مبانی اعتقادی جریان‌های تکفیری (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Javadi صفحهٔ مبانی اعتقادی جریانهای تکفیری را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به مبانی اعتقادی جریان‌های تکفیری (مقاله) منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
یکی از مصادیق بارز این افراطی‌گری گروه کج‌اندیش مارقین یا خوارج بودند که بعد از تکفیر امیر مومنان او را در محراب عبادت به شهادت رساندند این نگرش در طول تاریخ به اشکال مختلف حتی بصورت مذاهب باصطلاح انقلابی بروز کرده و کمتر زمانی را می‌توان یافت که اثری از افراطی‌گری در آن دوره دیده نشود جنگ‌های مذهبی که بین پیروان مذاهب و فر ق مختلف در اعصار مختلف وجود داشته و همچنان ادامه دارد یکی از عوامل اصلیش نگرش افراطی به آموزه‌های دینی بوده است این جنگ‌های خونین که بین پیروان فرقه‌های مختلف اسلام مسیحیت و یهودیت با یکدیگر و نیز درگیریهایی داخلی که بین پیروان یک دین با یکدیگر وجود داشته است حاکی از جدی بودن این خطر است. جهت تبیین بیشتر این تهدید و لزوم پیشگیری از آن برخی از این منازعات مذهبی را که از آثار افراطی‌گری و نگاههای تکفیری به دین است را بیان می‌کنیم:  
یکی از مصادیق بارز این افراطی‌گری گروه کج‌اندیش مارقین یا خوارج بودند که بعد از تکفیر امیر مومنان او را در محراب عبادت به شهادت رساندند این نگرش در طول تاریخ به اشکال مختلف حتی بصورت مذاهب باصطلاح انقلابی بروز کرده و کمتر زمانی را می‌توان یافت که اثری از افراطی‌گری در آن دوره دیده نشود جنگ‌های مذهبی که بین پیروان مذاهب و فر ق مختلف در اعصار مختلف وجود داشته و همچنان ادامه دارد یکی از عوامل اصلیش نگرش افراطی به آموزه‌های دینی بوده است این جنگ‌های خونین که بین پیروان فرقه‌های مختلف اسلام مسیحیت و یهودیت با یکدیگر و نیز درگیریهایی داخلی که بین پیروان یک دین با یکدیگر وجود داشته است حاکی از جدی بودن این خطر است. جهت تبیین بیشتر این تهدید و لزوم پیشگیری از آن برخی از این منازعات مذهبی را که از آثار افراطی‌گری و نگاههای تکفیری به دین است را بیان می‌کنیم:  
    
    
=== الف – منازعات مذهبی و افرا طی‌گری بین مذاهب اهل سنت ===  
=== الف – منازعات مذهبی و افراطی‌گری بین مذاهب اهل سنت ===  


استاد جعفر سبحانی به نقل از سبکی در کتاب طبقات الشافعیه و از ابن کثیر در البدایة والنهایة در زمینه فتنه بزرگی که بین برخی از پیروان مذاهب حنفی و حنبلی و شافعی درسال554 هجری اتفاق افتاد می‌گوید:
استاد جعفر سبحانی به نقل از سبکی در کتاب طبقات الشافعیه و از ابن کثیر در البدایة والنهایة در زمینه فتنه بزرگی که بین برخی از پیروان مذاهب حنفی و حنبلی و شافعی درسال554 هجری اتفاق افتاد می‌گوید:


