جنگ ایران و عراق: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۶: خط ۱۶:


== چارچوب نظری ==
== چارچوب نظری ==
پس از تشریح اجمالی رویدادهای عمدهی که به جنگ انجامید، اکنون باید با استفاده از پیچیدگی این تسلسل تاریخی، برخی علل وقوع جنگ را برشماریم. تلاش برای دست‌یابی به قدرت و وجهه بیش‌تر، چشم امید به حمایت قدرت‌های ثالث، محاسبات غلط یک طرف، ظهور یک ایدئولوژی انقلابی توسعه‌گرا و تأثیر آن بر ثبات سیاسی داخلی و خلأ قدرت ناشی از بی‌ثباتی سیاسی داخلی طرف دیگر از جمله علل اصلی بروز جنگ هستند که بدان می‌پردازیم و ترس و نگرانی از احتمال بر هم خوردن توازن قوا در منطقه را به ‌عنوان متغیر ثانویه‌ این تحقیق بررسی می‌کنیم، متغیری که ارتباط نزدیکی با عوامل مذکور دارد و آنها را هرچه بیش‌تر تقویت می‌کند. عوامل مورد نظر همگی از جمله علل مهم بروز جنگ در طول قرون متمادی بوده و در ادبیات نظری منازعه‌های بین‌المللی نیز به ‌طور گستردهی مورد توجه قرار گرفته‌اند. قبل از بررسی نقش این عوامل در ایجاد جنگ ایران و عراق، لازم است به برخی پیوندهای نظری که این عوامل به واسطه آنها سبب جنگ می‌شوند نیز به اجمال اشاره کنیم<ref>There are other theoretical causes of war, of course, but only those important in the Iran-Iraq War are treated here.</ref>.
پس از تشریح اجمالی رویدادهای عمدهی که به جنگ انجامید، اکنون باید با استفاده از پیچیدگی این تسلسل تاریخی، برخی علل وقوع جنگ را برشماریم. تلاش برای دست‌یابی به قدرت و وجهه بیش‌تر، چشم امید به حمایت قدرت‌های ثالث، محاسبات غلط یک طرف، ظهور یک [[ایدئولوژی]] انقلابی توسعه‌گرا و تأثیر آن بر ثبات سیاسی داخلی و خلأ قدرت ناشی از بی‌ثباتی سیاسی داخلی طرف دیگر از جمله علل اصلی بروز جنگ هستند که بدان می‌پردازیم و ترس و نگرانی از احتمال بر هم خوردن توازن قوا در منطقه را به ‌عنوان متغیر ثانویه‌ این تحقیق بررسی می‌کنیم، متغیری که ارتباط نزدیکی با عوامل مذکور دارد و آنها را هرچه بیش‌تر تقویت می‌کند. عوامل مورد نظر همگی از جمله علل مهم بروز جنگ در طول قرون متمادی بوده و در ادبیات نظری منازعه‌های بین‌المللی نیز به ‌طور گستردهی مورد توجه قرار گرفته‌اند. قبل از بررسی نقش این عوامل در ایجاد جنگ ایران و عراق، لازم است به برخی پیوندهای نظری که این عوامل به واسطه آنها سبب جنگ می‌شوند نیز به اجمال اشاره کنیم<ref>There are other theoretical causes of war, of course, but only those important in the Iran-Iraq War are treated here.</ref>.


قدرت از زمان توسیدید همواره حلقه مرکزی نظریه‌های سیاست بین‌المللی واقع‌گرای غربی‌ها بوده است و در نظریه‌های توازن قوا و سایر نظریه‌های مرتبط نیز بر انگیزه‌های برتری‌طلبی منطقهی یا قارهی به عنوان یکی از علل اصلی جنگ تأکید شده است<ref>For leading exponents of the realist perspective see Thucydides, The Pelo‌ponnesian War (New York: Penguin, 1954); Hans 1. Morgenthau, Politics among Nations, 4th ed. (New York: Knopf, 1967); Arnold Wolfers, Discord and Collaboration (Baltimore: Johns Hopkins University Press, 1962); Raymond Aron, Peace and War, trans. Richard Howard and Annette Baker Fox (Garden City, N.Y. : Doubleday, 1966); Edward Vose Gulick, Europe’s Classi‌cal Balance 0/ Power(New York: Norton, 1955); Inis L. Claude, Jr. , Power and International Politics (New York: Wiley, 1957).</ref>. در این میان، کسب وجهه و اعتبار نیز نزد صاحبان قدرت پیوند نزدیکی با عامل قدرت و ارتباطی ناگسستنی با مشروعیت، عزم و اراده و احساس اقتدار داشته است<ref>The concept of prestige has received inadequate attention in the theoretical literature. Some discussion can be found in Morgenthau, ch. 6; Robert Gilpin, War and Change in World Politics (New York: Cambridge University Press, 1981), pp. 30-34; Klaus Knorr, Military Power and Potential (Lexington, Mass. : D.C. Heath, 1970). On the importance of credibility and resolve see Thomas C. Schelling, Arms and In}1uence(New Haven: Yale University Press, 1966).</ref>. حتی برخی معتقدند که «در امور روزمره روابط بین‌الملل، داشتن وجهه از داشتن قدرت مهم‌تر است».<ref>Gilpin, p. 31.</ref> همچنین فرض بر این است دولت‌هایی که نوعی ناهمخوانی بین وجهه و قدرت نظامی واقعی‌شان وجود دارد، بیشتر به جنگ مبادرت می‌ورزند، زیرا می‌خواهند برتری اقتصادی و سیاسی جایگاه مفروض خود را متناسب با سطح قدرت نظامی‌شان ارتقا دهند<ref>Johan Galtung, “A Structural Theory of Aggression,” Journal 0/ Peace Re‌search (I 964);95-119; Geoffrey Blainey, The Causes 0/ War (New York: Free Press, 1973), ch. 8; Michael Wallace, War and Rank amcng ‘valiolls(Lexington, Mass. : D.C. Heath, (973). This theory is applied to domestic conflict by Ted Robert Gurr, Why Men Rebel (Princeton: Princeton University Pres;. 1970).</ref>. این دولت‌ها به‌ ویژه زمانی که فکر کنند از جانب دشمنان‌شان تحقیر شده‌اند، بیش‌تر دچار دغدغه ناشی از خلأ اعتبار و وجهه می‌شوند<ref> The importance of humiliation is not generally recognized in the theoretical literature, though the role of face-saving devices in conflict resolution is em‌phasized in Glenn H. Snyder and Paul Diesing, Conflict among Sa tio I! I (Princeton: Princeton University Press, 1977).</ref>. از آن‌جا که عامل غرور و وجهه ملی، تأثیر عمدهی بر سیاست داخلی حکومت‌ها و وجهه فردی صاحبان قدرت دارد، دولت‌مردان هر کشور معمولاً به دنبال کسب پیروزی‌های سیاسی و نظامی در عرصه‌های خارجی هستند تا از این طریق هم اهداف مورد نظر را محقق کنند و هم میزان حمایت سیاسی داخلی از اقدامات خود را افزایش دهند<ref>This well-known “scapegoat theory” is treated extensively by Blarney, ch. 5 In the Iran-Iraq case it applies more 10 the conduct of [he war by both silks than to its causes.</ref>.
قدرت از زمان توسیدید همواره حلقه مرکزی نظریه‌های سیاست بین‌المللی واقع‌گرای غربی‌ها بوده است و در نظریه‌های توازن قوا و سایر نظریه‌های مرتبط نیز بر انگیزه‌های برتری‌طلبی منطقهی یا قارهی به عنوان یکی از علل اصلی جنگ تأکید شده است<ref>For leading exponents of the realist perspective see Thucydides, The Pelo‌ponnesian War (New York: Penguin, 1954); Hans 1. Morgenthau, Politics among Nations, 4th ed. (New York: Knopf, 1967); Arnold Wolfers, Discord and Collaboration (Baltimore: Johns Hopkins University Press, 1962); Raymond Aron, Peace and War, trans. Richard Howard and Annette Baker Fox (Garden City, N.Y. : Doubleday, 1966); Edward Vose Gulick, Europe’s Classi‌cal Balance 0/ Power(New York: Norton, 1955); Inis L. Claude, Jr. , Power and International Politics (New York: Wiley, 1957).</ref>. در این میان، کسب وجهه و اعتبار نیز نزد صاحبان قدرت پیوند نزدیکی با عامل قدرت و ارتباطی ناگسستنی با مشروعیت، عزم و اراده و احساس اقتدار داشته است<ref>The concept of prestige has received inadequate attention in the theoretical literature. Some discussion can be found in Morgenthau, ch. 6; Robert Gilpin, War and Change in World Politics (New York: Cambridge University Press, 1981), pp. 30-34; Klaus Knorr, Military Power and Potential (Lexington, Mass. : D.C. Heath, 1970). On the importance of credibility and resolve see Thomas C. Schelling, Arms and In}1uence(New Haven: Yale University Press, 1966).</ref>. حتی برخی معتقدند که «در امور روزمره روابط بین‌الملل، داشتن وجهه از داشتن قدرت مهم‌تر است».<ref>Gilpin, p. 31.</ref> همچنین فرض بر این است دولت‌هایی که نوعی ناهمخوانی بین وجهه و قدرت نظامی واقعی‌شان وجود دارد، بیشتر به جنگ مبادرت می‌ورزند، زیرا می‌خواهند برتری اقتصادی و سیاسی جایگاه مفروض خود را متناسب با سطح قدرت نظامی‌شان ارتقا دهند<ref>Johan Galtung, “A Structural Theory of Aggression,” Journal 0/ Peace Re‌search (I 964);95-119; Geoffrey Blainey, The Causes 0/ War (New York: Free Press, 1973), ch. 8; Michael Wallace, War and Rank amcng ‘valiolls(Lexington, Mass. : D.C. Heath, (973). This theory is applied to domestic conflict by Ted Robert Gurr, Why Men Rebel (Princeton: Princeton University Pres;. 1970).</ref>. این دولت‌ها به‌ ویژه زمانی که فکر کنند از جانب دشمنان‌شان تحقیر شده‌اند، بیش‌تر دچار دغدغه ناشی از خلأ اعتبار و وجهه می‌شوند<ref> The importance of humiliation is not generally recognized in the theoretical literature, though the role of face-saving devices in conflict resolution is em‌phasized in Glenn H. Snyder and Paul Diesing, Conflict among Sa tio I! I (Princeton: Princeton University Press, 1977).</ref>. از آن‌جا که عامل غرور و وجهه ملی، تأثیر عمدهی بر سیاست داخلی حکومت‌ها و وجهه فردی صاحبان قدرت دارد، دولت‌مردان هر کشور معمولاً به دنبال کسب پیروزی‌های سیاسی و نظامی در عرصه‌های خارجی هستند تا از این طریق هم اهداف مورد نظر را محقق کنند و هم میزان حمایت سیاسی داخلی از اقدامات خود را افزایش دهند<ref>This well-known “scapegoat theory” is treated extensively by Blarney, ch. 5 In the Iran-Iraq case it applies more 10 the conduct of [he war by both silks than to its causes.</ref>.
confirmed، مدیران
۳۷٬۵۰۳

ویرایش