۸۸٬۰۰۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
'''علم رجال'''، دانشی است که در آن از شرایط قبول قول [[راوی]] بحث میشود. به عبارت دیگر علم رجال به شناخت ظاهری یعنی نام و کنیه و...و باطنی یعنی اوصاف ذاتی مانند وثاقت و ممدوحیت راوی یا عدم آن میپردازد. | '''علم رجال'''، دانشی است که در آن از شرایط قبول قول [[راوی]] بحث میشود. به عبارت دیگر علم رجال به شناخت ظاهری یعنی نام و کنیه و...و باطنی یعنی اوصاف ذاتی مانند وثاقت و ممدوحیت راوی یا عدم آن میپردازد. | ||
علم رجال دانش مطالعه روشهای شناخت اشخاص و | علم رجال دانش مطالعه روشهای شناخت اشخاص و قضاوت درباره صلاحیت آنهاست. رجالشناسی به معنای عام علم شناخت رجال یا همان شناخت مردان. خصوصاً بزرگ مردان است؛ اما در معنای اصطلاحی در علوم دینی علم شناخت «سلسله راویان حدیث» است. خصوصاً شناخت صفاتی که در اعتماد پذیری [[احادیث]]<nowiki/>شان مؤثر است. | ||
از آغاز تدوین [[علوم اسلامی]] ناقدان حدیث همواره به بررسی احوال راویان مذکور در سلسله اسناد احادیث [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم]] و [[ائمه | از آغاز تدوین [[علوم اسلامی]] ناقدان حدیث همواره به بررسی احوال راویان مذکور در سلسله اسناد احادیث [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم]] و [[ائمه|ائمه (علیه السلام)]] اهتمام داشتهاند. همچنین علمای [[مذهب شیعه|شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|سنی]] آن را وسیلهای در خدمت [[علم حدیث]] و [[فقه]] دانسته و در این باب آثار بسیار آفریدهاند. | ||
== تاریخچه و سیر اجمالی علم رجال == | == تاریخچه و سیر اجمالی علم رجال == | ||
این علم از دیرباز، یعنی از نخستین قرنهای طلوع [[اسلام]] مورد توجه [[مسلمان|مسلمین]] قرار داشته و به تدریج با افزایش نیازی که بدان احساس میشده، دامنه آن گسترش یافته است. | این علم از دیرباز، یعنی از نخستین قرنهای طلوع [[اسلام]] مورد توجه [[مسلمان|مسلمین]] قرار داشته و به تدریج با افزایش نیازی که بدان احساس میشده، دامنه آن گسترش یافته است. | ||
اگر علم رجال را به همان عمومیت که گذشت، تعریف کنیم یعنی دایره آن را تا شرححالنویسی (رشته تراجم) توسعه دهیم، سابقه این علم به نیمه اول قرن نخستین میرسد. زیرا در حدود سال 40 هجری<ref>تعیین این تاریخ به اعتماد گفته علامه بزرگوار شیخ آقا بزرگ تهرانی در الذریعه است (ج 10،ص 84) ولی با توجه به اینکه عبیدالله تا پایان قرن اول هجری در قید حیات بوده (الفهرست، چاپ نجف، پاورقی ص 133 به نقل از التقریب ابن حجر) این گفته بی دلیل مینماید، مگر اینکه تالیف وی در همان سالهای حدود 40 باشد</ref> [[عبیدالله بن ابی رافع]] کاتب [[علی بن | اگر علم رجال را به همان عمومیت که گذشت، تعریف کنیم یعنی دایره آن را تا شرححالنویسی (رشته تراجم) توسعه دهیم، سابقه این علم به نیمه اول قرن نخستین میرسد. زیرا در حدود سال 40 هجری<ref>تعیین این تاریخ به اعتماد گفته علامه بزرگوار شیخ آقا بزرگ تهرانی در الذریعه است (ج 10،ص 84) ولی با توجه به اینکه عبیدالله تا پایان قرن اول هجری در قید