فتنه‌های بزرگی که بین پیروان مذاهب حنفی و شافعی اتفاق افتاد دراثر اتش آنها بسیاری از مردم از بین رفته و مراکز کسب و نیز مدارس سوزانده شد و تعداد کشته‌های پیروان مذهب شافعی بیشتر بود البته اینان بعد از مدتی بر پیروان مذهب حنفی پیروز شده ودر انتقام گرفتن از آنها اسراف نمودند. این واقعه در سال 554 هجری اتفاق افتاد. شبیه این فتنه بین پیروان مذاهب شافعی و حنبلی اتفاق افتاد بگونه‌ای که حکومت وقت با قدرت نظامی اش جهت دفع آن دخالت نمود که در اینجا نیز کشتار زیادی اتفاق افتاد و مساکن و مراکز کسب در اصفهان سوزانده شد. حوادث مشابهی نیز بین پیروان این مذاهب در بغداد و دمشق اتفاق افتاد و هر گروه در صدد تکفیر دیگری بود برخی می‌گفتند هر کس حنبلی نباشد مسلمان نیست دیگری که مخالف مذهب حنبلی بود همین حکم را علیه او صادر می‌کرد و کلمات و نسبتهای ناروائی به علماء و فضلاء صورت می‌گرفت1
فتنه‌های بزرگی که بین پیروان مذاهب حنفی و شافعی اتفاق افتاد دراثر اتش آنها بسیاری از مردم از بین رفته و مراکز کسب و نیز مدارس سوزانده شد و تعداد کشته‌های پیروان مذهب شافعی بیشتر بود البته اینان بعد از مدتی بر پیروان مذهب حنفی پیروز شده ودر انتقام گرفتن از آنها اسراف نمودند. این واقعه در سال 554 هجری اتفاق افتاد. شبیه این فتنه بین پیروان مذاهب شافعی و حنبلی اتفاق افتاد بگونه‌ای که حکومت وقت با قدرت نظامی‌اش جهت دفع آن دخالت نمود که در اینجا نیز کشتار زیادی اتفاق افتاد و مساکن و مراکز کسب در اصفهان سوزانده شد. حوادث مشابهی نیز بین پیروان این مذاهب در بغداد و دمشق اتفاق افتاد و هر گروه در صدد تکفیر دیگری بود برخی می‌گفتند هر کس حنبلی نباشد مسلمان نیست دیگری که مخالف مذهب حنبلی بود همین حکم را علیه او صادر می‌کرد و کلمات و نسبتهای ناروائی به علماء و فضلاء صورت می‌گرفت1


    
    
ایشان در کتاب دیگرشان، (فی ظل أصول الإسلام) از سبکی، در زمینه تکفیر حنابله نسبت به اشاعره نقل می‌کند:
ایشان در کتاب دیگرشان، (فی ظل أصول الإسلام) از سبکی، در زمینه تکفیر حنابله نسبت به اشاعره نقل می‌کند:


این فتنه که شراره اش گسترش یافته و آثار خسارت بار آن طولانی گردید تمامی خراسان و شام و حجاز و عراق را در بر گرفت و به اوج خودش رسید. حنبلی‌ها در ناسزا گویی به اشاعره از اهل سنت از همه توان و امکاناتشان بهره می‌بردند براحتی در مجامع عمومی آنها را لعن می‌کردند و موقعیت ابوالحسن اشعری همانند علی بن ابیطالب در زمان بنی‌امیه شده بود که مورد لعن و نفرین قرار می‌گرفت.2
این فتنه که شراره‌اش گسترش یافته و آثار خسارت بار آن طولانی گردید تمامی خراسان و شام و حجاز و عراق را در بر گرفت و به اوج خودش رسید. حنبلی‌ها در ناسزا گویی به اشاعره از اهل سنت از همه توان و امکاناتشان بهره می‌بردند براحتی در مجامع عمومی آنها را لعن می‌کردند و موقعیت ابوالحسن اشعری همانند علی بن ابیطالب در زمان بنی‌امیه شده بود که مورد لعن و نفرین قرار می‌گرفت.2


مؤلف کتاب «ورکبت السفینة» مروان خلیقات نیز به نقل از برخی کتب تاریخی می‌نویسد:
مؤلف کتاب «ورکبت السفینة» مروان خلیقات نیز به نقل از برخی کتب تاریخی می‌نویسد:
خط ۵۴: خط ۵۴:
مثلا می‌گفتند مرتکب گناه کبیره کافر است و مستحق خلود در اتش بنابر‌این جز عده معدودی از بشر بقیه مخلد در اتش هستند.....درحالی که پیامبر ص جانی را سیاست می‌کرد و بر جنازه ا و نماز می‌خواند اگر ارتکاب کبیره موجب کفر بود بر جنازه آنها نماز نمی‌خواند زیرا بر جنازه کافر نماز خواندن جای زنیست و قرآن از آن نهی کرده است شراب خور ر احدزد و دست دزد ر ا برید....اما اسمشان را از اسامی مسلمانان بیرون نبرد 14
مثلا می‌گفتند مرتکب گناه کبیره کافر است و مستحق خلود در اتش بنابر‌این جز عده معدودی از بشر بقیه مخلد در اتش هستند.....درحالی که پیامبر ص جانی را سیاست می‌کرد و بر جنازه ا و نماز می‌خواند اگر ارتکاب کبیره موجب کفر بود بر جنازه آنها نماز نمی‌خواند زیرا بر جنازه کافر نماز خواندن جای زنیست و قرآن از آن نهی کرده است شراب خور ر احدزد و دست دزد ر ا برید....اما اسمشان را از اسامی مسلمانان بیرون نبرد 14


