میرزا ملکم خان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:
}}
}}
'''میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله''' سیاستمدار،‌ اندیشمند، نویسنده‌ و روزنامه‌نویس دورۀ قاجار شخصیتی پیچیده و بحث‌برانگیز دارد که برای تاریخ‌ اندیشه‌ی سیاسی مهم می‌باشد.
'''میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله''' سیاستمدار،‌ اندیشمند، نویسنده‌ و روزنامه‌نویس دورۀ قاجار شخصیتی پیچیده و بحث‌برانگیز دارد که برای تاریخ‌ اندیشه‌ی سیاسی مهم می‌باشد.
==معرفی اجمالی==
==معرفی اجمالی==
«میرزاملکم‌خان ناظم‌الدوله» در سال ۱۲۴۹ ق. در خانواده‌ا‌ی متوسط در جلفای [[اصفهان]] متولد شد. پدرش میرزا یعقوب از ارمنیان جلفا بود. میرزا‌یعقوب که خود را از خویشاوندان «[[ژان‌ژاک روسو]]» فیلسوف سیاسی و پرآوازه فرانسوی می‌دانست<ref>اصیل، حجت‌الله، زندگی و‌اندیشه‌ی میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله، ص۱۴، تهران، نی، ۱۳۷۶، چ اول.</ref>. ادعا داشت که به [[دین اسلام]] گرویده است. این ادعا چندان مورد قبول پژوهش‌گران و محققانی که به مطالعۀ احوال او پرداخته بودند، قرار نگرفت چرا که این محققان بر این باورند که [[اسلام]] آوردن وی مصلحت‌اندیشانه و به‌ قصد نفوذ در دستگاه سیاسی و اداری کشور بود<ref>همان، ص۱۴-۱۵.</ref>. میرزایعقوب فرزند خود ملکم را در ده‌ سالگی راهی [[پاریس]] کرد تا در آنجا به تحصیل علم بپردازد. ملکم پس از هفت سال اقامت در فرنگ به ایران بازگشت<ref>ناطق، هما، از ماست که برماست، ص۱۸۵، تهران، آگاه، ۱۳۵۷، چ‌سوم.</ref>، وی به‌عنوان مترجم در وزارت امورخارجه مشغول به‌کار شد. افزون بر کار ترجمه، در دارالفنون به تدریس هندسه، لگاریتم و جغرافیا پرداخت<ref>آدمیت، فریدون، امیرکبیر ایران، ص۳۶۶، تهران، خوارزمی، ۱۳۵۵، چ پنجم.</ref>. او در سال ۱۲۸۱ ق ازدواج کرد<ref>اصیل، حجت‌الله، میرزاملکم‌خان ناظم‌الدوله و نظریه‌پردازی مدرنیته‌ی ایرانی، ص۳۳، تهران، کویر، ۱۳۸۴، چ اول.</ref> و سرانجام پس از آن‌ که عمری را در صحنه‌ی سیاست گذراند و فراز و فرودهایی را در کارنامه‌ی عملی خود به ثبت رسانید؛ سال۱۳۲۶ ق در [[سوئیس]] مرد و بنا به وصیت خودش جسدش را سوزاندند و خاکسترش را به وارثانش تحویل دادند<ref>همان، ص۳۴.</ref>.
«میرزاملکم‌خان ناظم‌الدوله» در سال ۱۲۴۹ ق. در خانواده‌ا‌ی متوسط در جلفای [[اصفهان]] متولد شد. پدرش میرزا یعقوب از ارمنیان جلفا بود. میرزا‌یعقوب که خود را از خویشاوندان «[[ژان‌ژاک روسو]]» فیلسوف سیاسی و پرآوازه فرانسوی می‌دانست<ref>اصیل، حجت‌الله، زندگی و‌اندیشه‌ی میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله، ص۱۴، تهران، نی، ۱۳۷۶، چ اول.</ref>. ادعا داشت که به [[دین اسلام]] گرویده است. این ادعا چندان مورد قبول پژوهش‌گران و محققانی که به مطالعۀ احوال او پرداخته بودند، قرار نگرفت چرا که این محققان بر این باورند که [[اسلام]] آوردن وی مصلحت‌اندیشانه و به‌ قصد نفوذ در دستگاه سیاسی و اداری کشور بود<ref>همان، ص۱۴-۱۵.</ref>. میرزایعقوب فرزند خود ملکم را در ده‌ سالگی راهی [[پاریس]] کرد تا در آنجا به تحصیل علم بپردازد. ملکم پس از هفت سال اقامت در فرنگ به ایران بازگشت<ref>ناطق، هما، از ماست که برماست، ص۱۸۵، تهران، آگاه، ۱۳۵۷، چ‌سوم.</ref>، وی به‌عنوان مترجم در وزارت امورخارجه مشغول به‌کار شد. افزون بر کار ترجمه، در دارالفنون به تدریس هندسه، لگاریتم و جغرافیا پرداخت<ref>آدمیت، فریدون، امیرکبیر ایران، ص۳۶۶، تهران، خوارزمی، ۱۳۵۵، چ پنجم.</ref>. او در سال ۱۲۸۱ ق ازدواج کرد<ref>اصیل، حجت‌الله، میرزاملکم‌خان ناظم‌الدوله و نظریه‌پردازی مدرنیته‌ی ایرانی، ص۳۳، تهران، کویر، ۱۳۸۴، چ اول.</ref> و سرانجام پس از آن‌ که عمری را در صحنه‌ی سیاست گذراند و فراز و فرودهایی را در کارنامه‌ی عملی خود به ثبت رسانید؛ سال۱۳۲۶ ق در [[سوئیس]] مرد و بنا به وصیت خودش جسدش را سوزاندند و خاکسترش را به وارثانش تحویل دادند<ref>همان، ص۳۴.</ref>.
خط ۴۲: خط ۴۰:


===فراموش‌خانه===
===فراموش‌خانه===
تبعید و بازگشت به صحنه‌ی سیاست: یکی از مهم‌ترین کارهایی که ملکم‌خان در عرصه‌ی سیاست انجام داد تاسیس فراموش‌خانه بود. در کتب و ادبیات سیاسی از ملکم به‌عنوان اولین موسس لژ فراماسونری در [[ایران]] یاد می‌کنند<ref>مدنی، جلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ص۸۲، قم، انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه‌ی مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم)، ۱۳۸۷، چ پانزدهم.</ref>. تاریخ برپایی فراموش‌خانه را ۱۲۷۵ تا ۱۲۷۷ ق ذکر کرده‌اند.<ref>کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران، ص۶۳-۶۵، تهران، اقبال، ۱۳۵۵، چ دوم.</ref> گرچه بسیاری از راز و رمزهای فراموش‌خانه، هنوز بر پژوهش‌گران پوشیده است، لکن مرام آن‌را ترویج و تبلیغ اصول آزادی و انتقاد از استبداد و آشنا کردن روشنفکران با راز پیشرفت مغرب زمین ذکر کرده‌اند.<ref>اصیل، حجت‌الله، زندگی و‌اندیشه‌ی میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله، ص۲۴، تهران، کویر، ۱۳۸۴، چ اول.</ref> از آنجا که ترکیب اعضای فراموش‌خانه، فعالیت‌ها و آموزه‌های آنان آمیخته با پنهان‌کاری بود، ناصرالدین شاه را به فرجام فعالیت آنها بیمناک ساخت. ناصرالدین شاه همچنین در اثر تلقین اطرافیان به این امر معتقد گشت که «تشکیل فراموش‌خانه و ترویج افکار آزادی، مقدمه‌ی انحلال سلطنت قاجاریه است.»<ref>رائین، اسماعیل، میرزا ملکم‌خان، ص۲۰، تهران، صفی‌علی شاه، ۱۳۵۳، چ دوم.</ref> به‌همین جهت در دوازدهم ربیع الثانی ۱۲۷۸ق دستور برچیده شدن آن‌را صادر کرد.<ref>اصیل، حجت‌الله، زندگی و‌اندیشه‌ی میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله، ص۴۴، تهران، کویر، ۱۳۸۴، چ اول.</ref> پس از برچیده شدن فراموش‌خانه ملکم به [[عراق]] تبعید شد. دولت عراق نیز از آنجایی که افکار ملکم را خطرناک یافت او را اخراج<ref>رائین، اسماعیل، میرزا ملکم‌خان، ص۲۶، تهران، صفی‌علی شاه، ۱۳۵۳، چ دوم.</ref> و نهایتا ملکم به [[استانبول]] رفت. ملکم با رفتن به استانبول مورد حمایت سفیر ایران یعنی میرزا حسین‌خان مشیرالدوله قرار گرفت و در اثر وساطت ایشان به صحنه‌ی سیاست برگشت و «مستشار سفارت ایران» در استانبول شد. پس از آن‌که میرزا حسین‌خان در سال ۱۳۸۸ق به ایران آمد و صدراعظم شد ملکم را نیز به ایران فراخواند و «مشاور صدارت عظما» را به وی داد.