حیات بوده (الفهرست، چاپ نجف، پاورقی ص 133 به نقل از التقریب ابن حجر) این گفته بی دلیل مینماید، مگر اینکه تالیف وی در همان سالهای حدود 40 باشد</ref> [[عبیدالله بن ابی رافع]] کاتب [[علی بن ابیطالب|امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)]] نام آن عده از اصحاب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را که در جنگهای علی (علیه السلام) شرکت داشته و به همراهی آن حضرت جنگیدهاند در کتابی گرد آورد و ظاهرا وی نخستین کسی بود که در رجال کتاب نوشت. | ||
[[ | [[شیخ طوسی]] در الفهرست از این کتاب به نام تسمیه من شهد مع امیرالمؤمنین (علیه السلام) الجمل و صفین و النهروان من الصحابة-رضی الله عنهم یاد کرده و سند خود را بدان ذکر نموده است. | ||
در قرن سوم هجری بر اثر شیوع کتب حدیث و رواج [[اصول فقه|اصول]] و مصنفات این علم، فن رجال نیز بالتبع رونق گرفت و کتب بالنسبه زیادی در این فن تدوین و تالیف شد که برخی از آنها تاکنون موجود است و از آثار گرانبهای شیعه در این علم به شمار میرود. | در قرن سوم هجری بر اثر شیوع کتب حدیث و رواج [[اصول فقه|اصول]] و مصنفات این علم، فن رجال نیز بالتبع رونق گرفت و کتب بالنسبه زیادی در این فن تدوین و تالیف شد که برخی از آنها تاکنون موجود است و از آثار گرانبهای شیعه در این علم به شمار میرود. | ||
از آن جمله است: کتاب [[طبقات الرجال (کتاب)|طبقات الرجال]] تالیف [[احمد بن ابی عبدالله برقی]]<ref>الذریعه (ج 10،ص 99 و الاسناد المصفی ص 79) آنچه درباره مؤلف این کتاب گفته شد، نظر علامه تهرانی است در کتاب ارجمند و معروف الذریعه و هم در رساله مشیخه ایشان که به الاسناد المصفی معروف است. و او نیز در این نظر، دنباله رو نجاشی و شاید بعضی دیگر از ائمه رجال است. گروه دیگری این کتاب را به پدر وی، ابو عبدالله محمد بن خالد البرقی، منسوب کردهاند. ولی محقق رجالی، معاصر شیخ محمد تقی شوشتری، صاحب کتاب قاموس الرجال، این هر دو قول را مردود شمرده و مؤلف طبقات الرجال را به قرینه طبقه روایتی، عبدالله بن احمد البرقی-از مشایخ روایت کلینی-یا احمد بن عبدالبرقی-از مشایخ صدوق ثانی-دانسته و باز در میان این دو احتمال، دومین را به صواب نزدیکتر شمرده است. برای تفصیل ر. ک. قاموس الرجال، ج 1،ص 31-32</ref>. که نسخه ناقصی از آن تاکنون باقی است و کتاب ابومحمد عبدالله بن جبلة بن حیان بن ابجر الکنانی، (متوفا به سال 219)<ref>فهرست نجاشی، چاپ سربی، تهران 160.این تاریخ در قاموس الرجال به نقل از فهرست نجاشی 229 ضبط شده که با مراجعه به دو نسخه چاپی نجاشی و هم برخی کتب دیگر که آن را از نجاشی نقل کردهاند مانند:الذریعه و تاسیس الشیعه، اطمینان به وقوع اشتباه برای صاحب قاموس یا مامقانی صاحب رجال (که قاموس تقریبا حاشیهای بر آن است) حاصل میشود</ref>. که [[ | از آن جمله است: کتاب [[طبقات الرجال (کتاب)|طبقات الرجال]] تالیف [[احمد بن ابی عبدالله برقی]]<ref>الذریعه (ج 10،ص 99 و الاسناد المصفی ص 79) آنچه درباره مؤلف این کتاب گفته شد، نظر علامه تهرانی است در کتاب ارجمند و معروف الذریعه و هم در رساله مشیخه ایشان که به الاسناد