راغب حرب: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:


==زندگی‌نامه==
==زندگی‌نامه==
راغب حرب در سال 1372 ق در روستاى جبشیت و در خانواده اى فقیر به دنیا آمد. خانه ابو راغب محل رفت و آمد افراد مذهبى از جمله آیت الله محمدمهدى شمس الدین و آیت الله سیّد محمدحسین فضل الله بود. ابوراغب کشاورز متدینى بود که هر ساله زکات محصولش را پرداخت مى کرد و به تدیّن و تقوى معروف بود. ابومالک، عموى شیخ راغب حرب، پس از استقرار در جبشیت نقش اساسى در گسترش فرهنگ اسلامى داشت. او کتابهاى مهم اسلامى را از کویت مى آورد و شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید را بارها مطالعه کرده بود. مادرش هم حتى قبل از تولد فرزندش علاقه داشت یکى از فرزندانش علوم دینى را فراگیرد. راغب یک سال بعد از ازدواج پدر و مادرش به دنیا آمد و دوران کودکى را در زادگاهش گذراند.
راغب حرب در سال 1952 م در روستاى جبشیت و در خانواده‌اى فقیر متولد شد. خانه پدر وی محل رفت و آمد افراد مذهبى از جمله آیت الله محمدمهدى شمس الدین و آیت الله سیّد محمدحسین فضل الله بود. او کشاورز متدینى بود که هر ساله زکات محصولش را پرداخت مى‌کرد و به تدیّن و تقوى معروف بود.
 
تحصیلات
 
راغب از هفت سالگى وارد دبستان شد. او بسیار باهوش بود. زمانى که معلمانش از هوش و استعداد وى نزد پدر و مادرش تعریف کردند، ابوراغب بسیار خوشحال شد. مادرش زبان فرانسوى را زبان استعمار مى دانست و این عقیده در وجود فرزندش نیز شکل گرفت. در روستاى جبشیت تا مقطع دبستان وجود داشت و عالم دینى تاثیرگذارى هم نبود. با این حال حضور نیروهاى نظامى سوریه که در آن جا پایگاه نظامى داشتند، فضاى سیاسى خاصى ایجاد کرده بود. مادر راغب فرزندش را در ده سالگى براى ادامه تحصیل به نبطیه فرستاد.


==تحصیلات==
راغب از هفت سالگى وارد دبستان شد. و چون مادرش زبان فرانسوى را زبان استعمار مى‌دانست و این عقیده در وجود فرزندش نیز شکل گرفت. از این‌‌رو در روستاى جبشیت تا مقطع دبستان ادامه داد و در ده سالگى براى ادامه تحصیل به نبطیه فرستاد.
راغب در طول تحصیل علاقه بسیارى به بحث و گفت و گو در مدرسه از خود نشان مى داد. وى که از همان دوران نظام لبنان را قبول نداشت و پرچم این کشور را رمز سلطه فرانسه و نشان استعمار مى دانست، در 15 سالگى به تحصیل علوم دینى علاقمند شد.
راغب در طول تحصیل علاقه بسیارى به بحث و گفت و گو در مدرسه از خود نشان مى داد. وى که از همان دوران نظام لبنان را قبول نداشت و پرچم این کشور را رمز سلطه فرانسه و نشان استعمار مى دانست، در 15 سالگى به تحصیل علوم دینى علاقمند شد.


سفر به بیروت
==تحصیلات حوزوی==
 
او به شوق تحصیل دینى در سال 1389 ق (1348 ش، 1969 م)، عازم بیروت شد و به حوزه علمیه «المعهد الشرعى الاسلامى» در شرق بیروت رفت که علامه سید محمدحسین فضل الله پس از بازگشت از نجف تأسیس کرده بود و در آنجا  رسائل، مکاسب و کفایه و خارج اصول و فقه را تدریس مى‌کرد.
راغب به شوق تحصیل دینى در سال 1389ق. (1348ش، 1969م) عازم بیروت شد و به حوزه علمیه «المعهد الشرعى الاسلامى» در شرق بیروت رفت که علامه سید محمدحسین فضل الله[5] تشکیل داده بود. علامه فضل الله پس از بازگشت از نجف، فعالیتهاى علمى، فرهنگى و اجتماعى گسترده اى را در لبنان آغاز کرده بود که از جمله آنها تأسیس حوزه علوم دینى «المعهد الشرعى الاسلامى» بود. وى رسائل، مکاسب و کفایه و خارج اصول و فقه را تدریس مى کرد و بسیارى از شخصیتهاى جنبش مقاومت اسلامى لبنان تربیت شده این مدرسه هستند. راغب حرب نیز از نخستین طلاب این مدرسه بود.[6]
 
در بیروت آرزوهاى دینى، اجتماعى و سیاسى مهمى در روح راغب حرب شکل گرفت و براى تحقق آنها به صورت هماهنگ تلاش مى کرد. او به مسائل مسلمانان فکر و جریان فلسطین را دنبال مى نمود. تا اینکه به ادامه تحصیل در نجف اشرف شوق پیدا کرد.
در بیروت آرزوهاى دینى، اجتماعى و سیاسى مهمى در روح راغب حرب شکل گرفت و براى تحقق آنها به صورت هماهنگ تلاش مى کرد. او به مسائل مسلمانان فکر و جریان فلسطین را دنبال مى نمود. تا اینکه به ادامه تحصیل در نجف اشرف شوق پیدا کرد.
راغب در سال 1391 ق (1350ش، 1971م)، عازم نجف اشرف شد. او به اجتهاد میل نداشت و علم را با عمل و خدمت به مردم مى‌خواست و مى‌کوشید تا درسش را به سرعت تمام کند و به جبشیت بازگردد. وی سه سال در نجف بود و تابستان سال 1392 ق (1351ش، 1972م)، در نجف اشرف با دختر عمویش ازدواج کرد و دو عالم بزرگ، سید محمدحسین فضل الله و محمدمهدى شمس الدین در مراسم عقد حاضر شدند.


به سوى نجف
==توجه به تقویم قمری==
 
راغب در نجف بر استفاده از تقویم هجرى اصرار داشت، به گونه اى که حتى اگر از سال میلادى سؤال مى شد، به قمرى جواب مى داد. به مراسم عاشورا توجه ویژه‌اى داشت و بارها از نجف براى زیارت امام حسین (علیه‌السلام) به کربلا مى‌رفت و گاه این مسیر طولانى را پیاده طى مى‌کرد.
راغب در سال 1391ق (1350ش، 1971م) عازم نجف اشرف شد. به اجتهاد میل نداشت. علم را با عمل و خدمت به مردم مى خواست. مى کوشید تا درسش را به سرعت تمام کند و به جبشیت بازگردد. او سه سال در نجف بود. تابستان سال 1392ق (1351ش، 1972م) در نجف اشرف با دختر عمویش ازدواج کرد و دو عالم بزرگ، سید محمدحسین فضل الله و محمدمهدى شمس الدین در مراسم عقد حاضر شدند.
 
راغب در نجف بر استفاده از تقویم هجرى اصرار داشت، به گونه اى که حتى اگر از سال میلادى سؤال مى شد، به قمرى جواب مى داد. به مراسم عاشورا توجه ویژه اى داشت و بارها از نجف براى زیارت امام حسین(علیه السلام) به کربلامى رفت و گاه این مسیر طولانى را پیاده طى مى کرد.
 
در سه سالى که در نجف اشرف بود، منطق، نحو، بلاغت و اصول فقه را فراگرفت و در تابستان 1394ق. به لبنان بازگشت، در حال تحصیل اوایل کفایه و اواسط لمعه بود. در منطقه سن الفیل بیروت خانه اى اجاره کرد، ولى مدتى بعد دوباره به نجف برگشت، البته زیاد آنجا نماند و آن مدت را هم با فقر و سختى گذراند.[7]
 
آشنایى با سید عباس موسوى
 
این آشنایى به روزهاى اقامت وى در نجف اشرف باز مى گردد. آن چه موجب این دوستى در نجف و استحکام روز افزون آن گردیدوحدت فکرى آن دو نفر بود. وجه تمایز راغب حرب و سید عباس از دیگر عالمان تنها به خاطر فقه یا درک خاص آنان از پدیده اشغالگرى دشمن صهیونیست نبودبلکه این دو عالم مجاهد، دانش و اندیشه خود را به مدرسه سیّارى تبدیل کردند و در میان امت مسلمان به حرکت درآمدند و احکام اسلام درباره اشغالگران و اتحاد در برابر دشمنان را به مسلمانان آموزش دادند و در این مسیر مواضع دلیرانه و صریح اتخاذ کردند، در اعتقادات خود پایدار ماندند و در بسیج جوانان در راه ارزشها کوشیدند.[8]
 
جناب سید على اکبر محتشمى پور سفیر سابق جمهورى اسلامى ایران در سوریه مى گوید:
 
«در نجف اشرف از همه کشورهاى اسلامى و عربى و از کشورهاى مختلفى مثل عراق، لبنان، ایران، افغانستان، هندوستان، پاکستان و حتى برخى از کشورهاى آفریقایى و کشورهاى جنوب خلیج فارس مثل کویت، بحرین، عربستان و سایر کشورها طلاّب زیادى مشغول تحصیل بودند و با امام رفت و آمد داشتند. منتها در میان طلاب و دانشجویان علوم اسلامى، لبنانى ها خیلى برجسته تر و شاخص تر از دیگران بودند. آن ها داراى فرهنگ غنى و پویا و خوش فکر بودند. مسائل روز را خوب درک مى کردند. در آن زمان مرحوم شهید سید عباس موسوى[9] در نجف اشرف تحصیل مى کرد. البته شیخ راغب حرب که شیخ مقاومت اسلامى نامیده مى شد و به شهادت رسید، در نجف بود و برخى دیگر از چهره ها و شخصیت ها و طلاب لبنانى که در نجف اشرف زیاد بودند. آن ها که شاخص بودند و روحیه و فضاى فکرى خاص و نزدیک به حضرت امام (ره) و نهضت ایشان داشتند، همان هایى بودند که نام بردم و رفت و آمدهایى با امام داشتند. منتها بر اساس تفکر و اندیشه حضرت امام در درس سایر مراجع از جمله شهید سید محمدباقر صدر هم شرکت مى کردند.»[10]
 
بازگشت به لبنان
 
راغب حرب در سال 1394ق بر اثر فشارهاى حزب بعث عراق به لبنان بازگشت و ضمن ادامه تحصیلات حوزوى در مدرسه برج حمود، به برپایى جلسات هفتگى براى تربیت جوانان پرداخت. سال بعد عازم روستاى «الشرقیه» شد و از سال 1398ق (1357ش، 1978م) در زادگاه خود جبشیت به عنوان روحانى محل مستقر گردید.[11]
 
وى عوامل انحراف و تباهى را مادّیگرى، نبود شخصیتهاى متفکّر، روشن نبودن قوانین و دستاوردهاى اسلام مى دانست، بنابراین تصمیم گرفت ماهیت اسلام واقعى را که مطابق قرآن کریم است، آشکار سازد و شیوه هاى تربیتى اسلامى را در پیش گیردشیوه هایى که توانایى خود در بناى یک شخصیت بااراده و مخالف لاابالى گرى و پوچى را به اثبات رسانده بود. او مایل بود با علم به احکام شرعى انسانها را هدایت کند تا در همه کارها خدا را در نظر بگیرند و در راه رضاى او گام بردارند و خود را از خشم و غضب او دور نگه دارند.[12]
 
دیدار با امام موسى صدر
 
راغب در فکر تجدید حیات اسلام و تأسیس حزبى بود که نامش را «حزب الطلیعة الثورة الاسلامیة» گذاشته بود. او همراه بعضى از دوستانش به دیدار امام موسى صدر شتافت. خود در این خصوص مى گوید:
 
«امام صدر به گرمى از ما استقبال کرد. دکتر چمران هم پیش او بود. هنگامى که موضوع تنظیم حرکت اسلامى پیش آمد، امام صدر پیمان میثاق را بیرون آورد و گفت این پیمان ملى حرکت محرومین است و شما جزو اوّلین کسانى هستید که از آن اطلاع پیدا مى کنید.»[13]


راغب حرب پس از قرائت متن پیمان توسط امام صدر گفت: در این اساس نامه به اسلام تصریح نشده است! امام صدر جواب داد: این میثاق ملى است. راغب گفت: «از قوم عربى یاد شده است. امام صدر پاسخ داد: ما در محیط عربى زندگى مى کنیم، پس لازم بود به آن اشاره شود.[14]
==بازگشت به لبنان==
در سه سالى که در نجف اشرف بود، منطق، نحو، بلاغت و اصول فقه را فراگرفت و در تابستان 1394 ق، به لبنان بازگشت، در حال تحصیل اوایل کفایه و اواسط لمعه بود. در منطقه «سن‌‎‌‌الفیل» بیروت خانه‌اى اجاره کرد، ولى مدتى بعد دوباره به نجف برگشت، البته زیاد آنجا نماند و آن مدت را هم با فقر و سختى گذراند.  


همکارى با جنبش امل
==آشنایى با سید عباس موسوى==
آشنایى با سید عباس موسوى در روزهاى اقامت وى در نجف اشرف بود و آنچه موجب این دوستى در نجف و استحکام روز افزون آن گردید، وحدت فکرى آن دو نفر بود. وجه تمایز راغب حرب و سید عباس از دیگر عالمان تنها به خاطر فقه یا درک خاص آنان از پدیده اشغالگرى دشمن صهیونیست نبودبلکه این دو عالم مجاهد، دانش و اندیشه خود را به مدرسه سیّارى تبدیل کردند و در میان امت مسلمان به حرکت درآمدند و احکام اسلام درباره اشغالگران و اتحاد در برابر دشمنان را به مسلمانان آموزش دادند و در این مسیر مواضع دلیرانه و صریح اتخاذ کردند، در اعتقادات خود پایدار ماندند و در بسیج جوانان در راه ارزشها کوشیدند.


با اعلام «حرکة المحرومین» توسط امام موسى صدر در سال 1354 ش. شهید راغب حرب همراه دوستان و مریدان خود همکارى با آن را در منطقه نبطیه آغاز کرد. حجت الاسلام سید ابوذر عاملى از همرزمان و همکاران شهید چمران در موسسه صنعتى جبل عامل در این خصوص مى گوید:
==بازگشت به لبنان==
راغب حرب در سال 1394 ق، بر اثر فشارهاى حزب بعث عراق به لبنان بازگشت و ضمن ادامه تحصیلات حوزوى در مدرسه برج حمود، به برپایى جلسات هفتگى براى تربیت جوانان پرداخت. سال بعد عازم روستاى «الشرقیه» شد و از سال 1398ق (1357ش، 1978م) در زادگاه خود جبشیت به عنوان روحانى محل مستقر گردید.
وى عوامل انحراف و تباهى را مادّیگرى، نبود شخصیتهاى متفکّر، روشن نبودن قوانین و دستاوردهاى اسلام مى دانست، بنابراین تصمیم گرفت ماهیت اسلام واقعى را که مطابق قرآن کریم است، آشکار سازد و شیوه هاى تربیتى اسلامى را در پیش گیردشیوه هایى که توانایى خود در بناى یک شخصیت بااراده و مخالف لاابالى گرى و پوچى را به اثبات رسانده بود. او مایل بود با علم به احکام شرعى انسانها را هدایت کند تا در همه کارها خدا را در نظر بگیرند و در راه رضاى او گام بردارند و خود را از خشم و غضب او دور نگه دارند.


«... ما بعد از تشکیل حرکت امل با شیخ راغب حرب آشنا شدیم. شیخ راغب حرب با ما همکارى زیادى داشت. بارها با ایشان به روستاهاى منطقه نبطیه رفتیم تا جلسات هفتگى جوانان حرکت امل را اداره کنیم. شیخ راغب حرب صداى خیلى زیبایى داشت. به همین جهت در تمامى جلسات قرآن را خود تلاوت مى کرد. این بخش از برنامه در حدود نیم ساعت طول مى کشید. بعد از آن مسائل فرهنگى و سیاسى مطرح مى شد...»[15]
==دیدار با امام موسى صدر==
راغب در فکر تجدید حیات اسلام و تأسیس حزبى بود که نامش را «حزب الطلیعة الثورة الاسلامیة» گذاشته بود. او همراه بعضى از دوستانش به دیدار امام موسى صدر شتافت. خود در این خصوص مى گوید: امام صدر به گرمى از ما استقبال کرد. دکتر چمران هم پیش او بود. هنگامى که موضوع تنظیم حرکت اسلامى پیش آمد، امام صدر پیمان میثاق را بیرون آورد و گفت این پیمان ملى حرکت محرومین است و شما جزو اوّلین کسانى هستید که از آن اطلاع پیدا مى کنید.
راغب حرب پس از قرائت متن پیمان توسط امام صدر گفت: در این اساس نامه به اسلام تصریح نشده است! امام صدر جواب داد: این میثاق ملى است. راغب گفت: «از قوم عربى یاد شده است. امام صدر پاسخ داد: ما در محیط عربى زندگى مى کنیم، پس لازم بود به آن اشاره شود.  


در میدان عمل
==همکارى با جنبش امل==
با اعلام «حرکة المحرومین» توسط امام موسى صدر در سال 1354 ش، شهید راغب حرب همراه دوستان و مریدان خود همکارى با آن را در منطقه نبطیه آغاز کرد. حجت الاسلام سید ابوذر عاملى از همرزمان و همکاران شهید چمران در موسسه صنعتى جبل عامل در این خصوص مى گوید: ... ما بعد از تشکیل حرکت امل با شیخ راغب حرب آشنا شدیم. شیخ راغب حرب با ما همکارى زیادى داشت. بارها با ایشان به روستاهاى منطقه نبطیه رفتیم تا جلسات هفتگى جوانان حرکت امل را اداره کنیم. شیخ راغب حرب صداى خیلى زیبایى داشت. به همین جهت در تمامى جلسات قرآن را خود تلاوت مى کرد. این بخش از برنامه در حدود نیم ساعت طول مى کشید. بعد از آن مسائل فرهنگى و سیاسى مطرح مى شد... .


==در میدان عمل==
میدان عمل راغب در نبطیه جزئى از میدان عمل اسلامى او در لبنان بود. حرکت اسلامى او در بسیارى از حرکات اسلامى اثر گذاشت. اوّلین کار راغب در جبل عامل امر به معروف و نهى از منکر اهل شهر بود. کار اصلاح و تربیت مردم در خلال مواعظ، خطبه ها و دروس و در نماز جماعت، همان کارى بود که در جبشیت انجام داده بود. مدتى در منزل خانواده همسرش ساکن بود. سپس در خانه جدّش و بعدها در منزل وقفى براى عالم دینى ساکن شد. مسجد، خانه محبوب او بود. به نماز در آن اصرار مىورزید، تبار خود را در آن جا پیدا مى کرد. قرآنهاى قدیمى را که اوراق آنها از بین رفته بود، جمع آورى مى کردو به صحافى مى سپرد. ابتداى امر در سخنرانى مشکل داشت. مات و مبهوت مى شد. گاهى از روى ورق مى خواند، ولى سرانجام بر اثر استقامت و تکرار، از خطباى نامى شد. علاقه بسیارى به قرآن کریم داشت. در ابتداى خطبه و درس، آیات قرآن را مى خواند تفسیر آیات را بیان مى کرد. به کودکان و جوانان اهمیت مى داد.
میدان عمل راغب در نبطیه جزئى از میدان عمل اسلامى او در لبنان بود. حرکت اسلامى او در بسیارى از حرکات اسلامى اثر گذاشت. اوّلین کار راغب در جبل عامل امر به معروف و نهى از منکر اهل شهر بود. کار اصلاح و تربیت مردم در خلال مواعظ، خطبه ها و دروس و در نماز جماعت، همان کارى بود که در جبشیت انجام داده بود. مدتى در منزل خانواده همسرش ساکن بود. سپس در خانه جدّش و بعدها در منزل وقفى براى عالم دینى ساکن شد. مسجد، خانه محبوب او بود. به نماز در آن اصرار مىورزید، تبار خود را در آن جا پیدا مى کرد. قرآنهاى قدیمى را که اوراق آنها از بین رفته بود، جمع آورى مى کردو به صحافى مى سپرد. ابتداى امر در سخنرانى مشکل داشت. مات و مبهوت مى شد. گاهى از روى ورق مى خواند، ولى سرانجام بر اثر استقامت و تکرار، از خطباى نامى شد. علاقه بسیارى به قرآن کریم داشت. در ابتداى خطبه و درس، آیات قرآن را مى خواند تفسیر آیات را بیان مى کرد. به کودکان و جوانان اهمیت مى داد.
کار دوم او برپایى نماز جمعه بود. پیش از آن نماز جمعه تنها در برج البراجنه بیروت به امامت دکتر محمد صادقى تهرانى اقامه مى شد. ابتدا از طرح نماز جمعه استقبال نشد، چون بعضى از فقهاى شیعه وجوب نماز جمعه را در زمان حاکم عادل (امام معصوم یا تالى تلو او در عصر غیبت) معتبر مى دانستند. گاهى 5 یا 7 نفر براى نماز جمعه حاضر مى شدند تا آنکه به تدریج جمعیت نمازگزاران افزایش یافت. نماز جمعه با وجود کمى علما در منطقه فرصتى مناسب براى تجمع مؤمنان، جداى از فضیلت و ثواب آن، بود. نماز جمعه ثمرات بسیارى داشت، از آشنایى مؤمنان با یکدیگر، همکارى در بعد اجتماعى، مطرح شدن شئون سیاسى مختلف در منبر نماز جمعه و رشد جماعت مؤمنان و تربیت آنان در مجالس.
کار دوم او برپایى نماز جمعه بود. پیش از آن نماز جمعه تنها در برج البراجنه بیروت به امامت دکتر محمد صادقى تهرانى اقامه مى شد. ابتدا از طرح نماز جمعه استقبال نشد، چون بعضى از فقهاى شیعه وجوب نماز جمعه را در زمان حاکم عادل (امام معصوم یا تالى تلو او در عصر غیبت) معتبر مى دانستند. گاهى 5 یا 7 نفر براى نماز جمعه حاضر مى شدند تا آنکه به تدریج جمعیت نمازگزاران افزایش یافت. نماز جمعه با وجود کمى علما در منطقه فرصتى مناسب براى تجمع مؤمنان، جداى از فضیلت و ثواب آن، بود. نماز جمعه ثمرات بسیارى داشت، از آشنایى مؤمنان با یکدیگر، همکارى در بعد اجتماعى، مطرح شدن شئون سیاسى مختلف در منبر نماز جمعه و رشد جماعت مؤمنان و تربیت آنان در مجالس.
راغب سالها بعد و با اشغال جنوب لبنانتوسط اسرائیل، به اقامه نماز جمعه ادامه داد و اعتقاد داشت یکى از پیامهاى اصلى نماز جمعه این است که به مسلمان بیاموزد با دشمن متجاوز همکارى نکنند و روز جمعه از مهم ترین روزهایى است که با بهره گیرى از آداب آن، مى توان جامعه را بر اساس اصول و معیارهاى صحیح ساخت و به صفوف مسلمانان انسجام بخشید.


راغب سالها بعد و با اشغال جنوب لبنانتوسط اسرائیل، به اقامه نماز جمعه ادامه داد و اعتقاد داشت یکى از پیامهاى اصلى نماز جمعه این است که به مسلمان بیاموزد با دشمن متجاوز همکارى نکنند و روز جمعه از مهم ترین روزهایى است که با بهره گیرى از آداب آن، مى توان جامعه را بر اساس اصول و معیارهاى صحیح ساخت و به صفوف مسلمانان انسجام بخشید.[16]
==سفر به ایران==
 
راغب حرب در خرداد ماه 1361 براى شرکت در کنفرانس نهضتهاى رهایى بخش عازم ایران شد. برنامه هاى این سمینار که نمایندگان بیش از 350 هیئت نزدیک به صد کشور اسلامى، آسیایى و آفریقایى در آن شرکت داشتند، یک هفته به طول انجامید. این هئیتها به دعوت واحد نهضتهاى آزادى بخش سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به ایران مسافرت کرده بودند.  
سفر به ایران
 
راغب حرب در خرداد ماه 1361 براى شرکت در کنفرانس نهضتهاى رهایى بخش عازم ایران شد. برنامه هاى این سمینار که نمایندگان بیش از 350 هیئت نزدیک به صد کشور اسلامى، آسیایى و آفریقایى در آن شرکت داشتند، یک هفته به طول انجامید. این هئیتها به دعوت واحد نهضتهاى آزادى بخش سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به ایران مسافرت کرده بودند.[17]
 
حمله اسرائیل به لبنان با برگزارى کنفرانس هم زمان بود. ارتش رژیم صهیونیستى با هدف اخراج رزمندگان فلسطینى از لبنان، روى کار آوردن رئیس جمهور مسیحى طرفدار اسرائیل و کاستن از قدرت نظامى و سیاسى سوریه در لبنان تهاجم گسترده اى را از زمین، هوا و دریا به 0این کشور آغاز و به خاطر عقب نشینى فلسطینیها و جنبش امل تا دروازه هاى بیروتپیشروى کرد. منطقه شیعه نشین «ضاحیه» تنها منطقه اى در بیروت بود که ارتش اسرائیل نتوانست وارد آن شود و این موضوع باعث گردید مجموعه هاى اسلامگرا بتوانند محل امنى براى حفظ اسلحه و نیروهاى خود داشته باشند.
حمله اسرائیل به لبنان با برگزارى کنفرانس هم زمان بود. ارتش رژیم صهیونیستى با هدف اخراج رزمندگان فلسطینى از لبنان، روى کار آوردن رئیس جمهور مسیحى طرفدار اسرائیل و کاستن از قدرت نظامى و سیاسى سوریه در لبنان تهاجم گسترده اى را از زمین، هوا و دریا به 0این کشور آغاز و به خاطر عقب نشینى فلسطینیها و جنبش امل تا دروازه هاى بیروتپیشروى کرد. منطقه شیعه نشین «ضاحیه» تنها منطقه اى در بیروت بود که ارتش اسرائیل نتوانست وارد آن شود و این موضوع باعث گردید مجموعه هاى اسلامگرا بتوانند محل امنى براى حفظ اسلحه و نیروهاى خود داشته باشند.
در کنفرانس تهران1379 ش، شخصیت روحانى و غیر روحانى از لبنان شرکت کرده بودند. مهم ترین شخصیتهاى اصولى حاضر در کنفرانس علامه سید محمد حسین فضل الله، شیخ راغب حرب و شیخ صبحى طفیلى بودند. شرکت کنندگان لبنانى خواستار کمک فورى ایران به مردم لبنان گردیدند.[18]


در کنفرانس تهران 79 شخصیت روحانى و غیر روحانى از لبنان شرکت کرده بودند. مهم ترین شخصیتهاى اصولى حاضر در کنفرانس علامه سید محمد حسین فضل الله، شیخ راغب حرب و شیخ صبحى طفیلى بودند. شرکت کنندگان لبنانى خواستار کمک فورى ایران به مردم لبنان گردیدند.[18]
==ادامه مقاومت==
 
ادامه مقاومت
 
شهید راغب حرب پس از کنفرانس به جنوب لبنان بازگشت تا از جریان به طور کامل مطلع شود. جماعت مسلمین و اغلب مسلمانان به دنبال راحتى بودند. شعله مقاومت ملى لبنان را راغب حرب براى اول بار در جبل عامل برافروخت و مقاومت در همه مساجد و در مراسم مذهبى خصوصاً در عاشورا رشد کرد. اولین گامى که راغب در جبشیت برداشت، اعلام احکام دینى در خصوص وجوب جهاد و دفاع از اسلام در مقابل دشمن بود.
شهید راغب حرب پس از کنفرانس به جنوب لبنان بازگشت تا از جریان به طور کامل مطلع شود. جماعت مسلمین و اغلب مسلمانان به دنبال راحتى بودند. شعله مقاومت ملى لبنان را راغب حرب براى اول بار در جبل عامل برافروخت و مقاومت در همه مساجد و در مراسم مذهبى خصوصاً در عاشورا رشد کرد. اولین گامى که راغب در جبشیت برداشت، اعلام احکام دینى در خصوص وجوب جهاد و دفاع از اسلام در مقابل دشمن بود.
با حمله اسرائیل در سال 1361 ش (1982م)، به لبنان و اشغال این کشور، در جنوب لبنان علمایى مانند سید عبدالمحسن فضل الله، شیخ راغب حرب، شیخ حسین سرور و دیگران از روستاهاى خود پس از اشغال بیرون نیامدند. شیخ راغب حرب به انتفاضه مردمى دست زد.


با حمله اسرائیل در سال 1361ش (1982م)به لبنان و اشغال این کشور، در جنوب لبنان علمایى مانند سید عبدالمحسن فضل الله، شیخ راغب حرب، شیخ حسین سرور و دیگران از روستاهاى خود پس از اشغال بیرون نیامدند. شیخ راغب حرب به انتفاضه مردمى دست زد.[19]
==آشنایى بیشتر با انقلاب اسلامى ایران==
 
راغب حرب در همان سال بار دیگر به ایران سفر کرد. هدف او آشنایى با انقلاب اسلامى ایران بود. او وارد شهر قم شد و چند ماه در این شهر مقدس به سر برد. وى در کنگره ائمه جمعه و جشنهاى دهه فجر سال 1361 شرکت کرد و در هفته قدس براى تبلیغ انقلاب اسلامى به کشورهاى عربى و آفریقایى مسافرت کرد.
آشنایى بیشتر با انقلاب اسلامى ایران
 
==دستگیرى و شکنجه==
راغب حرب در همان سال بار دیگر به ایران سفر کرد. هدف او آشنایى با انقلاب اسلامى ایران بود. او وارد شهر قم شد و چند ماه در این شهر مقدس به سر برد. وى در کنگره ائمه جمعه و جشنهاى دهه فجر سال 1361 شرکت کرد و در هفته قدس براى تبلیغ انقلاب اسلامى به کشورهاى عربى و آفریقایى مسافرت کرد.[20]
نیروهاى اشغالگر افزایش نقش روحانیون و اقدام آنان براى بسیح مردم علیه اسرائیل را دریافتند. از برجسته ترین این روحانیون راغب حرب بود که حرکت بسیج عمومى را در جبشیت علیه اسرائیل آغاز کرد. اشغالگران تلاش کردند بر او فشار آورند. یک افسر اسرائیلى براى گفت و گو با وى به خانه اش رفت، اما او از دست دادن با افسر خوددارى کرد. راغب حرب در آن زمان جمله اى گفت که بعدها شهرت یافت: مواضع ما سلاح ماست و دست دادن با دشمن به معناى به رسمیت شناختن اوست.  
 
جبیشت از اولین روستاهایى بود که با تعالیم وى رو در روى اسرائیل ایستاد و تمام کالاهاى اسرائیلى را تحریم کرد و زن و مرد در بیرون راندن مزدوران صهیونیست کوشش فراوان کردند، اسرائیل که متوجه شده بود پیروى کردن مردم از شیخ براى آنها گران تمام مى شود و شیخ هم رادمردى سخت و انعطاف ناپذیر است و افکارش بدون شک اهداف اسرائیل و آمریکا در لبنان و منطقه را پایمال خواهد کرد، تلاش کرد به گونه اى نهضت نوپاى انقلابیون لبنان را سرکوب کند، به گونه اى که دیگران بهراسند و از صحنه نبرد منزوى و خارج شوند.
آیت الله حاج شیخ على کورانى عاملى که در سفر دوم راغب حرب به ایران همسفر ایشان بود، در این خصوص مى گوید:
 
«من و شیخ راغب حرب در کنفرانس ائمه جمعه شرکت کردیم. شهید بزرگوار در تهران جهت اهداى خون به رزمندگان اسلام به یکى از پایگاه هاى انتقال خون مراجعه کرد. آن گاه عازم اهواز و منطقه عملیاتى جنوب شدیم. سابقه آشنایى ما به قبل از پیروزى انقلاب اسلامى ایران برمى گردد. در سال 1398ق (1357ش، 1978م) مدتى در درس تفسیر اینجانب که در منزلمان در شهر صیدا در جنوب لبنان برگزار مى شد شرکت کرد. ایشان از علاقمندان و طرفداران انقلاب اسلامى ایران بود. قبل از پیروزى انقلاب در برگزارى اولین تظاهرات در بیروت همزمان با روز عاشورا و در حمایت از انقلاب اسلامى با ما همکارى داشت.»[21]
 
دستگیرى و شکنجه
 
نیروهاى اشغالگر افزایش نقش روحانیون و اقدام آنان براى بسیح مردم علیه اسرائیل را دریافتند. از برجسته ترین این روحانیون راغب حرب بود که حرکت بسیج عمومى را در جبشیت علیه اسرائیل آغاز کرد. اشغالگران تلاش کردند بر او فشار آورند. یک افسر اسرائیلى براى گفت و گو با وى به خانه اش رفت، اما او از دست دادن با افسر خوددارى کرد. راغب حرب در آن زمان جمله اى گفت که بعدها شهرت یافت:
 
«مواضع ما سلاح ماست و دست دادن با دشمن به معناى به رسمیت شناختن اوست.»[22]
 
جبیشت از اولین روستاهایى بود که با تعالیم وى رو در روى اسرائیل ایستاد و تمام کالاهاى اسرائیلى را تحریم کرد و زن و مرد در بیرون راندن مزدوران صهیونیست کوشش فراوان کردند، اسرائیل که متوجه شده بود پیروى کردن مردم از شیخ براى آنها گران تمام مى شود و شیخ هم رادمردى سخت و انعطاف ناپذیر است و افکارش بدون شک اهداف اسرائیل و آمریکا در لبنان و منطقه را پایمال خواهد کرد، تلاش کرد به گونه اى نهضت نوپاى انقلابیون لبنان را سرکوب کند، به گونه اى که دیگران بهراسند و از صحنه نبرد منزوى و خارج شوند.[23]
 
نیروهاى صهیونیستى شب جمعه 28 اسفند سال 1361 (8 مارس 1983م) منزل شیخ راغب حرب امام جمعه جبشیت را با زره پوش محاصره و او را دستگیر و به مکان نامعلومى منتقل نمودند. پس از انتشار خبر دستگیرى امام جمعه جبشیت که در عین حال عضو هیئت شرعى مجلس عالى اسلامى شیعیان لبنان بود، اهالى جبشیت پس از اعتصاب و تظاهرات در مسجد شهر تحصن کردند. پس از آن اهالى روستاهاى نبطیه دست به اعتصاب زدند و مؤسسات و مدارس و مغازه ها تعطیل شد. با اعتصاب سراسرى مردم نبطیه، نیروهاى اسرائیل در جنوب لبنان به حال آماده باش درآمدند. اول فروردین 1362 مسلمانان شهر نبطیه طى تظاهراتى ضمن محکوم کردن اشغال جنوب لبنان توسط صهیونیستها و دستگیرى شیخ راغب حرب و دیگر مردم جنوب لبنان، خواستار آزادى امام جمعه جبشیت شدند. 2 فروردین 1362 (11 مارس 1983) علماى جنوب لبنان تحصن خود را به عنوان اعتراض به دستگیرى شیخ راغب حرب در حسینیه نبطیه آغاز کردند و طى بیانه اى خواستار آزادى امام جمعه شهر جبشیت شدند. در پى اعتصابات در نبطیه و جبشیت مردم منطقه بعلبک نیز دست به اعتصاب زدند و مغازه ها، مدارس و ادارات دولتى را تعطیل کردند. مردم شهرهاى جنوب لبنان به خیل عظیم اعتصاب کنندگان پیوسته و سرانجام شیخ راغب حرب پس از 17 روز اسارت عصر روز یک شنبه 14 فروردین 1362 (25 مارس 1983) آزاد شد. او پس از آزادى گفت: نیروهاى صهیونیست چشم مرا بستند و دست بسته یک شب در شهر نبطیه نگه داشتند. آنها گفتند مى خواهند مرا به زندان انصار منتقل کنند، ولى مرا به صیدا بردند. بعد به مدرسة الشجره مرکز فرماندار نظامى اسرائیل در شهر صور بردند. آنجا بازداشت بودم تا روزى که مرا آزاد کردند. صهیونیستها در بازجویى نظر مرا درباره صلح، شناسایى متقابل و مصلحت اسرائیل پرسیدند. پاسخ من این بود که هر انسان مصلحت خود و وطنش را مقدم مى داند.
نیروهاى صهیونیستى شب جمعه 28 اسفند سال 1361 (8 مارس 1983م) منزل شیخ راغب حرب امام جمعه جبشیت را با زره پوش محاصره و او را دستگیر و به مکان نامعلومى منتقل نمودند. پس از انتشار خبر دستگیرى امام جمعه جبشیت که در عین حال عضو هیئت شرعى مجلس عالى اسلامى شیعیان لبنان بود، اهالى جبشیت پس از اعتصاب و تظاهرات در مسجد شهر تحصن کردند. پس از آن اهالى روستاهاى نبطیه دست به اعتصاب زدند و مؤسسات و مدارس و مغازه ها تعطیل شد. با اعتصاب سراسرى مردم نبطیه، نیروهاى اسرائیل در جنوب لبنان به حال آماده باش درآمدند. اول فروردین 1362 مسلمانان شهر نبطیه طى تظاهراتى ضمن محکوم کردن اشغال جنوب لبنان توسط صهیونیستها و دستگیرى شیخ راغب حرب و دیگر مردم جنوب لبنان، خواستار آزادى امام جمعه جبشیت شدند. 2 فروردین 1362 (11 مارس 1983) علماى جنوب لبنان تحصن خود را به عنوان اعتراض به دستگیرى شیخ راغب حرب در حسینیه نبطیه آغاز کردند و طى بیانه اى خواستار آزادى امام جمعه شهر جبشیت شدند. در پى اعتصابات در نبطیه و جبشیت مردم منطقه بعلبک نیز دست به اعتصاب زدند و مغازه ها، مدارس و ادارات دولتى را تعطیل کردند. مردم شهرهاى جنوب لبنان به خیل عظیم اعتصاب کنندگان پیوسته و سرانجام شیخ راغب حرب پس از 17 روز اسارت عصر روز یک شنبه 14 فروردین 1362 (25 مارس 1983) آزاد شد. او پس از آزادى گفت: نیروهاى صهیونیست چشم مرا بستند و دست بسته یک شب در شهر نبطیه نگه داشتند. آنها گفتند مى خواهند مرا به زندان انصار منتقل کنند، ولى مرا به صیدا بردند. بعد به مدرسة الشجره مرکز فرماندار نظامى اسرائیل در شهر صور بردند. آنجا بازداشت بودم تا روزى که مرا آزاد کردند. صهیونیستها در بازجویى نظر مرا درباره صلح، شناسایى متقابل و مصلحت اسرائیل پرسیدند. پاسخ من این بود که هر انسان مصلحت خود و وطنش را مقدم مى داند.


confirmed
۵٬۸۳۵

ویرایش