۸۷٬۸۹۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
جنگهای ارتداد ( و یا حروب ردّه) به جنگهایی گفته میشود که در پی شورشها و مخالفتهای زیاد در سرزمین اسلامی به دنبال خلافت [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] بعد از رحلت حضرت محمد (صلیالله علیه وآله وسلّم) پدید آمد. خلیفه اول برخورد سختی با آنها نمود و جنگهای متعددی را رقم زد و در این جنگها عده زیادی از مسلمانان و تازه مسلمانان کشته و زنان و کودکان آنان بهعنوان برده نزد ابوبکر فرستاده شدند. | '''جنگهای ارتداد''' ( و یا حروب ردّه) به جنگهایی گفته میشود که در پی شورشها و مخالفتهای زیاد در سرزمین اسلامی به دنبال خلافت [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] بعد از رحلت حضرت محمد (صلیالله علیه وآله وسلّم) پدید آمد. خلیفه اول برخورد سختی با آنها نمود و جنگهای متعددی را رقم زد و در این جنگها عده زیادی از مسلمانان و تازه مسلمانان کشته و زنان و کودکان آنان بهعنوان برده نزد ابوبکر فرستاده شدند. | ||
== منابع موضوع ردّه == | == منابع موضوع ردّه == | ||
در میان منابع تاریخ اسلام، کتابهایی که در موضوع «ردّه» نوشته شده از جایگاه ویژهای برخوردار میباشد. تاریخنویسان مسلمان کتابهای مستقلّی در این موضوع به یادگار گذاشتهاند. فهرست این کتابها عبارت است از: | در میان منابع تاریخ اسلام، کتابهایی که در موضوع «ردّه» نوشته شده از جایگاه ویژهای برخوردار میباشد. تاریخنویسان مسلمان کتابهای مستقلّی در این موضوع به یادگار گذاشتهاند. فهرست این کتابها عبارت است از: | ||
# کتاب الردّه، محمدبن اسحاق (م 150 هـ)؛ نام این کتاب را طبری، بلاذری و کلاعی بلنسی برده و مطالبی را از آن نقل کردهاند<ref>محمد بن عمر الواقدی، کتاب الردّه، تحقیق دکتر یحیی الجبوری، بیروت دارالغرب الاسلامی، 1410 ق.، ص 18.</ref>؛ | |||
# کتاب الردّه و الفتوح، سیف بن عمر تمیمی (م 193 هـ)؛ ابنندیم از این کتاب با نام کتاب الفتوح الکبیر و الردّه یاد کرده است<ref>ابن الندیم (اسحاق بن محمد)، الفهرست، بیروت، دارالمعرفة، ص 137.</ref>؛ طبری، یاقوت حموی، ابنعساکر و ابن حجر از این کتاب بهره بردهاند<ref>فؤاد سزگین، تاریخ التّراث العربی، معرّب فهمی حجازی، چاپ دوم، قم، مکتبة آیة الله المرعشی، ج 1، جزء دوم، 1412 ق.، ص 134 / ص 102 / آقابزرگ تهرانی، الذریعه، چاپ دوم، بیروت، دارالاضواء، 1403 ق.، ج 10، ص 238.</ref>؛ | |||
# کتاب الردّه، محمد بن عمر واقدی (م 207 هـ)<ref>فؤاد سزگین، تاریخ التّراث العربی، معرّب فهمی حجازی، چاپ دوم، قم، مکتبة آیة الله المرعشی، ج 1، جزء دوم، 1412 ق.، ص 134 / ص 102 / آقابزرگ تهرانی، الذریعه، چاپ دوم، بیروت، دارالاضواء، 1403 ق.، ج 10، ص 238.</ref>؛ | |||
# کتاب الردّه، اسحاق بن بشر بن محمد هاشمی (م 206 هـ)<ref>ابنندیم، پیشین، ص 137 / ص 149.</ref>؛ | |||
# کتاب الردّه، ابوالحسن علی بن محمد مدائنی (م 234 هـ)<ref>ابنندیم، پیشین، ص 137 / ص 149.</ref>؛ | |||
# کتاب الردّه، وثیمة بن موسی بن الفرات الوشّاء (م237 هـ)<ref>فؤاد سزگین، پیشین، ص143</ref>. | |||
# کتاب الردّه، ابومخنف لوط بن یحیی الازدی<ref>ابنندیم، پیشین، ص 136 آقابزرگ، پیشین، ج 10، ص 237238 / ص 159.</ref>؛ | |||
# کتاب الردّه، ابواسحاق اسماعیل بن عیسی العطار<ref>ابنندیم، پیشین، ص 136 آقابزرگ، پیشین، ج 10، ص 237238 / ص 159.</ref>؛ | |||
# کتاب الردّه، ابراهیم بن محمد بن سعید ثقفی (م 283 هـ)<ref>آقابزرگ، پیشین، ص 237..از میان نُه کتاب یاد شده، تنها کتاب الردّه واقدی بر جای مانده است واقدی، پیشین، ص 18.</ref>؛ | |||
# الاکتفاء فی مغازی المصطفی و الثلاثة الخلفاء، ابوالربیع سلیمان بن موسی الکلاعی (م 634 هـ)<ref>بخش ردّه از این کتاب را، خورشید احمد فارق به نام «تاریخ الردّه» منتشر کرده و دکتر احمد غنیم نیز همین بخش را به اسم «الخلافة الراشدة و البطولة الخالدة فی حروب الردّه» چاپ و منتشر کرده است فؤاد سزگین، پیشین، ص 74 و 97 و 152.</ref>؛ | |||
# کتاب مُسَیْلَمَة الکذّاب، هشام بن محمد بن سائب کلبی (م 204 هـ)<ref>ابنندیم، پیشین، ص 142 / آقابزرگ، پیشین، ج 1، ص 350 و ج 10، ص 238.</ref>؛ | |||
# کتاب المبتدا و المغازی و الوفاة و الردّة، ابان بن عثمان بن الاحمر، (م بعد از 140 هـ)<ref>آقابزرگ، پیشین، ج 19، ص 47.</ref>؛ | |||
# نصوص الردّه فی تاریخ الطبری، محمدحسن آل یاسین؛ وی از منظر انتقادی به گزارشهای طبری در موضوع ردّه پرداخته است<ref>محمدحسن آل یاسین، نصوص الردّه فی تاریخ الطبری، الطبقه الثالثه، بیروت، دارمکتبة الحیاة، 1397 ق.</ref>؛ | |||
# تاریخ الردّه، خورشید احمد فارق<ref>خورشید احمد فارق، تاریخ الردّه، الطبقه الثانیة، قاهره، دارالکتاب الاسلامی.این کتاب اقتباس و تهذیب کتاب کلاعی بلنسی است که قبلاً بدان اشاره شد</ref>؛ | |||
# حروب الردّه و بناء الدّولة الاسلامیة، احمد سعید بن سلم<ref>سعید بن سلم احمد، حروب الردّه، دارالمنار، 1415 ق.</ref>؛ | |||
# حروب الردّه، محمد احمد باشمیل؛ | |||
# حروب الردّه، زاهیة الدّجانی؛ | |||
# یوم الیمامة (حرب الردّه)، حلمی علی شعبان؛ | |||
# حرکة الردّه، علی العتوم؛ | |||
# الردّه فی ضوء مفهوم جدید، رجب عبدالحلیم؛ | |||
# ظاهرة الردّه فی المجتمع الاسلامی الاوّل؛ | |||
# حروب الردّه، الیاس شوفانی. | |||
== داستان حروب ردّه == | == داستان حروب ردّه == | ||
با رحلت پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم)، شورشهای زیادی در شبهجزیره محقق گردید؛ مدعیان نبوت مثل [[مسیلمه کذاب]] و [[طلیحه]] فعالتر شدند بهگونهای که مردم مدینه را نگران نمود. منافقان نیز که تا آن زمان خود را پنهان ساخته بودند، نفاق خود را آشکار ساختند و [[یهود]] و [[نصارا]] هم به مخالفت و سرزنش مسلمانان پرداختند<ref>واقدی، کتاب الرده، ص 28 و29.</ref> قبایلی مانند اسد، غطفان، عبس و ذبیان در شمال، شمال شرقی و شرق مدینه نیز با اعزام نمایندگانی به مدینه، از خلیفه تقاضای معافیت از پرداخت زکات نمودند و وقتی با مخالفت ابوبکر و جواب ردّ او روبهرو شدند، آماده حمله به مدینه گردیدند<ref>خورشید احمد فارق، تاریخ الردّه، ص 5.</ref>. | با رحلت پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم)، شورشهای زیادی در شبهجزیره محقق گردید؛ مدعیان نبوت مثل [[مسیلمه کذاب]] و [[طلیحه]] فعالتر شدند بهگونهای که مردم مدینه را نگران نمود. منافقان نیز که تا آن زمان خود را پنهان ساخته بودند، نفاق خود را آشکار ساختند و [[یهود]] و [[نصارا]] هم به مخالفت و سرزنش مسلمانان پرداختند<ref>واقدی، کتاب الرده، ص 28 و29.</ref> قبایلی مانند اسد، غطفان، عبس و ذبیان در شمال، شمال شرقی و شرق مدینه نیز با اعزام نمایندگانی به مدینه، از خلیفه تقاضای معافیت از پرداخت زکات نمودند و وقتی با مخالفت ابوبکر و جواب ردّ او روبهرو شدند، آماده حمله به مدینه گردیدند<ref>خورشید احمد فارق، تاریخ الردّه، ص 5.</ref>. | ||
خط ۵۱: | خط ۳۲: | ||
اقدام شورشیان علیه دستگاه خلافت، فرصت خوبی برای ابوبکر ایجاد نمود که افکار عمومی را از بحران جانشینسازی برای پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) به مشکل دیگری معطوف کند؛ زیرا وی در حالی متصدی خلافت شد که دو گروه با او مخالف بودند: یکی طرفداران استخلاف رسمی پیامبر یعنی شیعیان [[علی بن ابیطالب]] (علیهالسلام) و دیگری طرفداران [[سعد بن عباده]]. | اقدام شورشیان علیه دستگاه خلافت، فرصت خوبی برای ابوبکر ایجاد نمود که افکار عمومی را از بحران جانشینسازی برای پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) به مشکل دیگری معطوف کند؛ زیرا وی در حالی متصدی خلافت شد که دو گروه با او مخالف بودند: یکی طرفداران استخلاف رسمی پیامبر یعنی شیعیان [[علی بن ابیطالب]] (علیهالسلام) و دیگری طرفداران [[سعد بن عباده]]. | ||
ابوبکر میدانست این مسئله برای او ایجاد مشکل خواهد کرد؛ بنابراین، فوراً برای نشاندادن جدیت و اقتدار خود با شورشها برخوردی جدّی و قاطع نمود. قاطعیتی که ابوبکر در برابر آنان نشان داد، قطعاً بیارتباط با بحران داخلی مدینه نبود. با این که از سیره او این گونه برمیآید که مردی صلحطلب و باعاطفه است، ولی دو سال خلافت وی از او چهره دیگری نشان میدهد؛ از یک سو، با شورشیان و متهمان به ارتداد، با قساوت تمام برخورد میکند و از سوی دیگر، جرائم [[خالد بن ولید]] علیه بنییربوع و مالک بن نویره را تأیید مینماید<ref>هادی العلوی، فصول من تاریخ الاسلام السیاسی، نیقوسیا، قبرص، مرکزالابحاث و الدراسات الاشتراکیه فی العالم العربی،1995م،ص62</ref>. | ابوبکر میدانست این مسئله برای او ایجاد مشکل خواهد کرد؛ بنابراین، فوراً برای نشاندادن جدیت و اقتدار خود با شورشها برخوردی جدّی و قاطع نمود. قاطعیتی که ابوبکر در برابر آنان نشان داد، قطعاً بیارتباط با بحران داخلی مدینه نبود. با این که از سیره او این گونه برمیآید که مردی صلحطلب و باعاطفه است، ولی دو سال خلافت وی از او چهره دیگری نشان میدهد؛ از یک سو، با شورشیان و متهمان به ارتداد، با قساوت تمام برخورد میکند و از سوی دیگر، جرائم [[خالد بن ولید]] علیه بنییربوع و مالک بن نویره را تأیید مینماید<ref>هادی العلوی، فصول من تاریخ الاسلام السیاسی، نیقوسیا، قبرص، مرکزالابحاث و الدراسات الاشتراکیه فی العالم العربی،1995م،ص62</ref>. | ||
== مناطق فعال در مخالفت با خلیفه اول == | == مناطق فعال در مخالفت با خلیفه اول == | ||
پس از رحلت پیامبر فقط حجاز دچار شورش علیه خلیفه اول نشد، بلکه در این جنگها بهطور کلی پنج منطقه درگیر بودند: | پس از رحلت پیامبر فقط حجاز دچار شورش علیه خلیفه اول نشد، بلکه در این جنگها بهطور کلی پنج منطقه درگیر بودند: | ||
خط ۶۵: | خط ۴۷: | ||
طبری مینویسد: برخی از اصحاب از ابوبکر خواستند که از جنگ با این قبایل تازهمسلمان خودداری کند و آنها را از پرداخت زکات معاف دارد تا ایمان در دلهای آنها محکم گردد و در آینده، به اختیار خود، زکات بپردازند<ref>طبری، پیشین، ج 3، ص 225.</ref> عمر و برخی صحابه پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) در مخالفت با جنگ با مانعان زکات به این روایت پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) استدلال میکردند: «اُمِرْتُ اَنْ اُقاتِلَ النّاسَ حَتی یَقُولُوا لا اِلهَ اِلّا اللَّه، فَاِذا قالُوها عَصَمُوا مِنّی دِماءَهُمْ وَ اَمْوالَهُمْ»<ref>واقدی، پیشین، ص 51 / ابنقتیبه دینوری، پیشین، ج 1، ص 34 .</ref>من فقط در دعوت به توحید مأمور به جنگ هستم. وقتی مردم توحید را به زبان قبول کردند، جان و مالشان مصون است. | طبری مینویسد: برخی از اصحاب از ابوبکر خواستند که از جنگ با این قبایل تازهمسلمان خودداری کند و آنها را از پرداخت زکات معاف دارد تا ایمان در دلهای آنها محکم گردد و در آینده، به اختیار خود، زکات بپردازند<ref>طبری، پیشین، ج 3، ص 225.</ref> عمر و برخی صحابه پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) در مخالفت با جنگ با مانعان زکات به این روایت پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) استدلال میکردند: «اُمِرْتُ اَنْ اُقاتِلَ النّاسَ حَتی یَقُولُوا لا اِلهَ اِلّا اللَّه، فَاِذا قالُوها عَصَمُوا مِنّی دِماءَهُمْ وَ اَمْوالَهُمْ»<ref>واقدی، پیشین، ص 51 / ابنقتیبه دینوری، پیشین، ج 1، ص 34 .</ref>من فقط در دعوت به توحید مأمور به جنگ هستم. وقتی مردم توحید را به زبان قبول کردند، جان و مالشان مصون است. | ||
اما ابوبکر به روایت دیگری استدلال میکرد؛ او میگفت: من خود از پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) شنیدم که فرمود: «اُمِرْتُ اَنْ اُقاتِلَ النّاسَ عَلی ثَلاثِ: شَهادَةُ اَنْ لااِلهَ اِلّا اللّه وَ اِقامُ الصَّلاةِ وَ ایتاءُ الزَکاةِ»ِِِ؛ <ref>ابنقتیبه، پیشین، ص 35.</ref> من در سه چیز مأمور به جنگ هستم: توحید، نماز و زکات. خلیفه اول با اصرار فراوان میگفت: به خدا قسم، اگر عقالی<ref>عقال به زکات سالانه گویند و نیز ریسمانی که شتر را هنگام دادن زکات، به آن بندند. گاهی نیز به معنای مبلغ اندکی است که یک «عقال» (پای بند شتر) میارزد. بعضی میگویند: اگر عین شتران زکات را بستانند «عقال» و اگر بهای آن را بستانند «نقد» گویند. گاهی هم «عقال» برای بیان حداقل به کار میرود. ر. ک. به: احمد العلی، حجاز در صدر اسلام، ترجمه عبدالمحمدآیتی، ص 280.</ref> را که به پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) میپرداختند از من دریغ دارند، با آنها خواهم جنگید وی معتقد بود فرقی بین نماز و زکات نیست<ref>واقدی، پیشین، ص 45.</ref>. | اما ابوبکر به روایت دیگری استدلال میکرد؛ او میگفت: من خود از پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) شنیدم که فرمود: «اُمِرْتُ اَنْ اُقاتِلَ النّاسَ عَلی ثَلاثِ: شَهادَةُ اَنْ لااِلهَ اِلّا اللّه وَ اِقامُ الصَّلاةِ وَ ایتاءُ الزَکاةِ»ِِِ؛ <ref>ابنقتیبه، پیشین، ص 35.</ref> من در سه چیز مأمور به جنگ هستم: توحید، نماز و زکات. خلیفه اول با اصرار فراوان میگفت: به خدا قسم، اگر عقالی<ref>عقال به زکات سالانه گویند و نیز ریسمانی که شتر را هنگام دادن زکات، به آن بندند. گاهی نیز به معنای مبلغ اندکی است که یک «عقال» (پای بند شتر) میارزد. بعضی میگویند: اگر عین شتران زکات را بستانند «عقال» و اگر بهای آن را بستانند «نقد» گویند. گاهی هم «عقال» برای بیان حداقل به کار میرود. ر. ک. به: احمد العلی، حجاز در صدر اسلام، ترجمه عبدالمحمدآیتی، ص 280.</ref> را که به پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) میپرداختند از من دریغ دارند، با آنها خواهم جنگید وی معتقد بود فرقی بین نماز و زکات نیست<ref>واقدی، پیشین، ص 45.</ref>. | ||
== نخستین رویارویی با شورشیان == | == نخستین رویارویی با شورشیان == | ||
پس از مخالفت خلیفه با درخواست معافشدن قبایل از پرداخت زکات، نمایندگان آنان برگشتند و با بیان این که مردم مدینه اندکاند، آنها را برای حمله به آن شهر تشویق کردند<ref>خورشید احمد فارق، پیشین، ص 5 / ابن کثیر، پیشین، ج 6، ص 311.</ref> گویا پیش از آمدن فرستادگان این قبایل به مدینه، افرادی همچون عیینه بن حصن و اقرع بن حابس به همراه عده دیگری از اشراف به مدینه آمده بودند و با اعلان خبر شورش اعراب و تصمیم آنها در خودداری از پرداخت زکات، از خلیفه خواسته بودند که مبلغی را به آنها بدهد تا از ارتداد اعراب و حمله آنان به مدینه جلوگیری کنند. مهاجران و انصار هم با پذیرش خواسته آنها، از ابوبکر خواستند تا هنگام بازگشت [[سپاه اسامه]]، آنها را با دادن مبلغی، به این کار راضی کند. | پس از مخالفت خلیفه با درخواست معافشدن قبایل از پرداخت زکات، نمایندگان آنان برگشتند و با بیان این که مردم مدینه اندکاند، آنها را برای حمله به آن شهر تشویق کردند<ref>خورشید احمد فارق، پیشین، ص 5 / ابن کثیر، پیشین، ج 6، ص 311.</ref> گویا پیش از آمدن فرستادگان این قبایل به مدینه، افرادی همچون عیینه بن حصن و اقرع بن حابس به همراه عده دیگری از اشراف به مدینه آمده بودند و با اعلان خبر شورش اعراب و تصمیم آنها در خودداری از پرداخت زکات، از خلیفه خواسته بودند که مبلغی را به آنها بدهد تا از ارتداد اعراب و حمله آنان به مدینه جلوگیری کنند. مهاجران و انصار هم با پذیرش خواسته آنها، از ابوبکر خواستند تا هنگام بازگشت [[سپاه اسامه]]، آنها را با دادن مبلغی، به این کار راضی کند. | ||
خط ۸۵: | خط ۶۸: | ||
# مهاجر بن ابی امیه بر علیه مخالفین یمن و قبیله کنده در حضرموت؛ | # مهاجر بن ابی امیه بر علیه مخالفین یمن و قبیله کنده در حضرموت؛ | ||
# سُوید بن مقرِّن بر علیه مخالفان سواحل شمالی یمن<ref>محمد احمد باشميل ، حروب الردة ، بیروت ، دار الفكر، ۱۳۹۹هـ ، ص ۳۳</ref>. | # سُوید بن مقرِّن بر علیه مخالفان سواحل شمالی یمن<ref>محمد احمد باشميل ، حروب الردة ، بیروت ، دار الفكر، ۱۳۹۹هـ ، ص ۳۳</ref>. | ||
== جنگ با بحرینیان == | == جنگ با بحرینیان == | ||
منطقه بحرین با مسلمانشدن منذر بن ساوی، فرمانروای آن دیار، اسلام را پذیرفت و پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) علاء بن حضرمی را به ولایت آنجا منصوب کردند<ref>بلاذری، فتوح البلدان، بیروت، دارمکتبة الهلالی، ص 85-88.</ref>، پس از رحلت پیامبر(صلیالله علیه وآله وسلّم) و مرگ منذر، بحرینیان از دین برگشتند، به جز طایفه «عبدالقیس» که دین خود را حفظ کردند. بکر بن وائل نیز بعداً با تحریک حطیم بن ضبیعه مرتد شد <ref>طبری، پیشین، ج 3، ص 301و302 / احمد بن اعثم الکوفی، الفتوح، تحقیق علی شیری، الطبقه الاولی، بیروت، دارالاضواء، 1411 ق.، ج 1، ص37</ref> برخی مورّخان بدون تفکیک «عبدالقیس» از «بکر بن وائل» همه قبیله ربیعه را مرتد معرفی کردهاند<ref>ابن سعد، پیشین، ج 4، ص 267.</ref> این دو طایفه با هم دشمنی دیرینه داشتند. | منطقه بحرین با مسلمانشدن منذر بن ساوی، فرمانروای آن دیار، اسلام را پذیرفت و پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) علاء بن حضرمی را به ولایت آنجا منصوب کردند<ref>بلاذری، فتوح البلدان، بیروت، دارمکتبة الهلالی، ص 85-88.</ref>، پس از رحلت پیامبر(صلیالله علیه وآله وسلّم) و مرگ منذر، بحرینیان از دین برگشتند، به جز طایفه «عبدالقیس» که دین خود را حفظ کردند. بکر بن وائل نیز بعداً با تحریک حطیم بن ضبیعه مرتد شد <ref>طبری، پیشین، ج 3، ص 301و302 / احمد بن اعثم الکوفی، الفتوح، تحقیق علی شیری، الطبقه الاولی، بیروت، دارالاضواء، 1411 ق.، ج 1، ص37</ref> برخی مورّخان بدون تفکیک «عبدالقیس» از «بکر بن وائل» همه قبیله ربیعه را مرتد معرفی کردهاند<ref>ابن سعد، پیشین، ج 4، ص 267.</ref> این دو طایفه با هم دشمنی دیرینه داشتند. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۹۴: | ||
هر چند اهلسنت علت اصلی همه این جنگها را [[ارتداد]] عرب میدانند، ما هم منکر ارتداد گروهی از اعراب و فتنهانگیزی آنان نیستیم؛ اما بررسی و تحقیق در اسناد این جنگها نشان میدهد که علت همه آنها ارتداد عرب نبوده است و دغدغه اصلی در برخی موارد، سرکوب طرفداران امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، کسب درآمد از طریق جمعآوری غنایم برای ادامه حکومت و نیز انحراف اذهان عمومی از مسئله مهم جانشینی به جمعآوری اموال و غنایم از راه جنگ با دیگران بوده است. نخستین شاهد بر چندگونه بودن متهمان به ارتداد، گفتار خود ابوبکر است که میگوید: «فَمِنْهُمْ مَنْ اِرْتَدَّ و ادّعی النبوّةَ و مِنْهُمْ مَنْ اِرْتَدَّ و مَنَعَ الزَکاةَ.» او در سخنان دیگری خطاب به عمر میگوید: «وَ اَمَّا مَنْ اِرْتَدَّتْ مِنْ هؤلاء الْعَرَبِ، فَمِنْهُمْ مَنْ لایُصَلّی وَ قَدْ کَفَرَ بالصَّلاةِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یُصَلّی وَ قَدْ مَنَعَ الزّکاةَ.»<ref>واقدی، کتاب الرده، ، ص 48 و 51.</ref>. | هر چند اهلسنت علت اصلی همه این جنگها را [[ارتداد]] عرب میدانند، ما هم منکر ارتداد گروهی از اعراب و فتنهانگیزی آنان نیستیم؛ اما بررسی و تحقیق در اسناد این جنگها نشان میدهد که علت همه آنها ارتداد عرب نبوده است و دغدغه اصلی در برخی موارد، سرکوب طرفداران امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، کسب درآمد از طریق جمعآوری غنایم برای ادامه حکومت و نیز انحراف اذهان عمومی از مسئله مهم جانشینی به جمعآوری اموال و غنایم از راه جنگ با دیگران بوده است. نخستین شاهد بر چندگونه بودن متهمان به ارتداد، گفتار خود ابوبکر است که میگوید: «فَمِنْهُمْ مَنْ اِرْتَدَّ و ادّعی النبوّةَ و مِنْهُمْ مَنْ اِرْتَدَّ و مَنَعَ الزَکاةَ.» او در سخنان دیگری خطاب به عمر میگوید: «وَ اَمَّا مَنْ اِرْتَدَّتْ مِنْ هؤلاء الْعَرَبِ، فَمِنْهُمْ مَنْ لایُصَلّی وَ قَدْ کَفَرَ بالصَّلاةِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یُصَلّی وَ قَدْ مَنَعَ الزّکاةَ.»<ref>واقدی، کتاب الرده، ، ص 48 و 51.</ref>. | ||
== علل حروب رده == | == علل حروب رده == | ||
علل این جنگها «حروب رده» را با استناد به منابع اهلسنت و بررسی منابع متعدد تاریخی که در مورد جنگهای پس از رحلت پیامبر خدا نگاشته شده را، میتوان اینگونه برشمرد: | علل این جنگها «حروب رده» را با استناد به منابع اهلسنت و بررسی منابع متعدد تاریخی که در مورد جنگهای پس از رحلت پیامبر خدا نگاشته شده را، میتوان اینگونه برشمرد: |