المصفی معروف است. و او نیز در این نظر، دنباله رو نجاشی و شاید بعضی دیگر از ائمه رجال است. گروه دیگری این کتاب را به پدر وی، ابو عبدالله محمد بن خالد البرقی، منسوب کردهاند. ولی محقق رجالی، معاصر شیخ محمد تقی شوشتری، صاحب کتاب قاموس الرجال، این هر دو قول را مردود شمرده و مؤلف طبقات الرجال را به قرینه طبقه روایتی، عبدالله بن احمد البرقی-از مشایخ روایت کلینی-یا احمد بن عبدالبرقی-از مشایخ صدوق ثانی-دانسته و باز در میان این دو احتمال، دومین را به صواب نزدیکتر شمرده است. برای تفصیل ر. ک. قاموس الرجال، ج 1،ص 31-32</ref>. که نسخه ناقصی از آن تاکنون باقی است و کتاب ابومحمد عبدالله بن جبلة بن حیان بن ابجر الکنانی، (متوفا به سال 219)<ref>فهرست نجاشی، چاپ سربی، تهران 160.این تاریخ در قاموس الرجال به نقل از فهرست نجاشی 229 ضبط شده که با مراجعه به دو نسخه چاپی نجاشی و هم برخی کتب دیگر که آن را از نجاشی نقل کردهاند مانند:الذریعه و تاسیس الشیعه، اطمینان به وقوع اشتباه برای صاحب قاموس یا مامقانی صاحب رجال (که قاموس تقریبا حاشیهای بر آن است) حاصل میشود</ref>. که [[شیخ طوسی]] در کتاب رجال او را از اصحاب [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام کاظم (علیه السلام)]] شمرده و [[نجاشی]] کتب متعددی از جمله کتابی در رجال را بدو نسبت داده است. | ||
برخی دیگر از کتب رجالی قرن سوم عبارتند از: [[رجال حسن بن علی بن فضال (کتاب)|رجال حسن بن علی بن فضال]] (متوفا به سال 224) که گویا در عصر [[نجاشی]]، معروف و شاید در اختیار خود او بوده است، کتاب رجال حسن بن محبوب (متوفا به سال 224) به نام [[معرفة رواة الاخبار (کتاب)|معرفة رواة الاخبار]]<ref>معالم العلماء. تالیف محمد بن علی بن شهر آشوب (متوفا به سال 588) چاپ عباس اقبال ص 28.ولی در فهرست شیخ طوسی فقط از مشیخه یاد شده و از این کتاب ذکری نرفته است</ref>. و این غیر از کتاب دیگر اوست در مشیخه که ابوجعفر اودی آن را به ترتیب نام رجال فصل بندی کرده است. دیگر کتاب رجال ابراهیم بن محمد بن سعید ثقفی<ref>الذریعه، ج 10،ص 147</ref>. متوفا به سال 283) ،و کتاب رجال حافظ ابو محمد عبدالرحمن بن یوسف بن خراش المروزی البغدادی<ref>الذریعه، ج 10،ص 154</ref>. متوفا به سال 283). | برخی دیگر از کتب رجالی قرن سوم عبارتند از: [[رجال حسن بن علی بن فضال (کتاب)|رجال حسن بن علی بن فضال]] (متوفا به سال 224) که گویا در عصر [[نجاشی]]، معروف و شاید در اختیار خود او بوده است، کتاب رجال حسن بن محبوب (متوفا به سال 224) به نام [[معرفة رواة الاخبار (کتاب)|معرفة رواة الاخبار]]<ref>معالم العلماء. تالیف محمد بن علی بن شهر آشوب (متوفا به سال 588) چاپ عباس اقبال ص 28.ولی در فهرست شیخ طوسی فقط از مشیخه یاد شده و از این کتاب ذکری نرفته است</ref>. و این غیر از کتاب دیگر اوست در مشیخه که ابوجعفر اودی آن را به ترتیب نام رجال فصل بندی کرده است. دیگر کتاب رجال ابراهیم بن محمد بن سعید ثقفی<ref>الذریعه، ج 10،ص 147</ref>. متوفا به سال 283) ،و کتاب رجال حافظ ابو محمد عبدالرحمن بن یوسف بن خراش المروزی البغدادی<ref>الذریعه، ج 10،ص 154</ref>. متوفا به سال 283). | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
