌محمد( امکان ندارد و ما [[صحابه|صحابۀ رسول الله (صلی‌الله علیه وآله وسلم)]] را نیز اضافه می‌کنیم که در راه اعتلای دین [[جهاد]] کردند.


=== توسل و شفاعت ===  
=== توسل و شفاعت ===  
ما می‌دانیم خداوند تبارک و تعالی دین اسلام را دینِ حنیف قرار داده است؛ یعنی دینی که در آن، صرفاً باید خدا را پرستش کرد. این اصلِ اسلام است و با این اصل، اسلام از سایر ادیان تمایز پیدا می‌کند. این اصلی است که همۀ مسلمانان بر آن اتفاق‌نظر دارند و امکان ندارد که مسلمانی به عبادتِ غیرخدا معتقد باشد. اما باید توجه داشت که این عبادت، صورت‌های مختلفی دارد و ممکن است برخی صورت‌های آن موجبِ به اشتباه افتادنِ عده‌ای دیگر شود. استغاثه به غیرخدا، به این نیت که آن فرد قادر است برخلافِ ارادۀ خدا کاری انجام دهد، «کفر» و «شرک» خواهد بود و هیچ مؤمنی چنین سخنی را بیان نمی‌کند. توسل به اولیای الهی نیز با این اعتقاد که این ولیّ الهی خودش نفع و ضرر می‌رساند و می‌تواند برخلاف ارادۀ خدا کاری انجام دهد، «کفر» و «شرک» است. اما حقیقتی را که مؤمنانْ به آن معتقدند و امروزه انجام می‌دهند و از پیامبر و صحابه آموخته‌اند این است که یکی از راه‌های استجابتِ دعا، توسل به بندگانِ محبوبِ خداوند و اولیای الهی است. مشهورترین روایتی که در این زمینه وارد شده، روایتی است که عمر بن خطاب نقل می‌کند. در یکی از سال‌هایی که مسلمانان با قحطی مواجه شدند، مسلمانان برای خواندنِ نماز باران جمع شدند. عمر در جمعِ مردم ایستاد و خواست دعای باران بخواند. او گفت: «خدایا زمانی که با قحطی مواجه می‌شدیم، به پیامبرت متوسل می‌شدیم و تو ما را سیراب می‌کردی. اکنون ما به عباس، عموی پیامبر، متوسل می‌شویم». سپس وی به عباس رو کرد و گفت: «برخیز ای عباس». این توسلِ عمر به عباس، در حضور جمع بزرگی از صحابه رخ داد و هیچ‌کس این توسل را انکار و نفی نکرد و کسی هم به عمر نگفت که چرا به خدا شرک می‌ورزد و به عباس متوسل می‌شود! از این موارد بسیار زیاد داریم. اما باید توجه کرد که ما در نهایت می‌گوییم که اعتقادِ همۀ مؤمنان این است که غیر از خدا، هیچ‌کس نمی‌تواند نفع یا ضرری برساند؛ ولی در عین حال، خدا و پیامبر به ما آموخته‌اند که توسل به پیامبر و اولیای صالحِ خداوند، از اسبابِ استجابتِ دعاست.
ما می‌دانیم خداوند تبارک و تعالی دین اسلام را دین حنیف قرار داده است؛ یعنی دینی که در آن، صرفاً باید خدا را پرستش کرد. این اصلِ اسلام است و با این اصل، اسلام از سایر ادیان تمایز پیدا می‌کند. این اصلی است که همۀ مسلمانان بر آن اتفاق‌نظر دارند و امکان ندارد که مسلمانی به عبادت غیرخدا معتقد باشد؛ اما باید توجه داشت که این عبادت، صورت‌های مختلفی دارد و ممکن است برخی صورت‌های آن موجب به اشتباه افتادن عده‌ای دیگر شود. استغاثه به غیرخدا، به این نیت که آن فرد قادر است برخلاف ارادۀ خدا کاری انجام دهد، «[[کفر]]» و «[[شرک]]» خواهد بود و هیچ مؤمنی چنین سخنی را بیان نمی‌کند. [[توسل]] به اولیای الهی نیز با این اعتقاد که این ولیّ الهی خودش نفع و ضرر می‌رساند و می‌تواند برخلاف ارادۀ خدا کاری انجام دهد، «کفر» و «شرک» است. اما حقیقتی را که مؤمنان به آن معتقدند و امروزه انجام می‌دهند و از پیامبر و صحابه آموخته‌اند این است که یکی از راه‌های استجابتِ [[دعا]]، توسل به بندگان محبوب خداوند و اولیای الهی است. مشهورترین روایتی که در این زمینه وارد شده، روایتی است که [[عمر بن خطاب]] نقل می‌کند. در یکی از سال‌هایی که مسلمانان با قحطی مواجه شدند، مسلمانان برای خواندن نماز باران جمع شدند. عمر در جمع مردم ایستاد و خواست دعای باران بخواند. او گفت: «خدایا زمانی که با قحطی مواجه می‌شدیم، به پیامبرت متوسل می‌شدیم و تو ما را سیراب می‌کردی. اکنون ما به [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]]، عموی پیامبر، متوسل می‌شویم». سپس وی به عباس رو کرد و گفت: «برخیز ای عباس». این توسل عمر به عباس، در حضور جمع بزرگی از صحابه رخ داد و هیچ‌کس این توسل را انکار و نفی نکرد و کسی هم به عمر نگفت که چرا به خدا شرک می‌ورزد و به عباس متوسل می‌شود! از این موارد بسیار زیاد داریم. اما باید توجه کرد که ما در نهایت می‌گوییم که اعتقادِ همۀ مؤمنان این است که غیر از خدا، هیچ‌کس نمی‌تواند نفع یا ضرری برساند؛ ولی در عین حال، خدا و پیامبر به ما آموخته‌اند که توسل به پیامبر و اولیای صالحِ خداوند، از اسباب استجابت دعاست.


=== نقش دولت‌مداران و علمای ایران در مبارزه با تکفیری‌ها ===
=== نقش دولت‌مداران و علمای ایران در مبارزه با تکفیری‌ها ===