۸۷٬۸۸۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== هدف معراج در روایات: == | == هدف معراج در روایات: == | ||
<big>1- اکرام سماواتیان و نشان دادن عجایب خلقت به رسول اکرم:</big> | <big>1- اکرام سماواتیان و نشان دادن عجایب خلقت به رسول اکرم:</big> | ||
یونس بن عبدالرحمن گوید: از امام کاظم (علیهالسلام) پرسیدم: «چرا خداوند پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) خود را به آسمان و از آنجا به سدرةالمنتهی و از آنجا به حجابهای نور عروج داد و در آنجا او را مخاطب قرار داده و با او صحبت کرد، درحالیکه خداوند مکان و جا ندارد»؟ | یونس بن عبدالرحمن گوید: از امام کاظم (علیهالسلام) پرسیدم: «چرا خداوند پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) خود را به آسمان و از آنجا به سدرةالمنتهی و از آنجا به حجابهای نور عروج داد و در آنجا او را مخاطب قرار داده و با او صحبت کرد، درحالیکه خداوند مکان و جا ندارد»؟ | ||
امام (علیهالسلام) فرمود: «خداوند مکان و جا ندارد و زمان بر او نمیگذرد، امّا خداوند میخواست او را بر ملائکه و ساکنان آسمانها برتری دهد و با مشاهده و زیارت پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) آنها را اکرام نماید و عجایب عظمتش را به او نشان دهد که بعد از آنکه پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) به زمین بازگشت، خبر دهد و آنگونه که شبههاندازان در دین میگویند نیست و خدا از آنچه آنها میگویند مبرّا و پاک و منزّه است؛ «و برتر است از آن همتایانی که قرار میدهند!<ref>یونس/۱۸</ref>.<ref>تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۷۴؛ بحارالانوار، ج۳، ص۳۱۵/ نورالثقلین/ البرهان؛ «عما یصفون» بدل «عما یشرکون»</ref>. | امام (علیهالسلام) فرمود: «خداوند مکان و جا ندارد و زمان بر او نمیگذرد، امّا خداوند میخواست او را بر ملائکه و ساکنان آسمانها برتری دهد و با مشاهده و زیارت پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) آنها را اکرام نماید و عجایب عظمتش را به او نشان دهد که بعد از آنکه پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) به زمین بازگشت، خبر دهد و آنگونه که شبههاندازان در دین میگویند نیست و خدا از آنچه آنها میگویند مبرّا و پاک و منزّه است؛ «و برتر است از آن همتایانی که قرار میدهند!<ref>یونس/۱۸</ref>.<ref>تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۷۴؛ بحارالانوار، ج۳، ص۳۱۵/ نورالثقلین/ البرهان؛ «عما یصفون» بدل «عما یشرکون»</ref>. | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
<big>3- تحقق پرسش پیامبر از انبیا در شب معراج:</big> ابومنصور گوید ابوربیع نقل میکند: با امام باقر (علیهالسلام) حج به جا آوردیم ... نافع به امام باقر (علیهالسلام) گفت: «به من بگو مقصود از این فرموده خداوند به پیامبرش (صلیالله علیه و آله)؛ از رسولانی که پیش از تو فرستادیم بپرس: آیا غیر از خداوند رحمان معبودانی برای پرستش قرار دادیم <ref>زخرف/۴۵</ref>، چیست؟ بگو با اینکه محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) پانصد سال پس از عیسی (علیهالسلام) بوده است، از چه کسی باید این پرسش را بپرسد»؟ امام باقر (علیهالسلام) بعد از تلاوت ایه اول سوره اسراءفرمود: یکی از آیاتی که خداوند تبارکوتعالی در این سفر محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) به بیتالمقدس به وی نمود این بود که خداوند همهٔ پیامبران و رسولان (را از آغازین تا آخرین برانگیخت»<ref>تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۷۰؛ الکافی، ج۸، ص۱۲۰/ بحارالانوار، ج۱۷، ص۸۴/ الاحتجاج، ج۲، ص۳۲۵/ القمی، ج۱، ص۲۳۲/ نورالثقلین</ref>. | <big>3- تحقق پرسش پیامبر از انبیا در شب معراج:</big> ابومنصور گوید ابوربیع نقل میکند: با امام باقر (علیهالسلام) حج به جا آوردیم ... نافع به امام باقر (علیهالسلام) گفت: «به من بگو مقصود از این فرموده خداوند به پیامبرش (صلیالله علیه و آله)؛ از رسولانی که پیش از تو فرستادیم بپرس: آیا غیر از خداوند رحمان معبودانی برای پرستش قرار دادیم <ref>زخرف/۴۵</ref>، چیست؟ بگو با اینکه محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) پانصد سال پس از عیسی (علیهالسلام) بوده است، از چه کسی باید این پرسش را بپرسد»؟ امام باقر (علیهالسلام) بعد از تلاوت ایه اول سوره اسراءفرمود: یکی از آیاتی که خداوند تبارکوتعالی در این سفر محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) به بیتالمقدس به وی نمود این بود که خداوند همهٔ پیامبران و رسولان (را از آغازین تا آخرین برانگیخت»<ref>تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۷۰؛ الکافی، ج۸، ص۱۲۰/ بحارالانوار، ج۱۷، ص۸۴/ الاحتجاج، ج۲، ص۳۲۵/ القمی، ج۱، ص۲۳۲/ نورالثقلین</ref>. | ||
هدف از معراج پیامبر(صلیالله علیه وآله وسلّم)تنها دیدار خدا در آسمانها نبوده، آنچنان که ساده لوحان پنداشته اند و متأسفانه! بعضی از دانشمندان غربی به خاطر ناآگاهی یا تعمّد در دگرگون ساختن چهره اسلام، به آن قایل شدهاند؛ بلکه هدف این بوده که روح بزرگ پیامبر اسلام(صلیالله علیه وآله وسلّم)اسرار عظمت خدا را در سراسر جهان هستی و نهان جهان مشاهده کند، و برای هدایت و رهبری انسانها درک و دید تازه ای بیابد<ref>ر. ک: تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، ج 12، ص 29.</ref | هدف از معراج پیامبر(صلیالله علیه وآله وسلّم)تنها دیدار خدا در آسمانها نبوده، آنچنان که ساده لوحان پنداشته اند و متأسفانه! بعضی از دانشمندان غربی به خاطر ناآگاهی یا تعمّد در دگرگون ساختن چهره اسلام، به آن قایل شدهاند؛ بلکه هدف این بوده که روح بزرگ پیامبر اسلام(صلیالله علیه وآله وسلّم)اسرار عظمت خدا را در سراسر جهان هستی و نهان جهان مشاهده کند، و برای هدایت و رهبری انسانها درک و دید تازه ای بیابد<ref>ر. ک: تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، ج 12، ص 29.</ref> سید جعفر مرتضی عاملی (ره) پس از اظهار عجز از درک و بیان تمام اهداف معراج رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم)، پنج مورد از این اهداف را بیان کرده است که در اینجا فقط به خلاصة آنها اشاره میشود: | ||
# درک انسان از عجز خویش از از انجام و درک اسرار معراج که یکی از معجزات مهمّ و بزرگ است. | # درک انسان از عجز خویش از از انجام و درک اسرار معراج که یکی از معجزات مهمّ و بزرگ است. | ||
# آمادهشدن پیامبر(صلیالله علیه وآله وسلّم) برای تحمّل مشکلات و سختیهای انجام رسالت بزرگ از طریق مشاهدة برخی از آثار عظمت پروردگار عالم، همان گونه که در قرآن کریم بیان شده است: «لِنُرِیهُ مِنْ آیاتِنا»<ref>إسراء/ 1</ref> و «لَقَدْ رَأی مِنْ آیات رَبهِ الْکبری»<ref>نجم/ 18.</ref>. | # آمادهشدن پیامبر(صلیالله علیه وآله وسلّم) برای تحمّل مشکلات و سختیهای انجام رسالت بزرگ از طریق مشاهدة برخی از آثار عظمت پروردگار عالم، همان گونه که در قرآن کریم بیان شده است: «لِنُرِیهُ مِنْ آیاتِنا»<ref>إسراء/ 1</ref> و «لَقَدْ رَأی مِنْ آیات رَبهِ الْکبری»<ref>نجم/ 18.</ref>. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
امام کاظم (علیهالسلام) از پدرانش نقل میکند: | امام کاظم (علیهالسلام) از پدرانش نقل میکند: | ||
امام حسین (علیهالسلام) فرمود: یکی از یهودیان اهل شام که از دانشمندان آنها نیز بود به مجلسی که یاران رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) از جمله علیّبنابیطالب (علیهالسلام) در آن حضور داشتند وارد شد و گفت: «ای پیروان محمّد (صلیالله علیه و آله)! هیچ مقام و منزلتِ پیامبری را وانگذاشتید مگر اینکه آن را به پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) خود نسبت دادید، آیا پاسخ سؤالهای مرا میدهید»؟ | امام حسین (علیهالسلام) فرمود: یکی از یهودیان اهل شام که از دانشمندان آنها نیز بود به مجلسی که یاران رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) از جمله علیّبنابیطالب (علیهالسلام) در آن حضور داشتند وارد شد و گفت: «ای پیروان محمّد (صلیالله علیه و آله)! هیچ مقام و منزلتِ پیامبری را وانگذاشتید مگر اینکه آن را به پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) خود نسبت دادید، آیا پاسخ سؤالهای مرا میدهید»؟ یاران پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) از پاسخ به او درماندند؛ ولی امام علی (علیهالسلام) فرمود: «آری»! | ||
یهودی به حضرت (علیهالسلام) عرض کرد: «این سلیمان (علیهالسلام) است که باد برایش رام و مسخّر شد و سلیمان (علیهالسلام) بهوسیلهٔ آن، در سرزمینهایش سیر میکرد و صبحگاهان مسیر یک ماه و عصرگاهان مسیر یک ماه را میپیمود». | یهودی به حضرت (علیهالسلام) عرض کرد: «این سلیمان (علیهالسلام) است که باد برایش رام و مسخّر شد و سلیمان (علیهالسلام) بهوسیلهٔ آن، در سرزمینهایش سیر میکرد و صبحگاهان مسیر یک ماه و عصرگاهان مسیر یک ماه را میپیمود». | ||
خط ۳۳۷: | خط ۳۳۷: | ||
جبرئیل گفت: «به پیش برو که بهخدا سوگند! به جایگاهی رسیدهای که تاکنون کسی از آفریدگان خداوند پیش از تو به آن نرسیده است». | جبرئیل گفت: «به پیش برو که بهخدا سوگند! به جایگاهی رسیدهای که تاکنون کسی از آفریدگان خداوند پیش از تو به آن نرسیده است». | ||
پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «در آن هنگام پرتوی از نور پروردگارم را مشاهده کردم درحالیکه میان من و خدای سُبحه فاصله انداخته بود». | پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «در آن هنگام پرتوی از نور پروردگارم را مشاهده کردم درحالیکه میان من و خدای سُبحه فاصله انداخته بود». اسماعیل جعفی گوید: به امام باقر (علیهالسلام) عرض کردم: «فدایت شوم! مراد از سُبحه چیست»؟ | ||
امام (علیهالسلام) با صورتش به زمین و با دستش به آسمان اشاره نمود و سه مرتبه فرمود: «[مراد] عظمت و شکوه پروردگارم [است]». | امام (علیهالسلام) با صورتش به زمین و با دستش به آسمان اشاره نمود و سه مرتبه فرمود: «[مراد] عظمت و شکوه پروردگارم [است]». | ||
خط ۳۵۷: | خط ۳۵۷: | ||
خداوند فرمود: «ای محمّد! پیامبریات به پایان رسیده و عمرت تمام گشته است، جانشینت کیست»؟ | خداوند فرمود: «ای محمّد! پیامبریات به پایان رسیده و عمرت تمام گشته است، جانشینت کیست»؟ | ||
عرض کردم: «ای پروردگارم! من آفریدگانت را امتحان کردم و در میانشان مطیعتر از علی (علیهالسلام) برای خودم ندیدم». | عرض کردم: «ای پروردگارم! من آفریدگانت را امتحان کردم و در میانشان مطیعتر از علی (علیهالسلام) برای خودم ندیدم». خداوند فرمود: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! علی (علیهالسلام) برای من نیز [چنین است]». | ||
عرض کردم: «ای پروردگارم! من آفریدگانت را امتحان کردم و در میانشان کسی که بیش از علیّبنابیطالب (علیهالسلام) مرا دوست بدارد ندیدم». | عرض کردم: «ای پروردگارم! من آفریدگانت را امتحان کردم و در میانشان کسی که بیش از علیّبنابیطالب (علیهالسلام) مرا دوست بدارد ندیدم». | ||
خط ۷۵۲: | خط ۷۵۲: | ||
صورت معبد در دیدگاه رسول خدا نمایان شد و رسول خدا بنای معبد را توصیف کرد، سپس کاروان قریش مجسّم شد و رسول خدا خبر داد که شتری خاکستریرنگ در پیشاپیش قافله روان است که با طلوع خورشید به مکّه میرسند؛ مردم قریش دیدبان فرستادند تا اگر راست باشد قافله را نگه دارند، ولی قافله با طلوع خورشید وارد شد. اینجا بود که قرظةًبنعبد عمرو گفت: «واحسرتا، چهقدر باید متأسف باشم که جوان نیستم تا یارویاور تو باشم، یارویاور مردی که مدّعی است یکشبه تا بیتالمقدس رفته و بازگشته است»<ref>تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۴۰؛ مرآةالعقول، ج۲۶، ص۲۵۲/ نورالثقلین.</ref>. | صورت معبد در دیدگاه رسول خدا نمایان شد و رسول خدا بنای معبد را توصیف کرد، سپس کاروان قریش مجسّم شد و رسول خدا خبر داد که شتری خاکستریرنگ در پیشاپیش قافله روان است که با طلوع خورشید به مکّه میرسند؛ مردم قریش دیدبان فرستادند تا اگر راست باشد قافله را نگه دارند، ولی قافله با طلوع خورشید وارد شد. اینجا بود که قرظةًبنعبد عمرو گفت: «واحسرتا، چهقدر باید متأسف باشم که جوان نیستم تا یارویاور تو باشم، یارویاور مردی که مدّعی است یکشبه تا بیتالمقدس رفته و بازگشته است»<ref>تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۴۰؛ مرآةالعقول، ج۲۶، ص۲۵۲/ نورالثقلین.</ref>. | ||
=== تفصیل ماجرای شب معراج === | === تفصیل ماجرای شب معراج === | ||
هشامبنسالم نقل میکند که امام صادق (علیهالسلام) فرمود: جبرئیل و میکائیل و اسرافیل، بُراق را نزد پیامبر خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) آوردند. | هشامبنسالم نقل میکند که امام صادق (علیهالسلام) فرمود: جبرئیل و میکائیل و اسرافیل، بُراق را نزد پیامبر خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) آوردند. یکی لگام و دیگری رکاب را گرفت و پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) سوار شد و دیگری لباس او را مرتّب کرد. | ||
بُراق چموشی کرد و جبرئیل به صورت او سیلی زد و گفت: «آرام باش، ای براق! قبل از این هیچ پیامبری بر پشت تو سوار نشده است و بعد از او هم هرگز همانند او، سوار بر تو نمیشود». | بُراق چموشی کرد و جبرئیل به صورت او سیلی زد و گفت: «آرام باش، ای براق! قبل از این هیچ پیامبری بر پشت تو سوار نشده است و بعد از او هم هرگز همانند او، سوار بر تو نمیشود». | ||
خط ۸۸۴: | خط ۸۸۴: | ||
پس گروهی از ملائکه را دیدم که خداوند عزّوجلّ آنها را به صورتی که اراده کرده خلق نموده بود و چهرههایشان را به صورتی که اراده فرموده قرار داده بود. هر جزء از پیکر آنها با صدایی متفاوت خدا را ذکر و تسبیح میگفت، صدایشان به حمد و ثنا بلند بود و از ترس خدا گریه میکردند، درباره آنها از جبرئیل پرسیدم، | پس گروهی از ملائکه را دیدم که خداوند عزّوجلّ آنها را به صورتی که اراده کرده خلق نموده بود و چهرههایشان را به صورتی که اراده فرموده قرار داده بود. هر جزء از پیکر آنها با صدایی متفاوت خدا را ذکر و تسبیح میگفت، صدایشان به حمد و ثنا بلند بود و از ترس خدا گریه میکردند، درباره آنها از جبرئیل پرسیدم، | ||
گفت: «آنگونه که میبینی خلق شدهاند، از خوف خدا هیچیک از آنها با ملکی که در کنار اوست، هرگز کلمهای سخن نگفته و هرگز سر خود را بلند نکرده و یا بیشتر از آنکه هست خم ننموده است». به آنها سلام کردم و به علّت خضوع و خشوع، با اشاره سر پاسخ مرا دادند، | گفت: «آنگونه که میبینی خلق شدهاند، از خوف خدا هیچیک از آنها با ملکی که در کنار اوست، هرگز کلمهای سخن نگفته و هرگز سر خود را بلند نکرده و یا بیشتر از آنکه هست خم ننموده است». به آنها سلام کردم و به علّت خضوع و خشوع، با اشاره سر پاسخ مرا دادند، | ||
جبرئیل گفت: «این، محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) پیامبر رحمت است که خدا او را بهعنوان پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) بهسوی بندگان خود فرستاده است، او خاتم پیامبران (و سیّد آنهاست، آیا با او سخن نمیگویید»؟ با شنیدن این سخن بهسوی من آمدند و سلام و تحیّت گفتند و به من و امّتم بشارت خیر دادند. | جبرئیل گفت: «این، محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) پیامبر رحمت است که خدا او را بهعنوان پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) بهسوی بندگان خود فرستاده است، او خاتم پیامبران (و سیّد آنهاست، آیا با او سخن نمیگویید»؟ با شنیدن این سخن بهسوی من آمدند و سلام و تحیّت گفتند و به من و امّتم بشارت خیر دادند. | ||
پس به آسمان دوّم بالا رفتیم، دو مرد کاملاً شبیه یکدیگر دیدم، از جبرئیل پرسیدم: «اینها کیستند»؟ گفت: «دو پسرخاله، عیسی و یحیی (علیهماالسلام)». به آن دو سلام کردم، پاسخ مرا دادند و برای هم طلب مغفرت نمودیم، گفتند: «خوش آمدی ای برادر و پیامبر صالح! | پس به آسمان دوّم بالا رفتیم، دو مرد کاملاً شبیه یکدیگر دیدم، از جبرئیل پرسیدم: «اینها کیستند»؟ گفت: «دو پسرخاله، عیسی و یحیی (علیهماالسلام)». به آن دو سلام کردم، پاسخ مرا دادند و برای هم طلب مغفرت نمودیم، گفتند: «خوش آمدی ای برادر و پیامبر صالح! | ||
خط ۹۰۸: | خط ۹۰۸: | ||
سپس دو نهر برایم آشکار شد، یکی به نام کوثر و دیگری رحمت، من از آب کوثر نوشیدم و در نهر رحمت غسل کردم، | سپس دو نهر برایم آشکار شد، یکی به نام کوثر و دیگری رحمت، من از آب کوثر نوشیدم و در نهر رحمت غسل کردم، | ||
سپس آن نهرها مطیع من شدند تا اینکه وارد بهشت شدم. در ساحل و کنارههای آن رودها در بهشت، خانههای من و همسران من بود خاک آنجا همچون مشک خوشبو بود. یک حوری را دیدم که در نهرهای بهشتی شنا میکرد، از او پرسیدم: «برای چه کسی خلق شدهای»؟ | سپس آن نهرها مطیع من شدند تا اینکه وارد بهشت شدم. در ساحل و کنارههای آن رودها در بهشت، خانههای من و همسران من بود خاک آنجا همچون مشک خوشبو بود. یک حوری را دیدم که در نهرهای بهشتی شنا میکرد، از او پرسیدم: «برای چه کسی خلق شدهای»؟ | ||
گفت: «برای زیدبنحارثه» و صبحگاهان، من به زید مژده و بشارت او را دادم. [در آنجا] پرندگانی همانند شتران خراسان و انارهایی مانند دلوهای بزرگ آویخته از درختان [وجود داشت] و نیز در آنجا درختی دیدم که اگر پرندهای هفتصد سال به دور تنه آن پرواز میکرد، باز به نقطه شروع نمیرسید، در هر منزلی در بهشت شاخهای از این درخت وجود داشت. از جبرئیل پرسیدم: «این چیست»؟ گفت: «این درخت طوبی است که خداوند فرمود: پاکیزهترین [زندگی] نصیبشان است و بهترین سرانجامها!<ref>(رعد/۲۹.</ref> | گفت: «برای زیدبنحارثه» و صبحگاهان، من به زید مژده و بشارت او را دادم. [در آنجا] پرندگانی همانند شتران خراسان و انارهایی مانند دلوهای بزرگ آویخته از درختان [وجود داشت] و نیز در آنجا درختی دیدم که اگر پرندهای هفتصد سال به دور تنه آن پرواز میکرد، باز به نقطه شروع نمیرسید، در هر منزلی در بهشت شاخهای از این درخت وجود داشت. از جبرئیل پرسیدم: «این چیست»؟ گفت: «این درخت طوبی است که خداوند فرمود: پاکیزهترین [زندگی] نصیبشان است و بهترین سرانجامها!<ref>(رعد/۲۹.</ref> | ||
خط ۹۳۵: | خط ۹۳۵: | ||
پس همانطور که در بیتالمقدس امامجماعت نماز پیامبران (بودم در آسمان هم امامجماعت نماز ملائکه گشتم. سپس مِهی مرا پوشاند و من به حالت سجده افتادم، خداوند مرا صدا کرد و گفت: «من به هر پیامبری پیش از تو پنجاه نوبت نماز واجب کردم، همان را بر تو و امّت تو واجب میگردانم، پس تو در میان امّت خود به آن اقدام کن». | پس همانطور که در بیتالمقدس امامجماعت نماز پیامبران (بودم در آسمان هم امامجماعت نماز ملائکه گشتم. سپس مِهی مرا پوشاند و من به حالت سجده افتادم، خداوند مرا صدا کرد و گفت: «من به هر پیامبری پیش از تو پنجاه نوبت نماز واجب کردم، همان را بر تو و امّت تو واجب میگردانم، پس تو در میان امّت خود به آن اقدام کن». | ||
رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «برگشتم و به ابراهیم (علیهالسلام) رسیدم او چیزی از من نپرسید، پس به موسی (علیهالسلام) رسیدم»، گفت: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! چه کردی»؟ گفتم: «خداوند فرمود: به هر پیامبری که پیش از تو بود پنجاه نوبت نماز واجب کردم، همان را بر تو و امّت تو واجب گرداندهام»، موسی (علیهالسلام) گفت: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! امّت تو آخرین امّت و ضعیفترین آنهاست و خداوند از آن سودی به تو نمیرساند و امّت تو توان انجام این مقدار را ندارد، به نزد خداوند برگرد و برای امّت خود در امر نماز تخفیف بخواه». | رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «برگشتم و به ابراهیم (علیهالسلام) رسیدم او چیزی از من نپرسید، پس به موسی (علیهالسلام) رسیدم»، گفت: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! چه کردی»؟ گفتم: «خداوند فرمود: به هر پیامبری که پیش از تو بود پنجاه نوبت نماز واجب کردم، همان را بر تو و امّت تو واجب گرداندهام»، موسی (علیهالسلام) گفت: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! امّت تو آخرین امّت و ضعیفترین آنهاست و خداوند از آن سودی به تو نمیرساند و امّت تو توان انجام این مقدار را ندارد، به نزد خداوند برگرد و برای امّت خود در امر نماز تخفیف بخواه». | ||
به نزد خداوند برگشتم تا به سدرة المنتهی رسیدم و به سجده افتادم و عرض کرم: «خدایا! بر من و امّتم پنجاه نوبت نماز واجب کردهای، نه من و نه امّتم هیچیک توان آن را نداریم، آن را برایم سبکتر کن»، ده نوبت آن را کاست، به نزد موسی (علیهالسلام) برگشتم و او را از ماوقع آگاه کردم، گفت: «برگرد، طاقت آن را نداری». برگشتم و دوباره از خدا خواستم از آن بکاهد و خدا ده نوبت را کم کرد، نزد موسی (علیهالسلام) برگشتم و به او خبر دادم، گفت: «برگرد». | به نزد خداوند برگشتم تا به سدرة المنتهی رسیدم و به سجده افتادم و عرض کرم: «خدایا! بر من و امّتم پنجاه نوبت نماز واجب کردهای، نه من و نه امّتم هیچیک توان آن را نداریم، آن را برایم سبکتر کن»، ده نوبت آن را کاست، به نزد موسی (علیهالسلام) برگشتم و او را از ماوقع آگاه کردم، گفت: «برگرد، طاقت آن را نداری». برگشتم و دوباره از خدا خواستم از آن بکاهد و خدا ده نوبت را کم کرد، نزد موسی (علیهالسلام) برگشتم و به او خبر دادم، گفت: «برگرد». | ||
هر بار برمیگشتم و در محضر خدا سجده میکردم، خداوند متعال ده نوبت از آن میکاست تا اینکه به ده نوبت رسید. نزد موسی (علیهالسلام) برگشتم و او را باخبر کردم، گفت: «طاقت آن را نداری، نزد پروردگار برگشتم و پنج نوبت از آن کاست». | هر بار برمیگشتم و در محضر خدا سجده میکردم، خداوند متعال ده نوبت از آن میکاست تا اینکه به ده نوبت رسید. نزد موسی (علیهالسلام) برگشتم و او را باخبر کردم، گفت: «طاقت آن را نداری، نزد پروردگار برگشتم و پنج نوبت از آن کاست». | ||
نزد موسی (علیهالسلام) برگشتم. گفت: «طاقت آن را نداری». گفتم: «من از پروردگارم شرم دارم، پس به همین مقدار صبر میکنم»، منادی ندا داد، حال که بر آن صبر میکنی، من اجر این پنج نوبت را پنج برابر میافزایم، هر نمازی معادل ده نماز. هرکس از امّت تو عمل نیکی انجام دهد، آن را برایش ده برابر مینویسم و اگر قصد کند و انجام ندهد، آن را یک کار نیک انجام یافته مینویسم و اگر یکی از امّت تو قصد انجام عمل بدی را داشته و آن را انجام دهد، یک گناه و اگر انجام ندهد، هیچچیز برایش نمینویسم. | نزد موسی (علیهالسلام) برگشتم. گفت: «طاقت آن را نداری». گفتم: «من از پروردگارم شرم دارم، پس به همین مقدار صبر میکنم»، منادی ندا داد، حال که بر آن صبر میکنی، من اجر این پنج نوبت را پنج برابر میافزایم، هر نمازی معادل ده نماز. هرکس از امّت تو عمل نیکی انجام دهد، آن را برایش ده برابر مینویسم و اگر قصد کند و انجام ندهد، آن را یک کار نیک انجام یافته مینویسم و اگر یکی از امّت تو قصد انجام عمل بدی را داشته و آن را انجام دهد، یک گناه و اگر انجام ندهد، هیچچیز برایش نمینویسم. | ||
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «خداوند از جانب این امّت به موسی (علیهالسلام) خیر عطا کند» و این تفسیر آیه: سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ المَسْجِدِ الحَرامِ إِلَی المَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ است. | امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «خداوند از جانب این امّت به موسی (علیهالسلام) خیر عطا کند» و این تفسیر آیه: سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ المَسْجِدِ الحَرامِ إِلَی المَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ است. <ref>بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج18 ؛ ص319 تا331؛ تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۱۰؛ القمی، ج۲، ص۳؛ «بتفاوت لفظی»/ نورالثقلین/ البرهان</ref> . | ||
[[رده:مقالهها]] | [[رده:مقالهها]] |