نکتهای که از بررسی بسیاری از کتابهای رجالی این قرن به دست میآید، این است که این کتابها در موضوعات محدودتر و محصورتری نگاشته شده و گویا در این قرن شیوه تخصصگرایی رواج یافته و رشتههای تخصصی و موضوعات متنوع مستقلا مورد نظر خبرگان و علمای فن قرار گرفته است و این خود نشانه گسترش دامنه این علم در قرن مزبور است. | نکتهای که از بررسی بسیاری از کتابهای رجالی این قرن به دست میآید، این است که این کتابها در موضوعات محدودتر و محصورتری نگاشته شده و گویا در این قرن شیوه تخصصگرایی رواج یافته و رشتههای تخصصی و موضوعات متنوع مستقلا مورد نظر خبرگان و علمای فن قرار گرفته است و این خود نشانه گسترش دامنه این علم در قرن مزبور است. | ||
مثلا ابوالعباس احمد بن محمد بن سعید معروف به [[ابن عقده]] (متوفا به سال 332 یا 333)<ref>سال وفات او را شیخ در الفهرست،333 و در کتاب رجال،332 ذکر کرده و محقق شوشتری در قاموس الرجال قول اول را به صواب نزدیک دانسته است. قاموس، ج 1،ص 397</ref> ،چنانکه یاد کردیم، کتابی مشتمل بر رجال [[جعفر بن محمد ( | مثلا ابوالعباس احمد بن محمد بن سعید معروف به [[ابن عقده]] (متوفا به سال 332 یا 333)<ref>سال وفات او را شیخ در الفهرست،333 و در کتاب رجال،332 ذکر کرده و محقق شوشتری در قاموس الرجال قول اول را به صواب نزدیک دانسته است. قاموس، ج 1،ص 397</ref> ،چنانکه یاد کردیم، کتابی مشتمل بر رجال [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیه السلام)]] فراهم آورد و در آن از چهار هزار نفر تشرف یافته به صحبت و روایت آن حضرت نام برده است. | ||
[[ابوالحسین احمد بن الحسین بن عبیداله غضائری]] دو کتاب درباره مؤلفان شیعه (که اصطلاحا به آنها فهرست اطلاق میشود) نگاشت و کتاب دیگری مشتمل بر نام راویان ضعیف و غیر موثق به نام الضعفاء نوشت<ref>این کتاب را نخستین بار جمالالدین ابوالفضائل احمد بن طاووس حلی (متوفا به سال 673) کشف کرد و در کتاب حل الاشکال خود که مجموعهای است شامل این کتاب و اصول چهارگانه علم رجال مندرج ساخت. بعدها مولی عبدالله تستری (متوفا به سال 1021) آن را از حل الاشکال استخراج و جداگانه تدوین کرد. برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به الذریعه، ج 10.</ref>، و قاضی ابوبکر محمد بن عمرالجعانی البغدادی (متوفا به سال 355) که در حدیث و رجال سرآمد زمان خود بود<ref>قاموس الرجال، ج 8،ص 323.به نقل از انساب سمعانی</ref>، کتاب بزرگی به نام الشیعة من اصحاب الحدیث و طبقاتهم در طبقات راویان شیعه تالیف کرد که شیخ نجاشی آن را سماع کرده است و کتاب دیگری در شرح طبقات اصحاب حدیث در [[بغداد]]<ref>الذریعه، ج 1،ص 323</ref> و چند کتاب دیگر در موضوعات محدود مربوط به روایان حدیث فراهم آورد<ref>الفهرست، چاپ نجف، ص 178 و قاموس، ج 8،ص 322</ref>. | [[ابوالحسین احمد بن الحسین بن عبیداله غضائری]] دو کتاب درباره مؤلفان شیعه (که اصطلاحا به آنها فهرست اطلاق میشود) نگاشت و کتاب دیگری مشتمل بر نام راویان ضعیف و غیر موثق به نام الضعفاء نوشت<ref>این کتاب را نخستین بار جمالالدین ابوالفضائل احمد بن طاووس حلی (متوفا به سال 673) کشف کرد و در کتاب حل الاشکال خود که مجموعهای است شامل این کتاب و اصول چهارگانه علم رجال مندرج ساخت. بعدها مولی عبدالله تستری (متوفا به سال 1021) آن را از حل الاشکال استخراج و جداگانه تدوین کرد. برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به الذریعه، ج 10.