۸۷٬۷۷۵
ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی''' (م ۱۰۵۰ ق) معروف به صدرالمتألهین و ملاصدرا، فیلسوف بزرگ جهان اسلام و صاحب مکتب فلسفی حکمت متعالیه است. از او تألیفات عدیدهای که غالب آنها به شیوه فلسفی نگاشته شده است، برجای مانده است. کارهای او را میتوان نمایش دهندهٔ نوعی تلفیق از هزار سال تفکر و اندیشهٔ اسلامی پیش از زمان او به حساب آورد. صدرالمتألهین در [[اصفهان]] تحصیل نمود و [[شیخ بهایی]] و میرداماد برجستهترین اساتید او بودند. او همچنین مدتی را روستای کهک [[قم]] و در انزوا بسر برد که برجستهترین آثار او و نیز تربیت شاگردانی همچون [[فیض کاشانی]] و [[فیاض لاهیجی]] حاصل این دوران از زندگی اوست. از آثار مشهور او میتوان [[اسفار اربعه]]، تفسیر قرآن و [[شرح اصول کافی]] را نام برد. | '''صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی''' (م ۱۰۵۰ ق) معروف به صدرالمتألهین و ملاصدرا، فیلسوف بزرگ جهان اسلام و صاحب مکتب فلسفی حکمت متعالیه است. از او تألیفات عدیدهای که غالب آنها به شیوه فلسفی نگاشته شده است، برجای مانده است. کارهای او را میتوان نمایش دهندهٔ نوعی تلفیق از هزار سال تفکر و اندیشهٔ اسلامی پیش از زمان او به حساب آورد. صدرالمتألهین در [[اصفهان]] تحصیل نمود و [[شیخ بهایی]] و میرداماد برجستهترین اساتید او بودند. او همچنین مدتی را روستای کهک [[قم]] و در انزوا بسر برد که برجستهترین آثار او و نیز تربیت شاگردانی همچون [[فیض کاشانی]] و [[فیاض لاهیجی]] حاصل این دوران از زندگی اوست. از آثار مشهور او میتوان [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار اربعه]]، تفسیر قرآن و [[شرح اصول کافی (کتاب)|شرح اصول کافی]] را نام برد. | ||
== زندگینامه ملاصدرا == | == زندگینامه ملاصدرا == | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
# اولین فرزند این خانواده ام کلثوم در سال ۱۰۱۹ به دنیا آمد و دانش و بینش و علم و فلسفه را از پدر آموخت و در سال ۱۰۳۴ به عقد ملاعبدالرزاق لاهیجی (فیاض) درآمد. او همچنان در محضر همسرش به تحصیل ادامه داد تا در اکثر علوم متعارف سرآمد همگنان شد به نحوی که در مجالس دانشمندان شرکت مینمود و با آنان به مباحثه میپرداخت<ref>مستدرک اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۳.</ref>. | # اولین فرزند این خانواده ام کلثوم در سال ۱۰۱۹ به دنیا آمد و دانش و بینش و علم و فلسفه را از پدر آموخت و در سال ۱۰۳۴ به عقد ملاعبدالرزاق لاهیجی (فیاض) درآمد. او همچنان در محضر همسرش به تحصیل ادامه داد تا در اکثر علوم متعارف سرآمد همگنان شد به نحوی که در مجالس دانشمندان شرکت مینمود و با آنان به مباحثه میپرداخت<ref>مستدرک اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۳.</ref>. | ||
# محمدابراهیم، ابوعلی حکیمی اندیشمند و عارفی سالک و محدثی والامقام است که در سال ۱۰۲۱ به دنیا آمد و در محضر پدر به تحصیل پرداخت. کتابهای متعدد نگاشت و کتابی نیز به نام عروه الوثقی در تفسیر [[آیت الکرسی|آیةالکرسی]] به زبان فارسی نوشت ولی آن چنانکه از بعضی نوشتههایش پیداست و عدهای از تراجم نویسان تصریح نمودهاند در اواخر عمر بشدت از فلسفه رویگردان شد و بر فلاسفه تاخت<ref>مقدمه معادن الحکمه، چاپ انتشارات کتابخانه آیتالله مرعشی، ص ۱۵</ref>. | # محمدابراهیم، ابوعلی حکیمی اندیشمند و عارفی سالک و محدثی والامقام است که در سال ۱۰۲۱ به دنیا آمد و در محضر پدر به تحصیل پرداخت. کتابهای متعدد نگاشت و کتابی نیز به نام عروه الوثقی در تفسیر [[آیت الکرسی|آیةالکرسی]] به زبان فارسی نوشت ولی آن چنانکه از بعضی نوشتههایش پیداست و عدهای از تراجم نویسان تصریح نمودهاند در اواخر عمر بشدت از فلسفه رویگردان شد و بر فلاسفه تاخت<ref>مقدمه معادن الحکمه، چاپ انتشارات کتابخانه آیتالله مرعشی، ص ۱۵</ref>. | ||
# زبیده خاتون متولد ۱۰۲۴، سومین فرزند صدرالمتألهین، عالمی ادیب و فاضل و حافظ [[قرآن]]، همسر دانشمند بزرگ میرزا معین الدین فسائی و مادر علامه ادیب میرزا کمال الدین فسائی (میرزا کمالا) داماد مجلسی اول است. او حدیث و تفسیر قرآن را از پدر و خواهر بزرگ خود آموخت و در ادبیات استاد فرزند خود بود. | # زبیده خاتون متولد ۱۰۲۴، سومین فرزند صدرالمتألهین، عالمی ادیب و فاضل و حافظ [[قرآن]]، همسر دانشمند بزرگ میرزا معین الدین فسائی و مادر علامه ادیب میرزا کمال الدین فسائی (میرزا کمالا) داماد مجلسی اول است. او حدیث و تفسیر قرآن را از پدر و خواهر بزرگ خود آموخت و در ادبیات استاد فرزند خود بود. | ||
# زینب سومین دختر صدرالمتألهین است که عالمی فاضل و متکلمی اندیشمند و فیلسوفی عارف و عابد و زاهد و از ستارگان درخشان فصاحت و بلاغت و ادب بود. در محضر پدر و برادرش بهرهها برد و پس از ازدواج با جناب فیض کاشانی تحصیل خود را در محضر همسرش به کمال رساند. سال تولد زینب در کتب تراجم نیامده ولی تاریخ وفاتش را ۱۰۹۷ نوشتهاند<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص۸۳ (مستدرک).</ref>. | # زینب سومین دختر صدرالمتألهین است که عالمی فاضل و متکلمی اندیشمند و فیلسوفی عارف و عابد و زاهد و از ستارگان درخشان فصاحت و بلاغت و ادب بود. در محضر پدر و برادرش بهرهها برد و پس از ازدواج با جناب فیض کاشانی تحصیل خود را در محضر همسرش به کمال رساند. سال تولد زینب در کتب تراجم نیامده ولی تاریخ وفاتش را ۱۰۹۷ نوشتهاند<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص۸۳ (مستدرک).</ref>. | ||
# دومین پسر صدرالمتألهین نظام الدین احمد دانشمندی ادیب و حکیمی متأله و شاعری عارف است که در سال ۱۰۳۱ در شهر کاشان به دنیا آمد و در رجب ۱۰۷۴ وفات یافت. وی کتابی به نام مضمار دانش به زبان فارسی دارد<ref>مقدمه معادن الحکمه، ص۱۵</ref>. | # دومین پسر صدرالمتألهین نظام الدین احمد دانشمندی ادیب و حکیمی متأله و شاعری عارف است که در سال ۱۰۳۱ در شهر کاشان به دنیا آمد و در رجب ۱۰۷۴ وفات یافت. وی کتابی به نام مضمار دانش به زبان فارسی دارد<ref>مقدمه معادن الحکمه، ص۱۵</ref>. | ||
# آخرین فرزند صدرالمتألهین معصومه خاتون همسر علامه بزرگ میرزا قوامالدین تبریزی از شاگردان به نام صدرالمتألهین و حاشیه نویس کتاب اسفار است. او در تاریخ ۱۰۳۳ به دنیا آمد و ۱۰۹۳ وفات یافت. بانویی دانشمند و ادب دوست، حدیثشناس و عابد و زاهد و حافظ قرآن کریم بود که در محضر پدر و سپس خواهرانش زبیده و ام کلثوم علوم و معارف روز را فراگرفت<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص۸۳ (مستدرک)</ref>. | |||
# آخرین فرزند صدرالمتألهین معصومه خاتون همسر علامه بزرگ میرزا | |||
== ملاصدرا در قزوین == | == ملاصدرا در قزوین == | ||
خط ۷۰: | خط ۶۵: | ||
== دوران تبعید ملاصدرا == | == دوران تبعید ملاصدرا == | ||
ملاصدرا پس از کسب درجهٔ [[اجتهاد]]، به تدریس در مدرسهٔ خواجه پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی با بیشتر دانشمندان قشری اصفهان متفاوت بود، او را به بدعتگذاری در [[دین]] متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و در نهایت تبعید او از اصفهان شدند. بدین سان ملاصدرا از اصفهان [[تبعید]] شد. او راه مورچه خورت را در پیش گرفت و از آنجا راهی کهک قم گشت<ref>هانری کربن، ص ۱۳۸ و ۱۳۹</ref>. | ملاصدرا پس از کسب درجهٔ [[اجتهاد]]، به تدریس در مدرسهٔ خواجه پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی با بیشتر دانشمندان قشری اصفهان متفاوت بود، او را به بدعتگذاری در [[دین]] متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و در نهایت تبعید او از اصفهان شدند. بدین سان ملاصدرا از اصفهان [[تبعید]] شد. او راه مورچه خورت را در پیش گرفت و از آنجا راهی کهک قم گشت<ref>هانری کربن، ص ۱۳۸ و ۱۳۹</ref>. | ||
ملاصدرا در دوران تبعید به حوزههایی رفت اما به او اجازه نمیدادند. جلوی او را میگرفتند و او را مرتد میخواندند. ملاصدرا به مدت ۵ یا ۷ سال در کهک قم و در تبعید زیست، اما هرگز کار تدریس و پژوهش را رها نکرد و در همان روستای کوچک و دورافتاده به برگزاری جلسات درس مبادرت نمود. دروس وی بیشتر دربارهٔ افکار و باورهای حکیمان و دانشمندان ایرانی مانند [[شهابالدین سهروردی]]، [[ابوعلی سینا|ابن سینا]] و [[ابویعقوب الکندی]] و برخی از دانشمندان اندلسی همچون [[ابن عربی|ابنعربی]] و [[ابن رشد]] بودند<ref>کربن، هانری، صص ۱۴۶–۱۸۳</ref>. به روایتی دیگر، او در این مدت به ریاضت و عبادت پرداخت و مدتی را نیز در شهر قم سپری نمود<ref> پایگاه اطلاعرسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا</ref>. | ملاصدرا در دوران تبعید به حوزههایی رفت اما به او اجازه نمیدادند. جلوی او را میگرفتند و او را مرتد میخواندند. ملاصدرا به مدت ۵ یا ۷ سال در کهک قم و در تبعید زیست، اما هرگز کار تدریس و پژوهش را رها نکرد و در همان روستای کوچک و دورافتاده به برگزاری جلسات درس مبادرت نمود. دروس وی بیشتر دربارهٔ افکار و باورهای حکیمان و دانشمندان ایرانی مانند [[شهابالدین سهروردی]]، [[ابوعلی سینا|ابن سینا]] و [[ابویعقوب الکندی]] و برخی از دانشمندان اندلسی همچون [[ابن عربی|ابنعربی]] و [[ابن رشد]] بودند<ref>کربن، هانری، صص ۱۴۶–۱۸۳</ref>. به روایتی دیگر، او در این مدت به ریاضت و عبادت پرداخت و مدتی را نیز در شهر قم سپری نمود<ref> پایگاه اطلاعرسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا</ref>. | ||
== بازگشت به شیراز ملاصدرا == | == بازگشت به شیراز ملاصدرا == | ||
اللهوردی خان حاکم ایالت فارس امپراتوری [[صفویه|صفوی]] در زمان شاه عباس هنگام ساخت مدرسه خان در شیراز، ملاصدرا را که توسط علمای اصفهان [[تکفیر]] و در کهک قم تبعید شده بود به شیراز دعوت کرد. او نامهای بدین مضمون به ملاصدرا نوشت: | |||
من نمیتوانم به کهک بیایم تا بتوانم از محضر درس شما استفاده کنم و به همین جهت در شیراز بنای مدرسهای را برای شما شروع کردهام و همین که تمام شد اطلاع میدهم که بیایید و در این مدرسه تدریس کنید. | من نمیتوانم به کهک بیایم تا بتوانم از محضر درس شما استفاده کنم و به همین جهت در شیراز بنای مدرسهای را برای شما شروع کردهام و همین که تمام شد اطلاع میدهم که بیایید و در این مدرسه تدریس کنید. | ||
اللهوردی خان در | اللهوردی خان در وقفنامه مدرسه تصریح کرد که اختیار تدریس را به ملاصدرا واگذار میکنم تا اینکه هر درسی را که میخواهد در برنامه دروس مدرسه قرار دهد<ref>مولیانی، جایگاه گرجیها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران، ۲۴۹–۲۵۰</ref>. | ||
[[صفویه|حکومت صفوی]] و در راس آنان شاه عباس تمایلی به تبعید ملاصدرا از اصفهان نداشتند و شاه عباس صفوی به اجبار علمای اصفهان به این کار تن داد. از این رو، اللهوردی خان گرجی حاکم فارس، بر آن شد که برای این دانشمند در شیراز مدرسهای ساخته و از او برای تدریس در این مدرسه دعوت کند. با پایان یافتن ساخت و ساز بخش مهمی از این مدرسه که بعدها به مدرسه خان نامی شد، اللهوردی خان چشم از جهان بست و به دیار باقی شتافت. پس از او فرزند وی امام قلی خان که از دوستان دوران جوانی ملاصدرا بود پس از پدرش به حکومت فارس رسیده بود، پس از فتح هرمز و بیرون راندن پرتغالیها از [[خلیج فارس]]، و در پی پیروزی حکم رفع تبعید ملاصدرا را از شاه عباس گرفته و ملاصدرا را به شیراز دعوت کرد. | [[صفویه|حکومت صفوی]] و در راس آنان شاه عباس تمایلی به تبعید ملاصدرا از اصفهان نداشتند و شاه عباس صفوی به اجبار علمای اصفهان به این کار تن داد. از این رو، اللهوردی خان گرجی حاکم فارس، بر آن شد که برای این دانشمند در شیراز مدرسهای ساخته و از او برای تدریس در این مدرسه دعوت کند. با پایان یافتن ساخت و ساز بخش مهمی از این مدرسه که بعدها به مدرسه خان نامی شد، اللهوردی خان چشم از جهان بست و به دیار باقی شتافت. پس از او فرزند وی امام قلی خان که از دوستان دوران جوانی ملاصدرا بود پس از پدرش به حکومت فارس رسیده بود، پس از فتح هرمز و بیرون راندن پرتغالیها از [[خلیج فارس]]، و در پی پیروزی حکم رفع تبعید ملاصدرا را از شاه عباس گرفته و ملاصدرا را به شیراز دعوت کرد. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۲: | ||
ملاصدرا پس از بازگشت به شیراز، تدریس در این مدرسه نوساز را آغاز کرد. در این مدرسه افزون بر [[حکمت]] و [[فقه]]، ادبیات، اخترشناسی، ریاضیات، شیمی، معرفةالارض (زمینشناسی) و علوم طبیعی نیز تدریس میشد. اهمیت این مدرسه از مدرسه خواجه اصفهان نیز فزونی یافت. | ملاصدرا پس از بازگشت به شیراز، تدریس در این مدرسه نوساز را آغاز کرد. در این مدرسه افزون بر [[حکمت]] و [[فقه]]، ادبیات، اخترشناسی، ریاضیات، شیمی، معرفةالارض (زمینشناسی) و علوم طبیعی نیز تدریس میشد. اهمیت این مدرسه از مدرسه خواجه اصفهان نیز فزونی یافت. | ||
اللهوردی خان گرجی با این اقدام خود، دانشگاهی به مفهوم واقعی آن روز بنیان گذاشت، که در آن افزون بر حکمت، فقه، ادب، نجوم، علم حساب، هندسه، زمینشناسی، جانورشناسی، گیاهشناسی و شیمی تدریس میشد. ملاصدرا در پناه فرهنگ دوستی و آزاداندیشی | اللهوردی خان گرجی با این اقدام خود، دانشگاهی به مفهوم واقعی آن روز بنیان گذاشت، که در آن افزون بر حکمت، فقه، ادب، نجوم، علم حساب، هندسه، زمینشناسی، جانورشناسی، گیاهشناسی و شیمی تدریس میشد. ملاصدرا در پناه فرهنگ دوستی و آزاداندیشی اللهوردی خان گرجی تألیفات فراوانی از خود بر جای گذاشت، اما مهمترین حاصل عمر وی بنیاد نهادن حکمت متعالیه بود. بدین وسیله به عالم تشیع خدمتی عظیم نمود<ref>سامی، شیراز دیار سعدی و حافظ، ۳۵۰–</ref>. | ||
== اساتید ملاصدرا == | == اساتید ملاصدرا == | ||
در عصر | در عصر صدرالمتالهین اصفهان ـ و پس از آن قزوین ـ پایتخت و مرکز علمی ایران بود و اکثر اساتید بزرگ در این شهرها اقامت داشتند و جاذبه ویژهای برای دانش دوستان داشت. | ||
صدرالمتالهین ابتدا در محضر درس شیخ الاسلام شهر بهاءالحق والدین [[شیخ بهایی|محمد بن عبدالصمد عاملی]] ـ معروف به [[شیخ بهایی|شیخ بهائی]] ـ که در علوم نقلی مورد اعتماد و دانشمند زمان و برنای عصر خویش بود حاضر شد و سنگ بنای شخصیت علمی و اخلاقی ملاصدرا توسط این دانشمند جهاندیده کمنظیر و علامه رهرو ذیفنون عصر بنا نهاده شد و تکمیل این بنای معنوی را استاد دیگرش دانشمند سترگ و استاد علوم دینی و الهی و معارف حقیقی و اصول یقینی سید بزرگوار و پاک نهاد حکیم الهی و فقیه ربانی [[میرداماد|امیر محمد باقر بن شمس الدین]] مشهور به ـ [[میرداماد]] ـ عهدهدار گشت. این نوجوان خوش استعداد و پر شور حدیث و درایه و [[رجال]] و [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] را از شیخ بهائی و [[فلسفه]] و [[کلام]] و [[عرفان و تصوف اسلامی|عرفان]] و دیگر علوم ذوقی را از محضر میرداماد آموخت و علوم طبیعی و ریاضی و نجوم و هیئت را نیز از محضر این دو استاد و احتمالا نزد حکیم ابوالقاسم میر فندرسکی عارف زاهد و ریاضی دان بنام عصر فراگرفت<ref>زندگینامه ملاصدرا (صدرالمتالهین) | مشاهیر تاریخ ما | |||
https://mandegar.tarikhema.org › mo....</ref> | https://mandegar.tarikhema.org › mo....</ref> | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۴: | ||
# اسفار اربعه | # اسفار اربعه | ||
# التصور و التصدیق | # التصور و التصدیق | ||
# الشواهد الربوبیه | # الشواهد الربوبیه | ||
# العرشیه | # العرشیه | ||
# اللمعات المشرقیه | # اللمعات المشرقیه | ||
# المبدا و المعاد | # المبدا و المعاد | ||
# تفسیر القرآن الکریم | # تفسیر القرآن الکریم | ||
# سه رساله | # سه رساله | ||
# المشاعر | # المشاعر | ||
# شرح اصول کافی | # شرح اصول کافی | ||
# اسفار اربعه | # اسفار اربعه | ||
به تعبیر [[علامه حسن زاده]] آملی کتاب اسفار اربعه امّ الکتاب مؤلفات ملاصدراست که در اواخر دوره اقامتش در کهک شروع به تألیف آن نموده و از نظر دامنه و گسترش مطالب بیگمان بر شفای بوعلی سینا و فتوحات | به تعبیر [[حسن حسن زاده آملی|علامه حسن زاده]] آملی کتاب اسفار اربعه امّ الکتاب مؤلفات ملاصدراست که در اواخر دوره اقامتش در کهک شروع به تألیف آن نموده و از نظر دامنه و گسترش مطالب بیگمان بر شفای بوعلی سینا و فتوحات مکیّه ابنعربی مقدم است. این کتاب به یک معنا نقطه اتصال و حلقه جامع دایره المعارف مشائی ابن سینا و اقیانوس اسرار باطنیابنعربی است و به تعبیر دیگر، هم اوج هزار سال تفکر و تأمل دانشمندان و حکمای اسلامی است و هم شالوده بنای عقلانی تازه و اصیلی است که از متن معارف اسلامی سرچشمه گرفته است<ref>تاریخ فلسفه در اسلام، انتشارات سمت، ج۱، ص۴۹۶</ref>». | ||
صدرالمتألهین در این کتاب بزرگ با صراحت تمام رابطه حکمت و دین و عقل و [[وحی]] را بیان میدارد که: حاشا الشریعه الحقه الالهیه البیضاء ان تکون احکامها مصادمه للمعارف الیقینیه الضروریه و تباً لفلسفه تکون قوانینها غیر مطابقه للکتاب و السنه<ref>اسفار، ج۸، ص۳۰۳</ref>؛ حاشا که احکام و مقررات بر حق و تابناک شرعی با معارف بدیهی و یقینی عقلانی ناهماهنگ باشد و نابود باد فلسفه و حکمتی که قواعد و یافتههایش مطابق با کتاب الهی و [[سنت پیامبر|سنت نبوی]] نباشد». | صدرالمتألهین در این کتاب بزرگ با صراحت تمام رابطه حکمت و دین و عقل و [[وحی]] را بیان میدارد که: حاشا الشریعه الحقه الالهیه البیضاء ان تکون احکامها مصادمه للمعارف الیقینیه الضروریه و تباً لفلسفه تکون قوانینها غیر مطابقه للکتاب و السنه<ref>اسفار، ج۸، ص۳۰۳</ref>؛ حاشا که احکام و مقررات بر حق و تابناک شرعی با معارف بدیهی و یقینی عقلانی ناهماهنگ باشد و نابود باد فلسفه و حکمتی که قواعد و یافتههایش مطابق با کتاب الهی و [[سنت پیامبر|سنت نبوی]] نباشد». |