احمد شاه مسعود: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سران کشورهای اسلامی' به 'سران کشور‌های اسلامی')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۱: خط ۶۱:
در ژانویه ۱۹۸۳ شوروی‌ها به مسعود پیشنهاد متارکهٔ جنگ می‌کنند.
در ژانویه ۱۹۸۳ شوروی‌ها به مسعود پیشنهاد متارکهٔ جنگ می‌کنند.


تاکتیک ارتش سرخ در سال ۱۹۸۴ نشانه‌هایی از بازگشت به یک برداشت کاملاً نظامی از جنگ را عرضه می‌دارد. اما این بار با ارتشی جنگنده تر با تعرض ۲۱ آوریل خود به پنجشیر، به صورتی یک جانبه، گام جدیدی در تشدید جنگ برمی‌دارند. از آن به بعد، شوروی‌ها می‌کوشند اطراف شهرها را خالی کنند و راه‌های تدارکاتی نیروهای مقاومت را قطع کنند. اما با وجود نبردهای سهمگین اطراف هرات، قندهار و خوست در سال ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶، هرگز به موفقیتی دست نمی‌یابند. به استثنای اطرافمزار شریف.
تاکتیک ارتش سرخ در سال ۱۹۸۴ نشانه‌هایی از بازگشت به یک برداشت کاملاً نظامی از جنگ را عرضه می‌دارد. اما این بار با ارتشی جنگنده‌تر با تعرض ۲۱ آوریل خود به پنجشیر، به صورتی یک جانبه، گام جدیدی در تشدید جنگ برمی‌دارند. از آن به بعد، شوروی‌ها می‌کوشند اطراف شهرها را خالی کنند و راه‌های تدارکاتی نیروهای مقاومت را قطع کنند. اما با وجود نبردهای سهمگین اطراف هرات، قندهار و خوست در سال ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶، هرگز به موفقیتی دست نمی‌یابند. به استثنای اطرافمزار شریف.


پنجشیر دو بار به خاطر حملات گستردهٔ ارتش سرخ از سکنه خالی گردید و مردم به ولایت (استان)های همجوار و کشورهای خارجی نظیر پاکستان و ایران مهاجر شدند<ref>پنجشیر در دوران جهاد، عبدالحفیظ منصور</ref>.
پنجشیر دو بار به خاطر حملات گستردهٔ ارتش سرخ از سکنه خالی گردید و مردم به ولایت (استان)های همجوار و کشورهای خارجی نظیر پاکستان و ایران مهاجر شدند<ref>پنجشیر در دوران جهاد، عبدالحفیظ منصور</ref>.
خط ۸۱: خط ۸۱:
== حمله پنجم: ۲۵ ثور/اُردیبهشت ۱۳۶۱==
== حمله پنجم: ۲۵ ثور/اُردیبهشت ۱۳۶۱==


این حمله با استفاده از ۲۰۰ فروند چرخ‌بال و ۶۰ فروند جت زیر فرماندهی ژنرال تر گریگوریان فرمانده سپاه چهلم شوروی در افغانستان، با تاکتیک نوی صورت گرفت. [۱۰] بر خلاف حمله‌های پیشین این بار ارتش سرخ از تاکتیک جنگ کلاسیک که ترکیبی از حملهٔ زمینی و هوایی و توپخانه بود استفاده نکرده بلکه با حدود ۶۰۰ پرواز چرخ‌بال به‌طور ناگهانی به درون پنجشیر نیرو پیاده نمودند. البته این عملیات لو رفته بود (رسوا شده بود) و مسعود نیروهای خود را از منطقه تخلیه نموده و آنها را به گروه‌های کوچک سی نفری متحرک در ارتفاع‌های کوه‌های پنجشیر پراکنده نموده بود. اما تغییر تاکتیک در نخست موفقیت نسبی را به همراه داشت. یافتن لیستی از ۶۰۰ خبر چین احمدشاه مسعود در پایتخت و ایجاد سه پایگاه نظامی در طول درهٔ پنجشیر در مناطق رخه، عنابه و برجمن از دست آورده‌های ارتش سرخ بود. اما نیروی رزمی احمدشاه مسعود آسیب چندانی از این حمله ندیده بود.
این حمله با استفاده از ۲۰۰ فروند چرخ‌بال و ۶۰ فروند جت زیر فرماندهی ژنرال ترگریگوریان فرمانده سپاه چهلم شوروی در افغانستان، با تاکتیک نوی صورت گرفت. [۱۰] بر خلاف حمله‌های پیشین این بار ارتش سرخ از تاکتیک جنگ کلاسیک که ترکیبی از حملهٔ زمینی و هوایی و توپخانه بود استفاده نکرده بلکه با حدود ۶۰۰ پرواز چرخ‌بال به‌طور ناگهانی به درون پنجشیر نیرو پیاده نمودند. البته این عملیات لو رفته بود (رسوا شده بود) و مسعود نیروهای خود را از منطقه تخلیه نموده و آنها را به گروه‌های کوچک سی نفری متحرک در ارتفاع‌های کوه‌های پنجشیر پراکنده نموده بود. اما تغییر تاکتیک در نخست موفقیت نسبی را به همراه داشت. یافتن لیستی از ۶۰۰ خبر چین احمدشاه مسعود در پایتخت و ایجاد سه پایگاه نظامی در طول درهٔ پنجشیر در مناطق رخه، عنابه و برجمن از دست آورده‌های ارتش سرخ بود. اما نیروی رزمی احمدشاه مسعود آسیب چندانی از این حمله ندیده بود.


== حمله ششم: شش هفته پس از حملهٔ پنجم ==
== حمله ششم: شش هفته پس از حملهٔ پنجم ==
خط ۹۵: خط ۹۵:
وسایلی که در این حمله به کار گرفته شد آشکارا برتر از گذشته‌ بود و این حدس را نیرو می‌بخشد که تصمیم حمله از سوی عالی‌ترین مقام‌های کرملین گرفته شده بود. بمب افکن‌های تی. یو. ۱۶ که در ارتفاع متوسط (۸۰۰۰ متری) پرواز می‌کنند، فرشی از بمب بر پنجشیر گسترانیدند. از این بمب افکن‌ها برای نخستین بار بود که استفاده می‌شد. تعداد نفراتی که در این حمله شرکت داشتند چیزی حدود بیست هزار سرباز شوروی و پنج تا شش هزار سرباز دولتی بود.
وسایلی که در این حمله به کار گرفته شد آشکارا برتر از گذشته‌ بود و این حدس را نیرو می‌بخشد که تصمیم حمله از سوی عالی‌ترین مقام‌های کرملین گرفته شده بود. بمب افکن‌های تی. یو. ۱۶ که در ارتفاع متوسط (۸۰۰۰ متری) پرواز می‌کنند، فرشی از بمب بر پنجشیر گسترانیدند. از این بمب افکن‌ها برای نخستین بار بود که استفاده می‌شد. تعداد نفراتی که در این حمله شرکت داشتند چیزی حدود بیست هزار سرباز شوروی و پنج تا شش هزار سرباز دولتی بود.


در نخست‌های آوریل یک گروه کماندویی متعلق به پلیس مخفی (خاد)، در اقدام خود برای کشتن احمدشاه مسعود به ناکامی روبرو شد. آغاز حمله روز ۲۱ آوریل بود: واحدهای چترباز به کمک چرخ‌بال‌ها بر خط الرأس بلندی‌ها پیاده شدند و هم‌زمان یک ستون زرهی به بالای دره‌های ولسوالی/شهرستان اندراب و پنجشیر روی می‌نهد. واحدهای دیگری با چرخ‌بال‌ها به گردنه انجمن در انتهای پنجشیر و ولسوالی/شهرستان خوست و فرنگ که تصور می‌شود پایگاهی است برای عقب‌نشینی مجاهدین برده می‌شوند. ستون‌های زرهی بدون هیچ مشکلی به روستای بنودر اندراب و آستانه در پنجشیر دست می‌یابند. اما شوروی‌ها در حمله به دره‌های پهلو، جایی که گروه‌های متحرک مسعود عقب‌نشینی کرده‌اند، با شکست مواجه می‌شوند. شوروی‌ها تلفات سنگینی متحمل می‌شوند. در ماه مه نیروهای ارتش سرخ، خوست و فرنگ را ترک می‌کنند اما در پنجشیر که خالی از سکنه شده‌است می‌مانند، دره‌ای که هنوز دو سوم آن در دست گروه‌های مسعود است که جنگنده تر از همیشه پایداری می‌کنند.
در نخست‌های آوریل یک گروه کماندویی متعلق به پلیس مخفی (خاد)، در اقدام خود برای کشتن احمدشاه مسعود به ناکامی روبرو شد. آغاز حمله روز ۲۱ آوریل بود: واحدهای چترباز به کمک چرخ‌بال‌ها بر خط الرأس بلندی‌ها پیاده شدند و هم‌زمان یک ستون زرهی به بالای دره‌های ولسوالی/شهرستان اندراب و پنجشیر روی می‌نهد. واحدهای دیگری با چرخ‌بال‌ها به گردنه انجمن در انتهای پنجشیر و ولسوالی/شهرستان خوست و فرنگ که تصور می‌شود پایگاهی است برای عقب‌نشینی مجاهدین برده می‌شوند. ستون‌های زرهی بدون هیچ مشکلی به روستای بنودر اندراب و آستانه در پنجشیر دست می‌یابند. اما شوروی‌ها در حمله به دره‌های پهلو، جایی که گروه‌های متحرک مسعود عقب‌نشینی کرده‌اند، با شکست مواجه می‌شوند. شوروی‌ها تلفات سنگینی متحمل می‌شوند. در ماه مه نیروهای ارتش سرخ، خوست و فرنگ را ترک می‌کنند اما در پنجشیر که خالی از سکنه شده‌است می‌مانند، دره‌ای که هنوز دو سوم آن در دست گروه‌های مسعود است که جنگنده‌تر از همیشه پایداری می‌کنند.


در این هنگام شوروی‌ها به تاکتیک نوی روی می‌آورند: واحدهایی حدود ۵۰۰ نفر هر روز پگاهی با چرخ‌بال‌ها و بدون حمایت زره پوش‌ها در اطراف یک روستا پیاده می‌شوند، روستا را بازرسی و مجاهدینی را که شوروی‌ها نام آنها را دارند بازداشت می‌کنند و پیش از فرارسیدن شب، عقب‌نشینی می‌کنند. به این ترتیب برای مجاهدین تمرکز نیرو و دست زدن به حملات غافل‌گیرانه دربرابر واحدهایی این چنین متحرک، بسیار دشوار شده‌ بود.
در این هنگام شوروی‌ها به تاکتیک نوی روی می‌آورند: واحدهایی حدود ۵۰۰ نفر هر روز پگاهی با چرخ‌بال‌ها و بدون حمایت زره پوش‌ها در اطراف یک روستا پیاده می‌شوند، روستا را بازرسی و مجاهدینی را که شوروی‌ها نام آنها را دارند بازداشت می‌کنند و پیش از فرارسیدن شب، عقب‌نشینی می‌کنند. به این ترتیب برای مجاهدین تمرکز نیرو و دست زدن به حملات غافل‌گیرانه دربرابر واحدهایی این چنین متحرک، بسیار دشوار شده‌ بود.
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:
=پس از خروج قوای شوروی=
=پس از خروج قوای شوروی=


احمدشاه مسعود در جوزای ۱۳۶۷ که پنجمین اجلاس شورای نظار را در پایگاه فرخار دایر کرد، ایجاد ارتش منظم را دررفتن به مرحلهٔ تعرض استراتژیک مورد تحلیل و تأکید قرارداد. او هنوز گام‌‌های نخست را باتوسعهٔ قطعات مرکزی برداشته بود که قوای شوروی افغانستان را ترک گفت. خروج نیروهای شوروی برای وی "غافلگیر"کننده محسوب می‌شد. چون کار و برنامهٔ او در مورد ایجاد ارتش و انجام تعرض استراتژیک غرض تصرف شهرها و سقوط حکومت مورد حمایت شوروی‌ها به انجام نرسیده بود. در حالیکه احزاب مجاهدین و رهبران‌شان در پیشاور و منابع مختلف خارجی از سقوط رژیم حزب دمکراتیک خلق در فردای خروج قوای شوروی سخن می‌گفتند، مسعود این ادعا و پیش‌بینی را غیرواقعی و قبل از وقت تلقی کرد. او اظهار داشت که سقوط رژیم حزب دمکراتیک خلق با تغییر و تحول وضعیت نظامی نیروهای مجاهدین از حالت دفاع به تعرض میسر است. این امر هماهنگی نیروها و ایجاد ارتش تعلیم دیده و منظم، اکمالات تسلیحاتی و لجستیکی را می‌خواهد که دسترسی به آن را نه در چند هفته و چند ماه بلکه در چند سال باید مورد توجه قرارداد. اما در بیرون از افغانستان که آی اس آی (استخبارات نظامی ارتش پاکستان) فعالیت محاربوی احزاب مجاهدین به خصوص ولایات مرزی را تحت کنترل داشت بدون توجه به نظریات مسعود، جنگ جلال‌آباد را در نیمهٔ حوت ۱۳۶۷ به راه انداخت. جنگی که به شکست مجاهدین انجامید و صحت دیدگاه احمدشاه مسعود را در هماهنگی و آماده شدن مجاهدین به مرحلهٔ تعرض استراتژیک نشان داد. احمدشاه مسعود علی الرغم موانع و مشکلاتی که توسط آی اس آی پاکستان و گلبدین حکمتیار پشتون ایجاد می‌شد، به تلاش خود در این مسیر چه در سال‌های اشغال و چه در سال‌های بعد از خروج قوای شوروی ادامه داد. او پس از تصرف گارنیزیون‌های که قبلاً نام برده شد، شهر تالقان را از تصرف رژیم بیرون کرد و به اولین شهر در آغاز مرحلهٔ جدیدی که آن را "مرحله ی تعرض استراتژیک" می‌خواند، دست یافت.
احمدشاه مسعود در جوزای ۱۳۶۷ که پنجمین اجلاس شورای نظار را در پایگاه فرخار دایر کرد، ایجاد ارتش منظم را دررفتن به مرحلهٔ تعرض استراتژیک مورد تحلیل و تأکید قرارداد. او هنوز گام‌‌های نخست را باتوسعهٔ قطعات مرکزی برداشته بود که قوای شوروی افغانستان را ترک گفت. خروج نیروهای شوروی برای وی "غافلگیر"کننده محسوب می‌شد. چون کار و برنامهٔ او در مورد ایجاد ارتش و انجام تعرض استراتژیک غرض تصرف شهرها و سقوط حکومت مورد حمایت شوروی‌ها به انجام نرسیده بود. در حالیکه احزاب مجاهدین و رهبران‌شان در پیشاور و منابع مختلف خارجی از سقوط رژیم حزب دمکراتیک خلق در فردای خروج قوای شوروی سخن می‌گفتند، مسعود این ادعا و پیش‌بینی را غیرواقعی و قبل از وقت تلقی کرد. او اظهار داشت که سقوط رژیم حزب دمکراتیک خلق با تغییر و تحول وضعیت نظامی نیروهای مجاهدین از حالت دفاع به تعرض میسر است. این امر هماهنگی نیروها و ایجاد ارتش تعلیم دیده و منظم، اکمالات تسلیحاتی و لجستیکی را می‌خواهد که دسترسی به آن را نه در چند هفته و چند ماه بلکه در چند سال باید مورد توجه قرارداد. اما در بیرون از افغانستان که آی اس آی (استخبارات نظامی ارتش پاکستان) فعالیت محاربوی احزاب مجاهدین به خصوص ولایات مرزی را تحت کنترل داشت بدون توجه به نظریات مسعود، جنگ جلال‌آباد را در نیمهٔ حوت ۱۳۶۷ به راه انداخت. جنگی که به شکست مجاهدین انجامید و صحت دیدگاه احمدشاه مسعود را در هماهنگی و آماده شدن مجاهدین به مرحلهٔ تعرض استراتژیک نشان داد. احمدشاه مسعود علی الرغم موانع و مشکلاتی که توسط آی اس آی پاکستان و گلبدین حکمتیار پشتون ایجاد می‌شد، به تلاش خود در این مسیر چه در سال‌های اشغال و چه در سال‌های بعد از خروج قوای شوروی ادامه داد. او پس از تصرف گارنیزیون‌های که قبلاً نام برده شد، شهر تالقان را از تصرف رژیم بیرون کرد و به اولین شهر در آغاز مرحلهٔ جدیدی که آن را "مرحله تعرض استراتژیک" می‌خواند، دست یافت.


اما بعد از آن تلاش‌های حکمتیار و استخبارات نظامی پاکستان که به شدت از استقلالیت مسعود در طول دوران جهاد ناراض بودند در جلوگیری از فعالیت و برنامه‌های او بیشتر شد. قتل سی تن از فرماندهان و مجاهدین ولایت تخار حین بازگشت از اجلاس شورای نظار توسط سید جمال ولید قوماندان حزب اسلامی حکمتیار در تابستان ۱۳۶۸ در تنگی فرخار تخار، گام عمده‌ای در تضعیف مسعود و ناکامی برنامه‌های او بود. گام بعدی با کودتای ناکام مشترک حکمتیار و شهنواز تنی وزیر دفاع دولت نجیب الله در کابل برداشته شد تا احمدشاه مسعود و همه نیروها و احزاب دیگر مجاهدین در برابر عمل انجام شدهٔ تصاحب قدرت قرار بگیرند.
اما بعد از آن تلاش‌های حکمتیار و استخبارات نظامی پاکستان که به شدت از استقلالیت مسعود در طول دوران جهاد ناراض بودند در جلوگیری از فعالیت و برنامه‌های او بیشتر شد. قتل سی تن از فرماندهان و مجاهدین ولایت تخار حین بازگشت از اجلاس شورای نظار توسط سید جمال ولید قوماندان حزب اسلامی حکمتیار در تابستان ۱۳۶۸ در تنگی فرخار تخار، گام عمده‌ای در تضعیف مسعود و ناکامی برنامه‌های او بود. گام بعدی با کودتای ناکام مشترک حکمتیار و شهنواز تنی وزیر دفاع دولت نجیب الله در کابل برداشته شد تا احمدشاه مسعود و همه نیروها و احزاب دیگر مجاهدین در برابر عمل انجام شدهٔ تصاحب قدرت قرار بگیرند.
خط ۲۰۸: خط ۲۰۸:
او سپس در ۱۹ میزان ۱۳۷۵ با عبدالکریم خلیلی رهبر حزب وحدت اسلامی هزاره‌ها و جنرال عبدالرشید دستم در شهرک خنجان شمال سالنگ معاهدهٔ تشکیل ائتلاف نظامی «شورای عالی دفاع از وطن» را امضاء کرد؛ و با این اقدام تلاش جنرال نصیرالله بابر وزیر داخلهٔ پاکستان و سران آی اس آی را در جلب حمایت و همکاری دوستم با طالبان ناکام ساخت.
او سپس در ۱۹ میزان ۱۳۷۵ با عبدالکریم خلیلی رهبر حزب وحدت اسلامی هزاره‌ها و جنرال عبدالرشید دستم در شهرک خنجان شمال سالنگ معاهدهٔ تشکیل ائتلاف نظامی «شورای عالی دفاع از وطن» را امضاء کرد؛ و با این اقدام تلاش جنرال نصیرالله بابر وزیر داخلهٔ پاکستان و سران آی اس آی را در جلب حمایت و همکاری دوستم با طالبان ناکام ساخت.


باگذشت هر روز از حاکمیت طالبان که وحشت و بیداد آنها علیه مردم بیشتر، وابستگی آنها به بیگانه آشکارتر، تعداد جنگجویان متجاوز پاکستانی و خارجی در میان شان افزونتر و سلطهٔ تروریزم بین‌المللی القاعده در حاکمیت آنها عمیق‌تر و گسترده‌تر می‌شد، نقش احمدشاه مسعود به عنوان یگانه مرجع و امید مقاومت در راه استقلال و حاکمیت ملی کشور برجسته تر نمایان می‌گردید. در طول سال‌های حاکمیت طالبان و سلطهٔ تروریزم بین‌المللی القاعده که از سوی استخبارات نظامی پاکستان (آی اس آی) و جمیعت العلمای فضل الرحمن و سمیع الحق با اعزام هزاران داوطلب جنگی حمایت و همراهی می‌شد، تنها احمدشاه مسعود با ایمان راسخ و اراده‌ای به استواری و سرافرازی قله‌های بلند هندوکش به مقاومت در وطن ادامه داد. در سال‌های ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷ هجری خورشیدی دو بار لشکر وحشت طالبان با سپاهیان اجیر و داوطلب ویرانی از بلاد عرب وعجم به شمال کشورسرازیر شدند. به استثنای وادی پنجشیر و برخی از دره‌ها و دامنه‌های شمال هندوکش و پامیر سیطرهٔ وحشت و ترور را به همه ولایات کشور پهن نمودند. بسیاری از رهبران و فرماندهانی که در این مناطق قرارداشتند و از پایداری و مقاومت دم می‌زدند، معرکهٔ مبارزه و جنگ را ترک کرده به بیرون از کشور رفتند، اما احمدشاه مسعود در تمام این حالات به تنهایی فریاد مقاومت سرداد و در راه دفاع از دین، آزادی و وطنش ثابت و استوار باقی ماند. احمدشاه مسعود در سال‌های حاکمیت طالبان و سلطهٔ تروریزم چند بار به گونهٔ شگفت‌آوری در میزان ۱۳۷۵، جوزای ۱۳۷۶ و اسد ۱۳۷۸ دره‌ها و تاکستان‌های شمالی را از اشغال نیروی مهاجم طالبان و تروریزم آزاد ساخت و هزاران نفر از نیروهای زمین سوز و آدم‌کش آنها را که صدها پاکستانی و عرب در میان شان قرارداشت سرکوب کرد و به اسارت درآورد. او در یازدهم قوس ۱۳۷۷(۲ دسامبر۱۹۹۹) در پنجشیر جلسه‌ای را متشکل از سیصد تن فرماندهان مناطق و اقوام مختلف افغانستان، رهبران گروه‌ها و احزاب مجاهدین برای ایجاد هماهنگی و اتخاذ استراتیژی واحد مبارزه و مقاومت علیه طالبان دایر کرد؛ و با برگزاری این اجلاس، موفق به بازگرداندن رهبران و فرماندهان بیشتر و گسترش مقاومت و جنگ در ولایات مختلف شرقی، مرکزی و شمال غربی کشور شد. سخت‌ترین و نابرابرترین جنگ احمدشاه مسعود با نیروهای طالبان و متجاوزین خارجی در تابستان ۱۳۷۹ در تالقان به وقوع پیوست. این جنگ با هجوم بیست هزار تن نیروی طالبان، تروریستان القاعده و متجاوزین پاکستانی برای تسخیر تالقان و تصرف بدخشان و تمام مناطق عقبی در شمال و شمال شرق وادی پنجشیر بیش از یکماه طول کشید. در این جنگ نیروهای خارجی در میان طالبان بیشتراز نیروی بومی طالب بود. در حالیکه هزاران نفر جنگجوی پاکستانی شامل این نیروها می‌شد، هزاران تن از تروریستان سازمان القاعده متشکل از کشورهای عربی شمال آفریقا، شرق میانه، ممالک آسیای مرکزی، مناطق ماورای قفقاز، سینکیانگ چین، کشمیر، کشورهای اسلامی جنوب شرق آسیا و حتی ایالات متحدهٔ آمریکا و اروپای غربی قوت اصلی رزمی این لشکر را می‌ساختند. هرچند طالبان و لشکر تجاوز و ترورخارجی تالقان را بعد از یکماه جنگ خونین تصرف کردند اما جلو پیشروی آنها را احمدشاه مسعود به سوی بدخشان و دره‌های شمال شرق هندوکش گرفت.
باگذشت هر روز از حاکمیت طالبان که وحشت و بیداد آنها علیه مردم بیشتر، وابستگی آنها به بیگانه آشکارتر، تعداد جنگجویان متجاوز پاکستانی و خارجی در میان شان افزونتر و سلطهٔ تروریزم بین‌المللی القاعده در حاکمیت آنها عمیق‌تر و گسترده‌تر می‌شد، نقش احمدشاه مسعود به عنوان یگانه مرجع و امید مقاومت در راه استقلال و حاکمیت ملی کشور برجسته‌تر نمایان می‌گردید. در طول سال‌های حاکمیت طالبان و سلطهٔ تروریزم بین‌المللی القاعده که از سوی استخبارات نظامی پاکستان (آی اس آی) و جمیعت العلمای فضل الرحمن و سمیع الحق با اعزام هزاران داوطلب جنگی حمایت و همراهی می‌شد، تنها احمدشاه مسعود با ایمان راسخ و اراده‌ای به استواری و سرافرازی قله‌های بلند هندوکش به مقاومت در وطن ادامه داد. در سال‌های ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷ هجری خورشیدی دو بار لشکر وحشت طالبان با سپاهیان اجیر و داوطلب ویرانی از بلاد عرب وعجم به شمال کشورسرازیر شدند. به استثنای وادی پنجشیر و برخی از دره‌ها و دامنه‌های شمال هندوکش و پامیر سیطرهٔ وحشت و ترور را به همه ولایات کشور پهن نمودند. بسیاری از رهبران و فرماندهانی که در این مناطق قرارداشتند و از پایداری و مقاومت دم می‌زدند، معرکهٔ مبارزه و جنگ را ترک کرده به بیرون از کشور رفتند، اما احمدشاه مسعود در تمام این حالات به تنهایی فریاد مقاومت سرداد و در راه دفاع از دین، آزادی و وطنش ثابت و استوار باقی ماند. احمدشاه مسعود در سال‌های حاکمیت طالبان و سلطهٔ تروریزم چند بار به گونهٔ شگفت‌آوری در میزان ۱۳۷۵، جوزای ۱۳۷۶ و اسد ۱۳۷۸ دره‌ها و تاکستان‌های شمالی را از اشغال نیروی مهاجم طالبان و تروریزم آزاد ساخت و هزاران نفر از نیروهای زمین سوز و آدم‌کش آنها را که صدها پاکستانی و عرب در میان شان قرارداشت سرکوب کرد و به اسارت درآورد. او در یازدهم قوس ۱۳۷۷(۲ دسامبر۱۹۹۹) در پنجشیر جلسه‌ای را متشکل از سیصد تن فرماندهان مناطق و اقوام مختلف افغانستان، رهبران گروه‌ها و احزاب مجاهدین برای ایجاد هماهنگی و اتخاذ استراتیژی واحد مبارزه و مقاومت علیه طالبان دایر کرد؛ و با برگزاری این اجلاس، موفق به بازگرداندن رهبران و فرماندهان بیشتر و گسترش مقاومت و جنگ در ولایات مختلف شرقی، مرکزی و شمال غربی کشور شد. سخت‌ترین و نابرابرترین جنگ احمدشاه مسعود با نیروهای طالبان و متجاوزین خارجی در تابستان ۱۳۷۹ در تالقان به وقوع پیوست. این جنگ با هجوم بیست هزار تن نیروی طالبان، تروریستان القاعده و متجاوزین پاکستانی برای تسخیر تالقان و تصرف بدخشان و تمام مناطق عقبی در شمال و شمال شرق وادی پنجشیر بیش از یکماه طول کشید. در این جنگ نیروهای خارجی در میان طالبان بیشتراز نیروی بومی طالب بود. در حالیکه هزاران نفر جنگجوی پاکستانی شامل این نیروها می‌شد، هزاران تن از تروریستان سازمان القاعده متشکل از کشورهای عربی شمال آفریقا، شرق میانه، ممالک آسیای مرکزی، مناطق ماورای قفقاز، سینکیانگ چین، کشمیر، کشورهای اسلامی جنوب شرق آسیا و حتی ایالات متحدهٔ آمریکا و اروپای غربی قوت اصلی رزمی این لشکر را می‌ساختند. هرچند طالبان و لشکر تجاوز و ترورخارجی تالقان را بعد از یکماه جنگ خونین تصرف کردند اما جلو پیشروی آنها را احمدشاه مسعود به سوی بدخشان و دره‌های شمال شرق هندوکش گرفت.


احمدشاه مسعود در طول سال‌های مقاومت و جنگ با طالبان و تروریزم از هر فرصت و زمانی برای مذاکره با طالبان نیز استفاده کرد تا آنها را از وابستگی به بیگانه وهمدستی با تروریزم و تداوم کشتار و جنگ به سوی صلح بکشاند. اما این مذاکرات در اثر وابستگی طالبان به بیگانه و تروریزم بین‌المللی به نتیجه‌ای نرسید. همچنان موصوف در این سال‌ها سعی نمود تا جامعهٔ بین‌المللی به خصوص ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد را متقاعد به اعمال فشار علیه پاکستان در قطع دخالت و تجاوز به افغانستان نماید و آنها را از عواقب حاکمیت طالبان و سلطهٔ تروریزم بر منطقه و جهان آگاه سازد. او دراین سال‌ها پیوسته با افراد و نمایندگان مختلف رسمی و غیررسمی مجامع جهانی چه در داخل افغانستان و چه درخارج از کشور به مذاکره و گفتگو پرداخت تا حقانیت مبارزه و مقاومت خود را به گوش آنها برساند و همکاری آنها را در استقرار صلح و ثبات در کشورش جلب نماید. عمده‌ترین مذاکرات او در این مورد با جامعهٔ اروپایی در مقر پارلمان اروپا درشهر استراسبورگ فرانسه بود. احمدشاه مسعود در سیزدهم حمل ۱۳۸۰ به مقر پارلمان اروپا سفرکرد و در مذاکرات مختلف و جلسات متعدد با مقامات رسمی و غیررسمی جامعهٔ اروپا اهداف و خواسته‌های خود را از مبارزه و مقاومت تشریح نمود. او در همین سفر در برابر پرسش خبرنگاران از پیامش به رئیس‌جمهور آمریکا گفت: «پیام من به آقای بوش این است که جنگ افغانستان و وجود پایگاه‌های تروریستی تنها به افغانستان محدود نمانده بلکه دیر یازود این خطرات گریبانگیر آمریکا و تعداد بیشتری از کشورها در منطقه و جهان خواهدشد»، پیامی که تا چهار ماه دیگر تحقق یافت.
احمدشاه مسعود در طول سال‌های مقاومت و جنگ با طالبان و تروریزم از هر فرصت و زمانی برای مذاکره با طالبان نیز استفاده کرد تا آنها را از وابستگی به بیگانه وهمدستی با تروریزم و تداوم کشتار و جنگ به سوی صلح بکشاند. اما این مذاکرات در اثر وابستگی طالبان به بیگانه و تروریزم بین‌المللی به نتیجه‌ای نرسید. همچنان موصوف در این سال‌ها سعی نمود تا جامعهٔ بین‌المللی به خصوص ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد را متقاعد به اعمال فشار علیه پاکستان در قطع دخالت و تجاوز به افغانستان نماید و آنها را از عواقب حاکمیت طالبان و سلطهٔ تروریزم بر منطقه و جهان آگاه سازد. او دراین سال‌ها پیوسته با افراد و نمایندگان مختلف رسمی و غیررسمی مجامع جهانی چه در داخل افغانستان و چه درخارج از کشور به مذاکره و گفتگو پرداخت تا حقانیت مبارزه و مقاومت خود را به گوش آنها برساند و همکاری آنها را در استقرار صلح و ثبات در کشورش جلب نماید. عمده‌ترین مذاکرات او در این مورد با جامعهٔ اروپایی در مقر پارلمان اروپا درشهر استراسبورگ فرانسه بود. احمدشاه مسعود در سیزدهم حمل ۱۳۸۰ به مقر پارلمان اروپا سفرکرد و در مذاکرات مختلف و جلسات متعدد با مقامات رسمی و غیررسمی جامعهٔ اروپا اهداف و خواسته‌های خود را از مبارزه و مقاومت تشریح نمود. او در همین سفر در برابر پرسش خبرنگاران از پیامش به رئیس‌جمهور آمریکا گفت: «پیام من به آقای بوش این است که جنگ افغانستان و وجود پایگاه‌های تروریستی تنها به افغانستان محدود نمانده بلکه دیر یازود این خطرات گریبانگیر آمریکا و تعداد بیشتری از کشورها در منطقه و جهان خواهدشد»، پیامی که تا چهار ماه دیگر تحقق یافت.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۱۹۹

ویرایش