</ref>، و قاضی ابوبکر محمد بن عمرالجعانی البغدادی (متوفا به سال 355) که در حدیث و رجال سرآمد زمان خود بود<ref>قاموس الرجال، ج 8،ص 323.به نقل از انساب سمعانی</ref>، کتاب بزرگی به نام الشیعة من اصحاب الحدیث و طبقاتهم در طبقات راویان شیعه تالیف کرد که شیخ نجاشی آن را سماع کرده است و کتاب دیگری در شرح طبقات اصحاب حدیث در [[بغداد]]<ref>الذریعه، ج 1،ص 323</ref> و چند کتاب دیگر در موضوعات محدود مربوط به روایان حدیث فراهم آورد<ref>الفهرست، چاپ نجف، ص 178 و قاموس، ج 8،ص 322</ref>. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
'''برخی دیگر از کتابهای رجالی معروف قرن چهارم بدین قرار است''': | '''برخی دیگر از کتابهای رجالی معروف قرن چهارم بدین قرار است''': | ||
رجال [[ابن داود قمی]] (متوفا به سال 368) درباره ممدوحین و مذمومین، رجال [[ | رجال [[ابن داود قمی]] (متوفا به سال 368) درباره ممدوحین و مذمومین، رجال [[شیخ صدوق|محمد بن علی بن بابویه]] معروف به [[شیخ صدوق]] (متوفا به سال 381)، فهرست حسن بن محمد بن الولید قمی، استاد صدوق و دیگر قمیین (متوفا به سال 343)، | ||
کتاب الطبقات [[ابن دول]] (متوفا به سال 350)، کتاب [[رجال کلینی (کتاب)|رجال کلینی]]، [[ | کتاب الطبقات [[ابن دول]] (متوفا به سال 350)، کتاب [[رجال کلینی (کتاب)|رجال کلینی]]، [[شیخ کلینی|محمد بن یعقوب]]، مؤلف کتاب معروف [[اصول کافی (کتاب)|اصول کافی]] (متوفا به سال 328 یا 329)، | ||
رساله معروف ابوغالب زراری به فرزند زادهاش در تراجم راویان آل اعین و...که یک بار به سال 356 و بار دیگر پس از 11 سال یعنی در سال 367 نگارش یافته است، | رساله معروف ابوغالب زراری به فرزند زادهاش در تراجم راویان آل اعین و...که یک بار به سال 356 و بار دیگر پس از 11 سال یعنی در سال 367 نگارش یافته است، | ||
و از همه معروفتر کتاب معرفة الناقلین عن الائمة الصادقین (علیه السلام) است، تالیف شیخ ابیعمرو محمد بن عمر بن عبدالعزیز الکشی (متوفای حدود نیمه قرن چهارم<ref>به گفته سید محمد صادق بحر العلوم در مقدمه رجال شیخ، چاپ نجف، ص 61</ref> که خلاصه و منتخبی از آن به نام اختیار الرجال، در حال حاضر موجود و نسخ چاپی آن معروف و در دسترس است. | و از همه معروفتر کتاب معرفة الناقلین عن الائمة الصادقین (علیه السلام) است، تالیف [[محمد بن عمر کشی|شیخ ابیعمرو محمد بن عمر بن عبدالعزیز الکشی]] (متوفای حدود نیمه قرن چهارم<ref>به گفته سید محمد صادق بحر العلوم در مقدمه رجال شیخ، چاپ نجف، ص 61</ref> که خلاصه و منتخبی از آن به نام اختیار الرجال، در حال حاضر موجود و نسخ چاپی آن معروف و در دسترس است. | ||
