۸۷٬۸۳۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[آیتالله تسخیری' به '[[محمد علی تسخیری ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۶۸: | خط ۴۶۸: | ||
صالحی نجفآبادی، ناصر، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه امام صادق(علیهالسلام)، دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی، استاد راهنما: علی اصغر حلبی، استاد مشاور: داود باوند، عبدالعلی بیگدلی، 1374. | صالحی نجفآبادی، ناصر، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه امام صادق(علیهالسلام)، دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی، استاد راهنما: علی اصغر حلبی، استاد مشاور: داود باوند، عبدالعلی بیگدلی، 1374. | ||
هدف این رساله، بررسی اندیشههای سیاسی شیخ محمد عبده به عنوان یک اصلاحطلب دینی میباشد. تحقیق حاضر با استفاده از روش کتابخانهای انجام یافته و مباحث آن در چهار فصل تنظیم گردیده است: فصل اول، به کلیات تحقیق اختصاص دارد. در فصل دوم، اندیشههای دینی ـ فلسفی محمد عبده بررسی شده است. اندیشههای اجتماعی شیخ در فصل سوم و اندیشههای سیاسی وی در فصل چهارم تجزیه و تحلیل گردیده است. بر اساس نتایج حاصل از تحقیق، شیخ محمدعبده، به عنوان یک تئوریسین و مدرنیست اسلامی، تمام افکار و اندیشههای اصلاحی خود را بر محور عقلگرایی و اخلاقگرایی اسلامی متمرکز کرده بود، از این رو برخی از پژوهشگران اهل سنت او را مؤسس نهضت نو معتزلهگرایی قلمداد کردهاند. وی در جهان اسلام، بیشتر به عنوان یک مصلح دینی و اخلاقی مطرح است تا یک مصلح سیاسی. از دیدگاه¬ وی مهمترین دلیل ضعف و انحطاط مسلمین رسوخ کجاندیشیها و کجفهمیها ¬در مبانی عقلی، دینی و سیاسی آنها است که خرافات و بدعتهای دینی را به همراه آورده است.<br> | هدف این رساله، بررسی اندیشههای سیاسی شیخ محمد عبده به عنوان یک اصلاحطلب دینی میباشد. تحقیق حاضر با استفاده از روش کتابخانهای انجام یافته و مباحث آن در چهار فصل تنظیم گردیده است: فصل اول، به کلیات تحقیق اختصاص دارد. در فصل دوم، اندیشههای دینی ـ فلسفی محمد عبده بررسی شده است. اندیشههای اجتماعی شیخ در فصل سوم و اندیشههای سیاسی وی در فصل چهارم تجزیه و تحلیل گردیده است. بر اساس نتایج حاصل از تحقیق، شیخ محمدعبده، به عنوان یک تئوریسین و مدرنیست اسلامی، تمام افکار و اندیشههای اصلاحی خود را بر محور عقلگرایی و اخلاقگرایی اسلامی متمرکز کرده بود، از این رو برخی از پژوهشگران اهل سنت او را مؤسس نهضت نو معتزلهگرایی قلمداد کردهاند. وی در جهان اسلام، بیشتر به عنوان یک مصلح دینی و اخلاقی مطرح است تا یک مصلح سیاسی. از دیدگاه¬ وی مهمترین دلیل ضعف و انحطاط مسلمین رسوخ کجاندیشیها و کجفهمیها ¬در مبانی عقلی، دینی و سیاسی آنها است که خرافات و بدعتهای دینی را به همراه آورده است.<br> | ||
وی در باب سیاست، معتقد بود که خلافت باید از آنِ اعراب باشد و باید در برابر سیاست ترک کردن اعراب و حاکمیت ترکان عثمانی بر کشور مصر مقاومت کرد. به اعتقاد او، اقتدارات حاکم اسلامی، مفتی، مجتهد و امثال آنها خصلتی مدنی دارد نه شرعی و امتیازات آنها از شرع نشأت نمیگیرد، بلکه شرع، میزان تکالیف و اقتدارات آنها را معین میکند. این امر نه به جهت جدایی دین از سیاست، بلکه برای جلوگیری از استبداد دینی خلیفه، مفتی و امثال آنها میباشد و سلطه دینی، به خدا و رسول او اختصاص دارد. بنابراین [[حکومت اسلامى|حکومت اسلامی]] با تئوکراسی (خداسالاری) متفاوت بوده و حاکم اسلامی در صورت از دست دادن شرایط و ترک وظایف باید امر و نهی و نصیحت شود و در صورت عدم اصلاح، بنابر مقتضای مصالح عامه برکنار شود. همچنین بهترین نوع حکومت ازدیدگاه عبده، مشروطه سلطنتی (دموکراسی پارلمانی) است، مشروط بر این که عامل پیشرفت ملت در جهت اصلاح دینی، اخلاقی و سیاسی آنها گردد و اگر مانع آن بود باید آن حکومت را نادرست و یا دستکم زودرس دانست و اگر حکومت استبدادی یا حتی بیگانه به احراز این هدف کمک کند باید | وی در باب سیاست، معتقد بود که خلافت باید از آنِ اعراب باشد و باید در برابر سیاست ترک کردن اعراب و حاکمیت ترکان عثمانی بر کشور مصر مقاومت کرد. به اعتقاد او، اقتدارات حاکم اسلامی، مفتی، مجتهد و امثال آنها خصلتی مدنی دارد نه شرعی و امتیازات آنها از شرع نشأت نمیگیرد، بلکه شرع، میزان تکالیف و اقتدارات آنها را معین میکند. این امر نه به جهت جدایی دین از سیاست، بلکه برای جلوگیری از استبداد دینی خلیفه، مفتی و امثال آنها میباشد و سلطه دینی، به خدا و رسول او اختصاص دارد. بنابراین [[حکومت اسلامى|حکومت اسلامی]] با تئوکراسی (خداسالاری) متفاوت بوده و حاکم اسلامی در صورت از دست دادن شرایط و ترک وظایف باید امر و نهی و نصیحت شود و در صورت عدم اصلاح، بنابر مقتضای مصالح عامه برکنار شود. همچنین بهترین نوع حکومت ازدیدگاه عبده، مشروطه سلطنتی (دموکراسی پارلمانی) است، مشروط بر این که عامل پیشرفت ملت در جهت اصلاح دینی، اخلاقی و سیاسی آنها گردد و اگر مانع آن بود باید آن حکومت را نادرست و یا دستکم زودرس دانست و اگر حکومت استبدادی یا حتی بیگانه به احراز این هدف کمک کند باید آن را تحمل کرد.<br> | ||
خلاصه آنکه، عبده قبل از تبعید، در قالب لژ فراماسونری، حزبوطنی مصر، مجمع تقریب بین المذاهب، جمعیت عروه در سودان، مطبوعات و امثال آن فعالیتهای سیاسی داشت و بر روی اصلاح دینی و سیاسی علما و... تاکید میکرد و تشکیل امت واحده را جزء اصول و اهداف اسلامی خود قرار داده بود. ولی پس از تبعید و جدا شدن از سید جمال، روشی محافظهکارانه و اعتدالی در پیش گرفت و به دلیل وجود سیاست سوء کشورهای اسلامی، سیاست را مترادف با فریبکاری، نفاقانگیزی و دشمنی با دین و دانش میدانست و بیشتر بر روی اصلاح دینی و اخلاقی طبقه عوام و بیسواد کشور مصر تأکید مینمود و جهان وطنی اسلامی را امری پوچ و غیرممکن قلمداد میکرد.<br> | خلاصه آنکه، عبده قبل از تبعید، در قالب لژ فراماسونری، حزبوطنی مصر، مجمع تقریب بین المذاهب، جمعیت عروه در سودان، مطبوعات و امثال آن فعالیتهای سیاسی داشت و بر روی اصلاح دینی و سیاسی علما و... تاکید میکرد و تشکیل امت واحده را جزء اصول و اهداف اسلامی خود قرار داده بود. ولی پس از تبعید و جدا شدن از سید جمال، روشی محافظهکارانه و اعتدالی در پیش گرفت و به دلیل وجود سیاست سوء کشورهای اسلامی، سیاست را مترادف با فریبکاری، نفاقانگیزی و دشمنی با دین و دانش میدانست و بیشتر بر روی اصلاح دینی و اخلاقی طبقه عوام و بیسواد کشور مصر تأکید مینمود و جهان وطنی اسلامی را امری پوچ و غیرممکن قلمداد میکرد.<br> | ||