تفسیر کاشف: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
==روش تفسیری==
==روش تفسیری==


مغنیه در تفسیر سوره‌های قرآن، در ابتدای بعضی سوره‌ها به مکی و مدنی بودن سوره، آیه و اختلاف مفسران درباره آن اشاره می‌کند. برای مثال در تفسیر [[سوره حمد]]، که برخی آن را مکی، گروهی مدنی و عده‌ای دارای دو نزول مکی و مدنی دانسته‌اند، اینگونه مباحث  را به دلیل عدم تأثیر آن در معنای آیات، بی‌فایده می‌داند<ref>مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج 1، ص 111.</ref>. ایشان در برخی سوره‌ها وجه تسمیه سوره را ذکر می‌کند. برای مثال در مورد [[سوره نساء]] وجه تسمیه آن را اشاره به احكام و حقوق زنان در این سوره می‌داند<ref>همان، ج 2، ص 388.</ref>. مغنیه، گاهی مباحث اعراب و معانی کلمات را نیز در صورت نیاز بیان می‌کند<ref>همان، ج 2، ص 17.</ref>. ایشان در تفسیر آیات قرآن از روش قرآن به قرآن و روش نقلی، روایات پیامبر (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) و صحابه و تابعان، بهره می‌گیرد. برای نمونه در تفسیر آیه '''{{متن قرآن|لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْ‏ءٍ...|سوره = آل عمران|آیه =25}}'''، با کمک گرفتن از آیات '''{{متن قرآن|وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ... |سوره = مائده|آیه =56}}'''، '''{{متن قرآن|لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ...|سوره =مجادله|آیه =22}}'''، کافران را به یهود و نصارا تفسیر می‌کند<ref>مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 2، ص 74.</ref>. همچنین در تفسیر آیه '''{{متن قرآن|وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْنا...|سوره = مائده|آیه =56}}'''، با استناد به روایتی از امام صادق (ع)، درباره مردى كه در بيرون حرم جنايت مى‌‏كند و سپس به حرم پناه مى‏‌برد، جاری شدن حد بر چنین شخصی را مشروط به خارج شدن او از حرم دانسته که در صورت آب و غذا ندادن به وی، مجبور به خروج از حرم شده و  بر او حد جارى مى‏‌شود<ref>مغنیه، محمد‌جواد، تفسیر الکاشف، ج1: ص374.</ref>. همچنین در تفسیر آیه '''{{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُن‏...|سوره = طلاق|آیه =12}}'''، با استناد به روایاتی از ابن عباس و ابن مسعود، آوردن عدد هفت به‏‌معناى حصر به آن ندانسته و دلیل ذکر این عدد را در قرآن اعتقاد مخاطبان  در آن زمان به افلاک هفت‏گانه و ستارگان  بیان می‌کند<ref>مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج 1، ص 596.</ref>. ایشان در تفسیر آیات قرآن، روایاتی را که از نظر وی با ظاهر آیات قرآن ناسازگار بوده، نمی‌پذیرد. از جمله در تفسیر آیه '''{{متن قرآن|صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لا الضَّالِّين|سوره = حمد|آیه =7}}'''، روایاتی که مغضوب علیهم را به یهود و ضالین را به نصاری تفسیر کرده‌اند، به سبب عام بودن آیه و عدم تخصیص آن، رد می‌کند<ref>مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج 1، ص 117.</ref>.
مغنیه در تفسیر سوره‌های قرآن، در ابتدای بعضی سوره‌ها به مکی و مدنی بودن سوره، آیه و اختلاف مفسران درباره آن اشاره می‌کند. برای مثال در تفسیر [[سوره حمد]]، که برخی آن را مکی، گروهی مدنی و عده‌ای دارای دو نزول مکی و مدنی دانسته‌اند، اینگونه مباحث  را به دلیل عدم تأثیر آن در معنای آیات، بی‌فایده می‌داند<ref>مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج 1، ص 111.</ref>. ایشان در برخی سوره‌ها وجه تسمیه سوره را ذکر می‌کند. برای مثال در مورد [[سوره نساء]] وجه تسمیه آن را اشاره به احكام و حقوق زنان در این سوره می‌داند<ref>همان، ج 2، ص 388.</ref>. مغنیه، گاهی مباحث اعراب و معانی کلمات را نیز در صورت نیاز بیان می‌کند<ref>همان، ج 2، ص 17.</ref>. ایشان در تفسیر آیات قرآن از روش قرآن به قرآن و روش نقلی، روایات پیامبر (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) و صحابه و تابعان، بهره می‌گیرد. برای نمونه در تفسیر آیه '''{{متن قرآن|لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْ‏ءٍ...|سوره = آل عمران|آیه =25}}'''، با کمک گرفتن از آیات '''{{متن قرآن|وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ... |سوره = مائده|آیه =56}}'''، '''{{متن قرآن|لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ...|سوره =مجادله|آیه =22}}'''، کافران را به یهود و نصارا تفسیر می‌کند<ref>مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 2، ص 74.</ref>. همچنین در تفسیر آیه '''{{متن قرآن|وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْنا...|سوره = مائده|آیه =56}}'''، با استناد به روایتی از امام صادق (ع)، درباره مردى كه در بيرون حرم جنايت مى‌‏كند و سپس به حرم پناه مى‏‌برد، جاری شدن حد بر چنین شخصی را مشروط به خارج شدن او از حرم دانسته که در صورت آب و غذا ندادن به وی، مجبور به خروج از حرم شده و  بر او حد جارى مى‏‌شود<ref>مغنیه، محمد‌جواد، تفسیر الکاشف، ج 1، ص 374.</ref>. همچنین در تفسیر آیه '''{{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُن‏...|سوره = طلاق|آیه =12}}'''، با استناد به روایاتی از ابن عباس و ابن مسعود، آوردن عدد هفت به‏‌معناى حصر به آن ندانسته و دلیل ذکر این عدد را در قرآن اعتقاد مخاطبان  در آن زمان به افلاک هفت‏گانه و ستارگان  بیان می‌کند<ref>مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج 1، ص 596.</ref>. ایشان در تفسیر آیات قرآن، روایاتی را که از نظر وی با ظاهر آیات قرآن ناسازگار بوده، نمی‌پذیرد. از جمله در تفسیر آیه '''{{متن قرآن|صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لا الضَّالِّين|سوره = حمد|آیه =7}}'''، روایاتی که مغضوب علیهم را به یهود و ضالین را به نصاری تفسیر کرده‌اند، به سبب عام بودن آیه و عدم تخصیص آن، رد می‌کند<ref>مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج 1، ص 117.</ref>.
همچنین مغنیه در تفسیر آیات قرآن از معیار عقل نیز استفاده می‌کند. ایشان در تفسیر آیات '''{{متن قرآن|وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى‏ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ * ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون|سوره = بقره|آیه =55-56}}'''، درباره نزول صاعقه بر قوم [[حضرت موسی (ع)]] به‌دلیل درخواست از آن‌حضرت برای رؤیت خداوند و زنده شده دوباره آنان توسط خداوند بعد از مرگ با صاعقه، به اختلاف نظر مفسران در خصوص این آیه اشاره می‌کند و دیدگاه مفسرانی مانند شیخ محمد عبده که مراد از بعث و زنده شدن دوباره آنان را زیاد شدن نسل  ایشان دانسته و گروهی نیز معنای ظاهری آیه را برگزیده و زنده شدن دوباره برای کسانی می‌دانند که بر اثر صاعقه جان باختند، دیدگاه دوم را، به دلیل نمونه‌های عینی آن در قرآن نظیر داستان عزیر نبی، انتخاب می‌کند<ref>مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج1، ص 226.</ref>.
همچنین مغنیه در تفسیر آیات قرآن از معیار عقل نیز استفاده می‌کند. ایشان در تفسیر آیات '''{{متن قرآن|وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى‏ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ * ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون|سوره = بقره|آیه =55-56}}'''، درباره نزول صاعقه بر قوم [[حضرت موسی (ع)]] به‌دلیل درخواست از آن‌حضرت برای رؤیت خداوند و زنده شده دوباره آنان توسط خداوند بعد از مرگ با صاعقه، به اختلاف نظر مفسران در خصوص این آیه اشاره می‌کند و دیدگاه مفسرانی مانند شیخ محمد عبده که مراد از بعث و زنده شدن دوباره آنان را زیاد شدن نسل  ایشان دانسته و گروهی نیز معنای ظاهری آیه را برگزیده و زنده شدن دوباره برای کسانی می‌دانند که بر اثر صاعقه جان باختند، دیدگاه دوم را، به دلیل نمونه‌های عینی آن در قرآن نظیر داستان عزیر نبی، انتخاب می‌کند<ref>مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج 1، ص 226.</ref>.


==گرایش تفسیری==
==گرایش تفسیری==


از نظر مغنیه، تفسیر  متأثر از شرایط محیطی بوده و دلیل پرداختن مفسران پیشین به مسائل ادبی در تقسیر، اختلاف زبان تفسیر در عصر آنان با دوران‌های دیگر است. ایشان، خصوصیّت بارز تفسیر خود را قانع کردن مخاطب به جنبه هدایتی داشتن اصول، فروغ و تعالیم دینی دانسته و بر این اساس تلاش کرده تا آیات قرآن را به شکلی ساده و قابل فهم برای همه مخاطبان تفسیر کند. در اندیشه ایشان، قرآن کتاب هدایت، اصلاح و قانون، و هدف آن حیات بخشیدن به انسان بوده، حیاتی که پایه‌های سالم و درست آن با حاکم کردن امنیّت و عدالت موجب رفاه و فراوانی می‌شود<ref>همان، ج 1، صص 89-88.</ref>. ایشان در تفسیرش به مباحث تربیتی و اجتماعی نیز پرداخته است. مغنیه از جمله اندیشمندانی است که تنها راه تهذیب و اصلاح انسان را تربیتی  که پایه و مبنای قرآنی داشته باشد، می‌داند و تفاوت انسان رشد یافته در فضای تربیت قرآنی با فرد تربیت شده در فضای آلوده را، در پایبندی و عدم پایبندی وی به عقیده و اخلاق اسلامی می‌داند. مغنیه در تفسیر آیات قرآن به مسائل سیاسی از جمله جنایات و دسیسه‌های رژیم غاصب [[اسرائیل]] در تحریف اسلام و قرآن و نسل کشی [[مسلمان]] و کشتار کودکان و زنان اشاره می‌کند.  مغنیه در تفسیر آیه '''{{متن قرآن|يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِير|سوره =حجرات|آیه =13}}'''، مفهوم این آیه را دعوت و فراخوانی برای تشکیل یک امت جهانی که برپایه عدالت و محبت دانسته که  آرزوی اندیشمندان و مصلحان دنیا بوده و می‌تواند در عصر امروز قابل تحقق باشد، ایشان سپس اشاره می‌کند با اینکه اسرائیل غاصب  قطعنامه حقوق بشر را امضا کرده، با این حال  در سرزمين هاى اشغالى، خانه‏‌های غيرنظاميان را بر سر ساكنان شان، چه مرد، چه زن و چه كودک خراب می‌كند و جنازه‌‏ها را زير آوار باقى می‌گذارد و مقامات اسرائيلى اجازه دفن اين جنازه‌‏ها را نمی‌دهند و نيز اسرائيل به مكان‏‌هاى مقدس و بيمارستان ‏ها تجاوز می‌كند و شهروندان عرب را به‏‌وسيله آتش و برق شكنجه می‌دهد، اعضاى حساس بدن بزرگسالان را از بيخ بر می‌كند، دستان خردسالان را می برد و شكم‏‌هايشان را در برابر چشمان پدران و مادرانشان پاره می كند<ref>مغنیه، محمدجواد، ج7، ص 209.</ref>.
از نظر مغنیه، تفسیر  متأثر از شرایط محیطی بوده و دلیل پرداختن مفسران پیشین به مسائل ادبی در تقسیر، اختلاف زبان تفسیر در عصر آنان با دوران‌های دیگر است. ایشان، خصوصیّت بارز تفسیر خود را قانع کردن مخاطب به جنبه هدایتی داشتن اصول، فروغ و تعالیم دینی دانسته و بر این اساس تلاش کرده تا آیات قرآن را به شکلی ساده و قابل فهم برای همه مخاطبان تفسیر کند. در اندیشه ایشان، قرآن کتاب هدایت، اصلاح و قانون، و هدف آن حیات بخشیدن به انسان بوده، حیاتی که پایه‌های سالم و درست آن با حاکم کردن امنیّت و عدالت موجب رفاه و فراوانی می‌شود<ref>همان، ج 1، صص 89-88.</ref>. ایشان در تفسیرش به مباحث تربیتی و اجتماعی نیز پرداخته است. مغنیه از جمله اندیشمندانی است که تنها راه تهذیب و اصلاح انسان را تربیتی  که پایه و مبنای قرآنی داشته باشد، می‌داند و تفاوت انسان رشد یافته در فضای تربیت قرآنی با فرد تربیت شده در فضای آلوده را، در پایبندی و عدم پایبندی وی به عقیده و اخلاق اسلامی می‌داند. مغنیه در تفسیر آیات قرآن به مسائل سیاسی از جمله جنایات و دسیسه‌های رژیم غاصب [[اسرائیل]] در تحریف اسلام و قرآن و نسل کشی [[مسلمان]] و کشتار کودکان و زنان اشاره می‌کند.  مغنیه در تفسیر آیه '''{{متن قرآن|يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِير|سوره =حجرات|آیه =13}}'''، مفهوم این آیه را دعوت و فراخوانی برای تشکیل یک امت جهانی که برپایه عدالت و محبت دانسته که  آرزوی اندیشمندان و مصلحان دنیا بوده و می‌تواند در عصر امروز قابل تحقق باشد، ایشان سپس اشاره می‌کند با اینکه اسرائیل غاصب  قطعنامه حقوق بشر را امضا کرده، با این حال  در سرزمين هاى اشغالى، خانه‏‌های غيرنظاميان را بر سر ساكنان شان، چه مرد، چه زن و چه كودک خراب می‌كند و جنازه‌‏ها را زير آوار باقى می‌گذارد و مقامات اسرائيلى اجازه دفن اين جنازه‌‏ها را نمی‌دهند و نيز اسرائيل به مكان‏‌هاى مقدس و بيمارستان ‏ها تجاوز می‌كند و شهروندان عرب را به‏‌وسيله آتش و برق شكنجه می‌دهد، اعضاى حساس بدن بزرگسالان را از بيخ بر می‌كند، دستان خردسالان را می برد و شكم‏‌هايشان را در برابر چشمان پدران و مادرانشان پاره می كند<ref>مغنیه، محمدجواد، ج 7، ص 209.</ref>.
همچنین مغنیه، مباحث علمی را به شرطی که معیاری برای درستی و راستی قرآن نباشد، در کشف و درک برخی از [[آیات قرآن]] مؤثر دانسته و با این حال در بیشتر موارد مفسران علم گرا را نقد می‌کند<ref>همان، ج1، صص 124-122.</ref>. البته در مواردی اگر در آیه‌‌ای به مسلمات کلی و تغییرناپذیر علمی اشاره شده باشد، با مستندات علم جدید آن را شرح می‌دهد. از جمله در تفسیر آیه '''{{متن قرآن|قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ|سوره =نحل|آیه =78}}'''، با اشاره به یافته‌های دانشمندان کالبدشکافی در خصوص علت مقدم شدن سمع بر ابصار می‌نویسد: «اين مسئله‏‌اى است كه رمز آن را دانشمندان‏ كالبدشكافى ( تشريح‏) می‌‏دانند؛ زيرا آنان به‏ دست آورده‏‌اند كه دستگاه شنوايى بالاتر، پيچيده‌‏تر، دقيق‏‌تر و لطيف‌ ‏تر از دستگاه بينايى است. گوش مادر، هيچ‏گاه صداى گريه كودكش را اشتباه نمی‌‏كند و آن را از ميان هزاران صدا تشخيص می‌دهد، در حالی‌‏كه چشم او در ميان‏ جمعيت نمی‌تواند كودكش را درست تشخيص دهد»<ref>مغنیه، محمدجواد، ج ‏7، صص 634-633.</ref>.
همچنین مغنیه، مباحث علمی را به شرطی که معیاری برای درستی و راستی قرآن نباشد، در کشف و درک برخی از [[آیات قرآن]] مؤثر دانسته و با این حال در بیشتر موارد مفسران علم گرا را نقد می‌کند<ref>همان، ج1، صص 124-122.</ref>. البته در مواردی اگر در آیه‌‌ای به مسلمات کلی و تغییرناپذیر علمی اشاره شده باشد، با مستندات علم جدید آن را شرح می‌دهد. از جمله در تفسیر آیه '''{{متن قرآن|قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ|سوره =نحل|آیه =78}}'''، با اشاره به یافته‌های دانشمندان کالبدشکافی در خصوص علت مقدم شدن سمع بر ابصار می‌نویسد: «اين مسئله‏‌اى است كه رمز آن را دانشمندان‏ كالبدشكافى ( تشريح‏) می‌‏دانند؛ زيرا آنان به‏ دست آورده‏‌اند كه دستگاه شنوايى بالاتر، پيچيده‌‏تر، دقيق‏‌تر و لطيف‌ ‏تر از دستگاه بينايى است. گوش مادر، هيچ‏گاه صداى گريه كودكش را اشتباه نمی‌‏كند و آن را از ميان هزاران صدا تشخيص می‌دهد، در حالی‌‏كه چشم او در ميان‏ جمعيت نمی‌تواند كودكش را درست تشخيص دهد»<ref>مغنیه، محمدجواد، ج ‏7، صص 634-633.</ref>.


خط ۶۲: خط ۶۲:
* قرآن كريم.
* قرآن كريم.
* مغنیه، محمد‌جواد، تفسیر الکاشف، ترجمه: موسی دانش، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، 1378 ش.
* مغنیه، محمد‌جواد، تفسیر الکاشف، ترجمه: موسی دانش، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، 1378 ش.
* بهرامی، محمد (1380). روش‌شناسی تفسیر الکاشف، فصلنامه پژوهش‌های قرآنی، شماره 2، پاییز و زمستان 1380 ش.
* بهرامی، محمد، روش‌شناسی تفسیر الکاشف، فصلنامه پژوهش‌های قرآنی، شماره 2، پاییز و زمستان 1380 ش.
confirmed
۵٬۸۳۵

ویرایش