در حدود نیمه اول قرن پنجم هجری، یعنی پس از گذشتن بیش از سه قرن از تالیف نخستین کتاب رجالی، [[اصول اربعه]] رجالیه یعنی چهار کتاب معروف و مورد استناد این علم که از ترکیب و تصحیح و امتزاج کتب و مصنفات قبلی تشکیل شده بود به رشته تحریر درآمد و سرفصل تازهای در تاریخچه این علم گشوده گشت. | در حدود نیمه اول قرن پنجم هجری، یعنی پس از گذشتن بیش از سه قرن از تالیف نخستین کتاب رجالی، [[اصول اربعه]] رجالیه یعنی چهار کتاب معروف و مورد استناد این علم که از ترکیب و تصحیح و امتزاج کتب و مصنفات قبلی تشکیل شده بود به رشته تحریر درآمد و سرفصل تازهای در تاریخچه این علم گشوده گشت. | ||
این چهار کتاب که خوشبختانه در طول زمان از دستبرد حوادث مصون مانده و اصل آنها تا زمان حاضر باقی است و بعضی از آنها مکرر به طبع رسیده، عبارت است از: | این چهار کتاب که خوشبختانه در طول زمان از دستبرد حوادث مصون مانده و اصل آنها تا زمان حاضر باقی است و بعضی از آنها مکرر به طبع رسیده، عبارت است از: اختیار الرجال، الفهرست، الرجال (هر سه تالیف [[شیخ طوسی|شیخ ابوجعفر محمد بن الحسن طوسی]]، متوفا به سال 460)، | ||
و کتاب فهرست معروف به رجال نجاشی، تالیف احمد بن علی نجاشی (متوفا به سال 450).<ref>این قول معروف درباره سال وفات شیخ نجاشی است که مؤلفان متاخر همچون علامه مامقانی و علامه تهرانی و جز ایشان نیز همان را ذکر کردهاند. برخی دیگر همین تاریخ را با تعبیر«ده سال پیش از شیخ»بیان کردهاند. فقط محقق شوشتری، صاحب قاموس الرجال، این قول را تخطئه کرده است، با این استدلال که نجاشی در کتاب خود محمد بن الحسن بن حمزة بن ابی یعلی را عنوان کرده و گفته که وی در سال 463 وفات یافته است. پس نجاشی باید در این تاریخ زنده باشد و پس از آن وفات یافته باشد (قاموس، ج 1،ص 347) ،ولی فاضل محقق بزرگوار، سید موسی شبیری زنجانی، در این مورد نظری متکی به استدلالی متین ابراز داشته و سخن مؤلف قاموس را مردود ساخته است. اظهار معزی الیه عینا چنین است: | و کتاب فهرست معروف به رجال نجاشی، تالیف [[نجاشی|احمد بن علی نجاشی]] (متوفا به سال 450).<ref>این قول معروف درباره سال وفات شیخ نجاشی است که مؤلفان متاخر همچون علامه مامقانی و علامه تهرانی و جز ایشان نیز همان را ذکر کردهاند. برخی دیگر همین تاریخ را با تعبیر«ده سال پیش از شیخ»بیان کردهاند. فقط محقق شوشتری، صاحب قاموس الرجال، این قول را تخطئه کرده است، با این استدلال که نجاشی در کتاب خود محمد بن الحسن بن حمزة بن ابی یعلی را عنوان کرده و گفته که وی در سال 463 وفات یافته است. پس نجاشی باید در این تاریخ زنده باشد و پس از آن وفات یافته باشد (قاموس، ج 1،ص 347) ،ولی فاضل محقق بزرگوار، سید موسی شبیری زنجانی، در این مورد نظری متکی به استدلالی متین ابراز داشته و سخن مؤلف قاموس را مردود ساخته است. اظهار معزی الیه عینا چنین است: | ||