تبعید و بازگشت به صحنه‌ی سیاست: یکی از مهم‌ترین کارهایی که ملکم‌خان در عرصه‌ی سیاست انجام داد تاسیس فراموش‌خانه بود. در کتب و ادبیات سیاسی از ملکم به‌عنوان اولین موسس لژ فراماسونری در [[ایران]] یاد می‌کنند<ref>مدنی، جلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ص۸۲، قم، انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه‌ی مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم)، ۱۳۸۷، چ پانزدهم.</ref>. تاریخ برپایی فراموش‌خانه را ۱۲۷۵ تا ۱۲۷۷ ق ذکر کرده‌اند.<ref>کتیرایی، محمود، فراماسونری در ایران، ص۶۳-۶۵، تهران، اقبال، ۱۳۵۵، چ دوم.</ref> گرچه بسیاری از راز و رمزهای فراموش‌خانه، هنوز بر پژوهش‌گران پوشیده است، لکن مرام آنرا ترویج و تبلیغ اصول آزادی و انتقاد از استبداد و آشنا کردن روشنفکران با راز پیشرفت مغرب زمین ذکر کرده‌اند.<ref>اصیل، حجت‌الله، زندگی و‌اندیشه‌ی میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله، ص۲۴، تهران، کویر، ۱۳۸۴، چ اول.</ref> از آنجا که ترکیب اعضای فراموش‌خانه، فعالیت‌ها و آموزه‌های آنان آمیخته با پنهان‌کاری بود، ناصرالدین شاه را به فرجام فعالیت آنها بیمناک ساخت. ناصرالدین شاه همچنین در اثر تلقین اطرافیان به این امر معتقد گشت که «تشکیل فراموش‌خانه و ترویج افکار آزادی، مقدمه‌ی انحلال سلطنت قاجاریه است.»<ref>رائین، اسماعیل، میرزا ملکم‌خان، ص۲۰، تهران، صفی‌علی شاه، ۱۳۵۳، چ دوم.</ref> به‌همین جهت در دوازدهم ربیع الثانی ۱۲۷۸ق دستور برچیده شدن آنرا صادر کرد.<ref>اصیل، حجت‌الله، زندگی و‌اندیشه‌ی میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله، ص۴۴، تهران، کویر، ۱۳۸۴، چ اول.</ref> پس از برچیده شدن فراموش‌خانه ملکم به [[عراق]] تبعید شد. دولت عراق نیز از آنجایی که افکار ملکم را خطرناک یافت او را اخراج<ref>رائین، اسماعیل، میرزا ملکم‌خان، ص۲۶، تهران، صفی‌علی شاه، ۱۳۵۳، چ دوم.</ref> و نهایتا ملکم به [[استانبول]] رفت. ملکم با رفتن به استانبول مورد حمایت سفیر ایران یعنی میرزا حسین‌خان مشیرالدوله قرار گرفت و در اثر وساطت ایشان به صحنه‌ی سیاست برگشت و «مستشار سفارت ایران» در استانبول شد. پس از آن‌که میرزا حسین‌خان در سال ۱۳۸۸ق به ایران آمد و صدراعظم شد ملکم را نیز به ایران فراخواند و «مشاور صدارت عظما» را به وی داد.


===امتیاز رویتر===
===امتیاز رویتر===
خط ۶۸: خط ۶۶:


==حکومت==
==حکومت==
ملکم حکومت را سازمانی می‌داند که مستقل از ملت است و منشاء امر و نهی در جامعه می‌باشد. <ref>اصیل، حجت‌الله، میرزاملکم‌خان ناظم‌الدوله و نظریه‌پردازی مدرنیته‌ی ایرانی، ص۳۱، تهران، کویر، ۱۳۸۴، چ اول.</ref> بدین ترتیب حکومت را منشاء حق و تکلیف معرفی می‌کند. وظایف چنین حکومتی در نظر ملکم‌خان محصور به حفظ نظم، حفظ حقوق جانی و حفظ حقوق مالی می‌باشد و خارج از این سه عمل هیچ تکلیفی برعهده‌ی دولت نیست.<ref>همان، ص۸۷.</ref> ملکم درباره‌ی شکل حکومت، آن‌را به دو نوع سلطنتی و جمهوری تقسیم می‌کند. وجه ممیزه‌ی این دو نوع حکومت، چگونگی دستیابی فرمانروایان به حکومت و ماندگاری یا ناپایداری آنها می‌باشد. «هرگاه در یک طایفه حکومت در دست یک‌نفر باشد و اجرای حکومت در خانواده‌ی آن حکومت موروثی باشد ترکیب آن‌را سلطنت می‌گویند و اگر حکومت یک طایفه موافق یک قرار معین نوبت به‌نوبت منتقل شود ترکیب آن‌ را جمهوری می‌نامند.» <ref>همان، ص۳۱.</ref> حکومت سلطنت نیز به دو نوع مطلق و معتدل (مشروطه) تقسیم می‌شود. «در هر حکومتی که هم اختیار وضع قانون و هم اختیار اجرای قانون در دست پادشاه باشد، ترکیب حکومت را سلطنت مطلق می‌گویند.... در حکومتی که اجرای قانون با پادشاه و وضع قانون با ملت است ترکیب آن حکومت را سلطنت معتدل (مشروطه) می‌گویند.» <ref>همان، ص۳۲.</ref> او که نمی‌خواست موجبات نگرانی ناصرالدین شاه را فراهم آورد این‌گونه اظهارنظر می‌کرد که «اوضاع سلطنت معتدل به حالت ایران مناسبتی ندارد و چیزی که برای ما لازم است سلطنت مطلق است.» <ref>همان.</ref> ملکم‌خان دولت آرمانی خود را در شکل آن نمی‌جوید. آرمان سیاسی او حکومت قانون است و مدعی است که رواج قانون حتی در یک نظام استبدادی حلال مشکلات است.
ملکم حکومت را سازمانی می‌داند که مستقل از ملت است و منشاء امر و نهی در جامعه می‌باشد. <ref>اصیل، حجت‌الله، میرزاملکم‌خان ناظم‌الدوله و نظریه‌پردازی مدرنیته‌ی ایرانی، ص۳۱، تهران، کویر، ۱۳۸۴، چ اول.</ref> بدین ترتیب حکومت را منشاء حق و تکلیف معرفی می‌کند. وظایف چنین حکومتی در نظر ملکم‌خان محصور به حفظ نظم، حفظ حقوق جانی و حفظ حقوق مالی می‌باشد و خارج از این سه عمل هیچ تکلیفی برعهده‌ی دولت نیست.<ref>همان، ص۸۷.</ref> ملکم درباره‌ی شکل حکومت، آنرا به دو نوع سلطنتی و جمهوری تقسیم می‌کند. وجه ممیزه‌ی این دو نوع حکومت، چگونگی دستیابی فرمانروایان به حکومت و ماندگاری یا ناپایداری آنها می‌باشد. «هرگاه در یک طایفه حکومت در دست یک‌نفر باشد و اجرای حکومت در خانواده‌ی آن حکومت موروثی باشد ترکیب آنرا سلطنت می‌گویند و اگر حکومت یک طایفه موافق یک قرار معین نوبت به‌نوبت منتقل شود ترکیب آن‌ را جمهوری می‌نامند.» <ref>همان، ص۳۱.</ref> حکومت سلطنت نیز به دو نوع مطلق و معتدل (مشروطه) تقسیم می‌شود. «در هر حکومتی که هم اختیار وضع قانون و هم اختیار اجرای قانون در دست پادشاه باشد، ترکیب حکومت را سلطنت مطلق می‌گویند.... در حکومتی که اجرای قانون با پادشاه و وضع قانون با ملت است ترکیب آن حکومت را سلطنت معتدل (مشروطه) می‌گویند.» <ref>همان، ص۳۲.</ref> او که نمی‌خواست موجبات نگرانی ناصرالدین شاه را فراهم آورد این‌گونه اظهارنظر می‌کرد که «اوضاع سلطنت معتدل به حالت ایران مناسبتی ندارد و چیزی که برای ما لازم است سلطنت مطلق است.» <ref>همان.</ref> ملکم‌خان دولت آرمانی خود را در شکل آن نمی‌جوید. آرمان سیاسی او حکومت قانون است و مدعی است که رواج قانون حتی در یک نظام استبدادی حلال مشکلات است.


==جمع‌بندی==
==جمع‌بندی==
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۸۶

ویرایش