۲۱٬۸۹۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
== وجه تسمیه == | == وجه تسمیه == | ||
سفیان بن سیعد را از آن جهت ثوری میخوانند که یکی از اجداد او ثور بن عبد منات نام داشت | سفیان بن سیعد را از آن جهت ثوری میخوانند که یکی از اجداد او ثور بن عبد منات نام داشت<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 132.</ref>. | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
ثوری در فقه از پیروان [[اهل حدیث|اهل حدیث]] بود و از ثقات آن طایفه به شمار میرفت. بعضی او را برتر از مالک بن انس دانستهاند. | ثوری در فقه از پیروان [[اهل حدیث|اهل حدیث]] بود و از ثقات آن طایفه به شمار میرفت. بعضی او را برتر از مالک بن انس دانستهاند. | ||
[[ابن ندیم|ابنندیم]] از بعضی از مؤلفات او یاد کرده که از جمله آنها «الجامع الکبیر و الجامع الصغیر» و «کتاب الفرائض» و دو رساله دیگر است. | [[ابن ندیم|ابنندیم]] از بعضی از مؤلفات او یاد کرده که از جمله آنها «الجامع الکبیر و الجامع الصغیر» و «کتاب الفرائض» و دو رساله دیگر است. | ||
وی تفسیری بر [[قرآن]] نوشته است که [[ابواسحاق ثعلبی|ابواسحاق ثعلبی]] به آن استشهاد کرده است. امّا در علم کلام سفیان ثوری از «[[صفاتیه|صفاتیه]]» بود و صفاتی را که برای خداوند در قرآن کریم آمده از خصائص ذات او میدانست. او در روایات فقهی غالبا به رویه شیخین استناد میکرد. وی ترجیح میداد که بسمله را با بانگی خفیف تلاوت کند و جهاد را تا روز قیامت باقی و واجب میدانست. وی میگفت یک [[مسلمان]] باید از [[اولوالامر|اولو الامر]] اطاعت نماید، خواه متّصف به عدل باشد یا جور. با این حال او به [[شیعه|شیعه]] تمایل داشت و به قول صاحب کتاب «طبقات الحفاظ» [[جعفر بن محمد (صادق)|جعفر بن محمد (علیهالسلام)]] یکی از شیوخ او بود. البته بعضی گفتهاند که او زیدی مذهب بود و چون مردی زاهد و گوشهگیر بود [[صوفیه|صوفیه]] او را از پیشوایان پیشین خود شمردهاند. چنان که شیخ [[عطار نیشابوری|فرید الدین عطّار نیشابوری]] در کتاب «[[تذکرة الاولیاء (کتاب)|تذکرة الاولیاء]]» او را از بزرگان صوفیه دانسته است | وی تفسیری بر [[قرآن]] نوشته است که [[ابواسحاق ثعلبی|ابواسحاق ثعلبی]] به آن استشهاد کرده است. امّا در علم کلام سفیان ثوری از «[[صفاتیه|صفاتیه]]» بود و صفاتی را که برای خداوند در قرآن کریم آمده از خصائص ذات او میدانست. او در روایات فقهی غالبا به رویه شیخین استناد میکرد. وی ترجیح میداد که بسمله را با بانگی خفیف تلاوت کند و جهاد را تا روز قیامت باقی و واجب میدانست. وی میگفت یک [[مسلمان]] باید از [[اولوالامر|اولو الامر]] اطاعت نماید، خواه متّصف به عدل باشد یا جور. با این حال او به [[شیعه|شیعه]] تمایل داشت و به قول صاحب کتاب «طبقات الحفاظ» [[جعفر بن محمد (صادق)|جعفر بن محمد (علیهالسلام)]] یکی از شیوخ او بود. البته بعضی گفتهاند که او زیدی مذهب بود و چون مردی زاهد و گوشهگیر بود [[صوفیه|صوفیه]] او را از پیشوایان پیشین خود شمردهاند. چنان که شیخ [[عطار نیشابوری|فرید الدین عطّار نیشابوری]] در کتاب «[[تذکرة الاولیاء (کتاب)|تذکرة الاولیاء]]» او را از بزرگان صوفیه دانسته است<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 132 با ویرایش و دخل و تصرف در عبارات.</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |