پیش‌نویس:طبائع‌ الاستبداد و مصارع‌ الاستعباد (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
| شابک =  
| شابک =  
}}
}}
'''طبائع‌ الاستبداد و مصارع‌ الاستعباد''' عنوان کتابی است که عبد الرحمن کواکبی معروف به سید فراتی با موضوع سرشت استبداد و دیکتاتوری و با هدف روشن ساختن و شعور سیاسی دادن به مسلمانان عرب در مقابله با ظلم، جهل و خرافه‌پرستی که حاصل استبداد عثمانی و حاکمان مستبد آن بوده، نوشته شده است. از نظر ایشان استبداد به معنای تصرف یک فرد یا یک گروه در حقوق ملت بدون ترس از بازخواست شدن است که  بر علم، دین، بزرگی، مال، اخلاق، تربیت، ترقی، تأثیر دارد.   
'''طبائع‌ الاستبداد و مصارع‌ الاستعباد''' عنوان کتابی است که عبد الرحمن کواکبی معروف به سید فراتی با موضوع سرشت استبداد و دیکتاتوری و با هدف روشن ساختن و شعور سیاسی دادن به مسلمانان عرب در مقابله با ظلم، جهل و خرافه‌پرستی که حاصل استبداد عثمانی و حاکمان مستبد آن بوده، نوشته شده است. از نظر ایشان استبداد به معنای تصرف یک فرد یا یک گروه در حقوق ملت بدون ترس از بازخواست شدن است که  بر دین، علم، بزرگی، مال، اخلاق، تربیت، ترقی، تأثیر دارد.   


==مؤلف==
==مؤلف==
خط ۳۲: خط ۳۲:


در اندیشه کواکبی به دلیل اینکه قول و فعل اربابان کلیسا با حقیقت آموزه‌های حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) متفاوت بوده، از این‌رو نوعی از استبداد دینی بر آنان حاکم بوده که در برخی موارد مولد استبداد سیاسی نیز شده  و این دو استبداد در کنار هم  مردم را به سمتی سوق داده‌اند که حاکم ستمگر و جبار را همچون خداوند به عنوان معبود، تعظیم و عبادت کنند و صاحبان این فکر همانند مسیحیان با ترویج عقاید نادرست و بدعت‌آمیزی همچون پدر، پسر و روح اقدس، خواسته های خود را بر مردم تحمیل کرده و منجر به تحریف ادیان شده تا از این طریق استبداد دینی مقدمه‌ای بر استبداد سیاسی شود.  ایشان اگرچه قرآن را از تحریفی که در کتاب‌های آسمانی پیشین مانند تورات و انجیل، رخ داده، مبرا و منزه دانسته است، با این‌حال برخی تفسیرها و برداشت‌های نادرست از آیات قرآن در مباحثی نظیر قضا و قدر را موجب انحراف از توحید و وسیله‌ای برای منحرف شدن جامعه  دانسته است. در حالی‌که توحید اساس تمام ادیان الهی بوده و از دیدگاه قرآن نیز کلمه «لا اله الا الله» به عنوان شعار اصلی توحید، اصلاح کننده همه امور فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مسلمانان بوده که مرحله نفیی آن رد حاکمیت خدایان ساختگی، و مرحله اثباتی آن پذیرش خداوند بی‌همتا به عنوان خالق، مالک، حاکم، مدیر و مدبر همه هستی است. از دیدگاه کواکبی، اصل توحید اگر درست فهميده شود و مردم مفهوم حقيقى كلمه توحيد يعنى «لا اله الا الله» را درك كنند به‏ استوارترين سنگرهاى ضداستبدادى دست مى‏‌بابند، زيرا بر اساس این اصل  هيچ كس و هيچ چيز جزو خداوند، معبود به حساب نمی‌آید و  در برابر غير خدا، هرگز نباید كرنش کرد و اگر در هر ملّتی اصل توحيد انتشار یابد، قفل و زنجير اسيرى در آن ملت شکسته می‌شود. از این‌رو دین اسلام نخست‏ با حكمت و عزم، بنای شرك را به‏ كلى منهدم ساخته و سپس قواعد آزادى سياسى كه معتدل کننده قانون‏ دموكراسى (آزادی مشروع) و آريستوكراسى (حکومت دانایان)  بوده را استوار ساخته و اساس آن را بر توحيد بنا نهاده است. این توصیف ایشان از دین اسلام بیانگر آن است که اسلام شریعتی یعنی آسان‌گیر است که احکام‌‌، دستورات آن مطابق با فطرت بوده و آموزه‌های قرآنی نظیر عدالت و مساوات با استبداد ناسازگار است و اسلام براساس اصول دموکراسی یعنی همگانی بودن و شورای آریستوکراسی یعنی هیأت بزرگان بنا نهاده شده است و آنچه از اسلام در برخی از جوامع با عنوان استبداد حضوردارد با روح و فطرت بشری ناسازگار بوده و مخالف با پویایی و اصلاح جامعه که از منظر قرآن از آن به امر به معروف و نهی از منکر تعبیر می‌شود، است. از این‌رو اگر برخی از عالمان بی‌تقوا، با پیروی از راهبان و کاردینال‌های مسیحی  برخی از انسان‌های غافل و ناآگاه را به پرستش و ستایش خود مجبور کرده و یا همانند کاهنان کاتولیک باب اخذ مسائل از تورات را مسدود ساخته و خرافات و بدعت‌ها را در بین مردم گستراندند، مانع شناخت و آشکار شدن جوهر دین و حقیقت قرآن بر مردم شده‌اند.
در اندیشه کواکبی به دلیل اینکه قول و فعل اربابان کلیسا با حقیقت آموزه‌های حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) متفاوت بوده، از این‌رو نوعی از استبداد دینی بر آنان حاکم بوده که در برخی موارد مولد استبداد سیاسی نیز شده  و این دو استبداد در کنار هم  مردم را به سمتی سوق داده‌اند که حاکم ستمگر و جبار را همچون خداوند به عنوان معبود، تعظیم و عبادت کنند و صاحبان این فکر همانند مسیحیان با ترویج عقاید نادرست و بدعت‌آمیزی همچون پدر، پسر و روح اقدس، خواسته های خود را بر مردم تحمیل کرده و منجر به تحریف ادیان شده تا از این طریق استبداد دینی مقدمه‌ای بر استبداد سیاسی شود.  ایشان اگرچه قرآن را از تحریفی که در کتاب‌های آسمانی پیشین مانند تورات و انجیل، رخ داده، مبرا و منزه دانسته است، با این‌حال برخی تفسیرها و برداشت‌های نادرست از آیات قرآن در مباحثی نظیر قضا و قدر را موجب انحراف از توحید و وسیله‌ای برای منحرف شدن جامعه  دانسته است. در حالی‌که توحید اساس تمام ادیان الهی بوده و از دیدگاه قرآن نیز کلمه «لا اله الا الله» به عنوان شعار اصلی توحید، اصلاح کننده همه امور فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مسلمانان بوده که مرحله نفیی آن رد حاکمیت خدایان ساختگی، و مرحله اثباتی آن پذیرش خداوند بی‌همتا به عنوان خالق، مالک، حاکم، مدیر و مدبر همه هستی است. از دیدگاه کواکبی، اصل توحید اگر درست فهميده شود و مردم مفهوم حقيقى كلمه توحيد يعنى «لا اله الا الله» را درك كنند به‏ استوارترين سنگرهاى ضداستبدادى دست مى‏‌بابند، زيرا بر اساس این اصل  هيچ كس و هيچ چيز جزو خداوند، معبود به حساب نمی‌آید و  در برابر غير خدا، هرگز نباید كرنش کرد و اگر در هر ملّتی اصل توحيد انتشار یابد، قفل و زنجير اسيرى در آن ملت شکسته می‌شود. از این‌رو دین اسلام نخست‏ با حكمت و عزم، بنای شرك را به‏ كلى منهدم ساخته و سپس قواعد آزادى سياسى كه معتدل کننده قانون‏ دموكراسى (آزادی مشروع) و آريستوكراسى (حکومت دانایان)  بوده را استوار ساخته و اساس آن را بر توحيد بنا نهاده است. این توصیف ایشان از دین اسلام بیانگر آن است که اسلام شریعتی یعنی آسان‌گیر است که احکام‌‌، دستورات آن مطابق با فطرت بوده و آموزه‌های قرآنی نظیر عدالت و مساوات با استبداد ناسازگار است و اسلام براساس اصول دموکراسی یعنی همگانی بودن و شورای آریستوکراسی یعنی هیأت بزرگان بنا نهاده شده است و آنچه از اسلام در برخی از جوامع با عنوان استبداد حضوردارد با روح و فطرت بشری ناسازگار بوده و مخالف با پویایی و اصلاح جامعه که از منظر قرآن از آن به امر به معروف و نهی از منکر تعبیر می‌شود، است. از این‌رو اگر برخی از عالمان بی‌تقوا، با پیروی از راهبان و کاردینال‌های مسیحی  برخی از انسان‌های غافل و ناآگاه را به پرستش و ستایش خود مجبور کرده و یا همانند کاهنان کاتولیک باب اخذ مسائل از تورات را مسدود ساخته و خرافات و بدعت‌ها را در بین مردم گستراندند، مانع شناخت و آشکار شدن جوهر دین و حقیقت قرآن بر مردم شده‌اند.
===تآثیر استبداد بر علم===
از دیدگاه کواکبی، استبداد  و علم از اسماء اضداد بوده و هر يك درمقام غلبه بر ديگرى است و از این‌رو همواره  ميان آگاهان و استبدادگران درگيرى و مبارزه وجود دارد و بر مردمی  دچار گمراهی جهل و حیرت نشده‌اند نمی‌توان استبداد را حاکم کرد و  باشند را  و زمانی نمی‌توان بر مردمی استبداد را حاکم ساخت. و مستبد از علومی مانند: حکمت نظری، فلسفه عقلی، حقوق امم،سیاست مدنی،تاریخ تحلیلی و خطابه ادبی که به مردم درس زندگی می‌دهد و عقل و آگاهی آنا را افزایش دهد مخالف است.در هراس است
confirmed
۵٬۸۳۵

ویرایش