خصیصه دیگری که می‌توان انرا مهمتر از عامل اول دانست تفکیک اینان بین تدین و تعقل بود براین اساس بین ظاهر قرآن و محتوای آن تمییز و تفاوت قائل نشده و درنتیجه براحتی فریب مکارانی نظیر معاویه را در جنگ صفین و ماجرای حکمیت خوردند در تایید وجود این خصیصه برای خوارج و سایر گروه‌های تکفیری باید گفت هر گاه به مبانی و ادله اینان مراجعه گردد بخوبی روشن می‌گردد که بیشترین تمسک آنان به اخبا رو روایات ویه ظواهر آیات قرآن کریم می‌باشد در حالی که هرگاه درایت و تعقل در آیات و روایات را شیوه خویش قرار می‌دادند به چنین بیمار ی خطرناکی مبتلا نمی‌شدند  
خصیصه دیگری که می‌توان آن را مهمتر از عامل اول دانست تفکیک اینان بین تدین و تعقل بود براین اساس بین ظاهر قرآن و محتوای آن تمییز و تفاوت قائل نشده و درنتیجه براحتی فریب مکارانی نظیر معاویه را در جنگ صفین و ماجرای حکمیت خوردند در تایید وجود این خصیصه برای خوارج و سایر گروه‌های تکفیری باید گفت هر گاه به مبانی و ادله اینان مراجعه گردد بخوبی روشن می‌گردد که بیشترین تمسک آنان به اخبا رو روایات ویه ظواهر آیات قرآن کریم می‌باشد در حالی که هرگاه درایت و تعقل در آیات و روایات را شیوه خویش قرار می‌دادند به چنین بیمار ی خطرناکی مبتلا نمی‌شدند  


باید گفت امروز نیزجهان اسلام اماج حملات این جریانات تکفیری قرار گر فته و بر رهبران فکری جوامع اسلامی فرض است تا امت اسلامی را نسبت به خطر این اندیشه‌های ناصواب و نفرت انگیز آگاه نمایند متاسفانه اندیشه جدائی تدین از تعقل در تسنن و تشیع تاثیرات زیادی گذاشته است بگونه‌ای که می‌توان مکتب احمد بن حنبل دراهل سنت و مکتب اخباریگری را درتشیع دو نمونه عینی این اندیشه خطرناک دانست 15  
باید گفت امروز نیزجهان اسلام اماج حملات این جریانات تکفیری قرار گر فته و بر رهبران فکری جوامع اسلامی فرض است تا امت اسلامی را نسبت به خطر این اندیشه‌های ناصواب و نفرت انگیز آگاه نمایند متاسفانه اندیشه جدائی تدین از تعقل در تسنن و تشیع تاثیرات زیادی گذاشته است بگونه‌ای که می‌توان مکتب احمد بن حنبل دراهل سنت و مکتب اخباریگری را درتشیع دو نمونه عینی این اندیشه خطرناک دانست 15  
خط ۲۳۸: خط ۲۳۸:
اولا سب و شتم بر اساس آموزه‌های قرآنی مطلقا حتی به بت‌های بت‌پرستان جایز نیست(اری لعن و نفرین بر ظالمین و کافران و منافقین یکی از آموزه‌های قرآنی است که منطبق بر ادله عقلی نیز می‌باشد) اما این که این عمل سبب کفر گردد باید گفت اگر سب به صحابه فقط به دلیل صحابی بودنشان باشد شکی نیست که موجب کفر خواهد بود چون این عمل در واقع اهانت به پیامبرص خواهد بود اما اگر به این عنوان نباشد گر‌چه عمل حرامی است اما نمی‌توان حکم به کفر چنین کسی نمود چون مستلزم انکار رکنی از ارکان دین نشده است در این زمینه آیت‌الله صافی در مجموعة الرسائل می‌نویسد:  
اولا سب و شتم بر اساس آموزه‌های قرآنی مطلقا حتی به بت‌های بت‌پرستان جایز نیست(اری لعن و نفرین بر ظالمین و کافران و منافقین یکی از آموزه‌های قرآنی است که منطبق بر ادله عقلی نیز می‌باشد) اما این که این عمل سبب کفر گردد باید گفت اگر سب به صحابه فقط به دلیل صحابی بودنشان باشد شکی نیست که موجب کفر خواهد بود چون این عمل در واقع اهانت به پیامبرص خواهد بود اما اگر به این عنوان نباشد گر‌چه عمل حرامی است اما نمی‌توان حکم به کفر چنین کسی نمود چون مستلزم انکار رکنی از ارکان دین نشده است در این زمینه آیت‌الله صافی در مجموعة الرسائل می‌نویسد:  
. ولا یخفى انه لو کان فی من ینتحل دین الاسلام من سب بعض الصحابة أو غیرهم من المسلمین عناد لله ورسوله فلا شک فی کفره، وأما إذا کان الساب جاهلا أو أوردته الشبهة ذلک المورد یکون على ما صرح به ابن حزم معذورا  
. ولا یخفى انه لو کان فی من ینتحل دین الاسلام من سب بعض الصحابة أو غیرهم من المسلمین عناد لله ورسوله فلا شک فی کفره، وأما إذا کان الساب جاهلا أو أوردته الشبهة ذلک المورد یکون على ما صرح به ابن حزم معذورا  
اگر کسی که در پوشش اسلام به صحابه یا سایر مسلمین اهانت می‌کنداز روی عناد به خداوند و رسولش باشد شکی در کفر او نیست اما اگر این عمل از روی جهل یا القای شبهه ای در ذهنش ب اشد بنا بر سخن ابن حزم معذور خواهد بود
اگر کسی که در پوشش اسلام به صحابه یا سایر مسلمین اهانت می‌کنداز روی عناد به خداوند و رسولش باشد شکی در کفر او نیست اما اگر این عمل از روی جهل یا القای شبهه ای در ذهنش باشد بنا بر سخن ابن حزم معذور خواهد بود
    
    


خط ۳۴۰: خط ۳۴۰:


...... ولهم فی سب الشیخین وعثمان تصویب وتصعید، قال محمد بن یوسف الفریابی: سئل " القاضی أبو یعلى " عمن شتم أبا بکر؟ قال: کافر. قیل: فیصلى علیه؟ قال: لا. وسأله کیف یصنع به وهو یقول: لا إله إلا الله؟ قال: لا تمسوه بأیدیکم ادفعوه بالخشب حتى تواروه فی حفرته......وقال ابن تیمیة فی " الصارم المسلول " ص 581: قال إبراهیم النخعی کان یقال شتم أبی‌بکر وعمر من الکبائر. وکذلک قال أبو إسحاق السبیعی: شتم أبی‌بکر و عمر من الکبائر التی قال الله تعالى: إن تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه. وقتل عیسی بن جعفر بن محمد لشتمه أبا بکر وعمر وعائشة وحفصة بأمر المتوکل على الله. قاله ابن کثیر فی تاریخه 10: 324. وفی " الصارم المسلول " ص 576: قال أحمد فی روایة أبی‌طالب فی الرجل یشتم عثمان: هذا زندقة. هب أن هذه الفتاوى المجردة من مسلمات الفقه، ولیس للباحث أن یناقش أصحابها الحساب، ویطالبه –انتهی -
...... ولهم فی سب الشیخین وعثمان تصویب وتصعید، قال محمد بن یوسف الفریابی: سئل " القاضی أبو یعلى " عمن شتم أبا بکر؟ قال: کافر. قیل: فیصلى علیه؟ قال: لا. وسأله کیف یصنع به وهو یقول: لا إله إلا الله؟ قال: لا تمسوه بأیدیکم ادفعوه بالخشب حتى تواروه فی حفرته......وقال ابن تیمیة فی " الصارم المسلول " ص 581: قال إبراهیم النخعی کان یقال شتم أبی‌بکر وعمر من الکبائر. وکذلک قال أبو إسحاق السبیعی: شتم أبی‌بکر و عمر من الکبائر التی قال الله تعالى: إن تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه. وقتل عیسی بن جعفر بن محمد لشتمه أبا بکر وعمر وعائشة وحفصة بأمر المتوکل على الله. قاله ابن کثیر فی تاریخه 10: 324. وفی " الصارم المسلول " ص 576: قال أحمد فی روایة أبی‌طالب فی الرجل یشتم عثمان: هذا زندقة. هب أن هذه الفتاوى المجردة من مسلمات الفقه، ولیس للباحث أن یناقش أصحابها الحساب، ویطالبه –انتهی -
== پانویس ==
{{پانویس|2}}
== پانویس ==
{{پانویس}}
[[رده:مقاله‌ها]]
[[رده:مقاله‌ها]]
[[رده:تکفیر]]
[[رده:تکفیر]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش