۱٬۵۶۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹۲: | خط ۱۹۲: | ||
<br> | <br> | ||
ترجمه ابیات چنین است: «اگر گناه مسلمانان و اینکه آنان مرتکب گناهان کبیره آشکاری شدند، نبود؛ هرگز مسیحیان بر آنان غلبه نکرده و هیچ جنگجویی از میان مسیحیان بر آنان پیروز نمیشد. آری گناهان درد و بیماری است.» | ترجمه ابیات چنین است: «اگر گناه مسلمانان و اینکه آنان مرتکب گناهان کبیره آشکاری شدند، نبود؛ هرگز مسیحیان بر آنان غلبه نکرده و هیچ جنگجویی از میان مسیحیان بر آنان پیروز نمیشد. آری گناهان درد و بیماری است.» | ||
<br> | |||
==پیشینه تشیع== | |||
<br> | |||
نخستین نفوذ تشیع در اندلس در میان بربرهایی بود که در پیروزیها با اعراب مشارکت داشتند و انحصارطلبی آنها را درگرفتن غنیمتهای جنگی به چشم دیده بودند. بربرها بیشتر در مناطق کوهستانی همچون الجوف و البیره استقرار یافته بودند. فرهنگ شیعی از دو راه بهاندلس وارد شد: | |||
<br> | |||
از طریق اندلسیهایی که به مشرق میآمدند و فرهنگ شیعی را به ویژه از عراق که محل اجتماع شیعیان بود و نیز از مصر یا مغرب برمیگرفتند. | |||
<br> | |||
از طریق شرقیهایی که به طور مستقیم به عنوان «داعی» در اندلس فعالیت میکردند. | |||
<br> | |||
نخستین کسی که با سفر به شرق بخشی از فرهنگ شیعی را بهاندلس منتقل کرد، «محمد بن عیسی قُرطُبی» معروف به اعشی (م۲۲۱ق.) است. او در اندلس از فضایل [[امام علی]](ع) سخن میگفت. | |||
<br> | |||
از همان آغاز تأسیس دولت اموی در اندلس، قیامهایی در اندلس روی داد که تا حد زیادی ریشههای شیعی داشت: | |||
<br> | |||
جنبشهای شیعی | |||
اولین قیام، به سرپرستی عبداللّه بن سعد بن عمار بن یاسر روی داد. او یک فرمانده اموی در دمشق بود ولی پس از کشته شدن عمار یاسر در واقعه صفین، پیوسته در حمایت از خلافت امام علی(ع) و جهاد با معاویه، فعالیت میکرد. او علیه یوسف الفهری، حاکم اندلس، قیام کرد ولی در سال ۱۴۳ق. توسط عبدالرحمن داخل، سرکوب شد. | |||
<br> | |||
در سال ۱۴۶ق. علاء بن مغیث جذامی قیام کرد و همچون سپاهیان عباسی، پرچمهای سیاه را علامت خود قرار داد. قیام او نیز که صبغه شیعی داشت توسط عبدالرحمن داخل درهم شکسته شد و بزرگان آن به قتل رسیدند. | |||
در سال ۱۶۵ق. حسین بن یحیی بن سعد بن عبادة انصاری، از یک خاندان شیعی قیام کرد. هرچند این قیام در ظاهر به نام محبت [[اهل بیت]] و تشیع علی(ع) بود ولی در واقع به هدف رسیدن به حکومت روی داد، چرا که در نهایت حسین بن یحیی با عبد الرحمن داخل، راه آشتی و سازش در پیش گرفت و بر دوست شیعه خودش سلیمان بن یقظان طغیان کرد و تغییر مسیر داد. | |||
<br> | |||
بزرگترین حرکت شیعی در اندلس که یک انقلاب بربری به حساب میآمد، حرکتی است که در منطقه سنتایر به رهبری شقیا بن عبد الواحد مکناسی پدیدار شد. او از اهالی وادی الحجارة بود و مادرش فاطمه نام داشت و از این رو، خودش را فاطمی و از خاندان پیامبر و از شرفاء میشمرد. او در میان مردم به نام عبیداللّه بن محمد شهرت داشت و در آغاز، معلم کودکان بود و درس قرآن و فقه داشت و از همین طریق عقاید خود را انتشار میداد. در آن روزگار، شغل معلمی یکی از شیوههای فاطمیون مصر برای نفوذ در جوامع اسلامی بود. قیام عبیداللّه از سال ۱۵۱ تا ۱۶۰ق. ادامه پیدا کرد و بعد از مرگ او نیز شاگردانش به عقاید او پایبند باقی ماندند و رهبری حرکت به عهده وجیه غسّانی افتاد. وی از فرماندهان لشکر عبدالرحمن داخل بود که به حرکت شیعی عبیداللّه بن محمد پیوست. | |||
<br> | |||
در سال ۲۳۷ق. قیامی شیعی در پایتخت اندلس (قرطبه) روی داد. رهبر این حرکت معلمی دیگر بود که عقاید باطنی داشت و حرکت او شیعی به حساب میآمد. او را منتسب به اسماعیلیه باطنیه دانستهاند. این قیامهای محلی و ناموفق که در جای جای اندلس و در حکومت اموی روی میداد، نشانگر وجود زمینههای مساعد در میان طبقات مردم جامعه بوده است. | |||
<br> | <br> | ||
==وضعیت امروزی مسلمانان در اسپانیا== | ==وضعیت امروزی مسلمانان در اسپانیا== |
ویرایش