confirmed
۵٬۸۳۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
===سیاست و استبداد=== | ===سیاست و استبداد=== | ||
کواکبی در مقدمه نخست از سیاست به عنوان علمی بسیار گسترده که مباحث دقیق و زیادی دارد، یاد کرده و سپس به آثار دیگر دانشمندان که قبل از وی در عصرهای مختلف در این حوزه تألیف شده، اشاره کرده و وجه تمایز کتابش را با این کتابها، استقلال در بیان مباحث سیاسی دانسته است. به باور ایشان، مؤلفان گذشته، از پیشنیان تا قبل از عصر حاضر، به جز نویسندگان کتابهایی با عنوان جمهوری در یونان، این مباحث را در قالب کتابهای تاریخی، اخلاقی، ادبی و حقوقی، بیان | کواکبی در مقدمه نخست از سیاست به عنوان علمی بسیار گسترده که مباحث دقیق و زیادی دارد، یاد کرده و سپس به آثار دیگر دانشمندان که قبل از وی در عصرهای مختلف در این حوزه تألیف شده، اشاره کرده و وجه تمایز کتابش را با این کتابها، استقلال در بیان مباحث سیاسی دانسته است. به باور ایشان، مؤلفان گذشته، از پیشنیان تا قبل از عصر حاضر، به جز نویسندگان کتابهایی با عنوان جمهوری در یونان، این مباحث را در قالب کتابهای تاریخی، اخلاقی، ادبی و حقوقی، بیان کردهاند. مانند: کلیه و دمنه، نوشتههای غریغوریوس یونانی، نهج البلاغه و آثار دانشمندانی نظیر رازی، طوسی، غزالی، علائی، ابن بطوطه و ابن خلدون. در اندیشه ایشان، دانشمندان اروپایی معاصر، علم سیاست را گسترش داده و با تألیف آثار مختلفی این علم را به ابواب مختلفی در اصول و فروع مانند: سیاست عمومی، سیاست داخلی، سیاست خارجی، سیاست اداری، سیاست حقوی، سیاست اقتصادی و... تقسیم کردهاند. همچنین نویسندگان معاصر ترک مانند: احد جودت پاشا، کمال بیک، سلیمان پاشا، حسن فهمی، و اندیشمندان معاصر عرب زبان نظیر رفاعه بک، خیر الدین پاشا تونسی، احمد فارس، سلیم بستانی و مبعوث مدنی، تلاشیهایی را در این خصوص انجام دادهاند. | ||
کواکبی بعد از بیان این پیشینه درباره علم سیاست، سیاست را به کارهای مشترک به مقتضای حکمت و نقطه مقابل آن استبداد را به کارهای مشترک به مقتضای هوی نفس، تعریف کرده و مهمترین درد مشرق زمین را حاکمیت استبداد دانسته است. ایشان استبداد را در لغت به بسنده | کواکبی بعد از بیان این پیشینه درباره علم سیاست، سیاست را به کارهای مشترک به مقتضای حکمت و نقطه مقابل آن استبداد را به کارهای مشترک به مقتضای هوی نفس، تعریف کرده و مهمترین درد مشرق زمین را حاکمیت استبداد دانسته است. ایشان استبداد را در لغت به بسنده کردن به رأی خود در کاری که شایسته مشورت است، و در اصطلاح به تصرف یک فرد یا یک گروه در حقوق ملت بدون ترس از بازخواست شدن، معنا کرده و آن را از عواملی دانسته که بر علم، دین، بزرگی، مال، اخلاق، تربیت، ترقی، تأثیر دارد. | ||
===تأثیر استبداد بر دین=== | ===تأثیر استبداد بر دین=== | ||
در اندیشه کواکبی به دلیل اینکه قول و فعل اربابان کلیسا با حقیقت آموزههای حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) متفاوت بوده، نوعی از استبداد دینی بر آنان حاکم بوده که در برخی موارد مولد استبداد سیاسی نیز شده و این دو استبداد در کنار هم مردم را به سمتی سوق دادهاند که حاکم ستمگر و جبار را همچون خداوند به عنوان معبود، تعظیم و عبادت کنند و صاحبان این فکر همانند مسیحیان با ترویج عقاید نادرست و بدعتآمیزی همچون پدر، پسر و روح اقدس، خواستههای خود را بر مردم تحمیل کرده و منجر به تحریف ادیان شده تا از این طریق استبداد دینی مقدمهای بر استبداد سیاسی شود. ایشان اگرچه قرآن را از تحریفی که در کتابهای آسمانی پیشین مانند تورات و انجیل، رخ داده، مبرا و منزه دانسته است، با اینحال برخی تفسیرها و برداشتهای نادرست از آیات قرآن در مباحثی نظیر قضا و قدر را موجب انحراف از توحید و وسیلهای برای منحرف شدن جامعه دانسته است. در حالیکه توحید اساس تمام ادیان الهی بوده و از دیدگاه قرآن نیز کلمه «لا اله الا الله» به عنوان شعار اصلی توحید، اصلاح کننده همه امور فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مسلمانان بوده که مرحله نفیی آن رد حاکمیت خدایان ساختگی، و مرحله اثباتی آن پذیرش خداوند بیهمتا به عنوان خالق، مالک، حاکم، مدیر و مدبر همه هستی است. از دیدگاه کواکبی، اصل توحید اگر درست فهميده شود و مردم مفهوم حقيقى كلمه توحيد يعنى «لا اله الا الله» را درك كنند به استوارترين سنگرهاى ضداستبدادى دست مىبابند، زيرا بر اساس این اصل | در اندیشه کواکبی به دلیل اینکه قول و فعل اربابان کلیسا با حقیقت آموزههای حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) متفاوت بوده، نوعی از استبداد دینی بر آنان حاکم بوده که در برخی موارد مولد استبداد سیاسی نیز شده و این دو استبداد در کنار هم مردم را به سمتی سوق دادهاند که حاکم ستمگر و جبار را همچون خداوند به عنوان معبود، تعظیم و عبادت کنند و صاحبان این فکر همانند مسیحیان با ترویج عقاید نادرست و بدعتآمیزی همچون پدر، پسر و روح اقدس، خواستههای خود را بر مردم تحمیل کرده و منجر به تحریف ادیان شده تا از این طریق استبداد دینی مقدمهای بر استبداد سیاسی شود. ایشان اگرچه قرآن را از تحریفی که در کتابهای آسمانی پیشین مانند تورات و انجیل، رخ داده، مبرا و منزه دانسته است، با اینحال برخی تفسیرها و برداشتهای نادرست از آیات قرآن در مباحثی نظیر قضا و قدر را موجب انحراف از توحید و وسیلهای برای منحرف شدن جامعه دانسته است. در حالیکه توحید اساس تمام ادیان الهی بوده و از دیدگاه قرآن نیز کلمه «لا اله الا الله» به عنوان شعار اصلی توحید، اصلاح کننده همه امور فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مسلمانان بوده که مرحله نفیی آن رد حاکمیت خدایان ساختگی، و مرحله اثباتی آن پذیرش خداوند بیهمتا به عنوان خالق، مالک، حاکم، مدیر و مدبر همه هستی است. از دیدگاه کواکبی، اصل توحید اگر درست فهميده شود و مردم مفهوم حقيقى كلمه توحيد يعنى «لا اله الا الله» را درك كنند به استوارترين سنگرهاى ضداستبدادى دست مىبابند، زيرا بر اساس این اصل هيچ كس و هيچ چيز جزو خداوند، معبود به حساب نمیآید و در برابر غير خدا، هرگز نباید كرنش کرد و اگر در هر ملّتی اصل توحيد انتشار یابد، قفل و زنجير اسيرى در آن ملت شکسته میشود. از اینرو دین اسلام نخست با حكمت و عزم، بنای شرك را به كلى منهدم ساخته و سپس قواعد آزادى سياسى كه معتدل کننده قانون دموكراسى (آزادی مشروع) و آريستوكراسى (حکومت دانایان) بوده را استوار ساخته و اساس آن را بر توحيد بنا نهاده است از اینرو دین اسلام خواستار برچیده شدن استبداد و برپا داشتن دموکراسی و آریستوکراسی است. ایشان اشاره قرآن به داستانهای پیامبران پیشین از جمله داستان حضرت موسی (ع) و بلقیس ملکه قوم سبأ،که در خصوص پذیرش شریعت موسی و یا جنگ با قومش مشورت میکند، و همچنین داستان فرعون، زمانی که بزرگان قومش فرعون را ملزم ساختند که، در مقابل موسی که با سحر و جادو میخواست آنها را از سرزمین اجدادیشان بیرون کند، برای مقابله با معجزه موسی، تمام ساحران و جادوگران را از نقاط مختلف مصر برای مبارزه با وی فراخواند، را بیانگر اهمیت دادن قرآن به اصل دموکراسی یعنی همگانی بودن و شورای آریستوکراسی یعنی هیأت بزرگان در اداره امور کشور میداند. از اینرو ایشان اسلام شریعت آسانگیر است که احکام، دستورات آن مطابق با فطرت بوده و آموزههای قرآنی نظیر عدالت و مساوات با استبداد ناسازگار است و اسلام براساس اصول دموکراسی یعنی همگانی بودن و شورای آریستوکراسی یعنی هیأت بزرگان بنا نهاده شده است و آنچه از اسلام در برخی از جوامع با عنوان استبداد حضوردارد با روح و فطرت بشری ناسازگار بوده و مخالف با پویایی و اصلاح جامعه که از منظر قرآن از آن به امر به معروف و نهی از منکر تعبیر میشود، است. از اینرو اگر برخی از عالمان بیتقوا، با پیروی از راهبان و کاردینالهای مسیحی برخی از انسانهای غافل و ناآگاه را به پرستش و ستایش خود مجبور کرده و یا همانند کاهنان کاتولیک باب اخذ مسائل از تورات را مسدود ساخته و خرافات و بدعتها را در بین مردم گستراندند، مانع شناخت و آشکار شدن جوهر دین و حقیقت قرآن بر مردم شدهاند. | ||
===تأثیر استبداد بر علوم جدید=== | ===تأثیر استبداد بر علوم جدید=== | ||
کواکبی معتقد است که اگرچه علم در قرنهای اخیر، حقايقی را كشف کرده كه آن به كاشفان و مخترعان اروپايى و آمريكائى نسبت داده شده است، ولى اگر در آیات قرآن تدبر شود بیشتر این حقایق با صراحت و يا با اشارت ذكر شده است. از اينرو، ایشان آیه «لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین» را دلیلی برای بیان مباحث علمی در قرآن میداند و در بعضی موارد، به فرضيات و كشفيات علمى آیات قران اشاره میکند. از جمله: آتش بودن ماده اصلی هستی و اشاره قرآن به آن در آیه «ثم استوی الی السماء و هی دخان»، حرکت مستمر کائنات و اشاره | کواکبی معتقد است که اگرچه علم در قرنهای اخیر، حقايقی را كشف کرده كه آن به كاشفان و مخترعان اروپايى و آمريكائى نسبت داده شده است، ولى اگر در آیات قرآن تدبر شود بیشتر این حقایق با صراحت و يا با اشارت ذكر شده است. از اينرو، ایشان آیه «لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین» را دلیلی برای بیان مباحث علمی در قرآن میداند و در بعضی موارد، به فرضيات و كشفيات علمى آیات قران اشاره میکند. از جمله: آتش بودن ماده اصلی هستی و اشاره قرآن به آن در آیه «ثم استوی الی السماء و هی دخان»، حرکت مستمر کائنات و اشاره قرآن به آن در آیات «و آیه لهم الارض میته فاحییناها» و «کل فی فلک یسبحون»، جدا شدن زمین از منظومه شمسی و اشاره به آن در آیه «إن السموات و الارض کانتا رتقا ففتقناهما»، منشق شدن کره ماه از زمین و اشاره به آن در آیه «أفلا یرون أنا نأتی الارض ننقصها من أطرافها»، قائم بودن حیات جمادات به آب و اشاره به آن در آیه « وجعلنا من الماء کل شیء حی» و.. | ||
===تآثیر استبداد بر علم=== | ===تآثیر استبداد بر علم=== |