از اینکه نجاشی، وفات شیخ طوسی (متوفا به سال 460) را در کتاب خود ضبط نکرده و از کتابهای معروف شیخ مانند مبسوط و تبیان نام نبرده، میتوان مطمئن شد که تاریخ مزبور (یعنی تاریخ فوت محمد بن الحسن بن حمزه که در کتاب نجاشی مضبوط است) یا اشتباه است و صحیح آن 436 است، یا اینکه از خطوط الحاقی است که نظیر آن در اثر خلط حاشیه به متن، در بسیاری از کتب اتفاق افتاده است. از این قبیل است تاریخ وفات عبدالکریم قشیری (متوفا به سال 465) که در بعضی از نسخ تاریخ بغداد، تالیف خطیب-که خود در سال 463 فوت کرده است-ثبت شده است. و خطوط الحاقی در فهرست ابن ندیم (متوفا به سال 380 یا 385) بسیار زیاد است و به گمان قوی احتمال دوم صحیح است، چنانکه با مراجعه به فرحة الغری، تالیف عبدالکریم بن طاووس معلوم میشود.</ref>. این چهار کتاب در طول قرنهای متعددی که از تالیف آنها گذشته، همواره مورد توجه و استفاده و مراجعه خبرگان این فن قرار داشته و چنانکه به تفصیل خواهیم دید، کارهایی از قبیل ترتیب و تبویب و جمع و تفصیل براساس آنها انجام گرفته است. | از اینکه نجاشی، وفات شیخ طوسی (متوفا به سال 460) را در کتاب خود ضبط نکرده و از کتابهای معروف شیخ مانند مبسوط و تبیان نام نبرده، میتوان مطمئن شد که تاریخ مزبور (یعنی تاریخ فوت محمد بن الحسن بن حمزه که در کتاب نجاشی مضبوط است) یا اشتباه است و صحیح آن 436 است، یا اینکه از خطوط الحاقی است که نظیر آن در اثر خلط حاشیه به متن، در بسیاری از کتب اتفاق افتاده است. از این قبیل است تاریخ وفات عبدالکریم قشیری (متوفا به سال 465) که در بعضی از نسخ تاریخ بغداد، تالیف خطیب-که خود در سال 463 فوت کرده است-ثبت شده است. و خطوط الحاقی در فهرست ابن ندیم (متوفا به سال 380 یا 385) بسیار زیاد است و به گمان قوی احتمال دوم صحیح است، چنانکه با مراجعه به فرحة الغری، تالیف عبدالکریم بن طاووس معلوم میشود.</ref>. این چهار کتاب در طول قرنهای متعددی که از تالیف آنها گذشته، همواره مورد توجه و استفاده و مراجعه خبرگان این فن قرار داشته و چنانکه به تفصیل خواهیم دید، کارهایی از قبیل ترتیب و تبویب و جمع و تفصیل براساس آنها انجام گرفته است. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
علم رجال بر طبقات [[صحابه|اصحاب]] پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مبتنی است، چنان که [[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]] در کتاب رجال خود به بیان طبقات اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحاب [[علی بن ابیطالب|امام علی (علیه السلام)]] پرداخته است؛ اما در فهرست بنابر نقل اسامی، اصول، مصنفات و تألیفات و طرق آنهاست. | علم رجال بر طبقات [[صحابه|اصحاب]] پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مبتنی است، چنان که [[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]] در کتاب رجال خود به بیان طبقات اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحاب [[علی بن ابیطالب|امام علی (علیه السلام)]] پرداخته است؛ اما در فهرست بنابر نقل اسامی، اصول، مصنفات و تألیفات و طرق آنهاست. | ||
مرحوم [[تستری]] در خصوص | مرحوم [[تستری]] در خصوص کتاب رجال کشی میگوید اصل این کتاب بر بیان طبقات استوار است و در کتب علم رجال بیان طبقات اشخاص کفایت میکند<ref> قاموس الرجال، تستری، ج ۱، ص ۳۳</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |